نام پژوهشگر: حسنعلی بختیار نصرآبادی
اصغر حبیبی مصطفی شریف
هدف اصلی پژوهش، بررسی نشانگرهای تدریس اثربخش بوده است. این پژوهش شامل 5 مولفه ی طراحی تدریس، اجرای تدریس، مدیریت کلاس، نظارت و ارزشیابی از نظر معلمان ابتدایی استان لرستان بوده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش توصیفی پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان ابتدایی استان لرستان بوده و نمونه آماری از میان سه شهرستان خرم آباد ، پل دختر و کوهدشت به تعداد 210 نفر، از طریق نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب گردیده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته شامل 51 سئوال پنج گزینه ای مطابق با مقیاس لیکرت بوده است. روایی پرسشنامه با اقتباس از منابع علمی معتبر و همچنین مطالعه 3 نفر از صاحب نظران و پایایی آن نیز از طریق مطالعه مقدماتی و به وسیله 30 نفر از افراد نمونه جامعه اصلی بررسی شد که با به کارگیری ضریب آلفای کرونباخ، 78/0برآورد شده است. اطلاعات به دست آمده در این پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی نشان می دهد که در سئوال اول بیشترین میانگین نمره پاسخ ها با 46 /4 مربوط به رساندن دانش آموزان به سطح کاربرد ایده ها و مفهوم ها و کمترین میانگین نمره پاسخ ها با 24/3 مربوط به داشتن طرح درس ذهنی و در سوال دوم بیشترین میانگین نمره پاسخ ها مربوط به توجه به تفاوت های فردی دانش آموزان در حین آموزش با میانگین 67/4 و کمترین میانگین مربوط به دادن آموزش مفهومی با توجه به شرایط آب و هوایی مخصوص با آن مفهوم با 76/3 و در سوال سوم بیشترین میانگین نمره پاسخ ها مربوط به حضور مرتب و منظم معلم در کلاس با میانگین 06/4 و کمترین میانگین مربوط به مشورت کردن با مدیر و ناظم جهت تعیین نمره انضباط دانش آموزان با 03/3 ودر سوال چهارم بیشترین میانگین نمره پاسخها مربوط به اهمیت دادن به بررسی دقیق تکالیف دانش آموزان با میانگین 07/4 و کمترین میانگین مربوط به مشورت کردن با مدیر درباره دانش آموزانی که تکالیف خود را به درستی انجام نمی دهند با میانگین 18/3 و در سوال پنجم بیشترین میانگین نمره پاسخ ها مربوط به اهمیت دادن به ارزشیابی پایانی با میانگین 66/4 و کمترین میانگین مربوط به استفاده از ارزشیابی های الگوی هدف مدار با میانگین 43/3 بوده است. در مقایسه میانگین نمره طراحی اثربخش با میانگین فرضی 3، t مشاهده شده برابر با 86/39 و میانگین برابر با 01/4 بوده است که از مقدار بحرانی جدول در سطح خطای 5 درصد بزرگتر بوده و در نتیجه طراحی اثربخش بیش از سطح متوسط از نشانگرهای تدریس اثربخش می باشد. در مقایسه میانگین نمره اجرای اثربخش با میانگین فرضی 3، t مشاهده شده برابر با 53/37 و میانگین برابر با 21/4 بوده است که از مقدار بحرانی جدول در سطح خطای 5 درصد بزرگتر بوده و در نتیجه اجرای اثربخش بیش از سطح متوسط از نشانگرهای تدریس اثربخش می باشد. در مقایسه میانگین نمره مدیریت اثربخش با میانگین فرضی 3، t مشاهده شده برابر با 18/36 و میانگین برابر با 10/4 بوده است که از مقدار بحرانی جدول در سطح خطای 5 درصد بزرگتر بوده و در نتیجه مدیریت اثربخش بیش از سطح متوسط از نشانگرهای تدریس اثربخش می باشد. در مقایسه میانگین نمره نظارت اثربخش با میانگین فرضی 3، t مشاهده شده برابر با 91/33 و میانگین برابر با 99/3 بوده است که از مقدار بحرانی جدول در سطح خطای 5 درصد بزرگتر بوده و در نتیجه نظارت اثربخش بیش از سطح متوسط از نشانگرهای تدریس اثربخش می باشد. در مقایسه میانگین نمره ارزشیابی اثربخش با میانگین فرضی 3، t مشاهده شده برابر با 14/37 و میانگین برابر با 22/4 بوده است که از مقدار بحرانی جدول در سطح خطای 5 درصد بزرگتر بوده و در نتیجه ارزشیابی اثربخش بیش از سطح متوسط از نشانگرهای تدریس اثربخش می باشد. f مشاهده شده بر حسب جنسیت برای نظارت و طراحی اثربخش به ترتیب برابر با 52/8 و 44/5 و بر حسب تحصیلات برای اجرا و ارزشیابی اثربخش برابر با 84/4 و 51/5 شده است که این یافته ها نشان می دهند که f مشاهده شده در سطح 05/0? p معنی دار بوده است. به طور کلی از نتایج مهم این تحقیق می توان به این مورد اشاره کرد که تدریس در تمام مقاطع تحصیلی دارای نشانگرهایی می باشد که توجه به آنها باعث یادگیری بهتر می شود و در آموزش ابتدایی که سنگ زیربنای تعلیم وتربیت محسوب می شود این نشانگرها از نقش بسزایی برخوردار است.
