نام پژوهشگر: مجید صالحی نیا
آرش خداداد مجید صالحی نیا
محله جماران فعلی که در گذشته ای نه چندان دور روستایی خودکفا بوده است، به صورت ارگانیک و متناسب با شکل توپوگرافی و دسترسی به آب شکل گرفته است. با توجه به مطالعات صورت گرفته، عوامل محتوایی متعددی در ویژگی های معماری منظر روستا- شهر جماران نقش دارند. از این میان می توان به ویژگی های بافت که شامل القاء حس امنیت، تامین محرمیت، درونگرا بودن و تامین آسایش برای ساکنین است، اشاره کرد. به دلیل ساختار کالبدی- فضایی این محله، ساکنین در این محله از حس امنیت بالاتری نسبت به بافت های مدرن شهری برخوردارند. همچنین شکل گیری ارگانیک این محله و نحوه استقرار و شبکه معابر موجود در آن باعث عدم ورود ترافیک پر سروصدا و غربیه به داخل آن وحفظ آسایش می گردد. توجه به اقلیم و استفاده از مصالح ساختمانی بومی و ساختار ارگانیک (غیرهندسی و طبیعی) نیز از ویژگی های قابل توجه در این بافت است که روی ویژگی های معماری منظر محله تاثیر فراوانی داشته است. در ساخت ابنیه موجود در این محله، اقلیم بسیار مورد توجه قرار گرفته است.. آن چه که به عنوان مصالح جهت ساخت و ساز در این محله به کار گرفته می شده است، مصالح بومی منطقه یعنی غالبا سنگ و خشت بوده است. استفاده از مصالح بومی موجب وحدت و هماهنگی سطوح خارجی بناها می شده است و آن چه که در این محله توجه هر بیننده ای را به خود جلب می نماید نماهای ساده و هماهنگ ابنیه است. این محله به صورت ارگانیک شکل گرفته، از این رو راه هایی که در این محله وجود دارند راه هایی هستند که به صورت تدریجی و خود به خود شکل می گرفته اند. اغلب این گونه راه ها به شکل غیرمستقیم و پیچ در پیچ بوده اند که مناظر زیبایی خلق کرده اند. معابر از این جهت که دارای نظام و سلسله مراتب، مقیاس انسانی و تناسب ابعاد هستند، به عنوان عوامل شکل دهنده به معماری منظر محله در آمده اند. اکثر ساختمان ها دارای مقیاسی انسانی می باشند. اندازه معابر نیز از نظر طول و عرض و ارتفاع دارای مقایس انسانی هستند. هویت نیز از وجوه قابل ملاحظه در این محله ها محسوب می شود که از مجموع برخی از عوامل ذکر شده در قبل حاصل گردیده است. عناصر معماری منظر جماران نیز بر اساس نظریه ج.ب. جکسن بررسی شده اند بدین صورت که در ابتدا مطالعات تاریخی شامل سیر تحول، وجه تسمیه و اسامی تاریخی انجام شده و سایر ویژگی ها نیز از جمله سازمان فضایی، ویژگی های بافت، جزئیات معماری منظر، معابر، عناصر منظر و دید و منظر ها، طرح کاشت مورد بررسی قرار گرفتند. ساختار محله جماران با ساختار t شکل از تقاطع دو محور شرقی- غربی حسنی کیا و محور شمالی- جنوبی نیایش در محدوده هسته اولیه تشکیل شده است. این محله دارای سه نوع بافت ارگانیک روستایی، بافت کم تراکم و بافت منظم شهری است که هر یک دارای ویژگی های منظرین خاص خود هستند که در پژوهش حاضر بافت ارگانیک و متراکم روستایی هدف پژوهش بوده است. از خصوصیات محله های ارگانیک و تاریخی، فشردگی آن هاست. این فشردگی، حس محصوریت، تنوع، سرزندگی و عوض شدن پیاپی مناظر در حین حرکت را به عنوان ویژگی های منحصر بفرد معماری منظر القاء می کند. معابر جماران نیز با شکل و فرم، جداره ها و عرض و تناسبات و سلسله مراتب خود، مهمترین عامل شکل دهنده معماری منظر آن هستند. با مطالعه شبکه بندی معابر و مطالعات تاریخی مسیر های دسترسی پیاده تاریخی به سمت امامزاده قاسم و دارآباد در این محله قابل شناسایی هستند. تنوع و همجواری فعالیت ها در جماران نیز از اجزا لاینفک آن به شمار می رود. محورهای فعالیتی از شاخصه های اصلی منظرین محله هستند که تاثیر بسزایی بر آن خواهند گذاشت. از عناصر منظر محله می توان به بناهای مذهبی (شامل مسجد ، تکیه)، ابنیه ارزشمند تاریخی مانند حسینیه امام خمینی (ره)، فضاهای تاریخی، بدنه های با ارزش قدیمی اشاره کرد. توجه به این نشانه ها در طرح منظر، علاوه بر حفظ روحیه تاریخی محله، بر غنای آن مذکور می افزاید. عناصر طبیعی نیز در ارتقاء کیفیت محیطی و افزایش مطلوبیت های فضایی نقش بسزایی دارند. به درختان چنار، کوه، آب و قنات، و سنگ از عناصر شاخص طبیعی محله می توان اشاره کرد. شرایط آب و هوایی و مصالح بومی نیز تاثیر زیادی در جزئیات منظر جماران داشته است. سقف شیب دار حلبی، مصالح عمده بومی، پنجره های چوبی، ورودی های شاخص و تزئینات خاص از این ویژگی های معماری ابنیه هستند. آئین ها، مراسم و عقاید مردم نیز باعث پیدایش عناصری مانند سقاخانه و یا محل روشن کردن شمع شده که به عنوان عناصری از منظر مورد توجه هستند. تجهیز، آذین بندی و چراغانی کوچه ها در هنگام اعیاد و مراسم و نصب تصاویر شهدا و درگذشتگان محل روی دیوارهای کوچه شهید حسنی کیا به صورت یک سنت قدیمی نیز نمونه هایی از این مراسم و جزوی از منظر زنده در محله است. انواع درختان، درختچه ها، گل ها، انواع چمن و علف در کنار آب تاثیر بسزایی در کیفیت فضایی این محله دارند. جماران به دلیل داشتن آب و هوای مطلوب دارای تنوع زیادی از گیاهان بومی است. گلدان های چیده شده روی دیوارها، در ایوان ها و جلو در ورودی خانه ها با گل های بومی کاشته شده داخل آن ها، ویژگی دیگر معماری منظر محله است.
