نام پژوهشگر: محمد اخباری
معصومه صالحی محمد اخباری
دیپلماسی انرژی برای کشوری چون ایران دارای اهمیت فوق العاده ای است که از دید جغرافیای سیاسی به این مقوله در محدوده زمانی 1368-1376 پرداخته شد و موضوع در چهارچوب نظریه انتقادی تشریح گردید.حاصل پژوهش آن بود که آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان سردمدار دولت ، نگاهی همه جانبه نگر در دیپلماسی انرژی داشتند و رویه تشنج زدایی با اوپک و سایر بازیگران بزرگ عرصه انرژی را در پیش گرفتند که با موقعیت ژئوپلیتیک کشورمان هماهنگ بود ، هر چند که انتقاداتی نیز بر نحوه تنظیم قراردادها وارد بوده و بصیرت بیشتری را طلب می کرده است ولی دولت در آن برهه نمی توانست ریسک از دست دادن مشتریان بزرگ انرژی را در قبال کاملا به دلخواه ایران تنظیم کردن قرار دادها بپذیرد در این راستا اشاره ای هم به دیپلماسی انرژی کشورهای موثر در عرصه انرژی گردید و سپس با تشریح دیپلماسی انرژی ایران به محورهای آن اشاره شد و از آن آسیب شناسی شده و پیشنهاداتی هم برای موفقیت بیشتر در عرصه دیپلماسی انرژی ارائه گردید.
زهرابانو وافری غلامحسن حیدری
جمهوری عراق پس از سقوط رژیم بعثی، دچار تحولات اساسی گردید. مهم ترین پیامد اشغال این کشور و تثبیت ادعای دیرینه کردهای شمالی این کشور برای کسب خودمختاری در قالب جمهوری فدرال عراق بود. این امر با حمایت قدرت های بین المللی و نیز نهادهای رسمی داخل این کشور صورت پذیرفت. تحقق خود مختاری کردستان عراق در قالب دولتی نیمه مستقل الگوی جدیدی از سازمان سیاسی فضا را در خاورمیانه سبب شد. شکل گیری این پدیده را باید در پیدایش مسئله شرق در قرن 19 و اوایل قرن 20 جستجو کرد. مسئله شرق گویای نگرش سیاسی و فرهنگی اروپای قرن 19 به شرق و حدود امپراتوری عثمانی بود.این پدیده بیداری و تحریک گروه های قومی– مذهبی جهت نیل به استقلال سیاسی بود. در دوره جنگ سرد مسئله کرد تحت الشعاع رقابت شوروی و امریکا قرار گرفته بود.لذا برای نخستین بار پس از جنگ سرد، خودمختاری منطقه شمال عراق شکل گرفت، که این پدیده موجب شکل گیری ادعاهای جدید مشابهی در کشورهای خاورمیانه و حتی شمال آفریقا گردیده است . پرسش اصلی این است که پدید آمدن این الگوی سیاسی فضا چگونه و تحت تأثیر کدام دسته از علل و عوامل داخلی و بین المللی شکل گرفت. اساسا کارکرد و نقش این مدل سیاسی – جغرافیایی چگونه است و آینده آن به کجا ختم خواهد شد. و چه شباهت هایی میان حکومت فدرال عراق با سایر کشورهای فدرال وجود دارد. با توجه به نتایج بدست آمده در خصوص سوال مطرح شده ، بهترین گزینه برای اداره عراق نظام فدرالی است که بتواند سه گروه عمده کرد، شیعه و سنی را جدا کند تا هر یک از گروه ها بتواننند قدرت مورد نظر خود را در منطقه نفوذ خود اعمال کنند. ولی باید در آمدهای نفتی بصورت عادلانه ( فدرالیسم مالی ) تقسیم گردد، در این صورت سیستم جدید ضامن یکپارچگی سیاسی – سرزمینی عراق میباشد. کلید واژه ها : دولت ملی – قوم - سازماندهی سیاسی فضا- نظام های حکومتی فدرال- نظام های حکومتی ناحیه ای
زهره حیدری غلامحسن حیدری