فرزانه نصیری حسنعلی بختیار نصرآبادی
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر روش های مختلف سنجش (تشریحی یا چندگزینه ای) بر روی راهبردهای شناختی یادگیری در دانش آموزان دبیرستان بود . در این پژوهش از روش نیمه تجربی یا طرح پیش آزمون ـ پس آزمون استفاده شد. جامعه آماری در این پژوهش مشتمل بر کلیه دانش آموزان دختر سال سوم دبیرستان های شهر اصفهان بود. برای گزینش نمونه آماری مناسب از این جامعه ، از روش خوشه ای تصادفی ، استفاده گردید. در این تحقیق از دو ابزار استفاده شده است. پرسشنامه محقق ساخته راهبردهای شناختی یادگیری بود.این پرسشنامه شامل سه حیطه و 30 معیار(سئوال)بود.پایایی پرسشنامه (سئوالات سبک لیکرت)با استفاده از روش آلفای کرونباخ 83/0بدست آمد. دیگری آزمون معلم ساخته از درس روانشناسی سال سوم دبیرستان که با توجه به کلاس مورد مطالعه به صورت تشریحی و یا چندگزینه ای در قالب امتحان های تکوینی برگزار شد روایی این آزمون ها توسط سرپرستان و دبیران درس روان شناسی تأیید گردید. پایایی آن به روش آلفای کرونباخ به ترتیب برای سئوالات تشریحی 77/0 و چندگزینه ای 85/0 بدست آمده است. در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. در سطح آمار توصیفی با شاخص های آماری فراوانی ، درصد، میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از تحلیل کواریانس چند متغییره مانکوا استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که تأثیر روش های مختلف سنجش (تشریحی یا چندگزینه ای) بر راهبردهای شناختی (تکرار و مرور، سازماندهی، بسط و گسترش معنایی) در دانش آموزان دبیرستان در سطح 0001/ 0>p معنی دار بوده است. به طوری که دانش آموزان در سنجش تشریحی از راهبردهای شناختی بیشتر استفاده می کنند. کلیدواژه ها: سنجش، آزمون تشریحی، آزمون چندگزینه ای، راهبردهای شناختی
طاهره بابازاده حسنعلی بختیار نصرآبادی
چکیده هدف این پژوهش بررسی نفس از دیدگاه صدرالمتالهین و دلالت های تربیتی آن بود. بدین صورت که دیدگاه فلسفی صدرا در مورد نفس و دلالت های تربیتی آن در خصوص عناصر تعلیم و تربیت مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش که از جمله طرح های تحقیق کیفی به شمار می رود، براساس نگرش اسمیت مبنی بر استنتاج دلالت های تربیتی از فلسفه خاص شکل گرفت و با این دیدگاه که بین فلسفه و تعلیم و تربیت رابطه وجود دارد به تبیین و استخراج دلالت های تربیتی از دیدگاه ملاصدرا درباره نفس پرداخته شد. در این مطالعه ضمن تبیین دیدگاه ملاصدرا درباره نفس که شامل بررسی حقیقت نفس، مراتب و فرایند تکامل آن است با تشریح مقوله های مطرح در این حوزه، ارائه تعلیم و تربیت مرتبط با این مباحث به صورت یک چهارچوب پیشنهادی در قالب مراحل، اهداف، اصول و روش ها مورد بحث قرار گرفت. نتایج حاصل از انجام پژوهش حاضر در بحث مراحل تعلیم و تربیت با توجه به مراتب نفس به تقسیم بندی این مراحل مختلف انجامید. در بخش اهداف، هدف غایی تعلیم و تربیت کمال عقل نظری، بوده و اهداف واسطه ای در راستای هدف غایی مورد بررسی قرار گرفت. اصول تعلیم و تربیت بنابر مبناهای فلسفی دیدگاه ملاصدرا درباره نفس در نظر گرفته شد. روش های تعلیم و تربیت نیز مبتنی بر مراحل ادراک نفس و همچنین اصول تعلیم و تربیت شامل روش های پرورش قوای حسی، تخیل و عقل به علاوه روش های تکمیلی مورد بررسی قرار گرفت. کلید واژه ها: صدرالمتالهین، نفس، دلالت های تربیتی
علیرضا رحیمی دستنایی حسنعلی بختیار نصرآبادی
چکیده تمام نما دراین پژوهش آراء و روشهای تربیتی از دیدگاه فطرت گرایی مطهری و طبیعت گرایی روسو در زمینه پرورش ابعاد جسمانی، عقلانی واخلاقی انسان بااستفاده از روش مطالعه و تحلیل مورد بررسی و تطبیق قرار گرفته و مشابهت ها و اختلاف نظرهای آن دو متفکر تربیتی در خصوص موضوعات فوق تبیین گردیده است. در خصوص پرورش جسمانی، اعتقاد به پیوستگی جسم و روح و ضرورت پرورش هماهنگ آنها مورد توجه جدی مطهری و روسو می باشد؛ در خصوص پرورش عقل، در دیدگاه آنها عقل به معنی آموختن و فراگیری صرف منظور نظر نیست، بلکه با ایجاد توانایی تجزیه و تحلیل، تشخیص و تمیز، استدلال و قضاوت و انتخاب صحیح است که عقل معنا و مفهوم پیدامی کند. هدف مشترک مطهری و روسو در پرورش عقل ایجاد توانایی های فوق می باشد.ودر خصوص پرورش اخلاق، تکیه آنها بر پرورش صفات و ویژگی های انسانی می باشد که ریشه در طبیعت و فطرت انسان دارند و انسان فطرتاً به سوی آنها گرایش دارد. همچنین در این پژوهش تبیین گردیده که با وجود اشتراک نظرهای فراوان بین مطهری و روسو، اختلاف نظرهایی اساسی هم وجود دارد. به طوری که هدف غایی تربیت از نظر روسو انطباق دادن انسان با طبیعت است و از نظر مطهری هدف غایی تربیت نزدیک کردن انسان به خدا و رساندن او به کمال و سعادت می باشد. بر این اساس، دیدگاه مطهری نسبت به روسو گسترده تر و عمیق تر می باشد. مطهری در فلسفه و آراء تربیتی خود عالم غیب و ظهور را با هم می نگرد و پرورش انسان را در راستای آن می داند، ولی روسو فقط طبیعت رادر نظر دارد و اهداف و روش های او نیز در جهت انطباق دادن انسان با طبیعت می باشد. از جمله موارد دیگری که این پژوهش به تبیین آن پرداخته، بیان روش های تربیتی می باشدکه مطهری و روسو در خصوص کاربرد آنها اشتراک نظر دارند. از جمله: روش پیروی از طبیعت و فطرت انسانی انسان، توجه به استعدادها و توانایی ها و اختلاف آنها درامر تربیت سالم سازی و آماده سازی شرایط برای تربیت، استفاده از روش الگویی، اِعمال سختیها و شداید متعادل بر متربی برای مقاوم بارآوردن او، تأکید بر کشف و اکتشاف درونی از طریق کسب تجربه فردی. همچنین در این پژوهش تبیین گردیده که مطهری با دیدگاه روسو در زمینه های به کارگیری اصول و روشهای زیر اختلاف نظر دارد. روسو معتقد به اصل عدم پیروی از اجتماع، اصل پیروی مطلق از طبیعت، روش دور ساختن کودکان از اجتماع، اِعمال تعلیم و تربیت منفی و تاخیری، کافی دانستن مجازات طبیعی، انتظار طولانی برای شکوفا شدن خود به خودی استعدادها دارد در حالی که مطهری اعتقاد به امور فوق ندارد. همچنین در مقابل این اختلاف نظرها پژوهش حاضرتبیین نموده آن دسته از اصول و روش های تربیتی مورد نظر روسو که منطق با طبیعت و فطرت انسان می باشند مورد نظر مطهری نیز می باشند.
حمیدرضا بهروان پور حسنعلی بختیار نصرآبادی
هدف کلی این پایان نامه بررسی آراء و اندیشه های کارل پوپر و استنتاج دلالت هایی در زمینه ی مبانی، اصول و روش های تربیت اخلاقی است. روش تحقیق عبارت است از تحلیل و توصیف اندیشه های پوپر و جمع آوری اطلاعات به شیوه مطالعات کتابخانه ای. برای این منظور در وهله ی نخست به آثار و تألیفات پوپر و سپس به کتاب ها و مقالاتی که درمورد دیدگاههای اخلاقی پوپر و تربیت اخلاقی بود مراجعه گردید. از دستاوردهای مهم این تحقیق می توان به استنتاج هدف های تربیتی از آراء پوپر اشاره کرد. این اهداف به دو گروه فردی و اجتماعی و هرکدام نیز به دو شاخه ی سلبی و ایجابی تقسیم شدند. دستاورد دیگر این پایان نامه که شاید مهم ترین نتیجه ی این تحقیق نیز باشد، استخراج برخی مبانی تربیت اخلاقی از آراء پوپر بود. این مبانی عبارتند از آزادی و کرامت انسانی، عقلانیت، لغزش پذیری و نقص دانش بشری، و باز بودن آینده. از مبانی مذکور اصول اخلاقی ذیل به دست آمد: خود آیینی و تصمیم گرایی اخلاقی، برابری انسان ها در دانش و ارزش، گفت وگو و بحث نقادانه، و خوش بینی. آن گاه براساس مبانی و اصول فوق الذکر روش هایی درتربیت اخلاقی پیشنهاد گردید که عبارت اند از: واگذاری مسئولیت، آزمون و خطا و استقبال از اشتباه، مباحثه انتقادی و یادگیری فعال، و امید بخشی.
