نام پژوهشگر: سیدمحمدتقی آل غفور
عبدالله قاسمی حسین آبادی منصور میراحمدی
دین به عنوان عنصری مهم در تمایز فرهنگ و تمدن ایرانیان از سایر ملل، در هویت بخشی به آنان نقش مهم و اساسی داشته است و یکی از ارکان مهم دفاع و ایستادگی هر ملتی و حتی هر انسانی در برابر تهاجمات و وسوسه های بیگانگان تکیه بر هویت دینی می باشد. از آنجا که عامل اصلی اتحاد در بین مومنین امنیت است، احساس امنیت کردن احسای آرامش داشتن و این امر محقق نمی شود مگر در تحت رأفت اسلامی و رسیدن به هویتی دینی. در فضای فعلی که معنویت آسیب خورده، بی اعتمادی ها و بی اخلاقی ها و ناامنی ها در فضای جهانی رو به تزاید است و امنیت فردی و جمعی آدمیان از جمله بوسیله ی وسایل ارتباط جمعی جدید (اینترنت – ماهواره) حتی در خصوصی ترین حالات نیز مورد تهدید قرار گرفته، برای رسیدن به آرامش، همدلی و تقویت معنوی می توان به هویت دینی و مذهبی بازگشت و از آن طریق به راه حل های قابل قبول دست یافت. ملتی که در پرتو امنیت، ابتکار و تعالی علمی و فکری خود را به اثبات می رساند در میان سایر ملل سرافراز و مایه مباهات است و این خود موجد هویتی نوین، با معنا و پرافتخار می باشد. در سالهای اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد توطئه های بیگانگان در مناطق قومیتی با هدف تجزیه قومی ایران بودیم و اکنون دهه ی سوم انقلاب و با توجه به تحولات بین المللی و منطقه ای، شاهد دور جدیدی از تحریکات قومی هستیم، شکست ها و ناکامی آمریکایی ها، صهیونسیت ها و انگلیس در برخورد با نظام جمهوری اسلامی، سبب شده آنان بار دیگر به بی ثبات سازی ایران از طریق تحریکات قومی روی آورند. راهبرد اتحاد ملی با تکیه بر هویت دینی در واقع راهبردی برای خنثی سازی اختلاف افکنی دشمنان در داخل ایران بویژه اختلافات قومی است. با توجه به مطالب مطرح شده در این تحقیق می توان به این نتیجه رسید که فرضیه ی مطرح شده در ابتدای تحقیق اثبات شده و مورد پذیرش می باشد زیرا هویت دینی در هر حال زمینه ساز احساس امنیت و آرامش فردی واجتماعی می باشد. هویت دینی مجموعه ای از اعتقادات روحی و ارز شها و باورهای اخلاقی هستند که فرد را در چارچوب روابط گروهی با قوای مافوق طبیعی پیوند می دهند و با امنیت ملی در ارتباط متقابل می باشند به طوری که افزایش هویت دینی منجر به افزایش امنیت ملی می شود و متقابلاً بالا رفتن امنیت ملی تأثیر بسزایی در افزایش هویت دینی افراد خواهد داشت. هویت دینی بخش ها و قسمت های مختلف و پراکنده را در زیر یک چتر هویتی پیوند می دهد و این انسجام و اتحاد درونی است که مانع از آسیب پذیری های عوامل بیرونی است. امنیت ملی فقط در پرتو امنیت داخلی محقق می شود که با توجه به شرایط خاص ایران هویت دینی تامین کننده آن خواهد بود .
