نام پژوهشگر: حسن شمس اسفندآباد
عصمت حسامی آرانی حسن شمس اسفندآباد
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه مهارت های اجتماعی و سبک های مقابله با استرس با سلامت روان در دانش آموزان دختر پایه اول مقطع متوسطه شهرستان آران و بیدگل بود. به همین منظور پرسشنامه های سنجش مهارت های اجتماعی ایندربیتزن و فوستر، سبک های مقابله با استرس اندلر و پارکر و سلامت روان گلدبرگ و هیلیر روی 200 دانش آموزی که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند، اجرا گردید و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل رگرسیون و تحلیل واریانس، استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که: - سبک مقابله هیجان مدار همبستگی معنادار با سلامت روان دانش آموزان دارد (0/001=p)، یعنی دانش آموزان با سبک مقابله هیجان مدار، از سلامت روان کمتری برخوردارند. - سبک مقابله مسأله مدار با سلامت روان دانش آموزان همبستگی معنادار دارد (0/043=p ). - بین سبک مقابله اجتنابی با سلامت روان همبستگی معناداری وجود ندارد. - مهارت اجتماعی دانش آموزان، همبستگی معنادار با سلامت روان آنها دارد (0/001=p). - نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که متغیرهای پیش بین سبک مقابله هیجان مدار، سبک مقابله مسأله مدار و مهارت اجتماعی، پیش بینی کننده سلامت روان دانش آموزان هستند(0/001=p). - سبک مقابله مسأله مدار همبستگی مثبت معنادار با مهارت اجتماعی دارد (0/001=p). - سبک مقابله هیجان مدار با مهارت اجتماعی همبستگی منفی معنادار دارد (0/007=p)، اما بین سبک مقابله اجتنابی با مهارت اجتماعی همبستگی معناداری وجود ندارد. - نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که متغیرهای پیش بین سبک مقابله مسأله مدار و سبک مقابله هیجان مدار، پیش بینی کننده مهارت اجتماعی در دانش آموزان هستند (0/001=p). - دانش آموزان با سلامت روان بالا در مهارت اجتماعی (0/001=p) و سبک مقابله مسأله مدار (0/022=p)، نمرات بالاتری نسبت به دانش آموزان با سلامت روان پایین کسب کردند در حالی که، دانش آموزان با سلامت روان پایین در سبک مقابله هیجان مدار (0/001=p) نمرات بالاتری کسب نمودند.
پگاه صیدی حسن شمس اسفندآباد
هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه شادکامی، ویژگی های شخصیتی و سلامت روان در جوانان مذکر دارای اختلال لکنت زبان و عادی است. نمونه گیری تمام شمار بود و لذا جامعه و نمونه از نظر تعداد برابر بود و کلیه جوانان مذکری را که در مرکز روان درمانی به دلیل تشخیص لکنت زبان پرونده داشتند و خدمات گفتار درمانی دریافت می کردند را شامل می شد. برای آزمون افراد گروه سالم نیز از میان سازمان های دولتی شهرستان کرمانشاه 2 مرکز انتخاب شدند و از میان پرسنل 18 تا 35 سال آنها که به لکنت زبان مبتلا نبودند، 21 نفر به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند .افراد گروه کنترل در عامل های سن، تاهل و تجرد، سطح تحصیلات، و پایگاه اجتماعی- اقتصادی همتا شده بودند. به منظور جمع آوری اطلاعات سه پرسشنامه شادکامی آکسفورد ohi، سلامت عمومی ghq و پرسشنامه ویژگی های شخصیتیneo-ffi مورد استفاده قرار گرفت. از تجزیه و تحلیل آماری داده ها این نتایج به دست آمد: - بین احساس شادکامی در افراد دارای لکنت زبان و افراد عادی، تفاوت معنادار وجود دارد و افراد لکنتی کمتر از افراد عادی احساس شادمانی می کنند. - سلامت روان در افراد دارای لکنت زبان و افراد عادی تفاوت معنادار ندارد و در هیچ یک از زیر مقیاس ها نیز این تفاوت معنادار نیست. - ویژگی های شخصیتی افراد مبتلا به لکنت زبان و افراد عادی تنها در عامل برونگرایی تفاوت معنادار دارد و افراد مبتلا به لکنت به میزان معناداری درونگرا تر از افراد عادی هستند. - در افراد دارای لکنت زبان، شادکامی با زیر مقیاس اضطراب پرسشنامه سلامت عمومی رابطه منفی معنادار دارد. - در افراد عادی، احساس شادکامی با زیر مقیاس علائم جسمانی و نمره کلی سلامت عمومی رابطه منفی معنادار دارد. - بین هیچ یک از ویژگی های شخصیتی با شادکامی رابطه معنی دار وجود ندارد.