ژیلا ملکی حسنعلی بختیار نصرآبادی
چکیده هدف کلی این پژوهش بررسی اندیشه های هرمنوتیکی مارتین هیدگر و پیامدهای آن در تعلیم و تربیت است.این پژوهش از جمله طرح های تحقیق کیفی به شمار می رود. در این مطالعه ضمن تبیین دیدگاه هیدگر درباب اندیشه های هرمنوتیکی که شامل بررسی فهم، پیش ساختار داشتن فهم، حلقوی بودن فهم، تفسیر متن، و تاریخی بودن انسان، با تشریح مقوله های مطرح در این حوزه، ارائه تعلیم و تربیت مرتبط با این مباحث به صورت یک چهارچوب پیشنهادی در قالب ، اهداف، اصول و روش ها و محتوا (برنامه درسی) مورد بحث قرار گرفت. نتایج حاصل از انجام پژوهش حاضر در بحث اهداف تعلیم و تربیت به این صورت است که هدف اصلی در هرمنوتیک فلسفی هیدگر، هستی شناسی بنیادین است که مسأله فهم هستی را موضوع اصلی خویش قرار می دهد و معتقد است ما براساس فهمی که از وجود (دازاین) داریم، هدف تأویل آشکار کردن پیش فهمی است که ما پیشاپیش از هستی در جهان خود داریم. یعنی رساندن متربی به فهم به گونه ای است که متربی به امکان های وجودیش برای هستی و در متن زیست جهانی که در آن زندگی می کند، نایل آید. در پرتو این درک انسان نهایتاً به ظرفیت ها و نحوه های بودن خود پی می برد، که این به نوبه خود موقعیت های جدیدی به روی انسان می گشاید. یادگیرندگان در پرتو ساختار های سه گانه فهم و در پرتو تحلیل موقعیت های جدید به طور فعال به سوی امکان های جدید پیش افکنده می شوند. اهداف واسطه ای نیز در راستای هدف غایی مورد بررسی قرار گرفت. اصول تعلیم و تربیت نیز برگرفته از مبنای دیدگاه هرمنوتیکی هیدگر در نظر گرفته شده، که شامل اصل : شناخت خویشتن( دازاین)، فهمیدن رشد آگاهی فرد، انتخاب آزاد، جستجوی حقیقت می باشد. روش های تعلیم و تربیت نیز با توجه به اصول ارائه شده مبتنی بر روش های خلاقیت و آفرینندگی، کشف کردن، کوشش و خطا و تقرب و نزدیکی به شئ (پرسش از حقیقت) است و در نهایت محتوا (برنامه درسی) است که با توجه به مبانی و اصول و روشها اتخاذ شده است.
اعظم جمالی زواره حسنعلی بختیار نصرآبادی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مبانی فلسفی برنامه درسی آموزش ابتدایی با تأکید بر دو رویکرد رئالیسم اسلامی و پراگماتیسم می باشد. برای انجام این پژوهش از روش توصیفی پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان، مدیران و برنامه ریزان آموزشی شهرستان اصفهان در سال تحصیلی 90-89 می باشد. نمونه گیری پرسش نامه از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم استفاده شده است. برای برآورد روایی پرسش نامه، از روایی محتوایی و صوری استفاده شد. پایایی پرسش نامه نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ در حد 93/0 تعیین گردید. برای تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از پرسش نامه از نرم افزار آمارspss)) استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر بر طبق عناصر برنامه درسی بدین شرح می باشد: در رابطه با هدف های برنامه درسی یافته های پرسش نامه نشان داد که بین دیدگاه های فلسفی معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان در دو رویکرد رئالیسم اسلامی و پراگماتیسم تفاوت معنادار وجود دارد و در این حیطه معلمان، بیشتر به سمت اصول فلسفه پراگماتیسم گرایش دارند. در رابطه با محتوای برنامه درسی یافته های پرسش-نامه نشان داد که بین دیدگاه های فلسفی معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان در دو رویکرد رئالیسم اسلامی و پراگماتیسم تفاوت معنادار وجود دارد و در این حیطه معلمان، بیشتر به اصول فلسفه رئالیسم اسلامی گرایش دارند. در رابطه با راهبرد های یاد دهی ـ یاد گیری یافته های پرسش نامه نشان داد که بین دیدگاه های فلسفی معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان در دو رویکرد رئالیسم اسلامی و پراگماتیسم تفاوت معنادار وجود دارد و معلمان در این حیطه به اصول مشترک بین فلسفه رئالیسم اسلامی و پراگماتیسم گرایش دارند. در رابطه با راهبردهای ارزشیابی یافته های پرسش نامه نشان داد که بین دیدگاه فلسفی معلمان ابتدایی شهر اصفهان در دو رویکرد رئالیسم اسلامی و پراگماتیسم تفاوت معنادار وجود دارد و معلمان در این حیطه ،بیشتر به اصول فلسفه پراگماتیسم گرایش دارند.
فاطمه عرب مختاری مصطفی شریف
یکی از روش ها و ابزارهای مهمی که به طور معمول برای افزایش بهره وری کارکنان و اثربخشی فعالیت های سازمان ها مورد تاکید قرار می گیرد، ایجاد زمینه های مناسب جهت جلب مشارکت آنان و ایجاد یک نظام مدیریت مشارکتی در درون سازمان ها می باشد. ایجاد یک نظام مدیریت مشارکتی در سازمان ها مستلزم برنامه ریزی دقیق و شناخت ویژگی های کارکنان و ارزیابی دقیق میزان انگیزه مشارکت سازمانی و عامل های اثرگذار بر آن می باشد. در این پژوهش عامل های اثرگذار بر انگیزه مشارکت کارکنان بر اساس نظریه انتظار، شامل ارزش، انتظار و سودمندی نتیجه ها بررسی گردیده است. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی بوده است. جامعه آماری پژوهش 147 مدیر و 1013 کارشناس(در مجموع 1160 نفر) شاغل در اداره های آموزش و پرورش در سال 1390 را در بر گرفته است. نمونه آماری با روش نمونه گیری خوشه ای متناسب با حجم به صورت تصادفی 280 نفر انتخاب گردیده است. برای گردآوری اطلاعات از یک پرسش نامه ی محقق ساخته استفاده شده است که با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ پایایی آن 94/0 برآورد گردیده و اعتبار محتوایی آن از طرف پنج نفر از استادان گروه علوم تربیتی دانشگاه اصفهان و دو نفر از کارشناسان آموزش و پرورش مورد تایید قرار گرفته است. به منظور پاسخ به سوال های پژوهش، از آزمون t تک متغیره، تحلیل واریانس و روش مدل سازی معادله های ساختاری استفاده گردیده است. یافته ها نشان داده است که نظریه انتظار می تواند انگیزه مدیران و کارشناسان آموزشی استان اصفهان را روشن تر بیان کند. نتیجه-ها نشان داده است که ارزش، انتظار و سودمندی نتیجه ها به میزان بالایی بر انگیزه مشارکت افراد در برنامه ریزی آموزشی اثرگذار بوده است. همچنین نشان داده است که تفاوت معنادار بین مدیران و کارشناسان آموزشی در هیچ کدام از سه متغیر وجود ندارد؛ بر حسب جنسیت بین ارزش و انتظار تفاوت معنادار بوده است؛ بر حسب سطح تحصیل بین ارزش و سودمندی نیز تفاوت معنادار بوده است؛ بر حسب سابقه خدمت بین انتظار و سودمندی تفاوت معنادار بوده است و بر حسب منطقه خدمت نیز تنها متغیر انتظار تفاوت معنادار داشته است. از همین رو پیش نهاد می شود برای بالابردن انگیزه افراد باید بر عامل های ارزش، انتظار و سودمندی نتیجه ها تمرکز کرد.
