نام پژوهشگر: چنگیز رحیمی طاقانکی
سارا کشتکار قلاتی چنگیز رحیمی طاقانکی
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه حافظه (فوری و تأخیری)، اعتماد به حافظه و شناخت و نگرش مسئولیت پذیری در بیماران مبتلا به اختلال وسواس- اجباری (از نوع وارسی)، بیماران مبتلا به اضطراب منتشر و گروه بهنجار بود. برای این منظور 25 نفر بیمار مبتلا به وسواس وارسی، 23 نفر بیمار مبتلا به اختلال اضطراب منتشر و 26 نفر گروه بهنجار انتخاب شد. روش از نوع علّی- مقایسه ای بود و داده های پژوهش اصلی پس از جمع آوری به وسیله مقیاس اعتماد به حافظه و شناخت (ندلجکوویک و کایریوس، 2007)، آزمون تصویر پیچیده ری- اوستریت (ری، 1965)، مقیاس نگرش مسوولیت پذیری (سالکوسکیس، رو، گلدهیل، موریسون و همکاران، 2000)، پرسشنامه پادوآ (ساناویو، 1988) و پرسشنامه افسردگی بک (ویراش دوّم) (بک، استر و براون، 1996) به کمک روش های آماری تحلیل واریانس و تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که نمرات گروه های وسواس وارسی، اضطراب منتشر و بهنجار، هم در مقیاس اعتماد به حافظه و شناخت در کل (خصیصه فراحافظه) و هم در هر چهار خرده مقیاس از لحاظ آماری با یکدیگر تفاوت معناداری داشتند. در زمینه نتایج مربوط به مقایسه گروه ها در عملکرد حافظه فوری و تأخیری نیز نتایج نشان داد که نمرات گروه های مذکور تنها در حافظه تأخیری از لحاظ آماری با یکدیگر تفاوت معنا داری دارند اما در حافظه فوری تفاوت معناداری با یکدیگر نشان ندادند. به نظر می رسد که مشکل اصلی بیماران مبتلا به وسواس وارسی در فرآیند فراحافظه آنان می باشد و در این میان کاهش اعتماد به حافظه، نقش اصلی را در تبیین این بیماری بر عهده دارد. نتایج این پژوهش در تأیید شکل گیری یک ساز و کار خودتداومبخش در وسواس وارسی می باشد.
سمیه شایسته نوراله محمدی
چکیده مقایسه خلق ,طرحواره های شناختی و نگرش های ناکارامد در سه موقعیت پذیرش, ترخیص و پیگیری در بیماران افسرده و مانیک به وسیله ی سمیه شایسته اختلالات خلق از شایع ترین اختلالات روانپزشکی هستند ومشخصه آنها این است که احساس تسلّط از بین رفته و فرد رنج و عذابی عظیم می کشد به صورت خلق پایین در دوره افسردگی و یا خلق بالا در دوره شیدایی نمود پیدا می کنند . هدف پژوهش حاضر بررسی خلق و نگرش های ناکارامد در زمان پذیرش , ترخیص و پیگیری در بیماران افسرده و مانیک روش : نمونه های این مطالعه بیماران مراجعه کننده به بیمارستان اعصاب و روان ایران در شهر تهران بود که در زمان پذیرش نیاز به بستری شدن آنها محرز شده و تشخیص افسردگی اساسی و مانیک دریافت کردند، می باشند. در این پژوهش حجم نمونه مورد مطالعه 34 نفر بود که 5 نفر آنها زنان و 5 نفر آنها مردان مبتلا به افسردگی می باشند و 17 نفرزن و همچنین 7 نفر مردان مبتلا به مانیک می باشند .یافته ها نشان می دهد خلق بیماران در زمان ترخیص کمتر از میزان پذیرش است . اما میزان آن در زمان پیگیری نسبت به زمان ترخیص افزایش یافته است .همچنین در مورد دو متغییر طرحواره هلی شناختی و نگرش های ناکارامد می توان گفت که بیماران در زمان پیگیری نسبت به دو زمان پذیرش و ترخیص میانگین بالاتری داشته اند .
