نام پژوهشگر: زاهد شاکری
محسن صالحیان - قهرمانی
در منطقه بانه نوعی دانش بومی جنگلداری شکل گرفته تا جامعه محلی را در سطح خانوار قادر سازد که با بهره برداری مستمر از منابع جنگلی، بقای خویش را استمرار بخشد. در این شکل ازجنگلداری سنتی، هر خانوار که به صورت عرفی جنگلی را در اختیار دارد، با بکارگیری ترکیبی از روش شاخه زاد همسال روی درخت (روی تنه وتاج) وشاخه زاد ناهمسال ( روی زمین ) علوفه دام ها و چوب هیزمی وساختمانی مورد نیاز خود را تامین می نماید. در این تحقیق، سه توده کمتر دست خورده درسه منطقه مختلف از جنگل های شهرستان بانه انتخاب ودرمجاورت هر توده کمتر دست خورده یک توده تحت بهره برداری های سنتی رایج درمنطقه انتخاب گردید. تودههای انتخاب شده در هر منطقه از نظر شرایط فیزیوگرافی مشابه بودند. در تودههای انتخاب شده تعداد 30 قطعه نمونه مستطیلی شکل به مساحت 600 متر مربع (30×20 متر) پیاده گردید. در داخل قطعات نمونه مشخصههای بیومتری گونههای درختی زنده، خشکهدار و زادآوری ثبت گردید. سپس مشخصههای مورد بررسی در توده های کمتر دست خورده و تحت بهره برداری نواحی سه گانه به تفکیک منطقه مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج بیانگر این است که مشخصه های ارتفاع، سطح تاج، ترکیب و تنوع گونه ای وخشکیدگی تاج در هر سه توده کمتر دست خورده دارای اختلاف معنی داری در سطح 1% با توده های تحت بهره برداری متناظرشان هستند. از نظر رویه زمینی و قطر برابر سینه بین توده های کمتر دست خورده بویین ویعقوب آباد با توده های تحت بهره برداریشان اختلاف معنی داری درسطح احتمال1% وجود دارد ولی بین توده کمتر دست خورده و تحت بهره برداری شوی از نظر رویه زمینی و قطر برابر سینه اختلاف معنی دار نیست. اختلاف زادآوری جنسی و غیرجنسی (در طبقات ارتفاعی کمتر از دومتر و بیشتر از دو متر) بین توده های کمتر دست خورده مورد بررسی با توده های تحت بهره برداری متناظر در سطح احتمال 1% معنی دار است.
عبدالله نادری لقمان قهرمانی
منطقه رویشی زاگرس از جمله مناطق مهم و با ارزش منابع طبیعی کشور ایران است. در مدیریت سنتی رایج در منطقه مورد مطالعه هر خانوار روستایی به صورت عرفی محدوده ای از جنگل را تحت مالکیت دارد. هدف اصلی مدیریت سنتی در منطقه مورد پژوهش تولید علوفه برای حیوانات اهلی، هیزم و چوب ساختمانی می باشد. نبود مدیریت و نظارت بر بهره برداری از جنگل ها باعث شده؛ شاهد اعمال روش های متفاوتی برای انجام گلازنی باشیم. این پژوهش، در پی یافتن اثرگذاری بهره برداران مختلف محلی بر رویش قطری گونه ی وی ول است. برای انجام این تحقیق 6 گلاجار در حوزه آرمرده با شرایط فیزیوگرافی مشابه از دو روستای مجاور، دوله گویر و کانی چوله-که انتخاب و محدوده آنها با gps برداشت شد. با استفاده از اطلاعات موجود، تعداد درختان نمونه مورد نیاز برای برداشت نمونه رویشی در هر گلاجار 17 اصله محاسبه گردید. برای انتخاب درختان نمونه مورد نظر از روش نزدیک ترین درخت به نقطه تصادفی استفاده شد. نمونه های رویشی در ارتفاع یک متری از سطح زمین و از درختان با قطر 20 تا 25 سانتی متر در دو جهت عمود بر هم براساس روش شاین گروبر با استفاده از مته سال سنج برداشت شد. داده های کمی با آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و داده های کیفی با آزمون کای اسکور و با استفاده از نرم- افزار spss و excel تجزیه و تحلیل شدند. نتایج بدست آمده از مقایسات میانگین رویش قطری در طبقات قطری و رویش سالیانه گلاجارهای مورد بررسی نشان داد بین این گلاجارها از نظر رویش تفاوت معنی داری وجود دارد. در گلاجارهای مورد بررسی گلاجار جمال سعیدی با بیشترین متوسط رویش قطری در طبقات قطری (1/90 میلی متر در سال) و رویش سالیانه (2/24 میلی متر در سال) در بین گلاجارهای روستای دوله گویر و در کل گلاجارها بوده است. این موضوع می تواند با انجام اصولی گلازنی توسط مالک عرفی گلاجار ارتباط داشته باشد.
