نام پژوهشگر: محمد مهدی توسلی

طبقه بندی و گونه شناختی سفال های فصل اول کاوش تپه صادق سیستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  عزیزاله اله پور   محمد مهدی توسلی

تپه صادق یکی از محوطه های اقماری شهر سوخته در جنوب شرق ایران است. آغاز استقرار در تپه صادق، هم زمان با گسترش و شکوفایی محوطه شهرسوخته بوده که این امر به سبب ازدیاد جمعیت و تخصص گرایی در منطقه سیستان و نیاز به مکان هایی مجزا ولی در پیوند برای تولید بیشتر روی داده است. کاوش و مطالعه در این محوطه، به منظور روشن نمودن وضعیت استقرارهای هزاره سوم در دشت سیستان و مطالعه رابطه میان مرکز و پیرامون به دنبال تخصص گرایی و ظهور جوامع پیچیده صورت گرفت. از جمله مدارکی که این مطالعات را پشتیبانی می کند سفال است که به مقدار زیاد در سطح این استقرارگاه دیده می شود. طبقه بندی سفال، شاخصه های متعددی از جمله خمیره، شکل، نقش، و غیره را شامل می شود که برای آن، باید تمام این شاخصه ها را در نظر گرفت و سپس به تجزیه و تحلیل آن ها پرداخت. در این پژوهش تلاش شده است پس از طبقه بندی داده های سفالی و مقایسه گونه شناختی این داده ها با مواد فرهنگی بدست آمده از مناطق هم جوار همچون دره بمپور، دره صوغان، بلوچستان پاکستان، افغانستان، آسیای مرکزی، سواحل جنوبی خلیج فارس و دریای عمان؛ جایگاه تپه صادق در ارتباطات و مبادلات فرهنگی با مناطق ذکر شده مشخص شود. طبقه بندی های انجام شده نشان می دهد که بیشتر سفال های این محوطه مربوط به سفال نخودی بوده و مقایسه های گونه شناختی صورت گرفته این نکته را روشن می سازد که بیش از 98% داده ها، هم زمان با دوره دوم ( 2800-2500 ق.م.) و سوم (2500- 2300 ق.م.) شهر سوخته است. از مستندات به دست آمده چنین بر می آید که بیشترین ارتباطات تپه صادق به صورت درون منطقه ای و مربوط به حوضه جنوب شرق ایران بوده است.

علل سقوط و فروپاشی تپه حسنلو (مطالعه موردی: دوره یiv )
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  محمد میرزایی   محمد مهدی توسلی

عصر آهن شمال غرب ایران به خاطر نقش محوری آن در شناخت فرهنگ و تمدن ایران از دیر باز جایگاه خاصی را در باستان شناسی ایران داشته است. از مهم ترین محوطه های این عصر تپه باستانی حسنلو می باشد که در دشت سولدوز در جنوب غربی دریاچه ارومیه قرار گرفته است و حفاری علمی آن با عنوان " پروژه حسنلو " به سرپرستی دایسون بین سال های 1956 تا 1974 صورت گرفته است. دایسون ادعا کرده است که دوره های v ، iv وiii عصر آهن این تپه باستانی را تشکیل می دهد و از میان آن لایه ها، دوره iv مهم ترین آن ها بوده و بیشترین آثار از این لایه بدست آمده است. دوره iv به دلایلی نامعلوم ، با آتش سوزی بزرگ و ورود مهاجمان ، به ناگهان از بین رفت تا جایی که هیچ خاطره ای از این مردمان به جای نماند. در نقد منابع موجودی که بیشتر اورارتوها را مقصران این تهاجم می دانند ،این تحقیق با دلایل علمی تلاش دارد تا اثبات نماید که دوره iv ، در واقع آخرین لایه از تپه حسنلو بوده است که نه با تغییرات آب و هوایی و زیست گاهی ، بلکه در حمله ای از سوی لشکریان سارگون دوم – با عنایت به کتیبه پادشاه مذکور- نابود شده است. به نظر می رسد تعدادی از محوطه های این عصر از تاریخ ایران باستان در شمال غرب، در تسویه حساب سراسری از بین رفته باشد. محوطه باستانی حسنلو (دوره iv ) هم در این تهاجم از بین رفت و دیگر مسکون نشد و متروک ماند.

مطالعه نمونه های سفالین جمع آوری شده از سطح محوطه های دوران اسلامی در شهرستان نیک شهر و چابهار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  مریم زور   محمد مهدی توسلی

