نام پژوهشگر: حمید هادیان
هستی سیف حمید هادیان
نظام بین المللی پس از جنگ سرد همچنان در حال گذار می باشد. هنوز وضعیت تثبیت شده ای در روابط بین دولتها به وجود نیامده است. جهان دو قطبی دیروز جای خود را به جهان آشفته ای داده که هنوز نظم خاصی پیدا نکرده است. اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا قریب به نیم قرن بنابر سرشت و ساختار دو قطبی قدرت در دوران جنگ سرد به رقابت با یکدیگر پرداختند. از این رو بررسی روابط این دو کشور همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است . به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و جدا شدن جمهوری های متعدد از آن کشور و تولد روسیه تغییرات زیادی در روابط دو کشور به وجود آمد. روابط آمریکا و روسیه در دوران ریاست جمهوری ولادمیر پوتین به خاطر حضور و نفوذ آمریکا در حوزه ی پیرامونی و تحت نفوذ روسیه شکل جدیدی به خود گرفته بود . مشارکت برای صلح از سوی ناتو با کشورهای آسیای مرکزی ،قفقاز و اروپای شرقی سابق با بروز اختلافات روسیه با آن سازمان و همچنین استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در چک و لهستان از مسائل مهم و چالش برانگیز در روابط بین دو کشوربود.که البته این اقدامات از سوی آمریکا ، واکنش روسیه در قالب دیپلماسی انرژی و همچنین دیپلماسی تسلیحاتی را در پی داشت و در این میان اروپای شرقی مرکز ثقل تمامی این رخدادها بود و این ناحیه جایگاه قابل توجهی را در سیاستهای امنیتی کشورهای روسیه و آمریکا طی سالهای 2008-1998 به خود اختصاص داده بود .
گودرز ملکی محمد سهرابی
چکیده پایان نامه: پاکستان در سال 1947 از هند جدا شد و اعلام استقلال کرد. این کشور از ابتدای تاسیس تا کنون اختلاف هایی با همسایگان خود داشته است. از یک طرف با هند دشمن دیرین خود بر سر بسیاری از مسائل از جمله منطقه کشمیر، اختلاف دارد و از طرف دیگر با افغانستان بر سر خط مرزی دیوراند، اختلاف دارد. در دوطرف این خط مرزی پشتون های ناراضی قرار دارند که خواستار استقلال هستند و در صورت تحقق استقلال پشتون ها، دیگر کشوری به نام پاکستان وجود نخواهد داشت.این مسائل باعث شده است پاکستان همواره امنیت ملی و منافع ملی خود را در خطر ببیند. نگرانی از امنیت ملی و تامین منافع ملی باعث شده است، ارتش و نظامیان پاکستان به عنوان اصلی ترین نهاد حافظ منافع ملی این کشور مطرح باشند و در تصمیم گیری ها و سیاست خارجی نقش اصلی را ایفا کنند. ارتش پاکسـتان بعد از شکست در دو جنگ با هندوستان استراتژی نظامی خود را در برابر هند تغییر داد و از طریق دستگاه اطلاعاتی خود (آی.اس.آی) به سازمان دهی و ایجاد گروه های افراطی تحت نام های سـپاه صحابه ، حرکت الانصار و طالبان در کشـمیر، پرداخت تا جنگ را به گونه ای دیگر در برابر هند ادامه دهد و ضعف نظامی خود را در مقابل هند جبران کند . سیاست ارتش و نظامیان پاکستان در افغانستان هم حاکم کردن یک دولت دست نشانده در این کشور است و هموار تلاش کرده اند بر افغانستان سلطه داشته باشند. ارتش پاکستان به خصوص دستگاه اطلاعاتی (آی اس آی )در راستای این سیاست در دهه 90 به شکل گیری و حاکمیت طالبان در افغانستان کمک کرد. آی اس آی با تجهیز و آموزش نظامی گروه طالبان در پایگاه های مرزی پاکستان ، زمینه قدرت گیری گروه طالبان را فراهم کرد .دستگاه اطلاعاتی ارتش پاکستان همچنین کمک های تسلیحاتی غرب و کمک های مالی برخی کشورهای عربی را در اختیار طالبان قرار داد.
