نام پژوهشگر: حمید رضا اصغری
حمید سلیمی کوچی حمید رضا اصغری
به منظور بررسی اثر پرایمینگ، باکتری ریزوبیوم و کود دامی بر عملکرد و اجزای عملکرد نخود، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه فاکتور و چهار تکرار در سال 89-1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی واقع در بسطام اجرا گردید. در این آزمایش هیدرو پرایمینگ در دو سطح (پرایم و عدم پرایم)، ریزوبیوم در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح) و کود دامی در سه سطح ( شاهد، 5 و 10 تن در هکتار) اعمال شد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که، تیمار هیدرو پرایمینگ و باکتری ریزوبیوم به طور معنی داری باعث افزایش عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، ارتفاع بوته، تعداد شاخه های جانبی، تعداد غلاف در گیاه، تعداد دانه در غلاف، وزن صد دانه و شاخص های رشد نخود شد. سطوح کود دامی نیز عملکرد و اجزای عملکرد را به طور معنی داری تحت تأثیر قرار داد. بطوریکه بیشترین عملکرد در سطح 10 تن کود دامی در هکتار حاصل گردید. اثر متقابل پرایمینگ و تلقیح ریزوبیوم برای همه صفات به جز تعداد دانه در غلاف و شاخص برداشت معنی دار گردید. اثر متقابل پرایمینگ و کود دامی فقط بر روی ارتفاع، تعداد شاخه فرعی و تعداد غلاف در بوته و همچنین اثر متقابل تلقیح و کود دامی بر روی تعداد شاخه فرعی و وزن صد دانه معنی دار شد. اثرات متقابل سه جانبه تنها بر تعداد شاخه فرعی معنی دار بوده است. بنابراین با توجه به نتایج حاصل شده، می توان از ترکیب هیدرو پرایمینگ و تلقیح ریزوبیوم به طور همزمان برای افزاش راندمان تولید و عملکرد نخود بهره برد.
زهره شاه حسینی حمید رضا اصغری
یکی از راه های افزایش تحمل کم آبی و افزایش عملکرد در گیاهان زراعی استفاده از قارچ های میکوریزا می باشد میکوریزا یکی از مجموعه عوامل بیولوژیک در خاک های زراعی است، خصوصیات مفید میکوریزا در همزیستی با گیاهان سبب افزایش مطالعات علمی در این زمینه شده و علاقه مندی بیشتری را در استفاده تجاری از این قارچ به عنوان کود های زنده به وجود آورده است. تلقیح خاک با میکوریزا رشد و عملکرد گیاهان را در محیط آزمایشگاهی و در مزرعه افزایش می دهد، میکوریزا افزایش جذب عناصر غذایی را از راه افزایش انشعابات ریشه در یک محدوده معین از خاک ممکن می سازد. و از این طریق سبب تغییراتی در روابط آبی گیاه و بهبود مقاومت به کم آبی و یا تحمل در گیاه میزبان و افزایش کارآیی مصرف آب می شود در این آزمایش تاثیر قارچ های میکوریزای آرباسکولار و اسید هیومیک بر روی عملکرد و راندمان مصرف آب در ذرت در سه رژیم آبیاری در یک آزمایش مزرعه ای مورد مطالعه قرار گرفت. این آزمایش در قالب طرح اسپلیت پلات فاکتوریل بر پایه بلوک کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد کرت اصلی تنش کم آبی در سه سطح fc 100% (بدون تنش آب) ، fc 66% (تنش متوسط) ، fc33% (تنش شدید) و کرت فرعی شامل قارچ های میکوریزای آرباسکولار در سه سطح ، شامل دو گونه قارچ میکوریزاglomus mosseae :m1 ، m2: glomus intraradices و شاهد: m0 بود. و فاکتور دیگر اسید هیومیک در دو سطح مصرف(h1) و عدم مصرف ((h0 بود. نتایج این بررسی نشان داد که تنش کم آبی باعث کاهش رشد گیاه و همچنین کاهش عملکرد و اجزای عملکرد در مقایسه با شاهد شد و تلقیح با میکوریزا باعث افزایش رشد گیاه و افزایش عملکرد و اجزای عملکرد و افزایش کارآیی مصرف آب در مقایسه با شاهد شد. اسید هیومیک نیز تاثیراتی تقریبا مشابه با میکوریزا داشت. اثرات متقابل میکوریزا و تنش کم آبی در برداشت نهایی بر روی وزن صد دانه و کارآیی مصرف آب معنی دار بود به طوری که در شرایط، fc 33% و همزیستی گونه glomus mosseae بیشترین کارآیی مصرف آب مشاهده شد. اثرات متقابل اسید هیومیک و تنش کم آبی، اسید هیومیک و میکوریزا و اثرات متقابل سه گانه(تنش کم آبی ? میکوریزا ? اسید هیومیک) در بسیاری از مراحل رشد ذرت بر صفات مورد بررسی تاثیر معنی داری نداشت.