با توجه به اینکه سرزمین بلوچستان در طی دوران اسلامی دارای استقرارهای فروان بوده است، اما متأسفانه مطالعه سفالینه های اسلامی کمتر مورد توجه محققان و باستان شناسان دوران اسلامی قرار گرفته است. برای تأمین این منظور، بر آن شدیم که مجموعه سفالینه های اسلامی جمع آوری شده در بررسی شهرستان های نیک شهر و چابهار در استان سیستان و بلوچستان که به ترتیب در سال های 1381 و 1388 خورشیدی از سوی روح لله شیرازی انجام گرفته است را مورد مطالعه و بررسی قرار داده و حاصل کار را در غالب پایان نامه مذبور تحت عنوان "مطالعه نمونه های سفالین جمع آوری شده از سطح محوطه های دوران اسلامی در شهرستان نیک شهر و چابهار" به رشته تحریر در آوریم. در نتیجه سعی گردید که تمامی 474 قطعه سفال اسلامی بدست آمده از حوزه نیک شهر و چابهار مورد مطالعه (طبقه بندی، گونه شناسی و گونه شناختی) قرار گیرند. بدین ترتیب کلیه سفال ها بر اساس دو متغیر نوع پوشش و ساده یا منقوش بودن به چهار گروه سفال بدون لعاب و ساده، سفال بدون لعاب و منقوش، سفال لعابدار و ساده، سفال لعابدار و منقوش تقسیم گردیدند. سپس بر اساس یک یا چند متغیر سفالینه های طبقه-بندی شده به گونه های متعددی تقسیم شده و به منظور انجام مقایسه گونه شناختی نمونه های منتخب هر گونه از نظر متغیرهای مختلف با سفالینه های تاریخ گذاری شده و دیگر محوطه ها اسلامی مورد مقایسه قرار گرفتند. با توجه به مطالعات انجام شده نتایج زیر حاصل شد: 1ـ نتایج مطالعات انجام شده نشان می دهد که سفال با تزئین اسگرافیتو سفال غالب دوران اسلامی بلوچستان می باشد که با توجه به گونه شناختی با مناطقی چون نیشابور، بامیان و کوش در محدوده زمانی 4 تا 7 هجری قمری در این منطقه رواج داشته و از رونق بر خوردار بوده است. 2ـ با توجه به بررسی و مقایسه کیفیت نقوش گونه هایی همچون سفالینه های " قلم مشکی" و "آبی سفید" با نقوش سفالینه های دیگر مناطق، به روشنی میتوان دریافت که در مجموع سفالینه های اسلامی از نظر کیفیت نقوش تزئینی به ویژه ـ تزئین با رنگ ـ نسبت به مراکز عمده سفالگری در ایران و دیگر کشورهای اسلامی در سطح پایین تری قرار دارند و نبود حتی یک قطعه سفال با نقاشی روی لعاب همچون سفال زرین-فام، سیلهوتو، مینایی نشان میدهد که سفالگران بلوچستان دارای عدم تخصص و مهارت کافی در این تکنیک تزئینی بوده اند. 3ـ همان گونه که پیش از این اشاره شد این حوزه با توجه به گونه شناختی سفالینه ها و مشابهت فروان آنها با سفالینه های خراسان بزرگ، سیستان و حوزه جازموریان به ویژه جیرفت می توان به وضوح به ارتباط فرهنگی بین این مناطق پی برد. همچنین با بررسی و مقایسه سفالینه های این حوزه با کشورهای چون سوریه، عراق، مصر، امارات،ترکیه و چین می توان گفت که بلوچستان (حوزه نیک شهر و چابهار) دارای ارتباطات گسترده و همسانی فرهنگی و هنری با سایر مناطق بوده است. به طور کلی می توان گفت که با توجه به مطالعات انجام شده بلوچستان (حوزه نیک شهر و چابهار) در طی دوران اسلامی (سده های 4 تا 9 ه.ق) در زمینه سفالگری پیشرفت نسبتاً خوبی را داشته و ارتباط فرهنگی و هنری گسترده ای با مناطق همجوار و سرزمین های دور دست داشته است.

سبک شناسی منازل مسکونی دوره قاجار در اصفهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  مریم جهانگیری   محمد مهدی توسلی

چکیده شهر اصفهان به عنوان یکی از غنی ترین شهرهای تاریخی - فرهنگی ایران که سرشار از بناهای تاریخی دوره اسلامی اعم از مسجد، حمام، مدرسه، کاروانسرا، خانه و ... می باشد، از منظر مطالعه معماری مسکونی کمتر مورد توجه قرار گرفته و هر از چند گاهی در جریان احداث بناها و نیاز های جدید شهری، از خانه های تاریخی قربانی گرفته شده است. لذا نگارنده با توجه به اهمیت این بخش از تاریخ معماری و ضرورت مستند نگاری این دست از آثار معماری، در این پژوهش به مطالعه معماری مسکونی دوره قاجار شهر اصفهان پرداخته و هفت نمونه از خانه های مطرح را از نظر پلان و تزیینات مورد بررسی قرار داده است. از این روی برای کسب نتیجه مطلوب ابتدا با مطالعه کتابخانه ای به بررسی کلیات پژوهش پرداخته و سپس با بررسی میدانی و تهیه تصویر از بناهای منتخب به تجزیه و تحلیل معماری مورد بحث از نظر پلان و سپس تنوع تزیینات و نوع مصالح به کار رفته در تزیینات پرداخته که در نتیجه این بررسی معماری مسکونی اصفهان در دوره قاجار از نظر پلان تابع معماری بومی منطقه و از نظر تزیینات دارای تنوع شایان توجهی است. پلان و تزیینات خانه های مسکونی قاجار در اصفهان بنا به مقطع زمانی ساخته شده ، گاهی تحت تأثیر هنجارهای مختلف همچون ورود فرهنگ بیگانه قرار می گرفته است. کلید واژه: اصفهان، خانه تاریخی، دوره قاجار، پلان، تزیینات

بررسی تطبیقی ارث و حضانت زن در قوانین موضوعه ایران و پاکستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  کلثوم یزدانی شیری   امیرحمزه سالارزایی

