نام پژوهشگر: ناصرالدین حسن زاده
زینب یوسفی ناصرالدین حسن زاده
یکی از مباحث بسیار مهم و ارزشمند کلامی و فلسفی، بحث فطرت است. انسان این اعجوبه ی خلقت، بر فطرت آفریده شده و سرشتی روحانی و معنوی دارد. ارتباط این دو مقوله ی عظیم آفرینش، رابطه ی معناداری است که ما را به تأمّل و تعمّق فراوانی وا می دارد. در این پژوهش، بر تبیین ویژگی ها، متعلّقات و مصادیق امور فطری و بررسی مجموعه ی معارف دین و سرانجام تأثیر عمیق آن در تعالی انسان پافشاری شده است. عمده ی بحث های این رساله مبتنی بر نظریه های حکمت متعالیه است که دارای آراء برتر تئوریک در خصوص فطرت و نیز ارتباط آن با تعالی روحی انسان می باشد. به ویژه در سراسر این پژوهش، استناد ما- بیشتر- به نظرات دو اندیشمند وارسته ی معاصر(شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی)در تبیین موضوعات مورد بحث می باشد، از آن جهت که آثار آنان در موضوع این تحقیق، در دسترس تر و آرای ایشان به روزتر و قابل فهم تر برای دانش پژوهان بوده است. هدف اصلی این رساله، پس از بررسی مباحث مربوط به اثبات مبدأ و معاد در موضوع فطرت، با استناد به آیات قرآن وروایات اسلامی، نقش آن در تعالی انسان، از دیدگاه اندیشمندان یاد شده می باشد. برای انجام آن، تحقیق جامعی در معنای لغوی و اصطلاحی فطرت صورت گرفته و از منظر قرآن و روایات به نتایج قابل قبولی دست یافته است. در قسمتی از مقاله به تفاوت ها و شباهت های معنای واژه فطرت با وا ژه هایی چون غریزه، طبع، صبغه و حنیف پرداخته و ویژگی های امور فطری و نقش فطرت را در تربیت و هدایت انسان روشن ساخته است. این تحقیق بر اساس روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع و گردآوری اطلاعات و فیش برداری، همراه تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده انجام شده و آنگاه با روش توصیفی تدوین و نگارش یافته است
ندا امینی ناصرالدین حسن زاده
هدف این پایان نامه بررسی اصول ومبانی نفس بارویکردفلسفی وروان شناسی می باشد. آنچه از انسان شناسی دراین جامقصود است،تنهابخشی ازیک اشتیاق ذاتی ودرونی برای روشن شدن جایگاه واهمیت شناسایی انسان کامل که به عنوان یک الگو،به بررسی انسان مطلوب وایده آل در مکاتب روان شناسی وآراءصدرالمتألهین می پردازد. تردیدی نیست که انسان صادق وراستین همان انسانی است که درحدودوتوانایی هایش نفس خودراشناسایی کرده است؛چنانکه انسان به مثابه موجوداندیشنده وصاحب شعور،آن گونه شأنی داردکه می تواند،به درجه ای ازبقاء نفس برسدکه تمامی موجودات غیبی ابزاری برای ذات او باشندووجودش غایت خلقت قرار گیرد. پژوهش حاضر پیرامون مفهوم نفس وملاحظات روان شناختی آن ازدیدگاه ملاصدرا،وتئوری های انسان گرایانه آبراهام مزلووکارل راجرزبدلیل تمرکز برخودواقعی انسان هامی باشد. برای روشن شدن نظرملاصدرادرمورد نفس وحقیقت آن ونیزنسبت آن با بدن،نخست لازم است نفس تعریف شود،سپس وجودوتجرّدآن به اجمال اثبات می شود،آن گاه ازنسبت نفس با قوایش ونیزارتباط آن باسایرساحتهای وجودی درانسان سخن به میان می آید. بنابراین اگربنا داشته باشیم که نفس انسان را بارویکردروان شناسی موردتحقیق قراردهیم،ناگزیرخواهیم بودبه آخرین تکیه گاه آن توجه کنیم، که بازهم«خودواقعی»انسان هاست. زیرا خودشناسی آغاز خداشناسی، وبه عنوان راهی جهت دستیابی به سعادت وخدایی شدن است.
طوبی سهرابیان ناصرالدین حسن زاده
این تحقیق در چهار فصل ارائه گردیده است . فصل اول آن کلیات تحقیق و مفهوم شناسی است که در آن به بررسی اهداف و ضرورت ها تحقیق در مورد مسأله ی نظام احسن پرداخته ایم و سوالاتی مطرح نموده و و فرضیاتی در پاسخ به آن ها بیان کرده ایم هم چنین در این فصل ، مفهوم واژه های کلیدی به صورت اختصار بررسی شده و پیشینه تاریخی این موضوع در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب مورد کنکاش قرار گرفته است . فصل دوم به بیان آراء و استدلال های ملاصدرا در این خصوص با توجه به سه صفت از صفات حق تعالی یعنی « علم ، قدرت و حکمت » اختصاص یافته است و در فصل سوم نظرات لایب نیتس را مبنی بر این که جهان فعلی بهترین جهان ممکن است ، باتوجه به اصول فلسفه وی که یکی از مهم ترین آن ها اصل « هماهنگی پیشین بنیاد » است ، تجزیه و تحلیل نموده ایم . در فصل چهارم این پایان نامه نظرات ملاصدرا و لایب نیتس را با هم مقایسه نموده و نقاط ضعف و قوت آن ها همراه با نظر نگارنده بیان نموده ودرانتها کاستی های این تحقیق از دید محقق بیان شده است .
حسن فلسفی طلب جمال سروش
انسان مداری (انسان دوستی) در محیطی فعلی جهان ندایی است که از همه نقاط به گوش می رسد ، همه جا صحبت از حقوق انسانی می شود بی آنکه حتی خود این جمله تحلیل شود که آیا اساسا چیزی به عنوان " حقوق انسان " معنا دارد ؟ در جهانی که انسان معیار باشد آیا می توان حتی یک فعل یا حتی یک گزاره که موافق طبع همه انسان ها باشد به دست آورد ؟ می توان همه دست آوردهای انسان مداری رادر چند جمله خلاصه کرد و همه آن کتب عظیم انسان دوستی را در یک دفترچه پنجاه صفحه ای بیان کرد : " انسان آزاد است " ، " انسان باید بتواند تعیینات دینی ، قومی ، مذهبی ، ملی و غیر ه ... خود را کنار بگذارد و زیر سایه لفظِ وجود بدون ماهیت جمع شود ، به ساخت ارزش ها بپردازد و طرحی نو دراندازد ." سارتر و ابن عربی به عنوان مرجع این قبیل تزها و نظریه ها نگرش های متافیزیکی و فلسفی دارند ، تحلیل نظریات این دو متفکر در" زیست جهان اکنون " حیاتی است چراکه انسان موضوع اساسی پژوهش این دو بوده است یکی در قبال محیط و فضای دینی به این کار اشتغال داشته و دیگری در محیطی الحادی به این موضوع پرداخته است. مرزبندی دقیق و تحلیل درستِ دستاوردهای سارتر و ابن عربی ، نگاهی واقع بینانه براساس "هندسه شناخت " به شباهت ها وتفاوت های نظریات این دو می تواند رهگشای مشکلات بیشمار انسان امروز باشد.