محسن یزدیان مجید صالحی نیا
ورودی و سردر به عنوان اولین بخش خانه در ارتباط با محیط پیرامونی (کوچه، محله و ..)و یکی از مهمترین اجزا آن است ؛ این عنصر معماری از مهمترین عناصر پیوند درون و برون خانه بوده و به نوعی نشانگر طرز فکر،آداب معاشرت و به طور کلی فرهنگ ساکنان آن است. در طراحی های امروزی توجه کمتری به ورودی شده و این بخش مهم از خانه به صورت پوسته ای ساده اجرا شده است. از این رو به بررسی و مطالعه در این مبحث و شناخت اصول به کار رفته در طراحی ورودی موردهای نزدیک به معماری معاصر پرداخته شده است. در دو دوره ی تاریخی پیوسته اواخر قاجار تا پایان دوره پهلوی اول بر اثر افزایش ارتباط حکومت ها با غرب تحولات عمیق فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی در کشور روی داده است. ورودی و سردر خانه ها به خصوص در شهر تهران به عنوان پایتخت کشور در این دوران از این تغییرات متأثر شده است. گونه های مختلف و متنوع ورودی در این پژوهش یافت شده است. گونه اول که در سالهای نخستین این دو دوره دیده می شود دارای فرم های شکلی و پلانی وام گرفته از معماری سنتی است، هرچند دگرگونی های زیادی در آنها دیده می شود. در گونه دوم با استفاده از طرح های معماری اروپا در دوره تاریخی مقارن با آن دوران سعی بر ایجاد طرح های نوآورانه ای شده است. سلسله مراتب فضای ورود نیز به سوی طرح های غربی گرایش پیدا کرده است. در گونه سوم که در سال های ابتدایی پهلوی اول رایج گردید، اشکال، نقوش و فرم های غالباً تخت ورودی های معماری ایران باستان مورد تقلید قرار گرفته است. در گونه چهارم که زاده ی خلاقیت معماران آن دوران است به تلفیق الگوهای فضای ورودی و سردر متعلق به معماری سنتی با الگوهای غربی پرداخته شده و فضاها و فرم های جدیدی ابداع شده است. در این پژوهش سعی بر آن شده است تا با استفاده از قالب نظریه فلسفی کریستین نوربری شولتز ، زبان معماری ورودی خانه های این دوران از بُعد گونه شناسی و شکل شناسی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. از این رو نمونه های دارای ارزش معماری و فرهنگی از طریق گزارشهای میراث فرهنگی و یا تحقیق های میدانی شناسایی و مورد مطالعه قرار گرفته و نتایج حاصل از آن جهت طراحی های معاصر ارائه شده است.
سپیده پیمانفر مجید صالحی نیا
از سالهای 1970 میلادی به بعد با پیدایش گرایش های انسان گرایانه در نظریات طراحی محیط که بر نقش فرهنگ در ادراک فضای شهری تأکید دارند، بحث معنای محیط با اقبال بسیار صاحب نظران مواجه شده است. عدم پرداختن به جنبه های کیفی در حمایت از توقعات روانی انسان در طراحیها موجب می شود تا مکان هایی بی هویت و بی معنا داشته باشیم، که البته این رویکرد در یک جامعه چندفرهنگی شکلی جدی تر به خود می گیرد. از این رو محله جوباره اصفهان که از دیرباز محل هم زیستی مسلمانان و یهودیان بوده است به عنوان سایت پژوهشی طرح حاضر انتخاب شد، تا معنای محیط در دو طیف مسلمان و یهودی را مورد مطالعه قرار دهد. با چنین نگرشی، مهم ترین سوالی که در این پژوهش مطرح می شود از این قرار است که معنای فضای شهری ادراک شده در جوباره اصفهان بین دو طیف مسلمان و یهودی، چه تفاوتها یا شباهتهایی دارد؟ این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی، از نوع تحقیق علّی- مقایسه ای و موردکاوی می باشد. جمع آوری داده ها به دو شکل کتابخانه ای و میدانی (روش افتراق معنایی)که درتجزیه و تحلیل آنها از دو شیوه کیفی وکمّی شامل آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون من- ویتنی) بهره گرفته شده است. به دنبال تحلیل داده ها این نتایج به دست آمده است که : - دین، یکی از مولفه های موثر در شکل دهی به معنای محیط ساخته شده است. - ادراک معنای فضای شهری جوباره اصفهان در حالت کلی متأثر از دین پاسخگویان نیست، اما در مورد جزء فضاها تأثیر مولفه دین بر معنای ادراک شده، کاملاً مشهود است. در انتها براساس معنای ادراک شده توسط مسلمانان و یهودیان، ایده هایی به منظور ارتقای کیفیت محیطی فضای شهری جوباره داده شده و طراحی بر اساس آن صورت گرفته است.
سمیه خانی محمد مسعود
نیاز به تعامل اجتماعی در جوامع انسانی یک ضرورت و در جهت افزایش اعتماد به نفس، ارتقاء فرهنگی، احساس امنیت و ... مطلوب ارزیابی می شود. بنابراین بر اساس مطلوبیت تعامل اجتماعی و جستجوی درک رابطه بین کالبد خانه و فرهنگ معیشتی حاکم در آن، پی گیری آن درکالبد خانه های اصفهان موجود از دوره پهلوی اول را برای این تحقیق دامن زده است. تحقق و افزایش این امر به نتایجی چون دوام خانواده، آرامش روحی و روانی اعضاء، رضایت سکونت و بهره وری انسانی در خانواده و جامعه منجر می شود. این سرزمین در هر دوره ای بستر حوادثی بوده است که هر یک به نوعی بر معماری و خاصه آن معماری خانه تأثیر گذارده اند. اصفهان به دلیل داشتن نمونه های بسیار از خانه های تاریخی در دوره های مختلف نه تنها امکان بررسی در این بازه زمانی را فراهم می آورد بلکه قابلیت گسترش و بسط این پژوهش را برای دوره های دیگر در خود دارد. در این رساله روش تحقیق از نظر هدف، توسعه ای- کاربردی و از نظر روش، تفسیری- تاریخی است. همچنین جهت تجزیه و تحلیل، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. با بررسی تأثیر سه عامل کالبدی خانه شامل ورودی، هشتی و حیاط در وقوع رفتار اجتماعی ساکنانِ شش نمونه ی مورد بررسی، نتایج ذیل حاصل شد؛ ورودی به عنوان مکانی برای تقویت زندگی اجتماعی، با عناصر کالبدی متمایز و وجود فضاهای تعامل اجتماعی(جلوخان، طاق نما، سردر، ساباط ، معابر مسقف، و ...)، سلسله مراتب ساختاری فضاها، انتظام ورودی در راستای محور اصلی و هویت بخشی و خاطره انگیزی، هشتی با ایجاد حریم بصری جهت عرصه خصوصی خانه(ورود غیر مستقیم با واسطه ی غیر مستقیم)، فضای مکث و انتظار و حیاط با رعایت محرمیت بصری، فرم درونگرا، موقعیت قرارگیری جبهه ها (u شکل= فضای عبوری مفید) و عوامل طبیعی، باعث افزایش تعاملات اجتماعی و در نتیجه آرامش ساکنان می شوند.
عطیه قلیچی حصاری مجید صالحی نیا
در طول تاریخ، معماری کارکردی فراتر از سرپناه برای بشر داشته است. با ظهور تمدن ها و گسترش ابداعات بشری این امکان برای انسان ها فراهم شد تا بر طبیعت پیرامون خود چیره شده و به دخل و تصرف در آن بپردازند. معماری نیز به تأسی از این تغییرات مفهوم جدیدی یافت و مجرایی برای انتقال ایده ها و اندیشه ها شد. این تحقیق/طرح در پی شناسایی عناصری است که ایده ی " معماری به عنوان رسانه" را تقویت می کنند. شناخت این عناصر می تواند معمار را در بهره برداری آگاهانه از آنها در جهت برقراری ارتباط با کاربر یاری کند. به این منظور عناصر معماری موثر و تقویت کننده ی این تفکر در این پژوهش شناسایی و در یک طراحی موردی مورد بهره برداری قرار خواهند گرفت. از آنجایی که این رسانه ی دیرپا نیز همچون سایر رسانه ها در طول تاریخ دستخوش تغییرات فراوانی شده و متأثر از ظهور عصر اطلاعات، شکلی نو به خود گرفته است، شناسایی این تأثیرات گام بعدی این تحقیق/طرح است. و در پایان نمود نهایی این تحقیق/طرح در طراحی "مرکز آموزش و پژوهش فناوریهای رسانه ای نوین ایران" است که رویکرد اصلی در طراحی آن تمرکز بر کارکرد رسانه ای معماری می باشد.از اینرو درطراحی مرکز سعی بر این خواهد بود تا با بهره گیری از عناصر ذکر شده، ایده ی "معماری به عنوان رسانه" در کالبد معماری متجلی شود.