الهه قلاوند لقمان قهرمانی
گونه وی¬ول از گونه¬های مهم تشکیل دهنده¬ی جنگل¬های زاگرس شمالی می¬باشد که به¬دلیل خوش¬خوراکی برگ¬ها در معرض گلازنی شدید قرار گرفته¬ است. به¬منظور بررسی و مقایسه نمایه¬های زیست¬سنجی گونه وی-ول در توده¬های گلازنی شده و کمتر دست¬خورده، یک توده کمتر دست¬خورده به مساحت 7/0 هکتار و یک توده گلازنی شده به مساحت یک هکتار در مجاورت توده کمتر دست¬خورده با شرایط فیزیوگرافی مشابه انتخاب شد. در توده¬های انتخاب شده با انجام آماربرداری صددرصد ضمن ثبت اسم گونه، قطر یقه، قطر برابر سینه، دو قطر بزرگ وکوچک تاج و فاصله با نزدیک¬ترین درخت همسایه در تمامی درختان با قطر یقه بیش از 5 سانتی¬متر اندازه¬گیری شد. در درختان وی¬ول علاوه بر مشخصات بالا ارتفاع کل، ارتفاع تنه و ارتفاع تاج نیز اندازه¬گیری شد. برای بررسی رویش قطری در توده کمتر دست¬خورده و گلازنی شده به¬ترتیب 23 و 17 اصله درخت وی¬ول با قطر 18 تا 28 سانتی¬متر (قطر باپوست) انتخاب و در ارتفاع یک متری با استفاده از مته سال-سنج یک جفت نمونه رویشی در دو جهت عمود بر هم برداشت شد. در نمونه¬های رویشی بعد از آماده سازی، رویش جاری سالانه با بینوکولار اندازه¬گیری شد؛ سپس متوسط رویش قطری در طبقات قطری همنام، در سال¬های مشابه و در کلاس¬های سنی مشابه تعیین شد. نتایج نشان داد که بین میانگین نمایه¬های زیست-سنجی ارتفاع کل (درسطح احتمال 5 درصد)، ارتفاع تنه، ارتفاع تاج در طبقات قطری 5/57-5/32 سانتی¬متر و سطح تاج (در سطح احتمال یک درصد) درختان وی¬ول در توده¬های مورد بررسی تفاوت معنی¬دار وجود دارد. میانگین نمایه¬ها¬ی زیست سنجی یادشده در توده¬ی کمتر دست¬خورده بیشتر از توده گلازنی شده بود. بین الگوی پراکنش درختان در طبقات نمایه¬های زیست¬سنجی مورد مطالعه در توده¬های مورد پژوهش در سطح یک درصد تفاوت معنی¬دار وجود داشت. بر اساس نتایج، میانگین رویش قطری در طبقات قطری در توده کمتر دست¬خورده و گلازنی شده به¬ترتیب 80/1 و 99/1 میلی¬متر در سال می¬باشد. نتیجه¬ی مقایسه میانگین رویش قطری در طبقات قطری بیانگر تفاوت معنی¬دار در سطح 5 درصد بین توده¬های مورد بررسی می¬باشد. مقایسه میانگین درصد رویش قطری در بازه زمانی 1390-1350 شمسی نشان داد که بین دو توده از نظر این مشخصه تفاوت معنی¬داری وجود ندارد. میانگین رویش قطری در کلاسه¬های سنی 85-1 سال در توده¬های کمتر دست¬خورده و گلازنی شده به¬ترتیب 06/2 و 26/2 میلی¬متر در سال می¬باشد. بین میانگین رویش قطری توده¬های مورد بررسی در کلاسه¬های سنی تفاوت معنی¬دار در سطح 1 درصد وجود دارد.
