نحوه بکارگیری منابع در یک سازمان، به عنوان یکی از عوامل بسیار موثر بر عملکرد آن می باشد. با افزایش محیط رقابتی و نیز پیچیده تر شدن ساختار سازمانی و افزایش شدید تغییرات محیطی، این اهمیت بیشتر نمایان شده است. برهمین اساس، تکنیک های مختلف مهندسی و مدیریتی جهت استفاده موثر از منابع در حوزه های مختلف سازمان ها معرفی و بکار گرفته شده است. در این تحقیق به صورت کلان و به کمک نظریه سیستم ها الگوئی ارائه و مورد بررسی قرار می گیرد که در آن نقل و انتقال صحیح منابع بین بخش های مختلف سازمان و تأثیر آن بر قابلیت های سازمان، به صورت یک الگوی سیستمی ارائه می گردد. مهم ترین جنبه نوآوری این تحقیق، تلفیق نظریه های مدیریتی و روش های مهندسی است. این امر با نمایش، تجزیه و تحلیل دینامیکی یک مدل مفهومی مدیریتی حاصل شده است. جهت ارائه این الگو از تکینک معماری سازمانی و مدل دینامیک سیستم ها، بهره گرفته شده است. همچنین این الگو در شرکت مجتمع گاز پارس جنوبی پیشنهاد گردیده است. برای بررسی اعتبار الگو از روش تحقیق میدانی و تحلیل آماری استفاده شده است. به طور کلی در این پایان نامه، ایجاد چارچوبی که شرکت مجتمع گاز پارس جنوبی بتواند از منابع در دسترس, جهت بالا بردن قابلیت ها و رسیدن به اهداف خود استفاده نماید، مورد بحث قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که رابطه مستقیمی می تواند بین بکارگیری منابع در بخش های مناسب و نیز بهبود قابلیت های سازمان وجود داشته باشد.

ارزیابی عملکرد به عنوان یکی از وظایف مهم و اساسی مدیریت هر سازمان ، نقش چشم گیری در شناخت وضعیت موجود و آگاهی از میزان تحقق هدف ها و رسالت های سازمان و ارتقای کارآمدی آن ایفا می کند و با برجسته ساختن زمینه های قابل بهبود و تهدیدها ، قوت ها و فرصت ها زمینه را برای تعالی سازمان فراهم می سازد. اهمیت آموزش عالی به عنوان یکی از مهم ترین نهادها در جهت آموزش، توسعه و تامین منابع انسانی و رکن اصلی در پیشرفت و توسعه همه جانبه هر کشور ، ضرورت ارزیابی عملکرد در دانشگاه ها را دو چندان می کند . اگر چه تاکنون تحقیقات بسیار زیادی در زمینه نظام ارزیابی عملکرد دانشگاه ها انجام گرفته است اما کمتر به ارائه یک مدل خاصی به منظور ارزیابی عملکرد مراکز آموزش عالی مبتنی بر شیوه های آموزشی باز - که در آن به جنبه کاهش موانع زمانی و مکانی برای آموزش و بهره گیری از روش های نوین آموزشی مبتنی بر فنآوری اطلاعات بیشتر از سایر جنبه ها توجه می شود - پرداخته شده است. یکی از مدل های بسیار توانا در زمینه ارزیابی عملکرد ، مدل کارت امتیازی متوازن است که در آن تمام جنبه های مختلف یک سازمان به طور متعادل بررسی می شود. لذا در این پژوهش با در نظر گرفتن نقاط قوت این مدل در ارزیابی عملکرد، مدل بومی شده کارت امتیازی متوازن در دانشگاه های باز ارائه و به طور موردی در خصوص دانشگاه پیام نور به کار گرفته شده است . روش مورد استفاده پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی است و ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه ای است که براساس هر یک از ابعاد مدل کارت امتیازی متوازن (مشتری ، مالی ، رشد و یادگیری سازمانی و فرآیندهای داخلی) توسط محقق ساخته شده است. نتایج این پژوهش علاوه بر اینکه می تواند به طور کاربردی برای برنامه ریزی راهبردی و ارزیابی عملکرد دانشگاه های باز و همچنین دانشگاه های مبتنی بر روش های آموزش از راه دور به کار گرفته شود. در توسعه مدل کارت امتیازی متوازن در بخش دانشگاهی نیز موثر است.

زیر ساخت فنّاوری اطلاعات ( it ) به عنوان یک شایستگی محوری ، ترکیبی از مهارتها ، فرآیند ها ، رویّه ها ، ساختار سازمانی ، مولفه های نرم افزاری ، تجهیزات و ادواتی است که یکی از پایه های رقابت پذیری سازمان را بصورتی پیوسته مهیا می نماید. رشد it و گسترش شبکه ها و سیستم های اینترنتی ، تاثیر شگرفی بر سازمان های تجاری و تولیدی داشته است و تاثیر مستقیم بررشد محصول و بهره وری نیروی کار دارد . از طرفی توسعه موفقیّت آمیز یک محصول جدید (npd) ، به عنوان یکی از مزیّت های رقابتی بسیار موثر و عاملی برای بقاء طولانی مدت شرکت ها مطرح می باشد . با این وجود npdفعالیّتی همراه با مخاطره و فرآیندی پیچیده به نظر می آید که مستلزم صرف زمان ، هزینه زیاد ، همکاری ، هماهنگی عملیّاتی و تیمی می باشد . این پژوهش با هدف بررسی تاثیرit بر فرآیند npd ، با همکاری انجمن صنایع لوازم خانگی ایران و کارخانجات تولید کننده ی لوازم خانگی ایران صورت گرفته است . در این پژوهش 23 فرضیّه مطرح شده است و با بکارگیری ابزار اندازه گیری ( پرسشنامه در مقیاس لیکرت ) و مبتنی بر نظرات 100 نفر از مدیران و متخصصین این صنعت با دو روش آزمون فرض ناپارامتری ( آزمون 2? ) و تحلیل عاملی تاییدی و ارائه مدل عاملی تاییدی ، مورد بررسی و تحلیل آماری قرار گرفته اند . نتایج این پژوهش و آزمون فرضیات نشان دهنده ی تاثیر مثبت فناوری اطلاعات بر فرآیند توسعه ی محصول جدید ، می باشد .

امروزه با توجه به افزایش رقابت در بازارهای جهانی، سازمانهای تولیدی باید سطح عملکرد خود را تا حد جهانی ارتقاء بخشند. پیچیدگی فرآیندهای تولیدی، افزایش سرعت و دقت در ارائه محصولات و... استفاده از سیستم های جدید فناوری اطلاعات نظیر سیستم های اتوماسیون اداری را برای مدیران و کارکنان این سازمانها اجتناب ناپذیر ساخته است. در این مقاله به بررسی تأثیر اتوماسیون اداری در سازمانهای تولیدی ایرانی پرداخته می شود. بررسی تأثیر این سیستم ها در ارتقای تولید محصولات به سطح جهانی می تواند راهکارهای سودبخشی را جهت بهبود نرم افزارهای سیستم های اتوماسیون اداری ارائه کرده و همچنین شاخص هایی را به مدیران تولید جهت انتخاب سیستم های اتوماسیون اداری پیشنهاد دهد. به منظور بررسی این تأثیر از روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار لیزرل در شرکتهای تولیدکننده ایرانی استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که اتوماسیون اداری در بهبود کیفیت، کاهش دوباره کاری و کاهش زمان انتظار تأثیر داشته و برانعطاف پذیری و قیمت قابل رقابت در این سازمانها بی تأثیر بوده است.

