نام پژوهشگر: رضوان صادق زاده
سید موسی مرادی جلال الدین سلطان کاشفی
عنصر خیال به عنوان عنصری اساسی در شکل گیری یک اثر هنری بدون تردید هم زاد انسان بوده است، انسان ها در ادوار مختلف توانسته اند از طریق تخیّل کردن و نیروی خیال خود نه تنها در زمینه ی هنر بلکه به نوآوری های علمی و صنعتی دست یابند. همواره اساس هنر را تخیّل دانسته اند، و هنرمند است که توانایی ثبت تصاویر ذهنی و خیالی را در یکی از شاخه های هنری دارد. زیرا آفریدن صورت های نو از طریق تخیّل کردن امکان پذیر است. در پی آفریدن صورت های خیالی، از یک طرف با نقاشان سنتی ایران روبرو هستیم که در آن هنری سرآمد خلق کرده اند، و از سوی دیگر هنرمندان معاصر و نوگرا که موجب شدند پژوهش حاضر شکل گیرد. در این پژوهش به بررسی خیال پردازی در نقاشی نوگرای ایران پرداخته شده است. در پی جریان نوگرایی در نقاشی ایران می توان تحوّلاتی را شاهد بود، بنابر این در کنار اندیشه های مدرنیته تخیّلات هنرمندان نیز دستخوش تحوّلاتی گردیده است. چنان که می توان گفت خیال بسته به انسان ها در هر زمان و مکانی صورت های متفاوتی از خود دارد. نتیجه این که؛ هنرمند به مدد خیال هر آن چه را می یابد، از صافی خیال عبور می دهد و با قدرت خلاقیّت که خود زاده ی تخیّل است و با تغییر و دخل و تصرف در طبیعت دست به آفرینش می زند. مطالب نگاشته شده از منابع مکتوب به صورت کتاب خانه ای گردآوری شده است. و سعی بر آن بوده تا به کمک مطالب و تصاویر ضمن چند تعریف از خیال، به خیال پردازی در نقاشی نوگرای ایران پرداخته شود.
بهرام غنچه پور رضوان صادق زاده
هدف از جمع آوری و تدوین رساله حاضر ، بررسی و تحلیل تأثیرات نقاشی بر روی مجسمه سازی (چه به عنوان دریچه نگاه نقاشانه به مجسمه سازی و چه به عنوان کاربرد آن بر روی مجسمه به عنوان تکنیک ) و کاربرد تکنیکهای مجسمه سازی در نقاشی یا استفاده از مجسمه به عنوان شیء در اثر نقاشی است. این نگرش که زیر مجموعه ای از تقابل هنر ها با یکدیگر می واند تلقی شود در هنر معاصر که نقاشی و مجسمه سازی از مهمترین آنها می باشند نمود و جلوه ی روز افزونی دارد و در همین راستا به ارتباط این دو رشته ی هنر ی گسترش آنها و تأثیر شان بر یکدیگر اشاره می کنیم به گونه ای که مجسمه سازی و نقاشی برای هر چه آزادتر کردن خود از قید تعاریف سنتی و کلاسیک مورد استفاده در دوران پیش از مدرنیسم با به کارگیری ویژه گی های یکدیگر سعی بر گسترش محدوده خود و آزادی عمل بیشتر دارند. در این جا به روش توصیفی عمل شده ، با تحلیل و توصیف تصاویر و استفاده از اطلاعات تاریخ هنری و با تمر کز بر استفاده از ویژگیهای نقاشی در مجسمه سازی و بالعکس در دوره های تاریخی مختلف و مخصوصاً معاصر این گرایش ها مورد بررسی قرار می گیرد.
