نام پژوهشگر: سید محمد باقر نجفی
ویدا دادخواه سید محمد باقر نجفی
چکیده: طی چند ده? گذشته شاهد تحولات بنیادی در جوامع بوده ایم که اقتصاد دانش محور یا اقتصاد دانش بنیان نامیده می شود. در این دوره، دانش بیش از گذشته اهمیت یافته است و نقش مهمی را در رشد اقتصادی جوامع ایفا می کند. هدف اصلی این پایان نامه بررسی مفهومی نقش دانش در رشد اقتصادی در عصر اقتصاد دانش محور می باشد. متدلوژی مورد استفاده در این رساله، اقتصاد نهادگرایی می باشد. در این پایان نامه، کانال هایی که از طریق آنها، دانش منجر به رشد اقتصادی می شود، مورد بررسی قرار می گیرند. همچنین ویژگی های اقتصاد دانش محور که منجر به رشد اقتصادی می شوند بیان می گردد. اگرچه برخی از محققان نقش دانش را در رشد اقتصادی مورد بررسی قرار داده اند، اما هیچکدام از مطالعات داخلی و خارجی، به موضوع چگونگی و سازوکار علّی تأثیر دانش بر رشد اقتصادی اشاره ننموده اند. در این پایان نامه، مدلی مفهومی برای تبیین روابط علّی بین دانش و رشد اقتصادی ارائه شده است. نتایج بدست آمده نشان دهند? این واقعیت است که کشور ایران با اقتصاد دانش محور فاصل? زیای دارد و نتوانسته از ظرفیت هایی که در اثر انقلاب دانایی ایجاد شده است استفاده کند. همچنین نتایج نشان می دهد کشورهای درحال توسعه ای که در مسیر اقتصاد دانش محورقرار گرفته اند طی چند ده? گذشته به پیشرفت های چشمگیری دست یافته اند. با توجه به اینکه اقتصاد دانش محور دارای ویژگی هایی است که منجر به رشد اقتصادی به صورت فزآینده می شود و با توجه به ضعف کشور ایران در این زمینه، ضروری است که هر چه سریع تر اقدامات لازم، برای ورود به اقتصاد دانش محور فراهم شود.
زلیخا فریادی سید محمد باقر نجفی
چکیده دستیابی به توسعه، دغدغ? اصلی کشورهای در حال توسعه است. بنابراین تمام برنامه های اقتصادی درکشورهای در حال توسعه باید در راستای تحقق توسعه باشد. از طرفی آخرین نسخه و الگوی توسعه، الگوی اقتصاد دانش محور است. از آنجا که ایران کشوری در حال توسعه است، ضروری است که برنامه های تدوین شده در راستای اقتصاد دانش محور طراحی گردد. در این تحقیق نقش دولت در تحقق اقتصاد دانش محور در ایران بررسی شده است. متد استفاده شده در این رساله، اقتصاد نهادی می باشد. در این تحقیق به بررسی نقش دولت در تحقق اقتصاد دانش محور در ایران از منظر نهادهای نظام ملی نوآوری ، حقوق مالکیت فکری و آموزش پایه پرداخته شده است. جایگاه ایران در اقتصاد دانش محور در دو گروه، گروه هم? کشورها و گروه منطقه ای (کشورهای آسیای جنوب غربی شامل کشورهای آسیای میانه، قفقاز، خاور میانه و کشورهای همسایه) بررسی شده است. گروه کل کشورها شامل 145 کشور و گروه منطقه ای شامل 22 کشور است. یافته های تحقیق برای سالهای 1995-2009 نشان می دهد که رتب? ایران در شاخص اقتصاد دانش محور در گروه هم? کشورها از102 به 98 درسال 2009 ارتقا یافته و در گروه منطقه از 19 به 17 ارتقا یافته است. شاخص نظام نوآوری نیز از رتبه 19 در سال 2000 به 10 در سال 2009 ارتقا یافته است. شاخص آموزش از رتب? 16 در سال 2000 به رتب? 19 در سال 2009 کاهش یافته است. وضعیت حقوق مالکیت فکری نیز هم در پیوستن به کنوانسیون ها و معاهدات بین المللی و هم در قانون گذاری ملی بسیار نامطلوب است. ایران یکصد و هفتادو نهمین کشوری است که به عضویت سازمان جهانی مالکیت فکری در آمده است. کلید واژه ها: نهاد، دانش، اقتصاد دانش محور، مالکیت فکری