زهرا رمضانی مجید صالحی نیا
نامگذاری روزی به نام سالمند در سطح جهان نشانگر میزان ارزش و اهمیت سالمندان،این گنجینه های تجربه انسانی است.به دنبال رشد بهداشت و استانداردهای زندگی و بالا رفتن شاخص امید به زندگی در همه جهان،در چند دهه اخیر شاهد افزایش جمعیت سالمندان بوده ایم.از طرفی،سالمند شدن جمعیت کمبود نیروی پرستاری و مراقبت را به همراه دارد و تغییرات فرهنگ و سبک زندگی و تغییر شکل خانواده ها ،تاثیر ویژگیهای دوره سالمندی را که همراه با از دست دادنهای متعدد مادی و معنوی است،را تشدید کرده است.در پی افزایش جمعیت سالمند و رشد شهرنشینی در جهان و ذی نفع بودن تمام جمعیت از سلامت واستقلال سالمندان ، توجه پژوهشگران علوم محیطی و طراحان به نیازهای ویژه این گروه و طراحی فضاهای کالبدی مخصوص و مناسب سازی شده برای ایشان ، معطوف شده است. ساز وکارهای مختلف برای دستیابی به این منظور در قالب برنامه های ویژه و مختلف مسکن همچون دهکده های سالمندان ،مراکز مختلف نگهداری از سالمندان (بر حسب نوع و میزان خدمات ارائه شده)،مراکز روزانه آموزش سالمندان با هدف فرهنگ سازی و ارتقای سبک زندگی و تطبیق سالمندان با تغییرات زندگی، براه افتادن نهضت "پیر شدن در محل" که رویکردهای باز اندیشی در طراحی خانه ها ، استفاده از تکنولوژی و تجدید نظر در شیوه های ارائه مراقبتهای بهداشتی را پشتیبانی می کند و برنامه های کلان تری همچون دوستدار سالمند کردن شهرها، انعکاس یافته است. در این پژوهش و طراحی بر آنیم تا مفاهیم بنیانی علم روانشناسی محیطی (همچون مرکزیت و مجاورت کارکردی و نمودهای فیزیکی آن همچون نظریه های واحد همسایگی و باغ شهر) را که در صدد بالا بردن کیفیت زندگی از طریق تطبیق و تناسب و ارتقای محیطهای کالبدی با نیازهای انسانی است را در طراحی مجموعه ای مرکب و مختلط از فضاها شامل مسکن سالمندان مستقل،مرکز مراقبت شبانه روزی، مرکز روزانه آموزش سالمندان که خود شامل فضاهای درمانی- ورزشی نمایشگاه، کلاسهای آموزشی ، مرکز گردهمایی ،کارگاه و مرکز کارآفرینی ، که پاسخگوی زندگی فردی و اجتماعی سالمندان باشد، بکار بگیریم .به لحاظ اهمیت زندگی اجتماعی در دوران سالمندی ترکیب فعالیتهای اجتماعی با زندگی روزمره و ایجاد پتانسیل فضایی حضور در اجتماع هدف اصلی این طراحی است. نظر به اینکه این زمینه تحقیقاتی و علی الخصوص زیر رشته روانشناسی محیطی سالمندی دارای سابقه اندکی در داخل کشور است،لذا روش تحقیق در بخش نظری ابتدابا مطالعات کتابخانه ای آغاز و سپس با روش گردآوری داده ها از طریق تحقیق میدانی و تحلیل اطلاعات و مستندات ،ادامه یافت.به دلیل تازگی موضوع پژوهش و نبود نظریه اثباتی قابل تعمیم در حوزه روانشناسی محیطی و و نسبی بودن اعتبار نظریات هنجاری در طراحی به شناختی ضمنی که از طریق کلیه مشاهدات و مطالعات بدست آمده بود بسنده شد. این مطالعات به انسجام و وضوح موضوعات تحقیق در رابطه با محیط و سالمندی یاری می رساند.
سمیرا تفضل آرمین بهرامیان
در مقایسه معماری امروز و گذشته به نظر می رسد، امروزه رابطه انسان و محیط دچار تغییراتی شده است. شاید بتوان اینگونه گفت که معماری گذشته رابطه عمیق تری با انسان برقرار می کرده است. نکته ای که در معماری های مدرن امروز کمتر شاهد آن هستیم. این باور عمومی وجود دارد که بررسی معماری گذشته برای معماری امروز درس های زیادی به همراه دارد و برای رسیدن به این مهم شناخت کامل میراث گذشته مفید می باشد. بناهای معماری با توجه به ویژگی های فضایی که دارا هستند، بر خوانش و ادراک مخاطب تاثیر می گذارند. این تاثیرات، با توجه به نقش معماری به مثابه ظرف زندگی انسان، نقش مهمی را درطول حیات یک اثر ایفا می کنند. از آنجا که معماری گذشته ایران در این زمینه دارای کیفیتهای خاص خود است، اهمیت شناخت جنبه های انسانی این پیشینه جهت حفظ این کیفیات ضروری به نظر می رسد. یکی از آثار به ظاهر شناخته شده و در اصل ناشناخته دوران صفویه که در طی حیات خود بر ادراک مخاطبان دارای تاثیر مثبت بوده، بنای هشت بهشت است. پس خوانش صحیح این بنا در این زمینه می تواند درس های خوبی برای معماری امروز به همراه داشته باشد. در این راستا برای دریافت ادراک مخاطبان، این پژوهش، به دنبال رویکردی که به ارتباط انسان و بنا توجه کند رویکرد پدیدارشناسانه را برگزید که در جستجوی رسیدن به معنا و ذات حقیقی پدیده از طریق تجربه انسان است. در این پژوهش سعی بر آن است تا با کمک خوانش های بازدیدکنندگان امروز و گذشته ی عمارت هشت بهشت به فهم آن پرداخته شود . از دیرباز دستیابی به فهم کامل و تام این گونه خوانش ها، همواره نیازمند علم تاویل بوده است. در باب آثار و متون هنری،بحث تاویل،مانند رویکرد سنتی آن به دنبال رفع ابهام نیست بلکه به مقوله فهم نظر دارد. پس این پژوهش در قدم اول به دنبال فهم بنای هشت بهشت است. هدف این پژوهش این است که با کمک تحلیل داده ها، کیفیت های فضایی تاثیرگذار بر انسان در این بنا جستجو شود که هدف غایی آن فهم کیفیت های فضایی این بنا و تاثیر آن بر مخاطب است. فرض پژوهش این است که فهم جدیدی از معماری این بنا با توجه به خوانش مخاطبان قابل دستیابی است. این پژوهش از نظر هدف، پژوهش بنیادی است. و از نظر روش، به صورت پدیدارشناسانه به تاویل و نقد بنای مورد بررسی یعنی بنای هشت بهشت در سه مرحله پرداخته می شود. مرحله اول، نگارنده با انجام تحقیقات میدانی و کتابخانه ای به جمع آوری داده و در مرحله دوم ، بوسیله مصاحبه با نخبگان، پرسشنامه از مردم عادی و مطالعات میدانی به جستجوی نحوه تجربه بنا توسط مخاطبان می پردازد و نهایتا در مرحله آخر، تجزیه و تحلیل از نوع کیفی با رویکردی پدیدارشناسانه انجام شده است. نتیجه این پژوهش آشکار می سازد که بنای هشت بهشت بنایی است که با ساحت های مختلف انسانی در ارتباط است. این ساحت های انسانی از توجه به نیازهای اولیه و جسمانی آغاز می شوند و تا مرحله توجه به نیاز های روانی و معنوی پیش می روند. از مصادیق توجه به ساحت جسمانی در این بنا، مسائل اقلیمی است. در مرحله بعد به ابعادی از بنا توجه شده که به نوعی با بخش منطقی ذهن ارتباط دارد. از نمونه های شاخص این امر، ایجاد حرکت، سیالیت و گسترش فضایی است. ساحت واجد اهمیت تری که این بنا با آن ارتباط برقرار می کند ساحت روانی و در مرتبه بالاتر آن ساحت روحی و معنوی است. به عنوان نمونه این بنا انسان را به عالم خیال می برد یا به بیان دیگر معمار این بنا سعی در خلع ماده و دیده شدن صورت خیالی داشته است. احساسات دیگری که این بنا برای مخاطب خود به ارمغان می آورد احساس خلوت ، فرح انگیزی و غیر منتظره بودن است. عمارت هشت بهشت به بیانی جمع اضداد است که به صورتی مطلوب، پاسخگو به نیازهای مختلف بشر است.