پروین حقی جواد میرزایی
این مطالعه به منظور بررسی تاثیر عوامل فیزیوگرافی با ساختار توده و زادآوری طبیعی در جنگل¬های زاگرس انجام شد. بدین منظور منطقه¬ای به مساحت 500 هکتار از این جنگل¬ها در جنوب غرب شهرستان آبدانان واقع در استان ایلام در منطقه حفاظت شده دینارکوه انتخاب شد. سپس به طور تصادفی- سیستماتیک 90 پلات مربعی شکل با ابعاد 10×10 متر مربع پیاده و در داخل هر پلات مشخصه¬های کلیه درختان و درختچه¬ها شامل: نوع گونه¬، فرم رویشی، درصد تاج¬پوشش گونه¬ها، قطر برابرسینه، ارتفاع کل و موقعیت مکانی تک تک گونه¬ها اندازه¬گیری و ثبت گردید. برای بررسی وضعیت زادآوری طبیعی در منطقه در داخل هر پلات مشخصه¬های کلیه نهال¬ها از قبیل نوع گونه، فرم رویشی، تعداد جست هر جست¬گروه، ارتفاع نهال (تا ارتفاع 150 سانتی¬متر)، قطر نهال (تا قطر 3 سانتی-متر)، موقعیت نهال (زیر درخت، زیر سنگ و فضای باز) و تعداد نهال¬ها و جست¬ها اندازه¬گیری و ثبت گردید. همچنین در داخل هر پلات عوامل فیزیوگرافیک (ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت دامنه) نیز ثبت گردید. داده-های جمع¬آوری شده با استفاده از نرم¬افزارهای آماری excel وspss پس از بررسی نرمال بودن آنها، در قالب آزمایش فاکتوریل بر مبنای طرح کاملا تصادفی، تجزیه واریانس شدند. میانگین¬های مشخصه¬های مورد بررسی با توجه به تایید و یا عدم تایید همگنی واریانس¬ها، بوسیله آزمون¬های مقایسه میانگین¬ها با همدیگر مقایسه گردیدند. نتایج نشان داد که ساختار جنگل ناهمسال بوده است و ارتفاع از سطح دریا و جهت جغرافیایی بر اکثر مشخصه¬های (ارتفاع کل، قطر برابر سینه، درصد تاج¬پوشش توده و تعداد در هکتار توده) ساختار توده تأثیر معنی¬داری داشته است. تاثیر شیب دامنه و همچنین اثر متقابل این عوامل بر این مشخصه¬ها قابل توجه نبوده است. همچنین نتایج بدست آمده نشان داد که ارتفاع از سطح دریا و جهت جغرافیایی بر زادآوری طبیعی گونه¬ها اثر معنی¬داری داشته ولی تاثیر شیب دامنه و اثر متقابل دو جانبه و سه جانبه فاکتورهای مورد بررسی بر میزان زادآوری طبیعی گونه¬های چوبی، معنی¬دار نبوده است. بر اساس نتایج بدست آمده بیشترین میزان زادآوری طبیعی مربوط به طبقات ارتفاعی 1850< متر از سطح دریا در جهت¬های شمالی و غربی بوده است. درصد تاج¬پوشش بر زادآوری طبیعی گونه¬ها اثر معنی¬داری داشته، هرچه تاج¬پوشش انبوه¬تر باشد تراکم زادآوری طبیعی بیشتر می¬باشد. واژه¬های کلیدی: جنگل¬های زاگرس، عوامل فیزیوگرافی، زادآوری طبیعی، ساختار توده، گونه¬های جنگلی
لیلا عباسی زاهد شاکری
