نام پژوهشگر: محمدحسین هاشمیان

بررسی اثربخشی پیاده سازی سیستم مدیریت کیفیت بر اساس استاندارد iso9001 با استفاده از مدل کارت امتیازی متوازن (balanced scorecard) (مطالعه موردی: شرکت تولیدی صنعتی البرز)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان 1390
  مسعود تقی ملا   محمدحسین هاشمیان

هر سازمانی به طور طبیعی تلاش می کند تا در جهت پیشرفت و ارتقای فعالیت های خود در راستای تحقق منافع ذینفعانش گام بر دارد. طبق ادعای محقق یکی از عواملی که می تواند به سازمان ها در این مسیر کمک شایان توجهی نماید پیاده سازی و استقرار سیستم مدیریت کیفیت می باشد. این تحقیق، به صورت مطالعه موردی، با استفاده از مدل bsc پذیرش یا رد ادعای فوق را آزمون می کند. جامعه آماری تحقیق، شرکت تولیدی صنعتی البرز، تولید کننده انواع دستگیره و پلاک درب های ساختمانی می باشد. در این تحقیق محقق به دنبال بررسی این مطلب است که آیا پیاده سازی سیستم مدیریت کیفیت بر اساس استاندارد iso9001 منجر به ارتقاء عملکرد سازمانی شرکت البرز شده است یا خیر. بدین منظور پس از تعیین چارچوب مدل کارت امتیازی متوازن شرکت البرز در قالب چهار منظر مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی، و یادگیری و رشد، سنجه های هر یک از این مناظر و شاخص های مرتبط با آن ها تعیین شده و عملکرد واقعی و موردانتظار شرکت در هر یک از این شاخص ها، سنجه ها و منظرها طی دو دوره زمانی دو ساله، قبل و بعد از پیاده سازی سیستم مدیریت کیفیت در سال85، محاسبه شده و مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است. انجام محاسبات بر اساس روش تحلیل رگرسیون خطی، استفاده از نظرات خبرگان و روش آنتروپی شانون صورت گرفته است و آزمون معناداری نتایج مقایسات میان امتیازهای واقعی و مورد انتظار عملکرد در نرم افزار spss و از طریق مقایسات زوجی با استفاده از آزمون t در سطح اطمینان 95% انجام شده است. نتایج تحلیل ها نشان می دهد با 95% اطمینان ادعای محقق پذیرفته می شود و عملکرد سازمانی شرکت البرز پس از پیاده سازی سیستم مدیریت کیفیت طبق استاندارد iso9001، در هر چهار منظر مدل کارت امتیازی متوازن توسعه داده شده، بهبود بیشتری از میزان مورد انتظار داشته است. به عبارت دیگر با 95% اطمینان می توان گفت پیاده سازی سیستم مدیریت کیفیت طبق استاندارد iso9001 در شرکت البرز اثربخش بوده است.

جریان شناسی شیطان پرستی جدید در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1391
  محمدمهدی صحاف   شمس الله مریجی

شیطان پرستی جدید، فرقه ای است که توسط آنتوان زندرلاوی، در آمریکا، بر گستره ی فرهنگ منحرف غربی پایه گذاری شد. پشتیبانی فراماسونری و صهیونیسم از آن، گستره ی نفوذ آن را به ایران اسلامی نیز کشانده است. علی رغم تضاد مبانی شیطان پرستی با مبانی اسلامی انقلاب اسلامی ایران، جریان شیطان پرستی در ایران نفوذ پیدا کرده است. جریان شناسی، گرایشی بین رشته ای در فهم پدیده های فرهنگی است که جهت سیاست گذاری های دقیق فرهنگی، الزامی است. اگر چه جریان شناسی در چهار مولفه ی، تاریخی ، مبانی فکری، ساختار شناسی و آینده پژوهی نمود پیدا می کند ولی در تحقیق حاضر فقط به بیان تاریخچه، مبانی فکری، زمینه های نفوذ و گسترش و کارگزاران آن در ایران پرداخته ایم. روش حاکم در تحقیق حاضر، توصیف تحلیلی بوده است و از تبیین خودداری شده است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده و از منابع سنتی و مجازی استفاده شده است. زمینه های نفوذ و گسترش شیطان پرستی در ایران ذیل چهار عنوان سیاسی، مذهبی، اقتصادی و فرهنگی به ذکر ده زمینه پرداخته است. برای ذکر کارگزاران مثبت در دو عنوان رسانه و نخبگان، کتاب ها، وبلاگ ها و سایت ها، موسیقی ها، نمادها و فیلم ها و هنرمندان، استعمارگران و نهادها و موسسات مرتبط بررسی شده است. برای کارگزاران منفی و مقاومت های مقابل شیطان پرستی، به نهادهای دولتی و مقاومت های غیر دولتی در این مورد اشاره شده است. از جمله رهآوردهای تحقیق، ارائه ی یک طرح جهت مقابله ی صحیح و معرفی ورع به عنوان تنها حافظ ایمان در زمان غیبت کبری می باشد.