سمیرا حق شنو رضوان صادق زاده
گیاه در ایران همواره مورد توجه بوده است و استفاده از آن در نمادها و استعارات و کنایهها از قدمتی طولانی برخوردار است. نمادهایی چون درخت زندگی، باغ بهشت، رستاخیز گیاهان و ... در آثار هنری به جا مانده از قبل و بعد از اسلام به وفور استفاده شده است. چنین نمادهایی بیانگر ابعاد مختلف حیات مادی و ذهنی ایرانیان بوده است. این پژوهش ضمن بیان پیشین? حضور گیاه در اساطیر و هنر و ادب و عرفان ایران، به استفاده از آن در نقاشی معاصر (از 1320 تا کنون) پرداخته است. در بخش مطالعات موردی به آثار نقاشانی چون ابوالقاسم سعیدی، حسین کاظمی، سهراب سپهری، رضا درخشانی، مهدی حسینی و حسین محجوبی پرداخته شده است. ملاک انتخاب این نقاشان تنها نگاه شخصی آنان نیست بلکه اصرار آنها بر استفاده از گیاه و تأثیرگذاری آنها بر نقاشان بعد از خود میباشد. این نقاشان همگی از فرهنگ ایرانی سر بر آوردهاند و به دورهای مشترک تعلق دارند، هر چند تحت تأثیر فضاهای مختلف، تأثّرات متفاوتی در آثار آنها آشکار میشود. این رساله میکوشد با تأمل در مفهوم گیاه (مفاهیم ظاهری و زیباییشناختی و بالاخص مفاهیم نمادین و باطنی آن) و به روشی تحلیلی ـ توصیفی به مطالع? آثار آنان پرداخته، با تقرب به دنیای درونی نقاش و عمیقترین لایههای تخیل او، تأثرات هنرمند از محیط اجتماعی و ادب روزگار و مانند آنها را بررسی کند. همچنین این آثار از جهت حضور کهن الگوها و تأثیرپذیریشان از سنتهای کهن مورد بررسی قرار گرفتهاند.
منا نراقی رضوان صادق زاده
«مدرنیته» یا تجدد برای وصف انسان و یا جوامع و تمدن ها و دوره های تاریخی به کار می رود. این مفهوم عبارت است از حرکت در مسیر متحول ساختن فکر، فن، شیوه زندگی و خلاصه هرآنچه به زندگی مرتبط است و مفهومی اساساً غربی دارد. مدرنیسم در هنرهای بصری، از یک رشته تحولات اجتماعی، فرهنگی و هنری اروپا در سده نوزدهم ناشی شد. تلاش برای رهایی از بن بست هنر آکادمیک – که خود عصاره سنت طبیعت گرایی بود – هنرمندان نو جو را به تجربه های جدید کشانید. آنان به انگیزه راه جویی، امکانات تجسمی رنگ و خط را از نو آزمودند. آن ها پیگیرانه کوشیدند تا از راه خودبیانگری، به یک آرمان جدید دست یابند. در این رهگذر دگرگونی بنیادی در معیارها و مفاهیم زیبایی شناختی و اصول فنی هنر ایجاد شد؛ و از مجموعه دستاوردهای نوپدید، زبان هنری نویسی برای تبیین و تفسیر مفهوم عمیق تری از واقعیت شکل گرفت. مدرنیسم امری مداوم و پیوسته در حال دگرگونی است، پدیده هنر مدرن نیز که محصول تفکر مدرن می باشد، لحظه تولد آن تا حدودی مشخص، اما افول آن مبهم است. بررسی هنر مدرن و خاستگاه فکری آن در مقیاسه با هنر معاصر از ملزومات معرفی هنر زمانه ما می باشد. بررسی هنر مدرن در ایران و شناخت ریشه ها و الگوهای آن در قالب مطالعات موردی، نشان می دهد که هنر مدرن ایران حاصل برداشت ها و دریافت های شخصی است که با تأثیرپذیری کمال الملک از هنر غرب در دهه 1290 هجری شمسی یه ایران آورده شد از سوی دیگر تجربه هنر معاصر، صرف نظر از تمایزهای تاریخی، تفاوت های ذاتی و ماهوی با هنر مدرن دارد. این تفاوت ها نه فقط شکل رسانه ای، بلکه ساختار نظری، کارکرد اجتماعی هنر مدرن را در بر می گیرد. بنابراین معاصر بودن فراتر ار یک اشاره تاریخی، بر دگرگونی عظیمی در تعریف، مفهوم و شکل بیانی هنر نیز دلالت دارد. هنر معاصر در هر حدی از تأکید بر مضمون و محتوای خود، در هر حال نوعی ضدیت آشکار با جلوه های هنر مدرن ظاهر می شود. در این ارتباط هنر معاصر می تواند نوعی پیروزی اراده دیرین و ستیزه جویانه علیه سنت مدرنیستی در هنر قلمداد شود.