در پژوهش حاضر، به منظور برآورد میزان شاخص سطح برگ و سطح ویژه برگ درختان بلوط، چهار توده وی¬ول- مازودار شامل توده گلازنی¬نشده و همچنین سه توده که در سنین مختلف پس از گلازنی قرار داشتند، مورد بررسی قرار گرفتند. شاخص سطح برگ درختان به دو روش نمونه¬برداری مستقیم (روش برداشت جزیی) و روش غیرمستقیم (عکس-برداری نیم¬کروی) برآورد شد. برای محاسبه شاخص سطح برگ به روش برداشت جزیی، 36 اصله درخت وی¬ول و 36 اصله مازودار از سه طبقه قطری، با ابعاد تاج متوسط و تقریبا همگن انتخاب شده و از چهار جهت اصلی تاج (شمال، جنوب، شرق و غرب) به صورت تصادفی در قسمت میانی تاج¬پوشش، چهار شاخه انتخاب و قطع گردید. پس از تعیین سطح تک برگ، با استفاده از روابط آلومتریک زی¬توده برگ درخت نیز محاسبه شده و با استفاده از رابطه بین "مساحت برگ" و " وزن خشک برگ" سطح برگ کل درخت و در نهایت شاخص سطح برگ برای هر دو گونه محاسبه شد. در روش غیرمستقیم به¬وسیله دوربین مجهز به عدسی چشم ماهی، عکس¬برداری در دو فصل رویش و خزان صورت گرفت. تصاویر نیم¬کروی ویرایش شده، با استفاده از نرم¬افزار gap light analyzer پردازش شدند. تجزیه و تحلیل داده¬های جمع¬آوری شده پس از آزمون نرمال بودن در قالب یک آزمایش فاکتوریل بر مبنای طرح کاملا تصادفی انجام گرفت. نتایج نشان داد که در هر دو روش، میانگین شاخص سطح برگ در سطح تک درخت و توده در سال اول پس از گلازنی کمترین مقدار است. بین میانگین¬های بدست آمده از دو روش مورد استفاده در سطح درخت تفاوت معنی¬دار در سطح 5% وجود دارد، به طوری که شاخص سطح برگ در روش غیرمستقیم کمتر از روش مستقیم برآورد شده است. شاخص سطح برگ توده¬ وی¬ول - مازودار در روش مستقیم نیز، در توده گلازنی نشده، سال¬های اول، دوم و سوم پس از گلازنی به¬ترتیب 003/2، 3427/0، 7265/0 و 02/1 محاسبه گردید.
سمیه قادرزاده زاهد شاکری
شناسایی جوامع گیاهی و بررسی پراکنش جغرافیایی گیاهان در رابطه با متغیرهای محیطی رکن اصلی تحقیقات بوم شناختی و برنامه ریزی های مدیریتی می باشد. با شناحت جوامع گیاهی می توان نسبت به پیش بینی چگونگی تحول پوشش گیاهی و همچنین برنامه ریزی برای احیا و بازسازی مجدد اکوسیستم های طبیعی اقدام نمود. مطالعه حاضر نیز با هدف بررسی فلورستیکی و جامعه شناختی گیاهی جنگل آرمرده واقع در زاگرس شمالی و ارتباط آن با عوامل محیطی بر اساس مکتب براون- بلانکه و با بهره گیری از فنون رسته بندی انجام شد. بر اساس جمع آوری های گیاهی انجام شده از منطقه، 90 گونه و واحدهای تحت گونه ای متعلق به 73 جنس و 29 خانواده گیاهی شناسایی شد. مهم ترین تیره های گیاهی منطقه asteraceae با 15 گونه، fabaceae با 12 گونه، poaceae با 10 گونه، apiaceae با 6 گونه و caryophyllaceae با 6 گونه می باشند.
