نام پژوهشگر: سهیلا صلاحی مقدم
فاطمه رحمانیان کوشککی ذوالفقار علامی مهماندوستی
اسطوره ها باورهای انسان کهن از مفاهیمی هستند که برخی از شاعران برای بیان افکار و عقاید خود به ایراد آن می پردازند. محمدتقی بهار در زمره ی شاعرانی است که در قصیده هایش با بسامد بالا از اسطوره های قوم ایرانی بهره برده است. در این پایان نامه جهت شناساندن اسطوره های ایران باستان و عناصر آن در قصیده های بهار، نخست با استناد به منابع و مآخذ معتبر، اسطوره ها معرفی گردیده سپس با آگاهی از پشتوانه ی فرهنگی به تحلیل و چگونگی نمود آن ها در قصیده های بهار در جهت خواسته های او پرداخته شده است. اسطوره های ایرانی که بهار در قصایدش آن را به نمایش گذاشته است؛ عبارتند از: شخصیّت های اسطوره ای (جمشید، ضحاک، رستم و...) که از بالاترین بسامد برخوردارند، نیروهای خیر و شر و تقابل آن ها (اهورامزدا، اهریمن و...)، پدیده های طبیعی (آسمان، خورشید، زمین، کوه و...)، حیوانات (سیمرغ، اژدها و...) و جشن های باستانی. محمدتقی بهار اسطوره های ایرانی را از دنیای اساطیر به زندگی کنونی خویش می کشاند تا با استمداد از آن ها به بیان دردها و معایب روزگارش بپردازد یا مردم عصرش را با آن پند و اندرز دهد. او برای تصویرسازی و توصیف پیرامونش نیز از آن ها بهره می گیرد و بدین سان بر غنای سخن خود می افزاید که نشان از آشنایی او از اسطوره های ایرانی و تعمق و تأمل در آن ها دارد.