نام پژوهشگر: مژگان مهدوی زاده
عالیه صباغیان انورالسادات میرعلایی
اتوبیوگرافی یا زندگینامه نویسی که تاریخچه ی آن به دوران باستان برمیگردد، درطول قرنها دستخوش تغییرات بسیاری گشته تا به شکوفایی بی نظیروتحول نوین خود درقرن بیستم و تحت تاثیر روانکاوی و رمان نو دست یافته است. تحقیق حاضرتلاشی است برای ارائه ای درحد امکان دقیق ازبررسی مقایسه ای دواثرزندگینامه نویسی بسیار معروف قرن بیستم، یعنی کودکی ساروت و کلمات سارتربا هدف شناسایی نوع خلاقیت ونوآوری مشهود در این آثار. تحقیق پیش رومی کوشد تا با استناد به مثالهای برگرفته ازاین دوکتاب به توضیح این مطلب بپردازد که چگونه این دو اثر، متفاوت از آثارزندگینامه نویسی سنتی می باشند. روشن ساختن این مسئله، ما را درپاسخگویی به سوال اساسی زیر یاری خواهد نمود: آیا این دوزندگینامه حقیقتا نوآوری و تحول زندگینامه نویسی در قرن بیستم را منعکس میکنند؟ درصورت مثبت بودن پاسخ، آیا شیوه ی انعکاس این نوآوری در هر دو اثر یکسان است؟ برای پاسخ به این مسئله سعی شده است تا درگام نخست به بررسی دقیق زندگینامه، تاریخچه و موارد مرتبط با آن به منظوررسیدن به تغییرات اساسی آن درقرن بیستم و تحت تاثیر تحولات جامعه ی آن روز پرداخته شود. پس ازآن با کندو کاودرکتاب کودکی ساروت به یافتن ویژگی هایی که نوآوری دراین اثرراموجب شده اند پرداخته شده و درادامه، بررسی تفصیلی کلمات سارتربا هدف معرفی عناصر زمینه ساز خلاقیت آن درمقایسه با آثار زندگینامه نویسی سنتی در نظر گرفته شده است. مطالعه و بررسی این دوزندگینامه ما را متوجه این مهم میگرداند که تفاوت ها و شباهت های خاصی بین این دو کتاب وجود دارد و درنظر گرفتن تمام یافته ها ما را به این نتیجه گیری سوق میدهد که: هردونویسنده، به شیوه ای خاص، سرکشی خود را درمقابل قواعد زندگینامه نویسی سنتی نمایان می سازند.