نام پژوهشگر: سید علی مرتضویان
سید مرتضی فتاحی سید علی مرتضویان
ماهیت اندیشه توسعه سیاسی در ایران در دهه دوم پس از انقلاب اسلامی ایران چیست؟ چارچوب های نظری جامعه شناختی به طور خاص چه تأثیری در شکل بخشیدن به اندیشه های مذکور داشته اند؟ آیا می توان اندیشمندان توسعه سیاسی در دهه دوم پس از انقلاب اسلامی را به عنوان اندیشمندان تعامل گرا نام نهاد؟ در آن صورت تعامل ساختار- کارگزار در اندیشه های آنان به آراء کدامیک از جامعه شناسان تعامل گرای معاصر نزدیک تر و پیام آور چه اندیشه هایی در عرصه توسعه سیاسی در ایران است؟تحقیق حاضر بر آن است تا به داوری دقیقی در خصوص پاسخ سوالات مذکور در قالب «فرضیه تحقیق» به این شرح دست یابد: میان مقوله های«روشنفکری جمعی»،«دموکراسی مشارکتی و سیاست عادت واره ها» ، «چند فرهنگ گرایی» و «افکار عمومی کیفی» به عنوان محور دموکراتیک ساختن جوامع در بطن جامعه شناسی سیاسی سازه گرایی ساختارگرایانه در اندیشه بوردیو با مهمترین مقوله های مطرح در اندیشه توسعه سیاسی در ایران در دهه دوم پس از انقلاب اسلامی نوعی سنخیت و همخوانی وجود دارد. در این میان با بهره گیری از روش تحقیق نظریه مبنایی (grounded theory) و تکنیک تحلیل محتوا بر مبنای شرح دادن در قالب «روش تحقیق کیفی» و با تمرکز بر تحلیل نه (9) نفر از متخصصان و تحلیل گران اندیشه توسعه سیاسی در ایران از طریق انجام مصاحبه های عمیق ، بررسی دقیقی در خصوص ابعاد صحت و سقم فرضیه مذکور به انجام رسیده است. جستار حاضر نهایتا ضمن رهگیری ظهور مقوله هایی نظیر «روشنفکری مردمی» ، «دموکراسی مبتنی بر چند فرهنگ گرایی» ، «عادت واره های انتخاباتی» و «دموکراسی مشارکتی» به عنوان مقوله های همخوان با اندیشه بوردیو در فضای اندیشه پردازی توسعه سیاسی در ایران در اواخر دهه دوم پس از انقلاب ، روند اندیشه توسعه سیاسی در ایران را در مسیر تحول از تاکید بر «کنش» یا «ساختار» به سوی تعامل «کنش و ساختار» مقوله پردازی نموده است؛ وضعیتی که در صورت تبدیل شدن به شبه پاردایمی قدرتمند در اندیشه توسعه سیاسی در ایران به موازات همسویی با تعامل گرایانی همچون بوردیو می تواند ارمغان دموکراتیک تر شدن مردم سالاری در ایران را در ساحت پویش های فکری اندیشه گران ایرانی توسعه سیاسی و بواسطه برخوردی عمیق تر با واقعیات و فرآیندهای دموکراسی بهمراه داشته باشد.
