نام پژوهشگر: امید ابراهیم

تصویرگری علمی و ارزشهای هنری
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1389
  ویدا عاکف   امید ابراهیم

گشتن به دنبال آنچه که نیست و گشتن به دنبال آنچه که هست، و دست تمام عالم بند است به این «آنچه که نیست» و «آنچه که هست». دیر زمانی است که این دست در بند است، به انداز? تمام سن زمین، از ازل (که تاریخ تولد زمین است) تا اَبد (که زمان مرگش فرا رسد)، که آن هم بر همگان پوشیده است، چون خدا شیطنت می کند و راز مرگ را بر ما پوشیده می دارد. چه به جا شیطنت می کند که اگر نمی کرد، چه می کردیم با غصه و نگرانی و وحشت از روز مرگ، پس «منّت خدای را عزّ و جلّ، که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو می رود ممدّ حیات است»، هر نفسی که فرو می رود تلنگر عقرب? ساعت جسم است که: یکی، دو تا، سه تا کم شد، زندگی کن... «و چون بر می آید مفرح ذات» و چون برمی آید شبی است که روز می شود و کم می شود از روزهای عمرت. غنیمت بشمارش، گرامی بدارش و بندگی کن... میان این ازل تا اَبد، فقط و فقط دو چیز است، دو عالم. عالم بالا و عالم پایین. دو زمان؛ بی زمانی و گرفتار زمان بودن و دو مکان؛ بی مکانی و گرفتار مکان بودن. ما ز بالاییم و بالا می رویم ما ز دریاییم و دریا می رویم ما از آنجا و از اینجا نیستیم ما ز بی جاییم و بی جا می رویم و هرچه هست و هرچه نیست در این دو عالم است، از مثال افلاطون تا حلق? گمشد? داروین همه در این دو عالم جمعند و به انداز? تمام چشمان باز و بست? مردمان این عالم، انواع و اقسام دریچه است برای دیدن، برای چگونه دیدن. از اولین باری که گفتی: «این چیست؟»، یعنی باید بدانی چیست آنچه که دیدی، یعنی نیاز به دانستن، سر در آوردن و تا زمانی که ندانی آرام نخواهی گرفت. نیاز به دانستن داستان به هم خوردن دو سنگ شد، آتش از دلشان بیرون زد و با خود نور و گرما آورد و سحر و جادو. نیاز به دانستن، داستان کاشتن دانه شد در خاک و بشر فهمید خاک پذیرای نطفه ایست برای پرورش و باروری برای مادری. نیاز به دانستن قص? بیرون کشیدن آهن شد از سنگ تا محکم کاری کند. و اصلاً نیاز به دانستن قص? زندگی انسان شد در زمین. نیاز به دانستن را علم نامیدیم و روز به روز بر آن افزودیم تا بهتر و راحت تر زندگی کنیم. بگذریم که نشد... از اولین باری که چیزی را زیبا بخوانی، یعنی وجودت در پی احساسی نا آشناست... چرا نا آشنا؟ چون اگر می گویی گل سرخ زیباست، می پرسند چرا گل سرخ زیباست؟ و تو پاسخ روشنی نخواهی داشت. این پرسشی است که از افلاطون تا هایدگر به دنبال پاسخی برای آن بودند، ولی دریغ از حتی یک مورد به قطعیت رسیدن. دریغ از اینکه یکی پاسخ دهد و چند صباحی بعد دیگری پاسخ قبلی را رد نکند و حرف تازه ای نداشته باشد. سئوالی است که زمانی با حال و هوای آن سر از دانشکد? هنر در آوردیم و وقتی بیرون می آمدیم باز هم نمی توانستیم قاطع بایستیم و جواب آن را چنان محکم به سمت چشمان طرف سئوال پرتاب کنیم تا با دیوار مقابل که رضایت است یکی شود و زمانی دیگر نیز وقتی معلمی می کردیم، پاسخ آن را ندادیم و جای شکر دارد که بعد از این کرسیِ دیگری نیست تا باز به خاطرمان بیاورد که توـ نوع بشرـ هنوز هم جوابی برای آن نداری. و هنر نامیدیم هر آنچه را که زیباست و ساخت? دست آدمی است. و شکلش دادیم تا امروز... از مقدمه چینی برای کشاندن این دو بازیگر کهنه کار بر روی صحنه کم می کنم، و سر حرفم را با قسمتی کوتاه اما یک دنیا، از کتابی باز می کنم به نام هنر به قلم دکتر شریعتی که از خودمان است، از آب و هوای خودمان و او زیر همین آسمان به آن خیره می شده، و او هم روزی از به دهان گذاشتن نان سنگک تُرد و داغی چنان غرق لذت می شده که ما می شویم و هم گاهی بر حافظ تفألی می زده و بوسه ای بر مخمل قرآن، هنگام بلند شدن، «یا علی» می گفته. چهارشنبه آخر سال را از روی آتش می پریده و روز اول سال سر سفره هفت سین می نشسته. او می گوید: مذهب «در»ی است و هنر «پنجره»ای. بست? پیشنهادی او را چنین باز می کنم که: ابتدای متن از دو عالمی گفتم که همه چیز است. از دو عالمی که یکی را با چشمان خود دیده ام، با دستان خود لمس کرده ام و زمینش را زیر پایم احساس کرده ام. ولی از آن دیگری فقط شنیده ام، از آن دیگری فقط برایم گفته اند، هر کس به طریق خود. افلاطون آن را عالم مُثُل می داند، عالمی که واقعیت را آنجا خواهی یافت. عیسی(ع) و محمّد(ص) نیز از جانب خدا وعد? آن را داده اند که انسان باش و خوب تا به جایی بروی که بهشت نام دارد. سارتر نیز به بهشت معتقد است، اما فرق در این است که سارتر می گوید که نیست و پیامبر می گوید که هست. بهشت یعنی زندگی ای که در آن همه چیز مطلق و متعالی است، همه چیز خوبست و زیبا و مانند این عالم محدود نیست. ساده تر اینطور بگویم که گاهی از سر شوق احساس می کنم که همین حالا باید پرواز کنم، اما امکان پذیر نیست، بال ندارم و احتمالاً بعد از پرش، سنسورهای بسیار قدرتمند و هوشمند زمین متوجه پنجاه کیلویی می شوند که قصد شورش و طغیان دارد، ولی زهی خیال باطل که او را به سرعت و بی وقفه و محکم به طرف خود می کشند. اما شنیده ام که در بهشت نه وزنی هست نه سنسوری و پرواز آزاد است، سوزاندن آتش آزاد است، و عجب جایی خواهد بود این بهشت... وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم بند را برگسلیم، از همه بیگانه شویم جان سپاریم، دگر ننگ چنین جان نکشیم خانه سوزیم و چو آتش سوی میخانه شویم سخن راست تو از مردم دیوانه شنو تا نمیریم، مپندار که مردانه شویم این دنیا، دنیای کوچکی است که زشتی و پلیدی و نقص در آن راه دارد و ایده آل نیست. مجال خوبی است برای روحهای حقیر و پست که همین برایشان کافی است. اما روحهای بزرگ در این عالم نمی گنجند، زندگی می کنند چون زندگی رسم خشایندی است، ولی برایشان کافی نیست. دستشان در پی چیزی می گردد. اگر این دنیا را اتاقی فرض کنیم، در اتاق که رو به دنیای (عالم برتر) دیگر باز می شود مذهب است و پنجر? آن اتاق، هنر می باشد. فلسف? پنجره یعنی احساس بودن در جایی که آرزو داریم در آنجا باشیم و نیستیم، کاذبانه در ما پدید می آید، در صورتی که در آنجایی هستیم که آرزو داریم در آنجا نباشیم و پنجره، دریچه ایست که به ما نشان می دهد همان جایی را که آرزو داریم. هنر گریزی است از آنچه هست، هنر به دنبال آن چیزی است که نیست و این همان است که در ابتدایِ ابتدا از آن به گشتن به دنبال «آنچه که نیست» یاد کردم. و اما اگر نخواهیم از درِ این اتاق خارج شویم باید در اتاق بمانیم و از پس زندگی در آن جای محدود بربیاییم، باید از هرچه در اتاق هست سر در بیاوریم تا راحت زندگی کنیم و علم همان چیزی است که از آن بهره می گیریم برای ماندن و سپری کردن روزگار در این دنیا. همان که گفتم گشتن به دنبال «آنچه که هست». انسان درون اتاق و سرگرم علم، از پنجره بیرون را نگاه می کند تا الهام بگیرد از زیباییها و خوبیها برای هر چه که می سازد. بدون پنجره زندگی امکان ندارد. اگر در اتاقی زندگی کنیم که پنجره نداشته باشد تا نفس تازه کنیم و از آن به دنیای بیرون (عالم بالا)، به آنچه که نداریم و نمی دانیم چیست نگاهی بیاندازیم، تصور و تخیلی هم در کار نخواهد بود. چون ذهن خام است و گرسنه و باید تغزیه شود در غیر این صورت، کاری از او بر نخواهد آمد. اما این تنها یک دیدگاه است در مورد رابط? میان هنر و علم، و احتمالاً عده ای با آن موافقند و عده ای دیگر مخالف، قصد از پیش کشیدن این دیدگاه درک رابطه ای است که میان این دو در این عالم برقرار است. دست آخر چیزی که ظاهراً به ذهن می رسد دو قطب مخالف است، از شب تا روز است، تاریک به روشن است. اما مگر نه اینکه شب از پس روز می آید و روز از پس شب، مگر نه اینکه روشنی در دل تاریکی است و مگر نه اینکه هیچکدام بی دیگری معنایی ندارند، هیچکدام بی دیگری نخواهند بود، پس هر دو چیز مخالف را رشته ای پنهان از چشم به هم مرتبط می کند، به هم می رساند. همانطور که از روشنایی آرام آرام کم می شود تا به شب می رسیم، که باید برسیم و در آن آرامش بگیریم، رشت? پنهانی نیز علم و هنر را به هم پیوند داده، از انسان نخستین و درون غارها تا انسانِ متمدنِ همین امروز و درونِ خانه ها. از جادوگران ماقبل تاریخ، که بذرهای کنجکاوی و گرایش به گشودن رموز طبیعت و نهایتاً علم را همانان کاشتند تا دانشمندانی که بر شاخ و برگ این درخت افزودند و افزودند تا امروز. یقیناً این رشت? پنهان میان علم و هنر چیزی جز زندگی نیست. این زندگی است که برای ادامه دادن به آن در این دنیا می بایست سر از کارش در بیاوریم، باید آتش کشف می شد تا گرم شویم، باید کشاورزی می کردیم تا نان بخوریم، باید واکسن آبله کشف می شد تا زنده بمانیم و خیلی بایدهای دیگر. اما تمام این ماجراها سر انگشتان موجودی می چرخد که اشرف مخلوقات است و مدیر برنامه های عالم هموست. زیرا بی-وجود او نه علمی خواهد بود نه هنری. معمول ترین و عام ترین تعریف از هنر می گوید: هنر هر آن چیزی است که ساخت? دست آدمی و زیبا باشد و علم یعنی دانستن، یقین کردن، آگاهی و معرفت و شناسایی، که هم? اینها را میان موجودات این عالم تنها می توان به انسان نسبت داد. انسان در قسمت فوقانی جسم خود تود? گرد مانندی درون محفظه ای استخوانی و محکم دارد که ارزش آن مانند ارزش مروارید درون صدف است. توده ای که چون کلافی بسیار در هم پیچیده و پیچیده است. یک مرکز فرماندهی کامل و مجهز. مرکز هوش و دانایی و تصور و تخیل در انسان همانجاست، و اینها در حکم مواد اولیه برای علم و هنرند. هوش، دانایی، تصور، تخیل، کنجکاوی و صفاتی از این قبیل همگی در پیچ و خمهای تنگ و به هم فشرده مغز خانه دارند. آگاهیم که هر کشفی ابتدا فقط آرزو و تصوری بالقوه در انسان بوده است. سالیان سال بشر در فکر پرواز راه می رفته، شبها در تصور پرواز به خواب می رفته و بارها به امید پرواز، بالی به خود می بسته و از بلندی به زمین می افتاده تا اینکه بلاخره روزی که هوش و فراست بیشتر از پیش به کار گرفته شد، زمان آن رسید تا قفل رمز پرواز شکسته شود و انسانی پرواز کند. انسان از تخیل و ذکاوت و دانایی خود به آنچه می خواست رسید. آگاهیم که هر اثر هنری نیز ابتدا تصوری بوده در ذهن هنرمند، کنجکاوی و فراست او بوده که موضوع خود را دریافته و طریق? ارائ? آن را پیدا کرده است. اما تفکر و اندیشه و هوش و ذکاوت، تنها صفاتی نیستند که هنرمند برای خلق اثر هنری به آنها نیاز دارد. علم برای انسان است اما هنر از انسان نشأت می گیرد. هنر توسط انسان خلق می شود، وقتی خداوند با حکمت و دانایی خود انسان را خلق نمود، برای جان دادن به او از روح خود بر انسان دمید و همانگاه بود که انسان دیگر فقط توده ای گلِ شکل داده شده نبود، جان یافته بود و حرف می زد. خداوند این ارزشمندترین را در او دمید، از روح خود که ناب ترینِ عشقهاست. او را جانشین خود در زمین قرار داد، و انسان موجودی شد که صفات خالق خود را همراه داشت. میل به خلق کردن در انسان از همین جاست که هست، و هنر همان چیزی است که انسان خلق می نماید. و اینچنین است که انسان هم از روح خود، از عشقی که ودیع? خداوند است در وجودش، بر ساخت? دست خود می دمد. همین است که تفکر و اندیشه برای خلق اثر هنری کافی نیست، هنر رنگ دیگری سوای این رنگها می طلبد تا جان بگیرد و حرف بزند، از همین جاست که اثر هنری همیشه حرفی برای گفتن دارد که اگر نداشت دیگر هنر نبود. این رنگ همان است که قلب بر او می