نام پژوهشگر: محسن کریمی
محسن کریمی محمد جواد اسکندرلو
تناسب در لغت به معنای نزدیکی و هم شکلی است و در اصطلاح به معنای ربط دهنده بین آیات است. کلیه مناسبات را می توان به دو دسته داخلی (درون سوره ای) و خارجی (برون سوره ای) تقسیم کرد.
میثم رازی فر مهدی حسینی
چکیده لزوم بررسی و تخمین نشست های سطح زمین از مهمترین اصول طراحی تونل های کم عمق شهری می باشد که در صورت صحت مطالعات می توان با اقدامات مقتضی مانع از بروز خسارات بر سازه های سطحی و زیر سطحی شد. در این تحقیق پس از بررسی روش حفاری و عوامل تاثیرگذار روش انتخاب شده بر نشست های سطحی، چهار مقطع از قطعه شرقی-غربی خط 7 متروی تهران به عنوان مقاطع با پتانسیل نشست های سطحی بیشتر، انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. این بخش از پروژه مترو، در نهشته های آبرفتی جوان تهران قرار داشته و بیشتر شامل خاک های ریزدانه (آبرفت d) می باشد. مسئله نشست زمین لزوما نیاز به یک طراحی در فضای سه بعدی دارد. لذا نرم افزار flac3d برای مطالعه پتانسیل نشست سطح زمین در طول مسیر تونل مورد مطالعه، انتخاب و استفاده شد. یکی از مهمترین مزایای طراحی های سه بعدی، حفاری مرحله ای و بررسی اثرات حفر هر مرحله، بر زمین میزبان تونل می باشد. لذا حفاری مرحله ای با سیکل پیشروی 5/1 متر تا جایی انجام شد که حفاری های جدید تاثیری بر نشست های سطحی نقطه منطبق بر ورودی تونل در مدل ساخته شده، نداشته باشد. همچنین روش های تحلیلی ساگاستا، لوگاناتان و پولوس، ورویت و بوکر، بابت و روش تجربی و تصادفی پک نیز برای بررسی بیشتر بروز پدیده نشست زمین در مقاطع مورد مطالعه، استفاده شد. علی رغم ناتوانی روش های تحلیلی و تجربی در برآورد اثر آب های زیرزمینی و اثرات سربار ناشی از سازه های سطحی و ترافیک خیابان بر نشست های سطحی، به کارگیری این روش ها برای یک برآورد مقدماتی مناسب می باشد. البته کاربرد و دقت نتایج حاصل از هر یک از روش های تحلیلی و تجربی برآورد نشست زمین، همواره بستگی به میزان دقت در پارامترهای موثر در آنها دارد. پس از به کارگیری روش های مختلف برای مطالعه چهار مقطع انتخاب شده و بررسی منحنی های نشست بوجود آمده در این مقاطع، می توان گفت نشست های سطحی، به غیر از مقطع شماره 2 در محدوده مجاز می باشند. کلمات کلیدی: نشست زمین، خط هفت متروی تهران، روش های عددی، نرم افزار flac 3d، روش های تحلیلی، روش های تجربی
محسن کریمی رسول نصر اصفهانی
شبه قاب ها در واقع رفتاری نظیر قاب ها برای زیر فضای x از فضای هیلبرت h دارند
محسن کریمی حسنعلی موذن زادگان
در عصر حاضر روزانه مقادیر زیادی از سوابق الکترونیکی از اعمال بشر در نقاط مختلف ذخیره می شوند که چشم پوشی از آن ها در اثبات دعاوی به ویژه در فرایند رسیدگی کیفری که دلایل اثبات غالباً از پیش تمهید شده نیستند، تقریباً غیرممکن است، به ویژه با توجه به اینکه جرایمی صرفاً در این فضای مجازی بروز پیدا می کنند و اثبات آن ها از رهگذر ادله فیزیکی و مرسوم میسر نیست. بهره گیری از داده های دیجیتال، با عنایت به ماهیت خاص و شکننده آن ها، مستلزم قواعد ویژه در باب جمع آوری و استنادپذیری است. در جمع آوری ادله الکترونیکی توسط مأموران اجرای قانون، به لحاظ فنی اگر زنجیره حفاظتی مورد توجه قرار نگیرد، صحت و تمامیت آن ها با تردید جدی مواجه می شود و به لحاظ حقوقی جهت صیانت از حریم خصوصی اطلاعات و ارتباطات، اگر تشریفات قانونی رعایت نشود، عدم مشروعیت تحصیل دلیل، بطلان ادله را به دنبال خواهد داشت. به لحاظ استنادپذیری، اگرچه در حقوق کیفری ایران پذیرش ادله الکترونیکی به طور کلی همانند سایر نظام های مبتنی بر ارزیابی آزاد دلیل، با مشکل چندانی مواجه نیست، اما به این معنا نیست که این حوزه را بی نیاز از قانون گذاری دانست. همانگونه که در مورد سایر ادله کلاسیک(مانند اقرار و شهادت) قانون گذار مولفه های یک دلیل کامل و قابل استناد را مشخص نموده است، در مورد ادله الکترونیکی با توجه به ویژگی های منحصر به فرد آن ها، لازم است مولفه های یک دلیل الکترونیک استنادپذیر مشخص شود تا معیار نوعی در ارزیابی این ادله در اختیار دادرسان قرار گیرد.