چکیده زن از نظر اسلام در جایگاه یک انسان، از حقوقی برخوردار است که عبارتند از: حقوق مالی و غیر مالی. از جمله حقوق مالی، ارث می باشد که قوانین اسلام، بین سهم زن و مرد در ارث بردن، تفاوت قائل شده اند؛وسهم زن از ارث در بعضی موارد، نصف سهم مرد می باشد و همین مسئله باعث شده است که گروهیبه قوانین اسلام اشکال وارد کنند و بگویند اسلام از فرهنگ آن زمان تأثیر پذیرفته و برای مرد ارزش بیشتری نسبت به زن قائل شده است. این نوشتار که به روشتوصیفی – تحلیلی و با استناد به منابع مکتوب و سایتهایاینترنتی می باشد،با هدف پاسخ به آن شبهه و به تطبیق قوانین ایران و پاکستان که هر دو کشور اسلامی هستند، می پردازد و نقاط ضعف و قوت هریک را در موضوع ارث و حضانت زن در قوانین موضوعه هر دو کشور، مشخص می کند. نتایج نشان می دهند که در قوانین هر دو کشور در فرائض، (سهم ها وصاحبان آن ها که در قران مشخص شده) اشتراک دارند و وجه افتراق آن ها در طبقه بندی وراث و به تبع در حاجب های حرمانی و نقصانی و در تعصیب و عول (اضافه یا کمبود ترکه نسبت به سهم وارث) می باشد. اینکه مازاد بر چه کسانی، رد و کمبود ترکه بر چه کسانی وارد می شود بین فقه و حقوق ایران و پاکستان، تفاوت وجود دارد و نکته دیگر اینکه در فقه حنفی، برادران مادری نیز حاجب مادر محسوب می شوند و سهم مادر را از یک سوم به یک ششم کاهش می دهند؛ ولی در فقه امامیه این گونه نیستو از جمله حقوق غیر مالی زن، حضانت می باشد. سن حضانت در قانون پاکستان که مبتنی بر فقه حنفی می باشد، دختر تا 15 سال و پسر تا هفت سال در حضانت مادر می باشند ولی در این مورد هم، بیشتر، مصلحت کودک در نظر گرفته می شود؛ ولی در قانون مدنی ایران سن 7 سال برای کودک معین شده است.در این تحقیق، بررسی می شود که چه سنی مناسب است که کودک در حضانت مادر باشد. فایده این تحقیق، این است که با تطبیق حقوق دو کشور در مورد موضوع مذکور، نقاط ضعف و قوت قانون کشورمان در آن مورد، مشخص می شود و قانون گذار در آینده می تواند با نگاه جدید و به تناسب زمان، اصلاحات را در مجموعه قوانین مدنی مرتبط، صورت دهد. واژگان کلیدی: ارث، حضانت، حقوق مالی و غیر مالی، عول، تعصیب

طبقه بندی و تاریخ گذاری مجموعه سکه های پیش از اسلام موزه آستان قدس رضوی مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  زهره شجاع پور   محمد مهدی توسلی

با توجه به اینکه سکه های موزه ی آستان قدس رضوی از مکان های حفاری شده و در میان لایه های باستانی به دست نیامده اند، بلکه از طریق دستگیری قاچاقچیان اشیاء عتیقه، به موزه منتقل و یا توسط مجموعه داران، اهدا شده اند، لذا اینجانب انجام این تحقیق را بر خود ضروری دانسته و علاقمند به معرفی و مطالعه این مجموعه شده تا حاصل کار را در قالب یک پایان نامه، تحت عنوان " طبقه بندی و تاریخ گذاری مجموعه سکه های پیش از اسلام موزه آستان قدس رضوی " به رشته تحریر درآورم. این تحقیق با اهداف زیر انجام شد: ? طبقه بندی و گونه شناسی سکه های پیش از اسلام ایران، در موزه آستان قدس رضوی مشهد ? شناخت توالی زمانی سکه ها ? شناسایی مشخصات فیزیکی سکه ها ? مطالعه تصاویر، اشکال و کتیبه های نقر شده ? بررسی روند تغییرات صورت گرفته بر روی سکه ها و نتایج به عمل آمده به شرح زیر است: • سکه های دوران تاریخی موزه آستان قدس رضوی را می توان بر اساس معیارهایی چون خط، نمادها و علائم مذهبی، از سکه های دوران اسلامی باز شناخت؛ زیرا این سکه ها ازلحاظ ضخامت، وزن و جنس تقلیدی از سکه های ساسانی بودند و تنها با اضافه کردن کلمات عربی چون بسم الله و... به خط کوفی، بر حاشیه بیرونی روی سکه و تاریخ 20 یزدگردی در پشت آن ها، قابل تشخیص هستند. • مطالعه ی این سکه ها، محل ضرب، نام پادشاه، نظام متمرکز در خصوص ضرب سکه در دوران تاریخی را آشکار ساخت. • سکه های هخامنشی در موزه آستان قدس رضوی، بدلیل نداشتن خط و تاریخ، ساییدگی زیاد و کمبود منابع مرتبط، به طور کاملاً دقیق قابل تشخیص نبوده و سکه های موجود به صورت نسبی شناسایی شدند. • سکه های مقدونی و سلوکی به علت داشتن نام شاه و منابع تاریخی به صورت دقیق تری مورد گونه شناختی قرار گرفتند. • در پشت سکه های پارتی، نام کلیه ی شاهان با عنوان ارشک(با القاب مختلف) آورده شده. نداشتن تاریخ ضرب و نام دقیق شاهان بر روی سکه ها، منجر به اختلاف نظر بین محققان شده است. در این تحقیق، ضمن ذکر منابع مختلف، شناسایی و گونه شناختی سکه های پارتی بر حسب نظر اکثریت انجام شده است. • طبقه بندی و گونه شناختی سکه های ساسانی به دلیل دارا بودن نام شاه و تاریخ، با دقت بیشتری صورت گرفته است. هرچند تاریخ مذکور بیانگر آغاز و پایان حکومت هر شاه است اما شناسایی این مسکوکات به مراتب آسان تر از دوران های قبل می باشد. • با شروع دوران اسلامی، سکه هایی که مشهور به عرب - ساسانی بودند، در اوایل فتح ایران توسط اعراب ضرب می شدند و تقلیدی از سکه های ساسانی بودند که تنها با اضافه کردن کلمات عربی چون بسم الله و... به خط کوفی، بر حاشیه بیرونی روی سکه و تاریخ 20 یزدگردی در پشت آن ها، قابل تشخیص هستند. واژگان کلیدی: ایران- سکه- موزه ی آستان قدس رضوی-هخامنشی-مقدونی-سلوکی-اشکانی-ساسانی.

