نام پژوهشگر: نیره عسکری رابری
سحر مرادی نیره عسکری رابری
مرفین یکی ازقوی ترین ضد دردهایی است که در درمان بالینی درد مورد استفاده قرار میگیرد و اثرات ناخواستهای همچون تحمل و وابستگی اثر بخشی آن را محدود می کند. تحمل به اثرضد دردی اپیاتها در مطالعات کلینیکی و جانوری متعددی ثابت شده است اما تحمل به اثرات ضد التهابی اپیاتها کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از این تحقیق بررسی احتمال بروز تحمل نسبت به اثر ضد التهابی مرفین در زمان استفاده مزمن مرفین در مو شهای صحرایی نر و ماده و بررسی مقایسه ای نقش هورمونهای جنسی و سیکل جنسی درایجاد تحمل به اثرات ضد دردی وضد التهابی مرفین می باشد. برای تعیین سیکل استروس دو روش (تهیه اسمیر واژینال و اندازه گیری وزن رحم) استفاده شد. تزریق مرفین به مدت هشت روز با دوز 10 میلی گرم بهازای کیلوگرم وزن بدن باعث ایجاد تحمل به اثرات ضد دردی گردید. آستانه درد بهوسیله اندازه گیری تاخیر در عقب کشیدن دم در تست tail flick تعیین شد. ایجاد التهاب با تزریق (1/0میلی لیتر) ماده التهاب زای کاراژینان 5/1% (لامبدا)بهصورت کف پایی تعیین شده و سنجش التهاب با دستگاه پلتیسمومتر جیوه ای در ساعات 5/0، 1، 2، 3، 4، 5 و 6 بعد از تزریق کاراژینان انجام شد. برای تایید اثر هورمونهای جنسی دو گروه از موشهای نر وماده گنادکتومی شده و سه هفته پس از جراحی تحت تزریق مزمن مرفین قرار گرفتند و سپس سنجش التهاب ناشی از کاراژینان در آنها صورت گرفت. نتایج نشان داد که در موشهای صحرایی نر که نسبت به اثر ضد دردی مرفین مقاوم شده اند، افزایش معنی دار التهاب در ساعت دوم تا ششم نسبت به گروه مرفین ایجاد شده است(001/0>p و05/0> p). موشهای صحرایی ماده گروههای مت استروس، دای استروس، استروس و پرواستروس تولرانت، افزایش معنی دار التهاب در مقایسه با گروه مرفین از نیم ساعت اول تا ساعت ششم نشان دادند که کمترین میزان التهاب مربوط به گروه پرواستروس بود. التهاب در ماده های تولرانت نسبت به نرهای تولرانت در ساعت نیم و یک افزایش معنی دار داشت(01/0>p و05/0> p).گروههای تولرانت نر و ماده گنادکتومی شده نسبت به گروههای تولرانت سالم میزان التهاب کمتری نشان دادند. مقایسه میزان التهاب درگروههای ماده ونر گنادکتومی تولرانت نیز از ساعت نیم تا ششم اختلاف معنی داری را نشان نداد. تحمل به اثرات ضد دردی در نر بیشتر از ماده صورت گرفت و در ماده ها در فاز دای استروس بیشتر از سایر فازها بود(05/0>p). تحمل به اثر ضد التهابی در نر و ماده صورت گرفته و تحت تاثیر جنس، سیکل استروس و هورمونهای جنسی قرار می گیرد. درنتیجه اثر هورمون های جنسی، ایجاد تحمل به اثر ضد دردی و ضد التهابی مرفین از الگوهای متفاوتی تبعیت می کند. به نظر میرسد که مکانیسمهای دخیل در تحمل به اثرات ضد دردی و ضد التهابی یکسان نیستند. احتمالا مسیرهای متفاوتی در این زمینه دخالت می کنند.
