نام پژوهشگر: سید محمد هاشم پوریزدانپرست
مهدی ویسی حسین مرزبان
هدف اصلی این رساله بررسی کشش عوامل منتخب تأثیرگذار بر شاخص امید به زندگی در ایران با استفاده از الگوی خود بازگشت توضیحی با وقفه های گسترده(ardl) و با به کارگیری داده-های سری زمانی برای دوره 1385-1349 می باشد. تعیین کننده های امید به زندگی در ایران در ارتباط با عوامل منتخب اجتماعی، اقتصادی و محیطی هستند. رویکرد آزمون کرانه ها به همجمعی برای محاسبه کشش های بلند مدت طول عمر نسبت به عوامل منتخب اقتصادی، اجتماعی و محیطی به کار برده شده است. نتایج تجربی اظهار می دارند امید به زندگی نسبت به عواملی مانند تغذیه و در دسترس بودن غذا همراه با سطح آموزش و مخارج سلامت کشش پذیر بوده و این عوامل می توانند اثرات مثبتی بر افزایش طول عمر انسان در جامعه ایران داشته باشد، در حالی که به نظر می رسد سیگار کشیدن در جهت عکس بر طول عمر انسان اثر می گذارد. نتایج همچنین شماری از توصیه های سیاستی را برای بهبود طول عمر ترسیم می کند.
نغمه زارع حقیقی سید محمد هاشم پوریزدانپرست
در این رساله تأثیر بازبودن اقتصاد، رشد اقتصادی و هزینه های دولتی بر فقر، در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور ابتدا درآمد متوسط فقرا، یعنی 40درصد پایینی جمعیت(4 دهک پایین)، برآورد گردیده است، سپس اثر متغیرهای توضیحی نسبت مجموع صادرات و واردات به تولید ناخالص داخلی حقیقی، و سرمایه گذاری مستقیم خارجی به تولید ناخالص داخلی حقیقی بعنوان شاخص های بازبودن اقتصاد نسبت به تجارت جهانی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی، تولید ناخالص داخلی سرانه حقیقی، شاخص قیمت ها، نسبت هزینه های مصرفی دولت به تولید ناخالص داخلی حقیقی و نسبت هزینه های دولت بر تأمین اجتماعی به هزینه های مصرفی دولت، بر درآمد متوسط فقرا برآورد شده است. برای برآورد الگوی کوتاه مدت و بلند مدت از الگوی خودهمبسته با وقفه های توزیعی استفاده شده است و آمارها دوره زمانی 1350 تا 1385 را پوشش می دهد. نتایج الگوهای کوتاه مدت و بلندمدت نشان می دهد که رشد اقتصادی در کوتاه مدت باعث کاهش فقر شده و بر نابرابری بی تأثیر بوده است، اما در بلندمدت اگرچه رشد اقتصادی فقر زدا بوده است، اما موجب افزایش نابرابری شده است. در بلندمدت بازبودن نسبت به تجارت جهانی، از طریق اثر بر توزیع درآمد بطور مستقیم موجب افزایش درآمد متوسط فقرا شده است، لذا بازبودن تجاری علاوه بر اثری که می تواند بر رشد اقتصادی و در نتیجه بطور غیر مستقیم بر فقر داشته باشد، از این طریق نیز بر کاهش فقر موثر خواهد بود. در حالیکه بازبودن نسبت به سرمایه گذاری مستقیم خارجی اثر مستقیم بر درآمد متوسط فقرا نداشته و تنها می تواند از طریق اثر بر رشد اقتصادی بر فقر موثر باشد. همچنین نتایج اثر منفی تورم در کوتاه مدت و بلندمدت را بر درآمد متوسط فقرا نشان می دهند، بنابراین تورم همواره موجب افزایش فقر شده است. هزینه های مصرفی دولت در بلندمدت دارای اثر مثبت بر درآمد متوسط فقراست، اما هزینه های دولتی بر روی تأمین اجتماعی اثر مستقیم بر درآمد متوسط فقرا نداشته است. همچنین نتایج الگوی تصحیح خطا نشان می دهد که تعدیلات بلافاصله و به سرعت صورت می گیرد.