نام پژوهشگر: سیدمحمدعلی حسینی‌زاده

تاثیر نهاد سلطنت بر سقوط رژیم پهلوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم اجتماعی 1388
  زهره پوررضوی   سید محمد تقی ال سید غفور

این رساله از منظر نهادگرایی جدید به سقوط رژیم پهلوی پرداخته است بر این اساس نهاد سلطنت ویژگی هایی داشته است که به همراه ویژگی های شخصیتی محمد رضا شاه به سقوط رژیم کمک کرده است. این رساله ابتدا تاریخ سلطنت در ایران و ویژگی های تاریخی ان را شرح داده سپس به بازسازی ناقص ان در دوره مشروطه اشاره شده است و سپس به بررسی ویژگی های شخصیتی محمد رضاشاه پرداخته شده است. نهایتا تعامل این دو در سقوط رژیم پهلوی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافته های رساله محمدرضا شاه که شخصیتی ضعیف و بی اراده داشت تحت تاثیر ارزشهای نهادی سلطنت به استبداد روی اورد و همین استبداد به سقوط او کمک کرد.

آزادی در گفتمان های سیاسی جمهوری اسلامی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1390
  سید ابوالفضل حسینی زاده   سیدمحمدعلی حسینی زاده

در ایران پس از انقلاب نیز از دو گفتمان سیاسی لیبرال و فقاهتی، در نهایت این گفتمان سیاسی فقاهتی بود که توانست تفسیر خود از آزادی را بر کرسی اذهان عمومی جامعه ایران بنشاند و مورد قبول توده مردم واقع شود و پس از تقسیم به دو گفتمان سیاسی چپ و راست، این تفسیر به گونه ای متفاوت از هم رخ می نمود تا آن حد که هر یک با ارائه تفسیری منطقی و دینی از آزادی سعی در تصرف افکار جامعه به نفع خود داشته تا بتواند رقیب را از میدان بیرون کند غافل از آنکه رقیب باز چهره ترمیم می نماید و بگونه ای دیگر رخ می نمایاند. این رساله در صدد ارائه این تغییرات و تفاسیر متعدد از آزادی، در منازعات گفتمانی پس از انقلاب است که هر یک در صدند با مصادره مدرنیته و دین به نفع خود، بر قامت آزدی لباس مشروعیت و مقبولیت بپوشانند. گفتمان سیاسی لیبرال را می توان متاثر از اندیشه های مدرنیته دانست که سعی می کند دین را بر آن منطبق سازد بر خلاف گفتمان های دیگر جمهوری اسلامی ایران که همگی در صدد انطباق مدرنیته با دین اند اما با این تفاوت که گفتمان سیاسی چپ با برداشت حداقلی از دین، محدوده وسیع تری را برای آزادی در نظر می گیرد به خلاف گفتمان سیاسی راست که آزادی را در محدوده ای کمتر به تصویر می کشاند. این رساله در صدداست تا اولا مفهوم لغوی و اصطلاحی آزادی را توضیح داده و پس از بیان تفاوت مبانی آزادی در دو مکتب لیبرالیسم و اسلام؛ تغییر مفهومی و معنایی نشانه آزادی در چهار گفتمان مشهور امام خمینی، لیبرالیسم و چپ و راست(اصلاح طلب و اصول گرا) را توضیح دهد و ثانیا ریشه های این اختلاف را نیز روشن سازد که چگونه است مفهوم آزادی در این گفتمان ها معانی متفاوتی می یابد و این اختلاف برداشت ها از مفهوم آزادی ناشی از چیست؟

ناکارآمدی احزاب سیاسی در ایران (دوره پس از انقلاب اسلامی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1390
  سید حمید حسینی وردنجانی   سید محمد تقی آل غفور

چکیده اساس شکل گیری نظام جمهوری اسلامی ایران بر ایجاد حکومتی اسلامی بر پایه مشارکت مردم بنا شده است. از جمله مهمترین کانال های تحقق مشارکت گروه های مختلف مردم، شکل گیری نهادهای مدنی است و در این میان احزاب به دلیل اینکه نماینده منافع گروه های مختلف اجتماعی هستند از جایگاه مهمی برخوردارند. بر این اساس توجه به شرایط کارآمد این نهاد از مباحث ضروری جامعه سیاسی ماست. تجربه حدودا صد ساله شکل گیری احزاب در ایران نشان داده که علل مختلفی مانع از کارآمدی احزاب در ایران گردیده است که البته در پژوهش های مختلف حول محور آن بحث شده است، اما آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته علل اقتصادی موضوع است، لذا ما در این پژوهش بر روی علل اقتصادی متمرکز شدیم. با توجه به نظریه دولت تحصیل دار و از زاویه تحلیل نفت و تاثیرات اقتصادی و سیاسی آن تلاش کردیم به دنبال پاسخی برای علت ناکارآمدی احزاب سیاسی در ایران داشته باشیم. با توجه به این چارچوب، تحصیل دار بودن دولت و استقلال آن از طبقات اجتماعی باعث عدم استقلال طبقات اجتماعی و وابستگی آنها به دولت می شود. همین رابطه باعث می شود که نهادهای مدنی برخاسته از طبقات اجتماعی نباشند بلکه به اراده دولت ها شکل گرفته و با افول آنها از بین بروند. این قاعده قابل تعمیم به عملکرد احزاب نیز می باشد. پدیده احزاب دولت ساخته و وابسته به دولت در ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی پدیده ای کاملا رایج است. با نگاهی گذارا به نحوه شکل گیری احزاب سیاسی در ایران به این نتیجه می رسیم که اکثر آنها به هنگام شکل گیری دولت ها یا پس از آن و توسط خود دولت مردان به وجود آمده و مادامی که آن دولت بر سر کار است، از منابع مالی وابسته به دولت تحصیل دار استفاده می کنند و با پایان کار آن دولت و عدم دسترسی به منابع مالی دولتی، دیگر قادر به ادامه حیات و تامین هزینه های هنگفت فعالیت حزبی نبودند. بر این اساس فقدان خاستگاه طبقاتی برای احزاب و وابستگی آنها به منابع مالی دولت تحصیل دار مانعی جدی بر سر کارآمدی احزاب در ایران به شمار می رود. البته تمام ابعاد اقتصادی این مساله در چارچوب دولت تحصیل دار قابل توضیح نیست. نگاه تقلیل گرایانه و تحلیل ناکارآمدی احزاب بر اساس یک فاکتور خاص، تمام علت را توضیح نمی دهد. در کنار این مساله باید به تنگناهای فرهنگی و سیاسی و تاثیر آن بر ناکارآمدی احزاب سیاسی توجه کرد. در کنار عوامل داخلی منافع کشورهای خارج نیز باعث نقش آفرینی و تاثیرگذاری آنها بر روند فعالیت احزاب در ایران می شود. بنابراین برای رسیدن به تحلیلی منطقی از ناکارآمدی احزاب باید نگاهی همه جانبه به مسأله داشته باشیم. کلید واژه: احزاب سیاسی، دولت تحصیل دار، نفت، طبقات اجتماعی، جامعه مدنی، احزاب دولت ساخته