نام پژوهشگر: پوریا رضاسلطانی
سیده فاطمه سیدهاشمی سیدعلی حسینی
هدف : با توجه به شیوع اختلال نقص توجه – بیش فعالی و ناتوانی یادگیری واهمیت مهارت توجه در ساختار زندگی امروز، واضح است که نقص در چنین مهارتی خسارات جبران ناپذیری در توانایی تطابق کودک با مسائل روزمره ایجاد می نماید و کاهش سلامت وی در کلیه ابعاد را به دنبال خواهد داشت. چنانچه امکان پایش ایشان در سنین شیرخوارگی فراهم شود، بالطبع بستری برای مداخله بهنگام و گامی بزرگ به منظور پیشگیری ثانویه خواهد بود. مطالعه حاضربا هدف تهیه ابزاری دقیق و مطابق با فرهنگ و ویژگیهای رفتاری شیرخوار ایرانی انجام شد. روش بررسی : مطالعه نامبرده یک بررسی تحلیلی مقطعی از نوع مورد – شاهدی است و دامنه سنی 4 الی 18 ماهگی را شامل می شود. با استفاده از نمونه گیری تصادفی در هر یک از سنین مزبور رفتار دو شیرخوار از نظر متغیرهای مورد بحث بررسی شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش شامل مقیاس رفتاری حرکت چشمی است، به انضمام برنامه نرم افزاری مخصوص مطالعه که از طریق ابزارهای برنامه نویسی microsoft visual c# و microsoft directx sdk 9.0 توسط متخصص ایرانی فراهم گشته است. محرک پویا به مدت 21 ثانیه در دو شرایط مختلف از نظر نحوه نشستن شیرخوار نمایش داده شد. از آزمون تی مستقل برای تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها :تفاوت معناداری در مقیاس رفلکس جهت یابی بین دو گروه مشاهده نگردید (p=0/059 )،ولیکن در توجه پایدار تفاوت قابل ملاحظه ای میان دو گروه ملاحظه گردید(p=0/001 ) نتیجه گیری : با توجه به نتایج مطالعه می توان چنین اظهار نمود که با تغییر نحوه نشستن شیرخوار و قرار گیری در آغوش مادرش، امکان مشاهده رفتاری مشابه هنجارها در زمینه توجه پایداردر شیرخواران به وجود می آید و شرایط آزمون را برای ارزیابیهای دقیق آماده می کند.
روح الله براتی سید جلال یونسی
هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر آموزش گروهی والد گری راه حل محور به مادران بر کاهش پر خاشگری دانش آموزان پسر کم توان ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدایی است. این پژوهش یک مطالعه مداخله ای از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه های کنترل و آزمایش است، 29مادر دارای فرزندکم توان ذهنی آموزش پذیر که نمره بالایی در پرخاشگری داشتند انتخاب و در 8 جلسه آموزش والدگری راه حل محور شرکت کردند .برای سنجش میزان پرخاشگری دانش آموزان از پرسشنامه پرخاشگری کودکان کم توان ذهنی استفاده شد. پس آزمون دو روز و پیگیری 3 ماه بعد از آخرین جلسه آموزش انجام گرفت. نتایج حاصل با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی کمترین تفاوت معنی دار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون ـ پس آزمون و پیش آزمون ـ پیگیری پرخاشگری کل، پرخاشگری غیر کلامی به خود، پرخاشگری کلامی به غیر خود و پرخاشگری غیر کلامی به غیر خود گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد(p<0/05) ، ولی در مولفه پرخاشگری کلامی به خود درگروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود نداشت . (p>0/05) نتایج این تحقیق نشان داد که این روش توانسته است در بهبود پرخاشگری موثر واقع گردد و پیشنهاد می گردد ، مشاوران مدارس از این روش برای کاهش پرخاشگری دانش آموزان استفاده کنند .
