نام پژوهشگر: محمد علی حکیم زاده اردکانی
نجمه آخوندی محمد علی حکیم زاده اردکانی
مساحت قابل توجهی از ایران را خاک های شور و سدیمی تشکیل می دهد. این خاک ها از نظر فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی وضعیت مطلوبی ندارند و مشکلات فراوانی از جمله فرسایش خاک را در پی خواهند داشت. بنابراین اصلاح و بهره برداری از این خاک ها امری ضروری می-باشد. در این راستا تحقیق حاضر با هدف امکان اصلاح یک خاک شور و سدیمی با بهره گیری از ترکیبات معدنی کلسیم دار مانند گچ و نیز کود دامی، و همچنین بررسی تأثیر استفاده ی توأم و جداگانه ی این مواد با نسبت های متفاوت، در اصلاح خاک ذکر شده صورت پذیرفت. نمونه خاک مورد نظر از ایستگاه تحقیقات بیابان زدایی شهید صدوقی جمع آوری شد، و آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با شش تیمار (1- گچ 1 درصد، 2- گچ 2 درصد، 3- گچ 1 درصد + کود دامی 5/0 درصد، 4- گچ 2 درصد + کود دامی 1 درصد، 5- آبشویی و 6- شاهد) و در سه تکرار به صورت گلدانی انجام شد. نمونه ها پس از انتقال به آزمایشگاه خاک شناسی، مورد تجزیه ی فیزیکی و شیمیایی قرار گرفت و سپس با اعمال تیمارهای مورد نظر به مدت سه ماه در رطوبت ظرفیت زراعی نگهداری شدند. با پایان این مدت، آبشویی در یک نوبت انجام گرفت و سپس پارامترهای sar، ec و ph اندازه گیری شدند و نتایج حاصله با استفاده از نرم افزار spss و آزمون چند دامنه ای دانکن مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد تأثیر تیمارها بر روی میزان sar و ec در سطح 1 درصد و بر روی ph در سطج 5 درصد معنی دار شدند. مقایسه ی میانگین ها نشان داد که گچ 1 درصد بیشترین تأثیر را در کاهش sar داشته و آن را از 72/25 در تیمار شاهد به 35/8 رسانید. تیمار گچ 2 درصد ph را از 8 در تیمار شاهد به 6/7 کاهش داد. بیشترین تأثیر در کاهش ec که میزان این پارامتر را از 4/30 در تیمار شاهد به 5/7 رسانید مربوط به تیمار گچ 1 درصد می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق که نشان داد کاربرد کود دامی به همراه گچ نقش مثبتی در کاهش sar ندارد و راندمان اصلاح کنندگی گچ را افزایش نداده است و از طرف دیگر به دلیل املاح موجود در کود دامی که باعث افزایش ece خاک نسبت به سایر تیمارها شده است، پیشنهاد می شود که جهت اصلاح خاک های شور و سدیمی با شرایط خاک مورد آزمایش فقط گچ به تنهایی مصرف شود که علاوه بر کاهش هزینه ها، شوری ثانویه ای نیز ایجاد نشود.
آمال توکلی حمید سودایی زاده
آنچه که در مناطق خشکی همچون یزد جهت ایجاد فضای سبز و پوشش گیاهی بسیار حائز اهمیت می نماید، بحران کمبود آب از یک سو و شوری خاک از سوی دیگر می باشد. از این رو انجام هر گونه اقدام به منظور احداث فضای سبز باید با مطالعه کامل و هم چنین استفاده از گونه های تا حد امکان بومی و مقاوم نسبت به دو عامل پیش گفته صورت گیرد. هدف از این پروژه بررسی اثرات دو عامل محدود کننده شوری و خشکی بر روی مراحل اولیه رشد و جوانه زنی سه گونه: اقاقیا (robinia pseudoacacia)، زبان گنجشک (fraxinus excelsior) و کِهتَر (stocksia brahuica) می باشد، تا بتوان با مشخص نمودن میزان تاثیر پذیری هر کدام از گونه های مورد مطالعه در برابر دو عامل تنش زای خشکی و شوری، دامنه بردباری و حد آستانه گونه های ذکر شده را مشخص نمود. ابتدا با انجام پیش آزمایش و اعمال تیمارهای خراش دهی، اسیدسولفوریک و اسیدجیبرلین بهترین شرایط برای جوانه زنی سه گونه انتخاب گردید. تیمار شوری در چهار سطح صفر، 50، 100 و 150 میلی مولار بر روی بذور اعمال گشت. در این مطالعه سعی بر آن بود تا اثر فشار اسمزی که در اثر تیمار شوری ایجاد می شود، برای تیمار خشکی نیز اعمال گردد. از این رو مقدار فشار اسمزی که در اثر سطوح شوری 50، 100 و 150 میلی مولار ایجاد می گردد از طریق رابطه «وان هوف» محاسبه گشت که به ترتیب برابر 4/2-، 9/4- و 7- بار می باشد. سپس با داشتن فشار اسمزی، میزان پلی اتیلن گلایکول مورد نیاز برای اعمال چنین فشاری از طریق رابطه «میشل زکوفمن» محاسبه گردید که به ترتیب برابر 107، 160 و 200 گرم در لیتر می باشد. پس از ضدعفونی نمودن بذور و ظروف، تنش شوری و خشکی به همراه نمونه شاهد در چهار تکرار اعمال شد. پس از 12 روز بازدید و شمارش بذور جوانه زده شده، در انتها درصد جوانه زنی، سرعت جوانه-زنی، طول ریشه چه، طول ساقه چه، وزن تر و خشک ریشه چه و ساقه چه اندازه گیری شد. در ادامه تحقیق بذور پس از مرحله جوانه زنی (بدون اعمال تنش) در گلدان کشت و تنش شوری و خشکی بر روی آن ها اعمال شد. فاکتورهای مورد اندازه گیری در این مرحله شامل درصد ماندگاری، ط.ول ریشه و ساقه و وزن تر و خشک ریشه و ساقه می باشد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج مرحله پیش آزمایش بیان گر این مطلب است که تیمار خراش دهی برای گونه کهتر و اقاقیا باعث افزایش درصد جوانه زنی گردیده است. در مرحله اصلی آزمایش نیز مشخص گردید اعمای تنش شوری و خشکی باعث کاهش تمامی فاکتورهای مورد بررسی نسبت به تیمار شاهد شده است. اختلاف بین تیمار شاهد و سایر فاکتورهای مورد بررسی که تحت تاثیر تنش قرار گرفته اند معنی دار می باشد. از میان سه گونه مورد مطالعه، سه گونه مورد مطالعه در فاکتورهای مختلف، عکس العمل های متفاوتی از خود نشان دادند. اما در مجموع گونه اقاقیا بیشترین مقاومت را نسبت به سطوح مختلف تنش شوری و خشکی از خود نشان داده است. گونه کهتر نیز دارای کمترین مقاومت نسبت به سطوح مختلف تنش شوری و خشکی می باشد.
