نام پژوهشگر: علی غنایی چمن آباد

اثر بخشی گروه درمانی وجودی- انسان گرا یا نه بر میزان سلامت روان زندانیان و بررسی سهم عزت نفس و احساس شرم در بهبود سلامت روان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1390
  مجید حسین آبادی   علی غنایی چمن آباد

هدف این پژوهش بررسی اثربخشی گروه درمانی وجودی انسان گرا یا نه بر سلامت روان، عزت نفس و احساس شرم زندانیان و تعیین سهم افزایش عزت نفس و کاهش احساس شرم در بهبود سلامت روان آن ها بود. بدین منظور 45 نفر زندانی مرد که در محدوده سنی 47-22 سال قرار داشتند به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایشی، کنترل نما و لیست انتظار قرار گرفتند. اثرات تفاوت آزمودنی های گروه های سه گانه از نظر: سن، میزان تحصیلات، تعداد سابقه و میزان تحمل حبس به وسیله آزمون های آماری مناسب کنترل شد. آزمودنی های گروه آزمایش(درمان) 15 جلسه درمان گروهی به شیوه وجودی انسان گرایانه دریافت کردند و به آزمودنی های گروه کنترل نما 15 جلسه آموزش زبان انگلیسی مقدماتی ارائه شد. تمام آزمودنی ها مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت، نسخه سوم آزمون عاطفه خود آگاه(tosca ) و پرسشنامه سلامت روانی ghq-28 را قبل و پس از ارائه متغیر مستقل پر کردند. نمونه نهایی به علت آزادی 2 نفر از اعضای نمونه به 43 نفر تقلیل یافت. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که آزمودنی هایی که درمان دریافت کرده بودند در مقایسه با سایر آزمودنی ها بهبودی بیشتری در سلامت روان، عزت نفس و احساس شرم نشان دادند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از این بود که افزایش عزت نفس و کاهش احساس شرم 34 درصد از واریانس بهبود سلامت روان زندانیان را تبیین می کرد. در نهایت می توان نتیجه گرفت که گروه درمانی به شیوه وجودی انسان گرایانه توانایی بهبود سلامت روان، عزت نفس و کاهش احساس شرم زندانیان را دارد.

بررسی تأثیر تعاملی حرکت درمانی و بیوفیدبک بر مسائل عصب- روانشناختی مادران کودکان مبتلا به اختلالات ویژه یادگیری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  مرضیه سروی   علی غنایی چمن آباد

هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تعاملی حرکت درمانی و بیوفیدبک بر مسائل عصب- روانشناختی مادران کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری می باشد. کل آزمودنی ها در این پژوهش از مادران کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری انتخاب شده بودند(24 نفر)، که بطور تصادفی در سه گروه آزمایش اول (7 نفر)، آزمایش دوم (7 نفر) و گواه (10 نفر) تقسیم شدند. قبل از شروع مطالعه تمام آزمودنی ها بوسیله آزمون هایی از جمله: پرسشنامه حرمت خود کوپراسمیت، سیاهه اضطراب حالت –صفت اشپیل برگر و هوش هیجانی بار-اُن مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش اول یک دوره سه ماهه حرکت درمانی (24 جلسه، دو جلسه در هفته و 90 دقیقه) را تجربه کردند و گروه آزمایش دوم علاوه بر حرکت درمانی، آموزش بیوفیدبک (هر دو هفته یکبار، جمعاً 6 جلسه) را نیز تجربه کردند. پس از اتمام دوره آموزش، کلیه آزمودنی ها بوسیله ابزارهای فوق الذکر مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. برای بررسی نرمال بودن یافته های سه گروه، از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف استفاده شد، لذا با توجه به نرمال بودن نمرات اضطراب، حرمت خود و هوش هیجانی در سه گروه، در این پژوهش برای مقایسه میانگین نمرات از آزمون t مستقل با 0.05=? استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که حرکت درمانی در متغیرهای اضطراب حالت- صفت و حرمت خود گروه آزمایش اول نسبت گروه کنترل تفاوت معنادار ایجاد نکرده است، اما سطح هوش هیجانی این گروه نسبت به گروه کنترل در پس آزمون تفاوت معناداری یافته است. در مورد تأثیر تعاملی حرکت درمانی و بیوفیدبک، یافته های پژوهش نشان داد که پس از اتمام این دو نوع درمان بین میزان اضطراب حالت و صفت، حرمت خود و هوش هیجانی گروه آزمایش دوم نسبت به گروه گواه تفاوت معناداری وجود داشته است و مقایسه نتایج گروه آزمایش اول و دوم حاکی از تفاوت معنادار گروه آزمایش دوم در تمامی متغیرها بجز حرمت خود نسبت به گروه آزمایش اول است. با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد که ترکیب حرکت درمانی با آموزش بیوفیدبک در مقایسه با استفاده مجزای این دو نوع درمان برای بهبود مسائل روانشناختی با تأثیر بر سیستم عصبی مرکزی، نتایج موثرتری را در پی خواهد داشت.