حسین عبداللهی پور غلامرضا بهروزلک
آسیب شناسی معارف دینی ازمباحث پایه و مهم درحوزه دین پژوهی است و هر امر مهمی به نسبت اهمیتش با آفات و آسیب هایی روبرو است.فرهنگ انتظارنیزازاین قائده مستثنی نیست. آسیب های که پیش از ظهور ودر دوران غیبت رخ می نماید، این آسیب ها برخاسته ازآفتهای معرفت دینی است، که باعث بروز برداشت های غلط و انحرافی از مقوله انتظار در حوزه سیاسی- اجتماعی شده است. بدین منظور این تحقیق باهدف بررسی این موارد و بیان پیامدهای آن، سعی بر آشکار نمودن آسیب های آن در حوزه فردی و اجتماعی دارد .تحقیق حاضربراین اصل استوار گشته که مهمترین آسیب های سیاسی- اجتماعی فرهنگ انتظاردربعد فکری عبارتند از: برداشت نادرست از فرهنگ انتظار، انتظارمنفعلانه، طردهرنوع حکومتی قبل ازظهور،افراط وتفریط ، جعل وتحریف روایات ظهورومهمترین آسیب های سیاسی- اجتماعی فرهنگ انتظاردربعد عملی عبارتند از: یاس وناامیدی،ملاقات گرائی،تعجیل وتعین وقت ظهور ،تطبیق نشانه ها وحوادث براشخاص وجریانها،رواج سحروجادو،خرافه پرستی وتقدس گرائی که باعث بروزبسیاری ازانحرافات و آسیب ها درارائه ونهادینه سازی جایگاه انتظارومهدویت درجامعه شده است. درادامه به رهیافت هاوشیوهای عملی جهت بهره وری ازظرفیتهاواستعدادهای که فرهنگ انتظارازآن برخورداراست اشاره نموده وبه این نتیجه رسیدیم که سعادت ورستگاری انسان مسلمان درگروداشتن اعتقاد به اندیشه انتظاروجاری نمودن آن درجامعه است. ازاین رو مهمترین وظیفه شیعیان درعصرغیبت، انتظار فرج وظهوردولت جهانی حضرت مهدی(عج) است ومنتظرحقیقی وظایف وتکالیف خاصی دارد که عبارتند از شناخت کامل و حقیقی نسبت به دین وامام(ع) ،تهذیب نفس واصلاح فردی واجتماعی ،پاسخگوئی عالمانه به نیازهای روزو رفع ابهام ازشبهات دراین حوزه ، شناساندن معارف مهدوی به نسل جوان ازطریق متون آموزشی از دبستان تا دانشگاه ،استفاده از ابزارهای هنری وکلیه رسانه ها به ویژه سینما وتلویزیون برای ترویج مهدویت . واژگان کلیدی: فرهنگ انتظار، مهدویت، آسیب شناسی، آسیب شناسی فرهنگ انتظار
رضا محمدی فیروزجایی نجف لک زایی
پژوهش حاضر به تحلیل اندیشه سیاسی حکیم سنایی غزنوی از شاعران قرن ششم بر اساس نظریه بحران پرداخته است. این تحقیق در صدد پاسخگویی به این پرسش محوری است که اندیشه سیاسی حکیم سنایی غزنوی چیست و در پاسخ به چه مشکلات و معضلاتی مطرح شده است؟ و بر این فرضیه استوار است که اندیشه سیاسی حکیم سنایی غزنوی در پاسخ به مشکلات و بحران های سه گانه سیاسی و اجتماعی، دینی و اخلاقی و اقتصادی مطرح شده است. ایشان با طرح و قبول نظام سلطنتی به تبیین اندیشه سیاسی پرداخته است. بدین منظور پس از تبیین زمینه های فکری و عینی تکوین اندیشه و شخصیت سیاسی و اجتماعی ایشان در فصل اوّل، و در چهار فصل آتی، پاسخ به چهار پرسش فرعی را دنبال نمودیم که هر کدام از آن به یک فصل منجر شد. 1- در پاسخ به پرسش از مشکلات، معضلات و بحران های موجود در روزگار حکیم سنایی غزنوی از نظر ایشان، سه بحران سیاسی و اجتماعی، دینی و اخلاقی و اقتصادی را مطرح نمودیم و هر کدام از این بحران ها خود، به شاخه های گوناگونی تقسیم شده است. 2- در بررسی ریشه ها و علل بروز این بحران ها از نظر ایشان، مشخص گردید که بحران های سه گانه ریشه در دین گریزی، دنیاطلی و جهل غفلت در ابعاد مختلف دارند. 3- در ترسیم نظامی سیاسی مطلوب از نظر ایشان در دو گفتار ساختارها و کارویژه ها اشاره گردید. در ساختارها، پادشاه نقش محوری دارد و او به عنوان ظل الله (سایه خداوند) تلقی می شود. در کارویژه ها به برقراری عدالت و امنیت، توجه به مصالح عمومی جامعه و حفظ نظام و شریعت از نظر ایشان تبیین نمودیم. 4- شیوه انتقال از وضع موجود به وضع مطلوب نقطه پایانی تحلیل اندیشه سیاسی ایشان بود که مشخص گردید که ایشان تنها از شیوه اصلاحی نظر داشته و در دو محور اعتقادی و اخلاقی بدان پرداخت
