نام پژوهشگر: امیرمسعود شهرامنیا
علی درویشی حسین مسعودنیا
رفتار سیاسی گروه¬های ایلی در درون جوامع سنتی، بر مبنای شکافهای قومی، زبانی، قبیله¬ای و فرهنگی شکل می¬گیرند. منازعات و رقابتهای سیاسی بر اساس این شکافها، میان ایلات و قبایل جامعه رخ می¬دهد ولی با ورود و تأسیس نهادهای مدرن از جمله احزاب و تشکلهای سیاسی، شکافهای اجتماعی جدیدی به مانند شکاف طبقاتی و شکاف نسلی شکل خواهند گرفت که شیوه و نحوه رقابتها و کشمکش¬های سیاسی را از حالت سنتی خارج می¬کند. به طوریکه این گونه جوامع، ساختاری دوگانه یعنی، نیمه سنتی- نیمه مدرن پیدا کرده، که هم دارای ویژگیهای جامعه سنتی و هم برخی خصایص جامعه مدرن را داراست. در اینگونه جوامع نظامهای سلسله مراتبی سست می شوند و واحدهای گسترده خویشاوندی جای خود را به گروههای اجتماعی دیگری از جمله احزاب خواهند سپرد حال با فعالیت احزاب و رقابتهای حزبی در جامعه ایلام- به عنوان نمونه بارز این گونه جوامع- تغییراتی در رفتار سیاسی و انتخاباتی مردم حاصل شده که سبب کم¬رنگ شدن اقتدار و قدرت تصمیم¬گیری ایلات و نخبگان قدیمی (روسای قبایل، کدخداها، ریش سفیدان و ...)گردیده است.تا جائیکه در انتخابات مجلس هفتم و هشتم، نگرش تعصب¬گرایانه مردم به ایل و تبار خود، نسبت به دوره¬های گذشته، کاهش چشمگیری یافته است.
آزاده ضیایی امیرمسعود شهرام نیا
یکی از معیارهایی که صاحبنظران مباحث توسعه ی سیاسی مطرح می کنند، فرهنگ سیاسی مشارکتی است. فرهنگ سیاسی مشارکتی به عنوان یکی از عوامل موجد مشارکت سیاسی، در نهایت به مشروعیت نظام سیاسی کمک می کند و به ثبات و توسعه ی پایدار در یک جامعه می انجامد در حالیکه در نقطه ی مقابل آن، فرهنگ سیاسی تبعی و محدود، جوامع را از رشد و توسعه باز می دارد. اهمیت یافتن فرهنگ سیاسی، توجه متفکران این حوزه را به فرایند انتقال فرهنگی و نهادهایی که این وظیفه را عهده دار هستند، جلب کرد و بدین طریق بحث جامعه پذیری سیاسی در میان آن ها رواج یافت. به زعم دانشمندان این حوزه، یکی از مهمترین این نهادها، به ویژه در جهت تغییر ارزشها، مدارس و نظام آموزشی است. کتاب های درسی یکی از ابزار های جامعه پذیری سیاسی در مدارس هستند که نقش مهمی در جامعه پذیری و آشنا ساختن دانش آموزان با شیوه های حکومت دموکراتیک و در نتیجه ایجاد زیرساخت های توسعه در جوامعی نظیر ایران دارند. از همین رو توجه ویژه به محتوای آموزشی این کتاب ها به منظور جلب مشارکت مردم در فعالیت های سیاسی و همکاری با نظام سیاسی، ضرورت دارد. پژوهش حاضر، با همین هدف، بررسی میزان توجه کتاب های درسی دوره ی راهنمایی تحصیلی 87-1386 به فرهنگ سیاسی مشارکتی را در دستور کار قرار داده و این سوال را مطرح کرده است که کتاب های مذکور تا چه حد به مولفه های فرهنگ سیاسی مشارکتی توجه داشته اند؟ فرضیه ی پژوهش آن است که میزان فراوانی مقولات مرتبط با فرهنگ سیاسی تبعی بر مولفه های فرهنگ سیاسی مشارکتی غلبه دارد. این پژوهش بر مبنای تلفیقی از نظریات مربوط به فرهنگ سیاسی، چارچوب بندی شد که از مهمترین این نظریات، نظریه ی آلموند و وربا می باشد. روش تحقیق در این رساله، روش تحلیل محتوای کمّی است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که فرضیه در مورد کتاب های تاریخ، فرهنگ اسلامی و تعلیمات دینی، و فارسی سال های اول تا سوم راهنمایی اثبات می شود اما در مورد برآیند کتاب های تعلیمات اجتماعی سال های مذکور، رد می شود. بدین معنا که در سه درس فوق الذکر، مولفه های فرهنگ سیاسی تبعی بر مولفه های فرهنگ سیاسی مشارکتی غلبه ی تام دارد ولی در درس تعلیمات اجتماعی، میزان فراوانی مولفه های فرهنگ سیاسی مشارکتی، از مولفه های فرهنگ سیاسی تبعی فراتر می رود.
