نام پژوهشگر: محمد رضا کاباران زاد قدیم
حسین محمدی محمد رضا کاباران زاد قدیم
جهانی شدن بازار و رقابت سریع، نیاز به استراتژی های کاراتر و موثرتر را در برآورده نمودن نیازهای در حال تغییر بازار افزایش داده است . استفاده از روشی جامع تر برای مدیریت ارتباط زنجیره تامین بعنوان روشی برای برآورده نمودن نیازهای در حال تغییر مشتریان به شکلی روزافزون بررسی شده است. این مقاله چارچوبهای چابک و ناب را بعنوان ابزارهایی برای رسیدن به یکپارچگی در زنجیره تامین نشان می دهد. جنبه های مختلف مفاهیم ناب و چابک و کاربردهای آنها در زنجیره تامین بر اساس متون نظری ارائه شده اند. بنابراین این تحقیق در جستجوی نشان دادن و تاکید بر روی تاثیری که مفاهیم ناب و چابک می توانند بر روی زنجیره تامین در کل داشته باشند می باشد . چهار شرکت در رابطه با سطح آگاهی، درک و کاربرد عملی این ابزارها در زنجیره تامینشان بررسی شده اند. بدین منظور اطلاعاتی در یک پرسشنامه همراه با مصاحبه از این چهار شرکت جمع آوری شده اند. نتایج نشان می دهند که ناب و چابک ابزارهایی مهم برای رسیدن به یکپارچگی در زنجیره تامین هستند، اما پاسخ دهندگان هنوز نتوانسته اند به این گذار و تحول برسند تا به مجموعه ای ناب/ چابک به طور کامل دست پیدا کنند. می توان گفت که زنجیره تامین ناب و چابک بیشتر نظری است تا عملی . سطح آگاهی نسبت به تغییرات بازار بالا است اما به نظر می رسد هیچ راه معینی برای رسیدن به یکپارچگی در تامین آن هم با وجود تنوع زیادی که یک شرکت برای رسیدن به رقابت نسبت به شرکت های دیگر به کار می برد وجود ندارد. در کل، پاسخ دهندگان اصول و معیارهای ناب/ چابک را در هماهنگی و همکاری با تامین کنندگان و مشتریان، سیستم کششی تقاضا پیاده سازی می کنند، و ترکیبی از استراتژی ها را استفاده می کنند. هرچند که، اطلاعات مناسب بازار درتلاش برای تطابق معیارهای ناب/ چابک با استراتژی زنجیره تامین لازم هستند. علاوه بر این، همه پاسخ دهندگان نیاز به تغییر را برای ایجاد اطمینان از نیازهای مشتریان تشخیص می دهند اما پاسخ به تغییر از یک شرکت به شرکت دیگر متفاوت است. همچنین یک تغییر تدریجی از تمرکز سنتی منحصر بر روی هزینه و سود به سوی مدیریت ارتباط با مشتری و رضایت مشتری وجود دارد. در نتیجه، شرکت ها خودشان را بر محور مشتریانی که کالاها و ارزش را از تولید کننده های کالا به سمت خود می کشند، سازماندهی می کنند.
آرش بیات محمد رضا کاباران زاد قدیم
در این پایان نامه مساله زمانبندی تحت شرایط محدودیت منابع موضوع مورد بحث بود که برای حل آن به شکلی مناسب و بهینه از روش الگوریتم انبوه ذرات استفاده شد. روش بهینه سازی که برای حل مسائلی از این قبیل استفاده می شود، روش سیمپلکس است ولی هنگامی که تعداد متغیر ها و محدودیت های مساله افزایش یابد این روش دیگر کارائی مناسب ندارد به طوری که دیگر قادر به حل مساله نمی باشد و یا اینکه برای بدست آوردن جواب بهینه زمان زیادی صرف می کند.در فصل 2 پیشینه ای از کارهای انجام شده در این زمینه آورده شد که مشخص بود که برای مساله زمانبندی با فضای بزرگ به ناچار باید از الگوریتم های ابتکاری و فرا ابتکاری استفاده کنیم که نمونه هائی از آن ها بیان شد.از مشهور ترین این الگوریتم ها الگوریتم ژنتیک بود که جواب های قابل قبولی برای مساله زمانبندی پیدا می کند که در خیلی از موارد از الگوریتم انبوه ذرات که ایراد وارده به آن همگرائی سریع می باشد زمان کوتاهتری صرف زمانبندی پروژه می کند که البته این موضوع باز هم به دلیل خاصیت الگوریتم های هیوریستیک قطعی نمی باشد.