نام پژوهشگر: سید حبیب الله طباطباییان
محمود ناصری جزه سید حبیب الله طباطباییان
مدیریت تکنولوژی، دانشی استراتژیک است که در این برهه ی تاریخی، استقلال و آزادی و عزت ایران اسلامی، در گرو خوب پرداختن به آن است. رشد و توسعه و نوآوری در این دانش، خود مستلزم سیاست گذاری است و این به نوبه خود، نیازمند شناخت دقیق شرایط موجود کشور در این حوزه است. نقشه علم، ابزاری است که قادر است این شناخت را ایجاد کند اما توانایی ارائه دلیل برای چرایی وجود این وضعیت و یا ارائه سیاست برای چگونگی بهبود آن را ندارد. در این پژوهش، با گردآوری چکیده آن دسته از متون فارسی مدیریت تکنولوژی که از فروردین ماه سال 1380 تا شهریور ماه سال 1389 ایجاد شده اند، و تحلیل آنها با استفاده از روش های متن کاوی، نقشه مفهومی رشته مدیریت تکنولوژی حاصل شده و سپس با نرم افزارهای مناسب، به صورت گرافیکی ترسیم شده است و در آخر، به ارزیابی توسط خبرگان این حوزه گذاشته شده است. از نتایج این پژوهش می توان به «شناسایی حجم دانش موجود کشور در هر زیرحوزه از این رشته»، «شناسایی میزان ارتباط زیرحوزه ها به یکدیگر در دانش موجود کشور»، «خوشه بندی زیرحوزه ها از نظر ارتباطات آنها در متون موجود»، «ارائه شمائی از روند رشد این دانش در کشور» و «ارزیابی خبرگان این حوزه از وضعیت دانشی کشور در این حوزه» اشاره کرد.
فاطمه سلاطی سید حبیب الله طباطباییان
این تحقیق به منظور یافتن مدلی مناسب برای انتخاب و اولویت بندی پروژه های تحقیقاتی در وزارت نیرو انجام شده است. در این تحقیق مدل های مورد استفاده سابق در وزارتخانه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است و به منظور جبران کاستی های موجود، در رویکردی تحلیلی و با مراجعه به مدل های مناسبی که می توان در این حوزه استفاده کرد و بر اساس تحلیل نوع رفتار تصمیم گیرندگان در شورای تخصصی، سه دسته مدل در فضای حمایتی، راهبردی، رقابتی پیشنهاد شده است. از این دیدگاه توجه به رفتار تصمیم گیرندگان در تخصیص بودجه پژوهشی، می تواند کمک موثری در انتخاب نوع مدل تصمیم گیری دهد و بر این اساس، در این تحقیق یک چارچوب تحلیلی معرفی شده است که این چارچوب تحلیلی می تواند رفتار تصمیم گیرندگان را بر اساس بودجه های پژوهشی پیش بینی کند. و در خاتمه نیز بر اساس همین رویکرد یک تعداد پروژه از شرکت منابع آب، به روش پیشنهادی اولویت بندی و محاسبه شده است.
حامد مزارعی سید حبیب الله طباطباییان
کشورها با استفاده از رهیافت های مختلفی نسبت به توسعه و ارتقاء جایگاه علم و فناوری در سطح ملی و بین المللی اقدام کرده اند. انتخاب طرح های کلان علمی و فناوری و ایجاد همگرایی بین فعالیت های علمی و فناورانه و تزریق منابع مالی بصورت هدفمند یکی از رهیافت هایی است که توسط بسیاری از کشورهای مورد بهره برداری قرار گرفته است. مبحث طرح های کلان ملی علم و فناوری چندین سال است که در شورای عالی علوم تحقیقات و فناوری مورد توجه قرار گرفته است؛ با این حال در حوزه ارزیابی این طرح ها تحقیقات اندکی و بسیار پراکنده ای صورت گرفته است. در این تحقیق پس از مطالعه تجربه دیگر کشورها در زمینه معیارهای ارزیابی طرح های کلان علم و فناوری سعی شده است تجربه دستگاه هایی در کشور مانند معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری، شوراهای عالی و ... بررسی و احصاء گردد. در ادامه پژوهش نیز با استفاده از آزمون دوجمله ای و فریدمن مهمترین معیارهای ارزیابی طرح های کلان ملی شناسایی شده اند. در انتها نیز، بر اساس یافته های تحقیق، سعی شده است تا با ارائه پیشنهاداتی گامی در جهت بهبود هرچه بیشتر وضعیت ارزیابی طرح های کلان علم و فناوری برداشته شود.