زند. مرکز فرماندهیِ روح. و احساس تنها رنگی است که هرگز بر علم زده نخواهد شد. و این تفاوت در منبع تغزی? علم و هنر می باشد. علم با تجرب? تکرار شدنی و قابل مشاهده و به قطعیت رسیدن سرو کار دارد. علم یعنی دو ضربدر دو باید مساوی با چهار باشد، علم یعنی زمین حتماً گرد است و قانون جاذبه حتماً آب دریاها را، کوهها را، درختها را، حیوانات و انسانها را بر روی خود نگاه خواهد داشت و غیر از این نخواهد بود. چون اینها برای زندگی در این دنیا لازمند، اگر دو ضربدر دو به جای چهار، پنج یا سه می شد قانون زندگی در این دنیا به هم می ریخت، چون محاسبات به هم می ریخت و دیگر اعتبار و آبرویی برای علم نزد مردمان باقی نمی ماند، اما هرگز اینطور نخواهد شد و علم همیشه علم خواهد ماند. در دنیای هنر، یعنی همان پنجره ای که کارش بسیار درست است، روایتی دیگر حاکم است، در دنیای هنر هرگز قطعیتی وجود ندارد. می توانی دو را ضربدر دو کنی و جواب پنج باشد، زمین را چهارگوش کنی و قانون جاذبه را برداری تا آب دریاها، کوهها، درختها، حیوانات و انسانها هرکجا که دلشان می خواهد باشند. چون حکم در دنیای هنر حکم هنرمند است، حرف، حرف اوست و اوست که خلق می کند بار دیگر خود را. ساخت? دست او زیباست، ساخت? دست او نگاهی می-دزدد، گاهی موجب قلیان احساس می شود، قلبی را تسخیر می کند، ساخت? دست هنرمند هرگز آزاری به کسی نمی رساند، هرگز بمب اتم نمی شود تا بر سر مردمان بی پناه بریزد، پنجره می شود و درد مردمان بی پناه را نشان می دهد، فریاد می شود و از گلوی جنگ دیدگان خارج می شود، و این اثرِ همان رنگی است که قلب بر او زده، رنگی که بر علم زده نشده و نباید هم می شده، چون این دو نباید شبیه یکدیگر باشند، که اگر بودند مانند دو قطب همسان همدیگر را دفع می نمودند و هرگز گذارشان به یکدیگر نمی افتاد. اما حالا هر جا علم نیاز به هوای تازه دارد، هر جا که باید ایده بگیرد، از هنر همراهی می خواهد. هنر نیز هر جا نیاز به با زندگی پیش رفتن و به روز شدن و تندتر رفتن و میان بر زدن دارد همراهی علم را می طلبد. هجده قرن از میلاد مسیح می گذشت و تاریخ دوران عجیبی را پشت سر می گذاشت. بشر کنجکاوتر از همیشه دوران بلوغ خود را تجربه می کرد و به علم پر و بالی بیش از پیش می داد تا با سرعت جلو رود، تا دنیا را عوض کند و از سر راه خود هر مانعی را بردارد و همه کس و همه چیز را تحت تأثیر خود قرار دهد. از نگاه بشر آن زمان هر چیزی باید دلیل علمی داشته باشد در غیر این صورت، غیر علمی خواهد بود. تصور می کرد طولی نخواهد کشید که علم به او کمک خواهد کرد تا پرده از راز تمام معماهای این عالم بردارد.. ولی هرچه جلوتر آمد از این فکر دورتر شد، فهمید که بسیاری از پدیده های این عالم را نمی توان با علم توجیه کرد، علم از پرده برداشتن از راز آنها عاجز است. معنای علم از نظر آنها در برابر تمام دانستنیهایی قرار می گرفت که آزمون پذیر نبودند، اخلاق، متافیزیک، منطق، فقه، اصول، بلاغت و... همه بیرون از علم به معنای آنها بودند. می گفتند جهان یک مسأل? مکانیک ساده است، می گفتند نیوتن قوانین حرکت را برای هم? زمانها کشف کرده است. دکارت گفته بود به من امتداد و حرکت بدهید، جهان را می سازم. ماخ می گفت به من خط کش و ساعت بدهید، همه چیز را اندازه می گیرم. و لاپلاس می گفت حرکت امروز ذرات جهان را معین کنید، تا من هم? آیند? بشریت را پیش بینیِ قطعی کنم. بشر آن دوران به قول ما اروزی ها، «جَو گیر» شده بود و هرچه را که در قلمرو علم تجربی نمی گنجید در زمر? مجهولات و مبهمات در می آورد و غیرعلمی می خواند. روش علم، تجربه و مشاهده است، اما نه مشاهد? درونی بلکه تجربه ای که در دسترس همه کس باشد. عرفان مالامال از تجربه های درونی عارفان است، اما تجربه ای که هیچکس جز شخص عارف، آن را نخواهد فهمید. زبانی هم برای توصیف دریافتهای عرفانی ساخته نشده است. پس علم را در آن راهی نیست. تجرب? علمی مشتمل بر حذف و تغییر عوامل است و روح یا خدا یا ملائکه را که غیر مادی اند نمی توان حذف و یا اضافه نمود تا آثار مادیِ آن را ملاحظه کرد. و همین است سرّ اینکه در مورد خدا یا روح، کاوش تجربی غیرممکن است. تجربه تور علم است و با این تور به شکار همه چیز نمی توان رفت. چگونه می توان خدا را از جهان حذف کرد تا اثر حذف خدا را بتوان دید؟! چگونه می توان با حفظ تمام شرایط بدن، فقط روح را از بدن بیرون کرد، تا اثر نبودن روح معلوم گردد؟! از این رو انسان آگاه شد که علم همه چیز نیست، همه چیز در پی بردن به قانون جاذبه نیست، در، به آرزوی پرواز رسیدن نیست، در ـ راه پیدا کردن ـ به دنیای ذراتی چون مولکول و اتم و سلول نیست، در پی بردن به علت رشد بی روی? یک بافت سلولی نیست، در بلأخره قدم روی سطح کر? ماه گذاشتن نیست، در داستان نام قضی? فیثاغورث که قضیه را او پایگذار نبوده و به حرمت استادی، نام او را بر این قضیه نهادند، نیست. این هنر بود که از میان کوچه های خاکی و تنگ گذشته چون موجی سیّال و معجزه گر، چون جادویی که از سر چوب جادویِ جادوگر ساطع می-شود گشت و گشت و تمام خاکستری ها را رنگی کرد تا به کوچه های سیمانی و وسیع همین امروز رسید. میان راه، هم از دست داد هم به دست آورد. دست به دست انسانهای بزرگی گشت، شکلی به آن دادند تا با شکلِ امروز به دست ما رسیده، خسته از راهی دراز اما پر از حرف که: میان راه به علم رسیده و همراهش شده تا حالا... وقتی علم، عکاسی را کشف کرد تا با مهارت هرچه تمام تر بازنمایی کند، چنان عینی که شکست هنر را حتمی بدانیم، باعث شد هنر به دنبال راهی بگردد تا خود گمشده اش را پیدا کند و کرد، با امپرسیون رنگهای کدر گذشته را شست و شفافشان کرد. علم توانست نور را تجزیه نماید و چراغ گازی جای چراغ نفتی را گرفت، و هنر هم رنگهای خاکستری و قهوه ای را به رنگهای ابتدایی و روشنِ امپرسیونیسم تجزیه نمود و دوباره جان گرفت. بسیار مقابلش به مخالفت ایستادند و سکوت کرد و وقعی ننهاد. در سال 1895 «رونتگن» اشعه های مجهولی را کشف کرد که برای اولین بار به ما توانایی دیدن از میان جسم جامد را بخشید. در همان دهه سزان رنگهای تیر? سطوح را شفاف کرد و طور دیگر دید. وقتی فیزیک مدرن آمد و بُعد در زمان و مکان مطرح شد، ساختارها با کوبیسم به هم ریخت. آنگاه که زمان، زمانِ حرکت در لحظه های پشتِ هم با سرعتهای بالاتری که هواپیما آورده بود و سینما آغاز شد فوتوریتسها آمدند و وقتی انسان توانست به لایه های درونی و ناخود آگاه ذهن راه یابد، سورئالیستها آمدند. حضور بیش از پیش و روز افزون علم، بی آنکه بداند و بخواهد مانند رقیبی سودمند شده بود برای هنر، تا از جا برخیزد و به اوضاع پر از رخوت خود سرو سامانی دهد. شاید رقیب، نام مناسبی برای رابط? میان علم و هنر باشد. رقبایی قدیمی و سودمند برای هم که از هم جدا ناشدنی اند. در طول تمام دوران زندگی بشر همواره در کنار هم بوده اند و به بهانه های مختلف به یکدیگر یاری رسانده اند و البته گاهی از هم پیشی نیز گرفته اند ولی طولی نکشیده که پیشی گیرنده پلکانی شده برای آن دیگری تا از جا برخیزد. همانطور که پیشرفت علم سببی شد تا هنرمند بیدار شود و مسیر هنر را تغییر دهد، هنر نیز به کمک پیچیدگیهای علم آمد و گاهی به بخشهایی پنهان از چشم انسان نفوذ کرد و آن را به دیگران نمایاند، که زبان علم قادر به بیان آن نبود. آری، این همکاری که شاید ابتدا به نظر غیرممکن بیاید، همواه و غیر قابل انکار در جریان بوده و فقط توجه می طلبیده است. در طول زندگی بارها پیش آمده با رویدادی یا اتفاقی یا پدیده ای روبه رو شده ایم که به نظر بسیار نو و تازه می آ مده و شاید کلی از برخورد با آن شگفت زده شده ایم، اما بعد از قدری تأمل در آن، دریافته ایم که این پدیده همواره و بسیار واضح، اما آرام در کنار ما در جریان بوده و تنها عامل بی خبری از آن، چیزی جز غفلت و بی توجهی ما نسبت به آن پدیده یا رویداد نبوده است. اگر بار دیگر تاریخ هنر را مرور نماییم با هنر روبه رو خواهیم شد در حالی که آن را در رابطه ای نزدیک و انکارناپذیر با علم میابیم، با علم که آن را گاهی مقابل هنر می دانستیمش، نه دوشادوش و همراهش. ردپای دقیق و قانونمند علم را از همان ابتدای تاریخ هنر تا امروز خواهیم یافت. از ردپای دقیق و قانونمند و خشک علم در کنار هنر سخن به میان آمد، اما مگر می شود پذیرفت که علم با این خصوصیات خود، در کنار هنر قدم برداشته باشد، در کنار هنر که همه احساس است و شور، در کنار هنر که هر قانونی را زیر پا می-گذارد و از روی آن رد می شود. چگونه است که این دو در کنار هم بوده اند تا حالا، اما هیچکس تا به حال هنری خالی از احساس ندیده است. در این زمینه علم را به کمک می گیریم تا شاهدی بر این پدیده بیاورد که سعی علم همواره بر تفسیر پدیده ها بوده است. علم کیمیا اینچنین می گوید که: مقداری علم در ظرفی داریم و هنر در ظرفی دیگر، این دو را در هم می آمیزیم و با کمال تعجب می بینیم که حاصل خصوصیات هر دو را دارد اما هنر نام دارد. حاصل احساس را برمی انگیزد، کاری که از علم برنمی آید. حاصل زیباست که این از خصوصیات هنر است. البته علم برای این هم تفسیر دارد و به قول معروف کم نمی آورد و آن اینست که در این ترکیب، هنر غالب است و علم مغلوب چون با دیدن یک بنای زیبا و باشکوه کسی نمی گوید که: «عجب علمی است»، همه می-گویند: «عجب هنری است» و یا با شنیدن قطعه ای زیبا از یک موسیقیدان کسی او را «عالم» خطاب نمی کند، همه او را «هنرمند» می نامند. و این خاصیت پر از رمز و راز هنر است که هر چیزی حتی زشتی را در خود فرومی برد و زیبایی خلق می کند. گاهی کلمات قادر به انتقال مقصود خویش نیستند و نیاز به زبانی گویاتر دارند تا مقصودشان را به دیگران بفهمانند و چه زبانی گویاتر از زبان تصویر که به کمک کلمات می آید و قفل از آن برمی-دارد. تصویرگری علمی نیز حاصل همکاری میان علم و هنر است که به کمک پیچیدگیهای علم آمده و به دنیای درون و پنهان از چشم انسان نفوذ می کند و مهر از زبان علم برمی دارد. انتقال مفاهیم علمی هدف اصلی این دسته از تصویرگری هاست. بر اساس تعریفی که انجمن تصویرگران علوم طبیعی ارائه داده اند: تصویرگری علمی را شاخه ای از تصویرگری غیر تخیلی که منحصراً با تمامی علوم طبیعی و آموزش آنها سروکار دارد و در این زمینه به اطلاع رسانی می پردازد، معرفی نموده اند. در تقسیم بندی نمایشگاه جهانی و معتبر کتاب کودک که سالانه در شهر بولونیای ایتالیا برگزار می شود نیز، تصویرگری علمی را در گروه تصاویر غیر تخیلی تقسیم بندی نموده اند. بر اساس این تعاریف یعنی ما با هنری روبه رو شده ایم که عنصر تخیل در آن دخیل نیست. آیا چنین چیزی در مورد هنر امکان پذیر است؟! هنر که تعاریف و سوابق و خصوصیاتش به ما ثابت نموده که رنگی سوای رنگهایی می خواهد که بر علم زده می شود، هنر که از روح شور و شعور هنرمند با هم تغزیه می شود، می تواند از تخیل و تصور به دور باشد؟! اگر عنصر تخیل را از هنرمند بگیریم، آیا دیگر می توانیم او را هنرمند بنامیم؟! یا اصلاً اگر هنرمند تخیل نمی کرد، چگونه می-توانست به دنیای ذرات نادیدنی راه یابد و آن را به دیگران که نمی بینند، بنمایاند و به زبان قاصر علم کمک کند؟! اگر تخیل را کنار بگذارد چگونه راهی برای بهتر نشان دادن پدیده ها بیابد؟! و آیا بدون تصور و تخیل که هر اثر هنری از آنهاست که جان می گیرد، تصاویر حاصل خالی از روح و یکنواخت و کسل کننده نخواهند شد و مخاطب خود را خسته نخواهند کرد؟!