محسن کریمی شکوفه فرهمند
چکیده فقر در طول تاریخ بشری یکی از پدیده های نامطلوب اقتصادی و اجتماعی جوامع مختلف به شمار رفته و هم اکنون نیز به عنوان یکی از معضلات بزرگ جامعه ی جهانی شناخته می شود. فقر یک پدیده ی مقطعی نبوده و در طول زمان چه در کشورهای توسعه یافته و چه در کشورهای در حال توسعه مشاهده می شود. بنابراین، نابودی آن نیز به یکباره و در زمان محدود میسر نخواهد بود. با استناد بر نظریه ی رشد به نفع فقیر، این سوال مطرح است که آیا رشد اقتصادی با افزایش متغیر های کمی اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه می تواند یکی از عوامل اصلی کاهش فقر باشد. با توجه به نقش کلیدی و مهم رشد بخش های سه گانه (کشاورزی، صنعت و خدمات) در افزایش رفاه و کاهش فقر، نشان دادن رابطه ی آن ها هدف اصلی می باشد. باید در نظر داشت که درآمد سرانه بالاتر، لزوماً به معنای درآمد بالاتر برای همه و یا حتی اکثر خانوارها نمی باشد و حتی اگر میانگین درآمد و مصرف جامعه افزایش یابد، با توجه به وجود شکاف درآمدی، آنان که وضعیت رفاهی بهتری دارند، بخش اعظم منافع حاصل از رشد را به خود اختصاص می دهند و سهم گروههای فقیر، بسیار کمتر از گروه های دیگر افزایش می یابد. بنابراین بررسی اثر رشد اقتصادی بخش های ذکر شده بر رفاه اجتماعی یکی دیگر از اهداف این پژوهش است. در این راستا، این مطالعه به بررسی اثر رشد اقتصادی بخشی بر فقر و رفاه اجتماعی در ایران می پردازد. عامل اصلی تولید در سه بخش کشاورزی، صنعت و خدمات نیروی کار بوده که هر چه از لحاظ کیفیت آموزشی و بهداشتی در سطح بالاتری قرار گیرد، دستیابی به رفاه بیشتر و کاهش فقر آسان تر خواهد بود. بنابراین، از متغیرهای آموزش نیروی انسانی و بهداشت به عنوان متغیرهای کنترلی استفاده شده است. این پژوهش شامل دو مدل مجزا می باشد. مدل اول، اثر رشد اقتصادی بخشی بر فقر را در ایران بررسی می کند. در این مدل، داده ها به صورت سری زمانی در دوره 86-1371 است و از روش برآورد می شود. مدل دوم، این اثر را برای رفاه اجتماعی هم برای ایران برای دوره 86-1371 با استفاده از تکنیک و هم برای استان های ایران برای دوره 86-1379 با استفاده از تکنیک در نظر می گیرد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که هرچند با رشد بخش های مذکور رفاه اجتماعی در کشور افزایش پیدا کرده است و از شدت فقر کاسته شده است، اما این رشد همراه با افزایش نابرابری در بین خانوار ها در بیشتر استان های کشور بوده است و بنا بر شاخص های مورد استفاده می توان نتیجه گرفت که کاهش فقر الزاماً به معنای افزایش رفاه نخواهد بود. همچنین تأثیر آموزش نیروی انسانی و بهداشت در افزایش رفاه و کاهش فقر به وضوح قابل مشاهده می باشد. واژگان کلیدی: فقر، رفاه اجتماعی، رشد اقتصادی بخشی، نابرابری توزیع درآمد، تحلیل منطقه ای
محسن کریمی محمدصادق فلاحت
چکیده هدف اصلی پژوهش حاضر با عنوان «طراحی مجموعه زیستی گلشهر کرج با نگرشی پدیدارشناسانه به مفهوم سکونت» نیل به اندیشه و تفکری بوده است که در برخورد با مسئله سکونت انسان به حقیقت هست بودن انسان دیدی عمیق و بی واسطه داشته و در امر ساختن، ماهیت پدیده ها و نسبتشان با سکونت انسان را مورد توجه قرار دهد. در میان نحله های فکری مطرح در قرون اخیر که به مسئله ماهیت هستی انسان و جهان پرداخته اند، نگرش پدیدارشناسی در آنجایی که به مباحث «در جهان بودن انسان»، «باشیدن» و «ساختن» می پردازد، نظریات قابل تعملی در خصوص چگونگی بودن انسان در جهان و در میان پدیده های جهانی مطرح می سازد. بیان این گونه مفاهیم و نظریات در قالب واقعیات ملموس و روزمره زندگی انسان، از جانب فیلسوف پدیدارشناس، مارتین هایدگر می تواند دریچه تازه ای را پیش روی نظریه پردازان و طراحان عرصه های سکونتی انسان قرار دهد. از جمله نتایج این تحقیق اثبات مفید بودن نگرش پدیدارشناسی در پرداختن به مسئله سکونت و طرح عرصه های سکونتی انسان است. با تکیه بر این نگرش می توان سکونت انسان را در چهار تراز «حضور در طبیعت»، «بودن در اجتماع»، «عضویت در یک گروه اجتماعی» و «حضور در خلوت خصوصی» مطرح نمود. هر یک از این ترازها بیانگر نوعی از بودن انسان درجهان روزمره است که با حضور در مکانی خاص تحقق می یابد. بنابراین تحقق ابعاد و جنبه های مختلف سکونت انسان منوط بر وجود مکان هایی با خصلت ها و روابط ویژه است. موضوع دیگری که این پژوهش مطرح ساخته است چگونگی شکل گیری مکان ها و خصلت های آن ها است به گونه ای که زمینه مناسب جهت تحقق جنبه های مختلف سکونت فرآهم آید. در این میان مفهومی با عنوان «حس مالکیت مکانی» در چهار تراز «قلمرو طبیعی (ذاتی)»، «قلمرو اجتماعی»، «قلمرو گروهی» و «قلمرو خصوصی»، به عنوان خصلت پایه ای عرصه های سکونتی مطرح گردیده است که با تکیه بر دانش «ساختن»ی که نگرش پدیدارشناسی ارائه می دهد قابل وصول خواهد بود.
محسن کریمی علیرضا شریعتی
تبدیل کاتالیستی نفتا، یکی از فرایندهای مطرح در صنایع پالایش می باشد، که نقش کلیدی در افزایش عدد اکتان بنزین دارد، که این امر توسط تولید اروماتیک های با عددد اکتان بالا از قبیل بنزن، تولوئن و زایلن محقق می شود. در این فرایند هیدروژن به عنوان مهم ترین محصول جانبی محسوب می شود که امروزه به عنوان سوخت پاک جایگاه ویژه ای در صنایع دارد. لذا با توجه به اهمیت روز افزون سوخت های با کیفیت بالا و سوخت های پاک، همچنین کاربرد گسترده ترکیبات اروماتیکی (از قبیل بنزن، تولوئن و زایلن) در صنایع پتروشیمی، روز به روز بر اهمیت این فرایند افزوده می شود. پیشرفت ها و مدل های جدید ارائه شده در این فرایند بیشتر در دو زمینه ی کلی ارائه مدل سینتیکی مناسب برای فرایند نفتا و همچنین طراحی واحدهای عملیاتی به منظور بالاترین بردن راندمان فرایند، صورت گرفته است. در بین واحدهای موجود برای این فرایند ، مدل احیا پیوسته کاتالیست جدیدترین مدل می باشد که در عین حال دارای بالاترین راندمان می باشد، که در سال های اخیر اکثر واحدهای جدید بر این اساس طراحی شده اند. در این پایان نامه مطابق با پیشرفت های اخیر این فرایند، برای سنتیک واکنش های فرایند نفتا، مدل سنتیکی شبکه ای، شامل 32 شبه ترکیب در نظر گرفته شده است، که این ترکیبات در 6 دسته ی اصلی واکنش شرکت می کنند، که منجر به ایجاد 84 واکنش می شوند. همچنین مدلسازی صورت گرفته برای فرایند احیا پیوسته کاتالیست با در نظر گرفتن غیر فعال شدن کاتالیست ها در طول فرایند صورت گرفته است، که تغییر پارامترها در طول هر راکتور را دو بعد (شعاع و محور) بصورت الگوی جریان صلیبی در نظر گرفته شده است. در پایان به منظور صحت سنجی مدل ارائه شده برای فرایند احیا پیوسته کاتالیست نتایج حاصل از مدلسازی با داده های صنعتی مقایسه شده اند، که نتایج، تطابق قابل قبولی با یکدیگر دارند.
