نام پژوهشگر: کیانوش ذاکر حقیقی
مریم برومند الهام امینی
زلزله صرف نظر از آنکه یک پدیده طبیعی تلقی می شود، در طول تاریخ همواره روی دیگری نیز داشته است: فاجعه. پایان نامه حاضر می کوشد تلاشی باشد در پاسخ به این سوال که دانش شهرسازی به عنوان یک دانش میان رشته ای چگونه می تواند آسیب های کالبدی ناشی از زلزله در شهرها را کاهش دهد؟ پاسخ به این سوال با تاکید بر بافت شهر و فرضیه قرار دادن موارد زیر مورد کنکاش گرفته است: فرضیه 1: به نظر می رسد الگوی بافت شهری در کاهش یا افزایش آسیب های کالبدی ناشی از زلزله موثر است. فرضیه 2: انتظار می رود بافت منظم (شطرنجی) نسبت به بافت ارگانیک آسیب پذیری کمتری در برابر زلزله را متحمل شود. پس از بررسی منابع علمی و تجربیات جهانی و انتخاب شاخص های پژوهش یعنی ویژگی های ساختمانی (تعداد طبقات، کیفیت بنا، کیفیت مصالح و سازه)، قطعه بندی اراضی (انتظام بافت، نسبت اعیان به عرصه، مساحت قطعه)، کیفیت شبکه راه (انتظام شبکه راه و عرض راه)، فاصله از گسل و فاصله از فضاهای باز، نتایح حاصل از تهیه پرسش نامه به کمک نرم افزار spss برای آزمون فرضیه اول و مقایسه نتایج حاصل از مدل تحلیلی پژوهش در دو محدوده با بافت شطرنجی (شهرک غرب) و بافت ارگانیک (درکه) با استفاده تلفیقی از تکنیک ahp و نرم افزار gis با مطالعات گروه جایکا (jica) برای آزمون فرضیه دوم مورد استفاده گرفت. نتیجه نهایی گویای آن است که بافت شهر به عنوان شالوده و استخوان-بندی شهر تاثیر قابل توجهی در میزان آسیب پذیری شهر از زلزله دارد. صرف نظر از نقش ویژگی های ساختمانی هرچه قطعه بندی اراضی منظم تر، دسترسی به فضاهای باز و معابر با عرض بالای 6 متر بیشتر، فاصله از گسل بیشتر و نسبت اعیان به عرصه در قطعات کمتر باشد، می توان گفت که آسیب پذیری قطعات در برابر زلزله کمتر خواهد بود.
افشین یزدی مقدم کیانوش ذاکر حقیقی
ابتدا تعاریفی از کودک و فضا و فضای شهری بیان می شود و پروژه های انجام شده متفاوت در دنیا معرفی می گردند. سپس اهمیت ایجاد فضاهای مناسب برای کودکان به روشنی بیان می گردد. سپس مطالبی برای درک ساختار محیط های دوستدار کودک بیان می شود .در ادامه چارچوبی نظری به عنوان ارتباط با مکان ساخته می شود. این ساختار جدید مبین مدل ارتباط با محیط پروفسور دال است. این موضوع به چندین شاخه تقسیم می شود. واز کودکان تقاضا می شود تا محیط را در یابند. سپس محدودیتهای مکانهای مختلف بررسی می گردد و علت عدم استفاده کودکان از محیط های عمومی بررسی می شود. سپس منطقه 6 مورد معرفی قرار می گیرد. و 6 پارامتر ارتباط با مکان، منطقه شش مورد بررسی قرار می گیرد. و سپس توضیحی در خصوص مکان های مناسب پیشنهادی اعلام می گردد و قیدها و وابستگی ها و مسائل، در خصوص مکانهای مناسب کودکان بیان می شود. در قدم بعدی تحلیلی از ویژگی های کالبدی این مکانها ارائه می شود سپس ترکیبی از موارد ذکر شده در فصول گذشته و مکان های مناسب اعلام می گردد محیط هایی که توسط کودکان و الگوهای طراحی مورد تأیید است ساخته شونداین تحقیق پیشنهاد می کند که به کدامیک از موارد 6 گانه توجه بیشتری نموده و جای توجه به هر 6 مورد بیان شده به 4 مورد توجه گردد.در نهایت مدلی بر اساس این 4 مورد ارائه می گردد در ادامه چارچوب اکولوژیک فنبرنر بیان می گردد و ارتباط کودکان با مکان های مختلف بر اساس این چارچوب، بیان می شود.
