نام پژوهشگر: میرجواد موسوینیا
سعید نعمتی میرجواد موسوی نیا
امروزه، سیگنال های ds-ss به طور وسیعی در سیستم های مخابراتی مدرن مورد استفاده قرار می گیرند. بر اساس دوره ی تناوب سمبل ها در سیگنال اطلاعات و دوره تناوب دنباله ی شبه-نویز، سیگنال ها به دو دوسته ی کد کوتاه (sc) و کد بلند (lc) تقسیم می شوند. برای گیرنده های non-cooperative ، این اطلاعات نامعلوم هستند. در این پایان نامه، یک الگوریتم کور مبتنی بر آمارهای مراتب بالاتر برای بدست آوردن این اطلاعات در گیرنده پیشنهاد شده است. این آمارها عبارتند از: واریانس، skewness، kurtosis و cumulant مرتبه ششم. با استفاده از ماتریس های همبستگی سیگنال دریافتی، هر یک از آمارها محاسبه می شوند. که نهایتا به ازای هر کدام از آمارها، منحنی هایی برای سیگنال های sc و lc-dsssبدست می آید. با مقایسه ی این دو منحنی با یک مقدار آستانه ی از پیش تعیین شده، نوع سیگنال دریافتی مشخص می شود. نتایج شبیه سازی ها نشان می دهند که دسته بندی سیگنال های sc و lc-dsssبا استفاده از آمارهای مراتب بالاتر، خیلی بهتر از آمار مرتبه دوم که قبلا بحث شده است، صورت می گیرد.
حمید شیری میرجواد موسوی نیا
در سال های اخیر مخابرات مشارکتی به شکل گسترده ای توجه محققان را به خود جلب کرده است. شیوه ی مشارکتی با بهره گیری از کلیه ی منابع موجود در شبکه ی مخابراتی از طریق انتخاب گره های ارتباطی با عنوان گره های رله و استفاده از تعدادی آنتن منفرد برای ایجاد آنتن آرایه ای مجازی ، در بهبود کیفیت انتقال داده و امکان برقراری ارتباط در شرایطی که ارتباط مستقیم با مقصد ممکن نباشد به شیوه ای موثر عمل می کند. بدین ترتیب این ساختار ارتباطی، با ایجاد یک سیستم چند ورودی–چند خروجی (mimo) مجازی، امکان بهره گیری از مزایای ارتباط داده در کانال هایی از این نوع را فراهم می کند. بکارگیری شیوه ی مشارکتی بسته به بستری که در آن مورد استفاده قرار گیرد، تابع شرایط، محدودیت ها و روش های اجرایی خاصی است. همچنین لایه هایی از ساختار شبکه که مشارکت در آن ها انجام می شود بر این شرایط و محدودیت ها تاثیرگذارند. در این پایان نامه شبکه های بی سیم adhoc در نظر گرفته شده است. در این دسته از شبکه ها مشارکت بین گره ها در ارتباطات تک پرشی و چندپرشی در لایه های مختلف و به روش های متعددی قابل اجرا خواهد بود. این امر تا حدود زیادی وابسته به معیارهایی است که لازم است طی فرآیند مشارکت در انتقال داده بهبود یابند. لایه ی اصلی اجرای مشارکت در روش پیشنهادی پایان نامه (camp) لایه ی mac در نظر گرفته شده است. البته باید درنظر داشت که در لایه ی فیزیکی در غالب موارد اجرای بخشی از فرآیند مشارکت ضرورت دارد و لذا در این پایان نامه، نوعی از طراحی بین لایه ای انجام شده است. یکی دیگر از دغدغه های اساسی در طراحی پروتکل مشارکتی، تعیین متریک مناسب برای انتخاب همیارها است. این متریک می تواند شامل عناصری از جمله اطلاعات متقابل داده، نرخ انتقال داده، احتمال قطعی، نرخ خطای بیت، توان عملیاتی، تأخیر انتقال، شعاع تحت پوشش و میزان مصرف انرژی باشد. از آنجایی که در غالب پژوهش های انجام گرفته در این حوزه تنها یکی از عناصر معرفی شده به کارگرفته شده اند و همچنین با توجه به ماهیت دینامیکی رفتار کانال و گره ها در شبکه های adhoc و محدودیت منابع موجود در آن، camp با ارائه ی متریکی مرکب شامل دسته ای مستقل از عناصر فوق به بهبود بیشتر کیفیت انتقال داده، در کنار مصرف مناسب منابع، کمک می کند. از دیگر اهداف دنبال شده در camp سازگاری آن با پروتکل lr{802.11 mac} است. پروتکل camp در بسته ی نرم افزاری matsim الحاق و به کمک نرم افزار matlab شبیه سازی شده است. نتایج به دست آمده از شبیه سازی ها عملکرد مناسب این پروتکل را از نقطه نظر نرخ خطای بیت، توان عملیاتی و مصرف انرژی نشان می دهد.