شبنم احمدی هدایت غضنفری
زغال گیری از دیرباز در روستای گماره لنگ مریوان در زاگرس شمالی انجام شده است و در نظام معیشتی مردمان این روستا اهمیت به سزایی دارد. این مطالعه به منظور تجزیه و تحلیل ساختار جنگل و ارزیابی توان تولید جنگل برای زغال گیری انجام شده است. برای این منظور مناطق با کاربری زغال گیری در منطقه مورد مطالعه شناسایی گردید. برای بررسی ساختار جنگل شبکه آماربرداری با ابعاد 132×250 متر به صورت تصادفی- سیستماتیک طراحی و تعداد 235 قطعه نمونه برداشت گردید. در داخل قطعات نمونه برای تمام درختان با قطر یقه بیش از 5 سانتی متر، نام گونه ثبت و مشخصه های قطر برابر سینه، قطر میانی، ارتفاع و قطر تاج درختان (در دو جهت عمود بر هم) اندازه گیری شد. همچنین، قطر یقه کنده های موجود نیز اندازه گیری شد. به منظور بررسی رابطه بین سن و قطر و برآورد رویش قطری درختان، تعداد 50 دیسک در طبقات قطری مختلف در داخل قطعات نمونه برداشت گردید. مدل رگرسیون خطی با اعمال تبدیل لگاریتمی، مناسب ترین مدل (ضریب تعیین 924/0) برای بررسی رابطه بین سن و قطر برآورد گردید. نتایج این بررسی نشان داد که متوسط موجودی جنگل 64/14 سیلو در هکتار و قطر هدف در فرآیند زغال-گیری 15 سانتی متر است. امکان برداشت بر اساس قطرهدف، موجودی جنگل و در نظر گرفتن اندوخته گیری بین 78/0-39/0 سیلو در هکتار برآورد شد.
زبیده کریمی زاهد شاکری
مهم ترین مشکل در جنگل های زاگرس عدم استقرار زادآوری و خطر عدم استمرار می باشد. با توجه به اینکه بذر درختان برای استقرار زادآوری ضروری هستند، در این پژوهش برآورد کمی و کیفی بذر درخت مازودار در جنگل های روستای کانی برد شهرستان بانه، در استان کردستان مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا به منظور آگاهی از وضعیت عمومی منطقه 20 پلات 400 متر مربعی (20×20 متر) به روش تصادفی سیستماتیک انتخاب و مشخصه های قطر یقه، قطر برابر سینه، ارتفاع کل، ارتفاع تنه، ارتفاع تاج و دو قطر بزرگ و کوچک تاج درختان به تفکیک گونه برداشت گردید. برای برآورد کمی بذر محدوده ای به مساحت 80 هکتار انتخاب و تعداد 80 اصله درخت در دو طبقه قطری (کمتر از 25 و بیشتر از 25 سانتی متر) و در چهار جهت جغرافیایی (شمال، شرق، جنوب و غرب) انتخاب شد. همه بذرهای روی درخت با استفاده از چوب دستی ریزش و جمع آوری شده و وزن آن ها با استفاده از ترازو در عرصه اندازه گیری شد. از هر درخت به صورت تصادفی150 عدد بذر در پاکت ریخته شده و به آزمایشگاه جهت انجام بررسی های کمی و کیفی منتقل شدند. از هر سطح به طور تصادفی 50 عدد بذر (5 تکرار 10 تایی) انتخاب و طول، عرض و وزن آن ها اندازه گیری شد و در گلدان های پلاستیکی کاشت شدند. نتایج نشان داد که جهت های جغرافیایی تاثیر معنی داری بر مشخصه های کمی درختان و مقدار تولید بذر ندارند، اما درختان موجود در جهت های شمالی و شرقی بذرهای بزرگتر و سنگین تری نسبت به جهت های جنوبی و غربی تولید می نمایند. میانگین تولید بذر 907/1 کیلوگرم برای هر درخت