نام پژوهشگر: محمد سعید حیدرنژاد
احسان ابراهیمی محمد سعید حیدرنژاد
(عنوان) یادگیری زمان-مکان در فیل ماهی (huso huso) جوان (نام دانشجو) احسان ابراهیمی مطالعه حاضر با هدف بررسی رفتار یادگیری زمان- مکان غذا و همچنین فعالیت پیش بینی تغذیه در فیل ماهیان (huso huso) جوان انجام شد. این آزمایش در دو مرحله به صورت فردی و گروهی انجام گرفت. مرحله اول گروه های پنج تایی از فیل ماهیان در تانک های 2000 لیتری (200×200×50سانتی متر) و مرحله دوم با 8 عدد فیل ماهی در 8 عدد تانک 1000 لیتری (200×100×50) به صورت فردی، انجام شد. تانک های مورد استفاده در هر دو مرحله با استفاده از دیواره پلاستیکی، که دارای یک پنجره برای عبور ماهیان بود، به دو قسمت تقسیم شد. شرایط محیطی در طول دوره در حد مطلوب نگهداری شد. در هر مرحله ماهیان به دو گروه برای آزمایش در شب (nt) و روز(dt) تقسیم شدند. غذادهی به میزان یک درصد وزن بدن، دوبار در روز و به مدت 30 روز انجام شد. غذادهی در نوبت اول در یک سمت تانک و در نوبت دوم در سمت مقابل، با استفاده از لوله غذادهی، انجام شد. زمان های غذادهی برای ماهیان dt، 10:00-09:30 و 18:00-17:30 و برای ماهیان nt، 22:00-21:30 و 06:00-05:30 بود. رفتار ماهیان در طول دوره توسط دوربین مشاهده و ضبط شد. در روزهای آزمون (مرحله گروهی: 15، 22 و 30؛ مرحله فردی: 15، 20، 25 و 30) غذادهی در ساعت مقرر انجام نشد و تعداد ماهیان در سمت صحیح غذادهی در زمان های غذادهی شمارش شد. همچنین میزان تحرک ماهیان نیز در روزهای اندازه گیری تحرک(مرحله گروهی: 22 و 30؛ مرحله فردی:20 و 30) مورد بررسی قرار گرفت. میزان تحرک در ماهیان dt و nt در مرحله گروهی نشان دهنده افزایش میزان تحرک آنها در ارتباط با زمان های غذادهی بود و در مرحله فردی این رابطه مشاهده نشد. در بررسی حضور ماهیان در محل صحیح و غلط غذادهی در زمان غذادهی در هر دو مرحله از آزمون اختلافی مشاهده نشد. . نتایج بررسی میزان تحرک نشان می دهد که فیل ماهیان در حالت گروهی قادر به پیش بینی دو زمان غذادهی در روز می باشند. همچنین نتایج نشان داد که هر دو گروه ماهیان dt و nt قادر به یادگیری دو زمان غذادهی در دو مکان متفاوت در روز نمی باشند و مشاهده شد که حذف اثرات اجتماعی (آزمون فردی) نیز تاثیری بر نتیجه فوق ندارد. واژه های کلیدی: رفتار تغذیه ای، فعالیت پیش بینی غذا، یادگیری زمان-مکان، فیل ماهی
مژده خسرویان همامی محمد سعید حیدرنژاد
