این تحقیق با هدف بررسی رابطه بین عزت نفس جنسی و تاب آوری با سلامت روان در زنان نابارور تهران در مراکز منتخب شهر تهران انجام گرفته است. روش تحقیق به صورت توصیفی همبستگی و با استفاده از پرسشنامه عزت نفس جنسی زینا و شوارز و تاب آوری کونور دیویدسون و سلامت روانی (ghq) بر روی 130 زن نابارور انجام شد که به روش نمونه گیری در دسترس از بین مراجعین به مراکز درمان ناباروری میرزا کوچک خان ، دبیر اشرافی، کوثر انتخاب شدند. در این پژوهش برای تحلیل داده ها از روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل رگرسیون چند متغیره همزمان، آزمون تی گروههای مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه) استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که بین عزت نفس جنسی با تاب آوری رابطه مثبت و معنا دار و با سلامت روان رابطه منفی و معنا دار وجود دارد و همچنین بین ابعاد عزت نفس جنسی (بعد مهارت و تجربه، جذابیت، کنترل، قضاوت اخلاقی، انطباق پذیری) با تاب آوری رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین ابعاد عزت نفس جنسی (بعد مهارت و تجربه، جذابیت، کنترل، قضاوت اخلاقی، انطباق پذیری) با سلامت روان نیز رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بین ابعاد سلامت روان (نشانه های اضطرابی، کارکرد اجتماعی و نشانه های افسردگی) با تاب آوری رابطه منفی و معنادار وجود دارد. همچنین بعد جذابیت و متغیر تاب آوری قدرت پیش بینی کنندگی سلامت روان در زوجین نابارور را نشان داد. همینطور میانگین عزت نفس جنسی زنان نابارور شاغل بالاتر از زنان نابارور خانه دار می باشد و مدت زمان ازدواج تفاوت معناداری بر روی متغیرهای سلامت روان و تاب آوری و عزت نفس جنسی ایجاد نکرده است.

چکیده هدف کلی این تحقیق تبیین پیش بینی ابعاد حمایت فردی (خوپنداره، عزت نفس) و سبک زندگی بر ابعاد بهزیستی روانشناختی (هدف در زندگی، روابط مثبت، پذیرش خود، ....) بازنشستگان می باشد. شرکت کنندگان این تحقیق شامل 350 نفر زن و مرد که با محدوده سنی 55-65 سال که از این تعداد 175 نفر زن و 175 نفر مرد بازنشسته بودند. که از طریق پرسش نامه های سبک زندگی، حمایت فردی و بهزیستی روانشناختی اطلاعات این افراد جمع آری شد. روش آماری مورد نظر در این تحقیق آمار توصیفی، که فرضیه های 1و2 از روش همبستگی پیرسون و فرضیه های 3 و4 از روش تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شده است. و برای توصیف داده ها از میانگین و انحراف معیار، برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارspss نسخه 18 استفاده شد. سپس داده ها ثبت و مورد تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد: رابطه معناداری بین ابعاد حمایت فردی و بهزیستی روانشناختی مشاهده شد. اما بین ابعاد حمایت فردی و رشد شخصی که از ابعاد بهزیستی روانشناختی است مشاهده نشد. رابطه معناداری بین سبک زندگی و ابعاد بهزیستی روانشناختی مشاهده شد. و ابعاد حمایت فردی می تواند پیش بین خوبی برای ابعاد بهزیستی روانشناختی باشد. در پایان با توجه به این یافته ها نتیجه می گیریم که بین ابعاد حمایت فردی و سبک زندگی با بهزیستی روانشناختی بازنشستگان رابطه معناداری وجود دارد. در پایان با توجه به این یافته ها نتیجه می گیریم که بین ابعاد حمایت فردی و سبک زندگی با بهزیستی روانشناختی بازنشستگان رابطه معناداری وجود دارد.

چکیده: یکی از اختلالات نسبتاً شایع روان پزشکی که معمولاً در دوران نوجوانی و ابتدای جوانی در افراد مشاهده می شود، اختلالات و نگرش های غیر طبیعی به خوردن است . که ممکن است تحت تأ ثیر طرح واره ها ی شناختی ناسازگار و خود تنظیمی قرار گیرد. این مطالعه با هدف پیش بینی نگرش خوردن بر اساس خود تنظیمی و طرح واره ها ی شناختی ناسازگار در دانش آموزان نوجوان دختر و پسردبیرستان های شهر دهدشت انجام شد. در این مطالعه همبستگی، با استفاده از پرسشنامه های نگرش خوردن، خودتنظیمی و مقیاس طرح واره یانگ، 202 نفر دانش آموز دختر و پسر که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که طرح واره ها ی شناختی ناسازگار پیش بینی کننده نگرش خوردن می باشند. نتایج حاصله از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین نگرش خوردن و خود تنظیمی رابطه معکوس معنا دار در سطح 1 /0 و بین خود تنظیمی و طرح واره ها ی شناختی ناسازگار رابطه مثبت معنادار وجود دارد. واژه های کلیدی:نگرش خوردن، خودتنظیمی،طرحواره های شناختی ناسازگار

هدف از پژوهش حاضراثربخشی آموزش هوش هیجانی بر باورهای فراشناختی و سازگاری در نوجوانان دختر شهر شیراز بود. طرح پژوهش حاضر از نوع طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون همراه با یک گروه کنترل بود. نمونه این پژوهش تعداد 150 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه در شهر شیراز ( ناحیه 4) بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و از طریق گمارش تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم گردیدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس باورهای فراشناختی ولز و پرسشنامه سازگاری سامانی و سهرابی بود و آموزش هوش هیجانی که به گروه آزمایش، آموزش داده شد. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از تحلیل کو واریانس (مانکوا) استفاده شد. نتایج آماری بیانگر این بود که آموزش هوش هیجانی بر ابعاد سازگاری (سازگاری شخصی، سازگاری اجتماعی، سازگاری تحصیلی و سازگاری خانوادگی) تاثیر معناداری دارد و سازگاری را در دانش آموزان افزایش داده است. همچنین آموزش هوش هیجانی، ابعاد باورهای فراشناختی (باورهای نگرانی مثبت، و خودآگاهی شناختی) دانش آموزان را افزایش و (باورهای فراشناختی منفی، کارآمدی شناختی پایین، باورهای فراشناخت منفی در مورد افکار) را کاهش داده است.