حسام میرشهابی فرزانه صباحی
هپاتیت b یکی از شایع ترین بیماریهای کبد در جهان میباشد، که عامل ایجاد کننده آن عفونت با ویروس هپاتیت b (hbv) است. محدودیتهای موجود در درمان hbv به همراه پیشرفتهایی که درزمینه بیولوژی مولکولی hbv اتفاق افتاده، تلاشها را برای کشف شیوههای جدید در مهار تکثیر hbv افزایش داده است. ژنوم بسیار فشرده و همپوشان با عملکردهای مختلف باعث شده تا hbv به عنوان یک هدف مناسب برای درمان بر پایه هیبریداسیون اسید نوکلئیک از جمله rnaiقرار بگیرد. hdv به طور طبیعی فقط هپاتوسیت ها را آلوده میکند. بعضی از مطالعات انجام گرفته پیشنهاد میکنند که hdv نوترکیب میتواند به عنوان یک ابزار موثر برای تحویل اختصاصی رایبوزایم، sirna یا سایر rnaهایی که از لحاظ بیولوژیکی فعال هستند، عمل نموده و بافتها و یا سلولهای آلوده به hbv را هدف قرار دهد. در این پژوهش ابتدا با غربالگری 5sirna علیه ژنوم hbv ،2 sirna کارآمد جهت مهار تکثیر ویروس hbv با استفاده از روشهای الایزا و real-time pcr انتخاب شدند. در مرحله بعد، از mrna تغییر یافتهhdv ، به عنوان یک وکتور برای تحویلshrna های معادل sirnaهای انتخاب شده به سلولهای آلوده به hbvاستفاده گردید. برای این منظور ابتدا ناحیه مورد نظر در ژنوم hdv برای وارد نمودن توالی shrna انتخاب شد که در انتهای mrnas-hdag می باشد. همچنین توالی shrna در یک توالی پوشاننده از اینترون صناعی قرار داده شد تا بوسیله فرآیند splicing از انتهای mrna آزاد شود. با استفاده از روش pcr هم پوشان قطعه حاوی s-hdag/intronic shrna تولید شد و پس از کلون کردن در وکتور بیانی، اثر مهاری آن بر تکثیر hbv مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این پژوهش برای اولین بار نشان داد hdv mrna توانایی انتقال توالیintronic shrna را به سلولهای huh-7 دارد و پس از پردازش بوسیله فرآیند splicing می تواند تولید rna و پروتئین های hbv را مهار نماید. بنابراین از این شیوه می توان در تولید ژنوم نوترکیب hdv حاوی توالی shrnaعلیه ویروس hbv و همچنین سایر اختلالات کبدی استفاده کرد.
محسن کریمی عباس نجفی زاده
در این تحقیق، تولید فولاد زنگ نزن نانوساختار 301 با استفاده از عملیات ترمومکانیکی نورد سرد سنگین و آنیل مورد مطالعه قرار گرفت. در این فولاد، آستنیت با انجام نورد سرد به مارتنزیت (strain-induced martensite) تبدیل می شود. با بازگشت مارتنزیت تغییر شکل یافته به آستنیت طی فرایند آنیل و با انتخاب دما و زمان مناسب می توان فولادی با اندازه دانه بسیار ریز تولید کرد. به همین منظور پارامتر های آنیل فولاد برای دستیابی به یک ساختار تا حد امکان ریز دانه بررسی شدند. تغییرات فازی، از طریق آنالیز پراش پرتو ایکس (xrd)، فریتوسکوپی و دیلاتومتری و همچنین تغییرات میکروساختاری بوسیله میکروسکوپ نوری و الکترونی روبشی (sem) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که با اعمال %60 نورد سرد پس از کوینچ در دمای °c10-، تمام فاز آستنیت به فاز مارتنزیت تبدیل می شود. افزایش زمان آنیل نمونه های %90 نورد سرد شده در دماهای بالاتر از °c700، نشان دهنده کاهش ابتدایی مارتنزیت و سپس افزایش آن بود. افزایش مارتنزیت به رسوب کاربید های کروم و نیوبیوم، تخلیه کربن از زمینه و افزایش دمای ms فولاد تا بالاتر از دمای اتاق نسبت داده شد که منجر به تشکیل مارتنزیت در سرد کردن پس از آنیل می شود. اندازه گیری درصد حجمی فاز مارتنزیت در فولاد با استفاده از دو روش xrd و فریتوسکوپی، انطباق نسبتاً خوبی را نشان داد. مشخص شد که اندازه دانه آستنیت بازگشت یافته از مارتنزیت، وابستگی زیادی به مقدار نورد سرد اولیه دارد. با آنیل نمونه %90 نورد سرد شده در دمای °c800 به مدت 10 ثانیه در محلول نمک 100ml hcl-20ml ethanol، ساختار تقریباً آستنیتی با اندازه دانه میانگین 240 نانومتر بدست آمد. مقایسه آزمون کشش برای نمونه قبل از عملیات ترمومکانیکی و پس از عملیات نورد و آنیل در s10-°c800، نشان دهنده افزایش بیش از دو برابر استحکام تسلیم، افزایش حدود 8/1 برابری استحکام کششی و کاهش تغییر طول کل از %36 به %21 در نمونه پس از عملیات بود. همچنین تبعیت از رابطه هال-پچ در نمونه های با اندازه دانه بسیار ریز مشاهده شد.
