نام پژوهشگر: کیوان امینیان

آنالیز ژن های tp53,mdm2 و آلودگی به اپشتاین بار ویروس (ebv) در سرطان معده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1391
  محمد طاهر مرادی   زیور صالحی

گسترش آدنوکارسینومای معده یک فرایند چند مرحله ایست که نیاز به تغییر در بیان انکوژنها و ژنهای سرکوبگر تومور دارد که طی چند دهه به رخ می دهد. یکی از این ژنها، کدکننده ی پروتئین سرکوبگر تومور p53 است که در کنترل چرخه سلولی، آپوپتوزیس و ترمیم dna نقش دارد. یکی از تنظیم کننده های مهم p53، mdm2 می باشد که بعنوان تنظیم کننده منفی مسیرp53 عمل می کند. با توجه به نقش کلیدی p53 و mdm2 در سرکوب تومور، پلی مورفیسم هایی که موجب تغییر در عملکرد آنها می شوند می توانند احتمالا در ابتلا به سرطان موثر باشند. ویروس اپشتاین بار (ebv) ممکن است بعنوان یک کوفاکتور در گسترش بدخیمی های مختلف، شامل تیپ های مختلف کارسینوما، از جمله کارسینومای معده نقش داشته باشد. هلیکوباکترپیلوری یک فاکتور خطر اثبات شده در ایجاد سرطان معده محسوب می شود. یکی از ژن های مهم در قدرت بیماریزایی این باکتری caga می باشد و فرض بر این است که گونه های +caga قدرت بیماریزایی بیشتری دارند. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط سرطان معده و پلی مورفیسم کدون 72 ژن p53، پلی مورفیسم 309 ژن mdm2 و همچنین بررسی حضور ویروس ebv و هلیکوباکترپیلوری در افراد سالم و مبتلایان به سرطان معده می باشد. 52 فرد مبتلا به سرطان معده و 30 فرد سالم در این مطالعه شرکت کردند. جهت ژنوتایپینگ پلی مورفیسم کدون 72 ژن p53 از روش allele-specific pcr و برای ژنوتایپینگ پلی مورفیسم کدون 309 ژن mdm2 از روش rflp-pcr استفاده شد. از پرایمرهای اختصاصی جهت ردیابی ژن eber2 در ویروس ebv و ژن glmm و caga در هلیکوباکترپیلوری به کمک روش pcr استفاده شد. تفاوت معنی داری در توزیع ژنوتیپ p53 افراد کنترل سالم و مبتلا به سرطان معده مشاهده نشد، اما در مورد mdm2 snp309 بین الل g در بیماران و افراد سالم تفاوت معنی داری وجود داشت (p=0.002). میزان آلودگی به ebv در بین مبتلایان به سرطان معده حدود 18% بود(p=0.01) و همچنین حدود 70% مبتلایان به سرطان معده به هلیکوباکترپیلوری آلوده بودند(p=0.0006) و 64% از این افراد caga+ بودند. از طرف دیگر، بین حاملان الل g در ژن mdm2 و آلودگی به هلیکوباکترپیلوری ارتباط معنی داری مشاهده شد .(p=0.002) نتیجه ی حاصل از این مطالعه نشان داد که ارتباط معنی داری بین mdm2 snp309، آلودگی به هلیکوباکترپیلوری و ebv با سرطان معده وجود دارد. در ضمن، در بیماران مبتلا به سرطان معده الل g در mdm2 snp309 و با آلودگی به هلیکوباکترپیلوری ارتباط معنی داری را نشان داد. اگر چه جمعیت مورد مطالعه از لحاظ آماری کوچک بود و برای به دست آوردن نتایج قطعی نیاز به مطالعه در جمعیت بزرگتر می باشد.

