نام پژوهشگر: امیر محمد ناجی
یحیی کیان حسنعلی نقدی بادی
به منظور بررسی تنش شوری بر گیاه کنگرفرنگی(cynara scolymus l.) در مراحل گیاهچه و رشد رویشی دو آزمایش جداگانه در پژوهشکده گیاهان دارویی جهاد دانشگاهی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارهای مورد نظر شامل 5 سطح شوری آب شور دریاچه قم(شاهد، 4، 8، 12 و 16 دسی زیمنس بر متر) بودند. در آزمایش اول گیاه در مرحله جوانه زنی و در آزمایش دوم در مرحله رشد رویشی تحت تنش شوری قرار گرفت. نتایج نشان داد که درصد جوانه زنی، خصوصیات مورفولوژیکی و میزان عناصر گیاه بطور معنی داری تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفتند. بطوری که با افزایش شوری تا 4 دسی زیمنس بر متر درصد جوانه زنی، وزن تر و خشک ریشه چه و ساقه چه و طول ریشه چه تغییری نکرد ولی پس از آن کاهش یافت. با افزایش شوری میزان سدیم و کلر ساقه چه و همچنین سدیم ریشه چه افزایش یافت ولی میزان کلسیم و منیزیم ریشه چه و ساقه چه تا شوری 4 دسی زیمنس بر متر ثابت بوده و پس از آن روند کاهشی داشت. در آزمایش دوم تنش شوری از ابتدای جوانه زنی تا مرحه ظهور 4 برگ حقیقی ادامه یافت. نتایج بدست آمده نشان داد که صفات مورفولوژیک همانند آزمایش اول با افزایش شوری تا 4 دسی زیمنس بر متر ثابت بوده و سپس کاهش یافت. میزان سدیم ریشه و ساقه با افزایش شوری افزایش یافت ولی میزان عنصر کلر تا شوری 12 دسی زیمنس بر متر افزایش و پس از آن روند نزولی داشت. همچنین میزان منیزیم ریشه و محتوای آب برگ از شوری 8 دسی زیمنس بر متر کاهش یافت. نسبت پتاسیم به سدیم با افزایش شوری روند نزولی داشت. اگرچه با افزایش شوری میزان پلی فنل تا شوری 8 دسی زیمنس بر متر افزایش یافته ولی پس از آن کاهش یافت. بطور کلی نتایج نشان داد که واکنش گیاه دارویی کنگرفرنگی نسبت به شوری در مراحل مختلف متفاوت است و این گیاه در مرحله رشد رویشی از مقاومت بیشتری نسبت به تنش شوری برخوردار است. به عبارت دیگر مقاومت به شوری گیاه در مرحله رشد رویشی بیشتر است.
آرمان آذری حسین عسکری
تحقیق حاضر در دو بخش گلخانه (دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس- با هدف انجام بررسی رفتارهای آناتومیک، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی گیاه کلزا) و مزرعه (مرکز ملی تحقیقات شوری واحد یزد- با هدف گزینش ارقام متحمل به شوری) به اجرا در آمد. بخش گلخانه، شامل سه آزمایش مرتبط، به منظور کاهش هدفمند اندازه جمعیت و ایجاد شرایط اندازه گیری صفات عمیق تر فیزیولوژیک روی ارقام منتخب از هر آزمایش بود. بذر 57 رقم کلزا از گونه های brassica napus، b. rapa و b. juncea (مشتمل بر تیپهای بهاره و پائیزه) از بخش دانههای روغنی موسسه اصلاح و گواهی نهال و بذر کرج تهیه شد. در آزمایش اول، کلیه ارقام در یک آزمایش آگمنت و با 4 شاهد در دو سطح هدایت الکتریکی خاک 2 و 16 دسیزیمنس بر متر کاشته و در پایان رشد روزت ارقام بهاره (حدود 2 ماه بعد از سبز شدن) برداشت گردیدند. بر اساس صفات تعداد برگ، سطح برگ، وزن خشک پهنک برگ، نسبت وزن