محسن کریمی منصور گرکز
هر شرکتی برای اینکه بتواند کالا یا خدماتی را عرضه نماید قبل از انجام هر گونه فعالیتی، به سرمایه و منابع مالی نیازمند است تا بتواند دارایی های مورد نیاز خود را خریداری نموده و به سرمایه گذاری بپردازد. در عین حال میزان بازدهی به دست آمده از این سرمایه گذاری امری حیاتی در تداوم روند سرمایه گذاری و تصمیم گیری مالی است. در این تحقیق، هدف محققان بررسی رابطه ی ساختار سرمایه، سودآوری و بازدهی و همچنین بررسی اثر اندازه و عمر شرکت بر رابطه ی بین این متغیرهاست. برای بررسی مدل ها و متغیرهای تحقیق از پنل دیتا و آزمون چاو استفاده شد. نتایج آزمون چاو استفاده از روش اثرات ثابت را برای تحقیق توصیه می کرد. همچنین در این تحقیق 6 فرضیه تدوین شد. فرضیات اول و دوم به بررسی اثر ساختار سرمایه بر بازدهی شرکت می پرداختند. نتایج آزمون فرضیه اول تحقیق نشانگر اثرات منفی و معنادار بدهی های کوتاه مدت و بدهی های بلندمدت و همچنین اثرات مثبت و معنادار سود انباشته ی شرکت بر نرخ بازده دارایی ها می باشد. در خصوص فرضیه ی دوم تحقیق نتایج به دست آمده بیانگر اثرات مثبت و معنادار سود انباشته بر بازده سهام می باشد و نتایج به دست آمده برای سایر متغیرها معنادار نیست. در فرضیات سوم و چهارم، اثر اندازه ی شرکت بر رابطه بین ساختار سرمایه و نرخ بازده دارایی ها و بازده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمون فرضیه ی سوم نشان می دهد که از بین ضرائب به دست آمده، اندازه ی شرکت تنها بر رابطه ی بین سود انباشته با نرخ بازده دارایی ها، اثر گذار بوده است و نتایج به دست آمده برای سایر متغیرها معنادار نمی باشد. همچنین نتایج آزمون فرضیه ی چهارم بیانگر این امر است که از بین متغیرهای مورد بررسی اندازه ی شرکت تنها بر رابطه ی بین متغیرهای بدهی های کوتاه مدت و سودانباشته بر بازده سهام تاثیرگذار بوده و در خصوص سایر متغیرها، ورود این متغیر به مدل اثرات معناداری ندارد. در فرضیات پنجم و ششم نیز اثر متغیر چرخه ی عمر بر رابطه بین ساختار سرمایه و نرخ بازده دارایی ها و بازده مورد بررسی قرار گرفت. در خصوص فرضیه ی پنجم تحقیق با توجه به نتایج به دست آمده، از بین متغیرهای مورد بررسی عمر شرکت اثرات معناداری بر رابطه ی بین بدهی های بلندمدت، سودانباشته و نرخ بازده دارایی ها دارد. در عین حال این متغیر تاثیر معناداری بر رابطه ی دو متغیر بدهی های کوتاه مدت و افزایش سرمایه با نرخ بازده دارایی ها ندارد. در خصوص فرضیه ی ششم تحقیق با توجه به نتایج به دست آمده، عمر شرکت در مورد متغیرهای بدهی های کوتاه مدت و بلند مدت و همچنین سود انباشته، اثرات معناداری بر رابطه ی بین متغیر وابسته(نرخ بازده سالانه سهام) و متغیرهای ساختار سرمایه دارد اما این امر در خصوص متغیر افزایش سرمایه صدق نمی کند.
