قابلیت هایِ نمایشیِ منظومه ی هفت گنبد نظامی برای اقتباس در قالب مجموعه ی تلویزیونی ، موضوع این پژوهش است . منظومه ی هفت گنبد ، یک حماسه ی پهلوانی در مورد شخصیتی تاریخی به نام بهرام گور است و علاوه بر حوادث پهلوانی ، دارای هفت داستان مستقل نیز هست که هریک آغاز و میان و پایانی مجزا از کل منظومه ی هفت گنبد دارند . بنابراین در منظومه ی هفت گنبد حالت روایت در روایت شکل گرفته است . در این پژوهش ، با به کارگیری روش اسنادی ، اطلاعات لازم در مورد عناصر دراماتیک گردآوری شده و سپس با روش توصیفی – اکتشافی ، قابلیت های نمایشی داستان های هفت گنبد بدین صورت مورد بررسی قرار گرفته است : 1 – عناصر دراماتیک مانند پیرنگ ، مضمون ، شخصیت ، حادثه ، کشمکش ، راوی و ... معرفی شده اند . 2 – ویژگی های مجموعه ی تلویزیونی و اقتباس بررسی شده است . 3 – عناصر دراماتیکِ داستان های ِ هفت گنبد مورد بررسی قرار گرفته و میزان انطباق آن ها برای اقتباس در قالب مجموعه ی تلویزیونی مشخص شده است . آنچه از یافته های پژوهش به دست آمده ، نشان دهنده ی آن است که قابلیت هایِ نمایشی ِداستان هایِ هفت گنبد به اندازه ای است که می تواند دستمایه مناسبی برای اقتباس در قالب مجموعه ی تلویزیونی قرار گیرد

«سبک زندگی» اگرچه شاید پدیده ای جدید و نو باشد اما روند شکل گیری آن در طی سالیان دراز و همراه با پیشرفت انسان در مراحل مختلف بعد از دوره رنسانس تاکنون صورت گرفته است. سبک زندگی مجموعه ای از عملکرها، رفتارهای فردی و اجتماعی روزمره و هم چنین شیوه و حالتهای زندگی افراد است که بعضاً با نوعی از فرهنگ مصرف معنا پیدا می کند. سبک زندگی، یکی از مفاهیمی است که رسانه ها نقش اساسی در خلق و آفرینش آن دارند. در این میان تلویزیون از قوی ترین رسانه هایی به شمار می رود که برنامه های مختلف آن می تواند به عنوان منشأ سبک زندگی و رفتار قلمداد شده و ارزشها و نگرشها را در ذهن افراد ایجاد کند. برنامه های سبک زندگی تلویزیون در سال 1946 از شبکه bbc کار خود را آغاز کردند. و در طی سالیان به شکوفایی رسیدند. نخستین هدف برنامه های سبک زندگی، علاوه بر اطلاع رسانی و آموزش مهارتها و شیوه های زندگی، ارائه الگو و مدل خاصی از زندگی می باشد. اما نکته ای که در این میان اهمیت دارد، شناخت ساختار و عوامل موثر بر جذابیت های برنامه های سبک زندگی است. از این رو این پژوهش پس از تعاریف، تاریخچه، تحولات و موضوعات پیرامون سبک زندگی و شروع آن در تلویزیون های ایرانی و غیر ایرانی، به بررسی عناصر ساختاری، ویژگیها و شاخص های زیباشناسانه برنامه های سبک زندگی و نحوه کاربرد این شاخص ها و ویژگیها در نمونه های ایرانی و غیر ایرانی می پردازد.

رساله حاضر به چگونگی طراحی و کاربرد عناصر تصویری در برنامه¬های تلویزیونی با توجه به ویژگی-های روانشناختی، ادراکی و علایق زیبایی¬شناسانه کودکان زیر 7 سال و استفاده از این عناصر، در برنامه-های آموزشی ویژه مخاطب کودک می¬پردازد. هدف از این رساله ارتقا و بهبود کیفیت برنامه¬های تلویزیونی کودک، با رویکرد آموزشی از طریق شناخت بهتر و به کارگیری صحیح عناصر تصویری در این برنامه¬هاست. این رساله طی 5 فصل به روش کتابخانه¬ای به موضوع مذکور پرداخته است. در نتایج بدست آمده از این پژوهش، چگونگی استفاده صحیح و به جای عناصرتصویری نظیر: فضا، خط، شکل، رنگ، رنگمایه، حرکت و ریتم در یادگیری بهتر و بیشتر کودکان از برنامه¬های آموزشی کودک نشان داده شده است. در پژوهش حاضر با بررسی و مقایسه به کارگیری عناصر تصویری در دو برنامه تلویزیونی ردپای آبی و خاله شادونه، درمی¬یابیم که عناصر تصویری در برنامه ردپای آبی بر اساس اصول علمی و زیبایی شناسانه به کار گرفته شده¬اند و در برنامه خاله شادونه در بیشتر نماها عناصر تصویری به صورت نادرست و غیر علمی به کار رفته¬اند.