لیلا مفتاحی سید محمد باقر نجفی
طی دو ده? اخیر جهان شاهد ظهور یک الگوی جدید اقتصادی بوده است که اقتصاد دانایی محور نامیده می شود. این الگوی اقتصادی موجب بروز تحولات بنیادین در جوامع گوناگون شده است. نهاد? اصلی آن، دانش و کاربردهای آن می باشد. دانش محصول اندیشه ورزی و تفکر انسان است. به همین دلیل، در این الگوی جدید تولید، انسان به بالاترین جایگاه تا تاریخ کنونی بشر دست یافته است. خلق و کاربرد دانش، فناوری و نوآوری، مبتنی بر دانش، مهارت ها و توانائی های ویژه است. بنابراین در این عصر توسع? انسانی که مهم ترین عامل بسط این گونه دانش ها، مهارت ها و توانائی هاست، اهمیتی فزاینده یافته است. آموزش پایه و ابتدائی در دستیابی به توسع? انسانی نقش اساسی دارند. دانش به دو شکل آشکار و ضمنی تقسیم می شود، اما بخش اعظم دانش را دانش ضمنی تشکیل می دهد و انسانی دارای قابلیت ها و مهارت های خاص می تواند در تولید و کاربرد دانش ضمنی نقش اساسی ایفا کند و از این مسیر، در تحقق اقتصاد دانش محور موثر و مفید واقع شود. توسع? انسانی دارای روابط علّی با نهادهایی مانند آموزش، بهداشت و فرهنگ است. بنابراین ادراک و تبیین عوامل موثر بر آن، مستلزم کاربرد چارچوب نظری دارای قابلیت تحلیل نهادی است. به همین دلیل در این پژوهش از چارچوب نظری اقتصاد نهادی استفاده شده است. همچنین روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش از نوع توصیفی ـ تحلیلی می باشد. بررسی ها نشان می دهد: 1)اقتصاد دانش محور مستلزم عرضه و تقاضای چشمگیر دانش است و جمعیت تحصیل کرده و ماهری که به خوبی بتواند دانش را خلق و آن را به کار گیرد، عامل کلیدی اقتصاد دانش محور است. 2)توسع? انسانی در میان پیش شرط های تحقق اقتصاد دانش محور جایگاه مهمی دارد. 3)مهارت های مورد تأکید عصر اقتصاد دانش محور، همه مربوط به توانایی ها و پتانسیل های انسانی است و اقتصاد دانش محور متکی بر این است که فضای علمیِ کاربردی برای خلاقیت و کار و تلاش انسانی وجود داشته باشد. همچنین تحقق توسعه تنها با توسع? انسانی بالا، ممکن نیست. چراکه توسعه یک فرایند همه جانبه است و توسع? انسانی یکی از جنبه های آن و البته مهم ترین جنب? آن است. 4) بخش بسیار کلیدی مفهوم توسع? انسانی بویژه با توجه به تحولات صورت گرفته در عصر اقتصاد دانش محور، تحقق دانش ضمنی است که عدم توجه به آن، موجب کاهش شدید اثر توسع? انسانی در تحقق اهداف مورد انتظار از آن می گردد. عدم توجه به اقتصاد دانش محور موجب می شود که نابرابرهای بین المللی گذشته به صورت فزاینده ای بروز کنند. بنابراین دست یابی به این الگوی توسعه می تواند یکی از راه هایی باشد که به کشورهای در حال توسعه ای چون ایران کمک کند که شکاف خود را با کشورهای توسعه یافته جبران کنند. دستیابی به اهداف انتظاری اقتصاد دانش محور، مستلزم توجه به پیش نیازها و استلزامات نهادی آن است. یکی از پیش نیازهای اصلی تحقق اقتصاد دانش محور، دستیافتن به توسع? انسانی می باشد. بنابراین در ایران توجه به استلزامات نهادی اقتصاد دانش محور و از جمله مهم ترین آن ها که توسع? انسانی می باشد، ضروری به نظر می سد. کشور ایران برای دست یابی به این الگوی توسعه، نیازمند مطالعه و برنامه ریزی دقیق در این زمینه و اولویت بخشیدن به سیاست های تحقق توسع? انسانی می باشد و این پژوهش نقش توسع? انسانی در تحقق اقتصاد دانش محور در ایران را مورد بررسی قرار می دهد.