طاهر پورحیدری رضوان صادق زاده
نقاشی از فضا های شهری در تاریخ هنر نمونه های متنوعی را به دست داده از نماهای امپرسیونیستی گرفته تا تصویر پر زرق و برق خیابان ها در آثار نقاشان هایپررئالیست ، نقاشی از ساختمان های فرسوده و گاه مدرن و تازه ، توجه به مساله سکونت ، انسانها وخاطرات جمعی شان ، فضای رمانتیک شهر در شب و... اینها همگی دستمایه آفرینش هنری نقاشان دورههای مختلف قرار گرفته اند.این گوناگونی برخورد با شهر از سوی نقاشان ریشه در تمایلات اجتماعی و بینش شخصی و زمانهی آنها دارد و از این رو برخلاف نمود ثابتِ کالبد شهر برای همگان، ما شاهد بروز تصویرهای متفاوتی از شهر در نقاشی هستیم . هدف از تدوین رساله حاضر، تحلیل و تبیین مولفه های شهری تصویر شده در نقاشی معاصر ایران است که در فاصله سالهای1360تا1390هجری شمسی تصویر شده اند ، در همین راستا با جستجو در میان آثار هنرمندان این دوره و تحقیق به روش توصیفی ، با نمونه قراردادن آثار نقاشان منتخب و همچنین توصیف و تحلیل تصاویر با تمرکز بر روی خصیصه های مورد توجه در نقاشی از شهر مانند : تصویرمستند ،عینیت وذهنیت ، شکل بازنمایی، موضوعیت، وجوه اجتماعی و... به جمع بندی ویژگی های تصویرِ شهر در این بازه زمانی پرداخته شده است.
علی احمدی پیروزی ایرج اسکندری تربقان
در طول تاریخ نقاشی یکی از موضوعات غالب، توجه به پیکره ی انسانی بوده است. در دوران معاصر با سیطره ی انتزاع و ذهن گرایی و موضع گیری های تند هنر مدرن در برابر پیکره نگاری، نقاشی فیگوراتیو تا حد زیادی به حاشیه رفت. در دوران متأخر توجه به فیگور انسانی بار دیگر به عرصه ی هنر بازگشت که تفاوت هایی با رویکرد های پیشامدرن و مدرنیستی خود دارد. یکی از رویدادهایی که سبب شد دگرباره نقاشی فیگوراتیو مورد توجه قرار گیرد، نمایشگاه هایی با عنوان «گل انسانی» و «دمیدن روح تازه در کالبد نقاشی» بود که بعد ها هنرمندان آن به نقاشان «مکتب لندن» شهرت یافتند. در این تحقیق با تمرکز بر آثار دو هنرمند از این مکتب: لوسین فروید و فرانسیس بیکن و همچنین جنی ساویل به عنوان نمونه ای از هنرمندان متأخر و متأثر از این شیوه، به بررسی نقاشی فیگوراتیو معاصر پرداخته می شود. این بررسی با تکیه بر آراء و روش شناسی میشل فوکو انجام گرفته و چگونگی حذف بدن و فیگور در دوره های پیشین (بر مبنای دوره هایی که فوکو مشخص می کند) به عنوان زمینه پژوهش مطالعه می شود. در این پایان نامه با طرح نظریه ی محوریت بدن در آثار این نقاشان، در پایان نتیجه گیری می شود که نقاشی فیگوراتیو متکی به بدن و بدن نمایی است، نه بازنمایی انسان که تفاوت ویژه ی نقاشی فیگوراتیو کنونی را با گرایش های فیگوراتیو پیشین آشکار می کند و بدن رکن اساسی آثار هنرمندان یاد شده می باشد.