نقش نگرش سیستمی در کارآمدی نظام اسلامی مبتنی بر نظریه ولایت فقیه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1390
  غلامرضا موسوی   احمد واعظی

یکی از دغدغه های اصلی کشورهای در حال توسعه، کارآمدی نظام سیاسی است. نظام مقدس جمهوری اسلامی به عنوان نخستین تجربه حکومت اسلامی در سالهای اخیر، و تنها نسخه نظام سیاسی مبتنی بر ولایت و رهبری فقیه نیز از قاعده فوق مستثنی نبوده و بحث کارآمدی از چالشهای توسعه و پیشرفت آن می باشد. تحقیق پیش رو ضمن مروری بر ادبیات کارآمدی و با جمع بندی تعاریف، نگاهی تازه به این مقوله دارد. الگوی پیشنهادی رهیافت «تحلیل سیستمی»، کارآمدی را دارای ارتباط وثیق با نگرش سیستمی (کل نگری) می-داند، که می بایست نظام جمهوری اسلامی با این رهیافت نسبت به مهندسی مجدد سیستم، ارتقاء یا نوسازی آن اقدام کند. یعنی با بکارگیری نگرش سیستمی در مدیریت کلان جامعه با مسائل و موضوعات برخورد سیستمی کند و در رفتارهای خود به دنبال تشخیص عناصر تشکیل دهنده موضوع و پیوندهای موجود بین این عناصر باشد.در اینجاست که نگاه سیستمی به او کمک می کند به مسائل به صورت جامع و نظامند نگاه کند و با بهره گیری از این نگاه به حل مسائل اقدام نماید. در هر حال با بکارگیری این روش این امکان فراهم می شود مدیران و دولتمردان وضعیت نظام سیاسی را با نگاه معرفت شناسانه درجه دو رصد کنند و از طریق تغییر یا تکمیل حلقه های مفقوده، برای بهبود سیستم، تلاش نمایند. ضمن آنکه ظرفیت های رهبری نظام، به عنوان ظرفیت بی بدیل، و نقطه تعادل نظام سیاسی، نقش محوری را در بهبود سیستم ارائه می کند. در این پژوهش سعی شده است بر اساس روش توصیفی – تحلیلی به مطالعه نظام جمهوری اسلامی ایران پرداخته شود و نقائص سیستمی آن اعم از ورودی سیستم (منابع قدرت نظام) فرایندهای سیستم شامل (نقش و جایگاه عناصر نظام، روابط قوا) خروجی سیستم (چشم انداز نظام) و بازخورد گیری سیستم (نظارت و ارزیابی نظام) که با نگرش سیستمی رصد شده است، بیان گردد.

آسیب شناسی الگوی تبلیغ دینی و ارائه الگوی مطلوب (مورد مطالعه: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1392
  ابراهیم خان محمدی   نعمت الله کرم اللهی