به سطح برگ، میزان یون های سدیم، پتاسیم و نسبت آن ها در پهنک و بیوماس کل، تعداد 18 رقم (شامل 15 رقم از گونه b. napus و 3 رقم از گونه b. rapa) از بین آنها برای آزمایش دوم انتخاب و در یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی، در دو سطح هدایت الکتریکی خاک 2 و 16 دسیزیمنس بر متر، با سه تکرار کاشته و مشابه آزمایش اول، در پایان رشد روزت ارقام بهاره برداشت گردیدند. بر اساس صفات مرفولوژیک (تعداد برگ، سطح برگ، وزن خشک پهنک و دمبرگ، نسبت وزن به سطح برگ، نسبت وزنی آوند آبکش به چوب (در محور زیر لپه) و وزن خشک زیست توده کل) و صفات فیزیولوژیک (میزان یون های سدیم و پتاسیم و نسبت آن ها در پهنک، میزان رنگ دانه های برگ از قبیل: کلروفیل، فلاونوئیدها، آنتوسیانین و کاروتنوئیدها، پایداری غشاء سیتوپلاسمی، مقدار پرولین و محتوای نسبی آب برگ) اندازه گیری شده، تعداد 6 رقم (4 رقم از گونه b. napus و 2 رقم از گونه b. rapa) گزینش شدند. این ارقام در مطالعه سوم، در شرایط کشت هیدروپونیک با استفاده از محلول غذایی هوگلند نیمه و در دو سطح صفر و 150میلی مولار nacl به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، مورد بررسی قرار گرفتند. پس از برداشت صفات حجم ریشه، قطر آوند چوب در محور زیر لپه، فشار ریشه، حجم و دبی عصاره خروجی از ریشه، میزان سدیم و پتاسیم در بافت های ریشه و برگ، محتوای نسبی آب برگ، میزان رنگ دانه های برگ (کلروفیل، فلاونوئیدها، آنتوسیانین و کاروتنوئیدها)، پایداری غشاء سیتوپلاسمی، نسبت وزنی آوند آبکش به چوب در محور زیر لپه اندازه گیری شد. ضمن آن که صفات بیوشیمیایی نظیر: میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان (کاتالاز، پراکسیدازها و سوپر اکسید دیسموتاز) نیز تعین گردید. بخش مزرعه، شامل دو آزمایش مرتبط و با انجام غربالگری و کاهش جمعیت در سالهای زراعی 87-86 و 88-87 بود. در سال اول، بذر 57 رقم کلزای اولیه، به صورت آگمنت در دو سطح هدایت الکتریکی آب آبیاری 05/0 و 12 دسیزیمنس بر متر به همراه 4 شاهد کاشته شدند. پس از برداشت و بر مبنای عملکرد ارقام در شرایط عدم وجود و وجود تنش شوری، شاخصهای تحمل محاسبه و تعداد 19 رقم از بین آنها گزینش و در سال دوم، به صورت آزمایش اسپیلیت پلات دو سطح هدایت الکتریکی آب آبیاری 05/0 و 12 دسیزیمنس بر متر با سه تکرار مورد بررسی مجدد قرار گرفتند. در پایان، عملکرد تولیدی برداشت و شاخصهای تحمل محاسبه شدند و ارقام بر مبنای تحمل به شوری در 5 گروه دسته بندی گردیدند. نتایج بخش گلخانه حاکی از کاهش سطح برگ و زیستتوده و افزایش سدیم (در واحد سطح و وزن) پهنک و نسبت سدیم به پتاسیم و ثبات میزان پتاسیم (در واحد سطح و وزن) پهنک، وزن مخصوص برگ و فتوسنتز در واحد سطح برگ در میانگین کل جامعه بود. در آزمایش دوم گلخانه، تنش شوری تعداد و سطح برگ، وزن دمبرگ، پهنک و زیستتوده و میزان آب برگ و محتوای نسبی آب برگ را کاهش و نسبت وزنی پهنک به دمبرگ و نیز نسبت وزنی آوند آبکش به آوند چوب را افزایش داد. محتوای نسبی آب برگ کمترین و زیستتوده