نام پژوهشگر: فخرالسادات نصیری
معصومه آخوندی فخرالسادات نصیری
چکیده: امروزه فرهنگ سازمانی به عنوان عاملی موثر بر عملکرد سازمان تلقی می گردد. هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین فرهنگ سازمانی با ادراک توانمندی مدیران مدارس متوسطه شهر همدان بوده است. روش بررسی این مطالعه توصیفی از نوع مطالعات همبستگی بود و جامعه آماری را مدیران مدارس متوسطه شهر همدان(113 n=) تشکیل داده است که از این تعداد 92 نفر( 48 نفر زن و 44 نفر مرد) بر اساس جدول برآورد حجم نمونه کرجسی و مورگان( نادری، سیف نراقی، 1388 :216) و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب گردیده اند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد فرهنگ سازمانی( بر اساس دیدگاه رابینز) و پرسشنامه استاندارد ادراک توانمندی( وتن و کمرون) استفاده شده است. پرسشنامه فرهنگ سازمانی مورد استفاده در این پژوهش از ویژگی های خلاقیت و خطرپذیری، توجه به جزئیات، توجه به نتیجه ( ره آوردها)، توجه به افراد، نوع سبک رهبری، سازش با پدیده تعارض، تحول و ثبات یا پایداری تشکیل شده است، و پرسشنامه ادراک توانمندی شامل ویژگی های صلاحیت( خود اثربخشی) انتخاب ( خود مختاری)، تاثیر، معناداری و اعتماد می باشد. روایی ابزارها از طریق روایی محتوایی و پایایی آنها از طریق آلفای کرونباخ تعیین شد که میزان پایایی پرسشنامه فرهنگ سازمانی 93 /0 و همچنین پایایی پرسشنامه ادراک توانمندی 78 /0 مشخص شد. داده های اخذ شده از نمونه های پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و روش های آمار استنباطی همچون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t تست تک گروهی و آزمون f تست مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته اند. یافته های این مطالعه نشان داد بین فرهنگ سازمانی و ادراک توانمندی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (05/0 p < ,32/0 = r). در بین شاخص های فرهنگ سازمانی جامعه مورد نظر به جز توجه به اعضاء و نوع سبک رهبری سایر شاخص ها رابطه مثبت و معنی داری با ادراک توانمندی داشته اند. با توجه به رابطه مثبت فرهنگ سازمانی و ادراک توانمندی مدیران مدارس مورد مطالعه، شناخت فرهنگ مطلوب و ایجاد بسترهای مناسب فرهنگی( از طریق حمایت از نوآوری، تقویت قدرت تحلیل مدیران، افزایش مشارکت آنان در تصمیم گیری ها، بهره گیری از تعارضات مثبت و حفظ ثبات نسبی سازمان) جهت بهبود وضعیت توانمندی مدیران مثمر ثمر خواهد بود. واژه های کلیدی: فرهنگ سازمانی، ادراک توانمندی، مدیران مدارس.