بررسی رابطه سازگاری تحصیلی و کیفیت زندگی در مدرسه با اهمالکاری تحصیلی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  اکرم اخلاقی   محمد سعید عبد خدایی

هدف این پژوهش، بررسی رابطه سازگاری تحصیلی و کیفیت زندگی در مدرسه با اهمالکاری تحصیلی در دانش آموزان پایه اول مدارس متوسطه دخترانه شهر مشهد بود. بدین منظور نمونه ای به حجم 380 نفر از دانش آموزان دختر پایه اول مدارس متوسطه مشهد با روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه های اهمالکاری سولومون و راثبلوم (1984)، پرسشنامه سازگاری دانش آموزان (1993)، و پرسشنامه کیفیت زندگی در مدرسه اندرسون و بروک (2000) توسط آزمودنی ها تکمیل شد.تحلیل نتایج حاصل از اجرای همبستگی پیرسون نشان داد که اهمالکاری تحصیلی با سازگاری تحصیلی و کیفیت زندگی در مدرسه و معدل تحصیلی همبستگی منفی معنی دار دارند. همچنین سازگاری تحصیلی با کیفیت زندگی در مدرسه همبستگی مثبت معنی دار دارند. از طریق رگرسیون چندگانه مشخص شد که سازگاری تحصیلی و کیفیت زندگی در مدرسه پیش بینی کننده های مناسبی برای اهمالکاری تحصیلی بوده و سازگاری تحصیلی، قویترین پیش بینی کننده اهمالکاری تحصیلی می باشد.

بررسی تاثیر حرکات ورزشی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سیگنالهای مغزی زنان افسرده ومضطرب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  مرضیه رستمی   علی غنایی چمن آباد

هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر حرکات ورزشی مبتنی برذهن آگاهی بر سیگنالهای مغزی زنان افسرده و مضطرب که با روش نیمه آزمایشی میباشد.از نمونه در دسترس تعداد 14 نفر خانم که بر اساس آزمون داس وتورنتو وثبت سیگنالهای مغزی دارای ویژگیهای خلقی اضطرابی وافسردگی تشخیص داده شدند.ثبت سیگنالها به شیوه four activityدرناحیه czوهمچنین باچشم باز در نواحی pz .fz .f3.f4 بوسیله دستگاه پنج کاناله پروکامپ انجام شد .نتایج تحلیل کوواریانس یک متغیره وچند متغیره نشان داد که آزمودنی هایی که در مان دریافت کرده بودند در مقایسه با گروه کنترت بهبود بیشتری را نشان دادند.همچنین تحلیل واریانس سیگنالهای مغزی گروه آزمایش تغییر معنادار وافزایشی امواج آلفا وبتا را نشان می دهد.

بررسی تأثیر دو متغیر سن و جنسیت در یادگیری زبان خارجی همراه با شواهد عصب-روان زبان شناختی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1392
  ماهرخ علم زاده   علی غنایی چمن آباد