اما در این تحقیق با ابتکار بکار برده شده در الگوریتم انبوه ذرات که همان بکار بردن تکنیک جهش که از مراحل کاری الگوریتم ژنتیک می باشد و نمونه آن به هیچ وجه در مقالات مختلف دیده نمی شود ، مشخص شد که در تکرارها این الگوریتم ابتکاری زمان صرف شده برای زمانبندی را به خوبی کاهش می دهد . با توجه به نتایجی که در فصل چهارم بدست آمد واضح است که این الگوریتم می تواند جواب های بسیار خوبی را برای مساله زمانبندی در زمان مناسب وقابل قبول ارائه بدهد. کارایی الگوریتم ابتکاری انبوه ذرات در مقایسه با روش الگوریتم ژنتیک که از بهترین انواع الگوریتم های هیوریستیک می باشد مورد مقایسه قرار گرفت و مشاهده شد که الگوریتم ابتکاری انبوه ذرات هم در تکرار های کمترو همچنین در یافتن جواب بهینه به نتایج بهتری دست یافت
زهرا شوکتی محمد رضا کاباران زاد قدیم
جامعه امروز از سیستم بانکی انتظار دارد که ضمن تلاش درجهت جذب سپرده ها و تخصیص مناسب آنها در فعالیتهای مفید اقتصادی، به موازات پیشرفت های همه جانبه اقتصادی و اجتماعی نیز حرکت نمایند. در این پژوهش به بررسی تاثیر بانکداری الکترونیک بر مشتری مداری پرداخته ایم. ابتدا مفهوم فناوری ،اطلاعات، دولت الکترونیک ، تجارت الکترونیک ، رضایت و اهمیت مشتری مداری بررسی شده است و سپس مفاهیم بانکداری الکترونیک، کانالهای ارائه خدمات الکترونیک و تاثیری که ارائه این خدمات بر افزایش مشتری مداری ایجاد می کند را بر شمرده ایم. نهایتا از نتایج یک تحقیق میدانی دریافتیم که بین استفاده از بانکداری الکترونیک و مشتری مداری، همبستگی قابل قبول و رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و با مشاهده ضرایب رتبه های متغیرهای تحقیق به این نتیجه رسیدیم ترتیب اولویت متغیرها بدین شرح است: 1- ، 2- جذب مشتری ، 3- وفاداری مشتری ، 4- نگهداری مشتری ، 5- اعتماد مشتری
شاهین حبیبی پورراد امیر بیات ترک
در دنیای پر از رقابت کنونی دیگر نمی توان به شیوه های سنتی کارها را به پیش برد. سازمان ها در این دوران ناگزیر از بکارگیری پروژه ها هستند تا بتوانند از این طریق جایگاه خود را حفظ کنند و به فعالیت های خود تداوم بخشند.اما این رشد که موجب افزایش اثر بخشی و قابلیت انعطاف فعالیت های پروژه می شود مشکلات مخصوص به خود را به وجود آورده است زیرا سازمانها در محیطی قرار گرفته اند که افزایش پیچیدگی و افزایش تقاضا برای سریعتر ،ارزانتر و بهتر انجام دادن پروژه ها از ویژگی های آنان است.با توجه به رویکرد اکثر سازمانها به شناخت عمیق تر از دانش مدیریت پروژه و سعی و تلاش آنان در کاربرد هرچه بیشتر این دانش ، ضرورت ارائه یک روش نظام مند و جامع جهت ارزیابی عملکرد و شناسایی نقاط قوت و ضعف سیستم مدیریت پروژه بسیار ضروری و حیاتی می باشد. در این پژوهش با استفاده از مدل pmpa که برگرفته از مدل efqm بوده و شامل شش معیار رهبری ، کارکنان ، سیاست گذاری و استراتژی، منابع و شراکت ها ، مدیریت چرخه عمر و شاخصهای کلیدی عملکرد می باشد، عملکرد سیستم مدیریت پروژه شرکت مدیریت توسعه صنایع پتروشیمی و پروژه های آن مورد ارزیابی قرار گرفت وپس از جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه وتجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون میزان تاثیر هر یک از این معیارها بر روی عملکرد مدیریت پروژه مشخص گردید و در نهایت با بهره گیری از آزمون فریدمن این معیارها رتبه بندی گردیده اند.در انتها معیار شاخصهای کلیدی عملکرد با 71/0درصد بیشترین تآثیر را بر عملکرد مدیریت پروژه داشته و پس از آن به ترتیب معیارهای مدیریت چرخه عمر با 68/0،رهبری با 61/0، کارکنان با 49/0 ،سیاست گذاری واستراتژی با38/0 و شراکت هاومنابع با 36/0در رتبه های بعدی قرار گرفتند.