بررسی پلی مورفیسم ژن های مرتبط با تنش اکسیداتیو (mnsod, gpx1, cat)در بیماران مبتلا به کولیت اولسرو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1391
  سیامک خدایاری   زیور صالحی

کولیت اولسرو (uc) یک بیماری ایدیوپاتیک است که با التهاب مخاطی روده بزرگ شناخته می شود. از آنجاییکه تنش اکسیداتیو در ایجاد التهاب موثر است، افزایش تولید اکسیژن های واکنشگر (ros) و نیز کاهش سطح آنزیم های آنتی اکسیدان در این بیماری حائز اهمیت می باشند. منگنز سوپراکسید دیسموتاز (mnsod)، گلوتاتیون پراکسیداز (gpx1) و کاتالاز (cat) سه آنزیم آنتی اکسیدان اصلی هستند که رادیکال های سوپراکسید را طی یک فرایند متوالی از میان می برند. شناخته شده ترین پلی مورفیسم این آنزیم ها شامل mnsod val16ala در توالی هدف میتوکندریایی، gpx1 pro198leu در اگزون 2 و cat c-262t در ناحیه پروموتر می باشد. در این مطالعه، ارتباط پلی مورفیسم ژن های gpx1 ،mnsod و cat با میزان خطر ابتلا به بیماری کولیت اولسرو بررسی گردید. برای این منظور، 30 بیمار مبتلا به کولیت اولسرو و 41 فرد سالم با یکدیگر مقایسه شدند. پس از استخراج dna از نمونه های بیوپسی، ژنوتیپ ها با استفاده از روش واکنش زنجیره ای پلی مراز - پلی مورفیسم طول قطعات محدود کننده (pcr-rflp) و pcr اختصاصی آلل (as-pcr) شناسایی گردیدند. بر پایه نتایج به دست آمده از این مطالعه، هیچ تفاوت معنی داری در توزیع ژنوتیپی gpx1 بین افراد بیمار و کنترل دیده نشد (p=0.711). با این وجود، فراوانی های ژنوتیپی پلی مورفیسم mnsod و cat تفاوت های معنی داری در دو گروه نشان داد (به ترتیب p=0.010 و p=0.030) به گونه ای که ژنوتیپ val/val از ژن mnsod و ژنوتیپ c/t از ژن cat با میزان خطر بالاتری از بیماری uc در ارتباط بود (به ترتیب or, 7.80; 95% ci, 1.16-52.35, p=0.034 و or, 6.22; 95% ci, 1.27-30.43, p=0.024). بنابراین بر اساس این مطالعه، ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم mnsod val16ala و cat c-262t با بیماری کولیت اولسرو در جمعیت مورد مطالعه وجود دارد اما پلی مورفیسم gpx1 pro198leu به عنوان فاکتور خطر برای این بیماری شمرده نمی شود، گرچه جهت بررسی نقش پلی مورفیسم ژن های مرتبط با تنش اکسیداتیو در بیماری کولیت اولسرو نیاز به مطالعه گسترده تری می باشد.

بررسی میزان c-met محلول در سرم بیماران مبتلا به سرطان کولون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1391
  حسن دل بخش   فرهاد مشایخی

سرطان کولون یکی از شایع ترین انواع سرطان در انسان می باشد. عوامل ژنتیکی و محیطی فراوانی در بروز این سرطان تاثیر دارند. از این عوامل می توان به فاکتورهای رشد اشاره کرد. فاکتورهای رشد با دارا بودن فعالیت های میتوژنیک و موتوژنیک در تکثیر، تهاجم و مهاجرت سلول های توموری اهمیت فراوانی دارند. فاکتور رشد هپاتوسیتی (hgf) که در ابتدا فاکتور پراکنده کننده (sf) نیز نامیده می شد از طریق گیرنده خود (c-met) فعالیت های بیولوژیک زیادی را انجام می دهد. به طور طبیعی مجموعه met/hgf در طی جنین زایی، دارای وظایفی همانند گاسترولاسیون، مورفوژنز اپیتلیالی، عروق زایی، مهاجرت میوبلاست و بازآرایی استخوان می باشد. همچنین نقش این مجموعه در پیشرفت سرطان هایی همانند معده، پروستات، پانکراس، پستان، تیروئید، و کارسینومای کبد نیز گزارش شده است. c-met طی پدیده ای به نام ریزش از سطح سلول جدا می شود. این پدیده با عوامل متعددی همانند پیشرفت بیماری در ارتباط می باشد. هدف از این مطالعه، بررسی میزان c-met محلول در سرم افراد مبتلا به سرطان می باشد. پس از نمونه گیری و تهیه سرم، ابتدا با استفاده از روش بیوره میزان کل پروتئین سرم مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که تفاوت معنی داری بین میزان پروتئین تام افراد سالم و بیمار مشاهده نمی شود (p =0.38). با استفاده از تکنیک الایزا میزان c-met محلول در سرم مورد بررسی قرار گرفت. آنالیزهای آماری نشان داد که غلظت c-met محلول در سرم گروه بیمار بطور معنی داری بیشتر از گروه کنترل می باشد. بطور کلی نتیجه گیری می شود که c-met محلول یک ترکیب ثابت در سرم انسان می باشد. همچنین نتیجه گیری می شود که c-met محلول در پاتوفیزیولوژی سرطان کولون نقش دارد.