حسین دلاوندانی وامق رسولی
مغار ها از جمله بزرگترین سازه های حفر شده در زیرزمین می باشند که هم دارای مصارف عمومی و هم دارای مصارف صنعتی می باشند. عوامل زمین شناختی و پارامتر های رفتاری سنگها نقش اصلی را در مطالعات اجرایی در طی حفر یک مغار زیرزمینی بازی می کنند و به همین دلیل باید در بررسی پایداری این فضاهای بزرگ زیرزمینی اطلاعات دقیقی از نوع سنگ و نوع رفتار آن در سازه مذکور وجود داشته باشد. معمولاً در بیشتر مغار ها یک روش تحلیل و طراحی استفاده از نرم افزار های مختلف آنالیز عددی و سپس استفاده از نتایج ابزاربندی و رفتارسنجی برای کنترل و تدقیق نتایج حاصله از مدلسازی می باشد. با توجه به بزرگی مغار و حجم سنگین نگهداری های مورد نیاز به منظور تأمین پایداری سازه و بهینه کردن سیستم نگهدارنده، با ملاحظه ایمنی مورد نیاز، امری ضروری و لازم الاجراست اما قبل از این کار باید از ناپایداری های ایجاد شده در سازه با تدابیری از قبل اندیشیده شده و از قبل طراحی شده کاسته شود، تا از حجم عظیم سیستم نگهدارنده مورد نیاز در سازه نیز کاسته گردد. در این راستا روش حفر و توالی حفاری در مغار یکی از موثر ترین روش ها خواهد بود. هدف از انجام این پروژه، بررسی توالی حفاری اجرا شده و تأثیر آن بر پایداری مغار طرح توسعه نیروگاه سد مسجد سلیمان و سپس ارائه پیشنهاد های مختلف و بررسی یکایک آن ها و تحلیل تأثیر آن ها بر پایداری کل سازه و در نهایت آن انتخاب گزینه برتر و بهینه خواهد بود. قبل از تحلیل توالی های پیشنهادی با استفاده از نرم افزار و ارائه طرح بهینه با استفاده از نتایج حاصله از داده های رفتارنگاری و ابزاربندی و همچنین با استفاده از تکنیک های مختلف آنالیز برگشتی به تدقیق پارامترهای موجود و ارزش دادن به مدل اولیه ایجاد شده پرداخته شده است. در این راه از نرم افزار flac v4.0 که از روش اختلاف محدود (finite difference method ) به منظور انجام تحلیل ها استفاده می کند، بهره گرفته شده است. پس از تحلیل کامل مقاطع پیشنهادی و پس از بررسی مقادیر جابجایی ها و تنش ها و نیز نیروهای وارده به سیستم های مختلف نگهدارنده سازه، مقطع شماره یک در بین مقاطع پیشنهادی به عنوان مقطع بهینه جهت حفاری مغار اصلی طرح و توسعه سد مسجد سلیمان انتخاب گردیده است.
محسن کریمی ناصر زمانی
فرض کنیم لاندا ریشه ی-n ام اولیه ی واحد در حلقه ی زنجیری متناهی r باشد. در این پایان نامه نشان می دهیم که کدهای لاندا-ثابت دوری ریشه مکرر روی برخی حلقه های زنجیری متناهی، با کدهای دوری هم ارز هستند. این حقیقت شناسایی کدهای ثابت دوری را تسهیل می کند. همچنین کدهای -ثابت دوری از طول p^s روی حلقه ی گالوای gr(p^e,r) کار دیگری است که در این پایاننامه انجام می شود.