زهرا حاج غلام رضایی سید مجید رفیعی
تاثیر انجام تمرینات تئوری ذهن و به کار گیری تمرینات داستان گویی که حاوی کلمات ذهنی هستند بر درک افعال ذهنی در کودکان سخت شنوا مورد مقایسه قرار گرفته است.به این منظور 38 کودک سخت شنوا که بر اساس میانگین طول گفته و سن در دو گروه همگن قرار گرفته بودند مورد مقایسه قرار گرفتند. آزمون درک افعال ذهنی که با استفاده از افعال ذهنی که از متون مربوطه استخراج شده بود و به تایید اساتید گروه گفتاردرمانی رسیده بود ابتدا برای تمامی کودکان اجرا شد و سپس برای یک گروه تمرینات تئوری ذهن که از کتاب آموزش مهارت های ذهن خوانی به کودکان اوتیستیک استخراج شده بوداجرا شد. برای گروه دیگر تمرینات داستان گویی که با استفاده از داستان هایی مصور که درمانگر با استفاده از افعال ذهنی آنها را تهیه نموده بود و به تایید اساتید گروه گفتاردرمانی رسیده بودند، اجرا شد.پس از 8 هفته توانایی کودکان در درک افعال ذهنی مجددا مورد ارزیابی قرار گرفت و مشخص شددر هر دو گروه نمرات درک افعال ذهنی افزایش داشته است. همچنین نمرات دو گروه نیز با آزمون تی مستقل بررسی شد و مشخص شد هر دو روش در این مطالعه تأثیر یکسانی بر درک آزمودنی ها از افعال ذهنی داشته اند.
فرشته براتی حسین فکرآزاد
هدف: شبکه های اجتماعی مجازی به خصوص فیسبوک با توجه به گسترش خود دارای پیامدهای مختلفی هستند. سوء مصرف مواد نیز یکی از مهمترین نگرانی های اجتماعی محسوب می شود. هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین شدت استفاده از فیسبوک و نگرش به مواد مخدر است. روش بررسی: در این مطالعه ی توصیفی- تحلیلی، 407 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی به روش نمونه گیری طبقه ای از دانشگاه های نیشابور انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شدت استفاده از فیسبوک الیسون، اشتین فیلد و لامبه (2007) و پرسشنامه نگرش به مواد مخدر رفیعی و همکاران (1391) بود. در تحلیل داده ها از آزمون های آماری کولموگروف-اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره گام به گام استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که همبستگی معنادار، مستقیم و مثبتی بین شدت استفاده از فیسبوک و تعلق عاطفی به فیسبوک با نگرش مثبت به مواد مخدر وجود دارد. اما ارتباط معناداری بین تعداد دوستان در فیسبوک و مدت زمان سپری شده در فیسبوک با نگرش مثبت به مواد مخدر به دست نیامد. نتایج رگرسیون نیز نشان داد که شدت استفاده از فیسبوک، 2/4 درصد واریانس نگرش مثبت به مواد مخدر را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: افزایش آگاهی و اطلاع رسانی به دانشجویان درباره شبکه های اجتماعی مجازی و پیامدهای استفاده زیاد از آن ها می تواند در کاهش اثرات منفی استفاده از این شبکه ها موثر باشد.
