نام پژوهشگر: آناهیتا رضایی
فروغ محمدی آناهیتا رضایی
هدف از این تحقیق بررسی هیستوپاتولوژی و سایتولوژی بافت های پوست، آبشش، کلیه، کبد و روده ماهیان آکواریومی دیسکاس (symphysodon discus) و اسکار(ocellatus astronotus) و همچنین بررسی اپیدمیولوژیک ضایعات هیستوپاتولوژی شایع در این ماهیان آکواریومی است. در این تحقیق از آکواریوم فروشی های شهرهای آبادان و خرمشهر بصورت تصادفی 20 عدد ماهی اسکار و 20 عدد ماهی دیسکاس تهیه و در شرایط کم استرس به آزمایشگاه دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر انتقال یافت. پس از انتقال ابتدا ماهیان از نظر علایم بالینی بررسی و زیست سنجی گردیدند. بررسی سایتولوژی مبتنی بر روش لام مرطوب و از سطح پوست و آبشش و از مخاط روده و سطح کبد و کلیه انجام گرفت. برای تهیه مقاطع بافتی ابتدا ماهیان را کالبدگشایی کرده و از بافت های مذکور قطعاتی را جدا کرده و در بافر فرمالین 10% نگه داری و تثبیت گردید و سپس طبق روش معمول از آنها قطعات بافتی با ضخامت 5 میکرومتر تهیه و با روش هماتوکسیلین و ائوزین و در صورت نیاز اسید پریودیک شیف رنگ آمیزی و در زیر میکروسکوپ نوری بررسی گردیدند. پس از بررسی لام مرطوب پوست و آبشش ماهیان مورد بررسی بیشترین آلودگی انگلی مشاهده شده در اسکار مربوط به داکتیلوژیروس و در ماهی دیسکاس مربوط به شیلودونلا بود. پس از بررسی هیستوپاتولوژیکی ماهیان اسکار بیشترین ضایعات مشاهده شده در آبشش هایپرپلازی، در پوست دژنرسانس واکوئلی، در کبد دژنرسانس سلولی، در کلیه تورم سلول های اپیتلیال و در روده آنتریت بود. در مورد ماهی دیسکاس بیشترین ضایعات مشاهده شده در آبشش مربوط به هایپر پلازی، در پوست دژنرسانس واکوئلی، در کبد دژنرسانس سلولی، در کلیه گلومرولونفریت و در روده آنتریت بود. به طور کلی می توان گفت بیشترین ضایعات در مطالعه انجام شده در آبشش ماهیان و بعد از آبشش بیشترین ضایعات در کلیه مشاهده گردید
ابتسام احمدمرادی آناهیتا رضایی
بررسی آسیبشناسی بافتهای ماهی، به تغییرات مختلفی که شامل تغییرات تدریجی، برگشت پذیر، اختلالات گردشی و نئوپلاستیک هستند، اشاره میکند. هدف از این تحقیق بررسی هیستوپاتولوژی و سایتولوژی بافت های پوست، آبشش، کبد، کلیه و روده ماهیان آکواریومی گلدفیش (carassius auratus) و آنجل (pterohyllum sp.) و همچنین بررسی اپیدمیولوژیک ضایعات هیستوپاتولوژی شایع در این ماهیان آکواریومی است. در این تحقیق از آکواریوم فروشی های شهرهای آبادان و خرمشهر بصورت تصادفی 20 عدد ماهی گلدفیش و 20 عدد ماهی آنجل تهیه و در شرایط کم استرس به آزمایشگاه دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر انتقال یافت. پس از انتقال ابتدا ماهیان از نظر علایم بالینی بررسی و زیست سنجی گردیدند. بررسی سایتولوژی مبتنی بر روش لام مرطوب و از سطح پوست و آبشش و از مخاط روده و سطح کبد و کلیه انجام گرفت. برای تهیه مقاطع بافتی ابتدا ماهیان را کالبدگشایی کرده و از بافت های مذکور قطعاتی را جدا کرده و در بافر فرمالین 10درصد نگه-داری و تثبیت گردید و سپس طبق روش معمول از آنها قطعات بافتی با ضخامت 5 میکرومتر تهیه و با روش هماتوکسیلین و ائوزین و در صورت نیاز اسید پریودیک شیف رنگ آمیزی و در زیر میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفتند. پس از بررسی لام مرطوب پوست و آبشش ماهیان مورد مطالعه، بیشترین آلودگی انگلی مشاهده شده در هر دو ماهی گلدفیش و آنجل مربوط به داکتیلوژیروس به ترتیب 40 درصد و 10 درصد بود. نتایج آسیب شناسی بافتی در ماهیان مورد بررسی، ضایعات بسیاری از جمله درماتیت، دژنرسانس واکوئلی در پوست؛ هیپرپلازی، چماقی