توجه به ابعاد مختلف خواسته ها و نیازمندیهای مشتریان ، اصلی ترین عامل انگیزه بخش برای ارائه محصول یا خدمت جدید نزد سازمانها است. متغیر بودن قوانین رقابتی در دنیای کسب و کار ، فرآیند ارائه محصول جدید را با اهمیت خاصی جلوه داده است. بیشتر سازمانها ضرورت برخورداری از فرآیند بهینه توسعه محصول جدید را بخوبی احساس کرده اند و برای داشتن چنین فرآیند موفقی ، تلاشهای زیادی انجام داده و هزینه های هنگفتی را متقبل شده اند .اما بسیاری از آنها در بکارگیری آن با موفقیت روبرو نشده اند .دلایل بسیاری در این زمینه مطرح شده است که بطور اعم ، می توان به عدم توجه سازمانها به عاملهای موفقیت یا شکست و یا عدم ارزیابی مستمر این عوامل اشاره نمود .در همین راستا لازم است که عوامل موفقیت یا شکست پروژه های توسعه محصول جدید شناسایی و دسته بندی شوند تا سازمانها بتوانند با توجه به شرایط موجود در مورد تدوین و اجرای برنامه های یاد شده تصمیم گیری کنند . همچنین آنها نیاز به یک سیستم مدیریت که توسعه پیوسته عملیات و تولیدات را تسهیل می سازد ، دارند که هزینه ها را کاهش داده وکیفیت را ارتقاء بخشد. در تحقیق حاضر،ابتدا پس از مرور ادبیات ، به شناسایی عوامل موفقیت پروژه های محصول جدید با تکیه برسیستم مدیریت کیفیت فراگیر پرداخته شده و سپس از طریق پرسشنامه داده های تحقیق جمع آوری شده و با استفاده از روش تحلیل عاملها به دسته بندی عوامل اقدام شد که در نهایت 9 عامل موفقیت شناسایی شدند. این عاملها دارای روایی و اعتبار بوده و دید جدیدی را جهت فهم عوامل بحرانی موفقیت توسعه محصول جدید در ایران ارائه می دهند .در ادامه ، تعدادی پیشنهادات نظری جهت اطلاع و توجه بیشتر مدیران مربوطه ارائه شده است .

چکیده اولویت بندی عوامل موثر بر چابک سازی فرآیندهای تولیدی در فاز یک مجتمع گاز پارس جنوبی در قرن بیست و یکم سازمان های تولیدی تغییرات زیادی را پیرامون خود مشاهده کردند، شدت این تغییرات به حدی بوده که سازمان های تولیدی را با چالش های جدی مواجه ساخته است و عدم توجه به این تغییرات بقا و موفقیت سازمان ها را تحت تاثیر (تهدید) قرار خواهد داد. در سال 1991 گروهی از محقیقین موسسه یاکوکا در کنفرانسی که در دانشگاه لی های با نام "استراتژی های تولید در قرن 21" برگزار شد، چابک سازی فرآیندهای تولیدی برای غلبه بر این تغییرات پیشنهاد شد. پس از آن مطالعات زیادی در زمینه تولید چابک صورت گرفت و از آنجا که جهت چابک شدن شناسایی عوامل موثر بر آن یک ضرورت است، در صدد برآمدیم تا عوامل موثر بر چابک سازی فرآیندهای تولیدی در ایران شناسایی و اولویت بندی کنیم. این تحقیق در فاز یک پارس جنوبی انجام شد و عوامل موثر بر چابکی در این مجتمع شناسایی و اولویت بندی شد. برای اولویت بندی این عوامل از روش فرآیند تحلیل شبکه ای(anp) بهره بردیم و برای اعتبار سنجی، از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(ahp) استفاده کردیم. کلید واژه: چابکی، تولید چابک، روش فرآیند تحلیل شبکه ای، روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، اولویت بندی

تولید در کلاس جهانی (wcm) لازمه ی موفقیت شرکت هایی است که قصد دارند در بازارهای جهانی به رقابت بپردازند. مفهوم تولید در کلاس جهانی، مفهومی است که بمنظور دستیابی به آن، تولیدکننده باید در معیارهای اساسی رقابت، نظیــر کیفیت، قیمت، سرعت تحویل، انعطاف پذیری و نوآوری، عملکرد ممتازی داشته باشد. همانطور که مشاهده می شود دستیابی به تولید در کلاس جهانی و پیاده سازی ملزومات آن در شرکت در گرو عوامل زیادی است و نیازمند بررسی همه جانبه می باشد. صنعت لوازم آرایشی یکی از صنایع بسیار پردرآمد است که در این تحقیق به شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر در پیاده سازی wcm در صنعت لوازم آرایشی ایران می پردازیم. در این راستا، از دو شیوه ی تحقیق کتابخانه ای وتحقیق میدانی جهت شناسایی این عوامل استفاده خواهیم نمود. در بخش تحقیق کتابخانه ای، با مرور پژوهش های انجام گرفته در زمینه ی شناسایی عوامل موثر بر پیاده سازی wcm، فهرست جامعی از عوامل را تهیه نموده و سپس با استفاده از تحقیق میدانی، با توجه به نظر خبرگان و فعالین صنعت لوازم آرایشی به شناسایی عوامل موثر در پیاده سازی wcm در صنعت لوازم آرایشی خواهیم پرداخت. در گام بعدی، ساختار شبکه ای عوامل موثر شناسایی شده را ایجاد نموده و با بهره گیری از روش فرآیند تحلیل شبکه ای به رتبه بندی آنها پرداخته می شود. همچنین جهت سنجش اعتبار نتایج بدست آمده از روش پیشنهادی، نتایج آن را با روش های دیگری مانند فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی (fahp) و فرآیند تحلیل شبکه ای (anp) مقایسه خواهیم نمود. نتایج بدست آمده از این تحقیق، منجر به شناسایی 27 عامل موثر در 7 گروه اصلی شد، که رتبه بندی آنها نشان دهنده ی تأثیر فرآوان گروه های«تعهدات مدیریت ارشد»، «کیفیت» و «خدمات مشتریان» بعنوان 3 عامل اصلی اول در پیاده سازی موفقیت آمیز wcm در صنعت لوازم آرایشی ایران می باشد.

با توجه به تنوع زیاد محصولات در رده سنگین و زیاد بودن گزینه های انتخابی توسط شرکتهای مادر و همچنین بحث رقابت میان شرکتهای معتبر، شاخص های بسیاری در سازمان های تولیدی جهت انتخاب محصول مناسب از قبیل هزینه، رضایت مشتریان، نوع کاربری و ... بوجود می آید. این شاخص ها در نتیجه عوامل متعددی در سطح سازمان و محیط خارج از آن می باشند که می بایست الویت بندی مناسبی در مورد آنها صورت پذیرد. در این تحقیق ما ابتدا عوامل داخلی و خارجی سازمان های تولید کننده خودروهای سنگین را شناسایی می کنیم و سپس شاخص های ارزیابی و انتخاب محصولات مناسب را استخراج خواهیم کرد و در نهایت برای پاسخ به نیاز مدیران برای تصمیم گیری و بهینه سازی در شرایط غیر قطعی، اولویت بندی شاخص های انتخاب محصول را از روش anp فازی انجام می دهیم. از جمله عوامل خارجی سازمان ها می توان به الگوبرداری رفتار خودروسازان و تامین کنندگان بزرگ، بررسی نیاز مشتری در بازار هدف، بررسی قوانین و مقررات در بازار هدف، روند تحولات محصولات، نیاز مشتری در داخل کشور (آمارگیری)، بررسی قوانین و مقررات داخل (برای مثال آئینه دید جلو برای کامیون توسط سازمان استاندارد از اول خرداد سال 90 اجباری می باشد)، بررسی رقبا و بررسی تاثیر تحولات استانداردی خارج بر داخل کشور اشاره کرد. همچنین در مورد عوامل داخلی نیز پارامترهایی نظیر استراتژی های شرکت، شکایات مشتری و تدابیر خبرگان وجود دارد. این عوامل وابسته به هر سازمانی و نوع محصول آن، می تواند متفاوت باشد.