اسلام پناه علی اکبر پرویز رضوانی مقدم
به منظور بررسی اثر کودهای آلی، شیمیایی و مایکوریزا بر شاخص های فیزیولوژیکی، خصوصیات مورفولوژیکی، عملکرد، اجزا عملکرد و کارآیی جذب فسفر در گیاه سورگوم علوفه ای رقم اسپیدفید آزمایش مزرعه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی با سه تکرار و در دو فاکتورa ( دو سطح استفاده و عدم استفاده ازمایکوریزا از گونه (glomus mosseae)) و فاکتور b در ( 5 سطح کود شیمیایی، کود گاوی، کمپوست زباله شهری، ورمی کمپوست، بدون کود) در سال زراعی 89 - 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر فاکتورهای مورد بررسی بر سرعت رشد نسبی، درصد ماده خشک، درصد برگی بودن ، درصد ساقه و نسبت برگ به ساقه معنی دار نبود. اما بر سایر شاخص های اندازه گیری شده معنی دار بودند. به طوری که نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که مایکوریزا صفات عملکرد علوفه تر را در چین اول 5/19 درصد و در مجموع دو چین 9/14 درصد نسبت به عدم تلقیح افزایش داد، با تلقیح مایکوریزا علوفه خشک در چین اول، دوم و مجموع دو چین به ترتیب 1/22، 6/17 و 4/19 درصد نسبت به عدم تلقیح آن افزایش داشت، همچنین در چین اول عملکرد برگ 7/17 درصد و عملکرد ساقه 2/25 درصد، در چین دوم عملکرد برگ 6/25 درصد و در مجموع عملکرد برگ خشک 3/22 درصد و عملکرد ساقه خشک در گیاه سورگوم 7/17درصد نسبت به عدم تلقیح رشد داشت. استفاده از مایکوریزا در مقایسه با عدم کاربرد آن کارآیی جذب فسفر را در چین اول و مجموع دو چین به ترتیب 22/21 و 42/19 درصد و کارآیی استفاده از فسفر را درچین دوم افزایش داد، همچنین مایکوریزا اثر معنی داری بر ارتفاع بوته در چین دوم و تعداد پنجه در چین اول داشت. در بین انواع کود، کود گاوی در اکثر شاخص ها برتری نشان داد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثرات متقابل کود × مایکوریزا بر تعداد پنجه در چین اول، عملکرد علوفه تر و درصد ماده خشک در چین اول، کارآیی جذب فسفر در مجموع دو چین، کارآیی مصرف فسفر در چین اول و کارآیی استفاده از فسفر در چین اول و مجموع دو چین معنی دار بودند. و ترکیب مایکوریزا با کود گاوی مناسب ترین شرایط را برای تولید علوفه سورگوم فراهم کرد. در مجموع نتایج این آزمایش نشان داد که کودهای آلی به همراه مایکوریزا می توانند جایگزین مناسبی برای کودهای شیمیایی باشند.