مریم دهقان زهرا کاشانی نیا
وزن گیری نیز یکی از مهم ترین معیارهای ترخیص نوزاد از بیمارستان است، لذا هدف از انجام این پژوهش تعیین تأثیر مراقبت کانگورویی بر تنش، عزت نفس مادران و وزن گیری نوزادان نارس بستری در بخش مراقبت های ویژه نوزادان می باشد. این مطالعه شبه تجربی بر روی 46 زوج مادر و نوزاد نارس بستری در دو گروه مداخله وکنترل انجام شد.در گروه مداخله ، مراقبت کانگورویی روزانه 30 دقیقه بعد از تغذیه به مدت 4 هفته انجام شد (همراه با برنامه آموزشی چهره به چهره وارائه کتابچه مراقبت کانگورویی) .سپس تنش و عزت نفس مادران به ترتیب با استفاده از پرسشنامه های مقیاس تنش والدی و عزت نفس روزنبرگ در دو گروه مقایسه گردید. در ضمن وزن نوزادان در هر دو گروه به مدت 4 هفته اندازه گیری شد.تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده ازآزمون های کای دو، تی تست، من ویتنی و ویلکاکسون انجام شد.میزان تنش مادران در گروه مداخله بعد از انجام مراقبت کانگورویی به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود (001/0< p). میزان عزت نفس مادران در گروه مداخله بیش از گروه کنترل بود (001/0< p). هم چنین وزن گیری نوزادان در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش واز نظر آماری معنی دار بود(009/0= p). مراقبت کانگورویی بر افزایش عزت نفس ، کاهش تنش مادران و افزایش وزن گیری نوزادان نارس تأثیر دارد. بنابراین انجام این روش مراقبتی برای مادران علاوه بر تأثیر مثبت روانی و افزایش توانمندی آن ها در مراقبت از نوزاد خویش سبب وزن گیری در نوزادان نارس نیز می گردد و این همه باعث ارتقاء بهداشت مادر و کودک می شود.
شفیقه پوروردی فرحناز محمدی
انواع دیابت، گروهی ناهمگن از بیماریها ی متابولیکی است که مشخصه اصلی آن افزایش قند خون و اختلال در سوخت و ساز کربوهیدرات ، چربی و پروتئین است، و در نتیجه وجود نقایصی در ترشح انسولین و یا عمل انسولین ایجاد می شوند . طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی تخمین زده می شود که تعداد کل بیماران مبتلا به دیابت از 150 میلیون نفر در سال 2000 به 221 میلیون نفر در سال 2010 و 366 میلیون نفر در سال 2030 خواهد رسید، که 85 تا 90 در صد آن مربوط به دیابت نوع 2 می باشد دیابت در ایران 6درصد جمعیت و به بیش از 4 میلیون نفر برآورد می شود . افزایش شیوع دیابت نیز منجر به هزینه گسترده ای از درمان در فرد مبتلا به دیابت می شود بطوریکه در دنیا هزینه مستقیم و غیرمستقیم بیماری دیابت 174 بیلیون دلار در سال گزارش شده است . خطر مرگ و میر زودرس، بیماری های قلبی، کلیوی، عصبی و نابینایی در افراد دیابتی دو برابر افراد غیردیابتی است . از جمله اهداف درمانی مهم در بیماران دیابتی، کنترل متابولیک و ارزیابی مراقبت ها و درمان در آن ها است. هدف از هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر برنامه خودمدیریتی بر قندخون، هموگلوبین گلیکوزیله و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش مطالعه: این پژوهش تجربی از نوع کارآزمایی بالینی است که در سال 1391 در انجمن دیابت رشت بر روی 80 مددجوی مبتلا به بیماری دیابت نوع 2 انجام شد. نمونه ها به به صورت تصادفی و با استفاده از روش جدول اعداد تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله تقسیم شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، برگه ثبت اطلاعات جهت قندخون طی 8 هفته و هموگلوبین گلیکوزیله و پرسشنامه کیفیت زندگی بیماری دیابت و چک لیست کنترل رفتار می باشد.