آلودگی با فلزات سنگین یکی از مهم ترین انواع آلوده کننده های سمی است که در سطح آب ها یافت می شود و در سال های اخیر به دلیل فعالیت های وسیع انسانی گسترش فراوانی یافته است. از جمله مهم ترین فلزات سنگین که در سال های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته اند، فلزات مس و کادمیوم می باشند. مس از جمله فلزات سنگین ضروری و مورد نیاز برای موجودات است که در غلظت های کم نقش های بیولوژیک فراوانی دارد، اما در غلظت های بالا به شدت برای موجودات سمی می شود؛ در حالی که کادمیوم فاقد هر گونه نقش بیولوژیکی در موجودات است و در غلظت های خیلی پائین هم اثرات سمی دارد. در همین ارتباط پژوهش حاضر طراحی گردید تا اثرات سمی فلزات فوق در غلظت های زیر حد کشندگی بر میزان رشد و پارامترهای بیوشیمیایی سرم در ماهی قزل آلای رنگین کمان، به عنوان یک بیواندیکاتور مهم زیستی، مورد بررسی قرار گیرد. در همین ارتباط غلظت های 10 و 30 میکروگرم بر لیتر در مورد فلز سنگین مس و 1 و 3 میکروگرم بر لیتر در مورد فلز سنگین کادمیوم به کار برده شد. پس از طی دوره سازگاری (10 روز) در اتاق پرورش و نگهداری آبزیان دانشگاه شهرکرد، ماهی ها به مدت 30 روز در محیط های حاوی یون های فوق نگهداری شدند و در این مدت 3 بار نمونه گیری از آن ها به عمل آمد (روزهای اول، پانزده و سی ام). در هر بار نمونه گیری، پس از بیهوش کردن ماهی ها با پودر گل میخک، قد و وزن آن ها اندازه گیری و سپس خون گیری به عمل آمد. پس از جدا کردن سرم ، نمونه ها در دمای 48- درجه فریز شده و سپس آنالیزهای بیوشیمیایی با استفاده از دستگاه اتوآنالایزر انجام گرفت. بررسی ها مشخص نمود که مس و کادمیوم به صورت وابسته به غلظت باعث کاهش شدید رشد و پارامترهای آن در ماهیان می شوند. بر همین اساس وزن، طول کل، شاخص وضعیت، نرخ رشد ویژه و درصد افزایش وزن بدن در ماهیان در معرض فلزات سنگین نسبت به گروه کنترل کاهش و ضریب تبدیل غذایی افزایش قابل توجهی یافت. در مورد پارامترهای بیوشیمیایی سرم نیز مشخص شد که مس به صورت وابسته به غلظت باعث افزایش سطح گلوکز و پروتئین تام و کاهش سطح تری گلیسرید وکلسترول سرم می گردد. همچنین نتایج در مورد آنزیم های سرم نیز مشخص کرد که مس باعث افزایش فعالیت آنزیم های آلکالین فسفاتاز، آلانین ترانس آمیناز و آسپارتات ترانس آمیناز به صورت وابسته به غلظت می شود. در مورد کادمیوم نیز نتایج مشابهی بدست آمد. البته بجز پروتئین تام و آلکالین فسفاتاز که در مورد هر دو فلز افزایش خطی داشتند، بقیه نتایج بدست آمده شامل یک پیک افزایشی یا کاهشی به صورت گذرا بود، به طوری که در مدت پانزده روز نتایج فوق حاصل شد ولی با افزایش مدت زمان آزمایش، به دلیل سازگار شدن ماهیان با شرایط سمی موجود، برگشت به میزان اولیه و رسیدن به سطحی مشابه با گروه کنترل مشاهده شد.