پگاه شیرمحمدی علی فلاحتی
اهمیت روز افزون دانش در دنیای جدید تمام ابعاد زندگی بشر را دگرگون کرده است. صنایع و تولیدات کشورهای توسعه یافته به طور روزافزون تحت قیود حاکم بر دنیای جدید، با به کارگیری تکنیک های تولیدی پیشرفته تر عرصه را برای رقابت کشورهای در حال توسعه تنگ تر کرده است. تحقیق و توسعه به عنوان یکی از مهمترین عوامل در تولیدات یک کشور نقش ایفا می کند. آمارهایی که سازمان ها برای تحقیق و توسعه اختصاص می دهند، می تواند وضعیت یک صنعت، درجه رقابت و جذب پیشرفت های فناورانه را بیان کند. عملکرد تجاری یک کشور در فناوری برتر بیانگر وضعیت رقابت پذیری آن کشور است. یکی از سنجه های مهم در این زمینه، بررسی جایگاه تحقیق و توسعه در تولیدات آن کشور است. این شاخص می تواند در سطح ارزیابی های بخشی یا تولیدی به کار رود. اثرگذاری تحقیق و توسعه از مجراهای اصلی ارزش افزوده، هزینه مبادله،رقابت، مزیت رقابتی، بازاریابی و سودآوری و رقابت پذیری، امکان افزایش درآمد صادرات را برای یک کشور فراهم می آورد. از این رو هدف این پژوهش بررسی اثر تحقیق و توسعه بر تجارت در قالب یک مدل جاذبه و ارائه راهکارهایی برای افزایش درآمدزایی بخش صادراتی کشور است. از این رو با بهره گیری از روش پانل دیتا اثر هزینه های تحقیق و توسعه بر تجارت برای منتخب کشورهای oecd، و کشورهای آسیایی مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج این پژوهش علاوه بر تایید مبانی نظری در مدل جاذبه که همان رابطه عکس بین صادرات دو جانبه و فاصله جغرافیایی دو کشور است، بیانگر رابطه مثبت و معنادار بین افزایش هزینه های تحقیق و توسعه بر صادرات کشورهای عضو oecd است و عدم رابطه معناداری بین افزایش هزینه های تحقیق و توسعه بر صادرات کل کشورهای منتخب آسیایی است. در حالی که هزینه های تحقیق و توسعه بر صادرات صنایع با فناوری برتر در این کشورها اثر مثبت و معناداری دارد.