مدیحه جوشن محمد علی حکیم زاده اردکانی
چکیده: یکی از ویژگی های نواحی خشک و نیمه خشک، شوری و سدیمی بودن منابع آبی است که برای آبیاری استفاده می شود. و تاثیر این منابع آبی بر خاک ها از جمله مسائل مهم آب و خاک در این مناطق است. در این تحقیق به منظور بررسی تاثیر نسبت جذب سدیم (sar) آب آبیاری بر روی نسبت جذب سدیم خاک، پایداری خاکدانه ها و هدایت هیدرولیکی نمونه های خاک با بافت شنی لومی به طول مدت چهار ماه در قالب طرح کاملا تصادفی تحت تیمارهای (شاهد=a، sar1=b، sar5=c، sar12=d، sar18=e(میلی مول مول بر لیتر)) قرار گرفت. سپس نمونه های خاک در آزمایشگاه مورد تجزیه شیمیایی و فیزیکی قرار گرفت. نتایج حاصله با استفاده از نرم افزار spss و excelمورد ارزیابی آماری قرار گرفت. مقایسه میانگین تیمارهای آزمایش بیان گر آن است که به جزء تیمار b سایر غلظت های نسبت جذب سدیم آب منجر به افزایش نسبت جذب سدیم خاک به طور معنی داری (01/0p?) شدند ولی روند کاهش یکنواخت نبود. افزایش نسبت جذب سدیم آب، کاهش معنی داری (01/0p?) در پایداری خاکدانه ها و هدایت هیدرولیکی نسبت به شاهد ایجاد کرده است. با توجه به نتایج بدست آمده می توان از منابع آب سدیم دار تا حدودی با رعایت اصول حفاظتی استفاده کرد. پیشنهاد می شود که از دامنه های مختلف sar با بافت متفاوت تحقیقات مشابهی بعمل آید تا بتوان نتایج جامع تری را ارائه نمود.
زهرا فخیمی ابرقویی محمد علی حکیم زاده اردکانی
چکیده درصد سدیم تبادلی (esp) و نسبت جذب سدیم (sar) از شاخص های رایج برای ارزیابی خاک های شور و قلیا می باشد. اندازه گیری esp در خاک های متأثر از نمک همواره با مشکلاتی همراه بوده و وقت گیر و پر هزینه می باشد. هدف از این تحقیق، یافتن رابطه مناسب بین esp و sar و امکان برآورد esp از sar در نمونه خاک های متأثر از نمک در دشت ابرکوه می باشد. بدین منظور پس از بررسی نقشه شوری منطقه تعداد 29 نمونه خاک با روش نمونه برداری سیستماتیک– تصادفی در طول محور ابرکوه به سمت دهشیر جمع آوری گردید. آزمایشات و تجزیه و تحلیل های آماری لازم بر روی نمونه ها اجرا گردید و بر اساس نتایج به دست آمده رابطه بین این دو فاکتور به صورت رابطه esp =0.034 + 1.195 sar (p<0.01) با ضریب تعیین 90% به دست آمد. بنابراین می توان با دقت بالایی میزان esp را در خاک های مورد مطالعه با استفاده از sar تخمین زد. همچنین با بررسی رابطه بینesp اندازه گیری شده و برآوردی و با استفاده از آزمون t جفت شده مشخص گردید که معادله به دست آمده در این تحقیق از دقت کافی برای تخمینesp برخوردار است. در این تحقیق اثر تغییر بافت خاک بر ارتباط بین esp و sar مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور ارتباط بین این دو فاکتور در دو نوع بافت خاک لوم شنی و شن لومی جداگانه بررسی گردید و نتایج نشان داده است که با اضافه کردن متغییر بافت خاک در بافت هایی با درصد رس بالاتر، میزان ضریب همبستگی معادله رگرسیون افزایش یافته است (p<0.01).