نام پژوهشگر: سید فضل الله میر قادری

بررسی دلالی جمله ی اسمیه در سوره بقره
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  فاطمه تقی زاده فرد   اسحاق رحمانی

زبان قرآن ویژگی هایی دارد که آن را از لحاظ بلاغی از سایر سخنان متمایز می کند و این تمایز در چکونگی کاربرد واژگان برای بیان معانی، جایگزینی هر لفظ در جای مناسب خود و رابطه ی آن با سایر اجزای جمله نمود پیدا می کند. قرآن کریم برای بیان معانی تأثیر گذار در ذهن مخاطب از تعبیرهای تصویری بهره برده است بنابراین اندیشه ها و مفاهیم را به صورت حسی به سان تابلوهای هنری بر مخاطب عرضه کرده است. علم دلالت رابطه ی بین لفظ و معنا را مورد بررسی قرار می دهد این دانش از آنجایی که بسیاری از زبان شناسان گذشته بدان پرداخته اند دانشی کهن و از آنجایی که اصول و بنیادهای آن در سال های آغازین قرن بیستم نگاشته شده است دانشی نوین به شمار می آید. این علم نقش بسزایی در فهم آیه های قرآن و نمایان کردن اعجاز بیانی آن و نیز استخراج و استنباط احکام شرعی دارد. چرا که بررسی ظاهری جمله ها و ترکیب ها منجر به فهم نادرست تعبیرهای زبان قرآن گشته و آن را از شاهراه صحیح فهم و درک منحرف ساخته است. سوره ی بقره مانند دیگر سوره ها جلوه های ویژه و ویژگی های هنری خود را دارد. آیه های آن به شکلی زیبا و روشی ویژه مرتب شده، در این سوره گروههای مختلفی از قبیل مومنان، کافران و منافقین مورد خطاب قرار گرفته اند. این پژوهش به بررسی دلالی جمله اسمیه در سوره ی بقره در حالت های نفی و اثبات و توکید می-پردازد. و همچنین بررسی هایی در زمینه ی احوال مسند و مسند الیه انجام می دهد،این پژوهش از نوع پژوهش های کمّی بر اساس تحلیل محتوا است و پس از استخراج جمله های اسمیه دلالت های آن بررسی شده است. پژوهش حاضر نشان می دهد که قرآن کریم برای بیان معانی دراین سوره از انواع جمله ی اسمیه با ترکیب های متناسب با مقتضای حال بهره می برد و این امر منجر به ایجاد رابطه بین لفظ و معنا می شود. همچنین دلالت های برآمده از تقدیم، تأخیر، ذکر، حذف، تعریف، تنکیر به صورت هماهنگی به کار برده شده است که با دلالت های بلاغی همچون اهتمام و عنایت و اختصاص و تأکید و تقویت همراه گشته که تمامی این موارد به صورت متنوعی در دو رکن اصلی جمله ی اسمیه "مبتدا و خبر" صورت گرفته است.

بررسی تطبیقی نمایشنامه های میرزا فتحعلی آخوندزاده و یعقوب صنّوع
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  نجمه رستمی   سید فضل الله میر قادری

این رساله در پنج فصل به شرح زیر تنظیم شده است: - فصل اول کلیات را در بر می گیرد. - فصل دوم شامل ادبیات تطبیقی و مکاتب آن است. - فصل سوم در بر گیرنده ی زندگی، آثار و افکار آخوندزاده و صنوع تاریخچه ی نمایش کمدی و تاثیر پذیری این دو از مولییر است. - فصل چهارم بررسی تطبیقی آثار نمایشی آخوندزاده و صنوّع است. - فصل پنجم این پژوهش به نتیجه گیری اختصاص دارد. آخوندزاده به عنوان نمایشنامه نویس و منتقد اوضاع اجتماعی و سیاسی محسوب می شود. او در بیان آراء و اندیشه های اجتماعی خود، گاهی از گوگول(نمایشنامه نویس کمدی روس) و گاهی نیز از مولییر(نمایشنامه نویس کمدی فرانسوی) تاثیر می پذیرد. این تاثیرات، سبب بوجود آمدن برخی ایده ها در زمینه ی روشن کردن مشکلات جامعه می شود که در برخی مواقع، نظر همگان را به خود جلب می کند. صنوع نیز در سرزمین عربی مصر، این نقش را ایفا می کند. او بیشترین تاثیرات را از مولییر پذیرفته است. صنوع بیشتر سعی دارد تا مشکلات موجود اجتماعی و سیاسی را با بزرگنمایی و زبان طنز بیان کند. نکته ی مشترک آخوندزاده و صنوع رویکرد به سمت مکتب رئالیسم یا واقع گرایی است. تاثیر پذیری این دو نویسنده از مکتب ذکر شده، سبب پدید آمدن شباهتهایی در آثار و اندیشه ی آن دو پیرامون جامعه و سیاست بوده است.