محسن کریمی محمدرضا طرقی نژاد
در این پژوهش، از فرایند نورد تجمعی پیوندی (arb) به عنوان یک روش پیشنهادی برای ساخت کامپوزیت زمینه فلزی cp ti–sic استفاده گردید. هدف از این پژوهش، ارزیابی خواص مکانیکی و ریزساختاری کامپوزیت cp ti–sic تولید شده به وسیله فرایند arb بود. به همین منظور، کامپوزیت های با درصد حجمی ذرات 5/1%، 3% و 5% تولید و با تیتانیم arb شده بدون حضور ذرات مقایسه شد. بررسی های میکروساختاری به وسیله میکروسکوپ های نوری و الکترونی و آنالیز الگوی پراش پرتو ایکس، بررسی بافت نمونه ها و همچنین بررسی های خواص مکانیکی در مراحل مختلف فرایند انجام شد. بررسی های میکروسکوپی، نشان دهنده کاهش تخلخل و همچنین تحلیل های کمّی به وسیله روش نزدیک ترین همسایه، بیان گر بهبود توزیع ذرات تقویت کننده با افزایش تعداد سیکل های فرایند بود. آنالیز الگوی پراش پرتو ایکس، قابلیت خوبی برای بررسی متغیرهای میکروساختاری ماده arb شده نشان داد. به طوری که تغییرات اندازه کریستال های محاسبه شده با این روش و ناهمسان گردی اندازه آنها تطابق خوبی با مشاهدات انجام شده به وسیله میکروسکوپ الکترونی عبوری و اندازه گیری های بافت نشان داد. ریز و هم محور شدن ساختار دانه ها با افزایش تعداد سیکل arb به وسیله دو روش پراش پرتو ایکس و میکروسکوپ الکترونی عبوری مشخص شد. افزایش استحکام کامپوزیت تولید شده توسط فرایند arb، بیشتر از نمونه بدون ذرات تقویت کننده تولید شده با این فرایند بود. کامپوزیت سازی توسط روش arb منجر به افزایش بیش از 3 برابری در استحکام تسلیم گردید. با این وجود ازدیاد طول ماده به کمتر از 7 درصد رسید. بررسی سطوح شکست نمونه های arb شده، بیان گر تغییر مکانیزم شکست از نرم با حفره های برشی به نرم با حفره های هم محور با افزایش تعداد سیکل برای هر دو نمونه کامپوزیتی و بدون ذرات تقویت کننده بود. این پدیده به افزایش شدید استحکام و همچنین افزایش عیوب داخل ماده arb شده نسبت داده شد. آنیل نمونه های arb شده به منظور حصول ترکیب استحکام و چقرمگی بالا انجام شد. به دلیل متغیرهای زیاد فرایند مانند درصد ذرات، دما و زمان آنیل، طراحی آزمایش با استفاده از روش تاگوچی انجام گرفت. نمونه arb شده کامپوزیتی ti–1.5%sic که در دمای °c500 به مدت 5 دقیقه آنیل شده بود به عنوان نمونه با شرایط بهینه شناخته شد. استحکام و چقرمگی در شرایط بهینه، به ترتیب mpa 624 و j/m2 124 به دست آمد که در مقایسه با ماده اولیه (استحکام تسلیم mpa 275 و چقرمگی j/m2 132) افزایش 3/2 برابری در استحکام تسلیم و حفظ 94% از چقرمگی را نشان داد. ازدیاد طول یکنواخت بسیار زیاد (17%~) ماده تولید شده در شرایط بهینه ناشی از افزایش نرخ کارسختی و نرخ کارسختی نرماله شده در مقایسه با تیتانیم اولیه و مرتبط با ساختار کاملاً تبلورمجدد یافته و بسیار ریزدانه (میانگین اندازه دانه ?m 4/1) تیتانیم arb و آنیل شده و همچنین حضور ذرات تقویت کننده دانسته شد. بررسی قابلیت تغییرشکل ورق تیتانیم کامپوزیتی تولید شده به وسیله arb و آنیل بعدی در فرایند کشش و کشش عمیق و مقایسه آن با تیتانیم اولیه نشان داد که ورق arb و آنیل شده قابلیت بیشتری برای تغییرشکل بدون نازک شدن دیواره دارد، در حالی که احتمال ایجاد عیب گوش واره ای شدن در آن نیز بیشتر است.