فاطمه کرمی سیروس قنبری
در این پژوهش رابطه استرس شغلی با میزان تعهد سازمانی مدیران راهنمایی شهر همدان بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران مدارس راهنمایی شهر همدان تشکیل می دادند که با استفاده از شیوه نمونه گیری طبقه ای نسبی تعداد 115 نفر،(56 نفر زن، 59 نفر مرد) از مدیران مدارس راهنمایی شهر همدان در پژوهش شرکت کردند و از آنها خواسته شد به پرسشنامه استرس شغلی (اسپیل برگر) و پرسشنامه تعهد سازمانی (آلن و میر) پاسخ دهند. روایی ابزارها از طریق روایی محتوایی و پایایی آنها از طریق الفای کرونباخ تعیین شد که میزان پایایی پرسشنامه اسپیل برگر 89/0 و همچنین پایایی پرسشنامه تعهد سازمانی 78/0 مشخص شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. برای تحلیل داده ها از فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و ضریب همبستگی پیرسون، آزمون ? و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. یافته ها نشان داد که استرس شغلی همبستگی منفی و معناداری با میزان تعهد سازمانی مدیران دارد(استرس شغلی با میزان تعهد عاطفی مدیران رابطه معکوس دارد، استرس شغلی با میزان تعهد مستمر مدیران رابطه معکوس دارد، استرس شغلی با میزان تعهد هنجاری مدیران رابطه معکوس دارد). میزان استرس شغلی مدیران مورد مطالعه بیشتر از میانگین فرضی است. میزان تعهد سازمانی مدیران مورد مطالعه در حد متوسط است. بین میزان تعهد سازمانی مدیران به لحاظ متغیرهای : جنسیت، سن، سنوات خدمت، سطح تحصیلات و رشته تحصیلی تفاوت معنادار وجود ندارد. بین میزان استرس شغلی مدیران به لحاظ متغیرهای: جنسیت، سن، سنوات خدمت، سطح تحصیلات و رشته تحصیلی تفاوت معنادار وجود ندارد.
منیژه نصیریان فخرالسادات نصیری
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین مهارت های سه گانه مدیران گروههای آموزشی و فرهنگ سازمانی دانشگاه بوعلی سینا از دید اعضای هیئت علمی است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش روش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش مورد نظر عبارت است از کلیه اعضای هئیت علمی دانشگاه بوعلی سینای همدان که تعداد کل آنها 370 نفر شامل 9 دانشکده می باشد. (331 عضو هیئت علمی مرد و 39 نفر عضو هیئت علمی زن).تعداد نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 189نفر(21 نفر زن و 168نفر مرد) برآورد شد، که به شکل تصادفی طبقه ای نسبتی تعیین و انتخاب گردید.ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد فرهنگ سازمانی بر گرفته از مدل رابینز که دارای هفت مولفه ی خلاقیت، توجه به نتایج ،توجه به افراد، سبک رهبری،توجه به جزییات،سازش با پدیده تعارض و ثبات و پایداری می باشد و پرسشنامه محقق ساخته مهارت های سه گانه مدیران که برگرفته از مدل رابرت کاتز و دارای سه مولفه مهارت انسانی ،مهارت ادراکی و مهارت فنی می باشد ،بود که پایایی پرسشنامه فرهنگ سازمانی 93/0 و پرسشنامه مهارت های سه گانه 98/0 از طریق آلفای کرونباخ بدست آمد .بر ای تجزیه و تحلیل از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی مناسب استفاده شد. در بخش یافته های توصیفی مواردی مانند فراوانی و درصد فراوانی اطلاعات جمعیت شناختی نمونه مورد مطالعه (مدیران گروه های آموزشی و نمونه اعضای هیأت علمی) ارائه و در بخش یافته های استنباطی از آزمون t تک گروهی برای بررسی سوالات تحقیق و از آزمون های t برای گروههای مستقل، همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یکطرفه (anova) برای بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده از ضریب همبستگی پیرسون در خصوص رابطه مهارت های سه گانه مدیران و وضعیت فرهنگ سازمانی از نظر اعضای هیأت علمی می توان بیان داشت که بین مهارت انسانی و فرهنگ سازمانی مدیران رابطه مثبت و معناداری در سطح 99% مشاهده شد زیرا (039/0=p و 292/0 = r)، همچنین بین مهارت ادراکی مدیران و فرهنگ سازمانی نیز رابطه معنادار و مثبت مشاهده شد زیرا (003/0=p و406/0 = r)، و نیز بین مهارت فنی مدیران و فرهنگ سازمانی رابطه مثبت و معنادار مشاهده شد زیرا (050/0=p و 341/0 = r). بنابراین به طور کلی با 95% اطمینان نتیجه گرفته شد که بین مهارت های سه گانه مدیران و فرهنگ سازمانی دانشگاه بوعلی سینا رابطه معنادار و مثبت وجود دارد؛ به عبارتی با افزایش فرهنگ سازمانی، مهارتهای سه گانه مدیران افزایش و بالعکس با کاهش فرهنگ سازمانی، مهارت های سه گانه مدیران کاهش می یابد.