هدی رودی احمد بخشایشی اردستانی
مسئله سوریه با دیگر کشور های درگیر در منطقه کاملا متفاوت می باشددرکشورهایی مانندلیبی تونس مصر بحرین موج بیداری واعتراض داخلی مردم نسبت به سیستم حکومتی میباشدولی در سوریه یک توطئه آمریکایی سعودی قطری می باشد وچون سوریه در منطقه ژئوپولوتیکی وخط مقدم محور مقاومت قرار دارد برای ضربه زدن به لبنان ودر نهایت ایران می باشداما نکته حائز اهمیت این میباشد که حکومت بشار اسد رفتنی نیست زیرا هعتراض کنندگان در اقلیت هستند مردم در حمایت از بشار اسد راهپیماییهای میلییونی انجام دادند واین یعنی حمایت از حکومت سوریه ودیگری اینکه مردم به اصلاحات حکومت اعتماد وآن راقبول کرده اند در حالی که در دیگر کشور های دیگر دیر شده بودودیگر اینکه به سوریه امکان حمله نظامی نمیست زیرا با مخالفت چین و روسیه در شورای امنیت روبه رو خواهند شد
لنا عبدالخانی علی اکبر امینی
زبان به عنوان محور فرهنگی و محصولی اجتماعی ، نظام معنایی و متن فرهنگی هر جامعه ای را تشکیل می دهد که افراد جوامع را از دیگر اقوام و ملل متمایز می سازد . زبان هر جامعه یک عنصر فرهنگی پویاست که با تغییرات و دگرگونیهای سیاسی – اجتماعی آن جامعه متحول می شود . گاه این تغییرات و دگرگونیها در راستای تقویت و تحکیم زبان ملی و فرهنگی آن جامعه اقدام می نماید و گاه به نحو دیگری در سدد تضعیف و محو زبان ملی و فرهنگی از حافظه مردم آن سرزمین بر می آید . روش تحقیق : در این پژوهش از روشهای مطالعه کتابخانه ای،بر پایه دو اصل اساسی صحت و دقّت با استفاده از روش ترکیبی (متن خوانی ،تصویرخوانی و سند خوانی)و بررسی متون کتابها،مقالات،روزنامه ها، مجلات،اسناد دولتی و شخصی،سخنرانیها،و مصاحبه،سایتها و سیستمهای اطلاع رسانی رایانه ای استفاده شده است. نتایج تحقیق:در این تحقیق تلاش شده است ضمن بررسی رویکردهای ناظر به تحولات زبانی از نگاه جامعه شناختی ، تأثیر این تغییرات و تحولات سیاسی و اجتماعی را بر زبان جوامع نشان دهد . یکی از این دگرگونیها و تغییرات سیاسی انقلابها و ایجاد دولتهای جدید می باشند که پس از روی کار آمدن سیاستهای خاصی را به خصوص در حوزه فرهنگ اتخاذ می نمایند ، تغییر در زبان آن جوامع از جمله این سیاستگذاریها به شمار می آید که منتهی به جایگزینی زبانی دیگر و در نهایت ایجاد هویت انسانی جدیدی می شود که از تعلقات فرهنگی و تاریخی گذشته فاصله گرفته و می بایست در فرهنگ جدید ادغام شود . این پژوهش به طور مشخص نظامهای توتالیتر را که از جمله دولتهایی به شمار می روند که پس از روی کار آمدن در تلاش هستند فرآیند هویت سازی ملت های خویش را در حوزه فرهنگی به ویژه بخش زبانی با سیاستگذاریهای خاصی همراه سازند ، مورد بررسی قرار دهد و به صورت موردی جامعه تاجیکستان در طول حاکمیت اتحاد جماهیر شوروی سابق از نظر می گذرد . یکی از سیاستهایی که نظام مذکور پس از انقلاب اکتبر در حوزه فرهنگ و زبان، اتخاذ نمود، سیاست " روسی سازی " و " ادغام ملتها " بود . در ادامه همین سیاست حرکت گسترده ای برای تغییر خط در جمهوری های غیر روس آغاز شد و خط که در بستر معانی و مفاهیم و روح ویژه یک زبان شکل و توسعه می یافت، به انزوا رفته و به طور جدی توسط سیاست های دولت شوروی سابق دستخوش بحران گردید. همچنین این پژوهش سعی در نشان دادن و معرفی مشکلات و محدودیت هایی که در اثر تغییر زبان در جامعه تاجیکستان روی داد ، می باشد . تغییر زبان از فارسی به روسی و سپس سیریلیک باب ورود بی ضابطه و به بیان دقیقتر هجوم واژگان بیگانه بویژه واژگان روسی را گشود . واضح است که این هجوم نه فقط مانع رشد و تکامل طبیعی زبان می شود، بلکه استقلال و هویت زبانی را از بین می برد، به طوری که اگر وضع سابق ادامه می یافت چیزی نمی گذشت که زبان فارسی تاجیک به زایده زبان روسی مبدل می شد. در حالی که بسیاری از این واژه ها و قالب ها، با طبیعت زبان فارسی تاجیکی سازگاری نداشته اند. در پایان این رساله اشاره می شود که زبان و ادب فارسـی تاجیکی بنابر وضعی که در سده ی بیست داشت، کاستی ها، کمبودها و گـرفـتاری های زیادی دارد و با چــالـش هـای جـــدی مـواجـه است.زبان فارسی تاجیکی برای برون رفت از بحران موجود ناگزیر از بهره گیری از هـمه ی امکانات جغـرافـیای فـرهـنگی خود است. اسـتفاده از مجموع امکانات میهـن فـرهـنگی، زبان فارسی تاجیکی را در جهـت تحول، نوسازی و رشد سریع و هم چـنین یکسان سازی واژه هـا کمک خواهد کرد.