بیان تصویری بازار سنتی تهران
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1388
  سارا امیری   امید ابراهیم

چکیده بازار علاوه بر مفاهیم اقتصادی و تجاری خود دارای کارکردهای متفاوتی چون کارکرد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده و مهمترین محور ارتباطی فضای شهری در شهرهای ایرانی در گذشته به شمار میآمده است. از یک سو جایگاه بازار در شهر واز سوی دیگر اهمیت نقش اجتماعی بازاریان در زندگی شهری موجب شده که بازار به فضایی نمادین تبدیل شود و آن را از یک مکان صرفاً اقتصادی خارج کرده و به آن هویت اجتماعی و مذهبی نیز داده است. بازار سنتی در ایران، به خصوص در تهران، از گذشته تا به امروز دچار تغییرات و دگرگونیهای زیادی به لحاظ ظاهری و کارکردی شده است. این پژوهش به بررسی جنبههای مختلف بازار و احیاء فرهنگ و آداب و رسوم مردم بازار و ارائه گوشهای از مفاهیم و جلوههای بصری بازار با دیدگاهی گرافیکی پرداخته است. در بازار سنتی به دلیل ویژگیهای خاص معماری و همچنین وجود اصناف مختلف، با ویژگیهای متفاوت در کنار یکدیگر باعث شده فضای متفاوت، با خصوصیات بصری متفاوت از دیگر مکانها ایجاد شود که البته تعداد زیادی از مشاغل و هنرهایی که در گذشته نسبت به شرایط زندگی و نیازمندیهای مردم در آن مقطع زمانی وجود داشتهاند. امروزه وجود ندارد و یا متفاوت با گذشته به فعالیت خود ادامه میدهند.

زمینه تخیلات تصویری در ادبیات اسطوره ای ( گیل گمش)
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1389
  مهرشاد حسینی   مجتبی الهیاری

چکیده پایان نامه (شامل خلاصه،اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): تخیل فقط ساخته و پرداخته ذهن انسان است بدون آنکه تاثیری از محیط اطراف خود بگیرد ؟ ذهن انسان از سرآغاز پیدایش بشر همواره تصوراتی را در ذهن پرورانده است که وجود خارجی نداشته و فقط در درون یک فرد یا افرادی بوجود آمده است. اساطیر بهترین گزینه برای ظهور تخیلات بودند. این تصورات گاهی متاثر از اعتقادات و رسوماتی بود که از گذشته به ارث رسیده بودند و گاهی نیز ساخته وپرداخته شده از تجارب و رویدادهایی بودند که بشر علتی برای آنها پیدا نکرده بود. زمینه پیدایش این تخیلات و شدت و ضعف آن ها، از نیاز های روزمره انسان غار نشین در پدید آمدن نقش های پریمیتیو گرفته تا اعتقادات دینی و آیینی و آرزوهای دست نیافتنی انسان، می توان در عوامل مختلفی بررسی کرد، انسان های هر دوره متناسب با محیط و امکانات خود تخیلاتشان را می ساختند و تصویر می کردند و نماد ها و نشانه ها از محیط اطراف تاثیر می گرفتند، در دنیای امروز تخیل می تواند تا کجا پیش برود؟ نقش تخیل در زمینه پیشرفت تکنولوژی و تحولات و هیجانات فردی و زمینه های پیدایش تصاویر و نمادهای تخیلی در اساطیر با نگاهی به اسطوره گیل گمش در این تحقیق بررسی می شوند.

هویت بصری سازمان های ایرانی، چالش ها و ظرفیت ها
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1390
  محسن میثمی   آناهیتا مقبلی

در این پژوهش با درنظر گرفتن نقش پراهمیت هویت برندها در موفقیت آن ها، ضمن ارایه ی اطلاعات و تعاریف علمی به روز در مورد برند و هویت آن، تحقیقات و بررسی هایی برای آسیب شناسی وضعیت فعلی برندهای ایرانی صورت گرفته که به طور ویژه در مورد هویت بصری آن ها انجام شده است. این تحقیق براساس مطالعات در حوزه ی برند و هویت آن با استفاده از منابع به روز صورت گرفته است. در بررسی وضعیت برندهای ایرانی نیز باتوجه به شواهد عینی و مقایسه ای که با نمونه های استاندارد انجام شده، نمونه های موفق و غیر موفق برندهای ایرانی معرفی شده اند. در این تحقیقات مشخص شد که متاسفانه هویت برندهای ایرانی باتوجه به چالش های عمده ای که پیش رو دارند، دارای جایگاه مناسب و قابل توجهی نیستند و براین اساس چالش ها و ظرفیت های برندهای ایرانی برای ایجاد یک هویت یکپارچه مورد بررسی قرار گرفته اند. هم چنین باتوجه به اطلاعات و بررسی های صورت گرفته، در ابن پژوهش مدل جامع هویت بصری برند نیز تهیه و ارایه گردیده است که به طور کاربردی ای می تواند مورد استفاده ی مدیران برندها و طراحان گرافیک برای خلق برندهای باهویت قرار گیرد.