عامل سن به عنوان متغیری که با ابعاد مختلف شخصیت انسان ارتباط دارد، می-تواند در یادگیری زبان دوم یا زبان خارجی نقش موثری داشته باشد. این موضوع همواره مورد بحث محققان و پژوهشگران بوده است، و این سوال مطرح بوده که در چه سنی و در چه زمانی آموزش زبان دوم و یا زبان خارجی وارد نظام آموزشی شود؟ و آیا این سن برای دختران و پسران متفاوت است؟ همچنین چه انتظاراتی می¬توان از زبان¬آموز، متناسب با سن و جنسیت وی داشت؟ از سوی دیگر این سوال مطرح است که آیا فرضیه "دوران بحرانی" در زبان اول، به نوعی در زبان دوم و یا زبان خارجی نیز مطرح است؟ در این بررسی،4 گروه آزمودنی فارسی زبان 30 نفره، شامل 2 گروه دختر و 2 گروه پسر که از هر گروه دختران و پسران ، یک گروه یادگیری زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجی را پیش از سن بحرانی زبان اول (12 سالگی) و گروه دیگر زبان آموزی را پس از سن بحرانی زبان اول آغاز کرده¬اند به لحاظ پیشرفت زبانی مورد توجه قرار گرفته اند. در این پژوهش سعی شده است سایر متغیرهای مداخله¬گر از جمله هوش، استعداد، حافظه، نقش معلم و کیفیت تدریس، مواد درسی و ... تا حد امکان کنترل گردند. سطح زبانی آزمودنی ها ابتدا به وسیله "پرسشنامه مهارت و تجربه زبانی (leap_q)" سنجیده شد و سپس، به دلیل آنکه پرسشنامه ذکر شده، خود - ارزیابی میباشد، برای اطمینان از نتایج، آزمون¬های استاندارد زبانی نیز مورد استفاده قرار گرفت که تا حدود زیادی موید نتایج پرسشنامه خود – ارزیابی بود. نتایج حاکی از آن بود که سنین مختلف شروع یادگیری زبان خارجی در میزان دستیابی به موفقیت در هر یک از مهارتهای مختلف شنیداری، گفتاری، خواندن، نوشتاری و همچنین واژگان و دستور نقش بسیار موثر و متفاوتی دارد.

اثر بخشی آموزش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان درتنظیم هیجان و بهبود سازگاری کودکان نابینای مقطع ابتدایی مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  افسانه جهانیان   علی غنایی چمن آباد

خودنظم جویی عبارتست از توانایی اعمال نظارت، کنترل و مدیریت بر افکار، احساسات و رفتار شخصی که در سطوح و به شکل¬ های مختلف برای برقراری تعادل و سازگاری فعال می¬شود. هدف : هدف این تحقیق بررسی اثربخشی راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان بر تنظیم هیجان و بهبود سازگاری کودکان آسیب دیده بینایی پایه چهارم تا ششم ابتدایی شهر مشهد بود جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان سال چهارم تا ششم ابتدایی مدارس شهر مشهد ( تعداد = 52 نفر)که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل می باشند تشکیل می دهد. روش: به منظور بررسی فرضیه های پژوهش 30 نفر از دانش اموزان نابینا به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش وکنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. یافته ها: بعد از 20 جلسه آموزش خود تنظیمی با استفاده از آزمونهای ccbq قبل از مداخله و پس از مداخله اطلاعات مورد نیاز جمع آوری شد و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس فرضیات پژوهش بررسی قرار گرفت. نتایج : نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در تنظیم هیجان و بهبود سازگاری کودکان نابینا ی مقطع ابتدایی موثر است.

رابطه ی میان سبک های دلبستگی،تجربه ی هیجانی و غلبه ی طرفی در الکتروانسفالوگرافی لوب پیشانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  زهرا بی غم   امیر امین یزدی