محید گل پرور سید علی مرتضویان
تحولات شتابان در همه ی عرصه های حیات بشری، چشم اندازهای پیشین حیات سیاسی را دگرگون کرده و افق های تازه ای را آشکار نموده است. دگرگونی های بنیادین حاصل شده، شناخت «امر سیاسی» بر بنیادهای موجود را با ناکارآمدی مواجه نموده و استقرار شناخت بر بنیادهای متفاوتی که امکان شناخت آینده های سیاسی بسیار پیچیده و سیال را فراهم آورد، ضرورت بخشیده است. هدف این پژوهش نشان دادن کاستی ها و محدودیت های بنیادهای شناخت سیاسی کنونی و تبیین بنیادهایی است که با عبور از ساختارها و مرزبندی های کنونی، از رهگذر به کرسی علم نشاندن دانش آینده پژوهی سیاسی، امکان شناخت خلاقانه ی پیچیدگی های فزاینده ی آینده های سیاسی را بطوری هوشمندانه فراهم آورد. مدل بکار گرفته شده برای تبیین بنیادهای شناخت هوشمند آینده های سیاسی، مدل هولوگرافیک، رویکرد آن انتگرال و روش برگرفته از این رویکرد روش aqal و imp است تا به یاری آنها، بتوان آینده های سیاسی را همزمان، از همه ی منظرهای فردی/ جمعی و درونی/ بیرونی و بر اساس همه ی مراتب آگاهی فردی/ اجتماعی مورد تبیین قرار داد. با بهره مندی از مدل, رویکرد و روش مذکور، تلاش گردیده نشان داده شود که به منظور دستیابی به شناختی هوشمند، شناخت آینده های سیاسی بایستی بر بنیادهایی: فرامتافیزیکی، روابط در عین استقلال جدایش ناپذیر بین حوزه های عینی و ذهنی و فردی و جمعی، «امر واقع» گسترش یافته ی درونی/ بیرونی چند واقعیته، ساختار منطقی چند ارزشی و چند منطقی، مفاهیم و سازه های مفهومی دربرگیرنده ترِ برهانی/ استعاری و شناخت مبتنی بر همه ی مراتب آگاهی، سامان یافته و استوار گردد. در این صورت، آینده پژوهی سیاسی قادر خواهد بود امر پیچیده ی آینده هایی که با دگرگونی فزاینده همراه است را مورد شناخت قرار دهد. همچنین استدلال گردیده است که شناخت آینده های سیاسی ضرورتاً بایستی بر بنیادها و مفروضاتی استوار گردد که متضمن شناختی هوشمند باشد.
محمد اکبری حسین سیف زاده
برای بیش از 3 دهه از انقلاب 1979، بین ایران و آمریکا بر سر برخی مسائل تعارض وجود داشته روابط بین دو کشور از سال 2003، زمانیکه ایران برنامه هسته ای خود را گسترش داد ، با چالش بیشتری مواجه شد. از آن زمان برخی از مقامات آمریکا تا جایی پیش رفتند که حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران را برای خاتمه دادن به این فعالیتها مطرح کردند. ایالات متحده با همکاری متحدین اروپایی و همراهی چین و روسیه تحریم هایی را در پی تصویب قطعنامه هایی که توسط شورای امنیت تصویب می شد، تحمیل کرد. ولی این اقدامات در بازداشتن ایران از توقف برنامه ها شکست خورد. در نتیجه بسیاری از متخصصین معتقدند که سیاست جدید باید در قبال ایران باشد به جای پرونده هسته ای. بر این اساس مهم ترین چالش پیش بینی این مساله است که چه زمانی و چگونه تعارض به پایان می رسد؟ در این مقاله مدلهای بازی مختلف استفاده شده برای توضیح شرایط فعلی بحران. این مساله نشان داده شده است که در حالیکه در هر مرحله برای هریک از طرفین خوشایند این است که بر مواضع خود پافشاری کنند ولی نتیجه کلی این رهیافت برای همه چندان خوشایند نیست. در نتیجه هر دو طرف باید در مورد تاثیرات بلند مدت تصمیماتشان بیندیشند. همچنین این مساله نشان داده شده است که نبود اعتماد متقابل فاکتور اصلی است که هر دو طرف را به این مرحله رسانده است. براین اساس هرگونه تلاشی در جهت ایجاد اعتماد متقابل بین دو دولت می تواند گام مهمی برای حل مساله باشد. به علاوه انتخابهای محتمل متفاوت برای آمریکا و تاثیرات بلند مدت هر گزینه مورد تحلیل قرار می گیرد. این تحلیل همچنین ابعاد اقتصادی بحران را بررسی کرده و اثرات بلند مدت هر تصمیم و بهترین انتخاب ممکن برای طرفین را بررسی می کند.