مداخله شامل آموزش برنامه خودمدیریتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مشتمل بر: ارائه اطلاعاتی در زمینه بیماری،تشخیص،درمان وعوارض بیماری(به زبان ساده) ، مهارتهای حل مسئله، برنامه رژیم غذایی، ورزش و کنترل استرس که به صورت بحث گروهی و با مشارکت گروه ها برگزار می شد.کیفیت زندگی، هموگلوبین در دو مرحله قبل و بعد و قندخون قبل و 8 هفته بعد مداخله اندازه گیری شد واز طریق نرم افزار spss و با استفاده از روشهای آماری کای دو، فیشر، تی مستقل، تی زوجی و آنالیز واریانس با اندازه گیریهای مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در تجزیه وتحلیل داه ها، تفاوت معنی داری بین میانگین قندخون، هموگلوبین گلیکوزیله و کیفیت زندگی قبل از مداخله، بین دو گروه کنترل و مداخله مشاهده نشد (05/0p>). این در حالی است که بعد ازمداخله میانگین قندخون، هموگلوبین گلیکوزیله و کیفیت زندگی در دو گروه کنترل و مداخله تفاوت آماری معنی داری دیده شد (05/0p≤). آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیریهای مکرر نیز تفاوت معنی داری را در میانگین قندخون در8 بار اندازه گیری بین دو گروه نشان می دهد (05/0p<). نتیجه گیری: نتایج نشان داد اجرای برنامه خودمدیریتی در بهبود وضعیت قندخون، کاهش هموگلوبین و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 موثر می باشد، لذا به کار گیری این روش غیر دارویی وحمایتی می تواند مفید بوده و به عنوان یک روش موثر، جهت مدیریت عوارض و مشکلات ناشی از بیماری دیابت نوع 2 و توانمندسازی آنان بکار گرفته شود.
نیما توحیدی محمدرضا صفری
راحتی پروتز و کارایی آن در بازگرداندن تحرک فرد قطع عضو، به کیفیت فیت میان استمپ و سوکت و توزیع فشار واسطه ای بین آنها بستگی دارد. به هم خوردن و یا نداشتن فیت مناسب سوکت، مشکل رایج در بین افراد قطع عضو می باشد که عملکرد و راه رفتن فرد قطع عضو را دچار چالش می کند و باعث کاهش فعالیت های عملکردی، کاهش استقلال فرد و افزایش هزینه های درمان برای جامعه می شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر فیت سوکت بر پارامترهای کینتیکی راه رفتن، عملکرد، راحتی و رضایت مندی در افراد قطع عضو زیر زانو بود. شش نفراز افراد قطع عضو زیر زانو که مشکل در فیت سوکت خود داشتند و سوکت برای آنها گشاد شده بود و قصد تعویض سوکت داشتند، به وسیله نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. شاخص تقارن پارامترهای کینتیکی شامل (گشتاور، قدرت و کار) و هم چنین نیروی عکس العمل زمین در شرایط فیت مناسب و نامناسب اندازه گیری شد. و از آنها خواسته شد به پرسش نامه های tapes، scsپاسخ دهند. تفاوت ضخامت لایه های جورابی که فرد جهت بهبود فیت روی سوکت خود می پوشید نیز به وسیله کولیس اندازه گیری شد. متغیرهای گشتاور فلکشن زانو، قدرت مچ نقطه (a1)، کار مفصل مچ و زانو، معیار راحتی سوکت، ضخامت لایه های جوراب، میزان رضایت و میزان محدودیت تفاوت معناداری داشت. در شرایط فیت نامناسب سوکت، متغیرهای کینتیکی دچار تغییر می شود و این تغییرات باعث اعمال مکانیسم های جبرانی در این افراد می شود. بیشینه گشتاور فلکشن زانو و هم چنین کار انجام شده در مفاصل زانو و هیپ در شرایط فیت نامناسب در سمت سالم افزایش یافته و این مورد با ابتلای به استئوآرتریت در این شرایط می تواند مرتبط باشد. کاهش محدودیت عملکردی (مربوط به پرسش نامه تپس) و افزایش رضایت از عضو مصنوعی نمونه هایی از تاثیرات مثبت فیت خوب پروتزی بود.