این پژوهش، به بررسی ساختار «فیلم مستند مشارکتی» می پردازد.علی رغم اهمیت مستندهای مشارکتی، از لحاظ انواع کاربردهای متنوع تلویزیونی، بویژه در شبکه های مستند سراسر جهان، به نظر می رسد کمتر آثار قابل اعتنایی به این شیوه در تلویزیون کشور ما تولید می شود. این پژوهش با شیوه ی توصیفی اسنادی (کتابخانه ) و مشاهده ای (بازبینی) عمل می کند و در ابتدا به تعریف فیلم مستند مشارکتی و مرور تاریخچه ی آن می پردازد سپس پنج فیلم مطرح از ژان روش، مایکل مور و مورگان اسپورلاک معرفی می شود وحوزه های مشارکت و مهمترین ابزار این شیوه یعنی مصاحبه در این نمونه ها بررسی می شود و همچنین به بیان عناصر ساختاری خاص این شیوه در سه مرحله ی پیش تولید ، تولید و پس از تولید می پردازد.بر اساس یافته های این پژوهش ساخت یک فیلم مستند با این شیوه با مشارکت فعال فیلم ساز ، سوژه و مخاطب شکل می گیرد و در بخش پژوهش، کارگردانی و تدوین دارای تمایزات ساختاری می باشد که باید به آن توجه کرد.

با توسعه روز افزون شبکه ها و بالا رفتن حجم تولیدات تلویزیونی، نیاز به نیروی متخصص و تجهیزات فنی برای تولید برنامه افزایش یافته است، همچنین با برون سپاری تولید برنامه ها مرکز تولید و فنی سازمان راهبرد مطلوبی برای ارائه خدمات تخصصی در تولید برنامه ها توسط برنامه سازان ندارد و تهیه کنندگان به عنوان مصرف کننده، برای خرید خدمات تخصصی تولید به سلیقه و شناخت شخصی خود تکیه می کنند، نتیجه چنین روشی به کارگیری نیروی انسانی و تجهیزات غیر حرفه ای است که در نهایت منجر به پائین آمدن سطح کیفی برنامه های سیما شده است. این پژوهش کاربردی است و با هدف ارائه بهترین راهبردها در جهت مدیریت بهینه خرید و به کارگیری خدمات تولید انجام شده است، روش این پژوهش، کیفی و به شیو? مصاحبه عمیق با خبرگان، کارشناسان و برنامه سازان انجام شده و یافته های پژوهش پس از بررسی و تایید توسط خود مصاحبه شوندگان، با شناسایی عوامل داخلی و خارجی درحوزه برنامه سازی تلویزیونی و با معرفی نقاط قوت و ضعف و همچنین فرصتها و تهدیدهای پیش رو، به تدوین راهبردهای اولویت دار بر اساس بهره برداری از بهترین فرصت ها در جهت از بین بردن ضعف ها پرداخته است و اصلی ترین راهبرد اولویت دار پیشنهاد ایجاد مرکز فروش خدمات تولید است.

از دوران شکل‏گیری رسانه‏های فراگیر و خاصه دهه‎های اخیر، افکار عمومی، اخبار و مسائل سیاسی را تعقیب می‏کنند و اصحاب رسانه و بویژه تلویزیون بخش قابل توجهی از زمان پخش خود را به انواع برنامه‏ها و فیلم‏هایی که سیاست را محور محتوایی خود قرار می‏دهند؛ اختصاص داده اند. در حوزه مستند نیز، فیلم "مستند سیاسی" یکی از زیرگونه‏های مهم محسوب می‏شود که مسائل سیاسی را با رویکردی موشکافانه‏ و تحلیلی مورد مداقه قرار می‏دهد. پژوهش پیش رو تلاش می‎کند که با توجه به اهمیت این موضوع، و لزوم شناخت ابعاد و زوایای مستند سیاسی، چارچوب ساختاری مدونی را از این زیرگونه ارائه دهد اما با توجه به وابستگی این زیرگونه‏ی مستند به موضوع، دستیابی به چارچوب ساختاری نیازمند شناخت ابعاد موضوعی آن است که به سه دسته‏ی شخصیت نگاری، دوران‎نگاری و واقعه نگاری تقسیم می‎گردد. در ادامه‏ی پژوهش، نحوه‏ی انطباق ساختار فیلم مستند و موضوعات مستند سیاسی، ساختار آن به شکلی جامع همراه با ارائه مصادیق تشریح گردیده است.

چکیده ندارد.