کاربرد برخال ها در تولید تصاویر دیجیتالی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1388
  محمد میرزادباغ   نادر موسوی فاطمی

کشف قوانین طبیعت از ابتدای خلقت همواره از آرزوهای انسان بوده و هست. بررسی قوای حاکم بر طبیعت و روابط پیچیده بر این نیروها، از هنگامی که انسان اندیشمند شروع به تفکر در مورد پدیده های طبیعی کرد، منجر به تولید علم و هنر گردید. تعاریف متفاوت از این دو مقوله و نگرش های گوناگون دانشمندان و هنرمندان هر دام به صورت جداگانه به این دو مقوله، تا مدت ها سرمنشأ منازعات بسیار بر سر جایگاه علم و هنر و حوزه فعالیت آنها گردیده است، تا بدانجا که تا مدت ها تاریخ علم و تاریخ هنر با وجود ارتباط تنگاتنگی که با یکدیگر داشتند، در دو مسیر کاملا مجزا از یکدیگر حرکت می کردند. پس از رنسانس تغییر در تفکرات علمی، فلسفی و هنری غرب و سپس انقلاب صنعتی که باعث تغییرات اساسی در سیستم های اقتصادی، سیاسی و حکومتی گردید، تعاریف کلاسیک و مرزهای تابو را از هم گسیخت، مدرسه باهوس تولید صنعتی و تولید یک اثر هنری را در هم آمیخت. هندسه اقلیدسی جای خود را با ریاضیات جدید ریمان و لوباچفسکی عورض کردد و فیزیک نیوتونی با فیزیک نسبیت و کوانتومی جایگزین شدند. قوانین کلاسیک زیبایی شناسی مورد ترید قرار گرفت و مجددا توسط سبک ها و نگرش های جدید هنری چون امپرسیونیسم، اکسپرسیونیسم و کوبیسم مورد بازنگری های اساسی قرار گرفتند. هندسه اقلیدسی که براساس تعاریف اولیه نقطه، خط، سطح و حجم و روابط قراردادی میان این تعاریف بود، دیگر جوابگوی بسیاری از سوالات پیچیده و پدیده های طبیعی که انسان در اطراف خود مشاهده می کرد، نبود. دیگر تعریف خط، کوتاه ترین فاصله میان دو نقطه نبود. سوال اساسی این بود که چگونه است که در تمام طبیعت حتی یک خط راست و یا یک دایره کامل و یا یک مربع نمی بینیم. آنچه در طبیعت دیده می شود همه دارای اشکال ارگانیک و به ظاهر بی نظم می باشند. پس از مطالعات دانشمندان در شاخه های مختلف علوم، مانند ریاضیات و فیزیک، در سال 1979 دانشمندی به نام بنوا مندل برو، تئوری برخال ها را که از سال های پیش توسط لایبنیتز و کارل وایراشترس و ژولیا مطرح شده بود، تکمیل تدوین و ارائه کرد. در این تئوری مطالعات بسیار بر روی رفتارهای به ظاهر بی نظم طبیعت انجام گرفته بود و کشفیات فوق العاده ای در این زمینه بدست آمد. امروزه با استفاده از دستاوردهای این علم در تولید تصاویر ارگانیک دیجیتالی، از امکاناتی برخورداریم، که بدون هندسه ی فرکتالی، تصور آن هم غیر ممکن می نمود. در این تحقیق با بررسی تاریخچه ی این علم و نگاهی به نرم افزارهای تولید فرکتال، سعی در آشنایی مختصری با این مقوله داریم. با توجه به منابع بسیار محدود به زبان فارسی در این مقوله، با استفاده از منابع اینترنتی سعی شده است تا حد ممکن ردپای این مبحث را در زمینه یافتن راه حل های نوین نظام بندی بصری، در حیطه های مختلف هنر چون موسیقی، سینما، نقاشی، مجسمه سازی و باقی هنرهای تجسمی بیابیم. به همین ترتیب در بخش علمی نیز تلاش شده است تا با استفاده از این یافته ها و نرم افزارهای تولید فرکتال، ارتباطی بین دنیای موسیقی و تصویر برقرار کنیم. نتیجه، گرافیک متحرکی است که پل رابط میان این دو دنیاست.

نشانه شناسی تصاویر ورزشی « آگهی های تجاری و تصاویر شخصیت های ورزشی »
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1391
  الهام زنبوری   امید ابراهیم

نظریه نشانه شناسی رویکردی است در حوزه مطالعات فرهنگی و روشی است برای تحلیل متن که به بررسی چگونگی زایش معنا در آن می پردازد. آگهی های تجاری به عنوان متنهای تصویری قابلیت کشف نظام معنایی و یا نظام ارزشهای پنهان در خود را دارند. یکی از هدفهای این پژوهش چگونگی کاربرد نظریه نشانه شناسی در تحلیل پیام های تبلیغاتی در نوعی خاص از آگهی است که رهیافت آنها به کارگیری تصویر شخصیت های ورزشی است. بنابراین بخشی از مطالعات نظری این پژوهش به نشانه شناسی تعلق گرفته و پایه تحلیل آگهی ها، بر نظریه نشانه شناسی لایه ای بنا نهاده شده است. قابل ذکر است برای درک اسطوره و معنای آن گریزی به سنت نشانه شناسی بارت زده شده است. از طرفی بخشی از تصویر ورزشکار در آگهی ها متعلق به بدن اوست، بدنی که حمل کننده ارزشها و تداعی کننده ویژگیهایی می باشد. بر این اساس به بررسی وجود دو ویژگی زیبایی و قدرت در بدن ورزشکاران پرداخته شده است، به این ترتیب که در مورد وجود عامل زیبایی در بدن ورزشکاران، بدن آنها با تصویر انسان آرمانی داوینچی مطابقت داده شده. این بررسی نشانگر عدم وجود نسبت طلایی دقیق در ابعاد پیکره دو ورزشکار مقایسه شده است. در مورد وجود عامل قدرت، ویژگی های دو قهرمان اسطوره ای هرکول و رستم با هم قیاس شده تا تصویر قدرت در ذهن کنشگر ترسیم شود. نتیجه آنکه تصویر قدرت در ذهن مخاطب به معنای زورمندی می باشد ولی می توان گفت که قدرت در مورد هر ورزشکار با توجه به تکنیک برجسته وی در رشته ورزشی اش تعریف می شود.در پایان نیز دو آگهی برای نمونه با رویکرد نشانه شناسانه تحلیل شده و آگهی هایی با حضور قهرمان ورزشی فرضی در کنار کالا طراحی شده است.

بررسی بصری نقوش دوره ی ایلامی آثار موجود در گنجینه ی موزه ی ملی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی و غیر دولتی نبی اکرم - دانشکده هنر 1391
  سلما حامدی حق   امید ابراهیم

ایلام که در تاریخ کشور ما به عنوان پلی از دوره پیش از تاریخ به دوره تاریخی محسوب می گردد، مهمترین و پر بها ترین اوراق فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ... کشور باستانی ما را پر نموده است، چرا که ضمن ابداع خط که خود به تنهایی گامی بزرگ در جهت آشنایی ما با ابعاد چند گانه حکومت 3000 ساله ایلام می باشد، اولین قومی است که حکومت مرکزی را در ایران پایه گذاری کرده است. اگر چه در سده اخیر، حفاری های کم و پراکنده باستان شناسی در جهت شناخت ابعاد گوناگون زندگی این قوم، اطلاعات کمی در اختیار ما می گذارد، اما همین تحقیقات و کاوش ها سبب شده است که این حکومت جایگاه واقعی خود را در تمدن کهن و درخشان کشور ما بازیابد. در این راستا ما نیز در صدد بررسی نقوش ایلامی با نگرشی بر مهرها و سفال های موجود در موزه ی ملی بر آمدیم. در این تحقیق که به شیوه توصیفی انجام شده و جمع آوری آن به روش کتابخانه ای بوده است به بررسی تعداد 75 نقش سفال و 35 مهر استوانه ای که دارای نقوش و صحنه های مربوط به دوره ایلام بودند پرداخته شد. نتایج این بررسی نشان داد نقوش بدست آمده مشتمل است بر نقوش آسمان، امواج‏ آب، جانوران شاخدار، گیاهان مختلف، کوه، پرندگان و نقوش هندسی، گاهی نقوش مظهری از فرشته باران‏ شد، گاهی شاخ خمیده نمایندهء ماه و زمانی نقوش برای‏ نگهداری از شرّ اهریمنان گردید. دریافتیم که ایلامیان دارای مذهبی بودند که طبق آن به خدایان متعدد اعتقاد داشتند. آنها خدایان را به صورت انسان (رب النوع و ربه النوع) تصور می نمودند و برای آنها سمبل هایی را در نظر می گرفتند. درپی این تحقیقات می توان اذعان داشت که نقوش مصور بر روی مهرها و سفالینه های ایلامی از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده مضاف براینکه ایلامیان توانسته اند اعتقادات مذهبی و هنر اسطوره پروری را تا حد زیادی به همسایگان خود انتقال دهند.

