نام پژوهشگر: محمدجعفر جوادی ارجمند
مرتضی اسمعیلی محمدجعفر جوادی ارجمند
امروزه بیشتر دولت ها علاوه بر استفاده از دیپلماسی سنتی، توجه و تأکید ویژه ای نسبت به دیپلماسی عمومی مبذول داشته اند. استفاده از دیپلماسی عمومی به ویژه در قرن بیست و یکم نه تنها نشانه ترس و ضعف دولتها نبوده، بلکه شاخصی برای سنجش پویایی و موفقیت سیاست خارجی کشورها نیز می باشد. این پژوهش با طرح این سیوال که دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران چه تأثیری بر روابط با افغانستان و تاجیکستان داشته است؟ این فرضیه را مورد آزمون قرار می دهد که دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان و تاجیکستان موجب گسترش روابط با این کشورهای فارسی زبان در حوزه های سیاسی، اقتصدی-تجاری، امنیتی، فرهنگی و نظامی شده است. این نوشتار ضمن بررسی تفصیلی دیپلماسی عمومی بطور کلی و دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران به گونه ای خاص، و همینطور پرداختن به اقدامات و فعالیت های ایران در افغانستان و تاجیکستان و ارزیابی این اقدامات در حوزه های پنج گانه برقراری روابط دیپلماتیک، رفت و آمد متقالبل هیأت های سیاسی، مواضع مشترک سیاسی، مبادلات اقتصادی و تجاری و رفت و آمد متقابل هیات های علمی و فرهنگی، نشان می دهد که دیپلماسی عمومی ایران در افغانستان و تاجیکستان موجب گسترش روابط با این کشورها در حوزه های سیاسی، اقتصادی-تجاری، امنیتی، فرهنگی و نظامی شده است.
لیلا موسوی حمید احمدی
یکی از مهمترین مباحث سیاست خارجی، دیپلماسی کشورهاست، در جنگ جهانی اول و دوم دیپلماسی کشورها از اهمیت برخوردار گشت، ایران به عنوان یکی از کشورهای با قدرت کوچک سعی داشت منافع ملی خود را حفظ کند. حفاظت از بیطرفی و استقلال کشور در دیپلماسی ایران در نظر گرفته شده بود. پس از اشغال کشور، بسیاری از نویسندگان سیاست خارجی ایران را وابسته به کشورهای بزرگ می دانستند در حالیکه در این پژوهش کوشیده ایم دیپلماسی ایران را "دیپلماسی فعال" معرفی کنیم که می کوشید در آن موقعیت منافع ملی کشور را حفظ کند. در این پژوهش از نظریه ی ساختار-کارگزار استفاده شده است تا بدین شیوه هم ساختار و هم کارگزاران مورد مطالعه باشند، که این کمک می کند تا عمل کارگزاران ایرانی را بهتر بفهمیم.
حمید صالحی صادق زیباکلام
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و مطالعه تاثیر نقش قدرتهای بزرگ در آغاز، تطویل و پایان جنگ عراق علیه ایران است. بدلیل واکاوی علمی و پیوند میان دو متغیر مستقل و وابسته این پژوهش، ناچاریم از نظریه های سیاسی یا روابط بین الملل بهره ببریم. بدلیل نقش و عوامل تاثیرگذاری ساختار نظام بین المللی بر تحولات دوران جنگ فوق بهترین نظریه مورد استفاده، نظریه نو واقع گرایی والتس است. این نظریه به خوبی می تواند نقش عوامل سیستمی (آنارشیک) در آغاز جنگ عراق علیه ایران، تاثیر اصل موازنه قدرت در تطویل جنگ، و مولفه تاثیرگذاری همچون قواعد، تحریم ها و شورای امنیت در پایان جنگ فوق الذکر بررسی و تبیین کند. پژوهش حاضر، در نهایت بدنبال تاثیر این فرضیه است که عوامل ساختاری نظام بین الملل بیشترین تاثیر را در جنگ های رخ داده در دوران نظام دو قطبی ایفاء کرده که جنگ عراق علیه ایران از این امر مستثنی نبوده است.
مهدی پیردهقان محمدجعفر جوادی ارجمند
احزاب سیاسی یکی از مهمترین نهادها و پدیده های نو ظهور سیاسی می باشند که نقش ویژه ای در فرایند ارتباط میان نظام سیاسی و نظام اجتماعی بر عهده دارند. بدون تردید با بررسی جایگاه احزاب در درون ساخت سیاسی یک کشور شناخت بهتری از روند سیاستگذاری آن کشور بدست خواهد آمد. در این راستا این پژوهش به بررسی و تحلیل چگونگی شکل گیری جریان محافظه کار مدرن در سال های پس از انقلاب اسلامی پرداخته است. روش پژوهش بر مبنای دیدگاه ساختار – کارگزار تدوین شده است. ساختار مجموعه جناح راست را در بر می گیرد و کارگزار نیز حزب کارگزاران سازندگی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بروز اختلاف نظرهایی پیرامون مسائل سیاست داخلی و سیاست خارجی در درون جناح راست سبب ساز شکل گیری طیف جدیدی تحت عنوان راست مدرن شد. حزب کارگزاران سازندگی به عنوان نماینده ی این طیف در آستانه ی انتخابات مجلس پنجم از درون همین اختلاف نظرات و تفاوت دیدگاه ها سر برآورد. این حزب در دوران فعالیت خود نقش موثری در جبهه بندی جناح های سیاسی کشور داشته است.