احمد اسلامی عبد الوهاب فراتی
در مطالعه نیروهای اجتماعی ایران، روحانیت به عنوان یکی از بازیگران عرصه سیاسی _ اجتماعی در تحولات دوره معاصر، نقش مهم و غیر قابل انکاری داشته است. با توجه به روش سیستمی، روحانیت به عنوان زیر سیستمی از سیستم بزرگ اجتماعی به تحولاتی که در خارج از محیط خود رخ داده عکس العمل نشان می هد. زیرا یک سیستم پویا برای ادامه حیات خود نیازمند کارکرد انطباق پذیری با محیط خویش میباشد. با توجه به دو تحول مهم در تاریخ معاصر ایران یعنی مشروطه و انقلاب اسلامی و نقش اساسی روحانیت در این دو رویداد، بررسی مقایسهای نتایج آن دو بر سیستم روحانیت چه در بخش ساختاری و چه در بخش کارکردی قابل توجه و تامل میباشد. نتایج به دست آمده از مقایسه ساختار و کارکردهای روحانیت در این دو دوره نشان می دهد؛ علی رغم وجود نقش مشابه روحانیت در این دو تحول، نتایج متفاوتی برای روحانیت به دست آمده است. نتیجه ورود روحانیت به عرصه سیاست در دوره مشروطه باعث تضعیف کارکردهای موقعیتمند از جمله کارکرد سیاسی شده و بیشتر تمرکز روحانیت را بر کارکردهای سنتی معطوف داشته است. در بخش ساختاری نیز تلاش نموده تا مرجعیت دینی را از عراق به ایران انتقال داده و پراکندگی موجود در میان خود را به اتحاد در مرجعیت و رهبری دینی تبدیل نماید. عمده تلاش روحانیت در این عرصه حفظ بقای خویش در مقابل سیاست های ضد دینی دوره پهلوی بود. اما در دوره بعد از انقلاب شرایط مناسبی برای توسعه ساختاری و کارکردی روحانیت ایجاد شد. روحانیت چه در بخش هرم اقتداری و چه در بخش سازمانی خود دچار تحول گردیده و کارکردهای موقعیتمندش را توسعه داده و نقشهای سیاسی مختلفی را بر عهده گرفته است.
محمدزکی کریمی سیدمحمدتقی آل غفور
این تحقیق در برابر این پرسش که «فساد سیاسی در افغانستان معاصر معلول کدام عامل یا عوامل می باشد؟»، فرضیه عامل های ساختار-کارگزار را تحت عناوین و متغیرهایی چون: شکاف های ساختاری، بی ثباتی سیاسی، تغییرات ارزشی و محاسبه گرایی عقلانی به بحث گرفته است. فساد سیاسی به مفهوم کلان سوء استفاده از موقعیت و تخریب منافع عمومی و نقض قوانین توسط سیاستمداران به کار گرفته شده است. نتایج به دست آمده آمده از این بررسی ها مبتنی بر آن است که شکاف های قومی- قبیله ای ضمن آن که بر بی ثباتی سیاسی و بی ثباتی سیاسی متقابلا برشکاف های ساختاری تأثیر تشدید کننده داشته؛ به موازات آن فساد سیاسی را تولید و تقویت کرده است. علاوه بر شکاف های ساختاری و بی ثباتی سیاسی، دو عامل کارگزاری تغییرات ارزشی و محاسبه گرایی در افغانستان کنونی (عصر پسا طالبان) بیش از پیش مسأله فساد سیاسی را پیچیده تر و وقوع آن را شدیدتر و ابعاد آن را متنوع تر نموده است. شکاف های قومی، اصل شکل گیری منفعت ملی و موقعیت عمومی را زیر سوال برده و بی ثباتی سیاسی ضمن کمک به شکاف ها، بر عدم شکل گیری و پایداری نهادهای قانونی انجامیده است. در نبود باورهای کلان ملی و عادت به بی نظمی سیاسی، امروزه عامل تغییرات ارزشی زندگی را به سمت مادی شدن و محاسبه گرایی، رهبران سیاسی را به حیف و میل اموال عمومی جهت داده است. این تحقیق با توجه به نظریه ساختار-کارگزار، این متغیرها را در ارتباط دیالکتیکی با همدیگر دانسته و و اطلاعات و داده ها را با روش کتابخانه ای به نظم و سامان رسانده است و البته که در فرایند تحقیق با مشکلاتی همانند نبود منابع و عدم دسترسی به اطلاعات دسته اول مواجه بوده است.