مهدی نجفی محمد سعید حیدرنژاد
با صنعتی شدن نانوتکنولوژی، جهان در آینده نزدیک بیشتر در معرض نانوذرات واقع می شود. اما تا به حال اثرات سلامت آنها به طور مستقیم (بهنگام تولید) یا غیرمستقیم از طریق محیط به عنوان مثال گرد و غبار حاوی نانوذرات و زنجیره غذایی بر بدن انسان ناشناخته است. در این مطالعه اثر سمیت حاد نانوذرات اکسید روی (nano-zno) در موش های سالم بالغ (به عنوان یک مدل جانوری پستاندار) بر برخی فاکتورهای بیوشیمیایی کبد و کلیه در سرم خون مورد مطالعه قرار گرفت. موش ها در سه گروه، یک گروه شاهد و دو گروه تیمار قرار گرفتند و نانوذرات اکسید روی در دو غلظت 5/2 و 5 گرم بر کیلوگرم وزن برای گروه های تیمار به صورت خوراکی تجویز شد. علائم بالینی و مرگ و میر بعد از تیمار با نانوذرات اکسید روی یادداشت شد. موش های تیمار شده با هر دو غلظت از نانوذرات اکسید روی علائمی از رخوت، کندی حرکت و عدم تعادل در حرکت و تا حدودی کاهش وزن را نشان دادند. مرگ چهار موش بعد از هفته اول تیمار، در اثر مسومیت شدید اتفاق افتاد. آزمایش های سرمی عملکرد بیوشیمیایی کبد افزایش قابل ملاحظه سطح سرمی ldh، alt، ast و alp را در موش های تیمار شده با نانوذرات اکسید روی در هر دو غلظت نسبت به گروه شاهد نشان داد، که بیانگر آسیب کبدی می باشد که توسط نانوذرات اکسید روی القا شده است. آزمایش های سرمی عملکرد بیوشیمیایی کلیوی نشان داد که سطح bun و cr سرم در گروه های تیمار با نانوذرات اکسید روی تاحدی افزایش یافت که تنها افزایش سطح bun در گروه تیمار با غلظت بیشتر ( g/ml1/0) در سطح 05/0< p نسبت به شاهد معنی دار بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که میزان آسیب کلیوی ناشی از اثر نانوذرات اکسید روی ناچیز بوده و افزایش سطح bun نیز بیشتر ناشی از آسیب کبدی می باشد. از طرف دیگر مشاهده اسلاید های بافتی مربوط به کبد و کلیه با میکروسکوپ نوری، آسیب های بافتی مشخصی را در هر دو گروه تیمار نسبت به گروه شاهد نشان نداد. پس می توان نتیجه گرفت که آسیب های بافتی ایجاد شده در این دو اندام مانند نکروز بافتی و دژنراسیون سلول ها بعد از 14 روز بهبود یافته، و یا این که بیشتر این آسیب ها مانند آسیب های وارد به غشا و اندامک های داخل سلولی تنها با میکروسکوپ الکترونی قابل مشاهده اند.
پریسا یارمحمدی سامانی محمد سعید حیدرنژاد
نانوذرات نقره برای ترمیم زخم های مختلف استفاده می شوند، بنابراین بررسی سمیت این ماده در سیستم های زنده اهمیت زیادی دارد. در این تحقیق، تاثیرات نانوذرات نقره، روی ترمیم زخم و تغییرات بار میکروبی زخم بررسی شد و نیزاثر این ذرات بر روی فعالیت آنزیم های کبدی و برخی پارامترهای هماتولوژیک موش های آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مطالعه تجربی، 50 سر موش balb/c ماده در دو گروه 25 تایی مورد بررسی قرار گرفتند. پس از بیهوشی عمومی و تراشیدن قسمت پشت حیوان، در شرایط استریل، زخمی مساوی و سطحی در همه حیوانات ایجاد شد. روز جراحی روز صفر محسوب شد و گروه تیمار و کنترل به ترتیب با 50 میکرولیترمحلول 10ppm نانوذرات نقره و 50 میکرولیترآب مقطر، روزی یکبار، به مدت 14 روز، تحت درمان موضعی قرار گرفتند. برای مقایسه درصد بهبودی زخم، در روزهای 0، 7 و14 مساحت زخم اندازه گیری شد. برای مقایسه درصد رشد باکتری، در روزهای دوم و هفتم تعداد کل باکتری های هوازی شمارش شد. پس از 2، 7 و 14 روز، از هر گروه پنج حیوان به طور تصادفی انتخاب شد و فعالیت آنزیم های آلانین آمینو ترانسفراز (alt) و آسپارتات آمینو ترانسفراز (ast) در نمونه های خون موش ها مورداندازه گیری قرار گرفتند و در روز چهاردهم، هموگلوبین، هماتوکریت و تعداد سلول های خونی اندازه گیری شدند و در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفتند.در این مطالعه، آنالیز آماری توسط آزمون های anova و t مستقل انجام شد. نتایج نشان داد که درصد ترمیم در گروه تیمار نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بیشتر است (05/0>p). در گروه کنترل، افزایش معنی داری در رشد باکتری ها مشاهده شد (01/0>p). سطح ast و alt تفاوت معنی داری بین دو گروه نشان نداد (05/0p>). در شمارش گلبول های سفید خون، افزایش در تعداد این سلول ها در گروه تیمار مشاهده شد (05/0>p). شمارش گلبول های قرمز خون و اندازه گیری هموگلوبین و هماتوکریت تغییر معنی دار و محسوسی را نشان نداد (05/0p>). نتایج این مطالعه نشان داد که محلول 10ppm نانوذرات نقره بدون آسیب کبدی و سمیت خونی باعث تسریع در روند التیام زخم در موش balb/c می شود.