علی دادرس میرجواد موسوی نیا
با توجه به افزایش روز افزون تقاضا برای اتصال دستگاه های بی سیم به شبکه های گسترده نظیر اینترنت و درخواست برای انتقال اطلاعات با نرخ بالا توسط این دستگاه ها و با توجه به محدودیت توان به عنوان محدودیت اصلی شبکه های بی سیم بررسی داد و ستد میان توان مصرفی و تاخیر یکی از مهمترین اقدامات در طراحی شبکه ها است. قدم اول برای بررسی تاخیر در یک شبکه شناخت ترافیک است. اندازه گیری ها نشان دهنده ی htss بودن ترافیک اینترنت و تعدادی از شبکه های گسترده هستند. در این پایان نامه داد و ستد انرژی و تاخیر در شبکه ای با ترافیک htss بررسی شده است. ابتدا مدلی برای شبکه ای با ترافیک htss که از طریق کانال دارای فیدینگ به انتقال اطلاعات می پردازد ارایه شده است. برای ایجاد موازنه ای میان انرژی و تاخیر در شبکه ی مفروض سرویس دهی پویا به ترافیک ورودی پیشنهاد شده است و در این سرویس دهی نرخ ارسال به عنوان استراتژی ایجاد موازنه در نظر گرفته شده است. در ادامه موازنه ای برای انرژی و تاخیر در غالب یک مساله ی بهینه سازی ارایه شده است. درنهایت راه حلی برای این مساله ی بهینه سازی برای فیدینگ گسسته و پیوسته ارایه شده و منحنی انرژی-کران تاخیر برای این سیستم تعریف شده است. نتایج شبیه سازی برای فیدینگی با دوحالت نشان دهنده ی این موضوع است که انتخاب نرخ های غیربهینه به ازای مصرف انرژی یکسان کران تاخیر بیشتری برای داده ی ارسالی ایجاد می کنند.
محمد ایرانشاهی میرهادی سیدعربی
الگوریتم های رهگیری بخش اساسی در سیستم های نظارت و امنیت را تشکیل می دهند. در این پایان نامه تلاش شده است با استفاده از نظریه های نوین ریاضیات به بهبود عملکرد این الگوریتم ها پرداخته شود. چالش های پیش رو عبارت اند از رهگیری درست, زمانی که زاویه و موقعیت هدف نسبت به دوربین یا روشنایی محیط تغییر کنند و یا این که هدف در موضع انسداد قرار بگیرد. در این پایان نامه چهار روش پیشنهاد داده شده است. تمام این روش ها از فیلتر ذره ای برای جستجوی هدف بهره می برند. روش ها را می-توان به روش هایی که از آموزش واژه نامه استفاده می کنند و روش هایی که از آموزش واژه نامه استفاده نمی-کنند، تقسیم کرد. از بین چهار روش آورده شده یکی به عنوان بهترین برگزیده شده است. روش برگزیده از ترکیب دو روش طبقه بندی بیزین و تنک تشکیل شده است. ابتدا هدف مشخص شده و در یک همسایگی از آن نمونه هایی استخراج خواهد شد, سپس ویژگی های ویولت هدف و تمام نمونه ها در دو کانال بالاگذر و پایین گذر استخراج شده و به وسیله ی این ویژگی ها یک واژه نامه آموزش داده می شود. بازتوصیف هدف بر پایه ی واژه نامه آموزش داده شده و به دست آوردن کدهای تنک برای هدف گام بعدی است. در پایان از این کدهای تنک برای آموزش یک طبقه بندی کننده ی بیزین استفاده خواهد شد. گام پایانی تخمین مکان هدف در فریم بعدی و تعیین بهترین گزینه به وسیله ی طبقه بندی کننده