شرایط بین المللی و منطقه ای ایران در دنیا باعث شده که صنعت هوایی کشور به یکی از صنایع استراتژیک و حیاتی کشور تبدیل شود. با توجه به اهمیت بحث تعمیرات و نگهداری در صنعت هوایی کشور که یکی از فرایندهای اصلی حوزه هوایی می باشد و با عنایت به نبود یک برنامه استراتژیک مدون در این حوزه و مدنظر قرار دادن شرایط تحریم، نیاز به تدوین برنامه استراتژیک در این حوزه بیش از پیش احساس می شود. بدین منظور در این مقاله ابتدا به بررسی برنامه های استراتژیک شرکتهای هوایی دنیا پرداخته و سپس با استفاده از ابزارهای برنامه ریزی استراتژیک نسبت به تدوین استراتژیهای صنعت تعمیرات و نگهداری ایران و در نهایت اولویت بندی استراتژیهای شناسایی شده با استفاده از دو روش تحلیل سلسله مراتبی و ماتریس رتبه بندی کمی استراتژیها توسط خبرگان صنعت پرداخته خواهد شد.

چکیده هدف از این پژوهش شناسایی مهارت‎های مورد نیاز فارغ التحصیلان مهندسی صنایع برای ورود به عرصه‎ی کسب وکار بوده است. یکی از چالشهای پیش روی جوامع مختلف، دانش آموختگانی هستند که تواناییهای فردی و مهارتهای لازم را برای راه اندازی کسب وکار مناسب ندارند. این امر آماده سازی آنها را از طریق توسعه کارآفرینی ضروری می‎داند. با بررسی موضوع و مصاحبه با مدیران واحدهای صنعتی، فهرستی از مهارتهای که باید فارغ التحصیلان آموزش عالی در رشته‎ی مهندسی صنایع دارا باشند، به عنوان مهارت تعیین شد. جامعه آماری پژوهش را فارغ التحصیلان عضو انجمن مهندسی صنایع ایران تشکیل داده‎اند. نمونه مطابق با جدول "مورگان" به شیوه‎ی تصادفی ساده برآورد گردیده است. ابزار گردآوری داده‎ها، پرسشنامه‎ای در مقیاس پنج درجه‎ای لیکرت بوده است. روایی پرسشنامه با تأیید صاحب نظران بدست آمده و برای محاسبه پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ، ضریب 93/0‎ برآورد گردیده است. داده‎ها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی مانند آماره‎ی t تک نمونه‎ای و تحلیل عاملی تأییدی به ترتیب از طریق نرم افزارهای spss و لیزرل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل داده‎ها با آزمون t تک نمونه‎ای نشان داد که بالاترین مهارت مورد نیاز فارغ التحصیلان مهندسی صنایع مهارت سواد رایانه‎ای و تمایل به یادگیری و پایین‎ترین آنان در نفوذ می‎باشد.

چکیده: پاسخ به نیازها و تحولات و دگرگونی‎های نظام اجتماعی – اقتصادی عصر حاضر و همچنین تضمین و تداوم حیات و بقای جوامع، نیازمند استفاده بهینه از نیروی کار فعال، به خصوص نیروی نخبه و کارآفرین می‎باشد. این پایان نامه به بررسی و اولویت‎بندی شاخص‎های مهارتی مدیران کارآفرین با توجه به نظر مدیران ارشد جهاد دانشگاهی می‎پردازد. مهارت‎های مورد بررسی در این مقاله شامل مهارت‎های تصمیم‎گیری، برنامه‎ریزی، مدیریت ریسک، انگیزه درونی، خلاقیت و نوآوری، نفوذ و ترغیب و ارتباطات بین فردی است. به منظور اولویت‎بندی این مهارت‎ها پرسشنامه محقق ساخته‎ای با نظر خبرگان تهیه و تدوین گردید. پرسشنامه پژوهش از دو بخش تشکیل شده است، در بخش نخست سوالات در قالب ماتریس‎های ارتباط بین شاخص‎ها ارائه شدند که برای آزمون پایایی از ضریب آلفای کرونباخ (877/0 ) تأیید گردید و بخش دوم از آنجا که پرسش‎ها از نوع مقایسات زوجی بود برای پایایی از محاسبه نرخ سازگاری پایایی آن نیز تأیید گردید. روایی پرسشنامه توسط این خبرگان که دارای دو ویژگی اساسی حضور در جایگاه مدیران ارشد جهاد دانشگاهی و آشنایی و تسلط بر مفاهیم کارآفرینی بودند، تأئید و برای 70 نفر از مدیران ارشد ارسال شد. و سپس داده‎های جمع آوری شده با استفاده از روش‎ فرآیند تحلیل شبکه فازی(fanp) از طریق نرم افزار super decision مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. نتیجه‎ی پژوهش نشان می‎دهد که از بین شاخص‎های اصلی تصمیمگیری در اولویت اول و برنامه‎ریزی و ارتباط بین فردی به ترتیب در اولویت‎های دوم وسوم قرار گرفته‎اند. و انگیزه درونی در اولویت هفتم (آخر) قرار گرفته است. از بین زیر شاخص‎های اصلی به ترتیب زیر شاخص‎های تصمیم‎گیری در مورد مسائل غیرعادی و تصمیم‎گیری در مورد مسائل معمول و عادی اولویت اول و دوم و در نهایت خودکاری زیر شاخص انگیزه درونی اولویت 29 را به خود اختصاص داده‎اند.