مصطفی محسنی کیاسری جهانیار بامداد صوفی
توسعه محصول جدید، از دیرباز موضوعی بسیار مهم در چرخه حیات سازمانها بوده است. محصول جدید مفهومی است که تعاریف گوناگونی برای آن ارائه شده است. در حقیقت تغییر در هر یک از مشخصات یک محصول منجر به محصولی جدید می گردد. عدم ارائه محصولات جدید در بازار دائما در حال تغییر امروز، در بدترین حالت مساوی با نابودی و در خوشبینانه ترین حالت عدم رشد خواهد بود. صنایع غذایی در زمره صنایعی است که به علت اینکه در ابتدایی ترین سطح از نیازهای انسان قرار می گیرد و از طرفی موضوع سلامت نیز در ارتباط بسیار نزدیک با آن است، انسان ناگزیر از تامین آن است. از این رو ملاحظه می گردد که ارائه محصولات جدید و جذاب همواره با استقبال مشتریان روبرو گردیده است. اما مسئله مهمی که به چشم می آید، نرخ نسبتا پایین نوآوری و محصولات جذاب در حوزه مواد غذایی در کشور است. هدف از پژوهش پیش رو شناسایی چالشهای فرآیندهای توسعه محصول جدید در صنایع غذایی کشور از منظر مدیریت فناوری است. در حقیقت این پژوهش به دنیال بررسی این موضوع است که آیا نرخ پایین نوآوری در حوزه مواد غذایی ناشی از ضعف در فرآیندهای توسعه محصول جدید به عنوان گام ابتدایی در نوآوری محصول است یا خیر. بدین منظور در فصل اول کلیات پژوهش ارائه می گردد. فصل دوم به مرور ادبیات موجود در حوزه توسعه محصول جدید و مدیریت فناوری پرداخته و مدل های ارائه شده مورد بررسی قرار می گیرد. در فصل سوم روش تحقیق مورد استفاده تشریح گردید و در فصل چهارم فرآیند پژوهش و تجزیه و تحلیل داده ها مورد بحث قرار می گیرد. و نهایتا در فصل پنجم نتیجه پژوهش بطور مبسوط ارائه شده و پیشنهاداتی در جهت رفع مشکلات شناسایی شده بیان می شود.
محمد نقی زاده سید حبیب الله طباطباییان
صنعت هوایی با بازار جهانی در حدود 100 میلیارد دلار و با رشد سالانه 5 درصد یکی از صنایع راهبردی و با فناوری برتر در دنیا شناخته می شود. در این میان بخش ناوبری الکترونیک و فناوریهای آن با سهمی قابل ملاحظه از جایگاه خاصی برخوردار هستند. در این تحقیق با استفاده از روش تحقیق ترکیبی تبیینی تلاش شد تا الگویی جامع جهت ارتقای توانمندی فناوری در بنگاه های بخش ناوبری الکترونیک به عنوان یکی از حوزه های فناوری های برتر و پیچیده در ایران ارائه شود. در حالیکه جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده های کمی مربوط به یکصد و یازده شرکت مرتبط با حوزه ناوبری الکترونیک به همراه مدل سازی معادلات ساختاری، جهت و شدت روابط میان سازه های مدل را بررسی کرده است، استفاده از روش های کیفی روایتی و تحقیق موردی با استفاده از ابزارهای مصاحبه و مشاهده، درک عمیق تری از ارتقای توانمندی فناوری در این بنگاه ها حاصل کرده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که ارتقای توانمندی فناورانه وابسته به ارتقای قابلیت های در هم تنیده ای تحت عنوان توانمندی های پویا است که شامل توانایی ادراک از محیط، بهره برداری از فرصت های فناورانه، یادگیری و بازآرایی منابع می باشند. ارتقای این توانمندی های پویا نیز به شدت وابسته به رویکردهای راهبردی سازمانها است و بنگاه های با جهت گیری های توسعه گرا در خلق این توانمندی ها موفق تر هستند و این قابلیت های پویا نیز سبب ارتقای توانمندی فناورانه در این بنگاه ها می شود. شرکت های بخش ناوبری الکترونیک باید بتوانند به سرعت منابع خود را جهت پاسخ به نیازهای به سرعت در حال تغییر و بهره برداری از فرصت های زودگذر هماهنگ و یکپارچه نموده و بتوانند منابع خود را بسیج