از جایی که افراد دارای سبک های دلبستگی مختلف به گونه ی متفاوتی به پردازش اطلاعات هیجانی می پردازند ، ممکن است این تفاوت به طور واضحی در الکتروانسفالوگرام این افراد مشاهده شود. هدف.هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه میان سبک های دلبستگی بزرگسالان,تجربه هیجانی و غلبه طرفی در الکتروانسفالوگرافی لوب پیشانی است. روش.تعداد بیست و دو نفر(10نفر مرد) شرکت کننده به روش داوطلبانه در طرح شرکت کردند.میانگین سنی شرکت کنندگان 24 سال بود.از پرسشنامه روابط بارتولمیو و هوروویتز(1991) و همچنین پرسشنامه ی سبک های دلبستگی ون اودن هوون و هافسترا (2004) برای تشخیص سبک های دلبستگی افراد استفاده شد.همینطور از پرسشنامه ی سنجش دست برتری چاپمن و چاپمن (1987) برای سنجش دست برتری استفاده شد. سپس افراد راست دست منتخب در دو گروه دلبسته ی ایمن و ناایمن قرار گرفتند. پس از دعوت به کلینیک، طی یک جلسه ی یک ساعته ، شرکت کنندگان تصاویر حالات چهره ی مربوط به پنج حالت هیجانی(شادی،غم،ترس،خشم و خنثی) را مشاهده کرده و حین مشاهده ، از دستگاه mitsar نوزده کاناله برای ثبت الکتروانسفالوگرافی استفاده شد.eeg به روش 20-10 از نوزده نقطه ی پوست سر با ارجاع به هر دو گوش و با مقاومت کمتر از k?10 ثبت شد.در راستای هدف پژوهش لازم بود ابتداشدت هیجان های ترس ، شادی، غم، خشم در افراد با سبک های دلبستگی متفاوت بررسی شود و سپس میزان فعال سازی بخش های مختلف دو نیمکره به ویژه در لوب پیشانی هنگام مواجهه با هیجان های مذکور بررسی گردد.بنابراین داده های چهار نقطه یf3 ،1o،4t و 4c برای سنجش برانگیختگی و چهار نقطه یf3، f4 ، f7 و f8 برای محاسبه ی غلبه ی طرفیدر الکتروانسفالوگرافی وارد نرم افزار win eeg شدند و پس از حذف آرتیفکت ها به روش ica غلبه ی طرفی در الکتروانسفالوگرافی و همچنین برانگیختگی هیجانی برای 1 حالت استراحت و 5 حالت هیجانی شادی،غم،خشم،ترس و خنثی،محاسبه شد. یافته ها.افراد دلبسته ی ناایمن نسبت به افراد دلبسته ی ایمن هیجان خشم و ترس را با شدت بیشتری تجربه می کنند.همچنین افراد دلبسته ی ناایمن هنگام مشاهده ی تصاویر هیجانی مربوط به خشم فعال سازی بیشتری را در لوب فرونتال راست نشان می دهند و هنگام مشاهده ی تصاویر با محتوای شادی فعال سازی کمتری را در لوب پیشانی چپ نشان میدهند. نتیجه گیری. ازاینیافته ها استنتاجمیشودکهافراددلبسته ی ناایمن هیجان های ناخوشایند بویژه خشم و ترس را با شدت بیشتری تجربه کرده و مدار های مربوط به این دو هیجان را بیشتر فعال می سازند.در صورتی که هیجان شادی را هم کمتر فعال کرده و هم با شدت کمتری تجربه می کنند.

مقایسه اثربخشی درمان نوروفیدبک و گروه درمانی هیجان مدار بر کاهش ناگویی خلقی و بهبود رضایت زناشویی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  مریم فخری   علی غنایی چمن آباد

چکیده ناتوانی هیجانی اختلالی رو به رشد و ناتوان کننده است که می تواند در سلامت فرد اخلال ایجاد کرده و بهزیستی او را کاهش دهد. شناسایی و بررسی شیوه های درمانی تاثیرگذار بر ناگویی خلقی زنان و تلاش جهت کاهش میزان اثرآنها نقشی مهم در بهبود سلامت زنان و خانواده خواهد داشت. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان نوروفیدبک وگروه درمانی هیجان مدار برکاهش ناگویی خلقی و بهبود رضایتمندی زناشویی زنان متاهل انجام شد .این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی، و از نظر روش، شبه آزمایشی، با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفت. جامعه آماری کلیه زوج هایی بودند که به علت مشکلات ارتباطی به مرکز مشاوره کاوش در سال 1393-1392مراجعه نمودند و از بین آنها21 نفر با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب و با جایگزینی تصادفی دردو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. آزمودنی ها به دلیل ریزش به 18 نفر تقلیل یافتند. داده ها به کمک پرسشنامه 47 سوالی رضایت زناشویی انریچ و پرسشنامه ناگویی خلقی تورنتو جمع آوری شد. سپس یکی از گروه های آزمایش 10 جلسه گروه درمانی هیجان مدار و گروه دیگر15 جلسه درمان نوروفیدبک دریافت نمود. در این مدت گروه کنترل هیچ درمان خاصی دریافت نکرد. پس از پایان جلسات، پس آزمون برای هر 3 گروه اجرا شد و با استفاده از آزمون یومن ویتنی یافته های بدست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که درمان نوروفیدبک به صورت معنی داری موجب کاهش ناگویی خلقی و بهبود رضایت زناشویی نسبت به گروه کنترل گردیده است (p<0/01). همچنین مداخله درمانی نوروفیدبک موجب کاهش معنادار میزان ناگویی خلقی نسبت به گروه درمانی هیجان مدار شد (p<0/01)، اما در میزان بهبود رضایت زناشویی نسبت به گروه درمانی هیجان مدار تفاوتی مشاهده نشد(p<0/10). گروه درمانی هیجان مدار نیز باعث کاهش معنادار ناگویی خلقی و بهبود رضایت زناشویی نسبت به گروه کترل گردید (p<0/001). نتایج این پژوهش بیانگر تاثیر درمان نوروفیدبک و هیجان مدار بر کاهش ناگویی خلقی و بهبود رضایت زناشویی است.