حمید مسلم جمال الدین مهدی نژاد
یادگیری بخش عمده ای از زندگی هر فرد است و حتی زمانی که به آن فکر نمی کند هم اتفاق می افتد. مثل زمانی که افراد با دوستان خود در مورد مضامین مختلف )اجتماعی، اقتصادی و غیره( صحبت می کنند. در مدارس و فضاهای آموزشی نیز بخش اعظمی از یادگیری و تجربه و فهم دانش آموزان از حیات اجتماعی در فضاهای باز و نیمه باز، فضاهای رابط و بینابین حیاط مدرسه در حال شکل گیری است، فضاهایی که به دلیل داشتن کاربری بدون نام و سیال، عموماً در طراحی مورد بی توجهی قرار می گیرند. بنابراین این فضاها در طراحی مدارس معاصر، فاقد مولفه های کیفی فضا همچون پویایی، سرزندگی، انعطاف پذیری، آسایش، ایمنی و غیره می باشند. در چنین محیطی دانش آموزان دیگر رغبت کافی را جهت گرد هم آمدن در ساعات غیر درسی )فراغت( ندارند. هدف از پژوهش حاضر، دستیابی به معیارهای طراحی فضاهای باز و نیمه باز در مدارس راهنمایی با تأکید بر قابلیت های محیطی موثر بر ذهن و رفتار نوجوانان به منظور ارتقاء اجتماع پذیری این فضاها می باشد. در این تحقیق بر پای? تلفیق نظریات مرتبط با موضوع تحقیق، از روش تحقیق مطالعه موردی استفاده شده است و براساس نتایج تحقیق، معیارهای معمارانه ای برای طراحی فضاهای باز و نیمه باز مدارس در جهت ارتقاء اجتماع پذیری این فضاها استنتاج گردیده است. جامعه ی آماری در این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهر ری تهران در سال 09 می باشد. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای است و نمونه ی آماری در این تحقیق 991 - تحصیلی 09 دانش آموز و 90 دبیر می باشد. برای جمع آوری اطلاعات تحقیق از پرسشنامه ی محقق ساخته استفاده شده است. اطلاعات حاصله پس از طبقه بندی، با استفاده از نرم افزار آماری spss ، به مقتضای نوع متغیرها و ارتباط آنها با یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته و پس از تحلیل توصیفی نظرات کاربران نتایج زیر به دست آمده است. * درجه اول اهمیت: عناصر غیر ثابت یا پویا / به ترتیب: فضای سبز، بو، دما، نور و صدا. * درجه دوم اهمیت: عناصر نیمه ثابت فضا )انعطاف پذیری عملکرد( / به ترتیب: فضای نیمه باز موقت، مبلمان جهت نشستن، تماشا و تجهیزات. * درجه سوم اهمیت: عناصر ثابت فضا / به ترتیب: تزیین، نقوش، رنگ، بافت، مصالح، شکل، علائم و نشانه ها . * درجه چهارم اهمیت: موقعیت و وسعت فضا در سازمان فضایی کل بنا.
آزاده بنی طالبی دهکردی مجید صالحی نیا
در این پژوهش، نمونه هایی منتخب ازخانه های قاجار استان چهارمحال و بختیاری موردتحلیل معماری قرارگرفته است. نحوه گزینش نمونه ها ، در مرحله نخست براساس دوره تاریخی(دوره قاجار) ، ازمیان تعداد30 خانه شناسایی شده اداره کل میراث فرهنگی ، صنایع دستی وگردشگری استان چهارمحال و بختیاری ، صورت گرفت. درمراحل بعد به دلیل محدودیت حجم پژوهش، با حذف نمونه های غیرقابل برداشت و تخریب شده ویا خانه هایی که به دلیل الحاقات دوره پهلوی بیش از نیمی از معماری آنها تغییر نموده بود ، تعداد نه خانه برای تحلیل انتخاب گردید . شیوه جمع آوری اطلاعات ،کتابخانه ای و میدانی (مشاهده و برداشت حضوری درمحل ) ، بوده است. گزینش نمونه ها از دو نوع مختلف خانه های خانی ده داران بختیاری وخانه های اشرافی روستایی، صورت گرفته است . هدف ازانجام پژوهش ، "شناخت وجمع آوری اطلاعات معماری خانه های دوره قاجاراستان چهارمحال وبختیاری" ،"گونه شناسی خانه های مورد مطالعه" و" بررسی عوامل موثر بر روند شکل گیری این خانه ها" ، بوده است. دراین پژوهش فرضیه ای وجود داشته است مبنی بر اینکه "خانه های قاجاراستان چهارمحال وبختیاری دارای ویژگی ها وگونه های مشترک قابل تحلیل است که عوامل فرهنگی و اقلیمی در روند شکل گیری آن موثر بوده است" . روش تحقیق ،کیفی است و روش انتخاب نمونه ها ، خوشه ای هدفمند بوده است. تجزیه وتحلیل عناصر معماری نمونه های منتخب ، با رویکرد گونه شناسی و شکل شناسی نمونه ها ، براساس نظریه زبان معماری شولتز انجام گردیده است. درنتیجه این تحلیل ، دوگونه خانه باعنوان " درونگرا با کاربری مسکونی" و"برونگرا با کاربری تشریفاتی" تشخیص داده شد. اگرچه دریک تقسیم بندی کلی، نمونه ها ی درونگرا به سه نوع ، " خانه های وسیع با محوریت شرقی – غربی حول یک حیاط مرکزی" ، "خانه های کوچک متراکم" و"خانه های با حیاط های متعدد اما مرتبط" دسته بندی شده اند ، اما خصوصیات مشترک بسیاری در سه گروه خانه مشاهده می گردد . در گونه خانه های برونگرا نیز ، دو نوع خانه ، "خانه با ورودی کنترل شده و دارای اندرونی و بیرونی تفکیک شده " و "خانه فاقد ورودی کنترل شده و فاقد اندرونی و بیرونی تفکیک شده" ، معرفی می گردد. نتایج گونه شناسی وشکل شناسی در تمامی دسته بندی های فوق براین فرضیه تاکید دارد که عوامل فرهنگی و تحولات دوره قاجار در منطقه و همچنین عوامل اقلیمی و فناوری ، بر روند شکل گیری معماری نمونه های مورد بررسی ، موثر بوده است.