جواد حسنی سیروس قنبری
چکیده: هدف این پژوهش بررسی سبک رهبری و هوش هیجانی مدیران و رابطه ی آن با رضایت شغلی معلمان مدارس ابتدایی شهر همدان می باشد. جامعه ی آماری این تحقیق شامل کلیه مدیران و معلمان مدارس ابتدایی شهر همدان بود که تعداد آنها شامل 122 مدیر (43مرد، 79زن) و 1101معلم ( 220مرد، 881 زن) بود. حجم نمونه مدیران بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد92نفر می باشد. به تبعیت از تعداد مدیران مورد مطالعه از هر مدرسه 5نفر معلم انتخاب شد، بنابراین حجم نمونه ی معلمان مساوی با 460 نفر است. برای انتخاب نمونه ی تحقیق از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب مناسب استفاده شده است و بدین شکل 32 نفر مدیر مرد و 60 نفر مدیر زن به عنوان نمونه انتخاب شده اند. در این پژوهش از پرسشنامه های سبک رهبری لوتانز، هوش هیجانی شرینگ و پرسشنامه رضایت شغلی ویسوکی و کروم استفاده شده که پایایی پرسشنامه های فوق با روش آلفای کرانباخ به ترتیب81/0 ، 76/0 و 89/0 بدست آمد. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از شاخص های آمارتوصیفی (جدول، فراوانی، درصد، نمودار، میانگین و انحراف معیار)واز روش های آمار استنباطی(ضریب همبستگی پیرسون ، آزمون تی برای گروه های مستقل، آزمون خی دو ، تحلیل واریانس یک طرفه وآزمون تعقیبی شفه) استفاده شد. کلیه تجزیه و تحلیل های آماری با استفاده از برنامه یspss انجام شد. نتایج نشان داد که:1- میزان رضایت شغلی معلمان مدارس ابتدایی بالاتر از سطح متوسط است 2-5/43 درصد از مدیران مدارس از سبک رابطه مداری،37 درصد از سبک وظیفه مداری و6/19درصد از سبک تلفیقی استفاده می کنند، بنابراین بیشترین سبک مورد استفاده مدیران، سبک رابطه مداری وکمترین سبک مورد استفاده مدیران، سبک تلفیقی است.3-هوش هیجانی مدیران مورد مطالعه بالاتر از سطح متوسط است4-بین سبک رهبری مدیران و رضایت شغلی معلمان مدارس ابتدایی شهر همدان رابطه وجود دارد.5-بین هوش هیجانی مدیران با رضایت شغلی معلمان مدارس ابتدایی شهر همدان رابطه وجود دارد.6-بین سبک رهبری مدیران مرد و زن تفاوت وجود دارد7-بین هوش هیجانی مدیران مرد و زن تفاوتی وجود ندارد. 8-بین رضایت شغلی معلمان مرد و زن تفاوت وجود دارد.
فرزانه کرمی فخرالسادات نصیری
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه ی بین هوش سازمانی و کاربرد فناوری اطلاعات در دانشگاه بوعلی سینا انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است، جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 91-90 است که تعداد آنها 777نفر (587مردو 190 زن ) است. براساس جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی 260 نفر ازکارکنان (64?نفر کارمند زن و 196 نفر کارمند?مرد) انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه ی استانداردهوش سازمانی با 49 سوال و پرسشنامه محقق ساخته ی فناوری اطلاعات با 26سوال بود که روایی ابزارها از طریق روایی محتوایی وضریب پایایی با استفاده از فرمول کرونباخ 84/. برای پرسشنامه ی هوش سازمانی و 97/. برای پرسشنامه ی فناوری اطلاعات به دست آمد. داده های پژوهش در دو سطح آمار توصیفی(فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی ( ضریب همبستگی، آزمون t، تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون چند متغیره) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که?وضعیت هوش سازمانی کارکنان مورد مطالعه در حد متوسط قرار دارد و همچنین میزان کاربرد فناوری اطلاعات دربین کارکنان مورد مطالعه بالاتر از حد متوسط می باشد?بین هوش سازمانی و کاربرد فناوری اطلاعات کارکنان همبستگی مثبت و معنادار (133/0? r ) در سطح 5./0 وجود داشت همچنین میزان گرایش کارکنان برای استفاده از نرم افزارهای کامپیوتری و پایگاه اطلاعاتی از هوش سازمانی آنها، قابل پیش بینی می باشد. اما بین سخت افزارکامپیوتری با مولفه های هوش سازمانی رابطه معنادارمشاهده نشد.
