نام پژوهشگر: اسماعیل علیاکبری
همتا دلقندی اسماعیل علی اکبری
وجود حرم مطهر امام رضا و مسافرانی که به رقم بیش از 14 میلیون نفر در سال از سراسر کشور ایران و دیگر کشورها به قصد زیارت به شهر مشهد مراجعه می کنند ، موجب تغییراتی درشهر به خصوص در بافت اطراف حرم حاکم گردیده است . به طوریکه در حال حاضر دوگانگی خاصی در این محدوده به چشم میخورد .از سویی به علت وجود بیش از پنجاه و دو هزار نفر ساکن ، بخش بزرگی از محدوده به بناهای مسکونی و خدمات محله ای ساکنان اختصاص یافته که در طول زمان و به تدریج شکل گرفته اند و از سوی دیگر وجود زائران بی شمار و نیاز روز افزونشان به خدمات و امکانات رفاهی ، موجب پدید آمدن فضاهای خدماتی در مقیاس شهری و منطقه ای شده است .محور نواب در این محدوده به عنوان یکی از چهار محور منتهی به حرم امام رضا به دلیل نقش ارتباطی در انتقال زائرین به طرف حرم از اهمیت بسیاری برخوردار است . وجود کاربریهای ناسازگار و همجواریهای ناهمگون سبب ایجاد ترافیکهای غیر ضروری گردیده به طوری که این محدوده دچار آشفتگی چشمگیری شده است . از سوی دیگرفرسودگی و عدم کارایی بافتهای شهری پیرامون حرم مطهر امام رضا به گونه ای است که فاقد ظرفیتها ی مناسب برای دستیابی به اهداف اولیه فرهنگی و مذهبی مجموعه است . اطلاعات اصلی تحقیق در بخش مبانی نظری از طریق مدارک کتابخانه ای و مراجع موجود داخلی و خارجی و نیز استفاده از اینترنت جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند . در بخش آمار نیز از داده های وضع موجود از اطلاعات مربوط به سرشماریهای کشور و بررسیهای موردی و محلی و پایگاههای ادارات تابعه بهره گیری شده است . اطلاعات دیگر از طریق گفتگو با مسئولین و مراجعین ادارات و نیزبررسیهای میدانی و گفتگو با شهروندان و زائرین استفاده کننده از محور نواب گردآوری شده است . در نتیجه این بررسیها و استفاده از ماتریس سازگاری و مطالعه همجواریها و نیازها ی زائرین و همچنین مطالعه مشخصات یک گذر زیارتی عدم هماهنگی و همسویی ترکیب کاربریهای حاشیه محور نواب با نیاز زائران و عملکرد زیارتی - مذهبی اثبات گردیده است که با بازنگری در الگوی توزیع این کاربریها به یک گذر زیارتی مطلوب دست می بابیم .
حامد موسالو اسماعیل علی اکبری
با توجه به واقع شدن ایران بر روی یکی از دو کمربند زلزله خیز جهان و وجود گسل های فراوان، وقوع زلزله در فلات ایران امری طبیعی است. ایران جزء ده کشور بلاخیز و ششمین کشور زلزله خیز دنیاست که زلزله مسبب بیشترین تلفات انسانی در آن می باشد و کمربند زلزله 90 درصد از خاک کشور ما را در برگرفته است. اما آنچه حائز اهمیت است وضعیت اسف بار شهرها و کلان شهرهایی مثل تبریز است که بر روی گسل ها یا در مجاورت آنها ساخته شده و در معرض خطر شدید زلزله قرار دارند. کلان شهر تبریز به عنوان یکی از کلان شهرهای ایران، به دلیل همجواری با گسل ها از توان لرزه خیزی بالایی برخوردار است و زلزله های شدید مختلف که در هر کدام بخش یا تمامی شهر تبریز ویران شده، گواه این موضوع است. علاوه براین، این کلان شهر به دلیل تراکم نسبتا بالای جمعیت و توسعه نامتوازن شهری و نیز با توجه به قدمت تاریخی دارای بافت های قدیمی و فرسوده و