زهرا ترابی حسن شمس اسفندآباد
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی و سبک های هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. به همین منظور از دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر قزوین در سال تحصیلی 88- 87 ، نمونه ای به حجم 324 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. متغیرهای پژوهش به وسیله پرسشنامه های،سبک هویت برزونسکی، مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید و سلامت عمومی گلدبرگ سنجیده شد، و از معدل ترم اول آزمودنی ها به عنوان معیار پیشرفت تحصیلی استفاده شد. از روش آماری رگرسیون چند متغیره با روش گام به گام برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که : بین سبک هویت اطلاعاتی، سبک هویت هنجاری و تعهد هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی همبستگی مثبت معنادار وجود داشت (05/0p <). بین سبک هویت سردرگم و سلامت روان همبستگی معنادار وجود نداشت و همبستگی سبک هویت سردرگم با پیشرفت تحصیلی منفی معنادار بود (05/0p <). بین سبک های دلبستگی و سلامت روان همبستگی معنادار وجود داشت (001/0(p <. بدین صورت که با افزایش نمرات سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی اجتنابی، سلامت روان افزایش یافت. همبستگی بین سبک های دلبستگی و پیشرفت تحصیلی معنادار نبود. همچنین، بین سبک های دلبستگی و سبک های هویت همبستگی معنادار وجود داشت. همبستگی بین سبک دلبستگی ایمن با سبک هویت اطلاعاتی و سبک هویت هنجاری و تعهد هویت مثبت معنا دار بود (001/0(p <. همبستگی بین سبک دلبستگی اجتنابی با سبک هویت هنجاری مثبت معنادار(05/0p <) و همبستگی بین سبک دلبستگی دوسوگرا با تعهد هویت منفی معنادار بود (05/0p <).
محبوبه حدادی نیاسر حسن شمس اسفندآباد
هدف از پژوهش حاضر هنجاریابی مقیاس چند بعدی رضایت از زندگی و رابطه آن با سلامت روان، به عنوان یکی از عوامل موثر در رضایت از زندگی، و همچنین پیشرفت تحصیلی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع راهنمایی شهر قزوین که در سال تحصیلی 89-1388 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می دادند. نمونه آماری پژوهش شامل 250 دختر و 250 پسر بود که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده اند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش را مقیاس چند بعدی رضایت از زندگی دانش آموزان هیوبنر mslssو فرم 28 سئوالی پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ تشکیل می دادند. ضریب اعتبار برای کل پرسشنامه 90/0 به دست آمد که نشان دهنده آن بود که سوالات پرسشنامه رضایت از زندگی از هماهنگی درونی بالایی برخوردار است. پایایی خرده مقیاس های ابزار پژوهش نیز مطلوب بود. تحلیل عاملی نشان داد که گویه های ابزار را می توان به پنج عامل کاهش داد که بازگوکننده روایی سازه است. همچنین، وجود رابطه معنادار بین رضایت از زندگی و سلامت روان بیانگر روایی همزمان مقیاس چند بعدی رضایت از زندگی بود. بین رضایت از زندگی با پیشرفت تحصیلی، و همچنین بین سلامت روان و پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری به دست نیامد. نتایج حاصل از مقایسه دختران و پسران نشان داد که بین عملکرد دختران و پسران درکل پرسشنامه تفاوت معنی دار وجود نداشت. نتیجه گیری: این مقیاس را می توان به عنوان ابزاری پایا برای دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرقزوین به کار برد. واژه های کلیدی: رضایت از زندگی، هنجاریابی، سلامت روان،دانش آموزان مقطع راهنمایی
ناهید مظلوم بفرویی حسن شمس اسفندآباد
چکیده در این پژوهش،رابطه ی بین سبک های مقابله ای با سرسختی روانشناختی و تاب آوری در بیماران دیابتی مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت یزد بررسی شد. نمونه ی مورد بررسی ،شامل310نفر(160زن،150 مرد)از بیماران دیابتی مراجعه کننده به مرکز دیابت تحقیقات یزد بود که از طریق روش نمونه گیری طبقه ای و با توجه به نسبت زنان و مردان در جامعه ی آماری انتخاب شدند و به پرسش نامه های سبک های مقابله ای لازاروس،سرسختی روانشناختی اهواز و تاب آوری کانر-دیویدسون پاسخ دادند. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک راهه (anova) و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تاب آوری و سرسختی روان شناختی رابطه ی معنی داری وجود دارد. بین سبک مقابله ای مساله مدار با سرسختی و تاب آوری رابطه ی معنی داری وجود دارد همچنین نشان داد که بین سبک مقابله ای هیجان مدار با تاب آوری و سرسختی روانشناختی رابطه ی معنی داری وجود دارد. و مقابله ی هیجان مدار و مساله مدار بالاتر سرسختی و تاب آوری بیشتری را پیش بینی می کند. کلید واژه ها: سبک مقابله ای هیجان مدار، سبک مقابله ای مساله مدار، تاب آوری، سرسختی روان شناختی ، بیماری دیابت
مهرک بشیری نخلستانی حسن شمس اسفندآباد