حمیده فروهرزاده حسنعلی بختیار نصرآبادی
این پایان نامه به دنبال برررسی ویژگی های انسان از دیدگاه علامه طباطبایی و دلالت های تربیت آن است. در واقع هدف این پژوهش مطالعه دیدگاه علامه طباطبایی در مورد انسان و دلالت های تربیتی آن در خصوص عناصر نظام تعلیم و تربیت است. این پژوهش که از جمله طرح های تحقیق کیفی است، ساخت نظریه را هدف خود قرار داده و لذا از بالاترین سطح انتزاع برخوردار می باشد؛ و بر اساس نگرش اسمیت مبنی بر استنتاج دلالت های تربیتی از دیدگاه های خاصی شکل یافته است. و لذا با این نظر وی که بین دیدگاه های خاص و تعلیم و تربیت رابطه وجود دارد، به تبیین و استخراج دلالت های تربیتی از دیدگا های انسان شناسی علامه پرداخته ایم. در این مطالعه ضمن بررسی ویژگی های انسان در دو بعد فردی و اجتماعی، با تشریح ویژگی های مد نظر علامه طباطبایی، ارائه تعلیم و تربیت از دیدگاه علامه طباطبایی به صورت نظامی در قالب اهداف، اصول و روش های تعلیم و تربیت مورد بحث قرار گرفته است. نتایج عبارت است از: 1- مهمترین هدف تربیت از منظر علامه توحید در مرحله اعتقاد و عمل است. 2- اصول شامل اصل تعقّل، تعادل میان ماده ومعنا، تذکر، رعایت دائمی تقوا و ترس از خدا در تفکر، مودّت و رحمت، ارتباط عمل و نتبجه، مساوات، واقع بینی، عمل گرایی، علم و معرفت، تفاوت های فردی، تدریج و مسولیت پذیری می باشد. 3- روشهای تعلیم و تربیت که در دو بخش اخلاقی و عقلانی مورد بحث قرار گرفته اند.
مریم عشوری محمدحسین حیدری
هدف این پایان نامه بررسی و تبیین محورهای اصلی تربیت عقلانی از منظر شهید مطهری است. در این پایان نامه که به روش توصیفی- تحلیلی به رشته ی تحریر درآمده، پیش از ورود به بحث اصلی، ادوار حیات عقلی فلاسفه ی مسلمان و سپس سیر عقل ورزی در جهان غرب مورد بررسی قرار گرفته تا از این طریق مقدمات فهم بهتر سیر تحول عقل ورزی در جهان اسلام فراهم آید. فصل سوم، به بررسی مهمترین مبانی تربیت عقل از منظر شهید مطهری اختصاص یافته است. اهم این مبانی عبارت است از اینکه «عقل عملی متأثر از حالات نفس است»؛ «تفکر و تعلم، ارکان اساسی تربیت عقل است»؛ «تفاوت در عقول آدمیان امری ذاتی است»؛ «کلیه ی قوانین عقل با فطرت آدمی هماهنگ است» و «کارکردها و تدابیر عقل جوابگوی تقاضای زمان است». بخش بعدی پایان نامه، به اهداف تربیت عقل از منظر شهید مطهری اختصاص یافته و نهایتاً چنین نتیجه گیری شده که همه اهداف جزیی و واسطه ای تربیت عقل، در راستای نیل به هدف غائی تربیت اسلامی یعنی «قرب الهی و دستیابی به مقام انسان کامل» قرار دارند. پس از آن، تعدادی اصل و به تبع روشهای مستخرج از این اصول با تکیه و مترتب بر مبانی ذکر گردیده است که این اصول و روشها عبارت اند از اصل تربیت عقل عملی از طریق کنترل نفس (روش تزکیه ی نفس)، اصل تعقل (روش تفکر مستمر)، اصل لزوم علم آموزی (روش تجربه اندوزی)، اصل باور نسبت به طبیعی بودن تفاوت عقل در آدمیان (روش اعطای بینش در باب طبیعی بودن تفاوت عقل در آدمیان، اصل آمادگی (روش توجه به پیش نیازهای آموزشی)، اصل همسویی تعلیم و تربیت با فطرت انسانی (روش هدایت فرایند یادگیری)، اصل همسویی تربیت با اقتضائات زمانی (روش نوآوری در روش ها و فنون آموزشی). در ادامه این فصل، به موانع تربیت عقلانی و راهکارهایی برای مقابله با آنها اشاره شده است. در بخش پایانی نیز، ضمن بحث و نتیجه گیری، پیشنهاداتی کلی برای اشاعه ی تربیت عقلانی در نظام تعلیم و تربیت ارائه شده است.
علیرضا شواخی سیدابراهیم میرشاه جعفری
هدف پژوهش حاضر تحلیل مبانی معرفت شناسی حکمت صدرایی، توجیه عناصر تربیتی بر اساس آن مبانی و ارایه ی چشم انداز تربیتی مبتنی بر آن را می باشد؛ روش پژوهش تحلیل فلسفی با رویکرد تألیفی بوده است. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، ابتدا مبانی معرفت شناسی صدرایی از آثار متعدد صدرالمتألهین و برخی از شارحان وی تحلیل و سپس عناصر تربیتی مبتنی بر آن مبانی توجیه می گردد؛ مبانی اساسی معرفت شناسی صدرایی در دو حیطه ی وجودشناسی و معرفت شناسی عبارتند از؛ الف) مساوق بودن معرفت با وجود، ب) کل قوا بودن نفس ناطقه ی انسان، پ) اتحاد عالم، معلوم و علم، ث) تقدم عقل نظری بر عقل عملی، ج) برقرار بودن موازنه میان عالم محسوس و عالم معقول و ت) سلسله مراتبی بودن معرفت. عناصر مهم تربیتی یعنی هدف، برنامه ی درسی، معلم، متعلم و روش تدریس با عنایت به مبانی فوق الاشاره بررسی و تحلیل شده اند و نشان داده شده است که عناصر تربیتی در این دیدگاه از خصایص و ویژگی های خاصی برخوردارند که می توانند فراگیر را به خودآفرینی سوق و نور عقلی یعنی ایمان را در وی متجلی سازند. چشم انداز تربیتی منتج از چنین مبانی بر حقیقت تربیت تأکید می کند، که در این صورت تربیت در عین وحدت و حفظ یگانگی، مانند حقیقت وجود از کثراتی چون کثرت شدت و ضعف، بیشی و کمی و برتری و کهتری برخوردار می سازد؛ نتیجه ی دیگر پژوهش بیان می دارد که بین عناصر تربیتی چشم انداز باید موازنه برقرار باشد، این موازنه هم در هر مرتبه ی معرفتی و هم در مراتب طولی معرفت واقع می گردد.