نقد و بررسی باستان شناختی آخرین دستاوردهای انسان شناسی پیش از تاریخ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  علیرضا ابراهیمی ایده لو   محمد مهدی توسلی

دیرین انسان شناسی از موضوعات بسیار جذاب در باستان شناسی است و این علم به مطالعه انسان از دو منظر زیستی و فرهنگی می پردازد. باستان شناختی پارینه سنگی از موضوعات پر رمز و راز حیطه مطالعات باستان شناسی و به خصوص انسان شناسی است و تا کنون منابع اندکی از آن به زبان فارسی به تألیف در آمده است. از آن جا که انسان موضوع محوری در این مطالعات است، از دیرباز پرسش های گوناگونی در ذهن پرسشگر بشر جای گرفته که انسان از کجا آمده است؛ منشا او در کجاست؛ آغاز و انجام حضور او در جهان چگونه است؛ پیش از او انسانی به این شکل و با این خصوصیات وجود داشته است؛ چگونه فکر می کرده است؛ چگونه زندگی می کرده است؛ و... . برای درک این پرسش ها، دانشمندان از سده گذشته به طور جدی پای در میدان عمل نهادند و با مطالعات پیوسته و استفاده از شیوه های علمی متداول زمان خود برای یافتن پاسخ، راهی سرزمین ها و قاره های مختلف به ویژه آفریقا شدند. در ایران نیز تلاش های اندکی هرچند ناقص صورت گرفت. امروز جهان همچنان در برابر همان پرسش ها قرار دارد و پاسخ های بدست آمده را هربار با تردید می نکرد و ارزیابی می کند، اما ذهن پرسشگر او همچنان در شک و تردید است. در این پایان نامه تلاش شده با در نظر گرفتن آن پرسش ها، و با استفاده از وارسی نتایج مطالعات انجام شده، نگاهی دوباره به انسان شناسی دیرین صورت گیرد. هدف این پژوهش بازبینی آن نتایج با سئوالات جدیدی است که تلاش می کند با پیش فرض پاسخ هایی به نتایج قابل قبول برسد. بنابراین با گردآوری اسناد مکتوب و در دسترس، در اینجا مجددا آن آثار به نقد درآمده و از طریق مطالعه دوباره آن ها این سئوال اصلی مطرح شده است که، چه رابطه ای می توان میان انواع نخستی های پیش از تاریخ و فناوری های ساخت دست افزارهای سنگی موجود یافت و از سوی دیگر عوامل انقراض نخستی ها و پیدایش انسان مدرن و گوناگونی دست افزارهای سنگی تابع چه شرایطی بوده است. هدف نهایی این پژوهش، تلاش برای تدوین مرجعی نسبتا کامل از آخرین دستاوردهای علم دیرین انسان شناسی و بازشناسی نقش اقلیم و تطابق های جسمانی در شکل گیری جوامع انسانی پیش از تاریخ است و در پایان کار در خصوص نحوه تطور انسان و رابطه آن با دست افزارهای پیش از تاریخ و چگونگی پیدایش انسان مدرن پیشنهاداتی در قالب جمع بندی پایان نامه ارئه شده است

پژوهشی بر سکه های فرترکه و الیمایی در دوره اشکانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  امیر امیری نژاد   محمد مهدی توسلی

حکومت های محلی الیمایی و پارس از مهم ترین حکومت های مستقل و نیمه مستقل در دوره های سلوکی و اشکانی بودند، اگرچه در موضوع تاریخ، فرهنگ و هنر این دوره تحقیقات و پژوهش های زیادی انجام شده است، پیرامون این دو حکومت محلی مطالعات و پژوهش های مستقل و مبسوط صورت نگرفته است؛ از این جهت هنوز بسیاری از رویدادهای این دوره در ابهام و تاریکی مانده است. از آنجا که سکه ها یکی از مهم ترین یافته-های فرهنگی می باشد که به لحاظ گاهنگاری مطلق، اطلاعات فرهنگی، هنری، اعتقادی و اقتصادی مهم و ارزنده ی را در بر دارند، مطالعه سکه های این حکومت ها می تواند اطلاعاتی هر چند اندک از الیمایی ها در خوزستان و فرترکه داران در پارس ارائه دهد. در راستای این هدف پژوهش پیش رو سعی دارد تا با مطالعه این داده مهم فرهنگی و مددگیری از شواهد باستان شناختی و قرائن تاریخی، به این مهم نائل آید. برای رسیدن به این منظور، سکه های شاهان الیمایی و شاهان سلسله نخست پارس(فرترکه) پس از جمع-آوری اطاعات اولیه مانند تصویر سکه ها و... این اطلاعات با دقت مورد مطالعه قرار گرفت، در ادامه تلاش شد تا با نشانه شناسی و ریخت شناسی هر یک از این سکه ها و مقایسه آنها با سکه های حکومت های هم دوره، هویت واقعی و مفهوم حقیقی آنها بدست آید تا مهمترین هدف این پایان نامه تحقق یابد. نتایج حاصل از این پژوهش که بر اساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و بر اساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات تاریخی به شمار می رود، آشکارا نشان می دهد که: ? نقوش روی سکه های شاهان اولیه پارس(فرترکه) مذهب و آیین اجداد خود یعنی هخامنشیان را منعکس می کند. ? خطوط و نقوش بکار رفته در سکه های الیمایی در سلسله نخست تحت تاثیر مستقیم هنر و آیین هلنی (یونانی) قرار داشته که در سلسله دوم از میزان این تاثیرپذیری به طور چشم گیری کاسته شده است و سکه های این سلسله تحت تاثیر هنر و آیین اشکانی قرار داشت و در سلسه سوم نیز این روند ادامه پیدا کرده است. ? این سکه ها از فرهنگ و سبک خاصی تا اواخر دوره الیمایی پیروی نکرده است؛ لذا با توجه به ملوک الطوایفی بودن این دوره زمانی در ایران، با تغییر سلسله حاکم از سلوکیان به اشکانیان و با تغییر در میزان قدرت و ضعف این دولت ها در محدوده زمانی، سبک و ساختار این سکه ها نیز تغییر کرده است.