سهیلا قلی زاده فخرالسادات نصیری
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابط? بین مهارت های سه گانه (فنی ، انسانی ، ادراکی) مدیران با میزان کاربست مولفه های سازمان یادگیرنده درمدارس انجام شده است.روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است، جامعه آماری شامل کلیه معلمان مدارس راهنمایی شهر همدان در سال تحصیلی 91-90است که براساس جدول کرجسی و مورگان وبا استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی 278 معلم انتخاب شدند.که از این تعداد (125 نفر معلم مرد و153 نفر معلم زن )می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنام? محقق ساخته مهارت های سه گانه مدیران با 43 سوال و پرسشنام? کاربست مولفه های سازمان یادگیرنده بر اساس مدل بنچمارک که توسط یارمحمدزاده در سال 1385 با 37 سوال جهت سنجش پنج اصل سازمان یادگیرنده می باشد. روایی ابزارها از طریق روایی محتوایی وضریب پایایی با استفاده از روش آلفای کرونباخ 99/0 برای پرسشنام? مهارت های سه گانه و 98/0 برای پرسشنام? سازمان یادگیرنده به دست آمد. داده های پژوهش در دو سطح آمار توصیفی(فراوانی ، درصد ، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی ( ضریب همبستگی، آزمون t ، تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون چند متغیره) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته ها نشان داد که?وضعیت?مهارت های سه گانه مدیران وهمچنین میزان کاربست?مولفه های?سازمان?یادگیرنده?در?مدارس مورد مطالعه?بالاتر از حد متوسط می?باشد? بین میزان مهارت های سه گانه مدیران و کاربست مولفه های سازمان یادگیرنده همبستگی مثبت و معنادار (836/0= r ) در سطح 1% وجود دارد همچنین میزان گرایش مدیران به( قابلیت شخصی، الگوهای ذهنی ،آرمان مشترک، یادگیری تیمی و تفکر سیستمی) از طریق مهارت های سه گانه آنها قابل پیش بینی می باشد. در ضمن نتایج تحقیق نشان داد متغیر مهارت های سه گانه میزان کاربست مولفه های سازمان یادگیرنده را تبیین می کنند.