نفیسه سادات روضاتی حمید رضا اصغری
به منظور شناخت تأثیر کود نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد سه رقم ذرت دانه ای (370،447،499) آزمایشی مزرعه ای بصورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار طی سال 1386 در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود اجرا گردید. کرتهای اصلی شامل سه رقم ذرت دانه ای دبل کراس 370، سینگل کراس 447 و سینگل کراس 499بودند. و کرتهای فرعی شش سطح تقسیط کود نیتروژن شامل: 1) 98 کیلوگرم در هکتار اوره در زمان کاشت و 294 کیلوگرم در هنگام گل دهی 2) 196 کیلوگرم در هکتار اوره در زمان کاشت و 196 کیلوگرم در هنگام گل دهی 3) 294 کیلوگرم در هکتار اوره در زمان کاشت و 98 کیلوگرم در هنگام گل دهی 4) 98 کیلوگرم در هکتار اوره در زمان کاشت و 147 کیلوگرم در هنگام سه هفته قبل از گل دهی و 147کیلوگرم در زمان سه هفته بعد از گل دهی 5) 196 کیلوگرم در هکتار اوره در زمان کاشت و 98 کیلوگرم در هنگام سه هفته قبل از گل دهی و 98 کیلوگرم در زمان سه هفته بعد از گل دهی 6) 294 کیلوگرم در هکتار اوره در زمان کاشت و 49 کیلوگرم در هنگام سه هفته قبل از گل دهی و 49 کیلوگرم در زمان سه هفته بعد از گل دهی بودند. در میان سه رقم مورد مطالعه، رقم سینگل کراس 499 با 575/8 تن در هکتار بیشترین عملکرد دانه را نسبت به دو رقم دیگر داشت. همچنین بین این سه رقم در صفات وزن دانه در بوته، تعداد بلال در بوته، تعداد دانه در بلال، تعداد دانه در ردیف، وزن بلال در بوته، وزن چوب بلال، شاخص برداشت و ارتفاع بوته تفاوت معنی داری مشاهده شد. تقسیط کود نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد و خصوصیات مرفولوژیک سه رقم ذرت تأثیر داشت. بطوریکه در تیمار کودی چهارم بیشترین مقدار عملکرد دانه در هکتار معادل 026/8 تن در هکتار دیده شد. همچنین تیمارهای تقسیط کود نیتروژن بر وزن دانه در بوته، تعداد بلال در بوته، وزن صد دانه، تعداد دانه در بلال، تعداد دانه در ردیف، تعداد ردیف در بلال، وزن بلال در بوته، وزن چوب بلال، وزن پوست بلال، شاخص برداشت، عملکرد بیولوژیک، ارتفاع بوته و قطر ساقه معنی دار بود. در مورد اثر متقابل رقم × تقسیط کود نیتروژن بیشترین عملکرد دانه در هکتار در تیمار رقم سینگل کراس 499همراه استفاده از 98 کیلوگرم در هکتار اوره در زمان کاشت و 294 کیلوگرم در هنگام گل دهی دیده شد. البته میان تیمارهای کودی شماره 1و 4و 6 همراه با رقم 499 از نظر آماری تفاوت معنی داری مشاهده نشد. اثر متقابل رقم × تقسیط کود نیتروژن بر وزن دانه در بوته، تعداد بلال در بوته، تعداد دانه در بلال، تعداد ردیف در بلال، تعداد دانه در ردیف، وزن بلال در بوته، وزن چوب بلال، وزن پوست بلال و شاخص برداشت معنی دار بود. بین شاخصهای رشد نظیر tdm,cgr, rgr, lai, nar در ارقام مختلف و تیمارهای تقسیط کود نیتروژن اختلاف مشاهده گردید که این اختلافات در مرحله گلدهی مشهود بود. در انتها با استفاده از رقم سینگل کراس 499 با مدیریت کودی (98 کیلو گرم در هکتار کود نیتروژن در زمان کاشت و 294 کیلوگرم در هنگام گل دهی) در منطقه شاهرود بیشترین عملکرد دانه در هکتار حاصل شد.