مطالعه نمونه های سفالین دوره اشکانی در سیستان ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  محمد صادق روستایی   رضا مهرآفرین

سرزمین سیستان با توجه به موقعیت سوق الجیشی خود و قرار گرفتن در سرحدات شرقی کشور، نقش به سزایی را در طول تاریخ ایفاء نموده است. با استناد به منابع تاریخی تردیدی نیست که سیستان در دوره اشکانی از اهمیت و اعتبار فراوانی برخوردار بوده است، به نحوی که تاج گذاری پادشاهان اشکانی به دست خاندان سورن انجام می شد که در سیستان حکومت داشتند. علاوه بر منابع تاریخی، وجود محوطه های شاخص اشکانی همچون محوطه های کوه خواجه، قلعه سام، تپه آتشگاه و نزدیک به 400 محوطه مربوط به این دوره که در بررسی باستان شناختی سیستان شناسایی شد، مهر تأییدی بر اهمیت سیستان در طی دوره اشکانی است. با توجه به اهمیت سفال در مطالعات باستان شناسی برای شناخت فرهنگ ها و تمدن های مختلف، لازم بود تا به طور اجمالی و علمی سفال های اشکانی سیستان مورد مطالعه قرار گیرند. برای این منظور تمام سفال های اشکانی به دست آمده از بررسی باستان شناختی سیستان که طی دو فاز و در سال های 1386 و 1388 انجام شد، طبقه بندی و گونه شناسی شدند و در مرحله بعد با انتخاب نمونه های شاخص از بین مجموع سفال ها، مقایسه گونه شناختی آنها با سایر محوطه های اشکانی داخل و خارج ایران انجام شد. هدف اصلی این پژوهش، مطالعه سفال های اشکانی سیستان برای پی بردن به وضعیت صنعت سفال گری این منطقه و همچنین مشخص کردن روابط فرهنگی با دیگر مناطق است. تحلیل گزارش های آماری نشان می دهد صنعت سفال گری مردم سیستان در دوره اشکانی در شرایط مطلوبی قرار دارد و اکثر سفال ها از لحاظ میزان پخت و فشردگی خمیره کیفیت خوبی دارند. همچنین مقایسه گونه شناختی وجود ارتباط با سایر مناطق به خصوص مناطق همجوار را تأیید می کند. پایان نامه حاضر در پنج فصل تدوین شده است که هر فصل با توجه به موضوع مورد بحث به بخش های متعدد تقسیم می شود. فصل اول شامل کلیات طرح تحقیق است که به اهداف پژوهش، سوالات اصلی پژوهش و فرضیاتی در پاسخ به سوالات مذکور و همچنین دلایل لزوم چنین مطالعه ای پرداخته می شود. در فصل دوم به طور خلاصه به مباحث جغرافیای طبیعی سیستان پرداخته شده است. فصل سوم شامل دو بخش است؛ بخش اول در مورد سیستان در دوره اشکانی با استناد به منابع تاریخی است و بخش دوم به اهمیت سیستان در دوره اشکانی با استناد به مطالعات باستان شناسی پرداخته می شود. فصل چهارم مهم ترین فصل پایان نامه حاضر است که به مطالعه سفال های اشکانی سیستان می پردازد. در این فصل سفال های مورد نظر طبقه بندی و گونه شناسی می شوند و مطالعات آماری به شکل جدول بیان می شود. طرح و عکس نمونه های سفالین، جدول ویژگی سفال ها و همچنین جدول مقایسه گونه شناختی در آخر این فصل آمده است. فصل پنجم و آخر این پایان نامه شامل سه بخش است. بخش اول به تحلیل مطالعات آماری، طبقه بندی و گونه شناسی و مقایسه گونه شناختی سفال های اشکانی می پردازد. بخش دوم شامل ارزیابی فرضیات مطرح شده است و بخش آخر نیز شامل جمع بندی و نتیجه گیری از کل پایان نامه می شود.

بررسی و شناسایی تاثیرات اقلیم و محیط زیست بر شکل گیری و توسعه معماری سیستان در دوره های اسلامی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  مجتبی سعادتیان   داود صارمی نایینی

سیستان سرزمینی است با وضع خاص طبیعی، جغرافیایی و اقلیمی، و به لحاظ دارا بودن چنین ویژگی هایی است که جنبه های مختلف زندگی ساکنان این دشت را تحت تاثیر قرار داده است. معماری یکی از مهم ترین مواردی است که متاثر از ویژگی های طبیعی منطقه است. بر همین مبنا هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی و شناسایی محرک های طبیعی و اقلیمی در شکل گیری و توسعه ی معماری سیستان در طول دوره های اسلامی می باشد و در راه رسیدن به این مهم، علاوه بر بهره بری از مطالعات اسنادی در طبقه بندی و تحلیل شاخصه های آب و هوایی منطقه، بخش مهمی از اطلاعات مرتبط با ویژگی های معماری دوره های اسلامی سیستان، در نتیجه ی مطالعات میدانی نگارنده بدست آمد. پس از اتمام مطالعات میدانی کار تکوین اطلاعات بدست آمده از مطالعات میدانی و تجزیه و تحلیل آن بر اساس مطالعات جغرافیایی سیستان آغاز گردید و بر اساس آن مشخص گردید که معماران و بانیان شهرسازی در طول دوره های مختلف اسلامی با در نظر گرفتن عواملی از قبیل وضعیت زمین شناختی، ناهمواری ها، جهت وزش باد، آب های سطحی و زیر سطحی، مصالح در دسترس و با استفاده از نقشه های استاندارد، پوشش های متناسب، پی سازی بنا و تعبیه سازه های خنک کننده مانند بادگیر و خارخانه، سعی در ایجاد فضاهای آرام و دلنشین برای ساکنان بنا کرده اند و به میزان زیادی در این راه موفقیت هایی را بدست آورده اند.