محمد فرید احمدی گاوگانی محمد رضا کاباران زاد قدیم
برنامه ریزی فروش و عملیات مجموعه ای از فرایندهای برنامه ریزی و تصمیم گیری در سطح شرکت را شامل می شود که بـرای برقراری ارتبـاط میان عملیات روزانه و اهداف کسب و کار به اجرا در می آید.هدف اصلی پژوهش بررسی ارتباط بین برنامه ریزی فروش و عملیات ( sop ) و ارزیابی عملکرد سازمان است و اهداف فرعی شامل: 1)بررسی ارتباط بین برنامه ریزی فروش وارزیابی عملکرد سازمان. 2)بـــررسی ارتباط بین برنامه ریزی تولید و ارزیـابی عملکرد سازمان. 3) بررسی ارتباط بین برنامه ریزی کنترل موجودی و ارزیابی عملکرد سازمان. 4) بـررسی ارتباط بین برنامه ریزی ارسال و ارزیابی عملکرد سازمان. در این پژوهش متغیر مستقل ما برنامه ریزی فروش و عملیات و متغیر وابسته این تحقیق ارزیابی عملکرد سازمانی می باشد. فرضیه اصلی عبارت است از: بین اجزاء زنجیره sopو ارزیابی عملکردسازمان ارتباط معنی داری وجود دارد. فرضیه فرعی اول:بین بــرنامه ریزی فروش و ارزیابی عملکرد سازمان ارتباط معنی داری وجود دارد. فرضیه فرعی دوم:بین برنامه ریزی تولید و ارزیابی عملکرد سازمان ارتباط معنی داری وجود دارد. فرضیه فرعی سوم:بین برنامه ریزی کنترل موجودی وارزیابی عملکرد سازمان ارتباط معنی داری وجود دارد. فرضیه فرعی چهارم:بین برنامه ریزی ارسال و ارزیابی عملکرد سازمان ارتباط معنی داری وجود دارد. جــامعه آمــاری، شرکت vpmc و نمونه های ایــن تحقیق کلیه مدیران، روساء، سرپرستان و کارشناسان شرکت فوق الذکر و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بر اساس معیار لیکرت می باشد. ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه930/0 تعیین گردید.این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و روش انجام کار همبستگی است.از آزمون کولموگروف اسمیرنف نرمال بودن توزیـع داده های جمع آوری شده تعیین گردیده است.برای آزمون فرضیات از آزمون معنی داری پیرسون استفاده شده است.جهت پاسخ به پرسش های تحقیق، بررسی میزان و شدت تاثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته، مورد تحلیل قرارگرفته است.بر اساس نتایج به دست آمده ارتباط معنی داری بین برنامه ریزی فروش، برنامه ریزی تولید، برنامه ریزی کنترل موجودی، برنامه ریزی ارسال و ارزیابی عملکرد سازمان در سازمان vpmc وجود دارد.
یاشار عباس زاده محمد رضا کاباران زاد قدیم
تحقیق حاضر به بررسی نتایج آموزش کارآفرینی و چگونگی شکل گیری سرمایه انسانی در کارآفرینی پرداخته است. بدین منظور پژوهشی که از نظر نوع کاربردی و از نظر روش های جمع آوری داده ها از نوع پیمایشی، توصیفی میباشد طراحی گردیده است قلمروی مکانی پژوهش، استان تهران می باشد و جامعه ی آماری پژوهش، فارغ التحصیلان رشته کارآفرینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و دانشگاه تهران، دانش آموختگان کارآفرینی سازمان فنی حرفه ای تهران می باشد. حجم کل جامعه 1000 دانشجو و دانش آموخته بود.در نتیجه تحلیل داده های از پرسشنامه، تمامی فرضیه های پژوهش مورد تایید قرار گرفتند و در پایان تحقیق ضمن ارائه تفصیلی نتایج و یافته ها موارد مذکور جمع بندی شده بحث و مقایسه پیشنهاد کاربردی و پیشنهادات مرتبط با ادامه و پیگیری تحقیقات مشابه درآینده ارائه شده است.
سهراب آرمات محمد رضا کاباران زاد قدیم
پژوهش حاضر با هدف بررسی امکان پذیری پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان بازرسی کل کشور بر اساس الگوی کوان یو وانگ انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان و مدیران سازمان بازرسی کل کشور می باشد