بعلاوه وجود بخش اعظمی از بافت های حاشیه نشین در مجاورت گسل بالقوه دارای ابعاد خطر پذیری بالا می باشد. منطقه 2 کلان شهر تبریز به دلیل برخی ویژگیهای خاص در این زمینه برای مطالعه انتخاب گردیده است. این منطقه با داشتن 4014 هکتار و 9/15 درصد از کل مساحت شهر، بزرگترین منطقه شهرداری است. از آنجا که بیشترین سطح از مساحت این منطقه را کاربری مسکونی تشکیل می دهد بنابراین از لحاظ مطالعات مدیریت بحران زلزله در اولویت می باشد. از ویژگیهای مهم منطقه 2، می توان به وجود اراضی بایر در منطقه با اختصاص 22.5 درصد از مساحت منطقه اشاره کرد. بدیهی است وجود زمین های بایر و فضاهای باز در برنامه ریزی سایت های اسکان موقت به عنوان یک مزیت و پتانسیل برای منطقه محسوب می شود. از دیگر ویژگیهای بارز منطقه، سطح بالای کاربری نظامی آن است که با اختصاص 15.2 درصد از مساحت منطقه سهم بالایی از منطقه را فراگرفته است. وجود پارک تفریحی بزرگ، دانشگاه تبریز و مجتمع تربیت معلم، امکان دسترسی به فضاهای باز و امکانات زیربنایی مناسب را جهت استقرار سایت های اسکان موقت قرار خواهد داد. قرار گرفتن برخی از محلات قدیمی و بافت های فرسوده در این منطقه بر ضرورت مطالعاتی آن از نظر ضرورت برنامه ریزی سکونتگاههای موقت مدیریت بحران زلزله افزوده است. این پژوهش بر آن است تا تسهیلات لازم جهت شناخت مکان های مناسب اسکان موقت برای زلزله زدگان را به گونه ای فراهم آورد تا در صورت وقوع حادثه امکان برقراری سریع اردوگاهها برای زلزله زدگان میسر گردد.
منصور نعمتی مصطفی طالشی
یکی از اهداف برنامه ریزی منطقه ای، بهره گیری از منابع به منظور تعادل بخشی به سطوح توسعه است. در این ارتباط یکی از مهمترین موضوعات در توسعه منطقه ای شناخت ساختار فضایی منطقه است. در بررسی ساختار فضایی مناطق، شهرهای میانی پس از شهرهای درجه اول از نقش قابل توجهی برخوردار است. توجه به نقش و کارکرد شهرهای میانی، توانایی توسعه منطقه با شتاب قابل توجهی ارتقا می یابد. تجربیات جهانی نشان می دهد که بی توجهی به نقش شهر میانی همزمان با روند فزاینده شهرنشینی، به قطبی شدن فضایی و پدیده بزرگ سری و بروز عدم تعادل های شدید در نظام اسکان، عقب ماندگی بخش هایی از سرزمین، عدم توسعه و ایجاد شکاف بین مناطق شهری و روستایی را باعث می شود. در این پژوهش به لحاظ نحوه آهنگ توسعه منطقه ای، جایگاه و نقش شهر میانی جیرفت در توسعه ناحیه جنوب استان کرمان مورد مطالعه قرار می گیرد. یکی از اهداف اصلی این پژوهش آشنایی بیشتر با شهر جیرفت به عنوان یک شهر میانی در جنوب استان کرمان به منظور جلوگیری از مهاجرت جمعیت ساکن در این منطقه (جنوب کرمان) به مرکز استان است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و نوع پژوهش کاربردی _ توسعه ای می باشد. نتایج بدست آمده در تحقیق حاضر پس از بهره گیری از مدلهایی همچون ضریب آنتروپی نسبی، الگوی نخست شهری و ضریب همبستگی اسپیرمن، نشان می دهد که شهر جیرفت می تواند به عنوان شهر نخست در ناحیه جنوب استان کرمان ایفای نقش نماید. همچنین توجه به عملکرد فعالیتهای کشاورزی در این شهرستان پایداری ناحیه ای را تسهیل می نماید.
صغری قاسمی سردابرود مصطفی طالشی
چکیده ندارد.