فاطمه اقبال مهران فخرالسادات نصیری
هدف پژوهش حاضر شناسایی و مقایسه رابطه بین ابعاد جو سازمانی و استقرار مدیریت دانش در دانشگاه های بوعلی سینا و آزاد اسلامی همدان از دیدگاه اعضای هیئت علمی در سال تحصیلی 91-90 بوده است. روش بررسی این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری را کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه های بوعلی سینا 389 نفر( 45 نفر زن و 344 نفر مرد)و دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان 229نفر( 53 نفر زن و 176نفر مرد) تشکیل داده است. نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای– نسبی و بر اساس جدول برآورد حجم نمونه کرجسی و مورگان در دانشگاه بوعلی سینا197 نفر ( 21نفر زن و 176 نفر مرد) و در دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان 144 نفر( 20نفرزن و 124 نفر مرد) انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات دو پرسش نامه بود1- پرسش نامه استاندارد جو سازمانی(هالپین و کرافت1962 )که شامل ویژگی های صمیمیت، علاقه مندی، روحیه گروهی، مزاحمت، نفوذ و پویایی، ملاحظه گری، کناره گیری و تاکید بر تولید است2- پرسشنامه محقق ساخته مدیریت دانش که شامل ویژگی های تکنولوژی اطلاعاتی، فرهنگ سازمانی، یادگیری سازمانی و منابع انسانی می باشد. روایی ابزارها از طریق روایی محتوایی و صوری و میزان پایایی آنها از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب شامل: 946/0 و939/0محاسبه گردید. داده های اخذ شده از نمونه های پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و روش های آمار استنباطی همچون ضریب همبستگی پیرسون،آزمون t تک نمونه ای، آزمونt گروه های مستقل، و آزمون کالموگروف – اسمیرونوف برای تجزیه و تحلیل شده است. در ضمن کلیه ی عملیات آماری بوسیله ی نرم افزار16spss. انجام شد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که بین جو سازمانی و استقرار مدیریت دانش در دانشگاه های بوعلی سینا و آزاد اسلامی همدان رابطه مثبت و معنادار (571/0=r) در سطح 05/0 وجود دارد. هم چنین به جزمولفه ی مزاحمت بین دیگر ابعاد جو سازمانی با استقرار مدیریت دانش در سطح 05/0a= ارتباط مثبت و معنادار آماری وجود دارد.
علی نظری محمدرضا اردلان
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین یگانگی فرد- سازمان و ویژگیهای شخصیتی کارکنان با سلامت سازمانی دانشگاه کردستان بوده است.روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است ، جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان (رسمی،پیمانی ،قراردادی) غیرهیات علمی دانشگاه کردستان در سال تحصیلی 91-90 تشکیل می دهد که تعداد آنها 202نفربوده اند. با ا ستفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد133 نفر نمونه انتخاب شدند.ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنام? یگانگی فرد- سازمان ترجمه وتنظیمی اردلان(1391) با 45 سوال، پرسشنامه شخصیتی نئو با 60 سوال و پرسشنام? سلامت سازمانی هوی وهمکاران با 44 سوال بود که روایی ابزارها از طریق روایی محتوایی وضریب پایایی با استفاده از فرمول کرونباخ برای پرسشنام? یگانگی فرد- سازمان96/0 برای پرسشنام? شخصیتی نئو 85/0 و برای پرسشنام? سلامت سازمانی87/0 به دست آمدوهرسه پرسشنامه براساس طیف لیکرت تنظیم شده اند.پس از توزیع و جمع آوری پرسشنامه ها برای تجزیه وتحلیل اطلاعات وداده ها از روش آمارتوصیفی شامل فراوانی ، درصد ، میانگین و انحراف معیار،نموداروجدول و همچنین از آماراستنباطی نظیرضریب همبستگی پیرسون، آزمون t ، تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون چند متغیره با نرم افزارspss استفاده گردید. یافته ها ی پژوهش حاکی از آن است که بین یگانگی فرد – سازمان و یژگی های شخصیتی کارکنان با سلامت سازمانی رابطه مثبت ومعنی دار وجود دارد. درضمن نتایج تحقیق نشان می دهد دانشگاه کردستان از نظر میزان یگانگی فرد- سازمان، ویژگیهای شخصیتی کارکنان وسلامت سازمانی پایین تر از حد متوسط است. و مولفه های معیارهای سازمانی یگانگی فرد- سازمان و برون گرایی پیش بینی کننده بهتری برای سلامت سازمانی می باشند.