خرم بقایی مصطفی ملکوتیان
کانون توجه علم سیاست بنا به تعریف، نظم و ثبات سیاسی از یک سو و فقدان آن از سوی دیگر است. لذا، اندیشه-گران سیاسی از دیر باز به مسایلی چون ناآرامی های اجتماعی، بی نظمی های سیاسی و انقلاب ها توجه کرده اند. اصولاً انقلاب ها (در شکل تمام عیار آن) سبب ساز تحولاتی ژرف در عرصه داخلی و خارجی گشته و گام در راه بنیان نهادن نظمی نوین می گذارند. سقوط رژیم پیشین و تسخیر قدرت به وسیله انقلابیون به ندرت نشانه خاتمه انقلاب است، بلکه نشانه مرحله جدیدی در انقلاب به شمار می آید، یعنی مبارزه برای تعیین پیامدهای انقلاب. معمولاً پس از وقوع هر انقلاب، شادمانی ناشی از پیروزی بر دشمن مشترک جای خود را به رقابت، چالش، درگیری و حتی نزاع خونین می-دهد. در این بین معضلات مربوط به رژیم پیشین و نیز مسایل به وجود آمده در دوران پس از انقلاب سبب پیدایش چالش ها و بحران هایی برای نظام جدید می شود که بر اساس نظریه های کارکردگرای ساختاری از انقلاب ها، این امر موجب شکل گیری عدم تعادل در نظام اجتماعی می شود. اینکه نظام سیاسی پسا انقلابی در ایران بعد از انقلاب چگونه این بحران ها را پشت سر گذاشت و توانست به ثبات دست یابد پرسشی بنیادینی بود که در این نوشتار تلاش گردید بدان پاسخی مناسب داده شود. فرضیه ای که در پاسخ بدین پرسش طراحی شد به نقش نهادهای انقلابی مربوط می شد. بنا بر فرضیه این نوشتار، نهادهای انقلابی (در این جا نهادهای سیاسی و امنیتی) از طریق ایفای کارویژه های متعدد به ویژه کارویژه های سیاسی و امنیتی به تثبیت نظام جمهوری اسلامی یاری رساندند. و در همین راستا، اهدافی دنبال می شد که مهم ترین آن ها عبارت بودند از: بررسی مولفه های انسجام بخش به انقلاب ها و نقش آن ها در دوران گذار پسا انقلابی، ارایه تبیین جامعه شناختی پیرامون دوران پس از انقلاب به ویژه در زمینه نحوه تثبیت نظام پسا انقلابی، بررسی نهادهای انقلابی به عنوان یکی از مولفه های انسجام بخش به انقلاب ها و بررسی زمینه های شکل گیری و کارکردهای نهادهای انقلابی در دوران گذار پسا انقلابی. در انقلاب سال 1357، نهادهای انقلابی با انجام خدمات فراوانی، مشکلات عدیده ای را حل نمودند و از هرج و مرج و اغتشاش که لازمه هر انقلاب است جلوگیری به عمل آوردند و از این طریق، نوعی تعادل و انسجام به وجود آوردند که این وضعیت به تثبیت نظام سیاسی پسا انقلابی یاری رساند.