بیشترین تغییرات را نشان دادند. تنش شوری سبب کاهش میزان کلروفیل های a و b و کل، پتاسیم و نسبت پتاسیم به سدیم پهنک و نیز پایداری غشا و افزایش میزان سدیم پهنک شد. افزایش میزان سدیم به مراتب بیش از کاهش میزان پتاسیم بود. تنش بر سایر رنگدانه های گیاهی (کاروتنوئید، آنتوسیانین و فلاونوئیدها) تأثیر نداشت. بین میزان پرولین با زیستتوده در هر دو گونه کلزا همبستگی مشاهده نشد. این مطالعه نشان داد که میزان تحمل به شوری گونه b. napus بیشتر از گونه b. rapa است. در این مطالعه، ارقام cvroby و goldrush هر دو از گونه b. rapa به عنوان مقاومترین و licord از گونه b. napus به عنوان باثباتترین ارقام شناسایی شدند. در آزمایش سوم این نتایج بدست آمد: اثر تنش شوری بر کلیه رنگدانه های گیاهی غیرمعنیدار بود و این ترکیبات بیشتر از رقم تأثیر پذیرفتند. با این حال، نقش کارتنوئیدها به عنوان رنگدانه کمکی و حفاظتی از کلروفیل a با توجه به همبستگی آنها محرز بود. بر اثر تنش شوری، هم میزان سدیم در برگ و ریشه، میزان پرولین و پراکسیداسیون چربیها افزایش و میزان پتاسیم برگ و ریشه و محتوای نسبی آب برگ کاهش معنیدار یافتند. بر این اساس، پرولین هیچ نقش محافظتی در برابر تنش اکسیداتیو و یا تنظیم کنندگی اسمزی ندارد. همچنین فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدان کاتالاز، کاهش و سوپراکسید دیسموتاز، افزایش و پراکسیدازها بدون تغییر بود. تنش شوری سبب کاهش قطر آوند چوب، حجم و فشار ریشه، حجم عصاره خروجی ریشه و دبی آن شد. در مطالعه مزرعه در سال اول بین شاخص های mp، gmp، sti، yr و hm همبستگی معنی داری با عملکرد در هر دو شرایط وجود و عدم وجود تنش شوری مشاهده شد و بر اساس آنها تعداد 19 رقم (15 رقم از گونه b. napus و 4 رقم از گونه b. rapa) انتخاب شدند. در سال دوم، نتایج نشان داد که تنش شوری سبب کاهش عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه شد، اما شاخص برداشت تغییری نکرد. شاخصهای تحمل mp، gmp، sti و hm به عنوان شاخصهای برتر برای گزینش ارقام مقاوم در شرایط تنش شوری شناخته شدند. ارقام hyola401 و hyola420 به عنوان ارقام متحمل به شوری و پر تولید کلزا و ارقام متحمل syn، option501 و rgs003 از گونه b. napus برای استفاده در برنامه های ترویجی مناسب می باشند. ارقام cvroby، elite، milena، okapi، slm046 و zarfam حساس به شوری محسوب می شوند. در مجموع باید گفت که رنگدانههای گیاهی و پرولین، به هیچ وجه نمیتوانند معیاری از مقاومت به شوری در نظر گرفته شوند. در این رابطه، ضرورت توجه به تغذیه گیاه و سطح عناصر معدنی آن می تواند ملاک مناسب تری محسوب شود. هیچ تشابهی بین نتایج مطالعات گلخانه و مزرعه وجود نداشت و انجام تحقیقات مزرعهای برای به دست آوردن نتایج قطعی، ضرورت دارد. استفاده از روش تجزیه کلاستر با توجه به میانگین ها توصیه می شود. در کلزا، سادهترین راه برای انتخاب ارقام متحمل به شوری، استفاده از ارقام با پتانسیل تولید بالا است. میزان مقاومت به شوری گونه b. napus بیش از گونه b. rapa می باشد.