چکیده اغلب صاحبنظران علت تغییر و تحولات دنیای کسب و کار را قابلیت دسترسی فزاینده به فناوری، رقابت شدید در توسعه فناوری، جهانی شدن بازار ها ، تغییرات در حقوق و دستمزدها و مهارتهای شغلی و مهم تر از همه افزایش انتظارات مشتریان می دانند.لازمه ی واکنش موثر و مفید به این تغییرات و کسب مزیت رقابتی از فرصتهای حاصل از آنها ، دستیابی به چابکی است.چابکی به عملکرد پرسنل و سازمان، ارزش محصولات و خدمات و تغییر دائم در زمینه فرصتهای حاصل از جلب مشتری توجه می کند و مستلزم آمادگی دائم و همیشگی برای رویارویی با تغییرات بنیادی و سطحی و پاسخ موثر و سریع به آنها است. حال با توجه به افزایش حجم انبوه اطلاعات و تولیدات علمی در جهان توجه به آموزشهای باز و از راه دور در کنار آموزش سنتی به عنوان یک نیاز اصلی در عرصه نظام آموزش در جوامع پیشرفته و همچنین در سطح جهان افزایش یافته است. بررسی تغییرات در عصر حاضر در زمینه آموزش و لزوم وجود آموزش های باز می تواند به عنوان محرک های چابکی شناخته و نیاز به چابک کردن جهت دستیابی به اهداف آن در این بخش به شدت احساس شود و بتوان با از بین بردن محدودیت های زمانی و مکانی و بالا بردن کیفیت ارائه خدمات به مشتریان با سلائق و امکانات متفاوت گامی موثر در جهت گسترش علم و دانش برداشت. در این مقاله به بررسی تاثیر چابکی بر فرآیند آموزش از راه دور پرداخته می شود. به منظور بررسی این تاثیر از روش تحلیل مسیر با به کار گیری نرم افزار لیزرل در سازمانهای مجری آموزش از راه دور استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق ارتباط معنا داری بین برخی متغیر های چابکی و فرآیند آموزش از راه دور را اثبات میکند. ساختار پایان نامه این پایان نامه از پنج فصل تشکیل شده است. در فصل اول کلیات پژوهش شامل شرح موضوع پژوهش و منطق پشتوانه آن ، زمینه پژوهش ، دامنه پژوهش، پرسش های پژوهش، اهداف و ضرورت ها و مزایای پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم ، بررسی ادبیات موضوع بوده و به دنبال آن در فصل سوم ، روش تحقیق در ارزیابی چابکی فرایند آموزش از راه دور ارائه شده است. در فصل چهارم، تجزیه و تحلیل داده ها برای ارزیابی نتایج حاصل شده ارائه شده است و فصل پنجم به نتایج ، یافته ها ، برداشت های حاصل از تحلیل ، دستاوردها و پیشنهادات تحقیقات آتی اختصاص یافته است. واژگان کلیدی : چابکی ، آموزش از راه دور، فرآیند ، چابک

چکیده یکی ازعوامل مهم رشد و توسعه هر کسب و کار میزان دانایی ومهارت های موثرمدیریت یا صاحب آن کسب وکار می باشد.اصناف (صاحبان کسب وکار خرد وکوچک) ،فرصت مناسبی برای توسعه اقتصادی ،عدالت ورفع بیکاری در کشور هستند.بویژه صنوفی که ازتوانایی های منحصر به فرد و پتانسیل بالایی برای تجارت بین المللی برخوردارند ،مثل زعفران خراسان که هم از نظر کیفی وهم کمی درجهان اول است .امروزه از جمله آموزش های شناخته شده موثرتمام کسب و کارها در سطح جهان آموزش کارآفرینی می باشد. حال کدام مهارت های آموزش کارآفرینی باشرایط وموقعیت ونیازهای اصناف هماهنگ است،چگونه وچه کسانی می توانند این نیازهاراآماده واولویت بندی نمایند.نیاز به الگوی نیاز سنجی دارد که به شیوه علمی به این مهم تحقق بخشد. پژوهش پیش رو پس از بررسی نظام های آموزشی ، الگوهای نبازسنجی و جمع آوری سیاستها ، خواسته های ملی، چشم انداز 20 ساله کشور، برنامه توسعه 5 ساله وبند ج اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، همچنین بررسی انواع سرفصل های دروس کارآفرینی مقاطع مختلف نظام آموزشی متوسط و عالی، رسمی و سرفصل های آموزشی کارآفرینی غیر رسمی ایران و سازمان بین المللی کار و بررسی دانش کارآفرینی از مقالات کتب و پژوهش ها، فهرست اهداف کلی نیازهای آموزشی کارآفرینی اصناف را تهیه نموده است. و با رویکرد توسعه کسب و کار اصناف از کسب و کار خرد به کسب و کار کوچک و کسب و کار متوسط و ایجاد خوشه صنعتی برای اصناف آماده شده و به مدرسین باتجربه کارآفرینی برای بررسی عناوین اهداف کلی نیاز آموزش کارآفرینی که بتوان برای آن در آینده بسته آموزشی تهیه و ارائه نمود، داده شده، بررسی و روان سازی اهداف از نظر مدرسین کارآفرین صورت گرفته است و بعنوان پرسشنامه هابا طیف لیکرت ومقایسه زوجی به کارشناسان مرتبط با اصناف سازمان صنعت،معدن تجارت استان خراسان رضوی و اعضای هیئت رئیسه مجامع: امور صنفی توزیعی و خدمات، و تولیدی و خدمات فنی مشهد و اعضای هیئت رئیسه اتحادیه و 40 نفر اعضای اتحادیه بسته بندی زعفران و اعضای هیئت رئیسه اتحادیه و اعضای اتحادیه(صنایع فلزی ) گاو صندوق سازان مشهد ارائه شده است . اولویت نیازهای آموزشی کارآفرینی اصناف با رویکرد ذکر شده تهیه شده است. که برای برنامه ریزی درس آموزش کارآفرینی اصناف قابل استفاده در مراکز آموزشی اصناف و بخش خصوصی و دولتی تهیه کننده بسته های آموزشی و فرهنگ سازی جامعه مورد استفاده قرارگیرد.فرایندانجام تمام عملیات ازابتداتامرحله آخرین ارائه اولویت اهداف کلی آموزش کارآفرینی ،مشهوربه ارائه الگوی نیاز سنجی آموزش کارآفرینی اصناف شده است.

چکیده در طی چند دهه اخیر پیشرفت های قابل ملاحظه ای را در کلیه علوم شاهد می باشیم و کلیه تحقیقای که در هر زمینه ای انجام پذیرفته به دلیل احساس نیاز و کمبود در آن موضوع خاص بوده ، .صنعت نیز در زمینه تحقیقات مستثنی نبوده و تحقیقات بسیاری در جنبه های مختلف صنعت و تولید انجام پذیرفته ، در این پژوهش نیز سعی شده فرایند توسعه محصول جدید در شرکت سینجر که یکی از بزرگترین تولید کنندگان لوازم خانگی در ایران می باشد ، مورد بررسی قرار گیرد ، این فرایند به شش مرحله فعالیت عملیاتی تقسیم شده که این شش مرحله عبارت است از : مطالعه مقدماتی بازار و بررسی فرصت و برنامه ریزی استراتژیک ، خلق ایده محصول جدید ، توسعه مفهوم محصول جدید ، توسعه محصول جدید ، انجام آزمون های بازار ، آغاز به تولید انبوه محصول جدید که هر یک از مراحل می بایست پس از انجام و تأییدیه گرفتن از مرحله قبل انجام شود ، تأییدیه گرفتن در هر مرحله به معنی ارزیابی عملکرد در آن مرحله می باشد که روش های متعددی برای ارزیابی عملکرد وجود دارد ، یکی از روش های ارزیابی عملکرد استفاده از روش کارت امتیازی متوازن می باشد که در این روش برای ترجمه استراتژی به عمل از چهار وجه مالی ، مشتری ، فرایند های داخلی و وجه یادگیری و رشد استفاده می نماید ، در این پژوهش برای استفاده از روش کارت امتیازی متوازن در ارزیابی شش مرحله فعالیت عملیاتی فرایند توسعه محصول جدید سعی شده هر مرحله را از چهار منظر کارت امتیازی متوازن مورد بررسی قرار گیرد.در این مسیر به کمک مدیران و خبرگان شرکت سینجر 81 شاخص به جهت ارزیابی عملکرد فرایند توسعه محصول جدید استخراج و با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی اولویت بندی گردیده است.دو نوع اولویت بندی برای این شاخص ها ارائه شده به گونه ای که این شاخص ها هم در مرحله مربوطه در فرایند توسعه محصول جدید ، هم در کل فرایند توسعه محصول جدید اولویت بندی شده است.