بررسی تطبیقی طلاق وآثار آن درایران و پاکستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  نیره قویدل حیدری   امیر حمزه سالارزایی

طلاق یکی از راه های انحلال نکاح است و از نظر اسلام مذموم است. ولی از آن جا که اسلام مایل نیست آرامش و آزادی انسان ها از بین برود، با اصل طلاق موافق است. این تحقیق با روش توصیفی – تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای و نرم افزارهای مرتبط انجام شده، به تطبیق قوانین ایران و پاکستان که دو کشور از چهار کشور جمهوری اسلامی می باشند، می پردازد. پرسش اصلی پایان نامه این است که آیا میان طلاق و آثار آن، در ایران و پاکستان تفاوت اساسی وجود دارد؟ بررسی ها نشان می دهند که با توجه به این که قوانین ایران بر اساس فقه امامیه است و پاکستان دارای نظام حقوقی کامن لا و برگرفته از فقه حنفی است؛ قوانین دو کشور در زمینه ی انواع، شروط و موجبات طلاق شباهت دارند و در موارد جزئی، تفاوت دارند که به همین دلیل آثار طلاق از قبیل مهریه، نفقه و حضانت نیز تا حدودی متفاوت است. قابل به ذکر است که در پاکستان دربرخی موارد، به علت سکوت قانون یا عدم اجرای آن زنان مطلقه به حقوق مالی مطلوب که شریعت برای آنان تعیین نموده کمتر نائل شوند.

مطالعه تطبیقی فرهنگ و جمجمه سنجی نوع نئاندرتال بر اساس داده های باستان شناختی (مطالعه موردی: انسان شانیدار)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  سارا بارانی نیا   محمد مهدی توسلی

مشهورترین نوع انسان هوشمند قدیمی، نئاندرتال است و بیشترین سنگواره های کشف شده ی نوع انسان، مربوط به انسان نئاندرتال می باشد. به نظر میرسدکه انسان نئاندرتال در حدود 160 هزار سال پیش در دوره پلیستوسن فوقانی، از آفریقا به اروپا و آسیا مهاجرت کرده است. اولین کشف استخوان های نئاندرتال در اواخر دهه 1820 در اروپای غربی روی داد. پس از آن استخوان های بهتری از نئاندرتال پیدا شد. در کل این نوع، از سازگاری و شعور بیشتری نسبت به انواع پیش از خود داشت. سنگواره های این نوع در آسیا (در غار شانیدار در عراق، در غار تابون در فلسطین اشغالی و...) نیز کشف شده است؛ با این وجود هیچ نوع انسان کهن دیگری مانند نئاندرتال ها موجب بحث و نیز اشتباه از نظر زیستی و فرهنگی در طی یک قرن و نیم گذشته نبوده است. در این تحقیق مطالعه نئاندرتال ها به صورت موردی، با مطالعه بر روی فسیل های کشف شده در غار شانیدار انجام شد. تحقیقات به صورت کتابخانه ای و در قالب مقایسه تطبیقی نئاندرتال با انسان هوشمند (هوموساپینس) و انسان قائم (هوموارکتوس) انجام شد و از این طریق فرهنگ و جمجمه سنجی آنها و همچنین نحوه انقراض آنها با هم مقایسه شد. هموساپین ها، هوموارکتوس ها و نئاندرتال ها در حجم جمجمه، خط برجسته ی روی جمجمه، طول استخوان آهیانه ای، ابعاد استخوان پس سری، شکل کف جمجمه، جلوآمدگی صورت، پیوستگی آرواره ی زیرین، آرواره های بزرگ، جمجمه ی ضخیم، استخوان های بزرگ مربوط به صورت و اندازه ی دندان ها با هم متفاوت هستند. به نظر می رسد ظاهر منحصر به فرد نئاندرتال ها تطابقی با محیط سردی است که در زمان یخبندان وجود داشته است. همچنین اگرچه انسان نئاندرتال شباهت های بسیاری با انسان هوشمند مدرن دارد، اما در کل می توان نتیجه گرفت نئاندرتال ها به عنوان موجوداتی مجزا از هومو ساپین ها بوده و این مسئله در مورفولوژی آنها بوضوح آشکار است. انقراض نئاندرتال ها یکی از معماهای پیچیده باستان شناسی پارینه سنگی است که نظریه های مختلفی درباره آن مطرح شده است. رد پای انسان نئاندرتال از ?? تا ?? هزار سال قبل به طور کامل گم شده است. می بایست در جست وجوی دلایل متقاعد کننده ای باشیم که چرا آنها در این دوره به طور ناگهانی ناپدید شده اند. هنگامی که اروپا سردترین مرحله آخرین یخبندان را می گذراند، نئاتدرتال ها به تدریج کم و کمتر شدند. از این رو محققان نقش شرایط بد آب و هوایی را در مرگ و میر نئاندرتال ها مورد توجه قرار دهند.هدف از پژوهش حاضر بدست آوردن دلایل کافی و روشن برای منشا نئاندرتال ها و بررسی علل و عوامل انقراض مطالعه تطبیقی جمجمه سنجی انسان شانیدار با انسان قائم و انسان هوشمند مدرن است. شیوه تحقیق در این پایان نامه بصورت واکاوی منابع موجود و تجزیه وتحلیل آن هاست.

طبقه بندی، گونه شناسی، و مقایسه گونه شناختی سفال های خاکستری بدست آمده از حفاری های شهر سوخته(نمونه مورد مطالعه: ظروف گورستان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات 1392
  احمد فاضلیان سگوندی   محمد مهدی توسلی