مهدیه سادات موسوی سید محمد باقر نجفی
در اقتصاد دانش محور تولید، توزیع و کاربرد دانش عامل محرک? اصلی رشد اقتصادی، تولید ثروت و اشتغال در همه فعالیت های اقتصادی است. سرمایه اجتماعی با نقشی که در تسهیل همکاری و مشارکت افراد در سطوح مختلف فردی و سازمانی دارد، نقشی اساسی در تولید علم ایفا می کند. زیرا در عصر حاضر علم و فناوری بیش از هر دور? دیگری از خصلت های تاریخی خود یعنی تصادفی بودن و انفرادی بودن فاصله گرفته و به پدیده هایی جمعی تبدیل شده اند. به گونه ای که هنجارها، اعتماد و شبکه های اجتماعی که از ارکان سرمایه اجتماعی می باشند، در پیشرفت های علمی و فنی نقش مهمی ایفا می کنند. از دیگر مشخصه های اقتصاد دانش محور، غیررسمی شدن مبادلات می باشد. عوارض ناشی از کمبود سرمایه اجتماعی در اقتصاد به صورت کمبود اعتماد، رکود تجارت، عدم تقسیم کار و تخصص گرایی، عدم پایبندی به قراردادها و عدم تضمین حقوق مالکیت قابل مشاهده است. عدم تحقق تقسیم کار به میزان کافی، سبب عدم تخصص گرایی و این امر نیز سبب عدم تولید و عرض? دانش و به ویژه دانش ضمنی به میزان کافی می گردد. عدم تضمین حقوق مالکیت نیز ساختار انگزیشی افراد را از تولید، به ویژه تولید کالاها و خدمات غیرمحسوس که اتفاقاً در اقتصاد دانش بنیان، بیشترین اهمیت را به خود اختصاص می دهند، به سمت سایر فعالیت ها سوق می دهد. اختلال در روند خلق میزان کافی از دانش، یک عامل مهم در عدم تحقق اقتصاد دانش بنیان است. سرمایه اجتماعی به عنوان مجموع? هنجارهای اجتماعی که اعتماد و پایبندی به تعهدات را به بار می آورد و موجب تسهیل روابط به طور عام و مبادلات و همکاری های اقتصادی به طور خاص می شود، می تواند نقش مهمی در شکل گیری مبادلات و همکاری ها در این عصر داشته باشد. لذا جهت وارد شدن به اقتصاد دانش محور، سیاست گذاری برای ایجاد سرمایه اجتماعی و برنامه ریزی جهت پایش مستمر و ارتقاء کیفیت آن ضروری است. در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش کتابخانه ای و اسنادی استفاده می شود. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی می باشد. مبانی نظری پژوهش،چارچوب و دستاوردهای اقتصاد نهادی است. نقش، اهمیت و جایگاه سرمایه اجتماعی، در عصر اقتصاد دانش محور تبیین می شود و بر اساس مبانی نظری به معرفی شاخص هایی در حوز? اقتصاد برای ارزیابی سطح سرمایه اجتماعی در جامعه پرداخته می شود. یافته های این پژوهش عبارتند از: 1- یکی از پیش نیازهای تحقق اقتصاد دانش محور، وجود سطح کافی و اثربخش از سرمایه اجتماعی است. 2- سرمایه اجتماعی از مجراهای تسهیل ارتباطات و همکاری بین بنگاه ها کاهش هزینه های مبادله، تضمین حقوق مالکیت(فکری)، فراهم کردن زمینه های ایجاد سرمایه انسانی و ترغیب افراد به انتقال ایده ها، موجب تحقق اقتصاد دانش محور می گردد. 3- شاخص های اقتصادی نرخ بیکاری، نرخ تورم، میزان حفاظت از حقوق مالکیت، میزان مالیات در تأمین مخارج دولت، اندازه بنگاه ها، جرائم اقتصادی، درصد اجرای برنامه های دولت، شاخص های اقتصادی مناسبی برای تشخیص وضعیت سرمایه اجتماعی هستند. 4- بر اساس شاخص های پیشگفته، سطح سرمایه اجتماعی در ایران پایین است. 5- سطح پایین سرمایه اجتماعی در ایران از طریق سطح پایین خلق دانش، وضعیت نامناسب کارآفرینی نوآورانه، سطح پایین تعاملات و همکاری های علمی، کوچک بودن بنگاه ها و عدم ایجاد تخصص و بالا بودن آمار مهاجرت نیروی متخصص، منجر به عدم تحقق اقتصاد دانش محور در ایران شده است.
