نام پژوهشگر: سیدمحمد اعرابی
علیرضا بوشهری سیدمحمد اعرابی
براساس ادبیات مدیریت و بویژه ادبیات مدیریت تکنولوژی، موفقیت بنگاه ها به هماهنگی (یکپارچگی ) استراتژی تکنولوژی با استراتژی های بنگاه و کسب و کار بستگی دارد. اما سوالی که مطرح می شود این است که این هماهنگی چگونه برقرار می شود؟بر اساس نظریه نقاط مرجع استراتژیک، سازمانها می توانند نقاط مرجعی را برای هماهنگی انتخاب و آنگاه عناصر و سیستم های خود را با آن هماهنگ نمایند. باتوجه به این نظریه، درصورتیکه استراتژی ها براساس نقاط مرجع استراتژیک یکسانی طراحی و اجرا شوند می توان انتظار داشت که با یکدیگر هماهنگ باشند. در این تحقیق میزان کنترل (انعطاف پذیری) موجود در بنگاه و میزان توجه بنگاه به محیط بیرون (محیط درون) به عنوان نقاط مرجع استراتژیک انتخاب شدند و این فرضیه مطرح گردید که هماهنگی استراتژی های تکنولوژی و بنگاه حول این نقاط مرجع می تواند به عملکرد بالاتر بنگاه منجر شود. این فرضیه از طریق پیمایش در 78بنگاه دفاعی مورد بررسی قرارگرفت و مشخص شد که انواع خاصی از هماهنگی بین استراتژی تکنولوژی و استراتژی بنگاه با عملکرد بالاتری همراه است. به علاوه، این فرضیه که هماهنگی بین استراتژی بنگاه و استراتژی های جزئی تکنولوژی (انتخاب، اکتساب و بهره برداری) با عملکرد بالاتری همراه است نیز به آزمون نهاده شد و مشخص گردید که بین عملکرد بنگاهها ومیزان این نوع هماهنگی همبستگی و رابطه خطی وجود دارد.
محمد اسکندری سیدمحمد اعرابی
رساله حاضر به مفهوم هماهنگی در استراتژی های نوآوری می پردازد. در رساله به مفهوم نوآوری، استراتژی نوآوری، انواع استراتژی نوآوری در دو شاخه محصول و فرآیند و مفهوم هماهنگی پرداخته شده و ضمن ارائه الگوی هماهنگی استراتژی های نوآوری محصول و فرآیند، توجیه منطقی (قیاسی) این الگو بیان شده است. این تحقیق با این پیش فرض اصلی انجام شده است که هماهنگی در تمام شوون مدیریت باعث عملکرد بهتر سازمانی می شود. در حوزه نوآوری نیز لازم است این هماهنگی به نوعی تعریف شود. برای تعریف این هماهنگی نیاز به اجزای هماهنگی و مبنای هماهنگی است. اجزای هماهنگی در این تحقیق، دو حوزه نوآوری محصول و فرآیند و مبنای هماهنگی نیز چارچوب ارزشهای رقیب (cvf) دانسته شده است. به بیان دیگر، انواع استراتژی های نوآوری محصول لازم است استراتژی های نوآوری فرآیند هماهنگ با خود را داشته باشد که این تحقیق الگوی این هماهنگی را براساس چارچوب ارزشهای رقیب پیشنهاد می نماید. با این پیش فرضها و مفروضات، الگوی هماهنگی میان استراتژی های نوآوری محصول و فرآیند بر مبنای چارچوب ارزشهای رقیب پیشنهاد شده است. در بخش تحلیل آماری این رساله، الگوی پیشنهادی بر اساس رابطه میان میزان هماهنگی و عملکرد شرکتها در جامعه آماری مد نظر تحقیق مورد آزمون قرار گرفته است. آنگاه عملکرد به عنوان تابعی از هماهنگی میان نوآوری های محصول و فرآیند در قالب یک مدل رگرسیونی پیشنهاد گردیده است تا بتواند رابطه ریاضی عملکرد با هماهنگی میان استراتژی های نوآوری را بهتر نشان دهد. در نهایت بر اساس نتایج حاصله آماری، نتایج تئوریک به همراه پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی ارائه گردیده است.
سعیده امیدی محمود ساعتچی
در مطالعات و تحقیقات مدیریت در جهان به ویژه در مدیریت منابع انسانی همواره بر نقش کلیدی کارکنان شایسته، با استعداد و توانمند در موفقیت سازمان ها تأکید شده است به گونه ای که تلاش بسیار زیاد مدیران سازمان ها در پیشی گرفتن از یکدیگر به منظور جذب و بکار گیری این افراد، جنگ استعداد نامیده شده است. امروزه مدیریت استعدادها یکی از مهم ترین اهداف استراتژیک سازمان ها است و برای کسب موفقیت و بقای آن ها ضروری می باشد. بخش مهمی از مدیریت استعدادها مربوط به حفظ و نگهداری کارکنان با استعداد در سازمان یعنی ایجاد ثروت انسانی می باشد. هدف از این تحقیق یافتن راه حلی سازمان محور برای جلوگیری از خروج از خدمت منابع انسانی توانمند و شایسته از سازمان ها از طریق تبیین الگویی برای شناسایی ماهیت عناصر سازمانی (شامل رهبری، ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی، استراتژی سازمانی ) موثردر ایجاد ثروت انسانی در صنعت گردشگری بود. محقق با استفاده از روش تحقیق ترکیبی در ابتدا با استفاده از تحقیق کیفی- روش نظریه بنیانی از طریق مصاحبه به جمع آوری داده ها پرداخته، سپس بر اساس یافته های تحقیق کیفی، پرسشنامه تدوین شد تا از این طریق، نتایج بدست آمده از تحقیق کیفی مورد آزمون مجدد قرار گیردکه تحلیل یافته های تحقیق کمّی نیزاز طریق مدل معادلات ساختاری- تحلیل عاملی تاییدی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل شرکت ها و سازمان های فعال در صنعت گردشگری در شهر تهران بود. نتیجه نهایی تحقیق کیفی مبین این بود که ساختارسازمانی(زیستی/پویا)، فرهنگ سازمانی (قومی/ادهوکراسی)، رهبری(مشارکتی/تفویضی)، استراتژی سازمانی(متمرکز/متمایز) در ایجاد ثروت انسانی موثرند. علاوه بر عناصر سازمانی فوق الذکر، مولفه استراتژی منابع انسانی شناسایی شد که انواع موثر آن در ایجاد ثروت انسانی عبارت از پدرانه / متعهدانه بود. همچنین نتایج نهایی تحقیق ترکیبی، حاکی از عدم تأیید عنصر استراتژی سازمانی و تأیید مابقی عناصر سازمانی همراه با استراتژی منابع انسانی پدرانه/ متعهدانه بود.