نام پژوهشگر: سید جلیل رضوی نجف آبادی

اثر روش خشک کردن بر برخی از خواص کیفی و ترموفیزیکی خرمای رقم استعمران و پودر حاصل از آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  اسماعیل عرارگاطع   سید جلیل رضوی نجف آبادی

خرما (pheonix dactylifera l.) یکی از محصولات مهم باغی و منابع ارزی ایران محسوب می شود. آمار نشان می دهند که در طول 50 سال گذشته، مجموع تولید خرمای ایران حدود 50 میلیون تن بوده که 30% آن تحت عنوان ضایعات به مصرف خوراک دام رسیده است. پودر خرما یکی از محصولات حاصل از فرآوری خرما می باشد که از خشک کردن و آسیاب کردن خرمای ضایعاتی بدست می آید و در صنایع شیرینی پزی، بستنی سازی و ... استفاده می شود. از مشکلات تولید پودر میوه ها، چسبندگی در خلال خشک کردن، فرآوری و انبارداری است. چسبندگی در پودر میوه ها بطور کلی از وزن مولکولی کم قندهای فروکتوز، گلوکز، ساکاروز و بعضی اسیدهای آلی در میوه ها ناشی می شود که خرما نیز شامل این قندها می باشد. برای کنترل چسبندگی مواد غذایی باید به مقدار آب موجود در آن ماده و حالت فیزیکی غذاهای جامد پی برد. همدماهای جذب رطوبت در محاسبه تغییرات رطوبت مواد در حین انبارداری، شرایط ترمودینامیکی پس از اختلاط محصولات و تصمیم گیری در رابطه با واکنش های شیمیایی و آنزیمی نامطلوب کاربرد فراوان دارند. از طرف دیگر تعیین دمای گذار شیشه ای (tg) به عنوان یک ابزار پر قدرت برای درک خاصیت حرکت پذیری آب در غذا و کنترل زمان مجاز نگهداری محصول اهمیت دارد. پارامترهای محصول نهایی در فرآیند خشک کردن همچون فعالیت آبی، تخلخل، ساختار فیزیکوشیمیایی و رنگ وابسته به روش خشک کردن می باشند. هدف از انجام این تحقیق تعیین و مدل سازی همدماهای جذب رطوبت پودر حاصل از خرمای خشک شده با روش های مختلف خشک کردن، مطالعه سینتیک جذب رطوبت پودر خرما و اثر روش خشک کردن بر ویژگی های کیفی خرما و پودر آن و همچنین آنالیز حرارتی پودر خرمای ضایعاتی رقم استعمران بود. روش های مختلف خشک کردن شامل روش های هوای داغ، ماکروویو و آون خلاء بودند. منحنی های همدمای جذب رطوبت پودر خرما برای هفت سطح فعالیت آبی و در سه دمای 25، 35 و 45 درجه ی سلسیوس تعیین شده و سپس مناسب ترین مدل از بین نه مدل تجربی بر مبنای بالاترین ضریب همبستگی و کوچکترین ریشه میانگین مربعات خطا و کمترین مدول میانگین انحراف نسبی انتخاب شد. خواص کیفی محصول شامل شاخص های بازجذب آب (ظرفیت جذب آب، قابلیت حفظ ماده خشک و قابلیت جذب مجدد آب) و چروکیدگی خرمای خشک شده و شاخص های رنگ l، a و b خرما و پودر آن بودند. دمای گذار شیشه ای نمونه های پودر خرما با استفاده از دستگاه dsc تعیین شد. برای آنالیز حرارتی، دمای نمونه ها در محدوده دمایی 90- تا 100 درجه ی سلسیوس با نرخ 10 درجه ی سلسیوس بر دقیقه تغییر داده شد. شش مدل نیمه تجربی و تئوری مرسوم برای مدل سازی دمای گذار شیشه ای پودر خرما بکار گرفته شد. بر اساس نتایج، در تمام دماها و روش های خشک کردن، مناسب ترین مدل برای پیش بینی منحنی های همدمای جذب رطوبت پودر خرما مدل گب شناخته شد. اثر روش خشک کردن بر ظرفیت جذب آب، قابلیت حفظ ماده خشک و قابلیت جذب مجدد آب معنی دار شد، اما بر چروکیدگی نمونه خرمای خشک شده اثر معنی داری نشان نداد. همچنین روش خشک کردن بر شاخص های رنگ دارای اثر معنی داری بود. نمونه خشک شده با روش ماکروویو دارای رنگ تیره تری بود که ناشی از رخ دادن پدیده کاراملیزاسیون در حین خشک شدن بود. نتایج آنالیز حرارتی نشان داد که با افزایش محتوای رطوبتی از 013/0 تا 178/0، دمای گذار شیشه ای از 75/21 به 15/49- درجه ی سلسیوس کاهش یافت. برای پیش بینی دمای گذار شیشه ای نمونه پودر خرما، مدل- سیستم های مختلفی در نظر گرفته شد. سپس بر اساس اجزاء مدل- سیستم و با استفاده از مدل های گوردون-تیلور و کوچمن- کاراسز مقدار tg پیش بینی شد. نتایج نشان داد که هیچکدام از ترکیب ها نمی توانند به خوبی روند تغییرات دمای گذار شیشه ای پودر خرما را پیش بینی کنند. البته از نتایج بدست آمده این نکته قابل استنباط بود که پودر خرما را می توان به صورت مدل آب- گلوکز در نظر گرفت. همچنین نتایج مدل- سیستم آب- گلوکز- فروکتوز با نسبت یک به سه به ترتیب برای گلوکز و فروکتوز بیانگر تأثیر بیشتر گلوکز بر دمای گذار شیشه ای نمونه پودر خرما بوده و در نتیجه دمای گذار شیشه ای نمونه مورد آزمایش را می توان با استفاده از این مدل- سیستم پیش بینی کرد. نتایج مدل-سازی دمای گذار شیشه ای برای مدل- سیستم های مختلف نیز نشان داد که مدل بروستاو و همکاران بر مبنای مدل- سیستم آب- گلوکز- فروکتوز با نسبت برابر برای گلوکز و فروکتوز بهترین پیش بینی را از روند تغییرات دمای گذار شیشه ای نمونه های پودر خرما با محتوای رطوبت تعادلی نتیجه می دهد. مدل سازی دمای گذار شیشه ای به عنوان تابعی از فعالیت آبی نشان داد که مدل خالوفی و همکاران دارای برازش ضعیفی به داده های اندازه گیری شده بود، در حالی که معادله روس از تطابق قابل قبولی برخوردار بود. نتایج نشان داد که اثر روش های مختلف خشک کردن بر tg معنی دار نبود. مقادیر ظرفیت گرمای ویژه نمونه های پودر خرما با سطوح مختلف فعالیت آبی نشان داد که با بالا رفتن دما و سطح فعالیت آبی نمونه ها، ظرفیت گرمای ویژه آنها افزایش یافت.