مایده جعفری راد حسن رهنما
تنشهای غیرزیستی، مانند خشکی و شوری مهمترین فاکتورهای محیطی موثر در تنشهای اسمزی گیاهان و کاهش عملکرد محصولات زراعی میباشند بنابراین پژوهش در جهت مقاومت به شوری وخشکی باید جز اولویتهای برنامههای مهندسی ژنتیک گیاهان قرار گیرد. گیاهان در پاسخ به تنش اسمزی ،معمولا مولکول-های محلول سازگار با وزن مولکولی کم تجمع میدهندکه این مولکولها در جهت نگهداری تورژسانس سلولی عمل میکنند. مانیتول یکی از مهمترین محافظت کنندههای اسمزی است. بسیاری از گیاهان به طور طبیعی قادر به سنتز مقادیر بالایی از مانیتول نیستند بنابراین پیشنهاد شده که مهندسی مسیر سنتز مولکولهایی مانند مانیتول می تواند بهترین راهکار در جهت افزایش مقاومت به تنش-های غیرزیستی در گیاهان باشد. برای مهندسی ژنتیک گیاهان به منظور بالا بردن تحمل در برابر استرسهای غیر زنده استفاده از پیشبرهای القاپذیر بسیار مفید می باشد. چرا که بیان و القا ژن تحت این پیشبر فقط در شرایط استرس اتفاق می افتد واینکه در اغلب موارد افزایش بیان را در مقایسه با پیشبر شاهد هستیم. یکی از ژنهایی که درگیاه آرابیدوپسیس وجود دارد ودر گروه ژنهای واکنش گر به تنش قرار دارد، ژن rd29aمیباشد. پیشبری هم به این نام در این گیاه وجود داردکه حاوی عناصر dreو abreمیباشدکه در القا و تظاهر ژن تحت شرایط تنشی نظیر سرما، خشکی، شوری نقش ایفا میکند. در این تحقیق ابتدا شرایط انتقال ژن با بررسی فاکتور نوع ریز نمونه، با استفاده از سیستم ژن گزارشگر gus بهینه سازی شد و بالاترین میزان تراریختی با استفاده از ریز نمونههای لپه به دست آمد. هم چنین، ژن mtld تحت پیشبر rd29a و در پلاسمید pbin19 کلون شده بود به اگروباکتریوم سویه aglo1 منتقل گردید و به وسیله colony pcr با آغازگرهای اختصاصی تأیید شد. سپس پلاسمید نوترکیب به کمک اگروباکتریوم به گیاه کلزا منتقل گردید. ریزنمونه های لپه ای از گیاه کلزا رقم slm046برای تراریخت سازی سازه ژنی rd29a-mtldمورد استفاده قرار گرفت. ریزنمونههای تلقیح شده توسط آگروباکتریوم، به محیط های کشت انتخابی حاوی آنتی بیوتیک های کانامایسین وکربنی سیلین منتقل شدند. گیاهان تراریخت بر روی محیط ms حاوی mg/l20آنتی بیوتیک کانامایسین انتخاب شدند و به محیط طویل شدن شاخه و ریشه زایی انتقال یافتند. آنالیز pcr گیاهان تراریخت وجود سازه ژنی rd29a-mtld را در گیاهان تراریخت تأیید نمود.
منا سلطانی علاءالدین کردنائیج
خشکی یک عامل محیطی مهم محدودکننده بهره وری گندم و دیگر محصولات در سراسر جهان است. گیاهان راهبردهای مختلفی را برای مقابله با این تنش توسعه داده اند که یک راه تغییر در الگوی بیان ژن با توجه به فعال شدن ژن های خاص تنش و به طور کلی بازنویسی فعالیت ژنتیکی در سلول می باشد. روش cdna-aflp یک ابزار قدرتمند برای تجزیه و تحلیل بیان ژن های مرتبط به تنش های محیطی است. در این تحقیق به منظور بررسی الگوی بیان ژن ها در گندم نان (triticum aestivum l.) تحت تنش خشکی، روش cdna-aflp جهت تجزیه و تحلیل اختلاف بیان ژن ها در گندم طبسی (ژنوتیپ متحمل به خشکی) و تایفون (ژنوتیپ حساس به خشکی) در شرایط بدون تنش و تنش خشکی پتانسیل ماتریک 10- مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیش از 61% ژن های مورد ارزیابی در هر دو رقم گندم تحت تأثیر تنش خشکی قرار نگرفتند، بیش از 15% ژن ها در هر دو رقم طبسی و تایفون تحت تنش خشکی تغییر در تعداد و شدت بیان نشان دادند و کمتر از 12% ژن ها به طور خاص فقط در یکی از رقم های طبسی یا تایفون تغییر بیان داشتند. در مجموع 1268 قطعه cdna-aflp در شرایط بدون تنش و تنش خشکی اختلاف نشان دادند. علاوه بر این برخی ژن ها افزایش یا کاهش بیان در پاسخ به خشکی نشان دادند. تحت شرایط تنش خشکی 786 قطعه در طبسی و 855 قطعه در تایفون بیان شدند. در تکثیر انتخابی با 32 ترکیب آغازگر مشخص شد که حدود 70 قطعه رونویسی شده به طور خاص در رقم طبسی تحت تنش خشکی بیان شدند. توالی 15 قطعه رونویسی شده بوسیله نرم افزار blast با توالی های موجود در پایگاه داده های genbank مقایسه شد. 7 تا از tdfها مشابهت با کاناداپتین، whpa1، پروتئین نامشخص pb1، گلوتامیل trna سنتاز، ing1، lon پروتئاز نشان دادند.
