نام پژوهشگر: محمد سعید عبد خدایی
هادی تقی زاده محمد سعید عبد خدایی
تحقیق حاضر به بررسی رابطه ی سبک های شناختی، اهداف پیشرفت، خودکارآمدی ریاضی در پیشرفت ریاضی پسران سال اول دبیرستان ناحیه تبادکان مشهد صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر پایه ی اول دبیرستان های دولتی منطقه تبادکان تشکیل می دهد از این جامعه تعداد 263 نفر آزمودنی با روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند سپس پرسشنامه سبک های شناختی، اهداف پیشرفت و خودکارآمدی ریاضی به آنان ارائه و داده ها جمع آورری گردید. داده ها با روش آماری همبستگی، آزمون تی برای دو گروه مستقل و رگرسیون چندگانه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که میان سبک های شناختی، اهداف پیشرفت و خودکارآمدی ریاضی با پیشرفت ریاضی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و خودکارآمدی ریاضی پیشترین سهم را در پیش بینی پیشرفت ریاضی دارد. بین میزان خود کارآمدی ریاضی دانش آموزان با سبک شناختی وابسته به زمینه و ناوابسته به زمینه تفاوت معناداری وجود دارد بدین صورت که صورت دانش آموزانی که سبک شناختی ناوابسته به زمینه دارند، میزان خود کارآمدی ریاضی بیشتری را گزارش کرده اند. همچنین بین نمره ی اهداف تبحری دانش آموزان با سبک شناختی وابسته به زمینه و ناوابسته به زمینه تفاوت معناداری وجود دارد، بدین صورت که دانش آموزان با سبک شناختی ناوابسته به زمینه نمره ی اهداف تبحری بیشتری دارند. همچنین بین نمره ی اهداف اجتنابی دانش آموزان با سبک شناختی وابسته به زمینه و ناوابسته به زمینه تفاوت معناداری وجود دارد، بدین صورت که دانش آموزان با سبک شناختی وابسته به زمینه نمره ی اهداف اجتنابی بیشتری دارند. اهداف تبحری با خودکارآمدی ریاضی رابطه معنادار دارد. - بین میزان خودکارآمدی و نمره ی هدف رویکردی ارتباط معناداری در جهت مستقیم وجود دارد- بین میزان خودکارآمدی و نمره ی هدف اجتنابی ارتباط معناداری در جهت معکوس وجود دارد.
رجبعلی کوثری علی غنایی چمن آبادی
اهمال کاری رفتاری است که موجب به تاخیر انداختن کارها می شود، که در افراد ابعاد مختلفی دارد.یکی از ابعاد آن به تعویق انداختن تکالیف تحصیلی می باشد، که اهمال کاری تحصیلی نام دارد . می توان آن را به عنوان عادت به تاخیر انداختن تعریف کرد،که در بین دانش آموزان بسیار رایج است. بنابر این رفتار اهمال کاری دانش آموزان موجب می شود که آنها نتوانند از عمل کرد واقعی خویش در جریان یادگیری بهره بگیرند و در نتیجه شکست می خورند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین اهمال کاری تحصیلی، انگیزه پیشرفت و اضطراب امتحان شکل گرفته است. نمونه ما در این تحقیق تعداد 360 نفر، شامل 180 دختر و180 پسر مقطع دبیرستان هستند. که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. اعضای گروه نمونه، مقیاس اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم(1984) فرم دانش آموز، مقیاس انگیزه پیشرفت هرمنس(1977) و سیاهه ی اضطراب امتحان ابوالقاسمی (1375) را تکمیل کردند. برای تجزیه تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون، تی مستقل و رگرسیون چند متغیره گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد، که بین اهمال کاری تحصیلی و انگیزه پیشرفت رابطه ی معنی دار منفی وجود دارد. بین اضطراب امتحان و اهمال کاری تحصیلی را بطه ی معنی دار مثبت وجود دارد. همچنین نتایج آزمون تی مستقل نشان داد، که بین دختر و پسر در میزان اهمال کاری تحصیلی تفاوت معنی دار وجود ندارد، هرچند میزان اهمال کاری پسران کمی بیشتر است. البته تفاوت بین دختر و پسر در بعضی از مقوله های اهمال کاری تحصیلی معنی دار می باشد. نتیجه آزمون رگرسیون نیز نشان داد که، انگیزه پیشرفت و اضطراب امتحان، اهمال کاری تحصیلی را پیش بینی می کنند. ولی میزان پیش بینی انگیزه پیشرفت بیشتر است. این یافته با نتایج تحقیقات مشابه همسو می باشد.در پایان پیشنهاداتی برای تحقیق بیشتر در این زمینه ارائه گردید.