تاثیر گرافیک تجاری بر آمیزه های فرهنگی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1391
  مژگان باقرزاده مردانی   ایرج انواری

در زندگی امروزی، گرافیک به بخشی جدا نشدنی از تبلیغات (در همه نوع آن) تبدیل شده، وظیفه گرافیک و طراح گرافیک اجرای اهداف تبلیغاتی می باشد در راستای تحقق اهداف موسسات، سازمانها و ارگان هایی که سعی در رشد فرهنگ و عادت و در کوچکترین نوع آن ، تبلیغ یک کالای خاص ( که در نهایت تغییر عادت را حاصل می شود ) در جامعه دارند. تحقق این اهداف در گرو شناخت چگونگی کارکرد تبلیغات است. این که تبلیغات چه چیزی را، چگونه باید بیان کند تا به مخاطب مورد نظر برسدو تاثیر گذار باشد. بررسی ساختار پیام، قدم ابتدایی در شناخت گیرنده و فرستنده پیام است که بخش دوم این رساله مطالعه ای است بر این مقوله و اجزای تشکیل دهنده یک پیام شامل فرستننده، گیرنده، محتوای پیام، کانال ارسال پیام، زبان ارسال پیام که شرح و بسط آن گفته خواهد شد. پس از شناخت اجزا پیام لازم است شناختی نسبت به تبلیغات داشته باشیم تا بتوانیمآن را تمیز دهیم از سایر پیام هایی که در طول زندگی دریافت می داریم. همچنین تفاوت هایی که تبلیغات (به عنوان یک واحد آموزنده) و تعلیمات دارد و همچنین شباهت های آنان که نظام تبلیغ را از سایر فعالیتهای موسسات و دیگر اشکال ارتباط متمایز می کند. همچنین در فصل سوم اشاره ای شده به نقشی که آمار و تحقیقات در تاثیر گذاری تبلیغات و تضمین موفقیت برنامه های تبلیغی دارد. در قدم بعدی تبلیغات نظره هایی را شامل می شود که پس از تاثیر تحقیقات، باید به مطالعه مخاطب پرداخت که مخاطبین از چه دسته ای هستند ، گزینشگر هستند یا گزینش شده، سر سخت یا زود پذیرنده و هر گروه مخاطب پیام را در چه سطحی ، تخت تاثیر چه شرایطی می پذیرد. پذیرش پیام از سوی مخاطب به منزله تغییر عادت های فردی است که در قالب گسترده و جمعی تغییر باورهای اجتماعی را منجر می شود. این روند پذیرش به کلی تاثیر رسانه هاست بر جامعه که با به نمایش گذاشتن و تبلیغ الگوها و ارزش های جدید مخاطبین را قانع می کند تا فرهنگ جدیدی را بیاموزند. یادگیری نیز ویژگیهایی دارد و به شش گونه اصلی قابل تقسیم می باشد. رسانه ها با الگو قرار دادن یکی از این شش شیوه رفتار جدیدی را به مخاطبین می آموزند. همچنین رسانه ها قادر هستند تفکرات کلیشه ای را با شیوه های متفاوت تبلیغات در جامعه بقبولانند و این گونه ارزش های جمعی را تغییر دهند. روش های تبلیغاتی نیز به چند شیوه اصلی قابل تقسیم هستند که می توانند راهنمای تبلیغات چی ها باشند برای اقناع مخاطبین که در نهایت آن ها را ترغیب می کند به انجام رفتار مورد نظر سازمان ها و موسسات. برای ترغیب مخاطبین می توان از جاذبه های تبلیغات یا نیازهای مخاطب و عناصر خاص در تبلیغات استفاده کرد.جاذبه های تبلیغاتی شامل جاذبه منطقی، جاذبه احساسی، جاذبه خنده و طنز، جاذبه جنسی و جاذبه نوستالژیک می باشند کهه طراج خلاق باید بسته به نوع کالا یا پیامی که آن را تبلیغ می کند از جاذبه تبلیغات متناسب با هدف استفاده کند. مخاطبین نیازهایی دارند که با شناخت آنها و ایجاد ارتباط با آن نیازها می توان به هدف تبلیغاتی ( که تاثیر گذاری پیام است بر مخاطب) دست یافت. نیازهای اصلی مخاطبین شامل نیازهای زیستی، نیاز به امنیت یا ایمنی، نیاز به عشق و تعلق، نیازهای خود و خود شکوفایی می باشد. عناصری که مختص تبلیفات هستند و آن را از سایر اشکال ارتباط جدا می کنند عبارتند از عدم اعتماد مصرف کننده، تکرار، تنطیم و تولید پیام ها و به هم ریختگی و بی نظمی در محیط رقابتی. با شناخت همه این عناصر، تبلیغات زمانی اثر بخشی مطلوب خواهد داشت که مبلغ هدف و انگیزه و اعتقاد به موضوع تبلیغ داشته باشد، رفتارش را با اهداف تبلیغ هماهنگ کند و حتی در این راه از خود گذشتگی نشان دهد تا ایمان خود به درستی موضوع تبلیغ را ثابت کند. پذیرش پیام از سوی جامعه تغییر رفتار را موجب می شود و تغییر رفتار با گذشت زمان به تغییر فرهنگ می انجامد. اما طی این طریق چگونه است؟ تبلیغات با برنامه هایی که تکرار موضوع تبلیغ را به همراه دارند هر روزه صعی در اقناع ما دارند. تکرار تبلیغات پیام را برای مخاطب آشنا و قابل پذیرش می کند و همچنین با تکرار پیام فرصت فکر کردن از مهاطب گرفته می شود. در واقع زمانی که در طول یک روز یا یک هفته (یا هر بازه زمانی دیگر) به دفعات زیاد گینده با یک موضوع تبلیغاتی خاص روبرو می شود، فرصت و استدلال یابی که آیا این پیام درست است یا خیر از وی گرفته می شود . به این صورت تبلیغات تاثیر رمروزی در اقناع هر روزه افراد دارند. همچنین بررسی های روانشناسان تبلیغاتچی ها را یاری داده تا واقعیاتی را درباره تبلیغات مدرن بپذیرند و به مرحله اجرا بگذارند. واقعیاتی مانند این که استفاده از تصاویر کودکان ، حیوانات یا جاذبه های جنسی توجه مخاطب را نسبت به موضوع جلب می کند. استفاده از کلملتی مانند جدید، تازه، آسان یا بیان قیمت به شیوه های متفاوت، درک مخاطب را از دریافت اصل پیام به چالش می اندازدکه قدرت تفکر و تعقل را تا حد زیادی مغلوب می کند و جایگاهی که کالا نسبت به دید مشتری دارد، خریدار را ترغیب می کند به انتخاب نوعی مخصول از میان سایر رقبا. همچنین مبلغان دام هایی برای توجیه گری مخاطبین دارند که در فصل ششم مفصلا شرح چگونگی تاثیر این دام ها خواهد رفت. تاثیر گذاری و مقبولیت دام توجیه گری و واقعیات تبلیغاتی رابطه ای مستقیم دارند با روانشناسی و تبلیغات که هر یک از روش ها و نکته ها از نظر روانی چه تاثیری بر مخاطب دارند و مخاطبین در چه سطحی تغییر را قبول می کنند و پس از پذیرش برای تغییر په انگیزه هایی را خواهند داشت که بر این تغییر نظر استوار باشند تا به تغییر فرهنگ برسند. نکاتی که به اختصار می توان گفت عبارتند از مقبولیت مخاطب، درست طرح کردن موضوع تبلیغ، ایجاد تصویرهای ذهنی خوشایند مخاطب و پیروی از تصویرهای ذهنی که قبلا در ذهن مخاطبین شکل گرفته، تاثیری که می توان از مقایسه دو پیام مشابه داشت برای صدور رای به نفع پیام مورد نظر. پس از شناخت تمامی مراحل از ابتدای ساختار پیام تا چگونگی تاثیر روانی یک پیام بر مخاطبین، باید پیام را در قالبی ارائه داد که بیشترین بازخورد پذیرش را از سوی جامعه هدف داشته باشد. مبلیغین در این راه نیز شیوه هایی را آزمایش و اجرا کرده اند که موفقیت روند پذیرش را به همراه خواهد داشت. در طول فصل ششم شرح چگونگی تاثیر این دام ها برای توجیه و ترغیب مخاطبین خواهد رفت. مانند چگونگی هدایت بسته بندی ها در انتخاب مصرف کننده ها. البته علاوه بر معنی ابتدایی بسته بندی که شامل چگونگی پیکره و گرافیک یک کالا می شود، بسته بندی را می توان به اشخاص نیز نسبت داد. در واقع ارتباط گر نیز از ابتدایی که با مخاطب روبرو می شود مانند بسته بندی ای است که با نوع پوشش خود و شکل ظاهری اش به مخاطب می گوید که آیا می تواند وی را تایید کرد یا خیر. می توان در تبلیغات موضوع تبلیغ را طوری طراحی کرد که مخاطب خود دست به آفرینش پیامی بزند که در تایید اهداف پیام باشد و مورد قبول خودش نیز هست. گاهی مقبولیت از سوی مخاطب تاثیری بیشتر از رسانه ها خواهد داشت. آگهیهای تکرار شونده نیز موجب آشنایی پیام برای خاطب خواهند بود. حتی اگر موسسات یا تولید کننده ها حرف زیادی برای گفتن نداشته باشند می توانند با سرگرم کردم نخاطبین عنصر تکرار را به کار گیرند به نوعی که این تکرار خسته کننده هم نباشد. در بحث های تبلیغاتی گاه دیده می شود که مبلغ گفتاری یک سویه و بی وقفه ارائه می دهد. این شیوه فرصت تفکر را از مخاطب میگیرد و دائما پذیرش پیام توسط مخاطب را خواستار می شود. زمانی طرح پیام تبلیغاتی با ترساندن مخاطبین از عقوبت عدم پذیرش همراه می باشد و گاهی شرایط پذیرش را سخت می کنند تا مخاطب با حس کردن محدودیت خودش دست با انتخابی از روی علاقه بزند. چند شیوه دیگر نیز روند اقناع و پذیرش را ساده تر می کنند که شرح چگونگی تاثیر آن ها بر مخاطبین را در فصل ششم خواهیم خواند.

بررسی امور چاپ از ایده تا تحویل چگونه صورت می گیرد؟
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1390
  مریم حسین   امید ابراهیم

طراحان به ویژه طراحان گرافیک زمانی که از مراکز آموزشی فارغ التحصیل می شوند اطلاعات کمی در خصوص بازار کار و چگونگی وارد شدن به آن دارند و پس از ورود به این محیط بدلیل نداشتن اطلاعات کافی در زمینه نرم افزار های طراحی، چاپ و فرم بندی چاپی، در مرحله ایده پردازی به مسایلی که ممکن است در زمان اجرا و چاپ با آن روبرو شوند توجه چندانی نمی کنند.برای رسیدن به یک کار ایده ال کنار هم قرار گرفتن دید هنری، دانش علمی و امکانات از ملزومات محسوب میشود. چاپ همواره به دنبال یافتن راه های جدید برای تولید تصاویری مطابق خواسته طراحان است چاپ همانند زنجیری است که از اتصال حلقه های متعدد تشکیل شده است که هر یک از این حلقه ها برگرفته از گوشه ای از پیشرفت در این صنعت است پس طراح برای رسیدن به یک کار خلاق و ماندگار نیاز دارد که کاری با دقت زیاد ارائه دهد که این مهم با شناخت از تمام مراحل از ایده تا تحویل را شامل می شود، که در این پایان نامه به اختصار به ان می پردازم.