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه سبک های دلبستگی با طرح واره های ناسازگار اوّلیه و رضایت زناشویی در دانشجویان متأهل ساکن خوابگاه دانشگاه خوارزمی واحد کرج بوده است. به این منظور پرسش نامه های سنجش سبک دلبستگی، طرح واره های ناسازگار و رضایت زناشویی روی 70 دانشجو که کل جامعه خوابگاه بودند اجرا شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که دانشجویان با سبک دلبستگی ایمن طرح واره های سازگارانه تری دارند ولی بین سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با طرح واره ها رابطه معناداری وجود نداشت. همچنین رابطه معناداری بین رضایت زناشویی و سبک دلبستگی ایمن و اجتنابی وجود داشت به طوری که افراد دارای سبک ایمن رضایت زناشویی بالایی داشتند و افراد سبک اجتنابی رضایت زناشویی پایینی داشتند. بین سبک دوسوگرا با رضایت زناشویی رابطه معناداری مشاهده نشد. بین رضایت زناشویی با طرح واره ها نیز رابطه معنادار وجود داشت به طوری که افراد با طرح واره های سازگار رضایت زناشویی بالاتری نیز داشتند. می توان نتیجه گرفت که متغیّرهای پیش بین محرومیّت هیجانی و معیارهای سرسختانه قادر به پیش بینی میزان رضایت زناشویی هستند. مقایسه ضرایب bنشان می دهد که سهم محرومیّت هیجانی(652/0) در پیش بینی رضایت زناشویی بیشتر از معیارهای سرسختانه (295-) است. هم چنین لازم به ذکر است که ضریب رگرسیون محرومیت هیجانی منفی است که نشانگر رابطه منفی شیوه محرومیت هیجانی با رضایت زناشویی است در حالیکه ضریب رگرسیون معیارهای سرسختانه مثبت است که نشانگر رابطه مثبت معیارهای سرسختانه با رضایت زناشویی است.
کمال بدره کرده حسن شمس اسفندآباد
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین شیوه های فرزند پروری و هیجان خواهی با خلاقیت اختصاص داشت. نمونه آماری پژوهش را 390 دانش آموز پسر دبیرستانی شهرسنندج که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند تشکیل می داد (16160 = n ). به منظور گردآوری اطلاعات مربوط به متغیر های پژوهش از پرسشنامه شیوه های فرزند پروری بامریند، پرسشنامه هیجان خواهی زاکرمن و آزمون خلاقیت عابدی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی و تحلیل رگرسیون چند متغییره ( گام به گام) صورت گرفت. نتایج نشان داد که: بین هیجان خواهی و خلاقیت دانش آموزان رابطه معنا دار وجود دارد. بدین معنی که با افزایش هیجان خواهی، خلاقیت افزایش می یابد و یا بالعکس. بین شیوه های فرزند پروری و خلاقیت دانش آموزان رابطه معنا دار وجود دارد. بین شیوه های فرزند پروری و هیجان خواهی دانش آموزان رابطه معنا دار وجود دارد. شیوه های فرزند پروری استبدادی ، آزادگذاری و مقتدارنه و هیجان خواهی قادر به پیش بینی خلاقیت دانش آموزان هستند وسهم آنها از شیوه فرزندپروری استبدادی تا هیجان خواهی کاهش می یابد.
هاجر حاجی احمدی فومنی حسن شمس اسفندآباد
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر استرس ادراک شده، خودکارآمدی و کیفیّت زندگی بیماران دچار سرطان پستان بود. روش: روش مطالعه نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون و پی گیری دوماهه بود و جامعه آماری کلیه ی زنان مراجعه کننده به بخش آنکولوژی مرکز تشخیصی درمانی بیمارستان 7 تیر تهران به تعداد 1200 نفر را شامل می شدند که120 نفر آن ها مراجعه کنندگان تازه تشخیص در سال 1392 بودند و به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه، هفته ای 1 بار به مدت 120دقیقه آموزش دیدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه های استرس ادراک شده کوهن، کامارک و مرملستین (1983)، خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982؛ به نقل از ملکی پیربازاری، نوری و صرامی، 1390) و ویراست سوم پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان پژوهش های اروپایی (آرونسون، 1987؛ به نقل از صفایی، دهکردی و طباطبایی، 1386 ) بود. هر دو گروه پرسش نامه ها را در مراحل پیش آزمون پس آزمون و پیگیری 2 ماهه پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس مختلط در محیط spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دهنده اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در استرس ادراک شده، خودکارآمدی و کیفیت زندگی بیماران بود و اثر آن پس از 2 ماه نیز باقی ماند. گروه گواه تفاوت معنی داری در 3 مرحله نشان ندادند. نتیجه گیری: از رفتاردرمانی دیالکتیکی میتوان به عنوان روش موثّری برای کاهش استرس ادراک شده، افزایش خودکارآمدی و کیفیّت زندگی بیماران دچار سرطان استفاده کرد.
سمیرا نژاد نادری حسن شمس اسفندآباد
چکیده ندارد.
رحیم رابط حسن شمس اسفندآباد
چکیده ندارد.
اعظم محمدپور حسن شمس اسفندآباد
چکیده ندارد.
اعظم متین نژاد علی محمد موسوی
چکیده ندارد.
بهروز کاظمی حسن شمس اسفندآباد
چکیده ندارد.