زهرا صادقی حبیب اله ابوالحسن شیرازی
بحران مالی 2007 که برای بار دیگر در تاریخ سرمایه داری تکرار و از بحران وامهای رهنی آمریکا آغاز و به سایر نهاد های مالی سرایت کرد و با توجه به یکپارچگی بازارهای مالی توانست از آمریکا به اروپا توسعه یابد که باعث بروز بحران مالی جهانی شد و از جمله سه کشور اروپایی انگلستان ، فرانسه و آلمان را تحت تاثیر قرار داده و آن کشورها را با مشکلات اقتصادی و اجتماعی بسیاری درگیر کرده است و این دولتها برای حل این مشکلات تصمیماتی به طور یکجانبه و حتی مشترک اتخاذ کردند که در حال حاضر روندی رو به بهبود داشته است. اهداف: پژوهشگر در این پژوهش به دنبال بررسی اهداف مذکور میباشد 1- بررسی دلایل ایجاد بحران مالی 2- تاثیراتی که این بحران بر سه کشور انگلستان ،فرانسه و آلمان گذاشته است 3- بیشترین تاثیرات این بحران بر چه بخشهایی از اقتصاد سه کشور مذکور بوده است و در نهایت اقدامات این دولتها برای حل این بحران و ارائه راهکارها می باشد. روش های اجرا: در این پژوهش از روش کتابخانه ای و اسناد و سایتهای معتبر اینترنتی استفاده شده است و همچنین نوع تحقیق توصیفی و تحلیلی می باشد. نتایج به دست آمده: آنچه پژوهشگر به عنوان نتیجه این پژوهش ارائه میدهد این است که علت اصلی این بحران به سه حوزه بر میگردد 1- رونق کاذب بازار مسکن در آمریکا 2- نوآوری های مالی در اعطای وامهای رهنی پرخطر 3- فقدان نظارت کافی بر عملکرد بورس ها ، موسسات بزگ مالی و سفته بازان در بازار جهانی سرمایه . و این بحران به دلیل جهانی شدن اقتصاد و حجم گسترده مبادلات اقتصادی ، تجاری و مالی که سه کشور مذکور با آمریکا داشتند بیشترین ضربه را از این بحران دیدند و از مهمترین تاثیرات آن می توان به کاهش تولید ناخالص داخلی ، افزایش نرخ بیکاری ، افزایش بدهی و کسری بودجه ، نا آرامی های اجتماعی اشاره کرد هر چند کشور های مدنظر این پژوهش به طور جداگانه با ارائه بسته های نجات مالی و اجرای ریاضتهای اقتصادی وهمچنین با برگزاری اجلاس هایی به طور مشترک به ارائه راه حل هایی در این زمینه پرداختند و همچنان در حال گذار از این بحران مالی و اقتصادی هستند
عارف عبداللهی آغبلاق حمید هادیان
بعد ازفروپاشی اتحاد جماهیر شوروی چهره ژئوپلیتیک و منطقه ای جمهوری آذربایجان تغییر یافت و به عنوان یکی از بی ثبات ترین مناطق بجای مانده از امپراطوری شوروی با خلاء قدرت مواجه گردید . اکثریت شیعه در این کشور این نوید را میداد که احزاب اسلامی و شیعی بتوانند جایگاه قابل توجهی را بدست آورند . لکن فقدان نظام دمکراتیک چند حزبی در جمهوری آذربایجان ، نه تنها باعث افزایش سطح دخالت نظامیان در سیاست شده است ، بلکه نفوذ ارتش و نظامیان در نهادهای سیاسی در قالب سیاستمداران نظامی به ویژه در دوران الهام علیف (2003- 2012) که تا چندی پیش بعنوان نظامیان سیاستمدار در کنار پدر وی (حیدر علیف) خدمت میکردند ، به همراه دخالت نهادهای انتظامی و امنیتی ، فعالیت احزاب شیعی را محدود و رهبران آن را روانه زندان کرده است . ارتش و نهادهای امنیتی جمهوری آذربایجان دارای وزن سیاسی در مهندسی قدرت بوده و در تعامل با حزب حاکم و نخبگان و در مدار بسته قدرت به گزینش مدیریت ها و گردش ادواری نخبگان اعمال نفوذ می کند. رژیم حکومتی جمهوری آذربایجان از نوع رژیمهای اقتدارگرا است که درآن مردم و نهادهای جامع? مدنی نظیر گروههای ذینفوذ و احزاب سیاسی نقشی در پروس? تصمیم گیری ندارند و بلکه سعی شده که نقش واقعی آنها در فرایند سیاستگزاری به حداقل برسد. حاکمان این کشور توانسته اند پس از دستیابی به قدرت بر هم? نهادها و از جمله نظامیان مسلط شده و با بکارگیری وسیع وحشت و خشونت هم? ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه را تحت کنترل خود در آورند . همچنین دخالت ونفوذ قدرتهای خارجی بویژه آمریکا ورژیم صهیونیستی ، از یک سوباعث قدرت گرفتن ارتش و نهادهای امنیتی و دخالت آنها در امور سیاسی شده و از سوی دیگر باعث محدود شدن فعالیت احزاب سیاسی شیعه در این کشور گردیده است .