امروزه همه مشاغل اعم از دولتی، خصوصی، عمومی و ... در معرض انواع مختلفی از حوادث و بحران های غیرقابل پیش بینی و پیشگیری قرار دارند. در این میان تعداد کمی از سازمان ها به لزوم آماده سازی خود برای رویارویی با بحران ها و خطرات احتمالی توجه نموده اند که این عدم توجه، سبب از بین رفتن سازمان های بسیاری شده است. بنابراین لازم است سازمان ها همواره خود را برای مواجهه با خطرات احتمالی آماده نمایند، لذا بهترین اقدام به کارگیری مدیریت بحران است، چرا که توانایی سازمان ها در واکنش به تغییرات سریع محیط در شرایط رقابتی امروز، از مهمترین امتیازها به شمار می آید و این مفهوم اصلی و اساسی چابکی است: کارا بودن در تغییرات و شرایط نامطمئن و توانایی بقا و پیشرفت در محیطی پیش بینی نشده. در این میان تمرکز بر رویکرد ویژه رویارویی با حوادث ناشی از شرایط بحرانی و کاستن آسیب پذیری نیروی انسانی و تجهیزات حیاتی حساس و مهم، اهمیتی بالقوه می یابد به خصوص اگر این تمهیدات و ملاحظات با رویکردی پدافند غیرعامل گونه همراه شوند، زیرا پدافند غیرعامل علاوه بر کاهش شدید هزینه ها، کارایی دفاعی پروژه ها در زمان بحران افزایش داده، خسارات و صدمات را تقلیل و ادامه فعالیت در شرایط بحرانی را ممکن می سازد. در این پژوهش، صنعت پتروشیمی کشور به دلیل اهمیت ملی و جایگاه راهبردی و همچنین توانایی بالقوه در ایجاد خسارات و تلفات سنگین و همواره در معرض بحران های مختلف بودن، مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به اینکه چابکی سازمانی می تواند در زمره عوامل اساسی پدافند غیرعامل قرار گیرد، سعی نموده ایم مدلی جهت مدیریت بحران چابک با رویکرد پدافند غیرعامل در این صنعت ارائه دهیم.

امروزه توسعه کاربردها و وسعت تأثیرات فناوری اطلاعات بر زنجیره ارزش سازمانها سبب شده است که این فناوری در اغلب سازمانهای امروزی ماهیتی استراتژیک یابد. پیشرفتهای سالهای اخیر در زمینه فناوری اطلاعات پیچیدگیهایی را در تعاملات وسیستمهای سازمانی بوجود آورده است ولذا مدیران سازمانها برای کاهش هزینه ریسک وهمچنین افزایش کارایی و سود در دنیای فناوری اطلاعات نیاز به برنامه ریزی و در نظر گرفتن اهداف دوراندیشانه و واقع بینانه دارند. دستیابی به این اهداف در سایه یک برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات قابل تحقق است. بعبارت دیگر در سازمانها می بایستی یک استراتژی برای استفاده از فناوری اطلاعات وجود داشته باشد و پس از آن فکر و اندیشه جهت ترکیب و بکارگیری ابزار فناوری اطلاعات بکار گرفته شود و در نهایت به مرحله اجرایی و کاربردی فناوری اطلاعات برسد.معماری اطلاعات در واقع رهیافتی برای فراهم آوردن یک چارچوب سازمانی بمنظور فراهم کردن و همسوسازی کلیه فعالیتها و عناصر فناوری اطلاعات در درون یک سازمان است. در این تحقیق که در ستاد شرکت قند پانیذفام انجام شده است پس از بررسی مدلهای مختلف برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات با انتخاب متدولوژی یکپارچه برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات و با انجام گامهای آن نظیر مطالعه برنامه استراتژیک کسب و کار شرکت، تعیین نقاط قوت و ضعف شرکت و بررسی تهدیدها و فرصتهای موجود در حوزه فناوری اطلاعات، برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات تدوین شده و در ادامه با بررسی چارچوبهای گوناگون معماری اطلاعات با انتخاب چارچوب زاکمن بعنوان الگو، معماری اطلاعات در ستاد شرکت بررسی گردیده است.

یکی¬از بهترین¬ومهم ترین گزینه های توسعه یافتگی¬عنصر کارآفرینی میباشد. یکی از شاخه های اصلی کارآفرینی ، کارآفرینی شرکتی است¬که بدون شک¬ سهم چشمگیری در توفیق وتعالی¬شرکت ها دارد. هدف پژوهش ما ارزیابی مدیریت¬کارآفرینانه¬ درعملکرد شرکت های کوچک¬و¬متوسط صنعت¬ کاشی¬ ایران¬با¬استفاده¬ ازمدل ¬کارت ¬امتیازی¬متوازن¬¬(bsc) وروشها¬¬ی تصمیم¬گیری-چندشاخصه(madm) ¬ بنام ویکور(vikor) وتاپسیس(topsis) است.در این پژوهش ابتدا شاخص هایی برای مناظر چهار گانه مدل کارت امتیازی متوازن باتوجه به صنعت کاشی بومی سازی شده است¬¬.و از¬روش تحلیل سلسله مراتبی( ahp) توسط نرم افزار¬expert choice به محاسبه اوزان مناظر وشاخصهای مناظر کارت امتیازی متوازن خواهیم پرداخت¬. وسپس ابعاد مدیریت کارآفرینانه رابراساس شاخصهای مناظر بااستفاده¬از¬روش¬ویکور¬وتاپسیس¬ارزیابی می کنیم. ودرانتها پایایی تحقیق خود رابا مقایسه این دوتکنیک ارزیابی خواهیم کرد.در¬واقع ارزیابی خواهیم کرد صنعت کاشی چقد با ابعاد مدیریت کارآفرینانه فاصله دارد ودر جهت کاهش این فاصله گام بردارد.برای پیاده سازی مدل کارت امتیازی متوازن¬در این پژوهش¬یک¬ساختار تحقیق تعریف خواهدشد که این ساختار درسه فاز ،آغازین ،طراحی وتوسعه ،استقرار واجرا خلاصه میشود،که ماحصل آن پیاده سازی برنامه استراتژیک¬د¬رصنعت کاشی خواهدبود. روش تحقیق مااز نظر هدف کاربردی است¬واز¬نظر¬تکنیک¬گردآوری داده¬ها¬واطلاعات¬از¬روش پیمایشی استفاده خواهدکرد.همچنین-برای اندازه گیری¬روایی پژوهش از ضریب¬رتبه ای اسپیر¬ من وبرای تعیین اعتبار پرسشنامه تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ ( )¬ توسط ¬نرم افزار (spss )¬ آزمون¬می¬گردد.¬نتایج تحقیق¬نشان¬داده اند که ازشش بعد مدیریت کارآفرینانه ،ساختار مدیریت،بالاترین رتبه¬ درهردوروش¬و گرایش¬به¬استراتژیک-و¬فرهنگ¬کارآفرینانه¬بترتیب¬در¬روش¬¬تاپسیس¬و¬ویکور¬پایین¬¬ترین¬¬رتبه¬را¬¬دارامی¬باشند