سینا بداغی مینو شفایی
درشرایط فعلی ایران، فضاهای باز مدارس مکانی جدا از بنای مدرسه محسوب شده و ادامه طبیعی کلاس های درس نمی باشند و به عنوان باقیمانده سایت به آن نگاه می شود. این بستر، فاقد انسجام و هویت لازم بوده و به ارضای کامل نیازهای آموزشی ، بازی و استراحتِ دانش آموزان نمی پردازد. این درحالیست که این بستر در معماری مدارس سنتی ایران، همگام با سیستم آموزشی دوره خود، در ارتباط با فضا های بسته و نیمه باز مدرسه طراحی شده و علاوه بر کارکرد تفریحی، کارکردی آموزشی-اجتماعی نیز داشته است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیرات انواع فضاهای باز مدراس، بر میزان خلاقیت و یادگیری دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی، بوده است؛ و در نهایت پیدا کردن راهکار هایی برای طراحی اصولی فضا های باز و نیمه باز مدارس. هدف بعدی این پژوهش، بررسی سیستم های آموزشی جدید و شناخت فضا ها و کیفیت های مورد نیاز در مدارس موفق و جمع-آوری راهکار های طراحی اصولی این فضاها بوده است. سوالاتی همچون اینکه نیاز های رشدی دانش آموز پسر مقطع راهنمایی چیست؟ ارتباط دانش آموزان با فضای باز چه تاثیراتی بر میزان یادگیری و بروز خلاقیت آنها دارد؟ کارکرد وعملکرد فضا های باز در مدارس چه گستره ای را می تواند شامل شود؟ ارتباط اصولی میان فضا های بسته مدرسه با فضا های باز آن چگونه بایستی برقرار گردد؟ انواع مختلف فضا های باز در مدارس چه باید باشد؟ چگونه می توان از فضا های باز مدرسه بیشترین استفاده را کرد و راهکار های طراحی معماری برای دستیابی به بیشترین پتانسیل فضا های باز مدارس چیست؟ ازجمله سوالاتی هستند که در این پژوهش به آنها پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش فضاهای باز در مدارس بایستی سه حوزه فعالیتی را پشتیبانی نمایند : 1. تربیت بدنی و تفریح 2. توسعه اجتماعی 3. یادگیری و آموزش. بدین منظور فضاهای باز مدارس بایستی شامل : فضاهای طبیعی- شامل علفزار شهری ، درختستان ، باغ های آموزشی و فضاهای سبز- ، کلاس های درس بیرونی، زمین های بازی خلاقه و همچنین بازی های فعال و فضا های اجتماعیِ غیر رسمی باشند. از سوی دیگر مطابق با مفهوم مدرسه-محله ساکنین اجتماع محلی و دانش آموزان برخی از این فضاها را بطور مشترک و البته در ساعات زمانی متفاوت استفاده می نمایند؛ این مسئله در کنار معقول نمودن هزینه های لازم برای ایجاد فضا های مذکور، به بیشتر شدن ارتباط ساکنین محلی، ارتقاء حس تعلق به محله در ذهن ساکنین و آشنایی بیشتر ساکنین با فعالیت های آموزشی، اجتماعی و فرهنگی مدرسه می شود که منجر به افزایش نظارت همگانی بر مدارس و میزان کارآمدی آنها گردیده و مدرسه را تبدیل به مکانی برای ارتباط قشر های مختلف اجتماع محلی می نماید. از سوی دیگر فضا های آموزشی مدرسه راهنمایی بایستی طوری ساماندهی شوند که اجتماعات کوچکی برای یادگیری، ایجاد شود؛ دانش آموزان هر پایه در گروه های آموزشی مختص خود قرار می گیرند. هر یک از این اجتماعات فضا های آموزشی مختص خود را داشته و دانش آموزان هر گروه فضا های فوق را با یکدیگر سهیم می شوند که این مطلب باعث افزایش احساس تعلق به گروه در دانش آموز می گردد. تحقیقات صورت گرفته در این زمینه، بیشترین میزان تعداد دانش آموزان عضو هر گروه را 150 فرد پیشنهاد می نمایند. این اجتماعات یادگیری بایستی با در نظر گرفتن سلسله مراتب فضایی به هال عمومی ساختمان هسته آموزشی متصل گردند. بدین ترتیب فضا های یادگیری آموزان گروه های مختلفِ متعلق به اجتماعات یادگیریِ مختلف، در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته و به فعالیت های مختلف یادگیری می پردازند. مطلب حائز اهمیت دیگراینکه متخصصین با نگاه به روش های یادگیری نوع بشر در گذر زمان بدین نتیجه رسیده اند که سه فضای اصلی برای یادگیری در مدارس بایستی ایجاد شوند: 1. فضایی برای یادگیری جمعی از فرد سخنران 2. فضایی برای یادگیری از همسالان 3. فضایی برای یادگیری از خویشتن. فضا های مذکور بایستی در درون ساختمان های مدرسه و همچنین در فضا های باز مدرسه درنظر گرفته شوند. از سوی دیگر بسیاری از کیفیت های فضایی مورد نیاز در مدارس امروز همچون شفافیت، انعطاف پذیری، تنوع، چشم انداز داخلی و خارجی، تهویه و نور طبیعی، در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته اند.
اسما مهان مهران قرایتی
امروزه محیط زیست، صرفه جویی در مصرف انرژی های فسیلی و توسعه پایدار به مباحث بسیار مهم و رایج در سطح بین المللی تبدیل شده اند. به طوری که حفظ منابع انرژی و هم زیستی با شرایط طبیعی و اقلیمی مبدل به یکی از مهم ترین تدابیر در معماری و شهرسازی شده اند. یکی از دیدگاه های مهم معاصرکه عکس العمل منطقی در برابر مسایل و مشکلات عصر صنعت به شمار می رود، معماری پایدار است. به طور کلی معماری پایدار کیفیت زندگی و سکونت انسان ها و کلیه موجوداتی که در آن محیط زندگی می کنند را ارتقا می دهد و سطح آسایش زندگی را در محیط زیست بهبود می بخشد. با وجود اینکه بیش از چند دهه از مطرح شدن معماری پایدار می گذرد و راهکارهای بسیاری توسط آن برای حل بحران های معاصر ارائه شده است، ولی همچنان مشکلاتی در سر راه ایجاد معماری پایدار وجود دارد. به نظر می رسد که با رفع موانع از طریق توجه به ارزش ها و ویژگی های معماری سنتی و بومی می توان آن را کامل نمود. چرا که با توجه به آثار معماری سنتی و مستندات تاریخی، این بناها در زمان و مکان خود به خوبی با اهداف رویکرد پایداری مطابقت می کردند. خانه های سنتی تهران تا اواخر دوره قاجار نیز دارای الگوهایی از معماری سنتی ایرانی است که با توجه به پژوهش های تا به حال انجام شده در این زمینه به نظر می رسد که معماری این خانه ها با بعضی از تدابیر معماری پایدار همخوانی دارد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که خانه های قاجار تا چه حد با معیارهای معماری پایدار همخوانی دارند. در این راستا در درجه ی اول تدابیر معماری پایدار در خانه های قاجار تهران شناسایی و بررسی شد. پس از آن خط کش و معیاری برای ارزیابی پایداری بوم شناختی مدون گردید و مولفه های پایداری انرژی، پایداری در سایت، پایداری انسانی و پایداری مصالح بررسی شد. در پایان نتایج پژوهش به صورت کیفی در خانه های مورد مطالعه مقایسه گردید. از نتایج پژوهش چنین بر می آید که بناهای مسکونی اواخر قاجار تهران تا حدود زیادی با تدابیر معماری پایدار مطابقت دارند.