جواد نصرآبادی غلامرضا بهروز لک
تکثرگرایی سیاسی از جمله مفاهیمی به شمار می رود که پژوهشگر در تعریف و تبیین آن با چالش هایی مواجه خواهد شد. در نظام سیاسی اسلام که بر وحدت تأکید دارد این مفهوم اهمیت بیشتری پیدا می-کند. لذا پژوهش حاضر می کوشد تا جایگاه تکثرگرایی سیاسی را در نظام سیاسی اسلام بررسی نماید. بدین منظور، این فرضیه مطرح شد که در عصر غیبت به جهت اختلاف در فهم و اختلاف در منافع شاهد تکثرگرایی سیاسی هستیم اما در آرمانشهر مهدوی به جهت حضور امام معصوم (ع)، اختلاف نظر وجود نداشته، اختلاف منافع کم رنگ می شود، بنابر این زمینه تکثرگرایی سیاسی کمتر است. جهت آزمودن فرضیه، با استفاده از روش گلن تیندر، ابتدا شاخص های تکثرگرایی سیاسی از جمله آزادی سیاسی، مشارکت سیاسی، رقابت سیاسی و نقد و نظارت سیاسی به طور کلی و سپس به طور خاص در نظام سیاسی اسلام بررسی شد. به عنوان مثال، مشارکت سیاسی در نظام سیاسی اسلام در قالب شورا و بیعت نشان داده شد. آنگاه شاخص های فوق در عصر غیبت و ظهور مورد کنکاش قرار گرفت. در عصر غیبت، مسأله نیابت عامه و نظریات انتصابی و انتخابی بودن ولی فقیه مطرح شد که در هر دو نظریه، شاخص های فوق به خوبی قابل تبیین است که نشان از وجود تکثرگرایی سیاسی در عصر غیبت دارد. اما در آرمانشهر مهدوی (عج)، این سوال مطرح است که آیا این دسته از شاخص ها وجود دارند؟ در پاسخ می توان گفت با استناد به برخی آیات و روایات می توان شاخص های فوق را دنبال کرد؛ اما به دلیل حضور امام معصوم (ع) و کامل شدن عقول مردم، اختلاف نظر که منشأ تکثر است وجود ندارد و اختلاف منافع نیز به رقابت و سبقت در خدمت تبدیل می گردد. بنابر این، در عصر ظهور زمینه تکثرگرایی سیاسی کمتر است.
محمدمهدی امامی سیدمحمدتقی آل غفور
مباحث مربوط به ناپایداری و پایداری به معنای انحراف و عدم انحراف یک نظام سیاسی از آرمان ها، دستاوردها و هنجارهای خود است، در این راستا، با بیان مختصری از مفهوم پایداری و ناپایداری در سه سطح امت، ارزش ها و نظام، به بررسی و تطبیق برخی از عوامل و شاخص های ناپایداری و پایداری حکومت های دینی در سطح نظام، از دیدگاه امام علی(ع) و ملاحظه آنها در نظام جمهوری اسلامی ایران که براساس آموزهای قرآنی و سنت اهل بیت(ع) شکل گرفته پرداخته می شود، زیرا درطول تاریخ ایران، شاخص عمده پایداری و ثبات، مبتنی بر حکومت های استبدادی و فردگرا بوده است و اگر در شرایطی نقش استبداد کم رنگ شده، هرج و مرج و ناپایداری جای آن را گرفته است. اما با تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ایران این الگو مورد توجه قراگرفت، که اگر ساختار حکومت مبتنی بر اندیشه های اسلامی و براساس شیوه حکومتی امام علی(ع) باشد، دیگر نه استبدادی وجود خواهد داشت، نه هرج و مرج و ناپایداری سیاسی و اجتماعی، از طرفی شکل گیری برخی از ناپایداری ها در نظام جمهوری اسلامی ایران، نشان از فقدان یک چارچوب نظری می دهد. لذا به سراغ، اندیشه های سیاسی امام علی(ع) رفته و با بیان چارچوب نظری در قالب چرخه ثبات و بی ثباتی در سطح «نظام و دولت» و با در نظر گرفتن، محورهای شش گانه دربحث پایداری وناپایداری سیاسی به بررسی و تبیین عوامل و شاخص های پایداری و ناپایداری سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران در پرتوی سیره و اندیشه های سیاسی امام علی(ع) می پردازیم.