فریبا بهاری پنبه چوله حمید رضا اصغری
چکیده ریزوباکتریهای محرک رشد گیاه از مهمترین کودهای بیولوژیکی بوده و با محلول کردن و افزایش فراهمی زیستی عناصر معدنی، با تزریق نیتروژن و تولید هورمون های رشد به طور مستقیم و با کاهش یا پیشگیری از اثرات زیان آور بیماری زائی میکروارگانیسم های دیگر، از طریق تولید انواع مواد آنتی بیوتیک و سیدروفورها بطور غیر مستقیم سبب افزایش رشد گیاه شده و عملکرد گیاهان زراعی را بهبود می بخشند. به منظور بررسی تاثیر کود اوره و کود بیولوژیک نیتروکسین بر عملکرد و اجزاء عملکرد ارقام مختلف سویا، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کشاورزی ساری در سال 1389 در قالب اسپلیت پلات فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. فاکتورهای مورد آزمایش شامل رقم در سه سطح (bp، jk و032) به عنوان فاکتور اصلی و اوره در دو سطح (عدم استفاده و استفاده) و کود بیولوژیک نیتروکسین در دو سطح (بدون تلقیح و تلقیح) به عنوان فاکتورهای فرعی بودند. نتایج این بررسی نشان داد، تلقیح با نیتروکسین در طی فصل رشد سبب بهبود رشد گیاه شد. کاربرد نیتروکسین بر صفات تعداد دانه در بوته، وزن غلاف، درصد روغن، تعداد دانه در غلاف، تعداد شاخه جانبی، وزن گره ریشه، وزن خشک ساقه، شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول و سرعت رشد نسبی اثر معنی داری داشت. همچنین نتایج نشان داد که ارقام سویا بر صفات عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، تعداد دانه در بوته، وزن غلاف، طول غلاف، درصد روغن، وزن هزار دانه، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف در بوته، تعداد شاخه جانبی، ارتفاع بوته، تعداد گره ساقه، قطر ساقه، وزن خشک برگ و ساقه اثر معنی داری داشت. کود اوره نیز به طور معنی داری صفات تعداد دانه در بوته، وزن غلاف، درصد روغن، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف در بوته، ارتفاع بوته، تعداد گره ساقه و وزن خشک ساقه را تحت تاثیر قرار داد. اثر متقابل رقم و اوره بر صفات تعداد دانه در بوته، وزن غلاف، تعداد شاخه جانبی، شاخص برداشت و وزن گره ریشه معنی-دار گردید، به طوریکه با مصرف کود اوره تعداد دانه در بوته، وزن غلاف و تعداد شاخه جانبی افزایش می یافت و عدم مصرف کود اوره باعث افزایش شاخص برداشت و وزن گره ریشه گردید. اثر متقابل رقم و نیتروکسین بر تعداد دانه در بوته، وزن غلاف، درصد روغن، وزن هزار دانه، تعداد شاخه جانبی، تعداد گره ریشه و وزن گره ریشه معنی دار شد، به طوری که مصرف نیتروکسین باعث افزایش این صفات شد. اثر متقابل اوره و نیتروکسین تنها بر تعداد دانه در بوته، وزن هزار دانه، درصد نیتروژن برگ معنی دار شد، به طوری که مصرف اوره و نیتروکسین باعث افزایش تعداد دانه در بوته و وزن هزار دانه شد و عدم مصرف آن ها باعث افزایش تعداد گره ریشه و درصد نیتروژن برگ شد. همچنین درصد روغن دانه، درصد نیتروژن برگ و وزن گره ریشه تحت تاثیر اثرات متقابل سه گانه تیمارها قرار گرفت. به طور کلی نتایج این تحقیق حاکی از این است که کاربرد کود اوره و نیتروکسین، به تنهایی و یا استفاده توام از آن ها باعث ارتقاء بسیاری از صفات مورد مطالعه شد و نیز تاثیر مثبتی در بهبود ویژگی های رشدی گیاه سویا داشت. رقم bp با شاخص برداشت بالاتر نسبت به دو رقم دیگر برتری داشت و در اکثر صفات مورد مطالعه مصرف اوره و نیتروکسین، رقم bp را تحت تاثیر قرار داده و باعث افزایش معنی دار این صفات در این رقم گردید. کلمات کلیدی: سویا، نیتروژن، نیتروکسین، عملکرد و اجزاء عملکرد