نجمه فضلعلی محمد سعید عبد خدایی
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی بین ابعاد فرزند پروری و احساس انسجام روانی با اهمال کاری و انگیزش تحصیلی انجام شد.پژوهش از نوع همبستگی بوده و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی، 384 نفر از دانش آموزان دبیرستانی شهرستان سیرجان انتخاب و پرسشنامه های سبک فرزند پروری شیفر، انسجام روانی فلنسبرگ، انگیزش تحصیلی عبدخدایی و اهمالکاری تحصیلی سولومون و راثبلوم در بین آنها توزیع و تکمیل شد.برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون به منظور بررسی رابطه ی بین متغیرها استفاده شد.نتایج نشان داد که در بین ابعاد فرزند پروری محبت ادراک شده والدین و احساس انسجام روانی رابطه مثبت و معنادار با انگیزش تحصیلی و همبستگی منفی و معنادار با اهمالکاری تحصیلی داشته، هم چنین کنترل ادراک شده والدین رابطه منفی و معنادار با انگیزش تحصیلی و همبستگی مستقیم و معنادار با اهمالکاری تحصیلی دارد.تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که به ترتیب احساس انسجام روانی، محبت ادراک شده و کنترل ادراک شده والدین قادر به پیش بینی اهمالکاری تحصیلی است و از سوی دیگر محبت ادراک شده والدین، احساس انسجام روانی و کنترل ادراک شده والدین پیش بین انگیزش تحصیلی است.تحلیل مسیر برای بررسی رابطه ی ابعاد فرزند پروری با اهمالکاری و انگیزش تحصیلی به میانجیگری احساس انسجام روانی نشان داد که ابعاد فرزند پروری می تواند به میانجیگری احساس انسجام روانی با اهمالکاری و انگیزش تحصیلی رابطه داشته باشد.
اکرم اخلاقی محمد سعید عبد خدایی
هدف این پژوهش، بررسی رابطه سازگاری تحصیلی و کیفیت زندگی در مدرسه با اهمالکاری تحصیلی در دانش آموزان پایه اول مدارس متوسطه دخترانه شهر مشهد بود. بدین منظور نمونه ای به حجم 380 نفر از دانش آموزان دختر پایه اول مدارس متوسطه مشهد با روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه های اهمالکاری سولومون و راثبلوم (1984)، پرسشنامه سازگاری دانش آموزان (1993)، و پرسشنامه کیفیت زندگی در مدرسه اندرسون و بروک (2000) توسط آزمودنی ها تکمیل شد.تحلیل نتایج حاصل از اجرای همبستگی پیرسون نشان داد که اهمالکاری تحصیلی با سازگاری تحصیلی و کیفیت زندگی در مدرسه و معدل تحصیلی همبستگی منفی معنی دار دارند. همچنین سازگاری تحصیلی با کیفیت زندگی در مدرسه همبستگی مثبت معنی دار دارند. از طریق رگرسیون چندگانه مشخص شد که سازگاری تحصیلی و کیفیت زندگی در مدرسه پیش بینی کننده های مناسبی برای اهمالکاری تحصیلی بوده و سازگاری تحصیلی، قویترین پیش بینی کننده اهمالکاری تحصیلی می باشد.