سواد بصری در آموزش و پرورش دوران معاصر
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1390
  سارا محمدیان رسنانی   امید ابراهیم

هدف از این پژوهش بر انگیختن علاقه به منظور استفاده بیشتر از تصاویر در آموزش و بهبود توسعه مهارت‏های تصویری یادگیرنده‏ها می‏باشد. فرضیه پژوهش: تأثیر استفاده از تصاویر در امر آموزش بر مهارت‏های دانش‏آموزان و انتقال مفاهیم آموزشی. خلاصه: پایه و اساس این پژوهش مفهوم سواد بصری است که به عنوان توانایی تفسیر کردن تصاویر به خوبی تولید آنها به منظور گفتگوی ایده‏ها و مفهوم‏ها، تعریف شده است. روش پژوهش: تحلیلی و تفسیری نتیجه‏گیری: پیشرفت تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی و نیز در دسترس بودن آنها، دانش‏آموزان را با حجم گسترده‏ای از پیام‏های تصویری رو به رو می‏سازد که به نوبه‏ی خود ضرورت آموزش سواد بصری را شدت می‏بخشد. استفاده از تکنیک‏های سواد بصری در توسعه‏ی برنامه‏های آموزشی، به ویژه گنجاندن وسایل کمک آموزشی تعاملی (interactive) در برنامه درسی، نه تنها با حذف جزئیات به ساده کردن پیام انتقالی کمک کرده، بلکه توانایی بیشتری در نشان دادن ساختار مطالب و ارتباط میان آنها دارد.

بررسی صفحه آرایی کتابهای ریاضی مقطع ابتدایی کشور آلمان،آمریکا،فرانسه
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1391
  مریم امیرشاهی   کامران افشار مهاجر

هدف های آموزشی در کشورهای مختلف جهان شباهت هایی به هم دارند، ولی مقایسه میزان موفقیت یکی نسبت به دیگری، پژوهشگران را به عوامل گوناگون و از آن جمله به فرهنگ آموزش و روش های موثر در فرآیند های یاددهی، یادگیری در این کشور ها متوجه می سازد. فرهنگ آموزش مانند هر فرهنگ دیگری در جنبه های مختلف زندگی ما، شامل عواملی است که در قالب سنت های رایج، مورد قبول واقع می شوند. یکی از آن عوامل، کتابهای درسی است که توسط کارشناسان خبره تهیه می گردد و همچنین ساختار امور آموزشی مانند ساعات تدریس و میزان آن و نیز روش های آموزشی است. بدیهی است که عوامل دیگر از جمله فرآیند های آموزشی ریاضی و نیز چگونگی روند یادگیری در حوزه مطالعاتی حاضر نمی گنجد و در این پژوهش فقط به ارائه مطالب آموزشی در مقطع ابتدایی، با توجه به چگونگی طراحی آن پرداخته می شود و به نقش نوع طراحی در بازتاب یادگیری تاکید بیشتری خواهد شد. هدف از آموزش ریاضی تنها پرورش نخبه ها و علاقمندان به ریاضی و یا افراد خاصی که می خواهند رشته ریاضی را در سطح دانشگاهی ادامه دهند نیست، بلکه در این برنامه، هدف از آموزش ریاضی، کاربردی نمودن آن در زندگی روزمره و در نتیجه بهتر زندگی کردن دانش آموزان است. بنابراین ارتباط ریاضیات با زندگی روزمره ، اهمیت کسب مهارت ریاضی، حل مسئله، رشد مهارت های تفکر، ارتباط برقرار کردن بین نمایش های مختلف ریاضی و تعبیر و تفسیر آنها، ارتباط بین ریاضی و سایر علوم، و در حالت کلی، به کارگیری مفاهیم ریاضی در محیط پیرامونی و تفسیر و تحلیل آنها از جمله هدف های اصلی این پژوهش می باشد. به همین منظور در رساندن مفاهیم و آموزش های ریاضی به دانش آموز، عنصر کتابهای درسی ریاضی مطرح است ،زیرا از عناصر اصلی در جهت آموزش می باشد. اگر کتاب درسی بچه ها را با نگاه یک طراح گرافیک به عنوان یک اثر هنری و گرافیکی بنگریم؛ آنگاه وظیفه ی اصلی یک اثر هنری، که همانا رساندن پیام به مخاطب و یا به نوعی رساندن پیام از دال به مدلول خود بدانیم، آنگاه به اهمیت موضوع فوق یعنی صفحه آرایی کتاب های درسی بیش از پیش پی می بریم. در کار تعلیمات تبلیغاتی، چون غرض " جلب توجه مخاطب" است، تصویر و نوای همراه پیام هر چه هیجان انگیز تر و موثرتر باشد، ثمربخش تر است. ولی آیا در کار تعلیمات تربیتی، با اینکه غرض برانگیختن علاقه مخاطب به محتوای آموختنی است، نوع برخورد باید همانگونه باشد؟ آیا اگر برای نوجوانان درس را با تصویر و رنگ و حتی نواهای جذاب همراه کنیم، جنبه سرگرمی و تفنن را بزرگتر نکرده ایم و اصالت ارزشی "عطش یادگیری" را کمتر نکرده ایم؟ این سوالی است که همچنان پیرامون آن بحث های تربیتی فراوانی است؛ ولی آنچه که مسلم است این است که ما با "محتوای آموزشی و انضباط یادگیری در دانش آموزان کاری نداریم، بحث ما پیرامون جاذبه ظاهری معلومات منتقل شده به کتاب های آموزشی است که مسلما اگر مخاطب را مجذوب کند، باعث افزایش محفوظات اطلاعاتی او و هضم و جذب سلولی این دریافت ها در وجود مخاطب می شود و این نیروی رشد دهنده ی کمی ، باعث افزایش نیروی کیفی آموزش می گردد. خلاء یادگیری های مخاطب را پر می کند و نظم فکری و رفتاری مخاطب را سمت می دهد و تربیت می کند، صرف نطر از این که به انباشت اطلاعات در ذهن مخاطب بیننده بیانجامد یا نینجامد؟"]1[ از طرفی نقش حواس مختلف در یادگیری متفاوت است. یافته های زیر این تفاوت را به خوبی نشان می دهد. " این یافته ها مشخص می کنند که در انسانی متعارف حدودا: 75? یادگیری از طریق کاربرد حس بینایی صورت می گیرد. 13? یادگیری از طریق کاربرد حس شنوایی صورت می گیرد. 6? یادگیری از طریق کاربرد حس لامسه صورت می گیرد. 3? یادگیری از طریق کاربرد حس بویایی صورت می گیرد. 3? یادگیری از طریق کاربرد حس چشایی صورت می گیرد." ]2[ ملاحظه می کنید که قسمت اعظم یادگیری انسان از طریق کاربرد حس بینایی صورت می گیرد؛ ولی متاسفانه در نظام آموزشی ما در تمام سطوح بیشترین اتکا به 13? حس شنوایی است و به تصویر و شکل عمدتا در یادگیری دراز مدت در ذهن مخاطب نقش می بندد، کمترین اهمیت داده شده است. کتاب های درسی نقش بسیار مهمی در جلب توجه دانش آموزان در جهت فراگیری دارد. تحقیقات روانشناسی یادگیری ثابت کرده است که طراحی هوشمندانه و جذاب یک صفحه آموزشی به تاثیرگذاری و به خاطر سپاری آن مطالب نه تنها کمک می کند، بلکه حس کنجکاوی و میل به دانش را در دانش آموز بالا می برد و زمینه های زیبا و دوست داشتنی از علم و دانش برای همیشه در ذهن جوان نقش می بندد، زمینه هایی که بیشتر با فرم و شکل همراه است نه با متن و محتوا. دسی وستادگری، از اندیشمندان علوم تربیتی معتقد است: "مطالب درسی اگر به گونه ای رمزگذاری، کدبندی و سازماندهی بصری شود، به پردازش اطلاعات در یادگیری و یادآوری کمک می کند."]2[ طراحی و صفحه آرایی کتاب های درسی نه تنها شامل همان قواعد و اصول و صفحه آرایی تمامی کتاب ها و مطبوعات است، بلکه به دلیل ویژگی آموزشی و درسی آن باید به عملکرد متن و تاکیدات آموزشی توجه ویژه شود و در واقع سازماندهی بصری تحت تاثیر مطالب آموزشی، کدبندی و ارزش گذاری شود. از این جهت طراحی کتاب های آموزشی بسیار مهم تر و با ارزش تر از سایر نمونه های چاپی دیگر است. "کتاب درسی از نقطه نظر محتوایی، یک ماده مکتوب و مشخصی است که بر اساس یک فرم خاص، با یک هدف کاملا مشخص، برای یک گروه سنی خاص، تهیه و تدوین می شود." ]3[ این کتاب ها انواع و اقسام مختلفی دارند. در کتاب درسی، یک نویسنده یا گروه مولفین برای رساندن پیامی خاص (محتوا) نیاز به طراحی (فرم، رمزگذاری بصری) دارند تا کتاب به عنوان یک رسانه عملکرد ارتباطی خود را به بهترین نحو انجام دهد.لزوم تاکید بر رسانه بودن کتاب از آن روست که طراحان (رمز گذاران بصری) باید اشراف کامل بر رسانه شناسی اثر خود داشته باشند و با توجه به رسانه شناسی اثر، تاثیر و تاثر کتاب درسی بر مخاطب سیال خود را درک کنند. سیال بودن مخاطب به این معنی است که دانش آموزان نسل نو شده و تغییر فضا ی روحی و فکری می دهند. بدیهی است که در اغلب موارد، کتاب های درسی نتوانسته اند پا به پای آنها پیش بروند و با حداقل موجبات کسالت و دل زدگی تحصیلی آنان را فراهم نیاورند. "شکل و محتوای کتاب های درسی نقش مهمی در تشویق دانش آموزان به خواندن دارند. اگر متن کتاب جذاب، دل انگیز، خواندنی و مطابق ذوق و سلیقه و سن و سال دانش آموزان باشد، برای خواندن کتاب در او ایجاد انگیزه و شور و شوق بیشتری می کند و در او این حس را به وجود می آورد که یک فیلم یا یک رمان می خواند و کتاب تبدیل به یک سرگرمی در ایام فراغت می شود. […] اگر کتاب های درسی سنگین، تکراری و غیر قابل فهم باشند و طبق ذوق و سلیقه ی دانش آموز تنطیم نشود، باعث می گردد تا وی از تحصیل فاصله گرفته و پایه تحصیلی او روز به روز ضعیف تر می شود. […] بنابراین ارتباط مستقیمی بین متن و شکل کتاب های درسی و افت یا ارتقاء تحصیلی دانش آموز وجود دارد."]4[ "کتب درسی به عنوان گسترده ترین رسانه آموزشی در بین نوجوانان و کودکان، در ایجاد فضای خلاق و تاثیرگذاری و ماندگاری مفاهیم آموزشی، سهم به سزایی داشته باشد، گرافیک کتاب های درسی می تواند به سه نکته اساسی در یادگیری خلاق کمک کند: 1. انتقال سریع مطالب درسی 2. جذاب بودن متن کتاب 3. عمیق شدن یادگیری در دانش آموزان"]5[ صفحات یک کتاب، از یک سلسله عناصر اولیه بصری تشکیل شده است .عناصر اولیه بصری در اساس کلیه پدیده های مرئی است ،که محدود و معین در صفحه دیده می شوند مانند نقطه، خط، شکل، جهت، رنگ، بافت، مقیاس، حرکت، کنتراست. این عناصر ماده خام تمام آثار بصری هستند که به شکل های مختلف با یکدیگر ترکیب و تلفیق می شوند. انتخاب این عناصر و شیوه تاکید بر برخی از آن ها در یک اثر بصری بستگی به ساخت و نوع زمینه یک اثر هنری دارد. چشم بین عناصر گوناگون یک صفحه مثل تیتر، نوشتار، تصویر، رنگ و ... در جهات مختلف در کل کمپوزیسیون دو صفحه روبروی هم می چرخد و در واقع نقاط تاکید و کانون تمرکز در یک صفحه را پیدا می کند. اگر این نقاط با اطلاعات آموزشی صفحه و محتوای آن متفاوت باشد، یا حتی باعث ضعیف شدن تاثیر مطالب آموزشی شود، در یادکیری اختلال ایجاد کند، در واقع کار ترکیب بندی و طراحی این دو صفحه دچار مشکل شده است و باید تغییر کند. در طراحی دو صفحه کتاب آموزشی توجه به محل قرار گیری نوشتار، تیتر، تصویر و یا هر حرکت گرافیکی که به محتوای کتاب مربوط می شود، موجب طبقه بندی اطلاعات از لحاظ اهمیت و در دسترس قرار گرفتن درست و به موقع آنها و یادگیری و یادسپاری در دانش آموز نیز می گردد.با توجه به این که محل قرارگیری نوشتار در صفحه از لحاظ بیان حس بصری و انتقال حس پیام به مخاطب نیز بسیار اهمیت دارد. با این مقدمه سعی در توضیح عناصر بصری به عنوان اجزای یک صفحه و چگونگی کاربردشان به کار رفته است، قابل ذکر است که این تعاریف تنها در محدوده صفحه آرایی کتاب های آموزشی برای کودکان مطرح شده اند و قصد تعریف همه جانبه این عناصر نبوده است. برای رسیدن به مفاهیم و درک مطالب گفته شده، در فصل اول ،هدف و انتخاب موضوع مورد بحث در نظر گرفته شده است. در فصل دوم ،در مورد رویکرد برنامه درسی ریاضی در دوره ابتدایی مختصری توضیح داده شده است. در فصل سوم مبانی و اصول صفحه آرایی و مبانی قوانین گشتالت مورد بررسی قرار گرفته، این و در فصل چهارم عملکرد مبانی ذکر شده در کتاب های ریاضی آلمان به طور مفصل تحلیل و بررسی گردیده و در پایان استنتاجی از چهار فصل ذکر شده، آمده است. به امید شروع فصلی نو جهت صفحه آرایی کتاب های درسی ریاضی که منجر به کاربردی نمودن آن تعلیمات به طور صحیح در رندگی روزمره دانش آموزان قرار گیرد.