امروزه الگوی تبلیغی میان فردی و چهره به چهره، به جهت دارا بودن ظرفیت های بی¬بدیل و کارکردهای منحصر به فرد، الگوی غالب تبلیغات دینی در حوزه های علمیه و نظام های تبلیغی وابسته است. این پژوهش، با رویکرد آسیب¬شناختی و حل مسئله و با هدف توسعه و ارتقاء اثربخشی این الگوی ارتباطی انجام شده است. در این پژوهش با اقتباس از نظریه¬ عمومی سیستم ها با رویکرد کل گرایانه به ارکان و عناصر الگوی تبلیغ میان¬فردی، ویژگی هایی همچون میزان ارتباط، هماهنگی، وابستگی متقابل و انسجام میان عناصر و هدفمندی از شاخص های توسعه این الگوی ارتباطی دانسته شده و وجود هر عامل درونی و بیرونی مخل پیوند و انسجام میان آن ها به عنوان یک آسیب و مانع تلقی شده و تمرکز بر این بوده که با ترسیم و ارائه الگوی ارتباطی مطلوب و تبیین مختصات آن، همراه با تحلیل وضع موجود و تبیین آسیب ها، نقش نظام و مدیریت تبلیغی در تحقق و توسعه بخشی به الگوی آرمانی مورد مطالعه و تحلیل قرار گیرد. رویکرد محوری در تعریف الگوی تبلیغ دینی، رویکرد درون دینی است. کوشش شده است با نگاهی هنجاری ، با مرجع قرار دادن آموزه های وحیانی و سنت و نیز بهره گیری از نظریه های ارتباطات، ابتدا تصویری از وضعیت ایده آل و مطلوب الگوی تبلیغی میان فردی ترسیم و سپس با شناسائی و احصاء آسیبها به نقش نظام های تبلیغی در مهار آسیب ها و کاهش فاصله بین وضعیت مطلوب و موجود پرداخته شود. اطلاعات مورد نیاز این تحقیق با بهره گیری از روش ترکیبی مراجعه به اسناد و مدارک سازمانی و مصاحبه عمیق با متخصصان و مطلعین شامل مدیران و کارشناسان و مبلغان گردآوری شده است. در تحلیل اطلاعات از دو روش تحلیل محتوا و تحلیل مضمون بهره گیری شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد آسیب های الگوی تبلیغی میان فردی در چهار حوزه ی آسیب های مدیریت و سیاست گذاری(عدم تمرکز بر فعالیتهای تبلیغی،ضعف مناسبات درون و برون سازمانی، فقدان برنامه¬ریزی راهبردی، ضعف منابع انسانی، ضعف ساختاری)، آسیب های ارتباط گر(ضعف تعامل با مخاطب و جامعه هدف، ضعف بنیه دانشی، مهارتی و هنری، آسیبهاری رفتاری)، آسیب های محتوا و پیام(سهل¬گیری در فرایند تولید، عدم رعایت استانداردها، رویکرد غیر علمی، عدم جامعیت، ضعف تناسب محتوا با مبلغ و مخاطب)، آسیب های مخاطب شناسی(یکسان-نگری، عدم بخش¬بندی مخاطبان، ضعف تناسب ارتباط¬گر و مخاطب، عدم تنوع محتوائی) قرار می گیرند و تاکید گردید جهت آسیب شناسی و درمان و حل مسائل، نظام تبلیغی باید مناسبات تعریف شده و هدفمندی با تک تک عناصر الگوی تبلیغی برقرار نماید.

بررسی انتقادی نظریات سلطه رسانه در ارتباطات
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1391
  اعظم عسگرپور   حمید پارسانیا

نظریه ها در حوزه ی علوم انسانی و از جمله علوم ارتباطات، بر اساس یکسری مبادی و اصول موضوعه، پایه ریزی شده است. با این فرض، یکی از اصول اولیه و متعارف در حوزه ی نظریه های ارتباطات، پارادایم سلطه ی رسانه است که در عصر مدرنیته و پست مدرن، پارادایم حاکم بر نظریه های ارتباطات، به شمار می رود. بدین ترتیب، سوالی که در اینجا مطرح می شود، متوجه نقد و بررسی است که از منظر مبانی معرفت دینی، به حوزه ی معرفتی پارادایم سلطه در نظریه های رسانه، وارد می شود. بر اساس رویکردهای دترمینیستی، گفتمان سلطه ی رسانه با محوریت مراکز قدرت، به حوزه ی فلسفه ی رسانه، صنعت فرهنگ سازی رسانه، و عملکرد امپریالیستی رسانه ی فراملی، معطوف است. استدلال مکاتب انتقادی در مطالعات رسانه ای و فرهنگی، متوجه نحوه ی تأثیر و کاربرد رسانه در نظام سرمایه داری می شود. در مکاتب و نظریه های ارتباطات، فرهنگ در طیف های گوناگون، عامل تعیین کننده بر افکار عمومی است؛ فرهنگ از دیدگاه هژمونیک، هویت ثابتی ندارد و لذا قابلیت پذیرش و تفاسیر متعددی را می یابد. با درهم شکستن قوانین فکری و عقلایی در عصر مدرنیسم و پست مدرنیسم، ایدئولوژی حاکم، با القاء نوعی معرفت شناسی بر مبنای اصول سکولاریسم، همراه است. بر این اساس، مبانی و اهداف پارادایم سلطه ی رسانه، در چالش با مبانی اندیشه ی اسلامی قرار می گیرد. در این برخورد، حقیقت، پدیده ای معرفتی است که در چارچوب نوع نگاه و رویکرد به جهان، بازخوانی می گردد.