مینا هوشمند میبدی نیره عسکری رابری
التهاب یک فرایند محافظتی در برابر محرکهای آسیب رسان است که باعث حذف محرک شده و از انتشار آن جلوگیری می کند و بافت آسیب دیده را بهبود می بخشد. میزان حس درد و پاسخ التهابی در زنان و مردان متفاوت است و در ذکر علل ،به نقش استروییدهای جنسی بعنوان مهمترین علت، اشاره شده است.. با توجه به اثرات متفاوت ضد دردی مرفین در جنسها و با توجه به اینکه مرفین برخی اثرات ضد التهابی را نیز از خود نشان داده است لذا در این تحقیق به بررسی اثر جنس و مراحل متفاوت سیکل استروس بر التهاب ناشی ازکاراژینان و اثر تعدیلی مرفین بر التهاب در موش صحرایی پرداختیم. بدین منظور سیکل جنسی در موشهای ماده به 2 روش تهیه اسمیر واژینال ومقایسه وزن لوله رحمی تعیین شد و تزریق سالین و مرفین به موشهای نر و ماده ، نیم ساعت قبل ازتزریق کاراژینان، بصورت داخل صفاقی صورت گرفت و التهاب به دو روش تعیین میزان ادم و سنجش نشت آلبومین اندازه گیری و مقایسه شد .نتایج نشان داد که کاراژینان در موشهای ماده، باعث ایجادکمترین میزان التهاب در ماده های گروه پرواستروس(زمانیکه استروژن بیشترین غلظت پلاسمایی را دارد) شد و بیشترین التهاب در ماده های دای استروس(زمانیکه سرعت افزایش پروژسترون در مقایسه با استروژن بیشتر است)گزارش شد. التهاب ناشی از کاراژینان در گروه پرواستروس کمتر از موشهای نر بود ودر 4 ساعت اول آزمایش، این کاهش معنی دار بود همچنین در مقایسه اثر ضد التهابی مرفین، بیشترین اثرضد التهابی در گروه دای استروس و کمترین اثر ضد التهابی آن مربوط به گروه پرو استروس بود. مرفین در گروههای ماده التهاب را بیش از موشهای نر کاهش داد که اختلاف اثر مرفین بین گروه نر و ماده های دای استروس و استروس معنی دار بود. بنابراین شاید بتوان گفت کاهش التهاب طی پرواستروس با اثر استروژن بر عناصر التهابی وساطت میشودو احتمالا از مسیری متفاوت با درد التهابی بوسیله استروژن هدایت میشود.همچنین اثر تزریقی مرفین بصورتi.p بر التهاب، همانند اثرات ضد دردی آن ،تحت تاثیر هورمونهای جنسی اثرات متفاوتی را در جنسها و مراحل مختلف سیکل استروس در ماده ها نشان میدهد اگر چه بنظرمیرسد اثرات ضد التهابی مرفین از مکانیسمهای دخیل در بی دردی جدا هستند.
مرتضی حسنی سعدی نیره عسکری رابری
اپیوئید¬ها به عنوان موثرترین ضد درد¬های شناخته شده هستند که در سال¬های اخیر اثرات ضد التهابی آنها نیز گزارش شده است. اثرات ناخواسته ای چون تولرانس، وابستگی و ... همواره استفاده از این داروها را محدود نموده است. اثرات اپیوئیدها بر درد و التهاب و نیز بروز تولرانس نسبت به اپیوئیدها در دو جنس متفاوت بوده است. مطالعات اخیر از یک سو دخالت nf?b و سیتوکاین های التهابی را درتولرانس نشان داده اند و از سوی دیگر ارتباط بین nf?b و استروئیدهای جنسی گزارش شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر مصرف حاد و مزمن مرفین بر بیان ژن nf?b در سطح نخاع موش صحرایی نر در شرایط التهاب ناشی از کاراژینان است. تزریق مرفین به مدت هشت روز با دوز 10 میلی گرم به ازای کیلوگرم وزن بدن باعث ایجاد تحمل به اثرات ضد دردی گردید. بروز تولرانس با سنجش آستانه¬ی درد بوسیله¬ی اندازه¬گیری تاخیر در عقب کشیدن دم در تست tail flick تعیین شد. ایجاد التهاب با تزریق (1/0 میلی لیتر) ماده¬ی التهاب زای کاراژینان 5/1% (لامبدا) به صورت کف پایی انجام شد. برای¬بررسی اثر هورمون¬های جنسی، گروه¬هایی از موش¬های صحرایی¬های نر گنادکتومی شده و سه هفته پس از جراحی تحت تزریق حاد و مزمن مرفین و نیز التهاب ناشی از کاراژینان قرار گرفتند. نخاع پس از تیمارهای متفاوت استخراج شد و برای مراحل بعدی در دمای 20- درجه نگهداری شدند. پس از استخراج rna با استفاده از