بررسی پلی مورفیسم ژن های icos و ctla-4 در بیماران مبتلا به کولیت اولسرو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1392
  طراوت ملایی کوهی   زیور صالحی

کولیت اولسرو (uc) یک بیماری ایدیوپاتیک است که با التهاب مخاطی روده بزرگ شناخته می شود و پذیرفته شده ترین فرضیه برای ایجاد آن، پاسخ بیش از اندازه سلول های t به باکتری های همزیست روده ای در میزبان مستعد ژنتیکی می باشد. icos (inducible costimulator) و ctla-4 (cytotoxic t lymphocyte antigen-4) از ژن های مسئول پاسخ ایمنی روی کروموزوم 2 (2q33) هستند. icos یک تنظیم کننده مثبت سلول t است که تمایز سلول های t کمکی را تنظیم می نماید و ctla-4 یک تنظیم کننده منفی است که عمل عمده آن جلوگیری از فعالیت و تکثیر سلول t است. در این مطالعه مورد-شاهدی ارتباط پلی مورفیسم های c.1624 c/t و ivs1+173 t/c ژن icos و -318 c/t ژن ctla-4 با میزان خطر ابتلا به بیماری کولیت اولسرو بررسی گردید. به این منظور 40 بیمار مبتلا به کولیت اولسرو و 40 فرد سالم با یکدیگر مقایسه شدند. پس از استخراج dna از نمونه های بیوپسی ژنوتیپ های ژن icos با روش های allele-specific pcr و pcr-rflp و ژنوتیپ مورد نظر در ژن ctla-4 با استفاده از روش as-pcr شناسایی گردیدند. بر پایه نتایج بدست آمده و بررسی های آماری، هیچ تفاوت معنی داری در توزیع ژنوتیپی icos c.1624 c/t و ctla-4 -318 c/t بدست نیامد (p=0.1712 و p=0.1838). اما فراوانی ژنوتیپی پلی مورفیسم icos ivs1+173 t/c تفاوت معنی داری در دو گروه نشان داد (p=0.0005). به گونه ای که ژنوتیپ t/t با میزان خطر بالاتری از uc در ارتباط بود (or, 6.37; 95% ci, 2.28-17.84, p=0.0004). آنالیز آماری ترکیبی روی سه پلی مورفیسمicos c.1624 c/t ، icos ivs1+173 t/c و ctla-4 -318 c/t مشخص نمود که فراوانترین هاپلوتیپ، tc/tt/tc در افراد بیمار با فراوانی های 5/62% می باشد. لذا در این مطالعه، ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم icos ivs1+173 t/c با بیماری کولیت اولسرو در جمعیت مورد مطالعه وجود دارد. اما پلی مورفیسم های icos c.1624 c/t و ctla-4 -318 t/c به عنوان فاکتور خطر برای این بیماری شمرده نمی شوند. گرچه جهت بررسی نقش پلی مورفیسم ژن های مرتبط با سیستم ایمنی در بیماری کولیت اولسرو نیاز به مطالعه گسترده تری می باشد.

بررسی ارتباط آلودگی هلیکوباکترپیلوری با سرطان کولون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1388
  محمدامین میری   کیوان امینیان

چکیده ندارد.