نام پژوهشگر: حسین مسعودنیا
روح الله محمدی عباس حاتمی
مفهوم رانت یکی از مهمترین مولفه های درک کشورهای نفتی می باشد. رانت به مثابه یک اصلاح اقتصادی به درآمدهایی گفته می شود که بدون تلاش یدی و فکری بدست می آید. طبق گقته ببلاوی دولت های که 42 درصد از درآمدشان از یک یا چند ماده خام بدست آید دولت رانتیر خوانده می شود که این رانت منشا خارجی دارد و با فرایند تولیدی داخلی پیوند ندارد و دولت انحصار دریافت آن را داراست و بدین ترتیب تنها درصد کمی از نیروی کار درگیر تولید رانت هستند. این مفهوم بر ماهیت دولت در جمهوری اسلامی ایران نیز تاثیرگذار بوده و باعث تحولاتی در عرصه سیاسی و اجتماعی بصورت مانعی در برابر توسعه شده است. در این رساله سعی بر آن است به این سوال پاسخ داده شود که دولت رانتیر چه تاثیری بر توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی- اجتماعی در جمهوری اسلامی داشته است؟ برای پاسخ به این سوال می توان این فرضیه را با استفاده از نظریه دولت رانتیر ببلاوی و لوسیانی مطرح کرد که دولت رانتیر با کمک سایر عوامل دیگر باعث عدم توسعه سیاسی و اجتماعی در جمهوری اسلامی شده است. در بعد سیاسی رانت بر ساخت دولت و دموکراسی اثرگذار بوده است. ساخت متمرکز، روحیه رانتی در بین نخبگان و سیاست خارجی تجدید نظر طلبانه از تاثیرات رانت بر ساخت دولت در جمهوری سلامی می باشد. در بعد دموکراسی، دولت با نگرفتن مالیات گسترده و صرف مخارج عظیم در جامعه باعث عدم شکل گیری گروههای مستقل شده است. همچنین با ایجاد هزینه های زیاد نظامی و در عین حال طراحی برنامه های نوسازی دخالت گسترده ای در جامعه انجام می دهد که باعث عدم توسعه سیاسی شده است. احزاب وابسته به دولت، مشروعیت مبتنی بر توزیع رانت، مشارکت توده ای و تجهیزی و کنترل وسائل ارتباطی از تاثیرات رانت بر وجوه دموکراسی است که توسعه سیاسی را به تعویق انداخته است. در بعد اجتماعی رانت بر جامعه مدنی و بوروکراسی تاثیر داشته است و ضعف تشکل و نبود جامعه مدنی از طریق سطح نازل سرمایه اجتماعی و توسعه انسانی پایین در عدم توسعه اجتماعی موثر عمل کرده است. همچنین رشد بورکراسی و دخالت دولت در عرصه اقتصاد باعث فساد گسترده در سطح جامعه شده است.