نام پژوهشگر: جواد امام‌جمعه‌زاده

سیاست خارجی روسیه در قبال گسترش ناتو به شرق
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1388
  ابراهیم ارم   سعید وثوقی

با آغاز تحولات در بلوک شرق و از میان رفتن خطر نظامی پیمان ورشو، چنین بنظر می رسید که فلسفه وجودی ناتو هم از میان رفته باشد، ولی تحولات اروپای شرقی در سالهای بعد بویژه بروز جنگ در جمهوری های تازه استقلال یافته شوروی بهانه و توجیهات مناسبی برای تداوم وجود ناتو بود تا از طریق این سازمان، اروپا بر مخاطرات و بحران ها فایق آید . با فروپاشی شوروی نه تنها ناتو از بین نرفت ، بلکه برای تضمین بقا و ادامه حیات خویش سیاست گسترش به شرق تا آسیای مرکزی و قفقاز را درپیش گرفت.تامین امنیت و ثبات در منطقه اروپا – آتلانتیک استقرار و تثبیت نظام های دمکراتیک در حوزه نفوذ شوروی و جمهوری های تازه استقلال یافته ی شوروی سابق که به طور طبیعی به تقویت و نفوذ آمریکا در این منطقه انجامید، از مهمترین دلایل گسترش ناتو به شرق که به نظر می رسد. اهداف ناگفته های دیگری برای گسترش ناتو نیز مطرح باشد که جلوگیری از نفوذ و گسترش روسیه از جمله این اهداف ناگفته این سازمان می باشد . بنابراین گسترش ناتو به شرق و نزدیک شدن آن به مرزهای روسیه نه تنها منافع ملی این کشور را از بین می برد، بلکه باعث ایجاد تهدیدات جدی برای این کشور می باشد.

سیاست خارجی چین در افریقا (از ایدئولوژی گرایی تا عمل گرایی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1388
  منیژه شفیعی زاده   جواد امام جمعه زاده

جمهوری خلق چین از ابتدای تأسیس خود نگاهی مجدد به جهان افکند و به جستجوی جایگاه خود در نظام بین المللی پرداخت . با توجه به شرایط انقلابی و انزوای چین بعد از تأسیس لازم بود که این کشور روابط خود را با کشورهای مختلف گسترش دهد تا زمینه را برای بسط عقاید خویش فراهم نماید . در این میان چین برای کشورهای در حال توسعه و سرزمین هایی که تازه به استقلال رسیده بودند ، از جمله دولت – ملت های افریقایی اهمیت ویژه ای قائل شد . از زمان شکل گیری چین تا کنون چهار نسل در صحنه ی سیاست این کشور ظهور یافته اند که هر کدام با توجه به شرایط زمانی و الویت های کشوری ، سیاست خارجی خاصی را در افریقا دنبال کرده اند . در زمان نسل اول چین به رهبری مائو مناسبات چین با کشورهای افریقایی بر جنبه -های ایدئولوژیکی همچون صدور انقلاب ، صدور اندیشه های مارکسیستی – لنینیستی – مائویستی ، مبارزه با امپرالیسم و استعمار و در همین راستا کمک به جنبش های انقلابی این قاره برای رهایی از بند استعمار مبتنی بود که بعد از شدت گرفتن اختلافاتش با اتحاد شوروی ، اهداف دیگری نظیر سوسیال امپریالیست نشان دادن شوروی ، بر حق نشان دادن خود و برتری اندیشه مائویستی با آنها اضافه شد . در این دوران علی رغم برتری اهداف ایدئولوژیکی ، اهداف سیاسی همچون کسب وجهه ی بین المللی ، مورد شناسایی قرار گرفتن و ورود به سازمان ملل متحد را نیز در ر ابطه با کشورهای افریقایی دنبال می کرد . از اواخر دهه ی 1970 با روی کارآمدن رهبران نسل دوم رویکرد چین به افریقا از گرایشات ایدئولوژیکی فاصله گرفت زیرا این کشور در پی اتخاذ سیاست اصلاحات و درهای باز یک خط مشی مبتنی بر عمل گرایی را در ارتباط با دنیای خارج در پیش گرفت که این روند با روی کار آمدن رهبران نسل سوم و چهارم تقویت شد . در نتیجه چین با در پیش گرفتن سیاست خارجی مبتنی بر عمل گرایی ، گسترش تجارت و همکاری های اقتصادی و به تبع منفعت و سود خود را در ارتباط با کشورهای افریقایی در الویت قرار داد . هر چند رویکرد اصلی سیاست خارجی چین در افریقا اقتصادی است ولی سطوحی از این رویکرد ملاحظات سیاسی ، فرهنگی و بین المللی نیز می باشد . هدف از نگارش پایان نامه حاضر ، نشان دادن نحوه ی سمت گیری سیاست خارجی چین از رویکرد ایدئولوژی گرایی به رویکرد عمل گرایی با توجه مسئله ی تغییر نسل قدرت در این کشور می باشد . در این پایان نامه تلاش شده با روش توصیفی- تحلیلی سیر تحول سیاست خارجی چین در افریقا بر اساس « مسئله تغییر نسل » در چین نشان داده شود . نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که ایدئولوژی مولفه ی اصلی سیاست خارجی چین در افریقا در زمان رهبران نسل اول بود ولی تحت تأثیر واقعیت های داخلی و بین المللی در دوران رهبران نسل دوم ، سوم و چهارم ، عمل گرایی به رویکرد اصلی سیاست خارجی چین در افریقا تبدیل شد .