آفرین فرزادفرد محمد سعید عبد خدایی
پژوهش حاضر،با هدف بررسی اثر بخشی روش ترکیبی بازی ها و قصه های هدفمند بر توجه و تمرکز کودکان پیش دبستانی در نمونه غیر بالینی انجام شد.برای دستیابی به این هدف آزمون توجه روزانه(tea-ch)و عملکرد پیوسته (cpt)6 تا 15 سال و یازده ماهبه کار رفت.پس از اجرای تست هوش وکسلرخردسال در نمونه ی 60 نفری از کودکان 6 تا 5/6 سال،40 نفر از کودکانی که نمره هوشبهر 90 تا 119 را کسب کرده بودند در سه گروه آزمایش(10 نفر) و یک گروه کنترل (10 نفر) جای داده شدند.سپس آزمون توجه روزانه و آزمون عملکرد پیوسته از آنها گرفته شد. هر گروه آزمایش، 12جلسه آموزش دریافت کرد(یک گروه قصه،یک گروه بازی و یک گروه ترکیب).در بررسی داده های کمی پژوهش،طرح تحلیل کوواریانس چند متغیری(mancova)به کار بسته شد.نتایج نشان دادند: (1)میزان توجه ممتد و کنترل توجهی کودکانافزایش معناداری را در روش ترکیب نسبت به سه گروه دیگر نشان داد.(2)میزان تمرکز کودکان افزایش معناداری را در روش ترکیب نسبت به سه گروه دیگرنشان نداد.(3) میزان توجه کودکانی که بازی های هدفمند را دریافت کرده بودند در زیر مقیاس انتقال رمز، نسبت به گروه کنترلافزایش معناداری را نشان داد.(4)میزان تمرکز کودکانی که بازیهای هدفمند را دریافت کرده بودند نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری را نشان نداد.(5)میزان توجه ممتد کودکانی که قصه های هدفمند را دریافت کرده بودند، افزایش معناداری را نشان داد.(6)میزان تمرکز کودکانی که قصه های هدفمند را دریافت کرده بودندنسبت به گروه کنترل،افزایش معناداری را نشان نداد.(7) میزان توجه انتخابی کودکانی که روش ترکیب را دریافت کرده بودند، نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری را نشان نداد.(8)میزان جابجایی توجه(کنترل توجهی)کودکانی که روش ترکیب را دریافت کرده بودند نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری را نشان داد.(9)میزان توجه ممتد کودکانی که روش ترکیب را دریافت کرده بودند نسبت به گروه کنترل، افزایش معناداری را نشان داد. نتیجه گیری:با توجه به سن بحرانی کودکان 4 تا 6 سال و اثبات زمانبندی تجربه برای افزایش توانایی های شناختی از طریق کنترل دوره های بحرانی رشد، نیاز مبرم است که ما نیز در این زمینه تحقیقات فراوانی داشته باشیم و آموزش توجه و تمرکز را جدی بگیریم
فرشته ظریفیان محمد سعید عبد خدایی
پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه آموزشی خودشناسی با رویکرد صدرایی و بررسی تأثیر آموزش آن بر افزایش هوش معنوی و کاهش دنیاگرایی انجام شد. در این پژوهش ابتدا به روش کتابخانه ای و تحلیلی- استنتاجی به تدوین برنامه آموزشی خودشناسی با رویکرد صدرایی و سپس به روش شبه آزمایشی به بررسی تاثیر آموزش بر هوش معنوی و دنیاگرایی پرداخته شد. جامعه آماری شامل دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی مشهد می باشد که از میان داوطلبان برای شرکت در کلاس آموزشی، 20 نفر درگروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی جایگزین گردیدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه هوش معنوی سهرابی و ناصری (1386) و مقیاس سنجش دنیاگرایی اکبری و فتحی آشتیانی (1388) استفاده گردید. تحلیل داده های پژوهش توسط نرم افزار spss-19 و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس و کواریانس چند متغیره انجام شد. یافته ها: آموزش خودشناسی با رویکرد ملاصدرا منجر به ارتقاء هوش معنوی دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی شد اما سبب کاهش دنیاگرایی آنان نگردید . نتیجه گیری: بنابراین با توجه به این که برنامه خودشناسی از دیدگاه ملاصدرا شامل ظرفیت ها و انجام رفتارهایی از قبیل شناخت و تفکر منظم در خویشتن و جهان بیرونی، محاسبه نفس، پرورش بعد متعالی خود و... می باشد آموزش این برنامه جهت ارتقاء سطح هوش معنوی توصیه می گردد.