مسلم منصوری خواجه لنگی محمد نجفی
هدف پژوهش حاضر تبیین مبانی اصول و روش ها گفتوگو از دیدگاه قرآن و شناخت آسیبها و موانع آن است. در این پژوهش که با بهره گیری از رویکرد کیفی و با روش اسنادی - تحلیلی انجام شده، پس از بازبینی آیات مرتبط با بحث و تعدادی از کتب تفسیر قرآن، جایگاه و ویژگی های گفتوگو مورد مداقه قرار گرفت و سپس، به بحث مبانی اصول و روش های گفتگو از دیدگاه قرآن و آسیب ها و موانع آن پرداخته شد. در بخش سوم، شواهد حاکی از آن بود که اساس قرآن بر مبنای گفت وگو بوده؛ گفتوگویی که اختصاص به انسان ندارد بلکه در میان آفریدههای دیگر و حتی میان خدا و دیگر آفریدههایش، به مثابه «کنش ارتباطی مرجح» مورد تأکید قرار گرفته است. رویکرد قرآن در گفتوگو مبتنی بر رعایت اخلاق، توجه به مشترکات، رعایت اصول علمی برای رسیدن به حقیقت و مسامحه است. در قرآن، مهمترین نوع گفت وگو «جدال احسن» بوده که ابزار و بستری برای کنش ارتباطی موثر است. در این پژوهش اموری از قبیل تأثیر متقابل دل وگفتار، تأثیر متقابل اندیشه و گفتار، تأثیر گفتار بر عواطف دیگران، از مبانی گفت و گوی اخلاقی و همچنین اصولی درباره گفت و گو که درفصل سوم به طور مفصل بیان شده در قرآن شناخته شد و مواردی از قبیل شایعه، ترس و اضطراب، خشم و غضب، مجادله و مجادله با حق و هوی و هوس به عنوان آسیبها و موانع گفتوگو مطرح گردید. کلید واژهها: گفت وگو، گفت وگوی قرآنی، مبانی گفت وگو، اصول – روش ها آسیبهای گفت وگو، موانع گفت و گو
شقایق نیک نشان حسنعلی بختیار نصرآبادی
بسیاری از اندیشمندان تعلیم و تربیت، بر این نکته توافق دارند که توجه به جریان های تربیتی، فارغ از تحلیل جریان های سیاسی و ایدئولوژیک نوعی سطحی نگری است، از این رو، لازم است برای فهم جریان های تربیتی با تامل بیشتری به جریان های اجتماعی و سیاسی اثر گذار در تعلیم و تربیت، نگریسته شود، البته این نکته ای است که با وجود اهمیت فراوان، در پژوهش های انجام شده در کشور ما، تا حدود زیادی مغفول مانده است. برای تحقق هدف فوق، رسالهی حاضر، تلاش نموده است تا با بررسی تاریخ تعلیم و تربیت، ماهیت ایدئولوژیک، آن چه «آموزش و پرورش» می خوانیم را روشن نماید و با آگاهی تحلیلی – انتقادی، چگونگی حضور ایدئولوژی در آموزش و پرورش را مشخصتر سازد و البته اثرات این پدیده را بر هویت سازی فراگیران مورد واکاوی قرار دهد، از این منظر، پژوهش حاضر در صدد برآمد تا با کالبد شکافی تعلیم و تربیت به عنوان امری سیاسی و اجتماعی، به سهم خود، نگرش عقلانی را به حوزهی تعلیم و تربیت باز گرداند. لذا، میتوان گفت، قابلیت بالقوهی این پژوهش اصلاح اولویت جاری مدارس و کشف مفروضات پنهان و آشکار سیاست ها و برنامه های تربیتی با رویکردی انتقادی است. در راستای تحقق اهداف فوق، ما بررسی خود را با مروری تاریخی بر مفهوم ایدئولوژی و ارتباط آن با تعلیم و تربیت آغاز نمودیم و در گام بعد تمرکز خود را بر بازشناسی پیامدهای ایدئولوژیهای (ناسیونالیسم، محافظه کاری، لیبرالیسم و تک حزبی) بر آموزش و پرورش قرار داده و نقاط مثبت و منفی این ایدئولوژیها را بر اساس هویت هایی که برای دانش آموزان میآفرینند، مورد تحلیل قرار دادیم؛ در ادامهی این پژوهش، نحوهی تأثیر ایدئولوژیهای سیاسی و مذهبی بر نهاد آموزش و پرورش در کشور ایران، طی سه دورهی (مشروطه، پهلوی و انقلاب اسلامی) با شیوهای تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت. به علاوه در این رساله نشان داده شد که اگر چه آموزش و پرورش، طی تاریخ خود همواره دارای بار ایدئولوژیک بوده است و لذا نمی توان از آموزش و پرورش کاملاً خنثی سخن گفت، اما با تاکید بر مولفه های «عدالت محوری»، «تاکید بر تعلیم و تربیت انتقادی» و «توجه به تمام ابعاد هویت فردی» می توان با باز گرداندن خود گردانی نسبی به تعلیم و تربیت، آثار منفی ایدئولوژی ها را تا حدودی کاهش داد. کلید واژه ها: ایدئولوژی، هژمونی، باز تولید فرهنگی.