سلمان سلمان زاده احمد غلامی
به منظور ارزیابی تاثیر کاربرد کود زیستی بارور2، باکتری رایزوبیوم ژاپونیکوم و پرایمینگ بذر بر رشد و عملکرد سویا، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود در خرداد سال 1390 انجام شد. عامل کود زیستی بارور2 در دو سطح مصرف و عدم مصرف، عامل باکتری رایزوبیوم ژاپونیکوم در دو سطح تلقیح بذر و عدم تلقیح و عامل پرایمینگ در سه سطح شامل هیدروپرایمینگ، اسمو پرایمینگ وعامل شاهد(عدم پرایمینگ) اعمال شد. در این آزمایش تاثیر کود زیستی بارور2 بر صفات ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، درصد پروتئین، درصد روغن و شاخص برداشت معنی دار بود اما در سایر صفات اثر معنی داری نداشت. همچنین کاربرد باکتری رایزوبیوم ژاپونیکوم بر صفات تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، درصد پروتئین، درصد روغن و عملکرد بیولوژیک معنی دار بود. تاثیر پرایمینگ بر تمام صفات مورد بررسی بجز تعداد دانه در غلاف و شاخص برداشت معنی دار بود. اثرات متقابل کاربرد بارور2 و رایزوبیوم ژاپونیکوم نیز بر صفات تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته و درصد روغن معنی دار بود. اثرات متقابل بارور2 و پرایمینگ تنها بر روی صفت تعداد غلاف در بوته معنی دار بود. اثرات متقابل رایزوبیوم ژاپونیکوم و پرایمینگ نیز در صفت ارتفاع بوته، تعداد دانه در بوته، درصد پروتئین و درصد روغن معنی دار بود. همچنین اثرات متقابل بارور2، رایزوبیوم و پرایمنگ نیز بر روی صفت ارتفاع بوته، تعداد دانه در بوته، درصد پروتئین و درصد روغن معنی داربود. نتیجه گیری کلی از این آزمایش موید آن است که استفاده از کود زیستی بارور2 و باکتری رایزوبیوم ژاپونیکوم و تکنیک پرایمینگ سبب افزایش رشد و عملکرد در سویا شده و ضمن استقرار بهتر گیاه در محیط، سبب حفاظت محیط زیست از نهاده های مخرب کشاورزی می شود. کلمات کلیدی: سویا – کود زیستی بارور2- باکتری های محرک رشد– پرایمینگ – عملکرد
حسن شهقلی ابراهیم ایزدی دربندی
به منظور مطالعه تاثیر بعضی از کودهای آلی و زیستی بر رشد و عملکرد گوجه فرنگی و ارزیابی تاثیر آنها بر تجزیه و ماندگاری علف کش متری بیوزین در خاک، آزمایشی بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود در سال 1390 انجام شد. عوامل مورد بررسی در این آزمایش شامل کاربرد مواد آلی در 3 سطح (ورمی کمپوست، کود گاوی و شاهد) و کود های زیستی در 4 سطح (pseudomonas putyda،pseudomonas fluorescens ، azotobacter chrococcum و شاهد) بودند. علاوه بر اندازه گیری برخی صفات رشدی و عملکرد گوجه فرنگی، برای تعیین غلظت متر ی بیوزین در خاک، بلافاصله پس از کاربرد علف کش (2 ساعت)، 3، 8، 32 ، 55 و 90 روز پس از کاربرد متری بیوزین، نمونه گیری از خاک در عمق 0 تا 15 سانتی متری خاک انجام شد. نتایج نشان داد، در بین اثرات ساده کودهای آلی و زیستی، بیشترین تاثیر مربوط به تیمار