ژان پل سارتر و پیکره های آلبرتو جاکومتی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1391
  امیر سرافرازیان   امیر دژاکام

پژوهش بر اگزیستانسیالیسم (وجودگرایی) که در اصل مبحثی فلسفی است. این مبحث در فلسفه قرن 19 به چشم می خورد و در قرن 20 وارد هنرهایی همچون نمایشنامه، درام، مجسمه سازی و نقاشی می شود. پژوهنده سعی بر توضیح این روند و چگونگی پیدایش این تفکر در آثار هنری همچون نمایشنامه های سارتر و نیز در فرم و مفهوم مجسمه های جاکومتی دارد. در غایت نتیجه این پژوهش در فرم، مفهوم و محتوای اثری از پژوهشگر که در غالب نمایش می باشد قابل ارائه است.

بررسی و تحلیل رنگ، نور و فضا در گرافیک محیطی داخل فروشگاه موادغذایی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1391
  مهدیه ناظم زاده گوکی   امید ابراهیم

موقعیت و وضعیت یک فروشگاه تاثیر زیادی در جذب مشتری دارد. نمای ظاهری فروشگاه چیدمان و استقرار مناسب کالاها، طراحی داخلی و خارجی، دسترسی آسان به بخش های مختلف، علائم راهنما، نور، تبلیغات و ... از جمله عواملی هستند که در مجموع، محیطی آرام و مناسب را فراهم آورده که به تبع آن مخاطب را بیش از پیش جذب خواهند نمود. یک فروشگاه خوب بدون استفاده از دانش گرافیک، هرگز به اعتبار و ارزش واقعی خود دست پیدا نمی کند. طراحی گرافیک در یک فروشگاه، ارتباط مستقیم با شخصیت معماری و دکور آن دارد و در جهت نیل به دو هدف متمایز صورت می پذیرد: هدف اول بر اساس حفظ و نگهداری و به نمایش گذاشتن جذاب کالاها استوار است و هدف دوم با نیازهای مشتری که به جنبه های اجتماعی خرید را شامل می شود سر و کار پیدا می کند. شامل مواردی است که به ایجاد تصور و ذهنیت خاص می انجامد. این ممکن است شامل جنبه های محیطی فروشگاه، حال و هوای خرید و یا بسته بندی کالاها یا نام فروشگاه باشد. زمانی که مشتری وارد فروشگـاه می شود، می خواهد بداند که بخش های مختلف فروشگاه، قفسه ها و ویترین های عرضه کننده کالا، پیام آور چه چیزی در مورد این فروشگاه می باشند. ایجاد جذابیت برای فروشگاه، با استفاده از تخصص و اندیشه طراحان، عامل مهمـــی در فراهم ساختن محیطی آرام بخش، جذاب و نشاط انگیــز می باشد. و طراحان محیطی با مطالعه عناصر بصری و شناسایی نیاز مراجعین نقش بسیار عمده ای در ساماندهی فروشگاه دارند.

نقش و تاثیر موشن گرافیک در رسانه های خبری
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1391
  حامد عزیزی   آناهیتا مقبلی

رتباطات وارتباط متقابل همیشه یکی از دغدغه های بشر در همه ی عصر ها بوده است.در قرون اخیر رسانه ها و مطبوعات همیشه در صدد ارتباطی مفهومی و معنایی با تکیه بر تصویر بر مخاطب بوده اند.و کوشیده اند تا با راه حلی ارتباط خود را با مخاطب در جای جای پهنای گیتی حفظ نموده وروز بروز محکم ترو وسیع تر نمایند.حال سوال مطرح شده اینجاست که بشر قرن 21 برای ارتباطی سریع وبا انتقال درست مفهوم، از چه راهکارهایی بهره می برد تا با ساختن بستری رسانه ای،همه ی سلیقه ها و مخاطبان خود را راضی و هم سو با فکر خود کند؟ اهمیت موضوع تحقیق ازآنجا نشات می گیرد که در جهان امروز بدون گرافیک و گرافیک متحرک نمی توان زندگی کرد.از ان جهت که رسانه هاو مطبوعات وهمه ی ساختار رسانه ای بر این تلاش اندتا از طریق گرافیک و گرافیک متحرک(موشن گرافیک)اهداف خود را که همانا جذب سلیقه مخاطب،جهت دادن به فکر مخاطبان رسانه،و حتی ساخت یک هنجار برای تعیین روش زندگی مخاطب خود نیز می باشد، مورد اهمیت بوده واین اهداف از طریق کلام و ادغام تصویر و گرافیک متحرک در چنین عصری امکان پذیر است.این تحقیق می کوشد تا شناختی از گرافیک متحرک به مخاطب دهد و پیرامون ساختار شکل گیری،انواع واستفاده ی بهینه از آن در رسانه و رسانه های خبری نیز به بررسی و تحقیق بپردازد.و نقش و تاثیری که گرافیک متحرک(موشن گرافیک) بر دنیای رسانه و مخاطب گذاشته است را مورد بررسی و تحلیل قرار می ده

بررسی تصویرگری بیان گر در خلق پوسترهای آلخاندرو ماگایانس
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1391
  سارا شمسی   محمد هادی دانش

مکزیکی بودن باید بسیار جالب باشد زیرا مکزیک جایی است که چیزی را دفع نمی کند. در آن جا هر نوع تاثیر خارجی پذیرفته می شود و به دلایل ناشناخته ای این تاثیرات هویت قوی مکزیکی را از بین نمی برند. آنها اندوخته و به فرهنگ محلی اضافه می شوند تا با یکدیگر زندگی کنند. مکزیکی ها وارث یکی از پیشرفته ترین فرهنگهای سرخپوستی در سراسر قارهی آمریکا هستند. آزتکها و مایاها، دو تمدنی که غنی در تصاویر شگفت انگیزند و مجذوب مرگ در مفاهیم پیدایش و تکامل جهان. این مجذوبیت در عین حال شوخی و طنز را همراه خود دارد که به بخشی از فرهنگ واقعی آنها تبدیل شده است. آنها وارث فرهنگ خرافات کاتولیکی، تابوها، تصویرها و نمادها هستند. خرافاتی که به فرهنگ آنها تحمیل نشده، بلکه اضافه شده است.

کارکرد تصویر سازی متحرک و انیمیشن در موزیک ویدئو
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1392
  اشکان رهگذر   امید ابراهیم

دراین پژوهش مطالعه ای در مورد چگونگی تولید موزیک ویدئو و کاربرد آن صورت گرفته است، همچنین مطالعاتی در مورد ورود انیمیشن و تصویر سازی در این هنر صنعت و کاربرد آن نیز انجام شده است، به این صورت که تاریخچه ای از اولین نمونه های موزیک ویدئو تا دوران مدرن این هنر،صنعت مطرح می شود همچنین این پژوهش اهمیت موزیک ویدئو به عنوان یک رسانه که خط وصل رسانه ای کاملا هنری و در عین حال تبلیغی را ایجاد می کند توضیح داده می شود .همچنین با مشاهده ای عمیق تر در می یابیم که چگونه موزیک ویدئو می تواند باعث ور شکسته شدن کمپانی های پخش کننده موسیقی و هعمچنین میلیاردر شدن خواننده ها و کمپالنی ها می شود، در کنار این موضوع کاربرد انیمیشن و تصویر سازی متحرک در موزیک ویدئو اهمیت دو چندانی پیدا کرده است به گونه ای که در بسیاری از موارد خواننده های و کمپانی ها از این تکنیک ها به عنوان مولفه ای برای معرفی یک گروه موسیقی و یا یک موسیقی خاص استفاده می کنند. این پژوهش سعی د ارد تا با نگاهی تجربی به کارکرد انیمیشن و موزیک ویدئو در این هنر،صنعت بپردازد. این پژوهش به صورت تحقیق به صورت میدانی و کتابخانه و بعد از عبور از تجربیات و دیدگاه پژوهنده به تالیف رسیده است.