بررسی اثر بخشی مداخله روان درمانی بدنی بر ویژگی های عصب روان شناختی زنان مبتلا به افسردگی همراه با نشخوار فکری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  پریسا احمدی   علی غنایی چمن آباد

افسردگی حالتی است که فرد، قادر به احساس رغبت و لذت نمی باشد. با توجه به این که زنان یکی از گروه های آسیب پذیر در جوامع مختلف به شمار می آیند و رنج مضاعفی را تحمل می کنند، نسبت به مردان هیجان پذیرترند و تغییرات هورمونی ماهیانه در آنها اتفاق می افتد، بنابراین استعداد بیشتری نسبت به آشفتگی های هیجانی از جمله افسردگی دارند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی مداخله ی روان درمانی بدنی بر ویژگی های عصب روان شناختی زنان مبتلا به افسردگی همراه با نشخوار فکری است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی می باشد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل زنان دانشجو و کارمند است و شرایط ورود شامل، آزمودنی های زن با دامنه سنی 40-20 سال و عدم مصرف دارو می باشد. قبل از شروع و بعد از مداخله درمانی، هر دو گروه به دو پرسشنامه مداد کاغذی شامل؛ افسردگیِ dass-21 و مقیاس نشخوار فکری پاسخ دادند؛ همچنین به منظور بررسی عملکرد ذهنی- شناختی مغز آزمودنی ها، از دو تست توجه مستمر و قابلیت تصمیم گیری با استفاده از آزمونِ وینا، استفاده شد. افراد در این پژوهش به صورت نمونه گیری داوطلبانه، و از طریق فراخون وارد طرح درمانی شدند، و سپس با ارجاع کاملا تصادفی در گروه های 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه دو ساعته تحت مداخله ی درمانی قرار گرفتند، و گروه کنترل هر چهار جلسه یک بار به مدت 45 دقیقه آموزشی غیر مرتبط با متغیر مستقل دیدند. یافته های پژوهش حاصل از تحلیل کوواریانس یک راهه، نشان می دهد بین متغییر مستقل، با سطح افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری در گروه آزمایش، در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بر اساس یافته های حاصل از آزمون وینا، مداخله روان درمانی بدنی منجر به بهبود عملکرد ذهنی- شناختی مغز (توجه مستمر و قابلیت تصمیم گیری)، در زنان مبتلا به افسردگی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، مداخله ی روان درمانی بدنی مشتمل بر برونریزی هیجانات منفی می تواند روشی موثردر جهت بهبود عملکرد ذهنی- شناختی مغز و کاهش افسردگی و نشخوار فکری زنان باشد، از این طریق می توان کمک کرد تا زنان از بهداشت و سلامت روانی بیشتر و همچنین کیفیت زندگی بهتر بر خوردار شوند، تا از زندگی خود بیشتر لذت ببرند. واژه های کلیدی: نشخوار فکری، عصب روانشناختی، روان درمانی بدنی، افسردگی، اضطراب

مقایسه اثربخشی بازآموزی اسنادی و آموزش حرکات موزون ورزشی همراه با آموزش ویژه در کاهش اختلال املای دانش آموزان مناطق روستایی در سال تحصیلی 93-92
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  فرزانه صانعی   حسین کارشکی