بیزین خواهد بود. در پایان نتایج به دست آمده در این پایان نامه با نتایج سایر مقالات مقایسه شده است. شبیه سازی نشان می دهد که روش معرفی شده در این پایان نامه دارای عمل کرد بهتری نسبت به سایر روش ها است. معیار مقایسه بین عمل کرد الگوریتم های متفاوت، cle است. این معیار بر اساس فاصله ی تخمین زده شده توسط الگوریتم رهگیری با مکان واقعی هدف، سنجیده می شود و بر اساس پیکسل محاسبه می شود. ابتدا هر الگوریتم پنج بار بر روی هر پایگاه داده آزمایش شده و سپس متوسط cle به عنوان cle نهایی برای آن پایگاه داده محاسبه شده است. مقدار متوسط cle به دست آمده در این پایان نامه 11 است. این مقدار بسیار نزدیک به بهترین نتیجه-ی ثبت شده در مقالات است و حتی برای بعضی از پایگاه داده ها روش برگزیده ی این پایان نامه به پاسخ بهتری انجامیده است. تمام برنامه ها به زبان متلب نوشته شده اند.
حمید رئوف نیا بهزاد مظفری
مخابره بی سیم در محیط زیر آب یکی از پرکاربردترین و چالش برانگیزترین زمینه های مخابرات بی سیم می باشد. در کانال های آکوستیک زیرآبی(uwa) با شرایط بسیار مشکلی همانند پهنای باند بسیار کم، تاخیر زیاد، جذب انرژی بالا و ... مواجه هستیم. تخمین کانال یکی از اساسی ترین اقدامات لازم به اجرا برای داشتن تبادل اطلاعات موثر با خطایی قابل قبول در انتقال داده ها است، تا در گیرنده با معین بودن اثرات کانال بر روی سیگنال دریافتی بتوانیم بازیابی دقیقی از سیگنال ارسال شده داشته باشیم. این فرآیند در کانال های آکوستیک زیرآبی به دلیل مشخصه تغییر پذیری زمانی سریع و فرکانس گزینی شدید از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است. پهنای باند فرکانسی در دسترس برای مخابره سیگنال مخابراتی در کانال زیر آبی بسیار محدود و غالباً از مرتبه چند کیلوهرتز می باشد، بنابراین ناگزیر به استفاده از روشهای بهینه برای بهرهوری از حداکثر ظرفیت کانال خواهیم بود . همچنین با وجود مشخصهی فرکانس گزینی شدید در این نوع از کانالها، استفاده از سیستم های چند حاملی مانند سیستم ofdm نتایج بهتری را دربرخواهد داشت. با بهرهگیری از این سیستم نرخ ارسال دادهها افزایش یافته و همچنین طراحی جبران ساز کانال بسیار سادهتر خواهد بود. به منظور تخمین کانال های uwa در سیستم های ofdm، تا کنون روش های گوناگونی ارائه گردیده است. در پژوهش حاضر استفاده از الگوریتم یادگیری relevance vector machines (rvm) که روشی تُنک برای رگرسیون و کلاس بندی داده ها بر اساس استنتاج بایزین می باشد؛ بدین منظور پیشنهاد گردیده است. با استفاده از این شیوه برای جداسازی نویز از نمونه های دریافتی، تخمین دقیق تری از کانال بدست میآید. جبران سازی موثرتر کانال با بهرهگیری از این تخمین دقیقتر، نرخ خطای پایینتری نسبت به شیوههای سنتی ls و mmse را حاصل می نماید.
توحید یوسفی رضایی محمدعلی طینتی
چکیده ندارد.
فریبا تکرلی علی آقاگل زاده
چکیده ندارد.