کمال نصرتی هشی حسنعلی بختیار نصرآبادی
هدف این پژوهش تحلیل و تبیین مبانی معرفت شناختی ابن سینا و دلالت های تربیتی آن بود. بدین صورت که دیدگاه های ابن سینا در باب مبانی معرفت شناسی مورد تحلیل قرار گرفت و در مرحله بعد بر اساس مبانی معرفت شناسی ایشان به استنباط دلالت های تربیتی آن در خصوص اهداف، اصول، و روش های تربیتی پرداخته شد. این پژوهش که از جمله طرح های تحقیق کیفی به شمار می رود، و چنانچه که بر مبنای رابطه عمیق بین مباحث فلسفی (مبانی معرفت شناسی) و تعلیم و تربیت شکل گرفته، برای تجویز نوع خاصی از یافته های تربیتی با روش توصیفی – تحلیلی، از تجزیه و تحلیل اسناد مانند محتویات نوشتاری، کتب، مقالات و پایان نامه ها یا هر نوع نوشتار معتبر استفاده شد و در نهایت نتایج بدست آمده بدین صورت بود که ضمن تبیین دیدگاه ابن سینا درباره مبانی معرفت شناسی که بصورت معرفت حسی، تخیلی، عقلی و شهودی بود و با تشریح مقوله های مطرح در این حوزه، ارائه تعلیم و تربیت مرتبط با این مباحث به صورت یک چهارچوب پیشنهادی در قالب اهداف، اصول و روش ها بود که نتایج حاصل از انجام پژوهش حاضر در بحث اهداف تعلیم و تربیت با توجه به مبانی معرفت شناسی ایشان، نشان داد که هدف غایی تعلیم و تربیت رسیدن به سعادت است، و اهداف واسطه ای در راستای هدف غایی مورد بررسی قرار گرفت. اصول تعلیم و تربیت نیز بنابر مبنای معرفت شناسی ایشان در نظر گرفته شد. و سرانجام روش های تعلیم و تربیت نیز مبتنی بر مبانی معرفت شناسی بدست آمد که شامل روش بکارگیری فعال حواس، حفظ و بخاطر سپردن، تکرار و تمرین، پرورش و جهت دهی تخیل، پرورش قوای عقلی، روش تلفیقی و روش های آموزش انفرای بود.
مهدیه رسولی رضاعلی نوروزی
یکی از بحث های بسیار مهم و پرارزش اسلام، بحث فکر و اندیشه است. در سایه ی اندیشه و تفکر در آیات قرآن و فرمایشات پیامبر و ائمه اطهار علیهماالسلام است که انسان می تواند آثاری الهی- تربیتی از خود بروز دهد و از بسیاری از گناهان و خطاها و اشتباهات دور بماند. هدف این پژوهش که با روش تحلیلی استنتاجی صورت گرفته است تبیین فکر و ذکر در آموزه های اسلامی و استنتاج پیامدهای آن برای تعلیم و تربیت است. بدین منظور، آیات شریف قرآنی در حوزه فکر و ذکر و شرح و تفاسیری که بر آنان نگاشته شده، همچنین فرمایشات پیامبر و ائمه اطهار(ع) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و ابعاد آن استخراج گردید. مباحث تربیتی که بر مبنای این آموزه ها تدوین گردید به صورت یک چهارچوب پیشنهادی در قالب اهداف، اصول و روش ها مورد بحث قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش در بخش اهداف نشان داد که هدف غایی در تربیت فکری الهی دستیابی به کمال عقلی یا تحصیل خرد ناب است و پویندگان این راه اولوالالباب معرفی شده اند. اهداف واسطه ای که در راستای این هدف غایی مورد توجه قرار گرفت عبارتند از عقل ورزی، رشد معنوی و الهی، خودشناسی، فراگیری تجارب علمی و معرفتی و عبادت. در میان این اهداف، عقل ورزی زیربنایی ترین هدف به شمار می رود و در بین سایر اهداف واسطه ای رابطه ای متقابل به چشم می خورد. اصول بیان شده در این پژوهش نیز بر اساس اهداف معرفی شده فوق تدوین گردید. اصل خردمندی، اصل یادآوری و غفلت گریزی و اصل تقدم تزکیه بر تعلیم. به منظور تحقق هر یک از این اصول روش هایی چون پرورش عقل و خرد، آگاهی بخشی و بینش دهی، نصیحت و خیرخواهی، استمرار و مداومت در یاد خداوند، پندپذیری و عبرت آموزی، یادآوری رحمت ها و نعمت های الهی و یاد مرگ، تزکیه و تعلیم علوم حقیقی مورد بررسی قرار گرفت. واژگان کلیدی: فکر، ذکر، عقل، تفکر، تذکر، تعلیم و تربیت
زهرا ترابی پوده حسنعلی بختیار نصرآبادی
"تربیت دینی" به عنوان یکی از ابعاد مهم تربیت به حساب می آید. به گونه ای که در آیات قرآن به این بعد مهم اشاره و یکی از علت های فرستادن پیامبر در میان جمعیت درس نخوانده را خواندن کتاب، آموختن حکمت و تزکیه آنان معرفی می کند. لذا"تربیت دینی" از دیرباز مورد توجه پیامبران، مصلحان اجتماعی، اندیشمندان و مربیان قرار گرفته است. از آن جا که در دین مبین اسلام، تربیت دینی با محوریت توحیدی مطرح است، بنابراین رجوع به آیات شریف قرآن، افکار بزرگان دین از جمله پیامبراکرم (ص) و ائمه اطهار می تواند راهگشا باشد هدف این پژوهش که با روش تحلیلی- اسنادی انجام گرفته تبیین روش های تربیت ئینی براساس مولفه ارزشی تقوا در قرآن کریم است. بدین منظور، آیات شریف قرآنی در حوزه تقوا و شرح و تفاسیری که بر آنان نگاشته شده، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته ابعاد آن استخراج و بر اساس آن روش های تربیت دینی بیان گردیده است. بر این اساس مهم ترین نتایج و دستاورد های این تحقیق عبارت است از: شناسایی مفهوم ارزش-مبانی ارزش ها در قرآن که شامل: اعتباری بودن ارزش، ثبات و تغییر ارزش ها، کرامت، آزادی، عدالت و رأفت و احسان و شناسایی ماهیت ارزش ها: آزادی، انتخاب، عقلانبت، تکرار عمل (مداومت)، هم خوانی عمل و اندیشه. شناسایی منشاء ارزش در قرآن کریم: اسلام، ایمان و عمل صالح است که در تقوا جمع می گردد. شناسایی تقوا به عنوان مهم ترین ارزش قرآنی و دارای سه بعد دینی، اجتماعی و معرفتی و شناسایی روش های تربیت دینی با محوریت ابعاد تقوا مانند: اعطای بینش، دعوت به ایمان، فرضیه سازی، الگو سازی، امر به معروف و نهی از منکر، مراقبه، تشویق، تکلیف به قدر وسع، مبالغه در عفو، تکلیف در غایت وسع، مجازات به قدر خطا، توبه، تزکیه، تعلیم حکمت، یادآوری نعمت ها، موعظه عبرت آموزی می باشد. واژه های کلیدی: تربیت دینی، روش های تربیت دینی، ارزش، تقوا، قرآن کریم
محمد شاهی رضاعلی نوروزی
هدف این پژوهش تبیین تربیت اخلاقی از منظر ابن سینا می باشد. در این راستا دیدگاه های ابن سینا در باب اخلاق و راهکارهای دست یابی به آن مورد بررسی قرار خواهدگرفت . بر اساس تعاریف و مفاهیم حاصله به استنباط دلالت های تربیتی آن در خصوص مراحل، اهداف، اصول، و روش های تربیتی پرداخته شد. این پژوهش که از جمله طرح های تحقیق کیفی و بنیادی به شمار می رود، بر پایه ارتباط میان مباحث فلسفی در حوزه ارزش شناسی و اخلاق از یک سو و تعلیم و تربیت از سوی دیگر، شکل گرفته است. برای تجویز نوع خاصی از یافته های تربیتی با روش تحلیل اسنادی ، از بررسی ، تحلیل و استنتاج اسنادی مانند محتویات نوشتاری، کتب، مقالات و پایان نامه ها یا هر نوع نوشتار معتبر استفاده شد . در نهایت نتیجه این که ضمن تبیین دیدگاه ابن سینا در باب اخلاق که بصورت گزاره ها و تعاریف و راهکارهای دست یابی به اخلاق بود ، چهار چوبی در قالب مراحل تربیت اخلاقی، اهداف، اصول و روش های تربیت اخلاقی ارائه گردید. مراحل تربیتی در سه سطح پیش دبستانی، یادگیری در مدرسه وحرفه آموزی طبقه بندی شدند . اهداف تربیتی، در دوحیطه اهداف غایی که همانا دستیابی به کمال سعادت یعنی قرب الهی است و اهداف میانی که در راستای رسیدن به اهداف غایی می باشد، مورد بررسی قرار گرفتند. اصول تربیتی نیز با در نظر گرفتن مفاهیم مذکور مطرح گردید. در پایان روش ها در سه حیطه زمینه ساز، رفع موانع و ایجادی ارائه گردید.