طاهره سربازوطن محمد سعید عبد خدایی
پین مطالعه با هدف بررسی رابطه بین آگاهی های فراشناختی و سبک های یادگیری با خودتنظیمی و اضطراب امتحان دانش آموزان دختر دبیرستانی در مشهد انجام گرفت . جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دبیرستانی در شهر مشهد است . نمونه آماری این پژوهش ، شامل 384 نفر از دانش آموزان دختر دوره دوم و سوم دبیرستان در نواحی 3، 5 و 7 می باشد. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه های رویکردهای مطالعه (مارتون و سلجو) ، اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران، آگاهی فراشناختی شراو و دنیسون و خودتنظیمی پنتریچ و دیگروت گردآوری شد. تحلیل آماری اطلاعات با استفاده از نرم افزار آماری spss انجام گرفته و شامل بهره گیری از آزمون آلفای کرونباخ جهت محاسبه ضریب پایایی آزمون ها ، همبستگی پیرسون ، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر است. نتایجنشان داد بین آگاهی های فراشناختی و اضطراب امتحان رابطه ی منفی و معناداری وجود دارد. بین سبک یادگیری و اضطراب امتحان رابطه ی معناداری وجود دارد. بین آگاهی فراشناختی و خودتنظیمی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. بین خود تنظیمی و اضطراب امتحان رابطه ی منفی و معناداری وجود دارد. بین سبک یادگیری و خودتنظیمی رابطه معناداری وجود دارد. بین آگاهی فراشناختی و سبک های یادگیری با اضطراب امتحان با میانجی نقش خودتنظیمی رابطه معناداری وجود ندارد. با توجه به یافته های پژوهش در می یابیم که مولفه های اگاهی های فراشناختی و سبک های یادگیری با خودتنظیمی و اضطراب امتحان رابطه دارند و شایسته است که با فراهم آوردن شرایط مناسب برای رشد آگاهی های فراشناختی ، سبک یادگیری مناسب و آموزش راهبردهای خودتنظیمی گامی در جهت یادگیری بیشتر برداشته شود.
عقیله بابائی ابوالفضل غفاری
این پژوهش با هدف بررسی نقش پیش بینی کنندگی عملکرد خانواده و احساس انسجام روانی در انگیزش پیشرفت دانش آموزان انجام گرفته است. از آنجا که احساس انسجام، توانایی مقابله با استرس زاها و حل مسائل چالش انگیز را به افراد می دهد، انتظار می رود که پیشرفت و موفقیت را در افراد به دنبال داشته باشد، از سویی دیگر خانواده، نیز با عملکرد مناسب خود می تواند پیشرفت فرزندان را تحت تأثیر قرار دهد، لذا در این پژوهش احساس انسجام و عملکرد خانواده به عنوان پیش بینی کننده های انگیزش تحصیلی مورد مطالعه قرار گرفته است. نمونه این پژوهش، به تعداد 351 نفر از بین دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان شیروان در سال تحصیلی 93-1392 به تعداد4000 نفر انتخاب شدند. نمونه گیری به روش خوشه ای چند مرحله ای انجام گرفت. روش پژوهش، از نوع توصیفی است. ابزارهای سنجش انگیزش پیشرفت، عملکرد خانواده و احساس انسجام به ترتیب، پرسشنامه انگیزش تحصیلی عبد خدایی(1385)، پرسشنامه ابزار سنجش خانواده(fad) (1978) و مقیاس احساس انسجام فلسنبرگ(2006) بوده است. به منظور تجزیه و تحلیل فرضیه¬ها و سوالات پژوهش، از آزمون های آماری توصیفی، مقایسه میانگین¬ها، ضریب همبستگی و رگرسیون استفاده گردید. تحلیل آماری داده¬ها، نشان داد که بین عملکرد خانواده و انگیزش پیشرفت رابطه منفی(001/0p<-) و معنادار و بین احساس انسجام و انگیزش پیشرفت رابطه مثبت(001/0p<) و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نیز نشان می دهد که هر دو متغیر عملکرد خانواده با مقدار ضریب پیش بینی (27/.-) و احساس انسجام با مقدار ضریب پیش بینی (44/.)، می توانند انگیزش پیشرفت دانش آموزان را پیش بینی کنند، که از این بین، احساس انسجام، از سهم بیشتری در پیش¬بینی انگیزش پیشرفت دانش¬آموزان برخوردار است.
مریم بابایی پور محمد سعید عبد خدایی
هدف از انجام این پژوهش بررسی مقایسه ی وضعیت والدگری در مادران کودکان با نیازهای ویژه و عادی و نقش راهبردهای مقابله ای در آن بوده است. به همین منظور تعداد 217 نفر از مادران دارای کودک با نیاز ویژه و از مادران دارای کودک عادی تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش عبارت بودند از: پرسش نامه راهبردهای مقابله ای لازاروس فولکمن، پرسش نامه والدگری آلاباما. برای آزمون فرضیه-های اصلی از آزمون ناپارامتریک دو گروه مستقل (mann-whitney u) و برای آزمون فرضیه های فرعی از همبستگی اسپیرمن استفاده شد. بین میزان راهبرد مقابله ای هیجان مدار، سبک والدگری مثبت، میزان بر خورد با فرزند و میزان تنبیه بدنی در مادران کودک با نیاز ویژه و عادی تفاوت معناداری وجود دارد (p<0.05). و مادران کودک با نیاز ویژه از این مولفه ها بیش تر استفاده می کردند. بین راهبرد مقابله ای مسئله مدار و مشارکت مادران رابطه معناداری وجود داشت (p<0.05). در نتیجه، راهبرد های مقابله ای مسئله مدار و هیجان مدار و مشارکت والدین، نقش به سزایی در والدگری مادران دارای کودک با نیاز های ویژه دارند.