حمیده کبیران عین الدین علیرضا کلدی
زمینه: شیوه زندگی سالم منبعی ارزشمند برای کاهش شیوع و تاثیر مشکلات بهداشتی و ارتقای سلامت، تطابق با عوامل استرس زای زندگی و بهبود کیفیت زندگی است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت با کیفیت زندگی دانشجویان می باشد. روش: در مطالعه حاضر، 140 دانشجو با روش غیر تصادفی سهمیه ای انتخاب و با پرسشنامه sf36 و پرسشنامه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها به وسیله نرم افزار spss و با آزمونهای آنالیز واریانس یکطرفه، همبستگی اسپیرمن، تی تست و تحلیل رگرسیون تحلیل شدند. یافته ها: بین سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و کیفیت زندگی دانشجویان رابطه معناداری وجود داشت. از میان شش بعد رفتارهای ارتقادهنده سلامت، مسئولیت پذیری در مقابل سلامت خود، بیشترین و مدیریت استرس کمترین امتیاز را دریافت کردند. از میان هشت بعد کیفیت زندگی، عملکرد جسمی بیشترین و محدودیت در ایفای نقش ناشی از وجود مشکلات جسمانی، کمترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. نتیجه گیری: متغیر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت پیش بینی کننده مناسبی برای کیفیت زندگی دانشجویان می باشد. کلید واژه ها: سبک زندگی، سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت، کیفیت زندگی، دانشجویان
طاهره نجفی فرد معصومه پورمحمدرضای تجریشی
صرع می تواند کیفیت زندگی کودکان را تحت تأثیر قرار دهد و مشکلات اجتماعی و روانی متعددی را در ارتباط با سلامتی به وجود آورد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بازآموزی اسنادی بر ارتقاء سلامت کودکان دارای اختلال صرع انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که بازآموزی اسنادی روش مداخله مناسبی برای ارتقا سلامت جسمانی و سلامت روانی- اجتماعی کودکان دارای اختلال صرع است، بنابراین می توان از این برنامه برای ارتقاء سلامت کودکان با اختلال صرع استفاده نمود.
نثار مرادی نرگس ادیب سرشکی
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش توجه بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان بود.روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز دختر نارساخوان 11-9 سال بود که در سال تحصیلی 93-1392 از سطح مدارس شهرستان پاوه به صورت نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب و در دو گروه آزمایش وکنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 20جلسه (هفته ای سه جلسه؛ هر جلسه 45 دقیقه) برنامه آموزش توجه را دریافت کردند در حالی که گروه کنترل تنها از آموزش های متداول در مدرسه بهره مند شدند. آزمون تولوز- پیرون کودکان برای غربال گری دانش آموزان نارساخوانی که نقص توجه داشتند اجرا شد و قبل و بعد از مداخله، آزمون سنجش عملکرد خواندن و نارساخوانی (نما) توسط گروه¬های آزمایش و کنترل تکمیل شد و داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین گروه آزمایش و کنترل وجود داشت، بدین معنی که نمرات گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل بود، همچنین در گروه آزمایش مقایسه پیش آزمون و پس آزمون نشان داد که نمرات دانش آموزان در پس آزمون بیشتر بوده است در واقع روش آموزش توجه منجر به بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان شد(p<0/0005 ).نتیجه گیری: برنامه آموزش توجه تاثیر مثبت بر عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان داشته و می توان ازآن به منظور بالا بردن عملکرد خواندن این دانش آموزان استفاده برد. این روش می¬تواند مورد استفاده روان-شناسان، معلمان، مربیان مدارس ویژه، والدین و کلیه کسانی که با این افراد در ارتباط هستند قرارگیرد.