علی شیروانی شیری محمد حسین حیدری
بحث آزادی کودک و اقتدار بزرگسال از جمله مسائل اساسی مطرح در تعلیموتربیت و هم ادبیات کودک است. هدف تحقیق حاضر بررسی تطبیقی مبانی فلسفیتربیتی و شگردهای جلوهگری مقولههای "اقتدار و آزادی" در داستانهای فارسی و انگلیسی کودک بوده است. برای دستیابی به این هدف، کتابهای داستانیتصویری برجسته فارسی و انگلیسی به دقت واکاوی شد تا شگردهای بهکاررفته توسط مولفان آثار در تحقق بخشیدن به مقولههای "اقتدار و آزادی" تعیین شود. محقق در این پژوهش پس از بررسی و تحلیل مجزای آثار فارسی و انگلیسی، نوع شگردهای یادشده و شیوه استفاده از آنها را با هم مقایسه کرده است و همچنین رویکردهای فلسفیتربیتی مولفان به رابطه اقتدار و آزادی را تعیین نموده است. داستانهای بررسی شده در این پژوهش 10 داستانیتصویری فارسی و 10 داستانیتصویری انگلیسی منتخب توسط چند تن از متخصصان ادبیات کودک و نوجوان بود که با روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی و روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی تحلیل شدند. تحلیل و بررسی آثار نشان میدهد که در هر دو گروه داستانیتصویریهای فارسی و انگلیسی، به میزان زیادی از شگردها و عناصر داستانی رهاییبخش استفاده شده است. از میان شگردهای موجود، درونمایه پنهان، پیرنگ باز، زاویه دید سوم شخص، چندصدایی در متن و تصویر، بهرهگیری از شخصیتهای پیچیده، توانمند و پویا و شخصیتپردازی غیرمستقیم و شگردهای غلبه تصویر بر متن و تمرکززدایی، رهاییبخش هستند و در مقابل، درونمایه آشکار، زاویه دید دانای کل و دانای کل محدود و اول شخص، تکصدایی در متن و تصویر، بهرهگیری از شخصیتهای ساده، غیرتوانمند و غیرپویا و شخصیتپردازی مستقیم اقتدارگرا هستند که البته میزان رهاییبخشی یا اقتدارگرا بودن در برخی از آنها متفاوت است. از شگردهای تمرکززدایی به میزان متفاوت در تمام داستانیتصویریهای فارسی و انگلیسی استفاده شده است. کشف شگردهای تکواژهنویسی، موربنویسی، وارونهنویسی، بهرهگیری از شکلها، رنگها و فونتهای مختلف در متن و تغییر جهت خط نوشتاری بهعنوان شگردهایی تمرکززدا، ازجمله یافتههای ویژه این پژوهش است. تحلیل فلسفیتربیتی داستانها نیز نشان میدهد که در دو داستان از داستانهای فارسی و سه داستان از داستانهای انگلیسی، رویکرد مولف به رابطه اقتدار و آزادی از نوع رابطه "ابتدا اقتدار و سپس آزادی" است و در بقیه داستانهای فارسی و انگلیسی رابطه "دیالکتیک" وجود دارد. درپایان الگوی فرایندمدار بهعنوان الگوی مطلوب جهت تألیف و یا نقد و بررسی کتابهای داستانیتصویری با نگاهی فلسفیتربیتی، معرفی میشود.
زهرا علی محمدی حسنعلی بختیار نصرآبادی
پیامبر (ص) برای هدایت و آموزش مردم مبعوث شدند، سیره تربیتی ایشان می تواند رهنمودی عملی و چراغی فروزان فرا روی والدین در مسیر پر فراز و نشیب و ناهموار تربیت باشد و آنان را در دستیابی به اهداف عالی خود یاری کند.از آنجا که در دین مبین اسلام عاطفه و تربیت عاطفی آبشخور اعتقادی و معنوی دارد رجوع به آرا و افکار بزرگان دین از جمله پیامبر اکرم (ص) می تواند الهام بخش برنامه های تربیت عاطفی باشد. هدف این پژوهش که با روش تحلیلی –اسنادی انجام گرفته بررسی اصول و روش ها و معیارهای تربیت عاطفی با تاکید بر آموزه های پیامبر (ص) به مثابه یکی از نظریه پردازان اصلی جهان تشیع بوده است.بدین منظور ، احادیث و سیره عملی ایشان و همچنین مطالبی که در شرح و تفسیر این روایات نگاشته شده ، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در مکتب اسلام مبانی، اصول و روش های تربیت عاطفی مطابق با هدف غایی تربیت یعنی قرب الهی تعریف می شوند. به همین ترتیب مهم ترین نتایج و دستاورد های این تحقیق عبارتند ازشناسایی مبانی تربیت عاطفی از جمله ابراز محبت به فرزند، تامین امنیت ، تکریم شخصیت ، بازی بررسی می شود و از مبناها چهار اصل توجه ابراز محبت به فرزند،توجه به تامین امنیت کودک ، توجه به تکریم شخصیت کودک و توجه به بازی کودک استنباط می شود و به همین ترتیب از هر کدام از این اصول روش هایی استخراج شده است.