شدن و چسبندگی تیغه های آبششی، تلانژکتازی، برونشیت چرکی، ادم، خونریزی و ضایعات انگلی در آبشش؛ دژنرسانس سلولی و نکروز در هپاتوسیت های کبدی؛ در کلیه ضایعات گلومرولی، تورم سلولهای اپیتلیال، نکروز حاد لوله های ادراری و قالب های هیالینه و در روده آنتریت را نشان داد. بیشترین ضایعات مشاهده شده در گلدفیش و آنجل در پوست درماتیت به ترتیب 55 درصد و 40 درصد، در آبشش هیپرپلازی به ترتیب 85 درصد و 70 درصد، در کبد دژنرسانس سلولی به ترتیب 70 درصد و 85 درصد، آنتریت در روده به ترتیب 65 درصد و 45 درصد و ضایعات گلومرولی در هر دو ماهی 70 درصد بود. به طور کلی می توان گفت عمده ترین ضایعات در مطالعه انجام شده در آبشش و پس از آن درکلیه مشاهده گردید.
سحرناز عنبری داریوش غریبی
پاستورلا مولتوسیدا یک باکتری گرم منفی و از جمله فلور دستگاه تنفس فوقانی حیوانات است. بیماری-های ناشی از این پاتوژن فرصت طلب، در تمام دنیا و تقریباً در تمام گونه های دامی بروز می کند. اکیناسه پورپور آ از جمله داروهای پرمصرف در درمان عفونت های بخش های فوقانی دستگاه تنفس است و اثرات تعدیل کنندگی سیستم ایمنی و ضدالتهابی دارد. با توجه به این اثرات و نیز ضرر های اقتصادی که این باکتری در صنعت دامپروری ایجاد می کند، مطالعه حاضر به منظور ارزیابی اثر محافظت کنندگی عصاره هیدروالکلی گیاه اکیناسه پورپور آ بر پنومونی تجربی ناشی از باکتری پاستورلا مولتوسیدا سروتیپ a در موش سوری صورت گرفت. تعداد 40 سر موش ماده ی نژاد بالب/ سی، به صورت تصادفی به 4 گروه تقسیم گردیدند. موش های گروه اکیناسه- باکتری و اکیناسه عصاره هیدروالکلی اکیناسه پورپور آ (5/0 میلی لیتر حاوی20 میلی گرم در هر بار تزریق) و موش های گروه باکتری و کنترل آب مقطر استریل را به مدت 2 هفته و هر هفته 2 بار (در هر بار تزریق 5/0 میلی لیتر) به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. در پایان دو هفته، گروه های اکیناسه- باکتری و باکتری cfu 103× 6/5 باکتری را در حجم 100 میکرولیتر و گروه های اکیناسه و کنترل حجم 100 میکرولیتر سرم فیزیولوژی استریل را به صورت داخل بینی ای دریافت نمودند. پس از تلقیح، رفتار موش ها پایش شد. نیمی از موش های هر گروه 24 ساعت پس از تلقیح و نیمی دیگر 48 ساعت پس از تلقیح، بیهوش و وزن گردیدند. پس از کالبدگشایی و خون گیری از قلب، وزن ریه اندازه گیری شد و سپس نمونه های لازم برای بررسی باکتری-شناسی (ریه و کبد)، آسیب شناسی (ریه) و ایمنی شناسی (خون) جمع آوری شد. بر اساس نتایج به دست آمده و مقایسه آماری تعداد باکتری های شمارش شده در بافت ریه و کبد، تفاوت معنی داری در بین گروه های باکتری و اکیناسه- باکتری در 24 و 48 ساعت بعد از تلقیح باکتری، مشاهده گردید (0001/0>p). در بررسی هیستوپاتولوژیک، مهم ترین ضایعات، در گروه باکتری پرخونی، نفوذ نوتروفیل ها، وجود اگزودای صورتی رنگ و افزایش ضخامت دیواره آلوئول ها بود. در گروه اکیناسه- باکتری ضایعات مشاهده شده از شدت کمتری برخوردار بودند. در بررسی آماری بین دو گروه باکتری و اکیناسه- باکتری 24 و 48 ساعت پس از تلقیح باکتری، از نظر حضور نوتروفیل ها ارتباط معنی داری مشاهده گردید (05/0>p). میزان غلظت سرمی ?tnf تفاوت معنی داری را در بین دو گروه باکتری و اکیناسه- باکتری نشان داد (05/0>p). به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که تزریق داخل صفاقی عصاره هیدروالکلی اکیناسه پورپور آ به مدت دو هفته پیش از ایجاد عفونت تجربی با باکتری پاستورلامولتوسیدا، توانسته است از علائم بالینی، فعالیت و تکثیر باکتری و ضایعات پاتولوژیک بکاهد و اثرات مفیدی بر پاسخ سیستم ایمنی بگذارد.