محمد محمدی کانی سواران مجید صالحی نیا
چکیده: امروزه در کشورهای توسعه یافته احیای بافت روستایی امری شناخته شده و متداول است، ولی در کشورهای کمترتوسعه یافته یا در حال توسعه، این موضوع هنوز در آغاز راه است.در مقیاس جهانی، در دهه های گذشته به دلایل انقلاب صنعتی و رونق شهرنشینی و رشد اقتصاد شهری بخشی از روستاهای جهان، به تدریج تخریب و خالی از سکنه شدند. اما در سه دهه اخیر،احیای بافت روستایی و توجه به نیازهای آنها، جهت جلوگیری از مهاجرت و ایجاد یک توسعه پایدار، در کشورهای زیادی رو به افزایش است. در این پژوهش و طرح،با عنوان بازیابی الگوی معماری مسکن در روستای کانی سواران سنندج ایران، سعی بر ارائه راهکارهایی متناسب با نوسازی و بهسازی مسکن روستایی و رسیدن به چند الگوی معماری مسکونی متناسب با این روستا می باشد.این الگوها در پیوند با فرهنگ و معماری گذشته روستا با عناصر و مولفه های خاص خود، با رویکرد توسعه پایدار، ارائه شده است. هدف آنست که پیشنهادی عملی به مردم روستا در مورد نحوه احیای درست و بجای محیط زندگی آنها باشد تا از نوسازی های غیر مسئولانه و غیر معمارانه که در این روستا و روستاهای مجاور صورت می پذیرد، جلوگیری شود. این پژوهش و طرح،قصد دارد با توجه به پیشنهاد روستاییان مبنی بر تغییر محل روستا و انتقال آن به حدود پانصد متر پایین تر (از جهت ارتفاعی و نزدیکی به جاده ارتباطی منطقه) به عنوان محل جدید،روستایی با ساختاری جدید ولی با رعایت هویت خانه روستایی و متناسب با زندگی امروز و آینده روستاییان، مطالعه و طراحی نماید. دسترسی آسان تر وسایل نقلیه به روستا،دستیابی سریع تر و راحت تر به سوخت جهت گرمایش در فصل سرما،بهمن گیر بودن مکان کنونی روستا و نوسازی ساختار سازه ای و بهسازی لرزه ای از جمله علل جابجایی محل روستا به موقعیت جدید است. در طراحی به پتانسیل های درونی روستا و نوع زندگی روستایی، استفاده از انرژی های پاک و بهره گیری از ذخیره سازی انرژی با نگاهی به معماری بومی روستاییان مدنظر قرار گرفته است.در احیای روستای کانی سواران در مکان جدید، از روش های معماری پایدار، بهره گیری از فناوری بوم آورد به روزشده، توجه به شرایط اقلیمی نظیر باد،تابش،استفاده از شیب زمین و تامین انرژی سوختی غیر فسیلی از طریق سامانه بیوگاز با استفاده از فضولات حیوانی که منجر به کاهش مصرف انرژی می شوند،استفاده شده است که منجر به کاهش آلودگی های تحمیل شده بر محیط می شود. همچنین بناهای موجود این روستا با حضور در محل با دقت مطالعه و برداشت گردیدندو فرهنگ حاکم سکونتی و معیشتی بر آنها شناسایی گردید. برای یازده خانوار ثابت و نه خانوار فصلی ساکن در این روستا،روستایی سی خانواری با لحاظ توسعه جمعیتی آتی در سایتی با شیب نسبتاً تند و روبه جنوب، در کنارجاده ارتباطی طراحی شد. در طراحی روستا و الگوی خانه های جدید نتایج و راهکارهای طراحی زیر مد نظر قرار گرفت: استفاده از مصالح بوم آورد(تیرچوبی،خاک،سنگ درطبقه پایین و ازاره ها،کاهگل و پنجره-های چوبی،بازشوهای اندک،حیاط های میانی کوچک ومتراکم، ایوانهای روبه جنوب،بخش دام در زیر محل سکونت،دسترسی ابزارآلات کشاورزی و خودرو به همه خانه ها،محل خواب گله و توقفگاه آلات کشاورزی،خدمات وکاربری های عمومی،لحاظ مرکزیت روستا،جمع آوری آبهای سطحی معابر و هدایت آن به حوضچه پایین روستا برای مصارف کشاورزی در فصل گرم، جمع آوری فضولات حیوانی و دپوی آن در پایین دست روستا و در محلی ثابت جهت تولید بیوگازو هدایت آسان گازتولید شده به بالا دست و به داخل منازل با شبکه طراحی شده. کلیدواژه ها کانی سواران، ، روستا، پایداری، فرهنگ، الگوی مسکن
سارا مسیحی مهدی سعدوندی
با توجه به نیاز روزافزون به تأمین مسکن در ایران، بخصوص در میان اقشار کم درآمد جامعه، پروژه های انبوه سازی مسکن، از اهمیت زیادی برخوردارگردیده اند. آنچه در اینجا مشهود است، این نکته است که طرح های ارائه شده در پروژه های انبوه سازی، اغلب براساس معیارهایی نظیر استحکام، کاهش هزینه و در نهایت ایجاد روابط عملکردی مناسب در سطوح ارتباطی افقی و عمودی شکل گرفته و کمتر به زمینه های کیفی، تأمین فضاهای مطلوب ، هماهنگی بنا با اقلیم و محیط زیست و صرفه جویی در مصرف انرژی پرداخته است. از طرفی امروزه بحث طراحی صحیح ساختمان ها و کالبد شهرها براساس اقلیم پیرامونی شان، موضوع مورد بحث محافل علمی جهانی در زمینه معماری و شهرسازی شده است. گرچه آنچه غالبأ شاهد هستیم این است که، انسان امروزین با ساخت سکونتگاه های نا همگون با شرایط طبیعی و با زیاده روی در مصرف انرژی و سوخت های فسیلی پایان پذیر و ذخایر نسل های بعد از خود، باعث تباهی منابع طبیعی و آلودگی محیط زیست خود شده است. پروژه های انبوه سازی مسکن (در مثال دقیق تر مسکن مهر) نمونه خوبی برای این مقوله(سکونتگاه های نامناسب) است. با توجه به گستردگی وسیع اقلیم گرم و خشک در ایران، این اقلیم برگزیده شد . از آثار به جا مانده معماری مسکونی در این اقلیم پیداست که چگونه مردم با همراهی و سازگاری با نظام آفرینش توانسته اند، بدون نابودکردن منابع طبیعی و بدون اتلاف انرژی و متناسب با تکنولوژی زمان، محیط و زندگی خود را شکل دهند. راهکارهای اقلیمی به کار رفته در معماری مسکونی این منطقه، می تواند ما را به راهکارهایی رهنمون کند که نتیجه اش طراحی کالبد بناها (خصوصأ بناهای مسکونی) متناسب با این اقلیم باشد . این پروژه در نظر دارد تا با شناخت الگوها و راهکارهای اقلیمی موجود در بناهای مسکونی اقلیم گرم و خشک ایران و مطالعه و بررسی ویژگی های اقلیمی بناهای مسکونی در طرح های انبوه سازی مسکن و سپس استخراج کمبودها و مسائل و مشکلات و ایرادها در طراحی اقلیمی این طرح ها، به ارائه راهکارهای اقلیمی در جهت مناسب سازی این طرح ها بپردازد. در این راستا در اولین قدم به تحقیق و بررسی معماری مسکونی بومی اقلیم گرم وخشک پرداخته شده، سپس پارامترهاو استانداردهای اقلیمی این منطقه که میتواند در پروژه های معماری کاربرد داشته باشد؛ استخراج می شود. با توجه به معیارهای اقلیمی استخراج شده از پژوهش هایی که تا کنون انجام شده، تلاش می شود، نمونه ای از مجموعه-های مسکونی انبوه سازی شده در اقلیم گرم و خشک منطقه پرند تهران ، سنجیده شده، نقاط ضعف و قوت آن از جهت نحوه بکارگیری شاخصه های اقلیمی به دست می آید، سپس ارتباط متقابل بین ویژگی های اقلیمی و مطلوبیت محیطی داخلی ایجاد مسکن انبوه از ترکیب مطالعات نظری (نظریات پایه) و مطالعه موردی این پژوهش، استخراج می گردد.