تجزیه و تحلیل تطبیقی نظریات مک اینتایر و راولز پیرامون عدالت با تاکید برکارآمدی آن در جوامع چندفرهنگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1392
  سارا نجف پور   جواد امام جمعه زاده

عدالت را می توان در زمره قدیمیترین مفاهیمی دانست که در فلسفه سیاسی راجع به آن بحث هایی گسترده صورت گرفته است، واژهای که در طول تاریخ از آن تعاریف متنوعی ارائه شده و در گذر زمان دچار تحولات معنایی زیادی گشته است. اما آنچه در این میان هرگز تغییر نکرده خواست انسان ها برای دسترسی به عدالت و جامعه ای عادلانه است. خواستی که امروزه و در جوامعی چندفرهنگی اهمیتی دوچندان یافته است. برقراری عدالت در جوامعی که اعضا ی آن از حیث دین، مذهب، فرهنگ، قومیت و از همه مهمتر از نظر ارزش ها و شیوه تفکر با یک دیگر متفاوتاند، بسیار دشوارتر از جوامعی است که نسبتاً منسجم و یک پارچه اند. از این رو پژوهش حاضر کوشیده است با شناخت ویژگی های خاص جوامع چندفرهنگی و انتظارات و خواست های اقلیت ها در این جوامع، دو نظریه مهم راولز و مک اینتایر پیرامون عدالت را از حیث پاسخگویی به این انتظارات و توان حل بحران های موجود در جوامع چندفرهنگی مورد ارزیابی و مقایسه قرار دهد و به پرسش اساسی پاسخ دهد که آیا دو نظریه عدالت مذکور می توانند راهکاری برای برون رفت از مشکلات جوامع چندفرهنگی ارائه دهند؟ و در صورت ارائه راهکار، کدام یک از دو نظریه عدالت پیش گفته دارای وجوه کارآمدتری جهت اجرا در جوامع چندفرهنگی هستند؟ براساس یافته های تحقیق نظریه راولز و مک اینتایر هردو تا حد زیادی می توانند به بحرانی که خود در جامعه شان شناسایی کرده اند، پاسخ داده و راه حل هایی را برای آن ارائه دهند. اما علی رغم نکات مثبت موجود در این نظریه ها هردو آنها دارای نقاط ضعفی هستند که از میزان کارآمدی آنها در جوامع چندفرهنگی می کاهد. براین اساس، اغلب مشکلاتی که نظریه عدالت راولز با آن روبه رو است به عدم کارآمدی این نظریه در جوامع گوناگون به خصوص جوامع غیرلیبرال مربوط می شود، حال آنکه مشکل عمده نظریه مک اینتایر به انتزاعی بودن آن و در نتیجه دشواری اجرا برمی گردد. نکته مشترکی هم که میان این دو نظریه وجود دارد، تأکید آنها بر لزوم وجود فضایی کثرت گرایانه و به دور از تحمیل عقاید و سرکوب در سطح جامعه و جماعت های مختلف است. پژوهش پیش رو از ترکیب دو روش توصیفی- تحلیلی و مقایسهای برای پاسخ گویی به سوالات تحقیق بهره برده است.

تحلیل تأثیر آگاهی سیاسی معلمان بر شرکت در انتخابات (مطالعه موردی معلمان نواحی (1) و (3) اصفهان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1388
  صابر ملایی   امیرمسعود شهرام نیا

چکیده ندارد.