رضا غفارزاده ربطی مجید امینی دهقی
به منظور بررسی اثر کاربرد کودهای بیولوژیک و کود های شیمیایی بر عملکرد گیاه دارویی گل راعی، آزمایشی در سال زراعی 91-1390 در مرکز تحقیقات گیاهان دارویی دانشگاه شاهد واقع در اتوبان تهران– قم به اجرا درآمد. . این طرح به صورت آزمایش اسپلیت پلات فاکتوریل (کرت های خرد شده) در قالب طرح پایه بلوک اجرا خواهد شد به طوری که ترکیب نیتروکسین و فسفر بارور_2 در کرت های اصلی و ترکیب کود های شیمیایی (نیتروژن و فسفر) در کرت های فرعی اجرا خواهد شد. در هر بلوک یک کرت بدون مصرف کود در نظر گرفته خواهد شد که امکان مقایسه تیمار ها با شاهد نیز فراهم شود. در این آزمایش تیمار ها عبارتند از: عامل های اصلی نیتروکسین در دو سطح :دو لیتر در هکتار c1= و چهار لیتر در هکتار c2=و فسفر بارور _2 نیز در دو سطح : 50 گرم در هکتار= b1 و 100 گرم در هکتار b2= عامل فرعی نیتروژن در دو سطح : عدم مصرف= n1 90کیلوگرم در هکتار n2=و عامل فرعی فسفر در دو سطح: عدم مصرف = p1150 کیلو گرم در هکتار=p2 می باشد. . تیمار کود زیستی در اکثریت صفات مورد بررسی نظیر عملکرد بیولوژیک، عملکرد سرشاخه گلدار، عملکرد هیپریسین، ارتفاع بوته اثر مثبتی داشت. احتمالا" افزودن کود های زیستی به خاک نه تنها تدارک عناصر غذایی مورد نیاز گیاه را افزایش داده است، بلکه با بهبود شرایط فیزیکی و فرآیندهای حیاتی خاک، ضمن ایجاد یک محیط مناسب برای رشد ریشه، موجبات افزایش رشد اندام هوایی و تولید ماده خشک را نیز فراهم کرده است. کاربرد کود زیستی بارور-2 به همراه 150 کیلوگرم کود شیمیایی فسفر (نصف کود شیمیایی توصیه شده) باعث افزایش ارتفاع بوته، عملکرد سرشاخه گلدار، عملکرد بیولوژیک، عملکرد هیپریسین شد .این نتایج بیانگر این امر است که کاهش مصرف کود شیمیایی بدون کاهش معنی دار صفات فوق الذکر امکان پذیر می باشد. می توان نتیجه گرفت که با مصرف باکتری حل کننده فسفات می توان میزان مصرف کود شیمیایی فسفر را تا 50 درصد کاهش داد
پیمان طاهری مریم غایب زمهریر
بیماری ناشی از باکتری های سخت کشت candidatus liberobacter asiaticus و candidatus l. africanus در مرکبات که نشانه های آن موزائیک در برگ ها، زردی شاخه ها، باقی ماندن لکه های سبز روی میوه و زوال درختان است، میوه سبز مرکبات نامیده می شود. این بیماری از جنوب شرقی آسیا، شبه قاره هند، آفریقای جنوبی و شبه جزیره عربستان گزارش شده است. این بیماری در سال 1386 از جنوب ایران گزارش گردید. در حال حاضر استراتژی کارآمد برای کنترل این بیماری استفاده از گیاهان مقاوم به این پاتوژن ها می باشد. در این بررسی برهمکنش میزبان- پاتوژن در گیاه نسبتا مقاوم سلطان مرکبات مایه زنی شده با عامل بیماری میوه سبز مرکبات با استفاده از روش cdna-aflp مورد مطالعه قرار گرفت. مطالعه موجود بر روی چهار گیاه سلطان مرکبات که از طریق پیوند با عامل بیماری میوه سبز مرکبات مایه زنی شده بود و دو گیاه سالم به عنوان شاهد، 4 ماه پس از آلودگی ، یعنی زمانیکه پاتوژن درگیاهان حساس از طریق روش های مولکولی قابل ردیابی است، انجام شد. ترکیب آنزیمی msei/ecori در مرحله برش آنزیمی و 10 ترکیب پرایمری برای تکثیر cdna های هضم شده با آنزیم های مذکور، استفاده شد. در مجموع 25 قطعه از نسخه های ژنی موجود در برگ گیاهان سلطان مرکبات مورد مطالعه به دست آمد. توالی 16 قطعه شبیه به نسخه های