حدیث فتاحی سید محمد باقر نجفی
تحقق الگوی اقتصاد دانش محور، یک نیاز اساسی برای کشورهای در حال توسعه به شمار می آید. در این الگوی اقتصادی نقش دانش به عنوان اصلی ترین عامل در بهبود بهره وری، بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین مسئله اصلی این پایان نامه آن است که در شرایطی که مناسبات اقتصادی جهان در حال تجدید و با سازی بر اساس الگوی اقتصاد دانش محور است، الگوی اقتصاد منبع محور و متکی به درآمدهای نفتی، بدون توجه به تولید و بهره وری و پیش نیازها و الزامات آن دو، مشکل گشای اقتصاد ایران نمی باشد. این پایان نامه با توجه به ضرورت اقتصادی کشور برای حرکت از اقتصاد متکی بر درآمدهای نفتی به سمت اقتصاد دانش محور، آثار ساختار درآمدهای نفتی بر بهره وری و تحقق اقتصاد دانش محور و راه های مهار آثار منفی درآمدهای رانتی را بررسی می نماید. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی به تعریف و بررسی ویژگی های اقتصاد دانش محور، دانش و درآمدهای رانتی پرداخته و موانعی را که ساختار هزینه کردن درآمدهای نفتی در مسیر تحقق اقتصاد دانش محور ایجاد می کند، مورد بررسی قرار می دهد. در کشورهای وابسته به درآمدهای نفتی، تولید، صدور نفت و واردات کالا، اساس فعالیت های اقتصادی است. ساختار اقتصادی در این کشورها به گونه ای است که بودجه دولت بر مبنای فروش ثروت های طبیعی است و به دلیل اینکه از تولید داخلی نشأت نمی گیرد، بودجه و مخارج دولتی بیش از ظرفیت داخلی است، بنابراین قدرت خرید بالا رفته و تقاضا افزایش می یابد. در کنار این امر بالا بودن درآمدهای دولت منجر به واردات بی رویه می شود و به علت ناتوان بودن تولید داخلی به رقابت خارجی از این زاویه نیز به تولید کشور ضربه سنگینی وارد می کند. هر قدر سهم این درآمدها در کل درآمدها و بودجه دولت بیشتر باشد، آثار بیشتری بر اقتصاد کشور دارد. این درآمدها آثار بسیار مخربی بر ساختار اقتصادی کشور داشته است. یافت? این پایان نامه عبارت است از: نحوه هزینه کردن درآمدهای رانتی، از طریق ساختار نظام پاداش دهی و راستای کسب دانش، اقتصاد ایران را به سمت تولید دانش غیر مولد و به تبع آن نرخ پایین بهره وری به پیش می راند و با ممانعت از خلق دانش های مولد، مانع از تحقق اقتصاد دانش محور در ایران می شود. راه های پیش گیری و مهار آثار منفی درآمدهای رانتی نیز به طور خلاصه، در دو دسته اصلاحات نهادهای رسمی و غیررسمی آورده شده است.
الهام قادری سیاه بیدی سید محمد باقر نجفی
برای طی کردن مراحل توسعه در هر کشور افزایش سطح درآمد افراد و کاهش فقر ضروری به نظر می رسد. در ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه تا به حال سیاست های گوناگونی برای کاهش فقر مورد استفاده قرار گرفته است، ولی تشدید مشکل فقر تاکنون نشان می دهد که سیاست های اجرا شده اثرات لازم را نداشته اند. سیاست هایی که تا به حال در ایران اجرا شده است بیشتر در زمینه توزیع مجدد درآمد عمل کرده اند، از این رو در این پایان نامه نظر بر آن است روشی مورد آزمون قرار گیرد که موجبات افزایش سطح درآمد آحاد مردم را فراهم آورد به گونه ای که بتوانند از چرخه فقر خارج شوند. از آنجا که بهبود بهره وری بر سطح درآمد افراد تاثیرگذار خواهد بود در این پایان نامه تلاش شده است تا اثرات بهبود بهره وری بر کاهش فقر مورد واکاوی قرار گیرد. برای بررسی ارتباط بین این دو متغیر از روش پانل دیتا طی دوره 1390- 1385 استفاده شده است. مهم ترین متغیرهای مورد نظر در مدل بهره وری نیروی انسانی و بهره وری سرمایه است که به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شده اند و ارتباط آنها با فقر مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از تخمین مدل نشان می دهد رابطه بین بهره وری نیروی انسانی و فقر نسبی موجود در جامعه معکوس است، اما ارتباط بین بهره وری سرمایه و فقر موجود مستقیم بوده و بنابراین نمی توان با تأکید بر افزایش بهره وری سرمایه انتظار داشت که فقر نسبی موجود در جامعه کاهش یابد.