حسن عابدینی سید علی مرتضویان
جنگ ابزار به آرامی در حال تبدیل شدن به جنگ افکار است و رسانه ها در این حوزه نقش اساسی دارند. دگرگونی در فناوری های نوین سبب شده تا دیپلماسی عمومی و رسانه ای نسبت به دیپلماسی سنتی از رواج بیشتری برخوردار شود. ایران وعربستان در یک دهه گذشته تلاش کرده اند از دیپلماسی عمومی برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی اشان بیشترین استفاده را ببرند تا ان را نزد مخاطبان فرامرزی مستدل ، منطقی و قابل دفاع جلوه دهند. این پژوهش درصدد است به این پرسش پاسخ دهد که دیپلماسی عمومی در دو دهه گذشته چه نقشی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی داشته است ؟ فرضیه اصلی هم این است که دیپلماسی عمومی ایران و عربستان در یک دهه گذشته، نقش تعیین کننده در همسویی با سیاست خارجی تهران و ریاض داشته است.بررسی شکلی ومحتوایی نحوه پوشش رسانه ای موضوعاتی شامل قیامهای مردمی شمال افریقا و غرب آسیا ، بحرین، یمن، سوریه ، لبنان، فلسطین،عراق، رژیم صهیونیستی، جزایرسه گانه ایرانی،اختلافهای طائفی، پرونده هسته ای ایران، مسائل داخلی ایران ومسائل داخلی سعودی که در سیاست خارجی ایران و عربستان از اهمیت بسزایی برخوردار است صحت این فرضیه را تایید می کند که دیپلماسی رسانه ای در شبکه های العالم و العربیه از همسویی معناداری با سیاست خارجی تهران و ریاض برخوردار است.
محسن آسنجرانی فراهانی طاهره ابراهیمی فر
توسعه در اصل، مستلزم پیش درآمدهایی از جمله آگاهی، دانش و علم است و بدون علم و آگاهی ، توسعه عقیم و ناکارآمد است. از همه مهم تر باید به همه جوانب و حوزه نیازهای بشر از جمله سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی توجه کرد که توسعه متوازن ایجاد گردد.(توسعه، روشی برای افزایش ثروت یک ملت و ارتقاء سطح حیات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی می باشد.) توسعه مقوله ای است مهم، پیچیده ، فکری و فرهنگی ، به این معنا که تا نخبگان و رهبران نتوانند بتدریج ذهن و اندیشه مردم را در جهت پذیرش تغییرات و ضرورت اقدامات زیربنایی پرورش دهند، نمی توانند موفقیت کامل بدست آورند. زیرا دوام و ماندگاری نهایی توسعه همه جانبه و فراگیر در گرو تعلق خاطر مردم به تحولات جامعه و مداومت آنها در جهت مشارکت سازنده خود در این تحولات و پیشرفت های جامعه شان قرار دارد و فرهنگ توسعه و توسعه پذیری خود حکایت از پذیرش الفبای این مقوله مهم و آیین های آن دارد.کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا و در حوزه مطالعات خاص خود واجد شرایطی بوده اند که فرجام و نهایت برنامه ریزی آنها در عین حال که به تمرکز گرایی در مراحل اولیه صنعتی شدن تاکید داشته است اما در نهایت گرایش به عدم تمرکز و تقویت بخش خصوصی بوده است راهبرد اصل این کشورها با تبعیت از اصول علم مدیریت و کارایی نقش بازار در حوزه اقتصاد روند تکاملی پیدا کرده است. در این پژوهش سعی شده که تاثیر نخبگان بر توسعه در منطقه شرق و جنوب شرق آسیا و به ویژه کشور کره جنوبی بررسی گردد و در این راستا، از نظریه نوسازی جهت توسعه کره جنوبی استفاده شده است. به این معنا که جامعه جهت رسیدن به توسعه ابتدا از مرحله جامعه سنتی به مرحله انتقال و خیز اقتصادی و بعد به مرحله بلوغ و سپس به مرحله مصرف انبوه دسترسی پیدا کرده است. و این توسعه، متعادل و متوازن بوده از این رو که هم تکثر سیاسی و هم پیشرفت اقتصادی را دارا بوده است.