زهرا رمضانی چنگیز رحیمی طاقانکی
اختلال وسواسی-اجباری، نوعی از انواع اختلالات اضطرابی است که مشخصه اصلی آن افکار خودایند، تکانه ها و تصاویر ذهنی مزاحم است که غالباً منجر به انجام عمل وسواسی می شود. همچنین اختلال وسواس، به طور کلی طیف وسیعی از افکار و اعمال را در بر می گیرد (به عنوان مثال وسواس شستشو، نظم، احتکار، وارسی و غیره). پژوهش های اخیر در حوزه ی شناختی رفتاری راجع به اختلال وسواس که توسط گروه بین المللی محققین وسواس صورت گرفته، نشان داده است که به طور کلی 6 حوزه ی شناختی در ایجاد و تداوم اختلال وسواس نقش ایفا می کنند که شامل مسئولیت پذیری، بیش برآورد تهدید، کمال گرایی، عدم تحمل ابهام، بیش اهمیت دهی و کنترل فکر می باشد؛ لذا ممکن است این سوال به ذهن متبادر شود که اساساً آیا هر یک این عقاید و شناخت ها، می تواند اختصاص به نوع خاصی از انواع وسواس داشته باشد یا خیر؟ در این تحقیق سعی ما بر این بوده که پیش بینی کنیم در وسواس و در هر یک از انواع آن شامل (شستشو، وارسی، فکری، احتکار، نظم، خنثی سازی) کدام یک از عوامل شناختیِ مسئولیت پذیری، بیش برآورد تهدید، کمال گرایی، عدم تحمل ابهام و کنترل/اهمیت افکار نقش بیشتری دارند. بدین منظور، تحقیق با استفاده از طریق نمونه گیری خوشه ای و با استفاده از پرسشنامه ی بازنگری شده وسواسی اجباری و نیز پرسشنامه باورهای وسواسی، بر روی 208 نفر از دانشجویان (با میانگین سنی 21 سال و انحراف استاندارد 6/1) صورت گرفت و نتایج با استفاده از روش آماری رگرسیون گام به گام، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد مسئولیت پذیری و بیش برآورد خطر، مهم ترین عامل در پیش بینی وسواس شستشو، وارسی، فکری، انباشت، خنثی سازی و وسواس گرایی می باشد. همچنین کمال گرایی و عدم تحمل ابهام، بیشترین نقش را در پیش بینی وسواس نظم ایفا می کرد. این نتایج، موید و شاهدی برای حمایت از نظریه شناختی سالکووسکیس است که به نقش کلیدی مسئولیت پذیری افراطی در اختلال وسواس اعتقاد داشت. همچنین با نتایج پژوهش هایی که نشان دادند عقاید مسئولیت پذیری در افراد دارای وسواس بیشتر است و مسئولیت پذیری، پیش بینی کننده ی وسواس می باشد، همخوان است.
lمرضیه خداهمتی چنگیز رحیمی طاقانکی
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه ی سبک ها و اختلالات توجه در بیماران اسکیزوفرن مثبت، اسکیزوفرن منفی، افسرده ی اساسی و دوقطبی با توجه به علائم بالینی آن ها بود. روش: این پژوهش از نوع علی – مقایسه ای می باشد. بدین منظور با روش نمونه گیری در دسترس، 13 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی مثبت، 14 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی منفی، 20 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی، 20 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی و 20 فرد بهنجار انتخاب و بر اساس متغیرهای سن، جنسیت، سطح تحصیلات و وضعیت تاهل همتا شدند و سبک های توجه، توجه انتخابی و نگهداشت توجه در آن ها به ترتیب به وسیله ی پرسشنامه ی سبک های توجه، آزمون استروپ و آزمون عملکرد پیوسته ارزیابی شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی lsd تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی منفی، اسکیزوفرنی مثبت، افسردگی اساسی و دوقطبی در سه مولفه ی پرسشنامه سبک های توجه (حواسپرتی، فشار زیاد و ظرفیت پردازش) به طور معناداری عملکرد ضعیف تری نسبت به گروه بهنجار داشته اند، اما در مولفه ی کنترل توجه تفاوت معناداری نشان ندادند و تنها گروه اسکیزوفرن مثبت و افسرده ی اساسی در مولفه ی کنترل مفهومی در مقایسه با گروه بهنجار تفاوت معنادار داشتند. تمام گروه های بالینی در همه ی مولفه های آزمون استروپ با یکدیگر تفاوت معنادار داشتند و همچنین تمام گروه های بالینی در سه مولفه ی آزمون cpt (خطای حذف، نمره کل پاسخ های درست و زمان واکنش) در مقایسه با گروه بهنجار تفاوت معنادار نشان دادند اما در مولفه ی خطای ارائه پاسخ تنها بیماران اسکیزوفرنی منفی تفاوت معنادار نشان دادند. هیچ کدام از این آزمون ها تفاوت معناداری بین گروه های بالینی نشان ندادند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی منفی، اسکیزوفرنی مثبت، افسردگی اساسی و دوقطبی در سبک های توجه، توجه انتخابی و نگهداشت توجه با افراد بهنجار تفاوت دارند اما تفاوت بین گروه های بیمار در این مولفه ها معنادار نبود.
سوده صحرایی چنگیز رحیمی طاقانکی
مصرف سیگار سالانه سلامتی هزاران نفر را به خطر میاندازد و موجب مرگ و میر مصرف کنندگان آن و حتی بیماری اطرافیانشان میشود؛ که عمدتاً مربوط به فرو دادن قطران و مونواکسید کربن دود سیگار است. علاوه بر این، نیکوتین موجود در دود سیگار فرد را دچار اختلالات روانشناختی نیز مینماید )مثل اضطراب و افسردگی( که به عوارض جسمی اضافه میشود. این مسائل انگیزه اصلی تلاش متخصصان بهداشتی برای یافتن روشی کارآمد در ترک سیگار است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر کاهش افسردگی، اضطراب و وسوسه مصرف سیگار انجام شد؛ که در آن از داوطلبان سیگاری شهر اصفهان استفاده شد. در این بررسی حجم نمونه 3 نفر بوده و بطور تصادفی برای سنجش افسردگی و dass در دو گروه 51 نفرهی آزمایش و کنترل قرارگرفتند. فرم 24 سوالی پرسشنامهی اضطراب آزمودنیهای دو گروه در مراحل پیشآزمون و پسآزمون، و تست فاگرشتروم جهت ارزیابی میزان وابستگی به نیکوتین آزمودنیها در پیشآزمون پسآزمون استفاده شد. آزمودنیهای گروه آزمایش به مدت 51 جلسه تحت و نرم deymed تمرینات نوروفیدبک قرار گرفتند. هرجلسه شامل 43 دقیقه تمرین بود. این آموزش با کمک دستگاه و سرکوبی موج تتا انجام شد.