محمد بیدارمنش سیدمحمدتقی آل غفور
جهانی شدن ابعاد متعددی دارد که از جمله آن فرصت ها و محدودیت های فرهنگی آن است که برای همه ملت ها به ویژه مسلمانان و به طور خاص شیعیان بحث انگیز و تا حدودی نگران کننده است. در این پژوهش در پی تبیین محدودیت ها و فرصت هایی که به تبع جهانی شدن برای فرهنگ تشیع ایجاد می شود می باشیم در این صورت جهانی شدن صرفا جریانی یک سویه و تهدید آمیز نیست بلکه جریانی دوسویه در نظر گرفته می شود که فرهنگ غنی اسلامی(شیعه) از فرصت ها و امکانات موثری برای ایفای نقش برخوردار می باشد. در این پژوهش این مفاهیم مفروض انگاشته شده اند: جهانی شدن و مفاهیم مرتبط با آن به این معنا که با رها شدن از قید و بند جغرافیایی، جهان به هم پیوسته و جامعه شبکه ای شکل گرفته است و وارد مرحله ای از فشردگی شدید زمانی و مکانی شده که تاثیر گیج کننده و مخرب بر رویه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی گذاشته است. فرهنگ به معنای شکل گیری نظام مشترکی از باورها، ارزشها، رسم ها، رفتارها و مصنوعاتی که اعضای یک جامعه در تطبیق با جهانشان و در رابطه با یکدیگر به کار می برند. فرهنگ تشیع و مولفه های وابسته به آن به معنای شکل گیری باورهای اصیلی مثل امامت، ولایت، اجتهاد، شهادت و نمادهایی مثل نهضت عاشورا و باور مهدویت که الگوها و سمبل های آشکار فرهنگ شیعیان است. ارتباط معنا دار جهانی شدن و فرهنگ بی شک یکی از مهمترین مولفه های تاثیرگذار بر روی سیر پدیده جهانی شدن فرهنگ حاکم بر باور ملل است که به این موضوع جهت و مسیر داده و در مقابل تاثیرگذاری گسترده این پدیده بر روی فرهنگ اقوام و ملل امری انکارناپذیر است. مذهب تشیع نیز با درک لزوم مبادلات فرهنگی و اصلاح دیدگاه نسبت به مقوله جهانی شدن می تواند با تکیه بر مولفه های مثبت خود از جمله عقلانیت، اجتهاد، عدالت، فرازمانی و فرامکانی بودن مذهب و آینده نگری و مهدویت از فرصت های ایجاد شده در جامعه شبکه ای استفاده کرده و مفاهیم اندیشه فرهنگی، سیاسی خود را ترویج و هویت خود را تقویت کرده و گسترش دهد. در مجموع می توان گفت در گذشته جهت جهانی شدن، حالت یک طرفه داشت ولی با شکل گیری جامعه شبکه ای این اتصال طرفینی است و امروز شیعیان براحتی می توانند فکر و اندیشه خود را منتقل کنند و هر کس هر سخنی دارد چه در عرصه فرهنگ و چه غیرآن می تواند برای جهانیان شرح و بسط دهد. البته در این میان محدودیت هایی نیز برای فرهنگ تشیع وجود دارد که شاید با دقت در شرایط می توان گفت به مراتب از فرصت های پیش رو گسترده تر و تهدیدآمیزتر است. احتمال تغییر فرهنگ تشیع با استفاده از رسانه ها، گسترش فرهنگ مصرف گرایی و تجدد گرایی، ایجاد بحران هویت، ترویج لیبرالیسم و مولفه های وابسته به آن از جمله انسان محوری، ترویج و گسترش فرقه های نوظهور، اباحی گری، ترویج بدحجابی و بی عفتی، خرافه گرایی و ترویج لامذهبی و پورنوگرافی از طریق سایت های ماهواره ای جلوه های مهم و قابل اعتنایی از محدودیت های جهانی شدن برای فرهنگ تشیع است.