کود ورمی کمپوست و ازتوباکتر بود. بطوریکه تیمارهای مذکور بترتیب منجر به افزایش 42 و 37 درصدی تعداد کل میوه، 22 و 24 درصدی در وزن خشک ساقه و افزایش 13 و 17 درصدی در وزن کل میوه گوجه فرنگی نسبت به تیمار شاهد گردید. نتایج نشان داد اثر متقابل ورمی کمپوست × ازتوباکتر کروکوم بترتیب سبب افزایش 23، 53 و 46 درصدی محتوای کلروفیل برگ، وزن خشک برگ و قطر ساقه اصلی نسبت به تیمار شاهد گردید. اما در صفات محتوای نسبی آب و تعداد میوه نارس، بیشترین تاثیر در بین اثرات متقابل بترتیب مربوط به تیمار های کود گاوی × ازتو باکتر و ورمی کمپوست × سودوموناس پوتیدا بود، که بترتیب باعث افزایش 28 و 46 درصدی مقادیر صفات مذکور نسبت به تیمار شاهد شدند. در مورد صفت جمعیت باکتری ها، بیشترین تاثیر در بین اثرات متقابل مربوط به تیمار ورمی کمپوست × سودوموناس فلورسنس بود، که سبب افزایش 86 درصدی نسبت به تیمار شاهد گردید. نتایج نشان داد که کمترین تاثیر بر سرعت تجزیه، نیمه عمر و تجزیه 90 درصدی متری بیوزین مربوط به تیمار کاربرد توام کودگاوی و ازتوباکترکروکوم بود درحالیکه بیشترین آن به تیمار کاربرد توام ورمی کمپوست و سودوموناس فلورسنس تعلق داشت. بطوریکه که تیمار کودگاوی × ازتوباکترکروکوم موجب کاهش 23 درصدی سرعت تجزیه، افزایش 26 درصدی نیمه عمر و افزایش 26 درصدی تجزیه 90درصدی نسبت به شاهد گردید. از طرفی کاربرد ورمی کمپوست به همراه سودوموناس فلورسنس موجب افزایش 37 درصدی سرعت تجزیه، کاهش 52 درصدی نیمه عمر و کاهش 54 درصدی تجزیه 90 درصدی متری بیوزین نسبت به تیمار شاهد گردید. بر اساس نتایج این آزمایش، کودهای آلی و زیستی از طریق اثرات هم افزایی علاوه بر افزایش رشد و عملکرد گوجه فرنگی، سبب تغییر سرعت تجزیه و ماندگاری علفکش متری بیوزین در خاک می شود. کلید واژه ها: ازتوباکتر، دوام آفت کش، سودوموناس، ورمی کمپوست، رشد گیاه، تجزیه زیستی
ریحانه عظیمی محمد جنگجو
مهم ترین و حساس ترین مرحله در اصلاح بیولوژیک اراضی مرتعی، استقرار اولیه نهال گیاهان در طبیعت است، که اغلب به دلیل شرایط نامساعد محیط با شکست مواجه می شود. استفاده از روش های جدید اصلاح مراتع مبتنی بر برهم کنش های بین گیاهان با میکروارگانیسم ها ممکن است به استقرار گیاهان در طبیعت کمک کند. این تحقیق با هدف بررسی امکان افزایش استقرار و رشد نهال های چهار گیاه مرتعی و دارویی از قبیل کاکوتی کوهی (lam. ziziphora clinopodioides)، آویشن باغی (thymus vulgaris l)، بروموس کپه-داغی (bromus kopetdaghensis drobov) و یونجه چندساله (medicago sativa l.) از طریق تلقیح آنها با دو گونه میکوریزا glomus mosseae و g. intraradices در مرتع بهارکیش قوچان بود. در بهمن سال 1390، بذر های گیاهان مورد مطالعه در شرایط گلخانه (سینی های نشا) کشت و سپس با دوگونه میکوریزا تلقیح و به گلدان های کاغذی منتقل گردید و پس از یک ماه گلدان ها به مرتع منتقل و بر پایه ی طرح بلوک های کاملا" تصادفی با 3 تکرار (هر بلوک 12 کرت) و ترکیب فاکتوریلی در مساحتی حدود 3600 مترمربع کشت شد. کل بلوک های آزمایش سه عدد بود و در هر بلوک 12 کرت و در هر کرت ده عدد نهال سالم به صورت تصادفی کاشته شد. در سال اول درصد کلونیزه شدن میکوریزا گونه g. intraradices