ابوالقاسم صادقی حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف
کاهش مشکلات رفتاری فرزندان، افزایش خودکارآمدی والدگری در والدین و بهبود سطح تعامل والد-کودک از اهداف مهم برنامه های آموزش فرزندپروری به والدین است، از این روی هدف پژوهش حاضر، اثر بخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد cprt بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی، افزایش خود کارآمدی والدگری، کیفیت تعامل والد-کودک و افزایش شادکامی در مادران آنها است. جامعه شامل مادرانی است که دارای فرزند 2 تا 6 ساله هستند . حجم هر یک از گروه آزمایش و کنترل 13 نفر می باشد. شیوه نمونه گیری ترکیبی از نمونه گیری داوطلبانه و گلوله برفی می باشد به این ترتیب که شرکت کنندگان در این تحقیق، شامل مادرانی می باشند که جهت پیگیری مسایل کودک خود یا افزایش مهارت در تعامل با فرزند، داوطلبانه یا با معرفی توسط افراد شرکت کننده دیگر، مراجعه کرده اند و به صورت داوطلبانه در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در ضمن هر دو گروه قبل و بعد از انجام مداخله بر روی گروه آزمایش، مقیاس مشکلات رفتاری کودکان پیش دیستانی، مقیاس رابطه والد-کودک، مقیاس خودکارآمدی والدگری و پرسشنامه شادکامی آکسفورد را تکمیل کردند. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس (ancova)، با استفاده از نرم¬ افزار spss نشان داد که بازی درمانی مبتنی بر رویکرد cprt، بر تعامل والد – کودک، خودکارآمدی والدگری مادران و نیز شادکامی آنان، اثر مثبت و معنادار دارد ولی اگرچه موجب کاهش مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی شد اما این تاثیر معنادار نبود. با توجه به نتایج این پژوهش و اثربخشی بازی درمانی (مبتنی بر رویکرد (cprt بر بهبود تعامل والد-کودک، خود کارآمدی والدگری و افزایش شادکامی در مادران، توصیه می¬شود،که برنامه بازی درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباط والد-کودک (cprt) مورد توجه جدی جهت آموزش گروهی افزایش مهارت های فرزند درمانی و والدگری خصوصا در مراکز روانشناسی کودک، قرار گیرد.
کبری حسینی محمد جواد اصغری ابراهیم آباد
چکیده هدف پژهش حاضر بررسی ارتباط بین زیارت امام رضا(ع) با احساس شادکامی، رضایت و کیفیت زندگی افراد و روشن ساختن اهمیت زیارت و تاثیر آن بر زندگی افراد است. طرح پژوهش از حیث گردآوری داده ها در دسته تحقیقات توصیفی قرار می گیرد. روش پژوهش از نوع همبستگی می باشد. 384 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه زیارت محقق ساخته، پرسشنامه شادکامی آکسفورد، مقیاس رضایت از زندگی پنج سوالی دینر و مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی استفاده شد. برای تحلیل دادهها از تحلیل همبستگی پیرسون و رگرسیون برای فرضیهها استفاده شد. یافتهها نشان داد که بین زیارت امام رضا (ع) با احساس شادکامی، رضایت و کیفیت زندگی افراد همبستگی معناداری وجود دارد. نتایج نشان داد افرادی که به زیارت امام رضا(ع) مشرف میشدند و آن را به عنوان یکی از اعمال و مناسک دینی در نظر داشتند از احساس شادکامی، رضایت و کیفیت زندگی بهتری برخوردار بودند. بنابراین با توجه به نقش مثبت زیارت به عنوان یکی از اعمال معنوی بهتر است افراد برای مقابله با مشکلات از وجود بارگاه منور و ملکوتی علی بن موسی الرضا(ع) بهره بگیرند و نقش زیارت در زندگی افراد پررنگ تر گردد. کلید واژه ها: زیارت امام رضا(ع)، احساس شادکامی، رضایت از زندگی، کیفیت زندگی.