بررسی انتقادی سیاست های نظام جمهوری اسلامی ایران در عرصه تبلیغ دین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم اجتماعی 1392
  علی میرمطلبی   محمدحسین هاشمیان

گذشت بیش از سه دهه از تشکیل جمهوری اسلامی ایران با دولت های مختلف، سیاست های تبلیغی متعددی را بجا گذارد که هریک ناظر به بخشی از نظام تبلیغ است. سیاست هایی که مستقیماً به تقویت ویا تضعیف عناصر نظام تبلیغ دین منجر شده است. نقد این سیاست ها بر اساس معیارهایی علمی و برخاسته از نظرگاه رهبران نظام جمهوری اسلامی ایران، نقاط قوت و ضعف آن ها را به تصویر می کشد. این تحقیق با تکیه بر ادبیات تحقیق، برای نظام تبلیغ دین عناصر شش گانه استراتژی، تکنولوژی، ساختار، پیام ومحتوا، منابع مالی و انسانی اعتبارمی کند. از سوی دیگر با روش تحلیل مضمون، الزامات هنجاری عناصرنظام تبلیغ دین از نظرگاه رهبران نظام جمهوری اسلامی استخراج شد. سپس سیاست های مکتوب تبلیغ دین و پاسخ پرسشنامه نخبگان و مدیران ارشد تبلیغ در خصوص اجرا و ارزیابی آن سیاست ها مورد نقد قرار گرفته است. نقدها و نکات در تدوین، اجرا، ارزیابی و محتوای سیاست ها است. بعضی از آنها عبارت است از: نقد های تدوین سیاست های تبلیغ دین در مرحل? شناخت مساله • ابهام وضعیت مساله برای سیاستگذاران • پژوهش و افکارسنجی برای تعیین وضعیت مساله نقدهای تدوین سیاست های تبلیغ دین در مرحله تجزیه و تحلیل و انتخاب گزینه • انتخاب اولویت ها بر اساس نظریه فرهنگی مطلوب و مدون • جامعیت سیاست ها در پاسخگویی به مساله • ورود نظریات و سلایق غیر کارشناسانه • توافق و اجماع همگانی برای انتخاب گزینه نقدهای تدوین سیاست های تبلیغ دین در طراحی سیاست ها • واضح ،ساده و منطقی بودن سیاست • امکان سنجی و بررسی ابعاد و لوازم اجرای سیاست • تحدید نقش نهاد های سیاستگذاری نقد اجرای سیاست ها در ساختارهای تبلیغ دین • سازمان های غیر بومی • تشکیل ستاد و شورا برای اجرای سیاست ها • موازی کاری • تمرکز بر ساختارسازی نقد اجرای سیاست ها در نیروی انسانی تبلیغ دین • افزایش دانش تبدیل سیاست به راهبرد • بازسازی و تقویت نظام گزینش و انگیزش و آموزش نیروی انسانی تبلیغ نقدهای سیاست های تبلیغ دین در مرحله ارزیابی • ایجاد نظام ارزیابی سیاست ها بر اساس تقویت ظرفیتهای پژوهشی و نظام آماری واطلاعاتی • استفاده از ساز وکار کنترل و ارزیابی علمی و عینی در فواصل زمانی مشخص • احیا،توسعه و افزایش ضریب نفوذ نتایج ارزیابی ها در تدوین و اجرای سیاست های آتی • طراحی و تدوین شاخص های ارزیابی نظام تبلیغ دین

بررسی انتقادی سیاست های تربیتی جمهوری اسلامی در حوزه کودک با تاکید بر عملکرد رسانه ملی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1393
  عالمه جمالزاده خیرابادی   محمدحسین هاشمیان