rnxtm-plus، ساخت cdna مطابق پروتکل انجام شد. . با تکثیرcdna با استفاده ازپرایمرهای اختصاصی طراحی شده و حاصل شدن تک باند بر روی ژل الکتروفورزبا سایز مورد نظر، بررسی میزان بیان ژن با استفاده از ماسترمیکس سیبرگرین و دستگاه real time pcr صورت گرفت. از ژن gapdh به عنوان استاندارد داخلی استفاده شد. مقایسه بیان ژن ها با روش ??ct صورت گرفت. نتایج مولکولی نشان داد که مصرف مزمن و حاد مرفین در شرایط التهاب بیان nf?b را به شدت کاهش می دهد. گنادکتومی سبب کاهش بیان ژن نسبت به کنترل می شود. همچنین در موش های فاقد گناد التهاب ناشی از کاراژینان سبب کاهش معنی دار nf?b می شود. همچنین تجویز حاد و مزمن مرفین در موش های فاقد گناد در شرایط التهاب سبب کاهش بیان ژن می شود. با توجه به اینکه nf?b علاوه بر نقش در بیان عوامل التهاب زا در فعالیت عوامل ضدالتهاب نیز نقش دارد، نتیجه گیری و تحلیل قطعی نتایج نیازمند مطالعه بیشتر است.
فاطمه نهتانی ایران پورابولی
دیابت ملیتوس، یک بیماری است که در نتیجه کمبود انسولین یا کاهش عملکرد آن در بدن ایجاد می شود.از دیرباز گیاهان دارویی در درمان بیماری دیابت بکار رفته¬اند لذا بررسی علمی اثربخشی و عوارض احتمالی آن¬ها از اهمیت زیادی برخوردار است. در این مطالعه خاصیت، آنتی دیابتیک و آنتی لیپید پراکسیداتیو عصاره هیدروالکلی گیاه تلخه (acroptilon repens) بررسی شد همچنین قبلا نشان داده شده است که عصاره هیدروالکلی گیاه nepeta assurgensدارای خاصیت هیپوگلیسمیک است. به دنبال یافتن مکانیسم این اثر در این مطالعه اثر عصاره هیدروالکلی گیاه n. assurgens بر بیان ژن sglt2 در بخش قشری کلیه بررسی شد.بدین منظور ابتدا برای القا دیابت نوع i، استرپتوزوتوسین (stz) با دوز mg/kg65 به صورت داخل صفاقی به موش¬های صحرایی نر تزریق شد.7 روز بعد از تزریق stz، خون گیری انجام و موش¬هایی که سطح سرمی گلوکز آنها از mg/dl250 بیشتر بود، دیابتی در نظر گرفته شدند. موش¬های دیابتی به 3 گروه تقسیم و ml5/0آب مقطر و mg/kg 300 عصاره a. repens و mg/kg100 عصاره n. assurgens به مدت 14 روز به صورت خوراکی دریافت کردند. بعد از دوره 14 روزه، در شرایط ناشتا خون¬گیری از موش¬ها انجام شد. سپس نمونه خون¬های جمع آوری شده از دو گروه اول جهت سنجش فاکتورهای بیوشیمیایی سرم (گلوکز، کلسترول، تری¬گلیسرید، hdl، کراتینین، alt، ast) با روش اسپکتروفتومتری با کیت¬های مربوطه بررسی شد و سنجش میزان پراکسیداسیون لیپیدی در سلولهای قرمز خون (rbcs) مورد سنجش قرار گرفت. در دو گروه دیگر از موش¬های نرمال دریافت کننده ml5/0 آب مقطر و mg/kg300عصاره a. repens نیز فاکتور های فوق اندازه گیری شد. ضمنا نمونه¬ای از بخش قشری کلیه موش¬های نرمال، دیابتی و دیابتی دریافت کننده mg/kg100 عصاره n. assurgens جدا و برای سنجش میزان بیان ژن sglt2 به روش real time qpcr در ?70- نگهداری شدند. نتایج نشان داد که تجویزعصاره هیدروالکلی گیاه a. repens با دوز mg/kg300 به مدت 14 روز، سطح سرمی کلسترول، تری گلیسیرید، alt، ast،vldl، ldl و کراتینین را به طور معنی¬داری کاهش داد وسطح سرمی hdl را به طورمعنی¬داری افزایش داد ولی بر سطح سرمی گلوکز اثر معنی¬داری نداشت. و همچنین میزان مالون دی آلدئید (mda) در rbcs در گروه دیابتی دریافت عصاره a .repens در مقایسه با گروه دیابتی به طور معنی¬داری کاهش یافت و در موش¬¬های نرمال دریافت کننده عصاره با دوز mg/kg 300 به مدت14روز،اثر معنی¬داری روی فاکتورهای سرم نداشت و لذا سمیت نداشت. دیابت سبب افزایش بیان ژن sglt2 در کلیه گردید و تجویز 14 روزه عصاره هیدرو الکلی گیاه n .assurgens با دوز mg/kg100 باعث کاهش معنی داری در بیان ژن sglt2 در بافت قشری کلیه شد(p<0.05،3/0±67/0 vs.54/0±3/2).