علیرضا پورنجف سید علی مرتضویان
چکیده هدف تحقیق: این تحقیق در پی این هدف است که دریابد در قرن 13خ با شکل گیری جریان نوگرایی در ایران، متفکران و آگاهان این دیار برای رفع مشکل های موجود از چه اندیشه ای برخوردار بوده اند و تا چه اندازه از میراث فکری و فرهنگی خود یا اندیشه های نو و غربی استفاده کرده اند. این مسئله از نگاه حمید عنایت که متفکری توانا در اندیشه سیاسی ایران و اسلام هست بررسی شده است. روش تحقیق: روش تحلیلی- توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای سوال اصلی: از نظر حمید عنایت کدام تفکر سیاسی زمینه تجددخواهی در ایران را فراهم کرده است؟ فرضیه: به نظر حمید عنایت مکتب اصولی در فقه و اندیشه سیاسی شیعه در ایران هم زمینه ساز تجددخواهی و هم باعث ایجاد مبنای دینی مشروطه به عنوان اولین نماد تجددخواهی در ایران است. نتایج: از نظر حمید عنایت مکتب اصولی در فقه و اندیشه سیاسی شیعه نسبت به روشنفکران غرب گرا توانایی بیشتری برای زدودن رکود فکری از اندیشه سیاسی ایران و همساز کردن اندیشه های بومی و مذهبی با اندیشه های جدید دارا بودند. البته حمید عنایت موفقیت مجتهدان اصولی را مختص انقلاب مشروطه می داند و بیان می دارد به دلایل مختلف دنباله کار آنها گرفته نشد.
روح الله فلاحی سید علی مرتضویان
پژوهش حاضر در پاسخ به این سوال است که «حج به عنوان یک فریضه عبادی – سیاسی چه نقشی می تواند در روابط بین کشورهای اسلامی ایفا کند؟»؛ فرضیه تحقیق بر این باور است که مراسم حج می تواند نقشی تعیین کننده در گسترش روابط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بین کشورهای اسلامی داشته باشد. توضیح این که اسلام به عنوان یک دین جهان شمول رویکرد خاصی نسبت به ماهیت روابط انسان ها در سطح بین المللی دارد، در همین راستا علاوه بر تبیین اصول و مبانی، ابزارهای مناسب برای تحقق برنامه ها را نیز تشریع کرده است. یکی از راهکارهای کارآمد برای این منظور، آئین شگرف و پررمز و راز حج است که در این تحقیق مورد پژوهش قرار گرفته است. در فصل اول به بیان کلیات پرداخته شده است و برای ساختارسازی و کارآمدی موضوع، در فصل دوم مباحث تئوریک در خصوص روابط بین الملل فرهنگی و زمینه هایی که این نوع از روابط برای بهبود و گسترش سطح تعاملات بین کشورها ایجاد می کند، به عنوان مبانی نظری بحث بیان گردید. در فصل چهارم به بررسی ابعاد و ظرفیت های حج در سه حوزه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، براساس آیات و روایات پرداخته شده است و آثار و ظرفیت های این فریضه بزرگ، از این سه زاویه مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته که حاصل آن حکایت از جایگاه ویژه حج نزد شریعت اسلام و نیز آثار وضعی و عملی آن در زندگی مسلمانان سراسر جهان اسلام دارد. در واقع نشان داده که حج علاوه بر آنکه کانون معارف الهی است با داشتن ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تمرین یک زندگی اجتماعی با تنوع نژادی، فرهنگی، فکری و اعتقادی است که این سلوک جمعی و هدفمند الگویی برای همزیستی مسالمت آمیز توام با امنیت و عدالت اجتماعی در تمام مراحل و شئون زندگی است. همچنین در ادامه به بررسی وضعیت موجود کشورهای اسلامی در بهره گیری از این همایش و کنگره جهانی اختصاص یافته و موانع بهره گیری حداکثری از این فرصت استثنایی نیز بیان شده است.