سمیرا بشول محسن مبینی دهکردی
زمینه و اهداف: ترمیم زخم فرآیندی است که به دنبال جراحت در پوست و سایر بافت ها رخ می دهد .ترمیم زخم در کوتاه عوارض جانبی کمتر، یکی از اهداف علوم پزشکی است. هدف نهایی برای التیام زخم بازسازی سریع با حداقل جای زخم و حداکثر عملکرد است. اخیر استفاده از نانوذرات نقره بعلت خواص ضدباکتری، ضدویروسی قوی در برنامه های اصلی علوم پزشکی قرار گرفته است. در این مطالعه اثر محلول نانوذرات نقره ppm 10 بر روند کاهش بار میکروبی زخم، روند ترمیم زخم، سیستم ایمنی ذاتی، فیزیولوژی و بافت شناسی کلیه در موش آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش ها : 60 موش balb/c ماده بصورت تصادفی به دو گروه کنترل و تیمار تقسیم شدند. در گروه کنترل، حیوانات این گروه، از روز یک تا بهبودی نهایی به طور موضعی یکبار در روز در زمان مشخصی میزان 50 میکرولیتر آب مقطر دریافت می کردند. در گروه تیمار، حیوانات این گروه ، از روز یک تا بهبودی نهایی به طور موضعی یکبار در روز در در زمان مشخصی تحت درمان به میزان 50 میکرولیتر از محلول ppm 10 نانوذرات نقره قرار گرفتند.آزمایش 14 روز تا ترمیم نهایی زخم طول کشید. نمونه گیری خون و بافت (پوست و کلیه) در روز های 2، 7،14و 21 انجام گرفت. از سرم بدست امده برای آنالیز فاکتورهای موثر بر عملکرد کلیه (سدیم، کراتینین، اوره و پتاسیم) و فاکتورهای ایمنی موثر بر روند ترمیم زخم (c3 ، crp، ch50 ، rf و (tgf-? استفاده شد که برای آنالیز آنها از کیت های خاص استفاده شد. همچنین مساحت زخم با استفاده از کاغذ پوستی و استاندارد در روزهای مختلف اندازگیری شد. نتایج : در مورد بار میکروبی زخم، در روز 2 بین دو گروه درمان و کنترل با توجه به آزمونt تفاوت روند افزایشی باکتری معنی دار نیست اما روند افزایشی در روز 7 بین دو گروه تفاوت معنی داری را نشان می دهد) 01/0 (p<. درصد افزایش باکتری در گروه کنترل و درمان نشان دهنده این است که رشد باکتری در گروه درمان نسبت به گروه کنترل به میزان کمتری افزایش می یابد که این اختلاف بین دو گروه معنی دار است ) 01/0 (p<.آزمایشات تجربی حاضر نشان می دهدکه حضور ذرات نانو نقره باعث شده است که به طور معناداری سطح تولید فاکتورهای ایمنی دخیل در التهاب زخم را کاهش دهد(05/0>p). همچنین اثرات توکسیستی و هیستوپاتولوژیکی نانوذرات نقره بر روی کلیه نشان دهنده اثرات منفی محلول نانوذرات نقره ppm می باشد. نتیجه گیری: در مطالعه انجام شده بهترین حالت از نظر زمانی و ظاهری در ترمیم زخم درمان زخم با نانوسیلور بود که مطالعات بافت شناسی موید این نظر بود. با وجود تسریع ترمیم زخم در حضور نانوذرات نقره ، اثرات توکسسیسیتی بر فیزیولوژی و بافت کلیه مشاهده شد که نشان دهنده این است که محلول نانوذرات نقره ppm 10 برای بدن علاوه بر اثرات سودمند خود دارای اثرات مضر بر عملکرد کلیه دارد.