طراحی، ساخت و ارزیابی جدا ساز هلیس- فشاری کودهای دامی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  احمد رضا صالحیون   سعید مینایی

در اکثر گاوداری های صنعتی، برداشت و جمع آوری کود به صورت مایع و یا دوغاب به دلیل افزایش تعداد دام و تشدید فعالیت ها و نیز استفاده از کودهای دامی دوغابی در طرح های تولید بیوگاز، انجام می شود. لذا گاوداری ها نیاز به مدیریتی مدرن و کارا در زمینه های زیست محیطی، اقتصادی و مدیریت کود دارند، زیرا دوغاب کودهای گاوی در صورت ذخیره سازی و مدیریت نامناسب، می تواند مشکلات زیست محیطی از قبیل نشت شیرابه های کود به زمین و آلودگی منابع آب، انتشار گازهای متان و دی اکسید کربن در جو، تولید بوی آزار دهنده و مگس و ... ایجاد کند. افزون بر این، هزینه کارگری بالایی برای حمل و نقل کودهای دوغابی لازم است. یکی از روش های مناسب مدیریت کودهای دوغابی، جداسازی بخش جامد و مایع توسط دستگاه های جداساز است. در این پژوهش یک دستگاه جداساز مارپیچ- فشاری با ظرفیت حجمی m^314 در روز برای جداسازی کودهای دامی طراحی و ساخته شد. برای این منظور برخی از خواص فیزیکی و رئولوژیکی کود مانند درصد مواد جامد (ts%)، چگالی، توزیع اندازه ذرات، گرانروی، فشار لازم برای آبگیری و نیز ضرایب اصطکاک استاتیکی و زاویه پایداری کود جامد جداساز اندازه گیری شد. قسمت عمده طراحی اختصاص به مارپیچ فشارنده داشت. نسبت طول به قطر (5/4=l/d)، قطر مارپیچ (mm 160)، سرعت دورانی (rpm 30)، زاویه هلیس (14 درجه) و ارتفاع باله ها (mm40) تعیین گردید. پس از طراحی مارپیچ ، تحلیل تنش آن با نرم افزار abaqus انجام شد. یک مکانیزم چهار میله ای برای کنترل فشار اعمالی به کود برای آبگیری طراحی شد و نتایج آن با نرم افزار adams تطبیق داده شد. دستگاه پس از ساخت، به گاوداری لورک دانشگاه صنعتی اصفهان منتقل و راه اندازی شد. بیشینه ظرفیت عبوردهی دستگاه برای کود با غلظت 14 ts%، برابر با kg/h 5/557 بود. به منظور تعیین شرایط کاری بهینه و توصیه شده جداساز، اثر سه متغیر غلظت کود ورودی، فشار اعمالی و سرعت مارپیچ بر راندمان درصد جذب مواد جامد و درجه خشکی کود جامد خروجی در یک طرح آماری فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی ارزیابی شد. اثرات متقابل سه گانه متغیرها بر هر دو راندمان به ترتیب در سطح احتمال 1 و 5 درصد معنادار شد. افزایش غلظت کود ورودی و فشار اعمالی باعث افزایش درجه خشکی کود می شود، اما درصد جذب مواد جامد را کاهش می دهد. حالت بهینه از مصالحه بین دو راندمان برای غلظت20 ts% و فشار با وزنه های تعادلی kg 6 بر دریچه و سرعت rpm30 بدست می آید.