محمدتقی ابراهیمی خوجین صادق زیباکلام
هفتاد سال پس از انقلاب مشروطیت، انقلابی در ایران رخ دادکه سکان رهبری آن در دست روحانی فقیهی قرار گرفت تا در شبی تاریک در میان گرداب و امواج حایل دریایی توفانی به ساحل نجات رهنمون شود. ناظران با رویکردهای گوناگونی به این رخداد نگریسته اند. از یک منظر برخی آنرا پسا مدرن، برخی مدرن و گروهی پیشامدرن می دانند. گروهی نیز آن را در تقابل با مشروطه مدرنیته گرا، انقلاب تئوکراسی رهش ایران را سنتی و یا ارتجاعی می خوانند. برخی نظریه پردازان با مشاهده رویدادهای پسا انقلابی بر بطلان نظریات خویش مبنی بر پسا مدرن بودن انقلاب اعتراف کرده اند. برای اهل فن، پیش بینی این انقلاب و حرکت تدریجی دینی گرایانه آن - که ره به دین سالاری برکشید و انقلاب اسلامی نامیده شد- کار دشواری نبود و حتی زمینه های پیدایش آن کاملا قابل پیش بینی بود. در آغاز گروه های مختلف سیاسی با روبکردها و اهداف گوناگونی مبارزه با استبداد محمدرضا شاه پهلوی را آغاز کردند گروهی به نبرد مسلحانه دست یازیدند و گروهی به مشی مدنی. اما همه در دو نکته اشتراک داشتند: نخست، بر بر اندازی استبداد یک تنه پادشاه مشروطه ای که حقانیتش را از مشروطه گرفته بود ولی مشروطیت را تعطیل کرده بود؛ و نکته دیگر پذیرفتن رهبری سیاسی آیت الله خمینی. اما در این میان شخصیت های مشروطه خواه با باورهای لیبرال همانند شاپور بختیار و غلامحسین صدیقی و پیروان آنان که طرفداران قانون اساسی مشروطه نامیده می شوند. رهبری سیاسی آیت الله خمینی را گردن ننهادند همان گونه که با استبداد و خودکامگی شاه به مخالفت پرداخته بودند. از دیدگاه این رهبران مشروطه خواه و عده ای از ناظران عرصه سیاست ایران، آیت الله خمینی، شخصیتی مذهبی بود که با برافراشتن علم مخالفت با محمدرضا شاه پهلوی به رهبری سیاسی و نهایتا یک شخصیت کاریزما بدل گشت که با براندازی نظام عرفی ایران یک نظام مذهبی خود ساخته برگرفته از ولایت سیاسی فقیهان بنیان نهاد. مخالفان عرفی و مذهبی آیت الله به احیاء مشروطیت و اجرای قانون اساسی مشروطه باور و امید داشتند. ساختار سازی ها و غیر آن، کار را برای نمایندگان تاریخی مشروطه در آن هنگامه دشوار ساخته بود و کم کم می رفت که توان و نیروی فرآیند انقلاب با رهبری فقیه سیاستمدار آن زمان، فراورده نظام اسلام سیاسی را با الهام از نظریه برساخته آیت الله خمینی در جامعه ایران تولید کند. در این پژوهش ضمن بررسی زمینه های جامعه شناختی و سیاسی آشکارگی انقلاب 1367 در ایران، از زوایای متعدد، سعی گردیده تا دیدگاه های متنوع رایج درباره آن به صورت علمی و مستقل از نظرات غیر علمی، مورد بررسی و کاوش قرار گیرد.
مرتضی غرسبان ماشاءالله حیدرپور
کشورهای عمده صادرکننده نفت را می توان به عنوان بازیگرانی در نظر گرفت که در درون یک ساختار ویژه بین المللی به نام بازارجهانی نفت عمل می کنند. در این میان، نفت، هم بر ساختار دولت های صادرکننده به عنوان بازیگر سیاست خارجی تأثیرگذار است و هم یک ساختار ویژه بین-المللی را برای این بازیگران به عنوان مهمترین عرصه بازی آنها ایجاد می کند به طوری که می توان قواعد ویژه ای را برای سیاست خارجی دولت های بزرگ صادرکننده نفت در نظر گرفت که از جمله آنها می توان به توانایی بالای تأثیرگذاری بر بازار جهانی نفت و همچنین همگرایی یا واگرایی شدید سیاست خارجی آنها با قدرتهای بزرگ جهانی و بازار بین المللی نفت اشاره کرد. با بررسی جایگاه کشورمان در بازار جهانی نفت، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از مهمترین کشورهای صادرکننده نفت وبالتبع یکی از بازیگران اصلی بازارجهانی نفت شناخته می شود که می-تواند با استفاده از اهرم نفت در سیاست خارجی خود، نقشی بسیار تأثیرگذار در عرصه جهانی ایفا نماید. لذا با توجه به اینکه اوّلاً ایران به خاطر منابع عظیم انرژی و استخراج و صادرات بالای آن، از اهمیت و جایگاه مهمی در بازارجهانی نفت برخوردار است، و دوّماً سیاست های نفتی جمهوری اسلامی ایران در دوره های مختلف، مبتنی بر تعامل و یا تقابل با نظام بین الملل بوده است و سوّماً سیاست های نفتی ایران به دلیل اهمیت جایگاه نفتی ایران و رویکرد مستقل و متفاوت ایران، بر بازار جهانی نفت تأثیرگذار بوده است، می توان سیاست های نفتی جمهوری اسلامی در طول بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی را در زمره یکی از علل اصلی ثبات و یا بی ثباتی بازار جهانی نفت به-شمار آورد.
فواد فاضلی صادق زیبا کلام
چکیده ندارد.
غنی آزرمی محمدجعفر جوادی ارجمند
چکیده ندارد.