میثم روزبه آناهیتا رضایی
داروی سیکلوفسفامید از دسته عوامل آلکیله کننده است که در درمان برخی از تومورها استفاده می شود. این دارو تاثیرات قابل توجهی بر روی تخمدان ها داشته و جمعیت فولیکول های موجود در اکثریت بیماران تحت شیمی درمانی شدیدا کاهش می یابد. خارخاسک گیاهی علفی و یک ساله می باشد. ترکیبات شیمیایی این گیاه شامل انواع رزین ، آلکالوئید و ساپونین های استروئیدی می باشد. از زمان های قدیم این گیاه به عنوان تحریک کننده جنسی استفاده می گردید. هدف از این تحقیق بررسی اثرات گیاه خارخاسک در رت های ماده بالغ که تحت درمان با سیکلوفسفامید قرار گرفته اند می باشد. جهت انجام این مطالعه از 48 سر موش صحرائی ماده نژاد ویستار استفاده شد و به شش گروه تقسیم شدند. گروه اول فقط سرم فیزیولوژی دریافت نمود. به گروه سیکلوفسفامید، سیکلوفسفامید + خارخاسک و سیکلوفسفامید + ویتامین c، داروی سیکلوفسفامید به میزان mg/kg 30 ، دو بار در هفته به مدت هفت هفته به صورت داخل صفاقی تجویز شد. گروه خارخاسک و سیکلوفسفامید + خارخاسک عصاره هیدروالکلی خارخاسک را به میزان mg/kg 10 دو بار در هفته به مدت ده هفته دریافت کردند. به گروه سیکلوفسفامید+ویتامین c و گروه ویتامین c این ویتامین به میزان mg/kg 80 ، دو بار درهفته به مدت هفت هفته تزریق شد. پس از پایان آزمایش در هر گروه خونگیری و پس از کالبدگشایی، از تخمدان نمونه جهت بررسی پاتولوژی گرفته شد. مقدار استروژن و پروژسترون سرم توسط کیت تجاری اندازه گیری شد. آنالیز آماری نتایج به دست آمده و مقایسه آماری وزن موش ها در گروه سیکلوفسفامید کاهش معنی داری را با سایر گروه ها نشان داد(001/0p?). همچنین افزایش وزن در گروه سیکلوفسفامید + خارخاسک در مقایسه با گروه سیکلوفسفامید معنی دار بود(001/0p?). بررسی هیستوپاتولوژیک بیانگر کاهش معنی دار انواع مختلف فولیکول های اولیه، ثانویه و ثالثیه و افزایش فولیکول های آترتیک در گروه سیکلوفسفامید بود(001/0p?). تعداد فولیکول ها در گروه سیکلوفسفامید + خارخاسک و سیکلوفسفامید + ویتامین c افزایش معنی داری در مقایسه با گروه سیکلوفسفامید نشان دادند(001/0p?). همچنین کاهش فولیکول های آترتیک نیز در هر دو گروه با گروه سیکلوفسفامید معنی دار بود. مقدار استروژن سرم در گروه سیکلوفسفامید کاهش معنی داری را در مقایسه با سایر گروه ها نشان داد و در گروه سیکلوفسفامید+خارخاسک و سیکلوفسفامید+ویتامین c افزایش معنی دار داشت(05/0p?). بر اساس نتایج به دست آمده عصاره خارخاسک نیز همانند ویتامین c اثرات تخریبی سیکلوفسفامید بر روی تخمدان را تا حدود زیادی برطرف نموده است.