میزبان بود و 5 قطعه شباهت به توالی dna باکتری داشت و 4 قطعه دیگر با توالی های ثبت شده در بانک های اطلاعاتی شباهتی نداشتند. بسیاری از ژن های سلطان مرکبات که بررسی شدند در طی آلودگی بیانشان افزایش یافت مانند ژن های دخیل در سنتز chorismate، glucosyltransferase، nadh dehydrogenase ، glycoside hydrolase، phosphoglycerate mutase ، bisphosphoglycerate، auxin efflux carrier-like ، auxin:hydrogen symporter، vps51/vps67 family (components of vesicular transporter)، methyltransferase. افزایش بیان این ژن ها در ارتباط با واکنش های مقاومت القایی در گیاه می باشد. بر عکس ژن هایی که بیان آن ها در سلول های مایه زنی شده کاهش یافته بود، متعلق به پروتئین های باکتری پاتوژن بود. این مطالعه اولین بررسی بر روی تغییرات بیان ژنهای سلطان مرکبات و candidatus leiberibacter asiaticus است که در طی بیماری اتفاق می افتد. این نتایج می تواند به پیشرفت اطلاعات مولکولی مربوط به روند بیماری و شناسایی ژن های دخیل در آن کمک نماید
زهرا دانایی پور محمد حسین فتوکیان
بادرنجبویه یکی از گیاهان دارویی مهم از خانواده نعناعیان می¬باشد. در این پژوهش، تنوع ژنتیکی بر اساس نشانگرهای پروتئینی و aflp در بیست توده m. officinalis بررسی شد. بدین منظور بذر هر توده به صورت جداگانه با سه تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی تحت شرایط گلخانه کشت گردید، سپس از بافت برگی آن در مرحله گیاهچه، پروتئین و dna استخراج شد. نتایج پروفایل پروتئینی در مجموع 22 نوار با 09/59 درصد چند شکلی نشان داد و آنالیز خوشه¬ای آن، 20 توده را به سه گروه اصلی طبقه¬بندی نمود. به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی با استفاده از نشانگر aflp، 15 ترکیب آغازگر استفاده شد. به طور کلی 1592 نوار قابل امتیازدهی تولید شد، که 1402 نوار آن چند شکلی (85/89 درصد) نشان دادند. میانگین مقدار محتوای اطلاعات چند شکلی (pic) و شاخص نشانگر (mi) به ترتیب 22/0 و 41/18 بود. توده¬های مورد مطالعه بر اساس آنالیز ساختار جمعیت دارای 4 زیرجمعیت (k) بودند، با توجه به آن، توده¬ها در نمودار آنالیز تجزیه خوشه¬ای (با استفاده از ضریب تشابه dice و روشneighbor net ) در 5 گروه اصلی طبقه¬بندی شدند. شاخص¬های تنوع ژنتیکی برای تمام مکان¬های ژنی از جمله میانگین تنوع ژنتیکی نیز با مقدار 27/0 و میانگین شاخص شانون با مقدار 41/0 محاسبه شد. سطح بالایی از تمایز جمعیت (40/0=gst) و سطح مناسبی از جریان ژنی (81/0=nm) بین جمعیت¬های گروه¬بندی شده برآورد شد. تجزیه و تحلیل واریانس مولکولی بین جمعیت¬های گروه¬بندی واریانس درون جمعیتی (06/98) را بیشتر از واریانس میان جمعیت¬ها (94/1) نشان داد. به طور کلی نتایج مطالعه حاضر، تنوع ژنتیکی قابل قبولی در الگوی الکتروفورگرام محتوای پروتئین کل و قطعات تفکیک شده در aflp برای توده¬های بادرنجبویه به¬دست آمد، اما نشانگر aflp نسبت به نشانگر پروتئین کارایی بیشتری برای شناسایی تنوع ژنتیکی نشان داد. این اطلاعات حاصل از تنوع ژنتیکی جهت جمع¬آوری بادرنجبویه از مراکز تنوع مفید است و به انتخاب والدین از توده¬هایی که دارای فاصله ژنتیکی زیاد هستند، برای اجرای برنامه¬های دورگ¬گیری یا بهبود صفات مطلوب کمک می¬کند. همچنین، برای محافظت و مدیریت ژرم¬پلاسم این گیاه می¬تواند استفاده شود.