یحیی شریفی فرد محمد سعید عبد خدایی
هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های هویت و سبک های اسنادی با اهمالکاری تحصیلی در بین دانشجویان دانشگاه فردوسی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان این دانشگاه بود که از طریق روش نمونه گیری سهمیه ای بدون توجه به سهمیه، تعداد 400 دانشجو از 4 دانشکده به صورت اتفاقی دردسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های اجرا شده در این پژوهش، مقیاس سبک های اسناد، مقیاس سبک های هویت برزونسکی و پرسشنامه سنجش اهمالکاری بود. پس از کسب مجوزهای لازم و اجرای پرسشنامه ها، نتایج مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها نشان دهنده تأیید شدن فرضیه پژوهشگر مبنی بر پیش بینی اهمالکاری توسط سبک های هویت تنها در مورد سردرگم/اجتنابی و در زمبنه سبک های اسناد تنها در مورد سبک اسناد بیرونی بود. همچنین یافته های دیگر نشان دادند فرضیه پژوهشگر مبنی بر وجود ارتباط معنادار بین دانشجویان دختر و پسر در سبک های اسنادی تأیید شد. فرضیه پژوهشگر مبنی بر تفاوت معنادار بین دانشجویان دختر و پسر در میزان اهمالکاری نیز تأیید شد. اما فرضیه مبنی بر تفاوت دانشجویان دختر و پسر در سبک های هویت معنادار نشد. یافته های بدست آمده نشان دهنده این هستند که در بررسی اهمالکاری علاوه بر پیش آیندهایی مانند سبک هویت و سبک های اسنادی، بایستی مواردی مانند جنسیت نیز مورد توجه قرار گیرد. بنابراین با توجه به نتایج این پژوهش می توان برای کاهش میزان اهمالکاری به بهبود سبک های اسناد و هویت در افراد توجه ویژه ای داشت.
احسان حاتمزاده سید محسن اصغری نکاح
چکیده پژوهش حاضربا هدف بررسی و مقایسه اثربخشی روش آموزش انشا با رویکرد یادگیری مغزمحور و رویکرد تجربه زبانی برخودکارآمدی تحصیلی و بیان نوشتاری دانش آموزان کلاس ششم ابتدایی انجام گرفت . روش پژوهش شبه آزمایشی، طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کل دانش آموزان پایه ی ششم ابتدایی شهر اسفراین ونمونه آماری درمجموع 85 نفر دانش آموز کلاس ششم می باشد که در سه مدرسه مشغول به تحصیل می باشند و به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و در گروه آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. گروه گواه با روش معمول آموزش انشا آموزش دیدند . گروه مغز محور در هشت جلسه با روش طراحی شده محقق بر اساس اصول یادگیری مغز محور،دیدگاه کاین وکاین (2005) آموزش دیدند و گروه آزمایشی تجربه ی زبانی در هشت جلسه با روش طراحی شده طبق اصول رویکرد تجربه ی زبانی ، دیدگاه کوران (2007) آموزش دیدند. برای گردآوری داده ها از آزمون های خودکار آمدی تحصیلی مورگان وجنکینز (1999) و آزمون تحلیل بیان نوشتاری انگلرت(1990) ،که پایایی و روایی آنها تایید شده است استفاده شد. بررسی وتحلیل نمرات حاصل ، با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد بین بیان نوشتار گروه گواه و گروه های آزمایش وهمچنین بین خودکارآمدی تحصیلی گروه گواه و گروه های آزمایش تفاوت معنی دار است. تحلیل نمرات گروه آزمایشی مغزمحور و گروه آزمایشی تجربه ی زبانی با استفاده از آزمون تی مستقل نشان داد بین بیان نوشتار این دو گروه تفاوت معنی دار وجود ندارد اما بین خودکارآمدی تحصیلی این دو گروه تفاوت معنی دار است به این صورت که خودکارآمدی تحصیلی گروه مغزمحور افزایش بیشتری داشته است. بنابر این می توان نتیجه گرفت آموزشهای رویکرد مغز محور و رویکرد تجربه ی زبانی تاثیر مطلوب داشته و میتواند به صورت کاربردی مورد استفاده قرار گیرد. کلید واژه ها: انشا ، بیان نوشتاری ،خودکار آمدی ،رویکرد مغزمحور ،رویکرد تجربه ی زبانی
زهرا سادات علوی صدر علی غنایی چمن آباد
این پزوهش به بررسی تاثیر چند روش مداخله ای از جمله خاطره گویی گروهی و تقویت باورهای معنوی و ترکیب این دو بر اضطراب مرگ سالمندان پرداخته است . همچنین به اهمیتی که مفهوم مرگ در سالهای نهایی عمر د ارد اشاره کرده است .