آرش صادقی زیدی محمد توحیدفام
جهانی شدن به عنوانی پدیده ای نو ظهور و فراگیر، تاثیر به سزایی بر ابعاد مختلف زندگی بشر داشته است. گسترش و نفوذ این پدیده از دهه 1268 با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، گسترش اقتصاد نولیبرالی و انقلاب ارتباطات و اطلاعات شتاب بیشتری گرفته است. به طوری که پدیده جهانی شدن برای انسان امروز بسیار ملموس است. از همین رو در این تحقیق به چگونگی تاثیرگذاری این پدیده بر دو نهاد پر اهمیتِ جامعه مدنی پرداخته شد.جامعه مدنی به عنوان متغیر وابسته در این تحقیق به این منظور انتخاب شده است که اهمیت بسیار مهمی در دموکراسی های امروزی دارد؛ و قبظ و بسط آن، نقش شگرفی در شکل گیری یا عدم شکل گیری دموکراسی در کشوری دارد. ولی از آنجایی که، جامعه مدنی سطح گسترده ای از نهاد ها را شامل می شود، دست به تحدید موضوع تحقیق زده ایم. یعنی دو نهاد از جامعه مدنی که نقش مهمی در توسعه جامعه مدنی و نهایتاً توسعه سیاسی دارند، برگزیده شدند. احزاب و مطبوعات آن دو نهاد هستند. به همین علت، در این تحقیق در پاسخ به این پرسش که، جهانی شدن به عنوان پدیده ای نو و فراگیر تا چه حدودی بر توسعه ی جامعه مدنی به ویژه مطبوعات و احزاب سیاسی ایران ایران تاثیر گذار بوده است؟، فرضیه ای با این مضموم که، جهانی شدن با توسعه فرهنگ سیاسی موجبات توسعه احزاب و مطبوعات را فراهم کرده است، مطرح شد. برای اثبات این فرضیه، ابعاد جهانی شدن و روند نفوذ آن در ایران مورد بررسی قرار گرفت؛ و چگونگی تاثیر جهانی شدن بر فرهنگ سیاسی و در پی آن تاثیر بر احزاب و مطبوعات ارزیابی شد.
مینا رسولی محمد توحیدفام
روسیه پس از فروپاشی با میراث هفتاد ساله کمونیسم، تحت تاثیر ایدئولوژی کمونیسم در دهه نود قدم در راه دموکراتیک سازی و ایجاد نهادهای مدنی گذاشت، اما با تاثیراتی که کمونیسم بر روی حکومت و فرهنگ روسیه بر جای گذارد مجالی برای افزون کردن تجربه ها و مهارت های بایسته برای اقدام مدنی در برابر دولت و انجام کارویژه های خود نداشت. فرهنگ سیاسی در روسیه متاثر از میراث فرهنگی کمونیسم، موجب بازتولید و تداوم ساخت سیاسی اقتدارگرا پس از فروپاشی شوروی گردیده است. به تبع آن روندهای دموکراتیک در نظام و جامعه روسیه پساشوروی پس از گذشت نزدیک به دو دهه از فروپاشی همچنان دارای نواقص عمده است و این نظام با یک دموکراسی کارامد فاصله دارد. ایده کمونیسم به عنوان یک روش زندگی و با قابلیت تفسیر دوباره هنوز در در فرهنگ سیاسی روسیه را » دولت قدرتمند جامعه ضعیف « روسیه جاری است و بازگشت به سنت تاریخی متبادر می کند.