زینب کیانفر سیروس قنبری
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک رهبری تحولی_ تعاملی مدیران با میزان درگیری شغلی معلمان مدارس ابتدایی شهر همدان در سال تحصیلی 92-91 انجام شده است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد بررسی این پژوهش کلیه مدیران و معلمان مدارس ابتدایی شهر همدان در سال تحصیلی 92-91 می باشد که تعداد مدیران در مجموع 148 نفر (ناحیه یک 61 و ناحیه دو 87) و تعداد معلمان ناحیه یک 635 نفر و ناحیه دو 549 نفر می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی، حجم نمونه مدیران مطابق جدول کرجسی و مورگان 108 نفر(74 نفر زن و 34 نفر مرد) و با روش نمونه گیری تصادفی ساده حجم نمونه معلمان 297 نفر انتخاب گردید. برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه استاندارد چند عاملی رهبری باس و آولیو(1995) و درگیری شغلی کانونگو(1982) استفاده شده است. روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی و پایایی آنها نیز بر اساس روش آلفای کرونباخ به ترتیب 88/0 و 80/0 محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی از قبیل جدول، نمودار، درصد، میانگین و انحراف معیار و از روش های آمار استنباطی در حد آزمون کالموگروف اسمیرونوف، آزمونt، تحلیل واریانس یکطرفه، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان استفاده از سبک رهبری تحولی و تعاملی مدیران مدارس ابتدایی شهر همدان بالاتر از حد متوسط است، و میانگین درگیری شغلی معلمان نیز بالاتر از حد متوسط می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین سبک رهبری تحولی و خرده مقیاس های نفوذ آرمانی، انگیزش الهام بخش، محرکات ذهنی و ملاحضات فردی با درگیری شغلی معلمان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و همچنین بین سبک رهبری تعاملی و مولفه های پاداش مشروط و مدیریت مبتنی بر استثناء فعال با درگیری شغلی معلمان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و بین مولفه مدیریت مبتنی بر استثناء منفعل با درگیری شغلی معلمان همبستگی منفی و معنادار مشاهده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که از مولفه های سبک رهبری تحولی؛ انگیزش الهام بخش و محرکات ذهنی و نیز از مولفه های سبک رهبری تعاملی، مولفه مدیریت مبتنی بر استثناء فعال و مدیریت مبتنی بر استثناء منفعل قدرت پیش بینی درگیری شغلی معلمان را دارند به علاوه نتایج آزمون t نشان داد که بین میزان درگیری شغلی معلمان از نظر جنسیت و سابقه خدمت تفاوت معناداری وجود ندارد امّا از لحاظ سن و سطح تحصیلات تفاوت معناداری وجود دارد.
جهانگیر پرناک محمدرضا اردلان
با توجه به نقش اعتماد سازمانی در نوآوری سازمانی، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین اعتماد سازمانی و نوآوری سازمانی دبیران مدارس متوسطه دولتی آموزش وپرورش شهر گیلانغرب انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی می باشد.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دبیران شاغل در مدارس متوسطه دولتی شهر گیلانغرب در سال تحصیلی 92-1391 که تعداد آنها 165نفر(93 دبیر مرد و 72دبیر زن ) بوده است که از میان این تعداد بر اساس فرمول کوکران نمونه ای به حجم 116 آزمودنی ( 65 دبیر مرد و 51 دبیر زن ) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب گردیده. به منظور گردآوری داده ها از دو پرسشنامه اعتماد سازمانی ( الونن و همکاران 2008) با 49 سوال و نوآوری سازمانی ( ونگ و آمد 2004) با 12 سوال استفاده شده است. روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی و پایایی آن ها نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ ( اعتماد سازمانی 96/0 ) و( نوآوری سازمانی95/0)محاسبه گردیده است.هردو پرسشنامه براساس طیف لیکرت تنظیم گردیده.برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی شامل: فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، نمودار و جدول از روشهای آمار استنباطی نظیر آزمون t مستقل، t تک گروهی، آزمون کالموگروف – اسمیرونوف، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه، رگرسیون چند متغیره و از نرم افزار spss استفاده شده است. نتیجه آزمون همبستگی پیرسون حاکی از همبستگی مثبت و بالا بین تمام ابعاد اعتماد سازمانی و ابعاد نوآوری سازمانی(به استثنای نوآوری رفتاری) بود با توجه به همبستگی به دست آمده(730/0=r) و سطح معناداری (000/0=p) با احتمال 99% بین میزان اعتماد سازمانی و نوآوری سازمانی دبیران رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتیجه حاصل از رگرسیون خطی چندگانه نیز نشان داد که از طریق اعتماد نهادی می توان نوآوری سازمانی دبیران را پیش بینی کرد. نتایج آزمونt برای گروههای مستقل نشان داد میزان اعتماد سازمانی دبیران زن(53/3) بیشتر از میانگین اعتماد سازمانی دبیران مرد (20/3) است و این تفاوت در سطح 1% معنادار است.