امروزه سازمان های مبتنی بر فناوری اطلاعات با ضرورتی انکار ناپذیر روبرو هستند: کاهش هزینه¬ها همراه با بهبود در سطوح گوناگون خدمات.این سازمان ها باید به¬منظور مدیریت اثربخش تغییرات (چابکی، نوآوری و بهبود مستمر)، رهبری فعالی را در سراسر تشکیلات خود اعمال کنند تا بتواند انعطاف¬پذیری کارآمدی را درفرآیندهایی که ارزش آفرینی داشته و مزایایی را از نگاه مشتری خلق می¬کنند، به وجود آورند. این اهداف رقابتی بالقوه با وجود منابع محدود تنها با پیاده سازی اصول ناب در سازمان و شناسایی ضایعات در آن بدست می آید.در این تحقیق به شناسایی شاخصها والویت بندی ضایعات و تعیین شاخص های کلیدی فناوری اطلاعات ناب در بانک پاسارگاد پرداخته شده است .در این راستا از دو شیوه تحقیق پیمایشی و کتابخانه ای جهت شناسایی عوامل استفاده شده که در بخش تحقیق کتابخانه ای با مرور پژوهش های انجام گرفته در زمینه شناسایی ضایعات در اطلاعات فهرست جامعی از عوامل تهیه نموده و با استفادهاز تحقیق میدانی با توجه به نظر خبرگان و فعالان در صنعت بانکداری به شناسایی عوامل ایجاد ضایعات در اطلاعات اقدام شد. در گام بعدی ساختار شبکه ای عوامل شناسایی شده را ایجاد نموده و با بهره گیری از روش تحلیل شبکه ای فازی(fanp) رتبه بندی عوامل انجام شد. همحنین جهت اعتبار سنجی مدل روش فوق با روش فرایند شبکه ای مقایسه شده است. نتایج بدست آمده منجر به شناسایی 28 شاخص منجر شد ورتبه بندی آنها نشان دهنده تاثیر فراوان شاخص های اصلی پیپیدگی ها غیرضروری وتوانایی بلا استفاده نیروی کار ,خطا و دوباره کاری ,حرکت وحمل ونقل اضافی بعنوان 3 عامل اصلی در ایجاد ضایعات در بانک پاسارگاد می باشد.

در این تحقیق به شناسایی شاخصها والویت بندی ضایعات و تعیین شاخص های کلیدیفناوری اطلاعات ناب در بانک پاسارگاد پرداخته شده است .در این راستا از دو شیوه تحقیق پیمایشی و کتابخانه ای جهت شناسایی عوامل استفاده شده که در بخش تحقیق کتابخانه ای با مرور پژوهش های انجام گرفته در زمینه شناسایی ضایعات در اطلاعات فهرست جامعی از عوامل تهیه نموده و با استفادهاز تحقیق میدانی با توجه به نظر خبرگان و فعالان در صنعت بانکداری به شناسایی عوامل ایجاد ضایعات در اطلاعات اقدام شد. در گام بعدی ساختار شبکه ای عوامل شناسایی شده را ایجاد نموده و با بهره گیری از روش تحلیل شبکه ای فازی(fanp) رتبه بندی عوامل انجام شد. همحنین جهت اعتبار سنجی مدل روش فوق با روش فرایند شبکه ای مقایسه شده است. نتایج بدست آمده منجر به شناسایی 28 شاخص منجر شد ورتبه بندی آنها نشان دهنده تاثیر فراوان شاخص های اصلی پیپیدگی ها غیرضروری وتوانایی بلا استفاده نیروی کار ,خطا و دوباره کاری ,حرکت وحمل ونقل اضافی بعنوان 3 عامل اصلی در ایجاد ضایعات در بانک پاسارگاد می باشد.

چکیده بسیاری از سازما ن ها تصور می کنند مشتریان خود و نیازهای آنها را به خوبی می شناسند، اما این احنمال وجود دارد که پس از بررسی وضعیت مشتریان به نتایج دیگر دست یابند.افزون بر این، صاحبان موسسات برای اینکه شناخت گسترده ای از قلمرو تجارت خویش بدست آورند، باید مشخصات مشتریان بالفعل و بالقوه خود یعنی خریداران واقعی را به طورمستمر بررسی نمایند تا از این طریق بتوانند وجوه اشتراک بین مشتریان خود را بیابند و راهکارهای ویژه را بسته به شرایط برای بازاریابی مناسب انتخاب نمایند. در همین راستا تحقیق حاضر در جهت تعیین نقش عواملی همچون بعد الزامات اساسی، عملکردی و انگیزشی برای اولویت بندی نیازهای مشتریان در صنعت تعمیرات کشتی انجام شده است، دراین تحقیق با استفاده از مدل کانو و ادغام آن با مدل گسترش کارکرد کیفی وبا استفاده از تکنیک تحلیل شبکه تلاش می شود تا متدی برای اولویت بندی نیازهای مشتریان ارائه شود برای گردآوری داده ها در این تحقیق از پرسشنامه مجزا استفاده شده است. به طوری که در ابتدا از طریق مطالعات کتابخانه ای، معیارهای نیازهای مشتریان بر مبنای دیدگاه محققان و صاحبنظران مشخص و سپس با استفاده از پرسشنامه نخست، دسته بندی نیازهای اصلی مشتریان با استفاده از مدل کانو صورت گرفت. درمرحله بعد نوع دیدگاه پاسخ دهندگان را نسبت به ابعاد نیازهای مشتریان و اولویت بندی معیارها و زیرمعیارها بررسی شد. در مرحله سوم با استفاده از تکنیک گسترش کارکردکیفیت(qfd) وازطریق ماتریس خانه کیفیت با استفاده ازنظرات تیمqfd، نیازمندی های اولویت دار مشتریان تعیین شده و سپس برای بررسی اعتبار نتایج تحقیق از تکنیک فرآیند تحلیل شبکه (anp)با توجه به نظرات خبرگان که از طریق تکمیل پرسشنامه صورت گرفته است انجام خواهد شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها در این تحقیق، نشان می دهدکه، معیار الزامات اساسی بالاترین اولویت را از نظر کارشناسان دارد و زیرمعیار، نحوه محاسبه متره وبرآورد(اندازه گیری کار انجام شده) در اولویت اول شاخص ها قرار گرفت. از نظر الزامات ومشخصه های فنی، شاخص کاهش بازنگری در نقشه ها و مدارک فنی پروژه ها از نظر اهمیت، در درجه اول قرار گرفته است.

چابک سازی فرایند مدیریت پروزه های نفت و گاز کشور

در این تحقیق به ارائه روشی جهت ارزیابی عملکرد نیروی متخصص پژوهشی در سازمان¬های پژوهش محور پرداخته می¬شود. در ابتدا نیاز به معیار¬هایی متناسب با سازمان مربوطه بسیار احساس می شد. برای این مهم ابتدا اقدام به تعیین معیار ها و شاخص¬هایی مرتبط با ماهیت سازمان مربوطه گردید. از آن جایی که جمع آوری اطلاعات اضافی و در نهایت ارزیابی توسط معیارهای اضافی موجب اتلاف وقت شده و از طرفی کارایی رویه ارزیابی عملکرد را پایین می¬آورد به همین دلیل نیاز به یک رویه برای انتخاب معیار بعد از حذف معیار¬های تکراری و غیر مرتبط بسیار احساس می¬شد. در این تحقیق، رویکردی برای شناسایی معیارهای مهم برای ارزیابی عملکرد کارکنان در موسسات پژوهشی ارایه و برای ارزیابی کارایی آن در یک موسسه پژوهشی بکار گرفته شد. برای این منظور از تئوری مجموعه¬های ناهموار استفاده شد. استفاده از تئوری ناهموار در زمینه ارزیابی عملکرد نیروی متخصص پژوهشی به منظور انتخاب معیار و یا کاهش معیار جهت رسیدن به معیار¬های کارا و مطلوب و در نهایت وزن دهی به معیارهای کارا به عنوان نوآوری این تحقیق به شمار می آید. از جمله نتایج بدست آمد از تئوری ناهموار می¬توان به این نکته اشاره کرد که تئوری ناهموار به آن دسته از معیار¬هایی که جنبه¬ی علمی و پژوهشی داشتند اهمیت بسیار بیشتری داد و عددی که مشخصه میزان وابستگی ارزیابی عملکرد به آن دسته از معیار¬ها بود بیشتر از آن معیار¬هایی که جنبه عمومی داشتند می باشد که این مهم نیز موافق نظر مدیران و خبرگان سازمان مورد مطالعه می¬باشد. در نهایت نیز برای ارزیابی بیشتر نتایج بدست آمده از تئوری ناهموار از تحلیل های آماری استفاده شد.