هدف از این پژوهش، مقایسه اثربخشی بازآموزی اسنادی و آموزش حرکات موزون ورزشی همراه با آموزش ویژه در کاهش اختلال دیکته دانش آموزان مناطق روستایی بود. در این پژوهش از روش شبه تجربی با پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل و گمارش تصادفی استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری در دسترس تعداد 45 نفر دانش آموز انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل به شکل تصادفی قرار گرفتند. از آزمون وکسلر و پرسشنامه ی مشکلات یادگیری کلورادو برای تشخیص دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری ، پس از معرفی توسط معلمان استفاده شد. در مرحله ی پیش آزمون از آزمون محقق ساخته ی املا استفاده شد. مداخلات درمانی به صورت 8 جلسه ی بازآموزی اسنادی به همراه 4 جلسه ی آموزش ویژه برای گروه آزمایش یک و8 جلسه ی آموزش حرکات موزون ورزشی به همراه 4 جلسه ی آموزش ویژه برای گروه آزمایش دو و 4 جلسه ی آموزش ویژه برای گروه کنترل برگزار شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری خی دو، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون مانوا استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین سه گروه در کاهش خطای املا از نوع حافظه ی دیداری و دقت که بیشترین فراوانی را در بین غلط های املایی دانش آموزان در بر می گیرند، تفاوت وجود دارد(01/0p<). هم چنین نتایج بیانگر این بود که از بین دو روش بازآموزی اسنادی و آموزش حرکات موزون ورزشی همرا با آموزش ویژه هیچکدام بر دیگری برتری قابل توجهی نداشته است و هر دو روش توانستند در بهبود دو مولفه ی حافظه ی دیداری و دقت نقش موثری ایفا نمایند. در واقع تفاوت آماری معناداری در میزان بهبود اختلال دیکته نویسی گروه های بازآموزی اسنادی و حرکات ورزشی موزون وجود ندارد(891/0p=).

یادگیری فعال در سیستم شخصیت شناسی از روی صدا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده مهندسی کامپیوتر 1393
  الناز محمدی   هادی صدوقی یزدی

هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه¬ی بین صدای افراد و شخصیت آنها می باشد که با بررسی ویژگی-های خاص این مسئله و چالش های آن، روش هایی از حوزه یادگیری ماشین که با این ویژگی ها سازگاری دارند برای بهبود دقت شناسایی به کار گرفته خواهند شد. برای این منظور، در این پژوهش ،200دانشجو فارسی زبان (100 زن و 100 مرد) دانشگاه فردوسی مشهد در سنین 18 تا 28 سال مورد پژوهش قرار گرفتند، که از این تعداد 20 نفر آنها ، پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت را تکمیل کردند و به مدت 30 الی 120 ثانیه صدای آنها ضبط گردید و بقیه افراد فقط صدایشان ضبط شد. که با توجه به کمی داده ها ی برچسب دار و وجود حجم بسیار بالای داده های بدون برچسب در پایگاه داده های صوتی، این پژوهش برآن است تا بتواند یک توزیع توام از داده ها را بدست بیاورد. برای این راهکار، صدای افراد با استفاده از نرم افزار پرات مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادند که برخی از ویژگی های صدا مثل عروضی صدا و بلندی صدا با شخصیت افراد رابطه دارد. همچنین در این آزمایشات بعد از بدست آوردن یک توزیع توام از داده¬ها، روش پیشنهادی با استفاده از سه روش یادگیری فعال مبتنی بر حاشیه، مبتنی بر آنتروپی و مبتنی بر کمیته داوران بررسی شد و با استفاده از آزمون های آماری تی، ویلکاکسون و علامت مورد مقایسه قرار گرفت، نتایج نشان دادند که روش توزیع توام با استفاده از یادگیری فعال مبتنی بر کمیته داوران نسبت به دو روش دیگر، دقت شناسایی بالاتری دارد.