سیمین آقایی وندا محمد سعید حیدرنژاد
امروزه با افزایش استفاده از نانوذرات نقره در محصولات مختلف از جمله محصولات مصرفی و پزشکی، بررسی بالقوه سمیت نانوذرات نقره برای امنیت استفاده کنندگان از این محصولات لازم و ضروری می باشد. نانوذرات نقره می توانند از مسیرهای مختلف از جمله خوراکی وارد بدن شوند، بعضی از مطالعات نشان می دهند که کبد اندام اصلی برای تجمع و ذخیره این مواد می باشد. بنابراین هدف از این تحقیق بررسی اثرات حاد نانوذرات نقره بر پارامترهای بیوشیمیایی کبد و نیز بررسی هیستوپاتولوژیک اثر حاد نانوذرات نقره بر بافت کبد طی درمان خوراکی در موش سفید آزمایشگاهی (mus musculus) می باشد. در این مطالعه تعداد 60 سر موش نر و ماده در 6 گروه 9 تایی مورد بررسی قرار گرفتند. این 6 گروه شامل 2 گروه کنترل و 4 گروه تیمار (گروه تیمار 1 و گروه تیمار 2) بودند. موش ها در گروه تیمار به مدت 14 روز تحت تیمار با نانوذرات نقره در 2 دوز متفاوت ( ppm20 و ppm50) قرار گرفتند، اما برای موش ها در گروه تیمار آب مقطر استفاده شد. به منظور بررسی تعداد سلول های خونی نیز تعداد 9 سر موش به طور تصادفی به 2 گروه (یک گروه کنترل و یک گروه تیمار) تقسیم شدند. بعد از 14 روز خونگیری از موش ها انجام شد. سرم خون با استفاده از سانتریفیوژ با سرعت 3000 بمدت 15 دقیقه بدست آمد. غلظت سرمی آلانین آمینوتراسفراز (alt) آسپارتات آمینوتراسفراز (ast) و سلول های خونی با استفاده از اتوآنالایزر تعیین شد. نتایج به کمک آنالیز واریانس دو طرفه (anova) با آزمون دانکن و نرم افزار spss17 تجزیه و تحلیل شد و اختلاف کمتر از 0.05 معنی دار در نظر گرفته شد. برای بررسی آسیب های بافت شناسی نیز در پایان آزمایشات، نمونه برداری بافت کبد انجام شد و نمونه ها با رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین رنگ آمیزی شدند. در سطح آنزیم های ast و alt کبدی تفاوت معنی داری بین گروه کنترل و گروه تیمارها مشاهده شد بطوری که افزایش قابل توجهی از آنزیم های آلانین آمینوتراسفراز(alt)، آسپارتات آمینوتراسفراز (ast) در گروه دریافت کننده از نانوذرات نقره نسبت به گروه کنترل دیده شد (p<0.05). نانوذرات نقره تغییراتی را در سلول های خونی ایجاد می کنند. تغییرات قابل توجهی در تعداد گلبول های قرمز و هماتوکریت بین گروه تیمار و شاهد یافت نشد؛ با این حال، تعداد گلبول های سفید در گروه تیمار نسبت به گروه شاهد به طور قابل توجهی افزایش یافت (p<0.05). بررسی های هیستوپاتولوژیک نشان داد که افزایش دوز نانوذرات نقره، منجر به واکوئله شدن سیتوپلاسم هپاتوسیت ها به همراه دژنراسیون و نکروز برخی سلول ها و تجمع کانونی سلول های آماسی در کبد همراه با پرخونی می شود. این آزمایشات نشان داد که کبد بافت هدف برای تجمع نانوذرات نقره در موش می باشد و استفاده از نانوذرات نقره به صورت خوراکی باعث افزایش فعالیت سرمی آنزیم های alt و ast در سرم خون می شود، همچنین استفاده از نانوذرات نقره به صورت خوراکی باعث آسیب بافت کبد موش ها می شود. همچنین این مطالعه نشان داد که نانوذرات نقره خوراکی باعث تغییرات قابل توجهی بر تعداد گلبول های سفید خون می شود.