قدرت ملی از مباحث مهم و پایه ای در قرون اخیر بوده است . نیاز به آن و احساس تعلق به آن از ضرورت های انکار ناپذیر در هرکشوری محسوب می شود. از این رو میتوان گفت یکی از مهم ترین راههای تحقق اهداف و منافع ملی در هر کشوری قدرت ملی آن جامعه است . به نظر میرسد ،جامعه ی ایرانی در دوران کنونی حیات اجتماعی و سیاسی قدرت ملی خود با چالش های مختلفی روبرو است . یکی از مولفه هایی که در جامعه ی فعلی توانسته قدرت ملی را با چالش مواجه سازد بحران هویت ملی است. هویت ملی به معنای وحدت و همبستگی ملی میان اجزای تشکیل دهنده ی یک نظام سیاسی و اجتماعی ، یکی از مولفه های اقتدار و امنیت ملی است .افزایش ضریب وحدت و همبستگی ملی باعث کاهش تهدیدات داخلی و خارجی شده و زمینه ی مناسبی برای توسعه و پیشرفت کشور فراهم میسازد. حال سیر تحولات کشور به گونه ای در جریان است که برای هویت ملی تردید ها و بحرانهای زیادی را فراهم کرده است .شاخصه هایی چون جهانی شدن ،قومیت و قوم گرایی ، فعال شدن خرده فرهنگ ها ، ضعف در ساختار آموزشی و... به صورت لایه های ایجاد کننده ی بحران هویت ملی در کشور عمل مینمایید و این شرایط مطالعه در خصوص وضعیت هویت ملی در کشورمان را ناگزیر میکند . این پژوهش با رویکرد توصیفی و تحلیلی ، عوامل و عناصر موثر در ایجاد بحران هویت ملی را معرفی نموده ، و سپس با توجه به عناصر ذهنی و عینی هویت ملی رابطه ی هویت ملی و قدرت ملی را روشن کرده و در ادامه به بررسی بحران هویت ملی به مثابه متغیر وابسته و تأثیرات آن بر ساختار قدرت ملی به عنوان متغیر مستقل را نشان داده است . نتایج تحقیق نشان میدهد،هویت ملی به عنوان زیر ساخت منافع ملی کشور از درون جامعه با بحران مواجه بوده و موجب کاهش قدرت ملی میگردد . کلمات کلیدی : چالش قدرت ملی ، ایران ، بحران هویت ملی
حمیدرضا رحیمی محمد اخباری
بحران های سیاسی موسوم به «بهار عربی» در سال 2011 میلادی از کشور تونس در شمال آفریقا آغاز شد و به شکل دومینویی کشورهای شمال آفریقا را در نوردید و به خاورمیانه رسید. یکی از پیچیده ترین بحران های سال های اخیر، در سوریه به وقوع پیوسته است. این بحران به یکی از پیچیده ترین چالش های سیاسی و امنیتی برای منطقه و امنیت بین المللی تبدیل شده است.سوریه دارای اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی خاصی در منطقه خاورمیانه است و اصطلاحاً درمحور مقاومت قرار دارد. پس از طولانی شدن اعتراضات مسالمت آمیز مردمی در سوریه، جنگ داخلی زمینه ایجاد بحرانی بین المللی را در کشور سوریه فراهم کرد که در نهایت منجر به دخالت طیفی از کشورهای مخالف و موافق رژیم حاکم در سوریه شد. در یک سوی منازعه کشورهایی مانند ایران، عراق و چین به رهبری روسیه مخالف دخالت های خارجی در سوریه و حل مسالمت آمیز تضادهای داخلی بودند؛ از سوی دیگر کشورهایی مانند: اتحادیه اروپا، ترکیه، عربستان و قطر به رهبری آمریکا مخالفان رژیم بشار اسد را تشکیل می دادند و با تجهیز مخالفان داخلی در سوریه به بحران سوریه دامن می زدند. این پژوهش درتلاش است تا مواضع و اهداف یکی از کشورهای مهم و تأثیر گذار در این بحران، یعنی روسیه را بررسی کندو در نهایت به این پرسش پاسخ گوید که«دلایل حمایت روسیه از دولت و نظام سوریه در بحران اخیر این کشور چیست»؟ در این راستا با استفاده از روش پژوهشی توصیفی – تحلیلی این فرضیه را به آزمون خواهیم گذارد که«حمایت روسیه از سوریه ارتباط تنگاتنگی با دکترین امنیت ملی این کشور در راستای مصون سازی محیط پیرامونی از تهدیدات خارجی و تأکید بر سیاست عمل در جهان چند قطبی و دوری از تک قطبی بودن دارد».