نام پژوهشگر: محمدجواد عرفانی
حمید حسن نژاد محمدجواد عرفانی
روابط متقابل ادبی و فرهنگی میان ملل هم جوار از دیرباز مرسوم و متداول بوده است. در این میان، رابطه ی فرهنگی ، زبانی و ادبی ملت ایران و عراق قدمت و دیرینگی زیادی دارد. ورود استعمار در اواخر قرن نوزدهم میلادی به مشرق زمین دو کشور ایران و عراق را در صحنه ی جدید و مشترکی از مسایل سیاسی و اجتماعی قرار داد که این مسایل مشترک در زبان و اندیشه ی شاعران ملی دو کشور تأثیر بسزایی داست. در مورد مضامین مشترک سیاسی و اجتماعی موجود در شعر زهاوی و بهار مطالب فراوانی وجود دارد که بررسی آنها علاقمندان را تا حد زیادی با شیوه ی سخنوری این دو شاعر آشنا می سازد. گمان من این است که موضوع هایی از این دست کمک شایانی به درک بهتر تعامل ادبی و فرهنگی ادبیات فارسی با ادبیات و فرهنگ های دیگر کشورها از جمله کشورهای عربی و مسلمان خواهد کرد.
زهرا عباسی محمدجواد عرفانی
مولانا با استفاده از طبیعت و جلوه های آن، راهی به سوی عالم وحدت می گشاید و معتقد است حتی آنگاه که انسان رو به صورت می کند، در حقیقت رو به سوی معبود کل دارد. در نظر مولانا در باطن هر آفریده وعنصری حقایقی نهفته است که هر فرد به میزان وسعت نظر و بصیرت خود آن را در می یابد. بنابراین بررسی جلوه های طبیعی در مثنوی راهگشای ورود به عالم عرفانی مولاناست. در پژوهش حاضر سعی شد تا فرهنگی جامع و موضوعی از همه جلوه های طبیعی که در دفتر ششم مثنوی به کار رفته است، فراهم آید. در مرحله نخست، ضمن تعیین دقیق آمار هر پدیده ی طبیعی، این عناصر به سه گروه اصلی آسمانی، دریایی و زمینی طبقه بندی گردید. نگارنده در پایان پژوهش دریافت در دفتر ششم در بین جلوه های طبیعی آسمانی، دو واژه ی روز و شب، در میان پدیده های دریایی، واژه های آب و دریا، و در بین عناصر زمینی، دو واژه ی خاک و آتش، بیشترین بسامد را دارند. در مرحله دوم این پژوهش، صور خیال مربوط به هر پدیده ی طبیعی مورد بررسی قرار گرفت و نتایج زیر حاصل شد : 1- اکثر جلوه های طبیعی دفتر ششم مثنوی، درون تمثیل و به صورت نماد به کار رفته است. در این پژوهش به جهت وسعت کار به بحث نماد پرداخته نشده است. 2- در بین صور خیال به کار رفته در دفتر ششم مثنوی، استعاره بیشترین آمار را به خود اختصاص داده است. با استفاده از نتایج این بررسی ها می توان گفت : مولانا با گنجاندن جلوه های طبیعی در پیمانه ی قصه و تمثیل توانسته است مخاطب را به افق های ماورای طبیعی سوق دهد و او را به اوج قله ی بلند عرفانی مثنوی برساند و با استفاده از پدیده های ملموس و قابل درک جهان کثرت، مقاصد و معانی بلند و عمیق عرفانی را بیان کند.
محمدابراهیم نصیری جامی حسن بساک
جامی بزرگترین شاعر و ادیب قرن نهم، نه تنها در شعر بلکه در علوم دین و فلسفه نیز مهارتی به سزا داشته و از این حیث در میان شعرا حایز اهمیت است. او از باب قدرتی که در درک و شرح اصطلاحات عرفان و تصوف به نظم و نثر داشت، عرفان ایرانی را که در عهد وی رو به ابتذال می رفت در پایه و اساس عالمانه نگاه داشت. جوهر افکار فلسفی – عرفانی عبدالرحمان را نظریه وحدت وجودی تشکیل می دهد که در اواخر دهه نهم هجری بزرگ ترین دغدغه اش شناخت آراء و آثار ابن عربی بوده و از آن تاریخ به بعد زبان او شدیدا تحت تاثیر واژگان و اصطلاحات این عربی رشد یافته و می توان دریافت که در فضای اندیشه او چیزی جز ذهن و زبان ابن عربی حضور ندارد. از خصایص قرن نهم انتشار عقاید متصوفه است . در این تحقیق علاوه بر بررسی عرفان و تصوف در عصر جامی ، احوال، مقامات هفت وادی عرفانی نظریه وجود و وحدت وجودی جامی و طریقت نقشبندیه در دیوان وی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
نرجس کوچکی مهابادی حسن بساک
چکیده ندارد.
ابراهیم سجادی زاده محمد ریحانی
چکیده ندارد.