نام پژوهشگر: نصراله حکمت
رقیه سهرابی نصراله حکمت
دراین رساله تلاش برآنست تا به ارکان زیبایی شناسی در اندبش? عین القضات با نگاهی جامع به آثار ارزشمندش تمهیدات،نامه ها،زبده الحقایق،شکوی الغریب و باریک اندیشی های ژرف وی به اسرار باطنی و حکمت اشراقی پرداخته شود.رکن رکین سلوک قدسی در منظوم? فکری وی،حصول معرفت شهودی و ادراک زیبایی های حقیقی در پرتوی اشراقات انوار قدسی عشق است که مبتنی بر اصل مشرقی «نور و ظلمت» می باشد و تنها راه تحصیل سعادت آدمی است. بخش قابل ملاحظه ای از این پژوهش، مربوط به ادراکات آدمی در طوری ورای عقل و تمثل حق تعالی در اطوار گوناگون است که منجر به مشاهده بی واسط? حقیقت می شود. سالک برای رسیدن به این معرفت بایستی از امور حسی و علایق مادی عبور کند و آنگاه که از بند این علایق رهایی یافت به معرفت شهودی خواهد رسید که از دیدگاه عین القضات این تنها راه نیل به مطلوب حقیقی و کشف حقایق عالم ازلی است. فلسف? حکمی – ذوقی وی در مقایسه با فلسفه های متعارف تحولی شگرف و انقلابی در حوزه تفکر فلسفی ایرانی - اسلامی است که در این مجموعه سعی شده اندیشه اشراقی عین القضات را با وجهه نظر به جاویدان خرد،مورد تحلیل و بررسی دهیم. این پژوهش به لحاظ ماهیت از نوع پژوهش های فلسفی می باشد و از روش تحلیل مفهومی بهره گرفته است تا مبانی اصلی در زیبایی شناسی عین القضات را تشریح و ارتباط آن مفاهیم را با یکدیگر تبیین کند. واژگان کلیدی:عشق و محبت- تمثّل- زیبایی- بصیرت طوری وراء عقل- نور احمد و ابلیس.
نفیسه تنها نصراله حکمت
انسان کامل از جمله مباحث ریشه دار است که همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است. موضوعی که به همراه توحید در عرفان، هسته ی اصلی را تشکیل می دهد. ابن عربی که با رویکرد علم الاسمائی خود در این باب به نحو مطولی سخن رانده بر جنبه ی شهودی و عرفانی و در مرحله ی بعد براساس آموزه های وحیانی بحث کرده است. ملاصدرا را نیز که می توان از پیروان ابن عربی به شمار آورد اصول فلسفی خود را با آموزه های وحیانی و عرفانی همراه کرده است. ویژگی حکمت متعالیه، تنوع روش در گردآوری مطالب و تبیین مسائل می باشد. ابن عربی با مبنا قرار دادن وحدت شخصی وجود و بر اساس نظام علم الاسمایی به تبیین رابطه ی حق، انسان کامل و عالم می پردازد و ملاصدرا با رویکردی وجودی در ابتدا بر اساس وحدت تشکیکی و سپس برمبنای وحدت شخصی وجود انسان کامل را تبیین می کند. وی در ابتدا بر اساس نظریه وحدت تشکیکی، معتقد به وحدت حقه حقیقیه خداوند است اما پس از آن متاثر از ابن عربی به وحدت شخصی وجود و کثرت در مظاهر رسید. با این وجود در وحدت شخصی ملاصدرا عالم وجود رابط است و یکی از تفسیرهای وجود رابط بهره مندی آن از هستی است که با نظریه ی ابن عربی مبنی بر اینکه عالم هیچ بهره ای از هستی ندارد متفاوت است. این تغییر نگاه ملاصدرا در سایر مسائل نیز دیده می شود. در نظر ابن عربی ولایت، قرب حق تعالی است و انسان کامل نزدیک ترین تجلی به خداوند منان است. بنابراین انسان کامل مظهر ولایت حق در زمین است زیرا بر مبنای عرفان ابن عربی که اهتمام به وجود دارد، تنها وجود، وجود حق تعالی است و ماسوا مظاهر و سایه ی حق می باشند. انسان کامل در این میان واسطه ی فیوضات حق به ممکنات است که بر مبنای خلق مدام، این فیض رسانی آن به آن رخ می دهد. ملاصدرا بر اساس وحدت تشکیکی انسان کامل را رأس هرم هستی می داند اما بر مبنای وحدت شخصی با ابن عربی همراه می شود و انسان کامل را بزرگترین جلوه ی حق تعالی، کون جامعی که با علم خود بر تمام خلقت، در قوس صعودی آن ها را هدایت می کند. ابن عربی حقیقت محمدی را حقیقت انسان کامل می داند و آن را اولین صادر حق می داند که با سریان وجودی وی عالم و تمام مراتب پدید می آید. در نظر او پیامبر اکرم(ص) مصداق اکمل انسان کامل است و تمامی انبیاء و اولیاء الهی از او فیض می گیرند. اما ملاصدرا بر مبنای وحدت تشکیکی وجود، عقل را مخلوق نخست و بر مبنای وحدت شخصی وجود، صادر نخست را وجود منبسط و حقیقت محمدی می داند. در نگاه ابن عربی و ملاصدرا ولایت باطن نبوت است، که با انقطاع نبوت در وجود اولیاء الهی ادامه می یابد. ملاصدرا خاتم این مقام را دوازدهمین امام از فرزندان رسول ختمی(ص)؛ حضرت مهدی(عج) می داند اما دیدگاه ابن عربی در این موضع کمی مبهم است که با یک تقسیم بندی افراد متفاوت به اطلاق های متفاوت خاتم اولیا محسوب می شوند.