مژده خسرویان همامی محمد سعید حیدرنژاد
آلودگی با فلزات سنگین یکی از مهم ترین انواع آلوده کننده های سمی است که در سطح آب ها یافت می شود و در سال های اخیر به دلیل فعالیت های وسیع انسانی گسترش فراوانی یافته است. از جمله مهم ترین فلزات سنگین که در سال های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته اند، فلزات مس و کادمیوم می باشند. مس از جمله فلزات سنگین ضروری و مورد نیاز برای موجودات است که در غلظت های کم نقش های بیولوژیک فراوانی دارد، اما در غلظت های بالا به شدت برای موجودات سمی می شود؛ در حالی که کادمیوم فاقد هر گونه نقش بیولوژیکی در موجودات است و در غلظت های خیلی پائین هم اثرات سمی دارد. در همین ارتباط پژوهش حاضر طراحی گردید تا اثرات سمی فلزات فوق در غلظت های زیر حد کشندگی بر میزان رشد و پارامترهای بیوشیمیایی سرم در ماهی قزل آلای رنگین کمان، به عنوان یک بیواندیکاتور مهم زیستی، مورد بررسی قرار گیرد. در همین ارتباط غلظت های 10 و 30 میکروگرم بر لیتر در مورد فلز سنگین مس و 1 و 3 میکروگرم بر لیتر در مورد فلز سنگین کادمیوم به کار برده شد. پس از طی دوره سازگاری (10 روز) در اتاق پرورش و نگهداری آبزیان دانشگاه شهرکرد، ماهی ها به مدت 30 روز در محیط های حاوی یون های فوق نگهداری شدند و در این مدت 3 بار نمونه گیری از آن ها به عمل آمد (روزهای اول، پانزده و سی ام). در هر بار نمونه گیری، پس از بیهوش کردن ماهی ها با پودر گل میخک، قد و وزن آن ها اندازه گیری و سپس خون گیری به عمل آمد. پس از جدا کردن سرم ، نمونه ها در دمای 48- درجه فریز شده و سپس آنالیزهای بیوشیمیایی با استفاده از دستگاه اتوآنالایزر انجام گرفت. بررسی ها مشخص نمود که مس و کادمیوم به صورت وابسته به غلظت باعث کاهش شدید رشد و پارامترهای آن در ماهیان می شوند. بر همین اساس وزن، طول کل، شاخص وضعیت، نرخ رشد ویژه و درصد افزایش وزن بدن در ماهیان در معرض فلزات سنگین نسبت به گروه کنترل کاهش و ضریب تبدیل غذایی افزایش قابل توجهی یافت. در مورد پارامترهای بیوشیمیایی سرم نیز مشخص شد که مس به صورت وابسته به غلظت باعث افزایش سطح گلوکز و پروتئین تام و کاهش سطح تری گلیسرید وکلسترول سرم می گردد. همچنین نتایج در مورد آنزیم های سرم نیز مشخص کرد که مس باعث افزایش فعالیت آنزیم های آلکالین فسفاتاز، آلانین ترانس آمیناز و آسپارتات ترانس آمیناز به صورت وابسته به غلظت می شود. در مورد کادمیوم نیز نتایج مشابهی بدست آمد. البته بجز پروتئین تام و آلکالین فسفاتاز که در مورد هر دو فلز افزایش خطی داشتند، بقیه نتایج بدست آمده شامل یک پیک افزایشی یا کاهشی به صورت گذرا بود، به طوری که در مدت پانزده روز نتایج فوق حاصل شد ولی با افزایش مدت زمان آزمایش، به دلیل سازگار شدن ماهیان با شرایط سمی موجود، برگشت به میزان اولیه و رسیدن به سطحی مشابه با گروه کنترل مشاهده شد.
