نام پژوهشگر: یدالله بهمنی
علی پورطریفی یدالله بهمنی
عارف قزوینی و فرخی یزدی دو تن از چهره های شعری دوره ی مشروطه هستند که با حوادث ورخدادهای عصرخویش پیش می روند. آنها با سلاح شعرخویش علیه بیدادگریها وظلم وستمهای دوران خود به مبارزه بر می خیزند. از همان آغاز، طرفداری خود را از نهضت مشروطه اعلام می کنند و این موضوع را در شعر خود انعکاس می دهند. بعداز استقرار مشروطیت با عوامل استبداد داخلی و خارجی به مبارزه ی خود ادامه می دهند. در این راه سختیها و رنج های فراوانی متحمل می شوند، ولی دست از مبارزه ی خود بر نمی دارند. سرانجام نیز یکی به دست دژخیمان درزندان کشته می شود و دیگری محکوم می شود که در تبعید وتنهایی و انزوا جان بسپارد. شعرفرخی و عارف وظیفه ی خطیر بیداری توده ی مردم را به دوش خود می کشد. جهان بینی آنها براساس حوادث و مقتضیات زمان شکل می گیرد، در واقع آنها فرزند زمان خویشتنند. مضمون اشعار آنها بر محور موضوعاتی چون آزاد، وطن، دفاع ازطبقه ی رنجبر، مبارزه با جهل و خرافات انتقادهای اجتماعی و. . . می چرخد. از مقایسه ی اندیشه های سیاسی، اجتماعی واعتقادی آنها به این نکته پی خواهیم برد که نقاط اختلاف زیادی میان آنها وجود دارد؛ کما اینکه نقاط اشتراک میان اندیشه ی آنها نیز کم نیست. واژگان کلیدی: فرخی یزدی، عارف قزوینی، شعر مشروطه، اندیشه های سیاسی، اجتماعی، اعتقادی، ادبیات مردمی
آزاده فقیهی سرشکی رسول چهرقانی
این پایان نامه به بررسی خودشیفتگی در قصاید حکیم خاقانی،شاعر قرن ششم،پرداخته است. خودشیفتگی خود را ستودن و درباره ی خوبی ها و توانایی های خود سخن گفتن است و فرد خودستا کسی است که کردار و رفتار خود را بستاید و از فضیلت و برتری خود صحبت کند. خودشیفتگی یکی از بارزترین موضوعات شعر فارسی است که از زمان پیدایش شعر دری در ادبیّات ظهور کرده و تاکنون نیز ادامه یافته است. منظور از خودستایی در شعر، فخر و نازش شعرا به مراتب فضل و کمال و سخندانی و سایر امتیازات فردی می باشد. از آنجایی که خاقانی از خودستاترین شعرای فارسی زبان می باشد، این نوشتار خودشیفتگی را در قصاید این شاعر بررسی کرده است. نگارنده در این پایان نامه ضمن بررسی ریشه های نارسیسیسم یا خودشیفتگی با مراجعه به منابع و فرهنگ ها و بهره گیری از نظریه های روان شناسان و محقّقان،از دیدگاه های مختلف روان شناسی، اسلام و قرآن و ادبیّات فارسی به بیان ابعاد گوناگون این پدیده پرداخته است. در ادامه با در نظر گرفتن محیطی که شاعر در آن زیسته و آثار هنری را در آن خلق کرده است،به بررسی فضای سیاسی- اجتماعی حاکم بر عصر او پرداخته و سپس زندگی،شعر،فکر و شخصیّت شاعر را مورد نقد و تحلیل قرار داده است. آن گاه با در نظر گرفتن این عوامل به جستجوی علل خودشیفتگی در قصاید این شاعر پرداخته و آن ها را بررسی نموده و برجسته ترین جلوه های خودشیفتگی را در دیوان خاقانی،استخراج کرده و با ذکر شواهد شعری،شیوه های مختلف خودشیفتگی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
مینا عاشوری یدالله بهمنی
بررسی ساختاری به بررسی قالب بیرونی اثر ادبی می پردازد، در بررسی قالب بیرونی متن متغیرهایی مانند قالب ادبی، ساختار آوایی، بلاغت متن شامل بیان، بدیع لفظی و معنوی، ساختار نحوی، ویژگیهای سبکی و سایر اجزای متن مورد توجه قرار می گیرد. در تحلیل محتوا نیز مضامین شعری بررسی می شود. عبدالرزاق لاهیجی معروف به فیاض لاهیجی از دانشمندان قرن یازدهم هجری است. او فیلسوف و حکیمی بزرگ در میان اهل فلسفه و کلام است اما چهرهی ادبی او مورد توجه کمتری قرار گرفته است. در این پژوهش سعی شده چهرهی ادبی این حکیم بزرگ معرفی شود. دیوان اشعار عبدالرزاق شامل: قصیده، غزل، رباعی، مثنوی، ترکیببند و ترجیع بند است. عبدالرزاق شاعری غزل سراست و بیش تر اشعارش را در این قالب سروده است؛ به همین دلیل در این پژوهش به غزلیات او پرداخته شد. به دلیل حجم بالای غزلیات و گستردگی کار، 300 غزل اول دیوان او انتخاب شد و صنایع بدیعی، صور خیال، سبک و ویژگیهای زبانی آن مورد بررسی قرار گرفت و نقش این عناصر در انتقال مفاهیم مورد نظر شاعر در قسمتهای برگزیدهی دیوان بررسی شده است؛ همچنین به محتوا و مضامین شعری نیز پرداخته شد تا دیدی کلی از ساختار غزلهای او ارائه شود. عبدالرزاق بیش تر از اصطلاحات و رموز عرفانی در کنار استعاره و تشبیه برای انتقال مفاهیم مورد نظر خود استفاده کرده است. واژگان کلیدی: عبدالرزاق لاهیجی، غزل فارسی، ساختار، محتوا، سبک هندی