غزل رضاییان زاده کیانوش ذاکر حقیقی
این پژوهش به منظور جلوگیری از اتلاف سرمایه در مسیرهای فاقد پتانسیل و تخصیص امکانات و تسهیلات به مسیرهای دارای پتانسیل جهت ترغیب مردم به حرکت پیاده در سفرهای کوتاه به دنبال پاسخ این پرسش است که از طریق چه معیارها و شاخص هایی می توان پتانسیل موجود راه ها را (در سطح محدوده مورد مطالعه محله یوسف آباد) سنجید و در نتیجه با یافتن مسیرهای مطلوب جهت تردد پیاده یکی از مهم ترین معضلات عدم استقبال عموم از حمل و نقل غیرموتوری را مرتفع نمود. در ابتدا با استفاده از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی از طریق مطالعات کتابخانه ای به بررسی ادبیات موجود در این زمینه و نیز تجارب دیگر کشورهای جهان و ایران پرداخته شده و به این ترتیب چارچوب نظری پژوهش شکل گرفته و معیارها و شاخص های موثر در پتانسیل سنجی راه ها جهت حرکت پیاده استخراج شده، که بدین ترتیب چهار معیار کاربری زمین، ایمنی ترافیکی، امنیت و جاذبه و راحتی تعریف شده است. سپس با استفاده از مطالعات اسناد فرادست محدوده مورد مطالعه به طور کلی معرفی می گردد. و بعد از طریق فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و روش دلفی معیارها و زیرمعیارهای استخراج شده ارزش گذاری می شود. در مرحله بعد با استفاده از روش پژوهش موردی- زمینه ای داده های مربوط به زیر معیارها در سطح معابر محدوده مورد مطالعه از طریق مشاهده و مصاحبه جمع آوری شده و وارد سیستم اطلاعات جغرافیایی می گردد و در نهایت تحلیل توسط سیستم اطلاعات جغرافیایی و در مواردی چیدمان فضا (جهت سنجش پیوستگی شبکه) انجام می گردد و مسیرهای دارای پتانسیل جهت حرکت پیاده استخراج می گردد. در نهایت از جمع بندی ارزش های وزنی به دست آمده برای هر یک از معابر در ارتباط با معیارهای کاربری زمین، ایمنی ترافیکی، امنیت و جاذبه و راحتی امتیاز نهایی هر یک از معابر محدوده مورد مطالعه (جامعه آماری مورد نظر) در ارتباط با پتانسیل معابر جهت ایجاد مسیرهای مناسب تردد پیاده به دست می آید. باید گفت با توجه به ارزیابی های انجام شده خیابان اسدآبادی، حد فاصل میدان اسدآبادی تا میدان فرهنگ بیشترین امتیاز و در نتیجه بیشترین پتانسیل جهت حرکت پیاده را دارا است. و پس از آن خیابان اسدآبادی حد فاصل میدان فرهنگ تا خیابان پانزدهم در جایگاه دوم قرار گرفته است. در نتیجه با شناسایی معابر دارای پتانسیل جهت حرکت پیاده مسئله اصلی پژوهش که جلوگیری از ایجاد مسیرهای پیاده بدون برنامه ریزی علمی و با صرف هزینه بسیار که از بازدهی و استقبال پایینی برخوردار است مرتفع شده و مسیرهای مناسب جهت تردد پیاده که می بایست به آن ها توجه خاص مبذول شود و تسهیلات و امکانات لازم به آن ها تخصیص داده شود مشخص شده است.