کنند. شرکت های بخش ناوبری الکترونیک برای ارتقای توانمندی فناوری نیازمند درک جامع از آن، هوشمندی، چابکی، یادگیرندگی، توان بسیج منابع هستند که همگی در پرتو رویکرد راهبردی توسعه گرا امکان پذیر می شود. از طرف دیگر این توانمندی ها در هم تنیده اند. به عنوان مثال ارتقای توانمندی تولیدی و مهندسی نیازمند یک درک مناسب از محیط بازار و فناوری (شناسایی)، توانایی بهره برداری، برنامه ریزی، یادگیری و همگرا کردن منابع است. یعنی نیازمند همگی این ابعاد توانمندی پویا است . این بدان معنا است که مجموعه ای نمی تواند خوب انتخاب کند، خوب اجرا و پیاده سازی کند و در نهایت خدمات و محصولات خوبی به بازار ارائه کند، مگر بتواند هوشمند باشد و محیط و تحولات آن را درک کند و لوازم حضور در آن را فراهم سازد تا بتواند از فرصت های بسیار زودگذر استفاده کند. لذا بطور همزمان چابکی (توانمندی بهره برداری) مهم است، زیرا فرصت تصمیم گیری زیاد نیست. از اینرو شرکت های ناوبری الکترونیک نیازمند نوعی عقل جامع هستند، یعنی عقلی که بتواند همه ی منابع را هماهنگ و یکپارچه در راستای اهداف سازمانی ببیند و ضروریات را تامین کند ، یاد بگیرد و اصلاح کند . در یک کلام پویا باشد. با توجه به نتایج تحقیق، نکته بسیار مهمی که می تواند برای سیاستگذاران حوزه ناوبری الکترونیک کشور مهم باشد، تنظیم معیارهای عضویت در زنجیره تامین ناوبری الکترونیک در کشور است. همواره در حوزه های با فناوری برتر این سوال مطرح است که آیا اتکا به توانمندی مهندسی و تولیدی یک شرکت برای حضور در زنجیره تامین صنعت کافی است؟ قطعا با توجه به تغییرات بالا در این حوزه، توسعه ی صنعت هوایی در بخش ناوبری الکترونیک نیازمند سازمانهای پویا ، هوشمند، چابک و یادگیرنده است. لذا سیاست گذاران این حوزه با در نظر گرفتن مدل پیشنهادی ارتقای توانمندی فناوری می توانند به تنظیم شاخص های ورود این شرکت ها به زنجیره تامین صنعت بپردازند. در واقع این بحث بسیار مهم می باشد که زنجیره ی تامین صنعت هوایی که در حوزه ناوبری الکترونیک بایستی به نیازهای حال و آینده بازار و فناوری پاسخ دهد، ضروری است تا متشکل از چه شرکت هایی باشد؟. بی تردید شناسایی شرکت هایی که ویژگی های لازم جهت ارتقای مستمر توانمندی فناوری همچون توانمندی های پویا و رویکردهای سازمانی توسعه گرا را دارا می باشند از اولویت بیشتری برای حضور در این زنجیره تامین برخوردار هستند. اصلاح روش های ارائه تسهیلات به شرکت های دانش بنیان بخش ناوبری الکترونیک در جهت ارتقای توانمندی فناوری این شرکت ها از دیگر پیشنهادات این تحقیق است. بی تردید ارائه ی تسهیلات فیزیکی به تنهایی جهت ارتقای توانمندی فناوری این شرکت ها کفایت نمی کند، زیرا این نوع از کمک ها عمدتا بر افزایش منابع تکیه دارد که آخرین حلقه از زنجیره کسب مزیت رقابتی در بنگاه ها است و لذا دارای استمرار و پویایی نمی باشد. ارائه تسهیلات مرتبط با ارتقای توانمندی پویای شرکت ها از مهمترین تسهیلات مورد نظر می باشد که نمونه های آن در کشورهای توسعه یافته وجود دارد. به عنوان مثال ایجاد سیستمهای هوشمندی در بخش هوایی کشور می تواند به عنوان بخشی از تسهیلات ارائه شده به این شرکت ها که عمدتا کوچک و متوسط هستند، باشد. با وجود این سیستم هوشمندی تجاری و فناوری بسیار پیشرفته، این شرکت ها از آخرین تحولات در بازار و فناوری های حوزه خود با هزینه های بسیار پایین آگاه می شوند. همچنین ارائه ی آموزش های مدیریتی و تشکیل شرکت های مشاوره مدیریت در حوزه های ناوبری الکترونیک می تواند بسیار مفید و سازنده باشد.