یکی از راه کارهایی که می توان میزان نوآوری را بهبود و گسترش داد، افزایش جذب دانش از خارج سازمان و توسعه مراکز تحقیق و توسعه می باشد. امروزه منابع دانش خارج از سازمان اغلب برای فرایند نوآوری در سازمان امری حیاتی هستند. سازمانی که از مدیریت دانش بالایی برخوردار است، اتصالاتی با منابع دانش خارجی ایجاد می کند که به مثابه کانال هایی برای انتقال افکار نو به درون سازمان عمل می کنند .بنابراین مدیریت دانش از طریق شناسایی دانش خارج از سازمان می تواند نقش موثری در مرحله نخست نوآوری داشته باشد. در این پژوهش به نقش مدیریت دانش در نوآوری محصولات در صنایع خودرو سازی ایران می پردازیم. پژوهش حاضر بر اساس هدف از نوع کاربردی و از نظر شیوه گرد آوری اطلاعات، تحقیقی توصیفی است. جامعه آماری نیز مدیران عالی، میانی و عملیاتی کارکنان صنایع خودروسازی ایران می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری کوکران، تعداد 217 نفر انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه بوده و روش گرد آوری اطلاعات نیز بصورت میدانی می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از دو روش آمار توصیفی و استنباطی استفاده می شود. در روش توصیفی برای تعیین مولفه های مورد نظر از طریق نرم افزار spss و در روش استنباطی تاثیر مولفه های مدیریت دانش بر نوآوری را با استفاده از تکنیک sem بررسی کرده که طی آن مدل ساختار مورد نظر از طریق نرم افزارamos ارائه می گردد. نتایج رگرسیون و تحلیل ساختار های عاملی در این تحقیق نشان می دهد مدیریت دانش به اندازه 15% می تواند نوآوری محصول را پیش بینی کند و بر آن تاثیر گذار است و این رابطه معنی دار است. همچنین نتایج رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که در رابطه با مولفه های مدیریت دانش و نوآوری محصول، تمامی گویه ها(اکتساب دانش، کاربرد دانش، تبدیل دانش و شبیه سازی دانش) بجز تسهیم دانش و ارزیابی دانش معنی دار بوده و بر روی نوآوری محصول تاثیر گذار هستند.

شرایط حاکم قرن بیست و یکم، در حوزه های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و تکنولوژی بر این واقعیت دلالت دارد که سازمان ها به منظور حفظ تعالی و سرآمدی خود، و یا دست کم حفظ بقا و ماندگاری، نیازمند اتخاذ رویکردهای مناسب و بجا در سازمان می باشند. با توجه به وضعیت رقابت جهانی یکی از بهترین رویکرد ها، بکارگیری رویکرد و فلسفه کلاس جهانی در سازمان می باشد. بر اساس فلسفه کلاس جهانی، یک سازمان کلاس جهانی، سازمانی است که در حوزه خود بهترین بوده و یا قابلیت رقابت با رقبای خویش را داشته باشد. فلسفه کلاس جهانی، اغلب با توانایی پاسخگویی سریع، موثر و کارا به تغییرات بازار ایجاد شده و تعریف می گردد. سازمان های کلاس جهانی همواره درصدد بهبود مستمر در فعالیت های خود هستند و یاد می گیرند که کاراتر و موثرتر از رقبای خود گردند. از آنجاییکه تاکنون فلسفه کلاس جهانی برای صنایع تولیدی مطالعه شده بود، در این پژوهش سعی شد تا برای یکی از بخش های مهم صنایع خدماتی، یعنی صنعت بانکداری مدل سازی شود. بر این اساس پس از استخراج شاخصه های کلاس جهانی از مرور ادبیات که شرایط عملی شدن در صنعت بانکداری را داشتند، به طراحی پرسشنامه امتیازی اقدام شد. پس از جمع آوری داده ها از صنعت بانکداری، با استفاده از روش نقشه شناختی فازی (fcm) اقدام به مدل سازی شد، برای نشان دادن اعتبار مدل، دوباره به جمع آوری اطلاعات اینبار از مورد مطالعه یعنی بانک های سپه استان آذربایجان شرقی اقدام شد. که با توجه به نزدیکی ارقام و رابطه ها اعتبار مدل برای صنعت بانکداری حاصل شد. با توجه به یافته ها و مدل پژوهش می توان دریافت که چگونه می توان فلسفه کلاس جهانی را در یک بانک اجرایی کرد. اگر مدیران ارشد بانک ها مطابق با نتایج و اولویت های مدل پژوهش، به عملی کردن شاخصه ها رغبت نشان دهند، می توان شاهد پیشرفت، شکوفایی و رسیدن بانک به سطح کلاس جهانی بود.

در اقتصاد نوین، منبع اصلی اقتصاد، دیگر سرمایه و نیروی کار نیست بلکه منبع ارزشمند خلق ثروت و درآمد دانش می باشد، اهمیت یافتن آن در عصر دانایی موجب شکل گیری اقتصاد دانش محور شده است. الزامات اقتصاد دانش محور باعث ایجاد تغییرات گسترده ای در ابعاد ساختاری ومحتوایی سازمان?ها گردیده است و در واقع امروزه مدیریت دانش پلی است برای خیز به سوی اقتصاد مبتنی بر دانش. مرور ادبیات این حوزه نشان می دهد که علی رغم توسعه شایسته سوابق علمی و تجربی مدیریت دانش، همچنان تعداد زیادی از سازمانها و صنایع، در عملیاتی ساختن موفق و یا بهره برداری اثربخش آن ناکام مانده اند. که نشات گرفته از برخی نواقص و کمبودهای روش شناختی در زمینه برپایی، اجرا، ارزیابی و بازنگری راهبردها، اهداف و برنامه های مدیریت دانش سازمانی می باشد. از جمله مهمترین نواقص و کمبودهای روش شناسی، که در تحقیقات گذشته نادیده گرفته شده است، ترجمان نامناسب از ابعاد کلیدی مدیریت دانش و نبود یک رویکرد کل گرای کمی و کیفی در سنجش مدیریت دانش سازمانی می باشد. در این پژوهش به منظور رفع کاستی های موصوف و به منظور سنجش مدیریت دانش سازمانی از مدل بومی سازی شده جایزه جهانی میک، استفاده گردید، که بر این اساس با استفاده از معیارهای این جایزه و با بهره گیری از الگوریتم کمی، روش شباهت به گزینه ایده آل فازی و در قالب منطق رادار که در ارزیابی های کمی و کیفی بسیار خوب عمل می کند نشان داده شد که چگونه یک شرکت می تواند با کنترل اهداف مربوط به معیارهای سنجش مدیریت دانش، وضعیت داشبوردهای پایش مدیریت دانش سازمانی را مشخص سازد و میزان انحراف از هدف کمی پیش بینی مورد نظر در هر محور و نهایتاً شاخص مدیریت دانش سازمانی را تحلیل و تصمیم سازیهای مورد نیاز را برای کنترل رفتاری و محتوایی و تصمیم گیری راهبردی را انجام دهد. بدین منظور در این پژوهش در ابتدا به مبانی نظری تحقیق اعم از، تاریخچه مدیریت دانش، مدل های ارزیابی مدیریت دانش، روش ارزیابی در جایزه جهانی میک و ...، پرداخته شد و منطق ارزیابی حاکم بر تحقیق تشریح و پیشینه ای از تحقیقات انجام شده در این حوزه بیان شد. پس از بیان نوع و روش تحقیق، روش گردآوری اطلاعات و داده ها، جامعه آماری، روش نمونه گیری، حجم نمونه و روش تجزیه و تحلیل داده ها مطرح گردید. در ادامه تحلیلی توصیفی از داده های مربط به ویژگی های جمعیت شناختی در دو جامعه مورد مطالعه بیان گردیده، سپس در قالب چک لیست تهیه شده و با استفاده از روش تاپسیس فازی و رویکرد منطق رادار نتایج وضعیت مدیریت دانش در سه شرکت مورد ارزیابی قرار گرفت و اطلاعات مربوط به هر شرکت وارد نرم افزار طراحی شده گردید و نتایج حاصل در قالب داشبورد مدیریتی در خروجی نرم افزار نشان داده شده است. همچنین به منظور اعتبار سنجی، نتایج حاصل از ارزیابی مدیریت دانش سازمانی نظرات خبرگان سازمانی در قالب پرسشنامه ای جمع آوری و با استفاده از آزمون تی یک نمونه ای مورد آزمون قرار گرفت و به تأیید خبرگان سازمانی رسید.