بررسی نقوش سکه های ساسانی (موزه آذربایجان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی و غیر دولتی نبی اکرم - دانشکده هنر 1391
  فرشته معتمد   امید ابراهیم

در این نوشتار به بررسی نقوش سکه در دوره ساسانی پرداخته شده است. در بین یادبودهای دوران ساسانی سکه یکی از مهمترین منابع به شمار می آید. می توان به کمک نقوش سکه سبک و فن، نام و توالی پادشاهان، باورها، اعتقادات، هنر، اوضاع سیاسی و اجتماعی این دوره را شناسایی کرد. در حقیقت می توان گفت سکه ها در هر دوره تاریخی زبان نمادین آن دوره بوده اند. در این تحقیق نقوش سکه های ساسانی، از نظر ترکیب بندی، ویژگی های بصری و جزئیات بررسی و تحلیل شده و علاوه بر مشخصه های اصلی و ثابت، چندین وجه مهم در این نقوش دیده می شود که در حقیقت شاخصه های متفاوت آن دوره پادشاهی می باشد. مهارت در نمایاندن صورت به حالت نیم رخ و در برخی مواقع تمام رخ، ارائه دقیق و ظریف جزئیات صورت زیورآلات و لباس ها، ترکیب نوشتار در کنار تصویر و تنوع در به تصویر کشیدن تاج شاهان ساسانی که خودنوآوری هوشیارانه این دوره تاریخی بوده است. با بررسی بیشتر می توان همه پادشاهان این دوره را شناسایی کرد. هنرمندان در این دوره سعی کردند سبکی تجسمی و تصویری با ماهیت شرقی را به تصویر بکشند. از دیگر مواردی که مورد بررسی قرار گرفته، کاربرد این نقوش می باشد تا بتوان از این نقوش در مناسب ترین شیوه طراحی در قالب اطلاعات بصری بهره بیشتری برد. دسته بندی و کاربرد این اطلاعات با توجه به تناسب استفاده از این داده های تصویری متفاوت می باشد. در برخی مواقع این روش اطلاع رسانی (اینفوگرافی) در قالب علائم، اعداد و ارقام، نقشه و خط سیر تاریخی ارائه شده و یا گاهی به شیوه تصویری و در خدمت هدفی معین در قالب پوستر، نرم افزار و مرکز اطلاع رسانی در فضای موزه شکل می گیرد، که در این روش ذخیره اطلاعات به شکل بصری بوده و در ذهن مخاطب ماندگارتر می باشد. در قسمت پروژه عملی به ارائه و بیان داده های تصویری با استفاده از نقوش سکه های ساسانی پرداخته شده است.

خودکاوی زیرنگاه تصویر با رویکرد نشانه شناسی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1393
  سهیلا طیبی   امید ابراهیم

این پژوهش به روش کتابخانه ای صورت گرفته است و هدف از آن، بررسی، شناخت و خودکاوی هنرمند و بازآفرینی تصاویر برگرفته از رویا و کنکاش و پژوهش فردی است. و در فصل اول آن به بررسی ضمیرناخودآگاه و خودآگاه و جنبه های مختلف روان انسان پرداخته است. در فصل دوم به شناخت کلمه "خودکاوی" ، ویژگی های آن و دلایل مفید بودن این عمل برای هنرمند پرداخته شده است. در فصل سوم به یکی از محصولات ضمیرناخودآگاه که همان خواب است پرداخته شده است. فصل چهارم درباره اثر هنری و زبان رویا و مشترکات آن صحبت شده است. فصل پنجم بروز اثر هنری در نتیجه رویا مورد بررسی قرار گرفته است. در این فصل همچنین خودنگاره که به نوعی جنبه روانی برای هنرمند دارد نیز توضیح داده شده-است. فصل ششم شامل کارهای عملی و تصاویر پروژه عملی می باشد. نتیجه گیری به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که پرداختن به خویشتن برای یک هنرمند امری است ضروری زیرا سبب ایجاد آثار هنری ارزشمند و قابل تأمل می گردد. نگاه روانشناسانه به تصویر و دریافت نشانه های برآمده از آن در جهت شناخت بهتر تصویراز نتایج حاصل از این پژوهش است.

بررسی و مقایسه کمپین تبلیغاتی بانک های خارجی با بانک های داخلی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1393
  سلمان گلریز   امید ابراهیم

در این تحقیق به ذکر گوشه ای از مسائل پیرامون مبحث کمپین های تبلیغاتی با تاکید بر بانک های خارجی و همچنین برخی از بانک های ایرانی پرداخته شده است. در فصل دوم مبانی نظری و مفاهیمی مانند تبلیغات و کمپین تبلیغاتی توضیح داده شده و سپس به بررسی نحوه اداره یک برنامه تبلیغاتی که در واقع همان 5m معروف بین اساتید بازاریابی و تبلیغات است پرداخته می شود. سپس در ادامه نگاهی به نحوه اجرای یک برنامه تبلیغاتی موفق خواهیم داشت که طی آن هدف تبلیغ، گروه خلاقیت و... مورد بررسی قرار خواهد گرفت، و از آنجایی که اجرای خود کمپین تبلیغاتی بر پایه و محور خلاقیت صورت می پذیرد، سعی کرده ایم اجزا و مصادیقی که یک کمپین تبلیغاتی ممکن است توسط آن اجرا گردد را گرد آورده و برای آن مصادیق، شاهد مثال های عینی از بانک های مطرح خارجی مانند hsbc،db و برخی از بانک های ایرانی ذکر کنیم و به نقد و بررسی آن ها بپردازیم و در انتها بعد از بررسی تعدادی از کمپین های تبلیغاتی بانک های ایرانی به عنوان نتیجه گیری راهکارهایی را برای اجرای بهتر یک کمپین تبلیغاتی مطرح می نماییم.

عنوان : اصول و طراحی پوسترهای کمک آموزشی برای ناشنوایان
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1393
  سید مهدی سیدعسگری   امید ابراهیم

1. هدف پژوهش: اصول و طراحی پوسترهای کمک آموزشی برای ناشنوایان است . 2. روش های طراحی یک پوستر: بیان مسئله و هدف ها و نحوه ارتباط پوستر و نقش و کاربردهای پوستر در ارتباط با ناشنوایان . 3. ابزارهای طراحی: طراحی دست آزاد – روشهای آموزشی استاد باغچه بان . 4. آموزش و وسایل کمک آموزش برای ناشنوایان: استفاده از حرکات دست و لب خوانی از ابزارهای حساس و مهم در آموزش برای ناشنوایان می باشد . 5. روش پژوهش: روش استادی و کتابخانه ای . 6. نتیجه گیری: رسانه ها و وسایل آموزشی نمی توانند در فرایند آموزش تاثیر مثبتی داشته باشند توجه به نکاتی که به واسطه آن فراگیران بتوانند با رسانه ها و وسایل آموزشی، ارتباط و تعامل داشته باشند. رعایت اصول و قواعد طراحی و ترکیب بندی در تولید انواع مواد آموزشی نیز می تواند به این امر کمک کند زبان اشاره نیز باعث انزوای ناشنوا جدا شدن از جامعه پیرامون خود را به دنبال داشته و فقط نیازهای ارتباطی آنها تأمین می نماید ولی در سرعت دادن به کلام و یاد دادن تلفظ صحیح و تقویت گفتار در ناشنوایان آنها را در موقعیت بهتری قرار می دهد و فرصت های جدیدی را برایشان فراهم می سازد .

بررسی تصویری نگاره های جانوری اساطیری ایران در دوره ی ساسانیان
thesis موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی و غیر دولتی نبی اکرم (ص) - دانشکده هنر 1391
  زینب ذاکری   منیژه باقری

در پژوهش حاضر، از روش توصیفی در تحقیق و جمع آوری اطلاعات به شیوه ی کتابخانه ای استفاده شده است؛ سعی بر این است با مطالعه نگاره های جانوری اسطوره ای دوره ی ساسانیان، به مفاهیم نمادین و جنبه های ارتباط بصری ای که این نقوش در زمان خود داشته اند، بپردازیم. بدین ترتیب در هنرهای تزئینی، نقش مایه های جانورانی چون گاو، گراز، اسب، قوچ و خروس و گیاهانی از جمله انار، نخل و لاله، از نظر فرهنگی، اقتصادی و مذهبی بسیار حائز اهمیت اند. گذشته از این، آنها تجلی نویدها و نعمت های زندگی هستند که به شکل استعاره های بصری بیان شده اند.

تأثیرات ارتباطات تصویری مناسب در ایجاد و حفظ امنیت محیط
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1394
  نرگس صداقت   امید ابراهیم

با گسترش زندگی ماشینی و افزایش روز افزون ترافیک در خیابان ها و جاده ها در نیم قرن اخیر، در میان کاربران معابر شهری، عابران پیاده به عنوان آسیب پذیر ترین گروه ها محسوب می شوند که در معرض خطرات زیادی می باشند. بنابراین توجه، تأمین و افزایش ایمنی این دسته از شهروندان از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است و همواره یکی از دغدغه های مدیران شهری می باشد. تحقیقات نشان می دهد که بهبود تجهیزات ایمنی عابر پیاده به خصوص در گذرگاه های عرضی تأثیر بسزایی در افزایش ایمنی و کاهش تصادفات عابران دارد. خط کشی خیابان ها و جاده ها از عناصر اصلی هر اقدام پیشگیرانه است. خط کشی روشی ارزان قیمت برای ارائه اطلاعات به کاربران معابر است. بر این اساس سعی بر آن است که با ارائه طرح های جدید خط کشی عابر پیاده به منظور ترغیب و تشویق عابران در استفاده از خط کشی ها، ایمنی آنها را افزایش داد. در این پژوهش نمونه هایی از طرح های جدید خط کشی در بندرعباس اجرا شده است. با مطالعه موردی به صورت تهیه پرسش نامه و جمع آوری اطلاعات آماری از عابرین پیاده و مسئولین شهری در خصوص تأثیرات خط کشی های صورت گرفته، میزان اثر گذاری طرح و رنگ آنها در عبور عابرین از روی خط کشی ها و همچنین تأثیر آنها در زیباسازی فضای شهری مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده مشاهده گردید وجود خطکشی ها در محل های پررفت وآمد ازعرض خیابان،لازم وضروری است که با توجه به شرایط خاص محیطی و آب و هوایی، ایمن ترین عامل برای عبور ازعرض خیابان می باشد. باتوجه به داده های آماری،تنوع رنگ و طرح،عامل مهمی در تشویق افراد برای عبور از گذرکاه های عرضی می باشد. استفاده ازطرح های متنوع خطکشی با رنگ های مختلف باعث تحریک عابری نبر استفاده ازاین گذرگاه ها میگردد. اینطرح هاعلاوه بر فرهنگ سازی، تشویق کودکان در استفاده ازخطکشی عابرپیاده هنگام عبور از عرض خیابان، در زیبایی منظر شهری نیز نقش قابل توجهی دارند.