این پژوهش با رویکردی انتقادی به سیاستهای تربیتی جمهوری اسلامی ایران در حوزه کودک به دنبال بررسی نقاط قوت و ضعف گفتمان سیاستی رسانه ملی در حوزه کودک است. سیاستهای تربیتی شامل سیاستهای کلان و راهبردی کشور و همچنین سیاستها و برنامه های عملیاتی نهادهای تربیتی در حوزه کودک است البته از آنجا که در اینجا تاکید بر سیاستهای اجرایی (اعم از مصرح و غیر مصرح) رسانه ملی در حوزه کودک است لذا پرداختن به دیگر سیاستهای نهاد تربیتی به طور اجمال و در حد توصیف آنهاست. ملاک ارزیابی گفتمان سیاستی رسانه ملی در حوزه کودک و شناخت نقاط قوت و ضعف آن، گفتمان سیاستی مطلوب اسلامی در زمینه تربیت کودک است که دارای سه مولفه : اصول تربیت کودک، هنجارهای مطلوب رسانه ملی و دیدگاههای رهبران جمهوری اسلامی ایران در حوزه کودک است. با توجه به اهمیت تربیت در دوران کودکی و تأثیر عمیق و گسترده رسانه ملی در این امر، این پژوهش تلاش دارد با تحلیل و بررسی گفتمان سیاستی موجود در برنامه¬های کودک و تطابق آن با گفتمان سیاستی مطلوب اسلامی در تربیت کودک به این سوال پاسخ دهد که «گفتمان سیاستی رسانه ملی در حوزه کودک از چه نقاط قوت و ضعفی برخوردار است؟» روش پژوهش حاضر روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف است، به این معنا که ابتدا از طریق تحلیل محتوای کیفی اسناد نوشتاری و تصویریِ مورد نظر تحلیل شده و بعد از به دست آمدن مفصل¬بندی گفتمان مطلوب و موجود رسانه ملی، نظام معنایی هر دو گفتمان با یکدیگر مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. جامعه آماری در این پژوهش برنامه «فیتیله جمعه تعطیله» از سال راه اندازی سند چشم انداز تا 1391 است که از طریق نمونه¬گیری تصادفی سیستماتیک 19 برنامه از آن انتخاب شد. نتایج پژوهش نشان می¬دهد که نظام معنایی گفتمان سیاستی مطلوب اسلامی در حوزه کودک (گفتمان مومن مسئول) از عناصر تقویت بنیه علمی، افزایش علاقه و دلبستگی به انقلاب اسلامی، سرگرمی و نشاط، بهداشت و سلامت جسم و آموزش احکام و آموزه¬های دینی حول دال مرکزی رشد و تربیت دینی و اخلاقی تشکیل شده و عناصر تربیتی، آموزشی، وطن دوستی، بهداشت و سلامت جسم، اطلاع رسانی و تعالیم دینی حول دال مرکزی شادی و سرگرمی به همراه غفلت نظام معنایی گفتمان سیاستی موجود در برنامه¬های کودک رسانه ملی (گفتمان شهروند سرخوش) را تشکیل می¬دهد؛ با اینکه این دو گفتمان از عناصر و مفاهیمی تقریباً مشابه یکدیگر برخوردارند ولی چون نظام معنایی آنها متفاوت است مفاهیم و مضامین مشابه نیز از معنایی مختلف برخوردار می¬شوند. بنابراین گفتمان سیاستی موجود در رسانه ملی از گفتمان سیاستی مطلوب اسلامی در حوزه کودک فاصله زیادی دارد و بزرگترین ضعف در این گفتمان حاکم نبودن تربیت اسلامی در برنامه¬ها و تأکید زیاد بر موسیقی و محور قرار دادن سرگرمی و نشاط در آنها است.

بررسی ماهیت و الگوی جذابیت در پیام رسانی دینی با تاکید بر سینما
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1393
  حوریه بزرگ   محمدحسین هاشمیان