مازودار بود. میزان تولید بذر از صفر تا 870/19 کیلوگرم و صفر تا 3088 دانه بذر برای هر درخت متغییر بود. طبقه قطری درخت تاثیر معنی دار بر تولید بذر داشته و با افزایش قطر درخت، تولید بذر نیز افزایش می یابد. درصد رطوبت بذر در دامنه های شمالی و شرقی بیشتر از دامنه های جنوبی و غربی بود و این اختلاف در سطح 99 درصد معنی دار بود. درصد بذرهای ناسالم در دامنه های شمالی بیشتر بود و دارای اختلاف معنی دار در سطح 95 درصد بود. وزن هزاردانه در دامنه های شمالی بیشتر از سایر دامنه ها و دارای اختلاف معنی دار بود. درصد جوانه زنی در همه جهت های جغرافیایی بالای 90 درصد بود و اختلاف معنی داری بین آن ها وجود نداشت. اختلاف معنی داری در وزن خشک ساقه در جهت های جغرافیایی وجود ندارد. زی توده برگ در دامنه های جنوبی و غربی بیشتر از دامنه های شمالی و شرقی و دارای اختلاف در سطح 99 درصد می باشد. زی توده ریشه در دامنه های شمالی بیشتر و دارای اختلاف معنی دار در سطح 99 درصد می باشد. نسبت زی توده ریشه به ساقه در دامنه های شمالی و شرقی بیشتر از دامنه های جنوبی و غربی است و دارای اختلاف معنی دار در سطح 99 درصد می باشد. نتایج این بررسی نشان از سال بذردهی ضعیف برای توده های مورد بررسی داشته و نتایج حاصله می تواند در مدیریت و برنامه ریزی توده های جنگلی غرب و همچنین ارزیابی توان تولید بذر این جنگل ها مورد استفاده قرار گیرد. کلمات کلیدی: بانه، رطوبت بذر، زی توده، جوانه زنی، زادآوری، میزان بذر.
حامد حاجی زکی وحید حسینی
به منظور بررسی اثر گلازنی روی خصوصیات فیزیکو شیمیایی خاک، سه منطقه ی شوی، بوئین و یعقوب آباد در شهرستان بانه استان کردستان انتخاب شد. گلازنی نوعی سرشاخه زنی روی درختان است. در انجام فرایند گلازنی، هر قسمت از جنگل بین چندین نفر از اهالی منطقه تقسیم شده و هر پارسل (هر بخش) گلاجار آقای x نامیده می شود. هر گلاجار به سه بخش با تولید تقریبا مساوی تقسیم می شود که به هر کدام از این بخشها "شان" (shan) گفته می شود. در طول سه سال این "شان"ها گلازنی می شوند. شانی که در آن گلازنی می شود و سه سال از آخرین گلازنی در آن می گذرد، خرت نامیده می شود. شانی که هم اکنون دو ساله است، کور و شانی که هم اکنون یکساله است کورپه نام دارد. در بانه بخاطر وجود قبرستان در قسمتهایی از جنگل، تقدس خاصی برای مردم بومی آن منطقه دارد و لذا گلازنی در آن محل ها انجام نمی شود. این قبرستانها در مناطق شوی و بوئین و یعقوب آباد بعنوان منطقه شاهد انتخاب شد. این تیمار توسط مردم محلی انجام می شود، به همین خاطر ما دخالتی بر پیاده کردن آن نداریم لذا با انجام عملیات میدانی، در منطقه یعقوب آباد، شان سه ساله، در منطقه شوی شان دو ساله و شان سه ساله و در منطقه بوئین شانهای یکساله، دوساله و سه ساله یافت شد. در این تحقیق از هر شان شش نمونه خاک از عمق 30-0 سانتی متر به طریقه انتخابی برداشت شد. مقادیرec، ph، کلسیم، منیزیم، فسفر، پتاسیم، ازت، کربن آلی، بافت، و وزن مخصوص ظاهری اندازه گیری شدند.