محسن کریمی محمد تقی احمدی
چکیده امروزه، مواد اپتیکی غیرخطی نقش عمده ای در تکنولوژی فوتونیک، نانوفوتونیک و بیوفوتونیک ایفا می کنند. از میان طیف وسیعی از مواد، فیلم های نازک علاوه بر محلول ها و کریستال های واحد مزیت طراحی دیگری دارند که عبارتست از حجم کوچک و قابلیت سازگاری خوب با ساخت موجبر و وسایل فوتونیکی یکپارچه. همچنین نانوذرات کربن به تازگی بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. خواص اپتیکی غیرخطی نانو ذرات کربن وساختار های کربنی در شیمی فیزیک، و دستگاه های اپتیکی مورد توجه بوده است. نانو ذرات کربن وساختار های نانوکربنی دارای خواص متفاوتی نسبت به ذرات در حالت توده ای می باشند و خواص آن ها نیز بسته به ابعادشان می تواند متغیر باشد. از اینرو بررسی خواص اپتیکی غیرخطی آن ها می تواند دستاوردهای جالبی داشته باشد. برای اندازه گیری خواص اپتیکی غیرخطی مواد از مجموعه آزمایشگاهی جاروب-zاستفاده شد، که بوسیله آن جذب غیرخطی و شکست غیرخطی مواد اندازه گیری می شود. روش جاروب-z روشی استاندارد در بررسی ضرایب جذب و شکست غیرخطی است که با وجود سادگی دارای دقت بالایی است. تئوری وطراحی مجموعه بحث شده و نتایج آزمایشگاهی بدست آمده بطور مفصل درفصل 3 ارائه شده است. همچنین بدلیل اهمیت مواد اپتیکی غیرخطی و نیاز به آشنایی با مواد با غیرخطیت اپتیکی جدید انواع مختلف نمونه ها بررسی شد تا تطبیق پذیری نتایج آزمایشگاهی مجموعه را نشان دهد،که در این پایان نامه از نانو لوله کربنی چند جداره با عامل کربوکسیل استفاده شده است.برای برسسی خواص غیرخطی آن ها، این مواد را در حلال های تولوئن و دی متیل فرم آمید به صورت سوسپانسیون در آوردیم. نتایج بدست آمده نشان می دهدکه نمونه به صورت سوسپانسیون در حلال تولوئن جذب بیشتری نسبت به نمونه در حلال دی متیل فرم آمید دارد. همچنین نمو دار های مربوط به ضریب شکست نمونه در تولوئن نسبت به دی متیل فرم آمید بهتر هستند. نتایج بدست آمده یک الگو را دسته بندی می کردند و همچنان که نتایج ثبت می شد سهولت مجموعه برای اندازه گیری خواص غیرخطی نمونه ها را نشان می داد. محدودیت های آزمایشگاهی مجموعه معلوم بود و پارامترهای بحرانی آزمایشگاهی برای اندازه گیری خواص غیرخطی مشخص شده بود. همچنین پیشنهادهایی برای سهولت آزمایشات ارائه شد تا دقت اندازه گیری های آینده را افزایش دهد.
محسن کریمی محمود رضا آقامیری
چکیده ندارد.
محسن کریمی علی دهقانی
هیدروسیکلون یکی از کارآمدترین وسایل طبقه بندی است که کاربرد وسیعی در کارخانه های فرآوری مواد معدنی پیدا کرده است. موفقیت هیدروسیکلون ها در توانایی آن ها در جدایش دو مایع غیر قابل امتزاج، جدا کردن ذرات معلق از مایعات و جدا کردن ذرات بر اساس وزن مخصوص و اندازه آن ها است. در این پژوهش به بررسی عوامل تاثیر گذار بر فرآیند جدایش، مدل سازی پارامترهای اساسی (دبی خوراک، حد جدایش اصلاح شده، میزان بازیابی آب به ته ریز و تابع طبقه بندی) و شبیه سازی جریان در هیدروسیکلون پرداخته شده است. با توجه به تعدد فاکتورهای تاثیر گذار بر فرآیند جدایش در یک هیدروسیکلون، در تحقیق حاضر از روش طراحی آزمایش ها (روش سطح پاسخ) استفاده شده است. پارامتر های درصد جامد خوراک، افت فشار، قطر سرریز و قطر ته ریز به عنوان پارامتر های موثر در نظر گرفته شده اند. تاثیر این پارامترها از طریق برازش مدل های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. سپس، از مدل های تجربی برای تخمین پارامتر های اساسی هیدروسیکلون، به دو صورت: اعمال پارامتر های پیش فرض مدل ها، و کالیبره کردن مدل ها با توجه به شرایط عملیاتی موجود، استفاده شده است. در انتهای این تحقیق، شبیه سازی جریان داخل هیدروسیکلون، با استفاده از شیوه دینامیک سیالات محاسباتی، و با نرم افزار fleunt ، صورت پذیرفته است. سه مدل آشفتگی برای تخمین سرعت ها، دبی جریان ها و قطر ستون هوای مرکزی، به کار برده شده اند. نتایج این تحقیق نشان داده است که پارامتر های هندسی هیدروسیکلون تاثیر بیشتری در فرآیند جدایش دارند. مقایسه مدل های تجربی نشان داد که استفاده از پارامتر های اصلاح شده، دارای نتایج دقیق تری نسبت به این مدل ها با پارامتر های پیش فرض، هستند. استفاده از دینامیک سیالات محاسباتی به عنوان یک روش جدید برای شبیه سازی کار هیدروسیکلون ها نتایج موفقیت آمیزی را به همراه داشته است. با کاربرد این شیوه سرعت ها و قطر ستون هوای مرکزی به خوبی پیش بینی شده اند. با توجه به قابلیت این روش، با تحقیقات گسترده تر در این زمینه می توان عملکرد جدایش در هیدروسیکلون را به طور کامل شبیه سازی کرد.