محمد بهارلو حسنعلی بختیار نصرآبادی
پژوهش حاضر به بررسی نقش تربیتی تشویق و تنبیه از منظرحضرت علی(سلام الله علیه) می پردازد. از اینرو ابتدا به ذکر تعاریفی از یادگیری، آموزش، تربیت پرداخته سپس بحث در مورد تقویت مثبت(تشویق)، تقویت منفی، تنبیه انسان می شود و پیشینه ی تاریخی تشویق و تنبیه مورد بررسی قرار می گیرد. به اعتقاد بسیاری از روان شناسان تربیتی، تشویق و پاداش از مهم ترین انگیزه های پیشبرد تعلیم و تربیت به شمار می رود چه گوهر وجود آدمی و حقیقت ملکوتی او جز با تربیتی حقیقی شکوفا نمی شود و اگر انسان با تربیتی الهی به سوی حقیقت خویش سیر نکند، در مرتبه طبیعت خود متوقف می ماند و در سراشیبی نفسانیت فرو می غلطد و موجودی تباهگر و خونریز می شود و در این راه ابزار و روش های تشویق و تنبیه کارساز است. در بحث مبانی نظری با ذکر مقدمه به طرح بحث در دوبخش مبانی، اصول و روش های تربیت از دیدگاه حضرت علی(سلام الله علیه) و رابطه مبانی و اصول و روش های تربیت و عوامل موثر در تربیت پرداخته شده است بدلیل این که هیچ حرکت تربیتی بدون شناختی درست از انسان و مقصد تربیت و راه رفتن به سوی این مقصد و عوامل موثر در این راه ممکن و میسر نیست. تا حقیقت انسان تبیین نشود و ندانیم که انسان چگونه موجودی است، ملکی است یا ملکوتی، نمی توانیم برای تربیت او و جامعه انسانی برنامه-ریزی و اقدام کنیم. پس از شناخت انسان و حقیقت او به اهداف تربیت پرداخته شده است تا مشخص گردد که انسان با چنین حقیقتی به کدام سوی باید روی کند و غایت تربیت او چیست و با وصول به کدام اهداف کلی می تواند به سوی این غایت سیر کند. سپس شناخت فطرت مطرح شده است که فطرت آدمی آن بستر است که وصول به این، اهداف و غایت تربیت را میسر می سازد. اما این که چرا همگان به سوی این غایت نمی روند و آنچه باید در ایشان محقق نمی شود، به سبب عواملی درونی و بیرونی است که با عنوان عوامل موثر در تربیت بحث شده است. تا پیچیدگی فرایند تربیت روشن گردد لذا در این بحث، اصولی از اصول تربیت مطرح شده است که بدانیم برای سیر به سوی اهداف بحث شده با شناختی که از انسان و فطرت او و عوامل موثر در تربیت او داریم، هر حرکت و فعل تربیتی را بر کدام ستون ها بنا کنیم تا حرکت و فعلی مطلوب باشد. همچنین روش-هایی از روش های تربیت آمده است که با بهره گرفتن از آن ها در موارد و مواقع مناسب، بتوان راهی را که در تربیت ترسیم شده است به بهترین وجه دنبال کرد. علاوه بر این با طرح دیدگاه های معاصر و دیدگاه حضرت علی(سلام الله علیه) در مورد تشویق و تنبیه به بیان ضرورت تشویق و تنبیه، آداب، التزام به موضوع تشویق و تنبیه، رعایت اعتدال و میانه روی، رعایت عدالت و انصاف، رعایت تناسب و سنخیت، تعلق تشویق و تنبیه به عمل، پرهیز از افراط و تفریط و نداشتن اغراض شخصی پرداخته شده است و با توجه به نقش تربیتی تشویق و تنبیه در سیره حضرت علی(سلام الله علیه) در دو محور کلامی و رفتاری، به حوزه های کاربردی تشویق و تنبیه انسان پرداخته شده است. روش کار بصورت توصیفی، تحلیلی بوده به این صورت که ابتدا با توجه به مطالعات مروری از منابع مربوطه، دیدگاه های حضرت استخراج شده وسپس با یک استنباط ذهنی از برداشته ها به نقش تربیتی تشویق وتنبیه از دیدگاه حضرت علی (سلام الله علیه) رسیده است. نتایج نشان می دهد که تشویق وتنبیه در یک افق الهی می تواند در شکوفایی ابعاد وجود آدمی موثر وکارساز باشد
یعقوب شیخ زاده تکابی حسنعلی بختیار نصرآبادی
چکیده پژوهش حاضر به بررسی تربیت اخلاقی از دیدگاه غزالی و ملاصدرا پرداخته است.به منظور این بررسی تحقیقی با رویکرد تطبیقی انجام شد .در این باره ابتدا نظریات و اندیشه های آن دو اندیشمند توضیح داده شد که از این طریق مبانی تربیت اخلاقی از دیدگاه غزالی و ملاصدرا معلوم گردید.مهمترین مبنایی غزالی خدامحوری و توجه به توحید است ولی ملاصدرا علاوه بر خدامحوری به بُعد عقلانی انسان و وجود او که در جوهر خود دارای حرکت است توجه کرده است.مبتنی برمبانی که از نوشته های غزالی و ملاصدرا به دست آمد به اهداف،اصول و روش های تربیت اخلاقی از دیدگاه آن دو پرداخته شدکه نتایج حاصل از آن نشان می دهد هدف نهایی هردو از تربیت اخلاقی رسیدن به قرب الهی می باشد.در اصول تربیت اخلاقی هردو بر تدریجی بودن ،مرحله ای بودن و اعتقاد دارند.غزالی اعتقاد به انفکاک جسم و روح و تاکید بر نقش پذیری قلب کودک از محیط دارد در حالی که ملاصدرا برخلاف غزالی اعتقاد به پرورش توام جسم و نفس،آزادی و عقلانیت و خود آفرینی متربی دارد.عمده روشهای مشترک آنها عبارتند از:استفاده از الگو تربیتی،ارزیابی خود و مراقبه نفس، انجام فرائض و عبادات. مهم-ترین روش غزالی در تربیت اخلاقی ریاضت نفس می باشد ولی ملاصدرا اعتقاد به عادت به همراه بینش دارد و در تربیت اخلاقی توجه زیادی به علم و دانش به همرا خردورزی می کند . روشهای غزالی عمدتا دارای سخت گیری-های صوفیانه است ،این در حالی است که روش های ملاصدرا معتدل تر و عقلانی تر و در جهت متعالی کردن وجود می باشد. کلید واژه ها: تربیت،اخلاق،تربیت اخلاقی،غزالی،ملاصدرا.
مهدی کریمی مصطفی شریف
چکیده ندارد.
فاطمه پالیزبان مصطفی شریف خلیفه سلطانی
چکیده ندارد.
محمدجواد نخودساز حسنعلی بختیار نصرآبادی
چکیده ندارد.
کورش مفاخری حسنعلی بختیار نصرآبادی
در این تحقیق که به روش کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی - مقایسه ای صورت گرفته است پس از بیان ادبیاتی مختصر از مطالعات غربی در زمینه انگیزش به موضوعاتی چون ، مدیریت اسلامی و انسان در دیدگاه اسلام اشاره شده است ، سپس عوامل موثر بر انگیزش از دیدگاه حضرت علی ( ع ) عواملی چون نیازها و گرایشها ، محیط ، نحوه مدیریت وویژگیهای شغل شناسایی شد . در این دیدگاه مدار ارزشها است که تعیین کننده دامنه کاربرد عوامل انگیزش خواهد بود . در این دامنه عامل صیانت ذات در بعد زیستی به عنوان ضروری ترین عامل و عامل عشق و محبت الهی به عنوان عالی ترین نوع انگیزه در نظر گرفته شده است . در پایان دیدگاه انگیزشی حضرت با تئوری مزلو ، هرزبرگ ، و مدل پورتر و لاولر مورد مقایسه قرار گرفت . وجوه تشابه بیشتر در زمینه هایی مانند عوامل زیستی ، احتمال موفقیت وویژگیهای شغلی ، و مهمترین نقاط تمایز مربوط به توجه خاص حضرت به عوامل معنوی و عامل انجام وظیفه الهی شناسایی شد .