شهرسوخته یکی از محوطه های کلیدی جنوب شرق ایران بوده که آغاز استقرار در این محوطه همزمان با عصر مفرغ( 3200ق.م) (دوره ای مقارن با رویدادهای بزرگی مانند آغاز شهرنشینی، گسترش تجارت با مناطق دور دست و گسترش خط) است. این محوطه با مساحتی در حدود 151 هکتار، که 120هکتار آن دارای آثار و بقایای مادی و فرهنگی بوده، متشکل از سه بخش اصلی: منطقه بزرگ مرکزیی، منطقه صنعتی و منطقه گورستان می باشد. با وجود پژوهش ها و مطالعات گسترده در زمینه های گوناگون به خصوص سفال ، پژوهش جامع ای بر روی سفال های خاکستری شهرسوخته صورت نگرفته است. پژوهش حاضر در مورد سفال خاکستری شهرسوخته بوده که ابتدا به طبقه بندی داده های سفالی بر اساس شاخص هایی همچون: فرم، نقش و رنگ نقش و غیره پرداخته و سپس با انجام مقایسه گونه شناختی آن ها با سفال های فرهنگ های مناطق همجوار همچون: دره بمپور، دره صوغان، پاکستان (به خصوص منطقه کچ مکران و کویته) و افغانستان، آسیای مرکزی و سواحل جنوبی خلیج فارس و دریا عمان، به تجزیه و تحلیل نتایج حاصله پرداخته می شود. طبقه بندی های انجام شده نشان می دهد که فرم کاسه، بیش ترین حجم داده های سفالی نوع خاکستری را تشکیل می داده است. بر اساس مقایسه های گونه شناختی صورت گرفته، تقریباً 28./. درصد داده ها همزمان با دوره دوم ( 2800- 2500ق.م) و سوم (2500- 2300 ق.م) شهرسوخته بوده و کاسه های مخروطی و کاسه های کم عمق نیمه کروی به لحاظ نقش و فرم بیش ترین شباهت را به ترتیب با نمونه های شاهی تمپ و محوطه امیر دارد، با توجه به مطالعات صورت گرفته بر روی این گونه سفالی می توان گفت به احتمال فراوان این فرم از ظروف خاکستری از گونه های وارداتی در گورستان شهرسوخته می باشد. از دیگر نتایج حاصل چنین بر می آید که داده های سفالی به لحاط فرم، نقش و خمیره بیشترین شباهت را با سفال های محوطه ی امیر در سیستان افغانستان و شاهی تمپ در پاکستان و گورستان دامین در دره بمپور دارد، به لحاظ فرم و نقش با محوطه های بمپور در بلوچستان ایران، یحیی در دره صوغان کرمان، میری کلات در پاکستان و موندیگک در افغانستان دارد و دیگر محوطه ها از جمله شهداد، رود بیابان، دامین، دمب سادات، فایز محمد و غیره نسبت به محوطه های مذکور شباهت کمتری را دارا می باشد.

مطالعه و بررسی بناهای موقوفه سبزوار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  حسن سالاری   داوود صارمی نایینی

در شهرهای دوران اسلامی بناهایی عام المنفعه وجود دارند که بافت اصلی هر شهر را تشکیل داده اند. این بناها در طول زمان توسط افراد خیر یا حاکمان وقف شده اند. وقف اگرچه در نگاه اول مقوله ای شرعی به نظر می رسد ولی به دلیل اهمیت آن در ساخت ابنیه و نقش آن در حفظ بافت شهری دارای اهمیت است.شهر سبزوار یکی از شهرهای دوران اسلامی با مردمی شیعه مذهب، بناهای وقفی زیادی از جمله کاروانسرا، مسجد، مدرسه و غیره را در خود جای داده است. این پژوهش با بررسی کتابخانه ای اصطلاح شرعی وقف، مشخص می-کند که وقف از نص صریح قرآن و روایات گرفته شده و از دیدگاههای مختلف، آن را مورد ارزیابی قرار داده و با استفاده از قواعد فقهی، دیدی باستان شناسانه از جمله ممنوعیت خرید و فروش املاک موقوفه، ثبات کاربری و تغییرناپذیری آنها را به دست می دهد که سبب ماندگاری و پایداری موقوفات و ثبات هویت دینی شهرهای اسلامی شده است. سپس با مطالعه اسنادی و کتابخانه ای وقف نامه های موجود و بررسی میدانی بناهای وقفی سبزوار، کارکرد آنها را در طول زمان بیان کرده و تشریح می کند که این بناها در کدام دوره تاریخی وجود داشته است. مطالعه وقف نامه ها نشان می دهد بناهای سبزوار کارکردهای مختلفی همچون دینی، آموزشی و فرهنگی داشته و متعلق به دوره سربداری به بعد هستند.

بررسی مفهوم فضا در نقشی راجپوت هند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده هنر و معماری 1392
  مریم شهرکی فرخنده   محمد مهدی توسلی

حکمای شرق و متصوفه متفقاً برآنند که بین عالم عقلی که عالم مجردات محض است و عالم محسوس که عالم مادیات محض است، عالم دیگری وجود دارد که اهالی آن صورت دارند اما جسم مادی ندارند. اهالی این عالم واسط، فاقد ماده اند. این مرتبه از هستی را عالم مثال و خیال منفصل و نیز برزخ می خوانند. فضای نگارگری راجپوت نیز فضای عالم مثال است، از این جهت که نگارگر هندی مدل بیرونی عالم محسوس را صورت نمی بندد و چون اهل شهود و مکاشفه است آنچه را که تخیل او از فضای عالم مثالی انعکاس یافته است، بازآفرینی می کند .ترسیم این فضای مثالی و محدود نبودن آن به زمان و مکان عالم مادی و این جهانی سبب می شود که نگارگر راجپوت عناصر خود را در یک مکان از چند جهت رؤیت کند و هرگز از طبیعت دو بعدی کاغذ خارج نگردد. نقاشی راجپوت که تصویر عالم خیال به معنی فلسفی آن است، مسأله ی اصلی این پژوهش است. و برای بررسی این مسأله و فرضیات مبتنی بر آن، سعی شده که این نقاشی ها از منظر فلسفی و حکمی مورد توجه و تأمل قرار دهیم. در بررسی های انجام شده مشخص گردیده که استفاده از رنگهای غیر واقعی و عدم نمایش دورنماهای سه بعدی و سایه و روشن، دلالت بر تصور عالمی غیر از عالم سه بعدی مادی دارد. نقاشی این دوره بیشتر در حیطه ی سلوک تجلی یافته است و در پهنه ی بیان هنری می توان آن را آخرین بقایای اوج روح هندی در وادی نقاشی شمرد.