روح الله شکوری مجید صالحی نیا
مسجد اعظم در غرب و بلا فصل مجموعه حرم حضرت معصومه در زمینی مثلثی شکل قرار دارد. و به دستور آیت الله بروجردی و توسط حسین لرزاده ساخته شده است. فرضیه این پژوهش آن است که «معماری مسجد اعظم قم در عین نوآوری، از ساختار کلی مساجد ایرانی پیروی کرده و همچنین در ترکیب و همجواری با معماری حرم حضرت معصومه تاثیر و تاثرات متقابل داشته و همنشستی معناداری بین معماری آن دو دیده می شود». به این منظور ابتدا، سیری نظری در مباحث مرتبط و نظریه های پایه تحقیق، چون: معماری اسلامی، معماری مسجد، نظریات و اصول حاکم بر معماری مساجد ایرانی، انجام شده است و سپس به تحلیل چگونگی تجلی این اصول و نظریات در کالبد و اجزا مختلف مسجد مورد مطالعه با توجه به همجواری با حرم حضرت معصومه پرداخته است. در انتها نتیجه گیری شده است که مسجد اعصم از اصولی مانند: مرکزگرایی، محور گرایی و تقارن، ترکیبات سه تاییف استفاده از اشکال دایره و مربع و ... از دیگر مساجد ایرانی پیروی کرده است و نوآوری هایی که در معماری آن دیده می شود عبارتند از: تعریف محوری متفاوت از مساجد سنتی در صحن مسجد، ایجاد کانونی متفاوت از مساجد سنتی در صحن، تعریف متفاوتی از ایوان در بدنه شمالی، شکل خاص حیاط و سلسله مراتب خاص در فرم و عناصر معماری و شکل ورود به مسجد.
حمید محمودکلایه مهدی سعدوندی
در سال 1987 مفهوم جدیدی در زمینه توسعه شهری پدیدار شد. این مفهوم که به نام توسعه پایدار شناخته میشود در جهت مقابله با شهرسازی نه چندان دلچسب پس از انقلاب صنعتی و از بین بردن آثار مخرب آن نمودار شد. آثاری از جمله رشد بی رویه شهرها در جهات افقی و عمودی که ناشی از اعتماد بیش از حد بشر به تکنولوژی بود. این توسعه منجر به آسیبهای شدید اجتماعی، اقتصادی و از همه مهمتر زیست محیطی شد. به همین جهت بود که کشورهای عضو سازمان ملل از همان ابتدا از مفهوم توسعه پایدار استقبال کردند و آن را در راس برنامه های توسعه خود قرار دادند. توسعه پایدار را میتوان توسعه ای دانست در جهت تامین نیازهای عصر حاضربدون به مخاطره انداختن منابع مربوط به رفع نیازهای آیندگان. اما متاسفانه سودجویی و منفعت طلبی از یکسو و قیمت پایین حاملهای انرژی در کشور ما از سوی دیگر مانع از پذیرش و گسترش توسعه پایدار در سطح کلان شهر تهران و سایر شهرهای ایران شد. در غربی ترین قسمت کلانشهر تهران منطقه 22 قرار دارد که آخرین منطقه شهری در سطح کلانشر تهران است. این منطقه که بر اساس برنامه ریزیها قرار بود منطقه ای کاملا طراحی شده و با مقیاس انسانی باشد، به علت قیمت پایین زمینها در ابتدا و رشد تصاعدی قیمت که برای آن پیش بینی میشد(و به وقوع هم پیوست) مورد هجوم شرکتهای بزرگ در زمینه انبوه سازی(که عمدتا زیرشاخه ارگانهای نظامی بودند) قرار گرفت و حتی بدتر از شهرکهایی شد که بعد از انقلاب صنعتی در غرب ساخته میشد. بنابراین توجه به اصول توسعه پایدار در منطقه به منظور بازگشت به مقیاس انسانی در شهر بیش از سایر نواحی تهران ضروری مینماید. در گذشته یکی از فضاهایی که بیشترین تعاملات اجتماعی در آن صورت میگرفت بازار بود. طراحی و ایجاد یک مجتمع تجاری بر اساس اصول معماری پایدار که بتواند اجتماع پذیری داشته باشد و پاسخگوی نیازهای انسانی واجتماعی جامعه باشد، شاید بتواند تا حدودی مقیاس انسانی را به منطقه بازگرداند. لذا طراحی و ایجادیک مرکز تجاری- اداری بزرگ در مقیاس ناحیه شهری در جهت پاسخگویی به نیازهای ساکنین منطقه 22 تهران(در جهت ارتقای کیفیت محیط شهری) که در حقیقت نمودی ازرشد فیزیکی و اجتماعی آن منطقه می باشدبه عنوان موضوع پروژه مورد مطالعه و بررسی مد نظر است
رسول بخشی مجید صالحی نیا
در این پژوهش، شناخت ویژگی های کالبدی-فضایی مسجد حکیم و نحوه تعامل کالبدی-فضایی آن با رفتار استفاده کنندگان به عنوان هدف اصلی پژوهش در نظر گرفته شده است. همچنین شناسایی کارکردهای این بنا و عوامل کالبدی-فضایی که امکان وجود این کارکردها را فراهم می کنند هدف فرعی این پژوهش می باشد. بنابراین سوال اصلی پژوهش بدین گونه تدوین می شود که: ویژگی های کالبدی-فضایی مسجد حکیم اصفهان و نیز ویژگی هایی که بر تعامل هرچه بیشتر استفاده کنندگان و بنا تاثیرگذار هستند کدام اند؟ همچنین سوالات فرعی این پژوهش عبارت اند از : مسجد حکیم اصفهان چه کارکردهایی دارد و چه عواملی موجب ایجاد این کارکردها شده اند. نتایج به دست آمده در این پژوهش شامل معرفی ویژگی های کالبدی-فضایی و آن دسته از ویژگی های مسجد حکیم هستند که با استفاده از روش های فوق و با تحلیل داده ها به دست آمده اند. این نتایج شامل ویژگی های کالبدی و غیر کالبدی موثر بر تعامل هرچه بیشتر میان استفاده کنندگان و بنای مسجدی حکیم می باشد. بر همین اساس دسته بندی نتایج به دست آمده به چند دسته کلی قابل تقسیم بندی است. نتایجی که بر اساس مطالعه کالبدی مسجد حکیم به دست آمده اند و عبارت اند از :تنوع فضایی و بصری، سهولت در دسترسی به فضاها، ویژگی های نوری، نمادها نشانه ها و نقوش، ویژگی های فرمی و هندسی موجود در مسجد حکیم. همچنین نتایجی که بر اساس بررسی مفاهیم و تصورات مراجعین به مسجد حکیم به دست آمده اند که برخی از آن ها عبارت اند از: احساس امنیت، احساس آرامش، تنوع. ویژگی هایی که بر اساس مطالعه رفتار مراجعین و ثبت رفتار آنان به دست آمده است که از مهم ترین آن ها عبارت اند از آزادی حرکتی ، سهولت در دسترسی به فضاها، ارتباط قوی فضاها.