رضیه شیخ بهایی فخرالسادات نصیری
بیان موضوع : زیبایی شناسی به عنوان علمی که به شناخت و ارزیابی زیبایی می پردازد امروزه جایگاه ویژه ایی در تعلیم و تربیت دارد در همین زمینه استخراج آموزه های تربیتی از قرآن کریم به عنوان کتاب تربیتی مورد توجه می باشد. هدف : هدف اصلی در این پژوهش بررسی جایگاه زیباشناسی تربیت در قرآن کریم می باشد. روش تحقیق : در این تحقیق از روش کیفی از نوع اسنادی-تحلیلی استفاده شده است. یافته ها : 1- از نظر قرآن کریم خداوند زیبای مطلق و زیبایی در جهان امری همیشگی است و انسان تجلی زیبایی و جمال و جلال خداوند بر روی زمین می باشد در قرآن کریم سه نوع ، زیبایی معنوی، محسوس و فکری قابل توجه است و از نظر قرآن بالاترین مرتبه ی زیبایی ایمان به خداوند است. قرآن همچنین به بیان کاربردی زیبایی می پردازد. 2- از نظر قرآن کریم نظم موجب اعتدال در جهان می شود و جهان را از عیب و نقص مبرا می کند در نتیجه منجر به زیبایی می شود. 3- از نظر قرآن کریم دقت کردن زمینه ی به وجود آمدن آگاهی ونظم است که به شناخت زیبایی ها منتهی می شود. 4- قرآن کریم برای تحریک حس کنجکاوی از سه روش، حروف و نشانه های رمزگونه (حروف مقطعه)، برجسته سازی (سوگندها) و بیان سئوال برای شناخت زیبایی ها استفاده می کند. 5- قرآن کریم کتابی تخیلی نیست بلکه از نیروی تخیل انسان استفاده می کند تا واقعیت ها و زیبایی ها را جلوی چشمان مخاطب به ترسیم بکشد. 6- هنر در قرآن کریم در سایه ی خداپرستی معنا پیدا می کند و اگر به جهان و قرآن کریم به عنوان آثار هنری خداوند نظر بیفکنیم با توجه به آیات قرآن کریم به الگویی دست پیدا می کنیم که این موارد کلی را برای خلق یک اثر هنری را شامل می شود: هدف ، موضوع ، نظم و دقت، دانش و آگاهی و دقت به هنر مورد نظر و جهان ، استفاده از روش های رمزگونه کردن نشانه ها و برجسته سازی، درگیر کردن نیروی تخیل مخاطب، رابطه دو سویه بین مخاطب و هنرمند و اثر آن و نقد اثر هنری. 7- بر اساس قرآن کریم شکل گیری شخصیت متعادل بر پایه ی فطرت حقیقی انسان که خداوند در درون او قرار داده است امکان پذیر می باشد و فطرت نیز در صورتی به کمال خود می رسد که بر پایه ی خداپرستی پرورش یابد زیرا انسان به سوی یک مبدأ و آئین واحد گام بر می دارد و همین در شکل دادن به یک شخصیت واحد بسیار موثر است . بنابراین مبنای اصلی رسیدن به وحدت شخصیتی در قرآن کریم ایمان به خداوند است.