فائزه سیدی منصور فتحی
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر مداخلات مددکاری اجتماعی گروهی با رویکرد شناختی _ رفتاری را بر کفایت اجتماعی معلولین جسمی _ حرکتی است. روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بوده که با استفاده از طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل در سال تحصیلی 93-92 انجام گرفته است. جامعه پژوهش 30 نفر از معلولین جسمی _ حرکتی 13 تا 18ساله ی مجتمع آموزشی _ نیکوکاری رعد شهر سنندج بودند که به صورت سر شماری انتخاب و به دنبال همتاسازی در دو گروه 15 نفره مداخله و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله در 8 جلسه مداخلات مددکاری با رویکرد شناختی _ رفتاری شامل بازسازی شناختی، آموزش مهارت جرات مندی، خوداثربخشی و تکنیک ایمن سازی در مقابل استرس و خود آرام سازی، شرکت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پس از انجام پس آزمون داده¬ها از طریق پرسشنامۀ کفایت اجتماعی فلنر جمع آوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری t برای گروه های مستقل و آنالیز کوواریانس (ancova) استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخلات مددکاری اجتماعی گروهی با رویکرد شناختی _ رفتاری، تأثیر معناداری بر افزایش سطح کل کفایت اجتماعی معلولین جسمی_ حرکتی داشته است و هم چنین بین میانگین نمرات گروه مداخله و کنترل، در متغیر های مورد بررسی شامل: مهارت های شناختی، رفتاری، هیجانی و انگیزشی، تفاوت معنی دار وجود دارد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان گر آن است که مداخلات مددکاری اجتماعی گروهی با رویکرد شناختی _ رفتاری، روشی مؤثر جهت ارتقای سطح کفایت اجتماعی معلولین جسمی _ حرکتی است. این رویکرد توانسته است میزان مهارت های چهار گانه ذکر شده را در توانیابان به نحو موثری افزایش دهد. همچنین می توان به منظور دست یابی به این هدف پروتکل طراحی و اجرا گردد.
زاهد کنعانی نرگس ادیب سرشکی
مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش خودنظارتی بر انگیزش پیشرفت در دانش¬آموزان نارساخوان انجام شد.پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش¬آزمون و پس¬آزمون با گروه کنترل می باشد. 32 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و مبتنی بر هدف از جامعه آماری دانش آموزان دارای نارساخوانی شهرستان جوانرود در سال تحصیلی 93-1392 انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (16 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 60 دقیقه ای (دو روز در هفته) آموزش خودنظارتی را به صورت گروهی (دو گروه 8 نفره) دریافت نمودند، درحالی که گروه کنترل تنها از آموزش های مدرسه بهره مند شدند. قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری، پرسشنامه انگیزش پیشرفت اجراء و نمرات دروس اصلی (علوم، ریاضی، فارسی و املاء) به عنوان معیاری برای اندازه¬گیری پیشرفت تحصیلی جمع آوری و ثبت شد. داده ها نیز با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. آموزش برنامه خود نظارتی منجر به افزایش انگیزش پیشرفت در دانش آموزان با اختلال نارساخوانی در گروه آزمایش شده است و این تأثیر در مرحله پیگیری در طولانی مدت پایدار بوده است (0/001˂p). همچنین نتایج نشان داد که آموزش برنامه خودنظارتی منجر به بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با اختلال نارساخوانی در گروه آزمایش شده است و این تأثیر در مرحله پیگیری در طولانی مدت پایدار بوده است (0/001˂p) . برنامه خود نظارتی تأثیر مثبتی بر انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نارساخوان داشته است بنابراین، می توان از آن به عنوان روش درمانی موثر برای رفع مشکلات انگیزشی و عملکرد تحصیلی این دانش آموزان بهره گرفت. این روش می¬تواند مورد استفاده روان¬شناسان، معلمان، مربیان مدارس ویژه، والدین و کلیه کسانی که با این افراد در ارتباط هستند قرار گیرد.
زهرا عینی میرکوهی فیروزه ساجدی
خواندن اساسی ترین ابزار یادگیری دانش آموزان است یکی از اختلالات بسیار رایج یادگیری، اختلال خواندن است. مفهوم سبک اسناد به سبک تبیینی اشاره می کندکه افراد معمولا برای رویداد معینی ارایه می دهند در این پژوهش روش خودآموزی کلامی برای حل مشکلات سبک اسناد بدبینانه دانش آموزان نارساخوان مورد بررسی قرار گرفت.