حسین جلینی میرطیب موسوی
بروز انقلاب های مردمی در شمال آفریقا و منطقه خاورمیانه از مهمترین تحولات بین المللی در چند دهه اخیر به حساب می آید. اهمیت این تحولات به حدی است که برخی آن را از حیث توان تأثیر گذاری بر ترتیبات بین المللی با تحولات تاریخی چون فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یا ریزش دیوار برلین مقایسه کرده و برخی دیگر برای توصیف اهمیت و حساسیت آن از عناوینی چون «سونامی سیاسی»،« بهار عربی» یا «بیداری اسلامی» استفاده کرده اند. در این میان،ترکیه از جمله بازیگرانی است که نقش پر رنگی در تحولات اخیر منطقه داشته است. از یک سو،الگوی دموکراسی ترکیه (بویژه مبتنی بر تجربه ها و موفقیت های حزب عدالت و توسعه)به عنوان الگویی موفق در تلفیق اسلام و دموکراسی در بخش قابل توجهی از افکار عمومی و نخبگان جهان عرب مطرح شده که این امر به موازات بهره گیری ترکیه از ابزار میانجیگری ،به افزایش قدرت و نفوذ منطقه ای ترکیه کمک شایانی نموده است.در این میان یکی از مهمترین تحولاتی که سیاست خارجی ترکیه در قبال تحولات خاورمیانه را بشدت تحت تاثیر قرار داده است تحولات مربوط به سوریه و ورود ترکیه و دامن زدن این کشور به بحران سوریه از طریق حمایت از گروههای مخالف نظام حاکم بر سوریه می باشد که این امر باعث تضاد سیاست خارجی این کشور با منافع کشورهای منطقه ای چون نظام حاکم سوریه، عراق، جمهوری اسلامی ایران، روسیه وبرخی قدرت های فرامنطقه ای چون چین را موجب شده است. باتوجه به اهمیت نکات یاد شده، این نوشتار در پی واکاوی واقع بینانه اهداف و مواضع متناقض آنکارا در قبال تحولات اخیر منطقه خاورمیانه و نیز پیامدهای اتخاذ این مواضع برای دولت ترکیه است تا در نهایت، درک بهتری از جهت گیری های سیاست خارجی کنونی ترکیه حاصل شود .
شقایق اسلامیان حمید هادیان
مسابقه تسلیحاتی به ویژه در خاورمیانه به دلیل دخالت قدرت ها همواره وجود داشته است. اما مدتی است که این مسابقه با هیجان بیشتری دنبال می شود. بسیاری از صاحب نظران مسائل خاورمیانه بر این باورند که رقابت تسلیحاتی جاری در خاورمیانه پیامدهای وخیمی را درکوتاه مدت و بلندمدت برای منطقه و جهان در پی خواهد داشت. اولین پیامد منفی این فرایند را می توان در به تعویق افتادن فرایند های توسعه سیاسی در خاورمیانه عنوان کرد، هر چه رژیم های دیکتاتور کنونی خاورمیانه به تسلیحات بیشتری مجهز شوند به همان اندازه باید از به نتیجه رسیدن تلاش های اصلاح طلبانه در منطقه ناامید شد. به عبارتی دیگر با وجود رژیم های سیاسی کنونی که بر منطقه حاکم اند، نمی توان چندان به حل مشکلات و رفع چالش ها و نابسامانی های موجود در منطقه امیدوار بود. دیگر پیامد منفی رقابت تسلیحاتی در خاورمیانه که بیشتراز همه متوجه خود جهان غرب نیز می باشد، این است که با مجهز شدن این کشورهای دیکتاتوری به سلاح های پیشرفته، دیگر نمی توان همانند گذشته از آن ها توقع همکاری و اطاعت داشت. اگر زمانی آمریکایی ها بخواهند مثلا یک رژیم دیکتاتوری مانند عربستان سعودی را از حکومت بر عربستان ساقط نمایند، در صورت تداوم فروش این سلاح های پیشرفته به این کشور دیگر به سادگی نخواهند توانست دولت ریاض را سرنگون کنند. آمریکایی ها و غربی ها با فروش تجهیزات مدرنی که در طول سال های اخیر به طور گسترده ای در اختیار کشورهای خاورمیانه قرار داده اند، این کشورها را به انبارهایی از تسلیحات و مهمات تبدیل کرده اند که قادرند تحرکات نظامی وسیعی را در منطقه از خود به نمایش بگذارند.