علیرضا میقانی نژاد سید حبیب الله طباطباییان
همزمان با شروع قرن 21 دستیابی به موفقیت و بقای سازمان ها مشکل و مشکل تر می شود. این واقعیت ناشی از ظهور عصر تجاری جدید است که تغییر یکی از خصوصیات اصلی آن می باشد. سازمان های پژوهش و فناوری به عنوان سازمان های بشدت دانش گرا که متولی امر پژوهش اند، از این قاعده مستثنا نبوده و در این محیط به شدت متغیر با چالش های متعدد روبرویند. یکی از اصلی ترین چالش های پیش رو برای این گونه سازمان ها خلق ثروت و تجاری نمودن یافته های پژوهشی و تحقیقاتی است. موضوع تجاری سازی در سازمان های پژوهش و فناوری با توجه به اینکه این سازمان ها در ماموریت سازمانی خود درآمدزایی را در دستور کار قرار داده اند و در اکثر کشورهای دنیا دولت بودجه ی حمایتی خود از این سازمان ها را کم نموده بسیار مهم و حیاتی می باشد. برای درک بهتر از وضعیت تجاری سازی علاوه بر فرایند تجاری سازی نیاز است تا عوامل موثر بر تجاری سازی فناوری در این گونه سازمان ها شناسایی شود تا بدین طریق ابزار مناسب تصمیم گیری دراختیار مدیران جهت تقویت فرایند تجاری سازی قرار گیرد. در این پژوهش به شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر تجاری سازی فناوری در پژوهشگاه صنعت نفت به عنوان یکی از مهمترین موسسات تحقیقاتی کشور که در حوزه نفت فعالیت می کند، پرداخته شده است. بدین منظور پس از مطالعات کتابخانه ای و مروری جامع به ادبیات حوزه ی تجاری سازی فناوری، عوامل موثر بر تجاری سازی در سازمان های پژوهش و فناوری شناسایی شد و در ادامه این عوامل در پژوهشگاه صنعت نفت مورد آزمون قرار گرفت. با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی این عوامل در پژوهشگاه صنعت نفت شناسایی شدند. نتیجه ی این پژوهش نشان می دهد موثرترین عوامل بر موفقیت و یا عدم موفقیت در فرایند تجاری سازی در پژوهشگاه صنعت نفت عواملی می باشند که در ادبیات از آنها به عنوان فناوری نرم یاد می شود.
ناصر باقری مقدم محمدرضا تقوا
افزایش امنیت انرژی، حفظ صیانت از منابع فسیلی، رفع مشکلات زیست محیطی و استفاده از فرصتهای اشتغال و کسب و کار آینده از مهمترین علل توجه به انرژی های تجدیدپذیر در دنیاست. از این رو است که انرژی های تجدیدپذیر در دسته اولویت های گروه "الف" نقشه جامع علمی کشور قرار گرفته و سیاست های کلان نظام در حوزه انرژی و برنامه های توسعه پنج ساله کشور بر دستیابی به این فناوری ها تأکید می کند و تدوین سیاست های منسجم توسعه فناوری انرژی های تجدیدپذیر در کشور را لازم می داند. در این تحقیق با بهره گیری از مدل های تکاملی سیاست گذاری نوآوری و بالخصوص مدل نظام نوآوری فناورانه، عوامل درون و برون سیستمی اثرگذار در حوزه انرژی های تجدیدپذیر کشور و پویایی ارتباط این عوامل مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و مدلی بومی و متناسب با شرایط کشور پیشنهاد گردید. به این منظور با مرور متغیرهای شناسایی شده مأخوذ از ادبیات علمی این حوزه به همراه احصاء دیدگاه های خبرگان و کارشناسان، مدل پیشنهادی ارائه گردید و سپس با کمک ارسال پرسشنامه به متخصصین در حوزه باد و پیل سوختی در کشور، اطلاعات متغیرها جمع آوری گردید و مدل پیشنهادی با بهره گیری از روش تحلیل معادلات ساختاری اعتبارسنجی گردید. همچنین مدل پویایی تعاملات کارکردی یا موتورهای محرک نوآوری از روش کیفی تحلیل تاریخی وقایع بدست آمده و در نهایت این پویایی ها با روش تحلیل معادلات ساختاری اعتبارسنجی شد. بر اساس این مدل و بخش های اول و دوم آن محرز گردید که منابع فسیلی و میزان توسعه یافتگی بر شکل گیری نظام نوآوری فناورانه انرژی های تجدیدپذیر در کشور تأثیری معنی دار داشته و از میان کارکردهای مختلف این نظام، نقش کارکرد جهت دهی به تحقیقات و زیرکارکرد پایش تحولات جهانی، همبستگی بالایی با میزان شکل گیری نظام دارد. از سوی دیگر با تحلیل بخش دوم مدل، مشخص گردید که نظام نوآوری فناورانه باد در مرحله موتور محرک دوم (موتور محرک کارآفرینی) و نظام نوآوری فناورانه پیل سوختی در مرحله موتور اول (موتور محرک فشار علم و فناوری) قرار دارند. البته نقش کارکرد ایجاد مقبولیت در موتورهای محرک فوق تفاوت اساسی این موتورهای محرک نوآوری با موتورهای محرک نوآوری است که قبلاً در کشورهای اروپایی بدست آمده است. همچنین مشخص گردید که قیمت-گذاری انرژی و تصحیح قیمت برق بادی مهمترین پیشران توسعه بخش باد و کارکرد ایجاد مقبولیت مهمترین پیشران بخش پیل سوختی کشور می باشد که این عوامل باعث تسریع دستیابی این بخشها به منابع مالی توسعه خواهد بود.