هدف اصلی این پژوهش، ارائه مدلی جهت چابک سازی فرآیند مدیریت دانش در سازمان ها می باشد. مدیریت دانش به عنوان یکی از پایه های چابکی، مورد توجه محققین متعددی قرار گرفته است. این تأکید بر مدیریت دانش، با عنایت به اهمیت تخصص و ارتقای جایگاه سرمایه های انسانی در سازمان ها، به خوبی قابل توجیه است. در این پژوهش به شناسایی مهم ترین عناصر مدیریت دانش در راستای ارتقای چابکی سازمانی پرداخته شده است لذا به نظر می رسد شناسایی ابعاد و اقدامات مدیریت دانش در سازمان های چابک از یک سو و ارائه مدلی برای فرآیند مدیریت دانش با اقدامات و ابعاد چابکی از سوی دیگر، یک ضرورت انکارناپذیر در حوزه تحقیقات چابکی است. روش شناسی پژوهش توصیفی است. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه می باشد، روایی پرسشنامه ها مورد تایید اساتید قرار گرفته و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ سنجیده شد. جامعه آماری این تحقیق شامل کارشناسان ارشد سازمان های ایران می باشد. برای تجزیه و تحلیل استنباطی داده ها از نرم افزار اس پی اس اس و همچنین از روش مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که دانش به عنوان مهمترین جنبه رقابتی، سازمان را قادر می سازد تا بهره ور باشد و از محصولات و خدمات رقابتی رها شود. از میان عوامل موثر چایکی در این تحقیق "منابع انسانی، فرهنگ تغییر، انعطاف پذیری، سرعت، پاسخگویی، یکپارچکی و شایستگی " به ترتیب بیشترین تاثیر و جایگاه بالاتری را در روند چابک سازی مدیریت دانش در سازمان ها دارا بودند.

چکیده پایان نامه برندگان در محیط در حال تغییر جهان امروزی کسانی هستند که به طور مداوم نوآوری و توسعه محصول جدید را به منظور تأمین و تضمین پایداری خود به کار میگیرند. این پایان نامه درصدد ارائه روشی جهت مدیریت ریسک در فرآیند توسعه محصول جدید در صنایع خودرو سازی ایران می باشد و مشتاقانه برای برآوردن ضرورت نوآوری در مدیریت ریسک در فرآیند توسعه محصول جدید تلاش می نماید.علاوه بر آن برای چرخه عمر نوآوری سازمانی روش مدیریت ریسک در فرآیند توسعه محصول جدیدبا یک تکنیک کارآمد برای مدیریت ریسک ابتدا شش نوع اصلی ریسک (سازمانی،مدیریتی،مالی، منابع تولید،بازاریابی، فنی) در توسعه محصول جدید و مرتبط با فازهای توسعه محصول جدید را شناسایی نموده و سپس به کمک روش تجزیه و تحلیل شکست و روش فرآیند تحلیل شبکه ای این عوامل ریسکی را اولویت بندی و رتبه بندی نموده و در نهایت با استفاده از روش معادلات ساختاری ارتباط معنادار بین مدیریت ریسک و توسعه محصول جدید را به اثبات رسانیده است.نتیجه حاصل از این تکنیک به کار گرفته شده حاکی از این است که ریسک سازمانی از بیشترین اهمیت در مدیریت ریسک فرآیند توسعه محصول جدید برخودار بوده و ریسک فنی کمترین اهمیت را دارا می باشد . همچنین زیر عامل فقدان تجهیزات کافی (ریسک منابع تولید) از بیشترین اهمیت و امتیاز در توسعه محصول جدید برخودار است و در نهایت روش معادلات ساختاری با احتمال 95 درصد اطمینان می دهد که بین مدیریت ریسک و فرآیند توسعه محصول جدید ارتباط معناداری وجود دارد.

شرایط استراتژی ایران در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی در منطقه خاور میانه و دنیا باعث شده است که اجرای پروژه های نفت و گازی حائز اهمیت باشد.همچنین در حال حاضر وجود محدودیت بین المللی اقتصادی سبب مشکلات زیادی جهت اجرای پروژه ها شده اند.به همین دلیل اجرای پروژه با وجود ریسکهای کمتر و همچنین زمان و هزینه کمتر می تواند باعث صرفه جویی در اقتصاد ملی ایران باشد. لذا با عنایت برموارد فوق در این روش تحقیق ابتدا برنامه زمانبندی ،زمان و بودجه براساس مستندات پروژه تدون گردیده است. در طی دوره های متوالی با روش ارزش کسب شده، گزارشات مدیریتی رابه مدیران پروژه ارائه می کنیم.سپس توسط تیم عوامل مدیریت ریسک و ذینفعان پروژه شروع به شناسایی ریسکهایی که در آینده می تواندپروژه را تحت تاثیر زمان و هزینه قرار دهد می کنیم. پس از مراحل کیفی و کمی ریسکها توسط شبیه سازی مونت کارلو آنالیز احتمال تاثیرات ریسک را بدست می آوریم .در نهایت با در دست داشتن بودجه مدیریتی تعریف شده از طریق اقدامات اصلاحی به رفع این ریسکها که پاسخگویی به ریسکها می باشد می پردازیم. این عمل باعث کم شدن مقدار احتمال هزینه و زمان افزایش یافته پروژه بعداز تخصیص ریسکها میشود. لذا می توان قدمهای این پژوهش را به صورت کلی با توجه به ریسکهای شناسایی شده ،استراتژی سازمان ، بودجه مدیریتی هر پروژه برای حل مشکلات و موانع به وجود آمده توسط ریسکهای آن در نظر گرفت.