عطیه مشرفی محمد سعید حیدرنژاد
با گسترش نانوتکنولوژی در همه ی زوایای زندگی انسان، صرفنظر از استفاده از خواص مفید آنها در تکنولوژی و صنعت، دانستن خطرات استفاده ی گسترده از آنها و تأثیراتی که بر بدن دارند اهمیت بیشتری می یابد. هدف از این تحقیق مطالعه ی اثر سمیت حاد نانوذرات اکسید روی (zno-nps) در موش های سالم بالغ به عنوان مدل جانوری با تعیین تغییرات برخی فاکتورهای کلیوی و فاکتور رشد ترانسفرمینگ بتا (tgf-?) در سرم موش سفید آزمایشگاهی است. موش ها به صورت تصادفی در سه گروه، یک گروه شاهد و دو گروه تیمار خوراکی و تزریقی تقسیم شدند. تک دوز نانوذرات اکسید روی بامقدار 5/2 گرم بر کیلوگرم وزن بدن برای گروه های تیمار به صورت یک بار خوراکی و یکبار تزریق درون صفاقی تجویز شد. تغییرات مشاهده شده به مدت 14 روز پس از تیمار در موش ها، ثبت گردید. در روزهای 1، 7 و 14 پس از تیمار، مستقیماً از قلب موش ها خون گیری شد و سرم آن ها از طریق سانتریفیوژ (rpm 3000 و به مدت 15 دقیقه) جدا گردید. در انتها موش ها تشریح شده و اندام کلیه برای تهیه اسلاید های بافتی خارج شد. میزان فاکتور tgf-?در سرم با کمک تست الایزا (elisa) اندازه گیری شد و تغییرات احتمالی فاکتورهای بیوشیمیایی نیتروژن به شکل اوره در خون (bun) و کراتینین (cr) در کلیه مورد ارزیابی قرار گرفت. آنالیز داده ها با استفاده از روش واریانس یک طرفه و سپس آزمون lsd برای مقایسه ی میانگین های مربوط به گروه کنترل با هر یک از گروه های تیمار در نرم افزار spss انجام شد. اختلاف معنی دار بین گروه ها در سطح احتمال 95% (05/0 >p) بررسی شد. فاکتور tgf-? در گروه های تیمار در روز 7 تا حدی افزایش نشان داد با این حال هیچگونه اختلاف معنی داری بین گروه های تیمار با کنترل و بین گروه های تیمار با یکدیگر دیده نشد. علاوه بر آن نشانه های پرخونی شدیدی در تیموس و به خصوص طحال در این روز در هر دو گروه تیمار و کاهش شدید میزان گلبول های سفید خون دیده شد که می تواند نشان دهنده ی سرکوب سیستم ایمنی توسط نانوذرات اکسید روی باشد. آزمایش های سرمی عملکرد بیوشیمیایی کلیوی نشان داد که سطح bun و cr سرم در گروه های تیمار با نانوذرات اکسید روی به خصوص گروه تیمار تزریقی در روز 7 افزایش قابل ملاحضه ای نشان می دهد، که نشان دهنده ی آسیب جدی در کلیه می باشد. علاوه بر آن افزایش معنی دار سطح bun در گروه تیمار تزریقی روز 1 نیز می تواند به دلیل آسیب کبدی در این روز باشد. بررسی های بافت شناسی آسیب های بافتی مشخصی را در کلیه به اثبات رساند. این تحقیق نشان می دهد که غلظت حاد نانوذرات اکسید روی سبب آسیب های جدی و فیزیولوژیک از جمله تورم کلیوی، پرخونی و هیدراته شدن سلول های پروکسیمال کلیه می شود. در بررسی های آماری هیچگونه ارتباط معنی داری در سطح فاکتورهای bun وcr بین هر دو گروه تیمار در مقایسه با کنترل در روز 14 دیده نشد که می تواند به سبب بهبودی کلیه در این روز اتفاق افتاده باشد. این تحقیق نشان میدهد که نانوذرات اکسید روی ضمن تأثیر منفی بر عملکرد کلیه اثر جزیی بر روی فاکتور التهابی tgf-? در سیستم ایمنی موش دارد.