زهرا قاسمی محمد فرضیان
موضوع این پایان نامه از یک طرف با زندگی خصوصی انسان و پیچیدگی¬های رفتاری او و از سوی دیگر با مسائل مهم اجتماعی مرتبط است. هدف طراحی یک خوابگاه مناسب برای دانشجویان دختر است به نحوی که قلمروها رعایت، فضای شخصی لحاظ و خلوت گزینی نزدیک به مطلوب حاصل شود. با توجه به اینکه خوابگاه های دانشجویی تاثیر زیادی در رشد فردی و شغلی دانشجویان ایفا می¬کند و همچنین تجربه ی زندگی خوابگاهی باعث شد تا این مساله انگیزه¬ای برای انتخاب این موضوع باشد. برای رسیدن به این شناخت تحقیقات در این پروژه بر اساس پژوهش های کتابخانه¬ای، پژوهش¬های میدانی با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه جهت شناسایی مشکلات، انتظارات، و تمایلات ساکنین صورت گرفت. به منظور رسیدن به نظرات ساکنین، 100نفر از دانشجویان دختر ساکن در خوابگاه به صورت تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه بین آنها توزیع شد. نتایج حاصل از نظر سنجی نشان دهنده تمایلات و احتیاجات ساکنین به داشتن فضایی شخصی خارج از محدوده اتاق¬ها برای رسیدن به سطح مطلوبی از خلوت می¬باشد. رعایت سلسله مراتب فضایی و جدایی صحیح عرصه¬های عمومی و خصوصی از یکدیگر در ایجاد خلوت مطلوب موثر می¬باشد، همچنین استفاده ساکنین از محوطه خوابگاه برای دستیابی به خلوت مطلوب از نتایج حاصل از این تحقیقات بود.
سحر رخ مجید صالحی نیا
سالمندی دوره ای از زندگی است توام با دگرگونی در عملکرد و ساختار بدن که منجر به تغییرات در ظاهرو توانایی افراد در کار می شود. اما این تغییرات نباید مانع ادامه زندگی و شادابی این قشر باشد. آرامش روحی و فکری، برقراری ارتباط با هم سن و سالان و حضور در جمع، نیازی است غیر قابل انکار برای تمامی افراد در تمامی گروه های سنی، افراد سالمند نیز از این قاعده مستثنا نمی باشند. دراین پژوهش و طراحی هدف آن است که مکانی جهت گذراندن اوقات فراغت، تقویت تعاملات اجتماعی و رفع نیازهای ساکنین یک محله ریشه دار و با قدمت در شهر کرمان طراحی شود. به نحوی که در تمامی گام های پژوهش و طراحی، نیازها و شرایط سالمندان در نظر گرفته شود تا موقعیت هایی جهت فعالیت و حضور در جمع با هدف افزایش آرامش و نشاط، حمایت از استقلال آن ها و نیز تشویق ایشان به حضور فعال در خانواده وجامعه ایجاد شود. روش گردآوری اطلاعات شامل مطالعات کتابخانه ای و میدانی می باشد.به این صورت که ابتدا منابع و مآخذ مرتبط مطالعه شده و طرح هایی برگرفته از داده های به دست آمده از مطالعات ـ در ارتباط با وضعیت موجود سالمندان ـ تهیه شده است. همچنین رفتارهای سالمندان به صورت نامحسوس تصویربرداری و ثبت شده است و در نهایت با دسته بندی داده ها، راه کارهای طراحی ارائه می شود . یافته های پژوهش، حاکی ازآن است که سالمندان با حضور در جمع گروه های سنی مختلف و ارتباط با هم سن و سالان خود و نیز انجام فعالیت هایی بر گرفته از تجربیات و مهارت هایشان، در جواب علایق و نیازهایشان، اوقاتی را توام با آرامش ونشاط سپری خواهند کرد. در عین حال، حضور ارزشمند ایشان سبب افزایش پویایی جامعه، حفظ ارزش ها و انتقال تجربه ها خواهد شد. در نتیجه با طراحی مکانی با احترام به نیازهای سالمندان و حفظ استقلال ایشان می توان موجبات حضور همراه با نشاط ایشان را در جامعه فراهم آورد و از دریای بیکران معرفت آن ها سود جست .
محمد فیروزیان مجید صالحی نیا
در دوران معاصر با افزایش فردگرایی، توجه به فضای تعاملی به عنوان عنصری جهت نزدیک تر کردن انسان ها به یکدیگر و جبران بخشی از تعاملات اجتماعی از دست رفته جاری در بناها و بافت های معماری و شهری گذشته، اهمیت بیشتری یافته است. موضوع این است که آیا طرح کالبدی خاص معماری مسکن می تواند به برقراری روابط اجتماعی مثبت و سازنده در بین بهره-برداران دامن زده و فرصت های تعاملات بین فردی و فرافردی را افزایش دهد. و چگونه می توان با بهره گیری از مولفه های موثر در معماری مسکن موجب بهبود و افزایش ارتباط انسان ها شد که در جهت جواب به پرسش های مطرح شده از روش های کتابخانه ای، میدانی (مشاهده) و طراحی معماری استفاده گشته است که نتیجه پژوهش بیانگر آن است که ویژگی های کالبدی فضای معماری مسکن، در میزان و نوع تعاملات اجتماعی بین فردی و فرافردی روی داده بر فضا موثرند. میزان این تأثیرات به نحوی که تعداد تعاملات روی داده را افزایش دهند، نشان از اجتماع پذیری بالای آن فضا دارد. در طرح حاضر، سعی بر آن شده که با طراحی مناسب کالبد فضای معماری مسکن در ساری، تعاملات اجتماعی را بین ساکنان افزایش داد. تعاملات اجتماعی در چهار مقیاس، در طراحی مجموعه مسکونی مدنظر قرار گرفت: - در مقیاس اول، افزایش ارتباطات و تعاملات بین اعضای خانواده در مقیاس یک واحد مسکونی مورد توجه و طراحی واقع شد. فضاهای عمومی (نشیمن و آشپزخانه) در مقیاس با فضاهای خصوصی واحد به نحوی ترکیب شدند که ارتباط اعضای خانواده در عین دستیابی به خلوت لازم، منطقی و در حد ارتقاء ارتباطات باشد. - در مقیاس دوم، که فضاهای مشاع بین چند واحد مسکونی را در بر می گیرد. بحث ارتقاء تعاملات اجتماعی با پیش بینی فضاهایی چون تراس های بزرگ، حیاط های کوچک بین واحدها، پل ارتباطی بین واحدها در فضاهای عمومی دو بلوک مسکونی و غیره سعی گردید ارتباط و تعاملات اجتماعی ساکنان همسایه تقویت گردد. - در مقیاس سوم، و در کل بلوک ساختمانی که از چندین واحد غیرهمسان در طبقات مختلف شکل گرفته است، حیاط هایی در طبقه همکف پیش بینی شده است که قلب تپنده تماس اجتماعی ساکنان بلوک در ایام شبانه روز محسوب می شود. - در مقیاس چهارم، که شامل فضاهای باز مابین بلوک های مسکونی می گردد، چیدمان احجام بلوک های مسکونی و وجوه دید ساکنان داخلی آنها به نحوی است که علاوه بر دید مناسب به رودخانه، بلوک ها با یکدیگر گفتگو داشته و فضاهای باز واسطی ایجاد نمایند که محل تجمع ساکنان گردد. منظر سازی، فضای سبز و تناسبات هندسی در این فضاهای باز به نحوی است که ساکنان را به تشویق و ایست در این مکان ها می نماید. همچنین مجموعه خدماتی مشترکی در قالب مسجد، بازار کوچک محلی، مهدکودک، زمین ورزشی، نانوایی و ... در محل مناسب سایت برای تأمین ارتباطات عملکردی و انسانی ساکنان جانمایی گردیده است.