تاثیر توانبخشی دوساهو بر مهارت های روانی-حرکتی و تعاملات اجتماعی کودکان مبتلا به سندرم داون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  فهیمه خزاعی   علی غنایی چمن آباد

هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر توانبخشی دوساهو مبتنی بر الگوی ناروسه بر مهارت های روانی حرکتی و تعاملات اجتماعی کودکان مبتلا به سندرم داون بود که در مراکز آموزش و پرورش کودکان استثنایی در سال تحصیلی 92-1391 مشغول به تحصیل بودند. روش:در چهار چوب یک طرح شبه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل، از بین دانش آموزان مبتلا به سندرم داون (اعم از دختر و پسر) سازمان آموزش کودکان استثنائی شهر مشهد، با دامنه سنی 9-7 سال با نمونه گیری در دسترس که شرایط حضور در پژوهش را دارا بودند وتعداد 22 نفر از آنها به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش وکنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 13 جلسه وهر جلسه 45 دقیقه تحت تاثیرتوانبخشی دوساهو بودند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند . داده های پژوهش به کمک آزمون لینکلن اوزرتسکی و پرسشنامه تعاملات اجتماعی در پیش و پس آزمون به صورت انفرادی گرد آوری شدند. روش تجزیه و تحلیل داده نیز از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها : پس از مداخله مقایسه نمرات گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به پس آزمون افزایش یافته است وهمچنین نمرات گروه ازمایش در پس َآزمون نسبت به گروه کنترل افزایش یافته است، واین نتایج معناداربود. نتیجه گیری: پس از مداخله از طریق دوساهو گروه آزمایش نمرات بالاتر ی نسبت به گروه کنترل احراز نمودند که این مبین تاثیر شیوه مداخله دوساهو بر افزایش تعاملات اجتماعی ومهارت های روانی – حرکتی کودکان مبتلا به سندم داون می باشد.

بررسی آلکسی تایمیا و تاثیر روان درمانی بدنی بر ویژگی های عصب روانشناختی بیماران تحت عمل قلب باز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  مهدیس ملک زاده مغانی   علی غنایی چمن آباد

هدف از پژوهش حاضر بررسی آلکسی تایمیا و تاثیر روان درمانی بدنی بر ویژگی های عصب روانشناختی بیماران تحت عمل قلب باز می باشد. روش در چهارچوب یک طرح آزمایشی با پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل، از بین بیماران تحت عمل قلب باز با میانگین سنی ?? سال که معیارهای ورود به پژوهش حاضر را دارا بودند، تعداد ?? نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه ?? نفره (آزمایش و کنترل) قرار داده شدند. گروه آزمایش در طی ??جلسه بر اساس الگوی برگرفته شده از نظریات رایج رواندرمانی بدنی تحت مداخله درمانی قرار گرفتند و گروه کنترل همزمان از دوره بازتوانی عادی برخوردار بودند. داده های پژوهش به کمک آزمون شناختی کارت های ویسکانسین و تست آلکسی تایمیای تورنتو در پیش و پس از جلسات مداخله فردی و گروهی جمع آوری شدند. روش تجزیه و تحلیل داده ها روش آماری مانکوا بود. یافته ها: پس از مداخله در گروه آزمایش در آزمون شناختی کارت های ویسکانسین میانگین تعداد کل خطاها و خطاهای درجاماندگی وهمچنین میانگین نمرات آلکسی تایمیا در گروه آزمایش کاهش پیدا کرد.این درحالی بود که میانگین نمرات در گروه کنترل تغییر معناداری نداشت. نتیجه گیری: پس از مداخله رواندرمانی بدنی در گروه آزمایش نشانگان آلکسی تایمیا کاهش یافته و ویژگی های عصب روانشناختی بهبود یافته است ولی در علائم خودمختار بدنی نظیر فشارخون و ضربان قلب تغییر معناداری مشاهده نشد

بررسی تاثیر خاطره گویی گروهی و تقویت باورهای معنوی - مذهبی و گروه ترکیبی بر کاهش اضطراب مرگ سالمندان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  زهرا سادات علوی صدر   علی غنایی چمن آباد

این پزوهش به بررسی تاثیر چند روش مداخله ای از جمله خاطره گویی گروهی و تقویت باورهای معنوی و ترکیب این دو بر اضطراب مرگ سالمندان پرداخته است . همچنین به اهمیتی که مفهوم مرگ در سالهای نهایی عمر د ارد اشاره کرده است .

تاثیر آموزش حرکات ریتمیک ورزشی بر کارکرد عصب روانشناختی حافظه در دانش آموزان مبتلا به اختلالات ویژه یادگیری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  علی غنایی چمن آباد   حسن عشایری

چکیده ندارد.