نام پژوهشگر: فرزانه میکاییلی
مجتبی خانی فرزانه میکاییلی
دانش آموزان یکی از عناصر اصلی نظام تعلیم و تربیت هر کشوری به شمار می روند. لذا توجه به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان امر ضروری برای توسعه آموزش و پرورش و پیشرفت هر کشوری محسوب می شود. به طوری که عدم پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رکود آموزش و پرورش و عقب ماندگی کشور را به همراه خواهد داشت. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی نگرش نسبت به زمان، شادکامی و انگیز? پیشرفت با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال اول متوسطه انجام شد. نمونه مورد بررسی 300 نفر (150 پسر و 150 دختر) از دانش آموزان سال اول متوسطه ی شهر ملایر در سال تحصیلی 90-91 بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه شامل، پرسشنام? نگرش نسبت به زمان، شادکامی، انگیز? پیشرفت و عملکرد تحصیلی بود. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی از جمله آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام تحلیل شد. نتایج پژوهش در راستای معدود پژوهش های صورت گرفته در این زمینه است که نشان می دهد بین ابعاد نگرش نسبت به زمان (زمان گذشته مثبت و زمان آینده) شادکامی و انگیز? پیشرفت (انگیز? پیشرفت درونی ) با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد. نتیجه نهایی تحلیل رگرسیون گام به گام در سطح 05/0p< نشان داد که از بین متغیرهای نگرش نسبت به زمان، شادکامی و انگیز? پیشرفت، متغیر شادکامی در مقایسه با سایر متغیرهای از قدرت مناسبی برای پیش بینی و تبیین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان برخوردار است.
مجتبی عاشوری فرزانه میکاییلی
هدف مطالعه حاضر بررسی روایی مدل شناختی-اجتماعی رضایت شغلی معلمان مقطع متوسطه شهر ارومیه بود که با هدف تبیین رضایت شغلی طراحی شده است. برای رسیدن به این مهم از بین این جامعه 382 نفر به شکل تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. از این تعداد 194 نفر زن و 188 نفر مرد بودند. آزمون های رضایت شغلی، عاطفه مثبت، حمایت از رسیدن به هدف، خودکارآمدی، شرایط کار و پیشرفت هدف که هر کدام چند سنجه را دربرمی گرفتند، اجرا شدند. داده ها با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج حاصل نشان دادند داده های به دست آمده برازش مناسبی با مدل تئوریکی شناختی-اجتماعی و مدل مورد نظر در نمونه اخیر مدلی رواست. شاخص مربوط به نسبت مجذور خی به درجه آزادی کمتر از عدد 3 است که مقدار مناسبی بوده و نشان داد ساختار کوواریانس یافته ها با مدل پیشنهادی تئوریکی مطابقت دارد. شاخص rmsea نیز برابر 07/0 بود که مقداری مناسب به شمار می آید. سایر شاخص های برازش هم نشان دادند داده های حاصل از مطالعه تجربی برازش مناسبی با مدل تئوریکی رضایت شغلی دارند. علاوه بر این مسیر علی بین تمام مولفه ها معنی دار بوده و همگی بر هم تاثیر مثبت می گذارند. بررسی ضرایب مسیر حاکی از این بود که متغیر برونزای عاطفه مثبت بالاترین تاثیر را بر خودکارآمدی و حمایت از رسیدن به هدف و سپس بر رضایت شغلی دارد. بر این اساس، می توان نتیجه گرفت مدل شناختی-اجنماعی رضایت شغلی مدل تبیینی مناسبی برای رضایت معلمان ایرانی به شمار می رود و می توان از آن جهت پیش بینی رضایت شغلی و تدوین برنامه های ارتقای بهزیستی روانشناختی و رفاهی معلمان بهره گرفت. کلیدواژه ها: مدل شناختی-اجتماعی، رضایت شغلی، معلمان.
سکینه سلطانی فرزانه میکاییلی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی (mct) و درمان حل مسئله (pst) بر اختلال اضطراب اجتماعی (sad) دانشجویان دختر دانشگاه ارومیه انجام شد. برای رسیدن به این هدف، 300 نفر از دانشجویان به کمک پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور بررسی شدند و سپس کسانی که نمره اضطراب شان دو انحراف معیار بیشتر از میانگین داشتند، جدا شده و مجددا توسط چک لیست اضطراب اجتماعی بررسی گردیدند و 30 نفر از کسانی که sad داشتند به شکل تصادفی در سه گروه 10 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) قرار داده شدند. هر دو روش بر روی گروهای آزمایش اجرا شد و مجددا توسط پرسشنامه ها آزمون شدند. برای تحلیل داده های آماری پژوهش از آزمون t و تحلیل کواریانس استفاده گردید. نتایج به دست آمده، تفاوت نمرات هر دو گروه آزمایشی با گروه گواه را معنادار نشان دادند. بنابراین هر یک از درمان ها به نوبه خود بر کاهش اضطراب اجتماعی دانشجویان موثر دیده شدند. به نظر می رسد درمان فراشناختی با اصلاح مولفه های فراشناختی موجب اصلاح باورهای ناکارآمد و تعدیل سبک های انعطاف پذیری توجه و عوامل زیر بنایی تولیدکننده باورهای اضطراب گردیده و اضطراب اجتماعی را کاهش می دهد. اجرای حل مسئله درمانی نیز موجب خط و مشی های هدفمند خاصی می شود و انعطاف پذیری ذهنی خاصی به آنان در برخورد و مقابله با مشکلات می دهد. تفاوت نمرات اضطراب اجتماعی دو گروه آزمایش، در مولفه علایم فیزیولوژیک نیز معنی دار (01/0 p< 25/3t=) بود. به این معنی که pstبه علت تاثیر زیاد بر مولفه علایم فیزیولوژیک، نسبت به mct در کاهش sad تاثیر گذارتر بود و در دو مولفه دیگر (ترس و اجتناب) تفاوتی وجود نداشت.