رابطه بین ضریب سختی و نگرش نسبت به مرگ با بهزیستی روانشناختی در امدادگران هلال احمر
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  محمد مهدی توسلی   آذرمیدخت رضایی

هدف از پژوهش حاضر تبیین رابطه ضریب سختی و نگرش نسبت به مرگ با بهزیستی روانشناختی در امدادگران جاده ای هلال احمر می باشد.جامعه آماری این پژوهش کلیه امدادگران شهرستان های شیراز ، سپیدان و رستم می باشد. نمونه آماری 100 نفر بودند که از آنها آزمون به عمل آمد که ازروش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شدند.در این پژوهش از سه پرسشنامه جهت گرد آوری اطلاعات استفاده شده است که عبارتند از: پرسشنامه ضریب سختی (استولز1987) ، پرسشنامه نگرش نسبت به مرگ(ونگ،رکر،گسر1994) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی فرم کوتاه (ریف و کیز1995). تجزیه وتحلیل آماری دراین پژوهش ازروش آماری توصیفی، آماراستنباطی( میانگین، انحراف استاندارد ،درصد و ضریب همبستگی پیرسون ورگرسیون چند گانه استفاده شده است. وتجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss انجام گردیده است. یافته ها نشان دهنده این است بین ضریب سختی در ابعاد قابلیت فرد در کنترل و قابلیت فرد در پاسخگویی با بهزیستی روانشناختی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و در بعد گسترش و دیر پایی رابطه ای مشاهده نشد. و همچنین بین نگرش نسبت به مرگ در ابعادترس از مرگ ، اجتناب از مرگ ، پذیرش گرایشی و پذیرش اجتنابی با بهزیستی روانشناختی رابطه مثبت و معناداری وجود داردو پذیرش خنثی رابطه معناداری مشاهده نشد، در نهایت درمرحله پیش بینی ترس از مرگ و پذیرش گرایشی و قابلیت فرد در پاسخگویی می توانند بهزیستی روانشناختی را پیش بینی کنند.

طبقه بندی و گونه شناختی سفالهای فصل اول کاوش تپه صادق سیستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - پژوهشکده ادبیات 1390
  عزیزاله اله پور   محمد مهدی توسلی

تپه صادق یکی از محوطه های اقماری شهر سوخته در جنوب شرق ایران است. آغاز استقرار در تپه صادق، هم زمان با گسترش و شکوفایی محوطه شهرسوخته بوده که این امر به سبب ازدیاد جمعیت و تخصص گرایی در منطقه سیستان و نیاز به مکان هایی مجزا ولی در پیوند برای تولید بیشتر روی داده است. کاوش و مطالعه در این محوطه، به منظور روشن نمودن وضعیت استقرارهای هزاره سوم در دشت سیستان و مطالعه رابطه میان مرکز و پیرامون به دنبال تخصص گرایی و ظهور جوامع پیچیده صورت گرفت. از جمله مدارکی که این مطالعات را پشتیبانی می کند سفال است که به مقدار زیاد در سطح این استقرارگاه دیده می شود. طبقه بندی سفال، شاخصه های متعددی از جمله خمیره، شکل، نقش، و غیره را شامل می شود که برای آن، باید تمام این شاخصه ها را در نظر گرفت و سپس به تجزیه و تحلیل آن ها پرداخت. در این پژوهش تلاش شده است پس از طبقه بندی داده های سفالی و مقایسه گونه شناختی این داده ها با مواد فرهنگی بدست آمده از مناطق هم جوار همچون دره بمپور، دره صوغان، بلوچستان پاکستان، افغانستان، آسیای مرکزی، سواحل جنوبی خلیج فارس و دریای عمان؛ جایگاه تپه صادق در ارتباطات و مبادلات فرهنگی با مناطق ذکر شده مشخص شود. طبقه بندی های انجام شده نشان می دهد که بیشتر سفال های این محوطه مربوط به سفال نخودی بوده و مقایسه های گونه شناختی صورت گرفته این نکته را روشن می سازد که بیش از 98% داده ها، هم زمان با دوره دوم ( 2800-2500 ق.م.) و سوم (2500- 2300 ق.م.) شهر سوخته است. از مستندات به دست آمده چنین بر می آید که بیشترین ارتباطات تپه صادق به صورت درون منطقه ای و مربوط به حوضه جنوب شرق ایران بوده است.

بررسی باستان شناختی محوطه های پیش از تاریخ دشت سرخس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  داود بهروزی فر   محمد مهدی توسلی

برای شناسایی آثار دوره های پیش از تاریخ دشت سرخس، یک فصل بررسی باستان شناختی به روش میدانی در این دشت انجام شد و به وسیله مطالعه آثار گردآوری شده و مطالعات کتابخانه¬ ای مشخص گردید که هفت محل دارای آثار پیش از تاریخ، یعنی از دوره پارینه سنگی تا دوره پایانی عصر آهن را دارد. وسعت و تداوم فرهنگی در محل های پیش از تاریخ این دشت و وجود چهار رودخانه تجن، شورلوق، هریرود و کشف رود با امکانات و شرایط زیست محیطی رابطه مستقیم دارد. مطالعه آثار گردآوری شده از طریق بررسی های باستان¬ شناختی نشان می دهد که برخی سنت های فرهنگی جنوب غرب ترکمنستان طی دوران پیش از تاریخ در دشت سرخس رواج داشته و احتمالاً این دشت رابط بین جنوب غرب ترکمنستان و شمال شرق ایران بوده و سنت سفال گری آن بومی، محلی و خاص خود منطقه و به طور محسوس و معناداری متاثر از فرهنگ های جنوب غرب ترکمنستان می باشد و با وجود چهار رودخانه دائمی، معیشت کشاورزی و دامداری از دوره نوسنگی با سفال تا اواخر عصر آهن متداول تر بوده است. هدف اصلی این پژوهش ارائه جدول گاه نگاری تطبیقی محوطه های پیش از تاریخ دشت سرخس با محوطه های جنوب غرب ترکمنستان به عنوان منطقه ای بینابین فلات ایران و آسیای مرکزی می باشد. شناخت دقیق آثار دوران پیش از تاریخ دشت سرخس منوط به انجام گمانه ¬زنی، لایه¬ نگاری و کاوش های باستان ¬شناسی بیشتر است و با انجام یک فصل بررسی و شناسایی میسر نمی گردد.