سیما شجاعی مهر کیانوش ذاکر حقیقی
چکیده تغییر الگوهای کار، ویژگی های جمعیتی و اجتماعی و بطور کلی تغییر شیوه زندگی سبب گردیده تا احساس نیاز به خروج از زندگی روزمره و تفریح و سرگرمی در هنگام غروب و شب (خارج از ساعات کار) در ساکنان شهرهای امروز، افزایش یابد. از طرفی سرزندگی محیط های شهری و حفظ پویایی و طراوت در شهرها نیازمند حضور هر چه بیشتر ساکنان آن ها در فضاهای شهری و تعاملات اجتماعی آن ها با یکدیگر است. این ها همه باعث بوجود آمدن مفهومی به نام شهر 24 ساعته شده که در واقع به تشویق فعالیت های گوناگون اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در ساعات بیشتری از شبانه روز توجه دارد. استفاده شبانه روزی از فضا نه فقط آن را مستهلک نمی کند، بلکه حضور و فعالیت مستمر شهروندان به آن اهمیتی می بخشد که چه مردم و چه مدیریت شهری در حفظ و نگهداری آن کوشاتر می گردند. این پژوهش در قالب 6 فصل، ابتدا به مطالعه و آشنایی با مفهوم شهر 24 ساعته و زندگی شبانه و بررسی برخی نمونه ها و تجارب در این زمینه می پردازد که بر اساس مطالعات صورت گرفته، شاخص های موثر بر زندگی شبانه فضاهای تفریحی مطرح می شوند (مطالعات اسنادی). شاخص های بیان شده از طریق مصاحبه مورد ارزیابی دقیق قرار گرفته (مطالعات میدانی) و با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی وزن دهی و اولویت بندی می شوند. با توجه به شاخص های مطرح شده و نیز شناختی کلی از ویژگی های مختلف شهر همدان و ویژگی های محدوده فرهنگی- تفریحی ارم به عنوان مطالعه موردی تحقیق (مطالعات اسنادی و میدانی)، به ارائه راهبردها و راهکارهایی در جهت گسترش فعالیت های تفریحی شبانه در محدوده ارم به منظور پویایی و سرزندگی هر چه بیشتر این محدوده می پردازیم. واژگان کلیدی: برنامه ریزی، زندگی شبانه، اقتصاد شبانه، شهر 24 ساعته، فضاهای عمومی، فضاهای تفریحی- فراغتی.
مرتضی قائمی پور غلامرضا لطیفی
ساختار و نظام استقرار سکونتگاه ها در استان مازندران دارای شکل خطی و با مراکز نسبتاً هم مقیاس که به جهت شرایط طبیعی خود و به واسطه استقرار بین دریای مازندران و رشته کوه البرز، شرایط جذابی را برای سکونت و فعالیت فراهم آورده است. کوهستان سهم بسیار بالایی از مساحت استان را به خود اختصاص داده و به سبب شرایط دشوار زندگی در آن، تراکم سکونتگاهها در این پهنه نسبت به جلگه کاهش یافته است. این مناطق سکونتی توسط 7 محور اصلی به یکدیگر و دنیای پیرامون به شکلی خطی مرتبط اند. این ساختار کریدوری سبب بروز پدیده ای با مراکز نسبتاً هم مقیاس در ساختار کنونی است. با نگاهی به نظام مدیریتی در استان مازندران به نظر می رسد نظام مدیریت در این استان نمونه ای از نظام سلسله مراتبی و متمرکز نظام مدیریت کلان ملی است و سهم عمده ای از چالش های پیش روی آن، ریشه در تفرق سیاسی و عدم تطابق نظام مدیریت منطقه ای موجود با ساختار فضایی ویژه مازندران دارد. این تفرق در نظام مدیریت سوالاتی را در حوزه مدیریت منطقه ای در مواجهه با استان مطرح می کند؛ چالش های پیش روی نظام مدیریت منطقه ای در استان مازندران چیست و آیا این نظام با ساختار فضایی استان مازندران همخوانی دارد؟ به منظور کشف پاسخی درخور به سوالات فوق تلاش شد با هدف شناسایی و تاکید بر برقراری ارتباط منطقی مابین نظام مدیریتی و ساختار فضایی ویژه مازندران گام های تحقیق برداشته شود. در این راستا به منظور شناسایی ادبیات رایج مدیریت فضایی- منطقه ای از روش فرضی- قیاسی استفاده شد، که در آن بنیانهای نظری تحقیق تکمیل خواهد شد. پیشینه تجربی نظام مدیریت کلان در کشورهای توسعه یافته و ایران مبانی و چارچوب نظری را تکمیل و سپس با شناسایی نظام مدیریت و ساختار فضایی استان مازندران با استفاده از روش فرضی- استقرایی، این ساختار به وسیله روش تحلیلی استراتژیک محیطی، جمع بندی خواهد شد؛ در خاتمه مشاهده شد که بزرگترین چالش، فقدان ساختار مدیریت منطقه ای با نگرش راهبردی مبتنی بر همکاری است و آن هم ریشه در عدم تطابق نظام مدیریت با ساختار فضایی ویژه استان دارد. در انتها ناظر بر بهبود نظام، پیشنهاداتی به منظور مدیریت فضایی- منطقه ای کارآتردر استان ارائه خواهد شد.