ابراهیم قربانی جهانبخش ایزدی
قیام امام حسین علیه السلام ، انگیزه انگیخته و پیامدهای معطوف به آن همواره در میان تاریخ دانان ، تحلیل گران و صاحب منصبان دینی ، اجتماعی و سیاسی منشأ آراء متکثر و تلقیات متعددی بوده است . پایان نامه فرا رو نیز با درک این مقام به واکاوی گفتمان هایی پرداخته که ناظر بر علل و عوامل شکل گیری حادثه عاشورا و حماسه کربلا بوده است ، گفتمان هایی که به باور نگارنده از جنس گفتمانی غالب و در فضای تحلیل و تبیین واقعه بازتاب یافته و بازتولید گردیده است . طیف وسیعی از گفتان های عاشقانه ، عارفانه ، عاقلانه ، عالمانه ، فقیهانه ، مصلحانه و مصلحت جویانه در پهنه تاریخ پس از عاشورا انگیزه های قیام را نمایندگی نموده اند و هر یک به فراخور فهم خاصی از موضوع و یا از سر تعلق خاطر پردازش شده اند . گفتمان هایی که هر یک مفید و مستعید ، برگ ویژه ای از قیام و جلوه معناداری از جنبه های ثمر الاضلاع آن است . از این جهت عدم تنقیح و تنقید درست حماسه عاشورا نافی عظمت نهضت نیست و حدیث آن از هر زاویه که قرائت و رویت شود نا مکرر است . اینکه قیام امام حسین (ع) به قصد اصلاح امت محمدی ( ص ) و مکتب علوی بود یا اینکه برای رضای خالق گام برمیداشت یا اینکه هدف وی مبارزه با فساد و انحراف اموی و یا تشکیل حکومتی بر پایه های ایمان ، اسلام و اجتهاد بود در حاق واقعه منافاتی با یکدیگر ندارند . هرچه بوده در مسیر کمال انسانی و جمال الهی بوده که آن امام همام از حیث تکلیف و منظر تشخیص به انجام آن مبادرت ورزیده . در باور نگارنده تمام گفتمان های سیاسی غالب در باب قیام امام حسین (ع) علی رغم تعدد و تنوع گفتمانی یک هدف واحد را ترجمان می کنند و آن خلوص و بی پیرایگی قیام بوده است . مع الوصف گفتمان اصلاحی با سخنان و واژگان خود امام قابلیت انطباق بیشتری دارد و این همان فرضیه پایان نامه بود که برجستگی یافت .
مهدی یمینی سید علی مرتضویان
چکیده پایان نامه (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده) : کشور عراق با ویژگی های خاص تاریخی، مذهبی، فرهنگی، قومی ، پس از سقوط رژیم صدام و حضور نظامی آمریکا، در شرایط سخت و پیچیده قرار گرفت و اختلافات سیاسی و قومی و مذهبی (عرب و کرد و شیعه و سنی)، همراه با توطئه اشغالگران و بیگانگان، این کشور را بارها در آستانه فروپاشی سرزمینی قرار داد، معهذا نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه، در طول این سالها وحدت و وفاق ملی عراق تقویت شد. این تحقیق بر آن است تا با بررسی تاریخچه عراق و به ویژه وقایع سیاسی پس از سقوط رژیم بعث که تنها عامل وحدت ملی تا آن زمان بود، نقش مرجعیت عالی شیعه در مقابله با بحران وفاق ملی در عراق را بررسی کند. پرسش اصلی تحقیق این است که مرجعیت عالی شیعه در عراق که در شخص آیت الله سید علی سیستانی متبلور است، در وحدت ملی بین قومیت ها و فرق مذهبی و وفاق سیاسی گروههای سیاسی و عناصر فعال در صحنه عراق چه نقشی داشته است؟ و اگر تأثیرگذار بوده است، عوامل ایجاد وفاق توسط مرجعیت عالی شیعه چه بوده است؟ مبانی نظری این پژوهش از سه رهیافت مدد گرفته است: نطریه ساختار و کارگزار، نظریه شکافهای اجتماعی و نظریه رهبری کاریزماتیک.در این پژوهش ابتدا به نقش ساختار و کارگزار در جامعه عراق و تأثیرات متقابل آن دو برهم با نگاه ساختارگرایی و اراده گرایی پرداخته و سپس بر بررسی شکافهای اجتماعی قومی، مذهبی، زبانی درعراق متمرکز شده و در نهایت نقش رهبری کاریزماتیک آیت اله سیستانی در ایجاد، حفظ و تقویت وحدت و وفاق ملی مورد بررسی واقع شده است. در این رهگذر، به جایگاه ویژه مرجعیت و مراجع تقلید درعراق، رهبری سیاسی مرجعیت پس از اشغال، عناصر و الگوهای رفتاری مرجعیت و شخص آیت الله سیستانی، مواضع و سیاستها و نیز ویژگی های شخصیتی ایشان در ایجاد وفاق ملی پرداخته شده ودر جهت تایید فرضیه نشان داده شده که آیت الله سیستانی در مقام مرجع عالی شیعه عراق از سقوط رژیم بعثی صدام تا کنون نقش بی بدیل و تعیین کننده در حفظ وفاق ملی و جلوگیری از فرو پاشی عراق داشته است . در خاتمه نیز، جمع بندی وچند پیشنهاد پژوهشی و اجرایی مطرح شده است کلید واژه ها: مرجعیت عالی شیعه عراق، آیت الله سیستانی، وفاق ملی