مجتبی حقی کرم الله آناهیتا رضایی
نیتریت و نیترات موجود در محیط موجب آلوده کردن آب آشامیدنی و غذاها می گردند. نیتروزآمین ها از نیتریت و نیترات و آمین های موجود در غذا، تنباکو، سیگار و آب آشامیدنی در بدن ساخته می شوند. دی اتیل نیتروزآمین با ایجاد استرس اکسیداتیو و آلکیلاسیون dna موجب آسیب سلولی، جهش و سرطان در اندام های داخلی به خصوص در کبد می گردد. هدف از مطالعه این تحقیق ارزیابی اثر ارزیابی اثر محافظتی و آنتی اکسیدانی اسانس رزماری بر علیه صدمات کبدی القایی دی اتیل نیتروزآمین بود. 48 سر موش صحرایی انتخاب شده و در 4 گروه شامل گروه کنترل(دریافت روزانه نرمال سالین به روش گاواژ)، گروه نیتروزآمین(تک دوز، mg/kg200، ip )، گروه رزماری(دریافت روزانه mg/kg200 با گاواژ) و گروه نیتروزآمین + رزماری( دریافت تک دوز نیتروزآمین به همراه دریافت روزانه رزماری با دوزهای قبلی) تقسیم شدند. 4 و 8 هفته پس از شروع آزمایش، از هر گروه، 5 عدد موش انتخاب شده و از آنها نمونه خون و نمونه بافتی کبدی برای انجام آزمایشات سرمی و بررسی هیستوپاتولوژیک گرفته شد، آنزیم های کبدی آسپارتات ترانس آمیناز(ast)، آلانین ترانس آمیناز (alt)، آلکالین فسفاتاز (alp) اندازه گیری شد. نتایج نشان دادند که میزان alt در زیرگروه 4 هفته ای همه گروه ها نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی دار داشت(05/0p<)، میزان ast، در گروه های مختلف تفاوت معنی داری نداشت(05/0p>).درحالیکه میزان alp در گروه نیتروزآمین نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی دار داشت(05/0p<). در زیرگروه 8 هفته ای سطح آنزیم های alt, alp و ast بین گروه کنترل و گروه های نیتروزآمین و نیتروزآمین و رزماری تفاوت معنی دار بود(05/0p<). بررسی هیستوپاتولوژیک، تکثیر سلول های دوکی شکل، نکروز، تورم سلولی و کاریومگالی را در گروه نیتروزآمین نشان داد که شدت این ضایعات در گروه نیتروزآمین + رزماری در هر دو زیرگروه 4 و 8 هفته ای نسبت به گروه نیتروزآمین کمتر بود. این یافته ها نشان دادند که اسانس رزماری می تواند در برابر سمیت کبدی ناشی از ان-دی اتیل نیتروزآمین، نقش حفاظتی داشته باشد، هرچند برای تایید این موضوع نیاز به انجام تحقیقات بیشتر می باشد.