سارا نجف پور جواد امام جمعه زاده
عدالت را می توان در زمره قدیمیترین مفاهیمی دانست که در فلسفه سیاسی راجع به آن بحث هایی گسترده صورت گرفته است، واژهای که در طول تاریخ از آن تعاریف متنوعی ارائه شده و در گذر زمان دچار تحولات معنایی زیادی گشته است. اما آنچه در این میان هرگز تغییر نکرده خواست انسان ها برای دسترسی به عدالت و جامعه ای عادلانه است. خواستی که امروزه و در جوامعی چندفرهنگی اهمیتی دوچندان یافته است. برقراری عدالت در جوامعی که اعضا ی آن از حیث دین، مذهب، فرهنگ، قومیت و از همه مهمتر از نظر ارزش ها و شیوه تفکر با یک دیگر متفاوتاند، بسیار دشوارتر از جوامعی است که نسبتاً منسجم و یک پارچه اند. از این رو پژوهش حاضر کوشیده است با شناخت ویژگی های خاص جوامع چندفرهنگی و انتظارات و خواست های اقلیت ها در این جوامع، دو نظریه مهم راولز و مک اینتایر پیرامون عدالت را از حیث پاسخگویی به این انتظارات و توان حل بحران های موجود در جوامع چندفرهنگی مورد ارزیابی و مقایسه قرار دهد و به پرسش اساسی پاسخ دهد که آیا دو نظریه عدالت مذکور می توانند راهکاری برای برون رفت از مشکلات جوامع چندفرهنگی ارائه دهند؟ و در صورت ارائه راهکار، کدام یک از دو نظریه عدالت پیش گفته دارای وجوه کارآمدتری جهت اجرا در جوامع چندفرهنگی هستند؟ براساس یافته های تحقیق نظریه راولز و مک اینتایر هردو تا حد زیادی می توانند به بحرانی که خود در جامعه شان شناسایی کرده اند، پاسخ داده و راه حل هایی را برای آن ارائه دهند. اما علی رغم نکات مثبت موجود در این نظریه ها هردو آنها دارای نقاط ضعفی هستند که از میزان کارآمدی آنها در جوامع چندفرهنگی می کاهد. براین اساس، اغلب مشکلاتی که نظریه عدالت راولز با آن روبه رو است به عدم کارآمدی این نظریه در جوامع گوناگون به خصوص جوامع غیرلیبرال مربوط می شود، حال آنکه مشکل عمده نظریه مک اینتایر به انتزاعی بودن آن و در نتیجه دشواری اجرا برمی گردد. نکته مشترکی هم که میان این دو نظریه وجود دارد، تأکید آنها بر لزوم وجود فضایی کثرت گرایانه و به دور از تحمیل عقاید و سرکوب در سطح جامعه و جماعت های مختلف است. پژوهش پیش رو از ترکیب دو روش توصیفی- تحلیلی و مقایسهای برای پاسخ گویی به سوالات تحقیق بهره برده است.
مجید اسکندری جواد امام جمعه زاده
چکیده ندارد.
ابراهیم دارابی جواد امام جمعه زاده
چکیده ندارد.