سینما از جمله قالب¬های نوظهور هنر تکنولوژیک است که در بستر اندیشه¬ای مدرنیته به ظهور رسید و به سبب جذابیت¬های ویژه¬ی خود توانست به سرعت در تمام جوامع رخنه کرده و از مخاطبان روزافزونی برخوردار شود. بهره¬گیری از این مدیوم با هدف پیام¬رسانی دینی به سبب تقابل اندیشه¬ای اسلام و مدرنیته با چالش¬های جدی روبروست؛ مسئله جذابیت یکی از مهم¬ترین این چالش¬هاست. تحقیق حاضر، در گام نخست با گزینش رهیافت حکمت اسلامی به بررسی ماهیت جذابیت و در گام دوم با تامل و بازاندیشی در حکمت هنر اسلامی به بیان الگوی جذابیت در پیام¬رسانی هنری پرداخته است. در گام نهایی تلاش شده است، مبتنی بر مبانی مطرح شده، ماهیت و الگوی جذابیت در پیام¬رسانی از طریق سینما طرح گردد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مبتنی بر حکمت اسلامی، جذابیت همان وصول به زیبایی و ادراک آن است که بسته به سیر انفسی فرد و بستر فرهنگی جامعه متغیر و دارای مراتب است. بعلاوه، بر پایه مبانی حکمت هنر اسلامی، در فرایند جذب و انجذاب هنری، ما با عناصر سه¬گانه هنرمند، اثر هنری و مخاطب روبروییم. به میزانی که هنرمند بسته به سیر انفسی خویش و در نسبت با بستر فرهنگی جامعه توان ادراک و صعود از زیبایی¬های حسی به زیبایی-های معقول را داشته باشد اثر هنری از میزان جذابیت بیشتری برخوردار خواهد بود. جذابیت اثر هنری برای مخاطب نیز بسته به سیر انفسی¬او، بستر فرهنگی جامعه و میزان تعالی اثر هنری است. فرآیند جذب و انجذاب هنری، در باب هنر سینما نیز قابل تعمیم است که این امر در نسبت با مولفه¬های سه¬گانه ارتباط ماهوی تصویر سینمایی با جهان دیدنی، حرکت و الزامات آن و تبدیل تصویر به نماد به مثابه¬ی مولفه¬های جذابیت در عالم سینمایی مورد بررسی قرار گرفته است.

بررسی ظرفیت ها و چالش های شبکه های اجتماعی مجازی در زمینه تبلیغ دین و ارائه الگوی مناسب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1392
  محمدعلی قیصریان   نعمت الله کرم الهی

امروزه هنوز عده بسیاری اثربخش¬ترین و اصلی¬ترین شیوه برای تبلیغ دین را تبلیغ سنتی می¬دانند، اما از دید برخی دیگر، با حفظ اهمیت جایگاه تبلیغ سنتی، می¬بایست در کنار آن، از ابزارهای ارتباطی مدرن(به ویژه اینترنت و شبکه¬های اجتماعی مجازی) برای تبلیغ دین بهره گرفت. موضوع شبکه¬های اجتماعی مجازی، عملکرد و آثار آنها را هر¬گونه که بررسی کنیم، بی¬شک موضوعی بسیار مهم است که باید موضع خود را در قبال آن روشن و سازوکار تعامل با آن را تبیین کنیم؛ تحقیق پیش¬رو درصدد شناسایی ظرفیت¬ها و چالش¬های شبکه¬های اجتماعی مجازی در زمینه تبلیغ دین است. این پژوهش از حیث هدف، پژوهشی کاربردی است که با روش ترکیبی (اسنادی و میدانی) اجرا شده است. اطلاعات مورد نیاز تحقیق با مراجعه به منابع و نیز مصاحبه عمیق با کارشناسان رسانه و تبلیغ گردآوری شده است. در این پژوهش با بیان چیستی شبکه¬های اجتماعی مجازی، مهمترین فرصت¬ها چالش¬ها و بایسته¬های تبلیغی این شبکه¬ها به شرح ذیل شناسایی شد: الف: مهم¬ترین فرصت¬ها: «انتشار سریع و آزادانه اخبار و اطلاعات، امکان عبور از مرزهای جغرافیایی و آشنایی با افراد، جوامع و فرهنگ¬های مختلف، تقویت و شکل-گیری خرد جمعی، امکان بیان ایده¬ها به صورت آزادانه و آشنایی با ایده¬ها، تبلیغ و توسعه ارزش¬های انسانی و اخلاقی در عرصه جهانی، توسعه مشارکت¬های مفید اجتماعی، افزایش سرعت در فرایند آموزش و ایجاد ارتباط شبانه¬روزی بین استاد و شاگرد، افزایش اعتماد، صمیمیت و صداقت در فضای سایبر» ب: مهم¬ترین چالش¬ها: «شکل¬گیری و ترویج سریع شبهات و اخبار کذب، تبلیغات ضددینی و القای شبهات، نقض حریم خصوصی افراد، انزوا و دور ماندن از محیط¬های واقعی اجتماع، تأثیرات منفی رفتاری، فقدان سواد رسانه‏ای لازم» ج: مهم-ترین بایسته¬های تبلیغ دین در شبکه¬های اجتماعی مجازی: «لزوم تشکیل شورای سیاست¬گذاری تبلیغ مجازی، ارتقای تبلیغ دین از طریق تأکید بر جنبه های روان شناختی، آسیب¬شناسی و شناخت مخاطب»د: در بخش آخر نیز به برخی از ویژگی¬های مبلغ در فضای مجازی اشاره¬ شد.