نسترن زادپرور آناهیتا رضایی
این پژوهش جهت بررسی تأثیر عصاره خام سیر بر میزان رشد و هیستوپاتولوژی کبد، کلیه و حباب-روده ای در ماهی کپور معمولی cyprinus carpio انجام پذیرفت. جهت این تحقیق ماهیان کپور با میانگین وزنی 22 ±95 گرم خریداری شده و به مدت 30 روز در 4 آکواریوم به ظرفیت 80 لیتر نگهداری و غذادهی شدند. ماهیان به 4 تیمار تقسیم شدند؛ تیمار اول شاهد بوده و فقط غذای تجاری را دریافت می کرد. تیمار دوم، سوم و چهارم به ترتیب با مقادیر 10، 20 و 40 گرم عصاره سیر خام به ازاء هر کیلوگرم غذا به مدت یک ماه تغذیه شدند. پس از اتمام دوره ی پرورش، ماهیان به روش فیزیکی کشته شده و پس از شکافتن محوطه ی بطنی از کبد، کلیه و حباب روده ای تکه ای به طول یک سانتی متر جدا کرده و پس از انجام روش های معمول تهیه ی مقاطع بافتی و رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین؛ لام ها مورد بررسی میکروسکوپی قرار گرفتند. نتیجه بررسی نشان داد، در کبد ماهیان هر چهار گروه، درجاتی از تورم سلولی مشاهده شد. در بافت کلیه ماهیان، نکروز مشاهده شد. ولی در گروه کنترل ضایعه ی نکروز مشاهده نشد. حباب روده ای ماهی های مورد آزمایش در چهار گروه بیانگر ساختار طبیعی بود و هیچ ضایعه ای مشاهده نشد. میانگین کل وزن ماهی ها پس از پایان دوره افزایش داشته ولی معنی دار نبوده است (p>0.05 ). این تحقیق نشان داد سیر در این دوزهای استفاده شده در ماهی کپور ضایعه ی قابل توجهی بر روده و اندام های حیاتی مرتبط با دستگاه گوارش ماهی ( مثل کبد و کلیه) نداشته و بر رشد ماهی و شاخص های رشد نیز تأثیر سوء نداشته است.
زهرا سالمی سعد گورانی نژاد
هدف از این مطالعه، مقایسه دو روش سیتولوژی و هیستوپاتولوژی به منظور تشخیص اندومتریت در رحم گاومیش رودخانه ای اهواز می باشد. در مجموع تعداد 58 دستگاه تناسلی ماده غیر آبستن از کشتارگاه نیمه صنعتی اهواز اخذ گردید. نمونه های سیتولوژی به سه روش سواب، گسترش مستقیم و لاواژ رحمی تهیه و مورد رنگ آمیزی گیمسا قرار گرفتند. نمونه های پاتولوژی نیز پس از آماده شدن به روش هماتوکسیلین و ائوزین رنگ آمیزی شدند. در بررسی هیستوپاتولوژی تعداد 38 نمونه مبتلا به اندومتریت بودند که از این تعداد 8 مورد (21 %) اندومتریت خفیف، 7 مورد (42/18 %) اندومتریت متوسط، 6 مورد (9/15 %) اندومتریت شدید و 17 مورد (73/44 %) اندومتریت مزمن تشخیص داده شدند. در آنالیز آماری نتایج سیتولوژی، بین قطر و مساحت سلول-های اپیتلیوم و فاز جنسی ارتباط معنی دار دیده شد (001/0p<). تعداد نوتروفیل ها در روش سواب و لاواژ در بین نمونه های سالم و مبتلا به اندومتریت شدید (001/0p<) همچنین بین نمونه های مبتلا به اندومتریت مزمن و شدید اختلاف آماری معنی داری مشاهده گردید (05/0p<). تعداد لنفوسیت ها نیز در روش سواب دارای اختلاف آماری معنی داری بین نمونه های مبتلا به اندومتریت شدید با سایر گروه ها بود. تعداد لنفوسیت ها در روش گسترش مستقیم و لاواژ بین نمونه های نرمال و مبتلا به اندومتریت متوسط، شدید و مزمن دارای اختلاف آماری معنی داری بود (01/0p<). تجزیه و تحلیل سیتومورفومتری هسته (قطر و مساحت) در گاومیش که برای اولین بار صورت گرفت ارتباط معنی داری را با سیکل فحلی نشان داد و لذا می تواند کمک ارزشمندی به شناسایی مرحله چرخه تولید مثلی در این گونه با ارزش نماید. همچنین مشاهده ارتباط معنی دار بین مشخصات هسته و سالم یا بیمار بودن نیز برای تشخیص و تفریق شرایط پاتولوژیک رحم پر اهمیت است. روش سواب تعداد سلول کمتری را در مقایسه با اسمیر های تهیه شده به روش گسترش مستقیم و لاواژ به همراه داشت. روش گسترش مستقیم نیز در مقایسه با روش لاواژ و سواب سلول بیشتری را نشان داد که البته این روش برای انجام تحقیقات برروی سیتومورفومتری رحم ارزشمندتر می باشد. در این میان روش لاواژ دارای بیشترین کارآمدی بوده و ارزش تشخیصی بالاتری را در تشخیص انواع اندومتریت در مقایسه با دو روش دیگر نشان داد.