اعظم امیراسماعیلی نیره عسکری رابری
استرس حالتی است در روان و تن که ناشی از وارد شدن فشارهای روحی و جسمی به فرد است. استرس مزمن باعث بیماری هایی مانند افسردگی و اضطراب می شود. امروزه از مهمتر?ن بحثهای مطرح در جوامع پزشک? و بو?ژه در کشور ما اهم?ت و نقش گ?اهان دارو?? و سنت? در درمان ب?ماری ها م?باشد. گیاه مرزنجوش با اسم علمی origanum vulgare از تیره lamiaceae پراکنش وسیع جهانی دارد و از گیاهان خوراکی رایجی است که در نقاط مختلف دنیا به عنوان ادویه استفاده می شود. از قرن ها پیش در طب سنتی ، گیاه در درمان مواردی همچون بیمار ی های گوارشی، سرماخوردگی، آلرژ ی های تنفسی، دیابت، التیام زخم ها و نیز به عنوان آرامش بخش (تسکین عصبی )کاربرد داشته است. فعال شدن ایمنی ذاتی بر اساس تشخیص ساختار ویروسی و باکتریایی بوسیله تعدادی از ملکولهای گیرنده سیتوزولی و غشایی انجام می گیرد. در میان این ملکولها tlrها گروهی از ملکولهای ترانس ممبران سلولهای ایمنی پستانداران هستند که اساسا در تشخیص اجزای ویروسی و باکتریایی بکار می روند. پیشنهاد می شود که استرس مزمن بیان tlr ها را افزایش می دهد. هدف از این مطالعه بررسی اثر تزریق مزمن اسانس گیاه مرزنجوش(origanum vulgare) بر رفتار شبه افسردگی و بیان ژن های toll like receptor 2/4 در هیپوکامپ و کورتکس پره فرونتال موش صحرایی نر در مدل استرس مزمن غیر قابل پیش بینی (cus) است .
سمیرا روح اللهی نیره عسکری رابری
درمناطقمختلفدنیا،گیاهانوترکیب-هایگیاهیگوناگونبهطورسنتیدرکنارداروهایشمیایی،برایکنترلودرماناضطراباستفادهمی شوند. مرزنجوش گیاهی است که از دم کرده اندام های رویشی آن به عنوان ماده ای اشتها آور، ضد نفخ، آرام بخش و تقویت کننده اعصاب استفاده می شود. در اسانس مرزنجوش 70 ترکیب شناسایی شده که مهمترین آنها عبارتند از : تیمول، گاما-ترپینن، بورنئول، سایمن،آلفا-ترپینن،سابینن و کارواکرول. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر تزریق اسانس مرزنجوش بر فعالیت های ضد-اضطرابی در مدل هایopen fieldوplus mazeو تأثیر آنبر تغییر میزان بیان ژن هایbdnfو trkb ناشی از استرس در هیپوکامپ و کورتکس پره فرونتال می باشد.
نیره عسکری رابری ابوالحسن احمدیانی
چکیده ندارد.