با ریشه گیاهان بروموس و یونجه و درصد کلونیزه شدن ریشه گیاهان کاکوتی و آویشن با میکوریزا گونه mosseae .g بیشتر بود. در هر دوسال آزمایش، درصد استقرار و رشد نهال در تیمارهای تلقیح شده با میکوریزا بطور معنی داری بیشتر از تیمار شاهد بود. در سال دوم نهال های آویشن به دلیل سخت شدن شرایط محیطی و غیربومی بودن این گیاه در منطقه کاملا" از بین رفتند. بقا و خصوصیات مورفولوژیکی و رشدی همه ی گیاهان با کاهش بارندگی و افزایش درجه حرارت در سال دوم نسبت به سال اول کاهش یافتند. با وجود این، در سال دوم گیاهان تلقیح شده با گونه-های میکوریزا موفق تر از تیمار شاهد بودند. در سال معمولی گونه g. mosseae ولی در سال دوم گونه g. intraradices تاثیر بیشتری در استقرار نهال و رشد گونه های مرتعی داشت، امّا در مجموع دوسال، سویه g. intraradices موفق تر بود. در طی دو سال درصد کلونیزه شدن ریشه و درصد نهال های زنده گیاهان کاکوتی و بروموس با گونه های میکوریزا بیشتر از گونه های آویشن و یونجه بود. بطور کلی گونه هایی که توانایی بیشتری برای کلونیزهکردن ریشههای گیاهان داشتند، توانستند در افزایش مقاومت گیاهان به شرایط سخت محیطی، کارایی بیشتری داشته باشند و عملکرد آنها را افزایش دهند. بر اساس نتایج این تحقیق، قارچ های g. intraradices را می توان به عنوان یک کود زیستی در افزایش تولید علوفه و استقرار اولیه گیاهان کاکوتی-کوهی، بروموس کپه داغی و یونجه چندساله در سطح مراتع نیمه خشک و منطقه بهارکیش قوچان توصیه نمود. برای گیاه آویشن باغی میکوریزا ممکن است منجر به افزایش استقرار نهال شود، امّا این گیاه برای کاشت در شرایط اقلیمی معتدل تری نسبت به بهارکیش قوچان مناسب است.
فرناز هوشیار جبل کندی میر حسن رسولی صدقیانی
در سالهای اخیر به استفاده از کودهای آلی و زیستی به¬ویژه ورمی¬کمپوست در سیستم¬های کشاورزی توجه زیادی گردیده است. شرایط بستر رشد و تکثیر کرم¬های خاکی در زمان تشکیل ورمی¬کمپوست حائز اهمیت است. این تحقیق به¬منظور مقایسه مواد آلی مختلف در تکثیر و تشکیل ورمی¬کمپوست با طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانه¬ای انجام گردید. برای این منظور از مواد آلی مختلف (کود گاوی + سبوس گندم (cb)، کود گاوی+ کاه و کلش (cs)، کود گاوی+ لاشبرگ درختان چنار و افرا (cl)، کود گاوی+ هرس درختان سیب و انگور (cp)، کود گاوی+ ضایعات عرقیات بادرنجبویه (ce)) به همراه یک تیمار شاهد (کود گاوی(c)) به¬عنوان تیمار در چهار زمان 0، 60، 120 و 180 روز استفاده گردید. همچنین به منظور بررسی تأثیر ورمی¬کمپوست تولید شده بر روی رشد و عملکرد گیاه گوجه فرنگی آزمایش دیگری در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار در شرایط گلخانه¬ای اجرا گردید. پس از 75 روز برخی از شاخص¬های رشد (نظیر ارتفاع گیاه، قطر ساقه، کلروفیل، وزن خشک ریشه) و اندام¬هوایی و نیز غلظت عناصر غذایی در اندام¬های هوایی گیاه گوجه فرنگی اندازه¬گیری شد. جمعیت کرم¬های خاکی (بالغ و نابالغ) و تعداد کوکون کرم¬های خاکی با گذشت زمان به دلیل تغذیه و افزایش رشد و توان تکثیر در تیمار کود گاوی + ضایعات عرقیات بادرنجبویه (ce) (جمعیت کرم¬های خاکی بالغ 305 کرم در جعبه) و کود گاوی + ضایعات هرس درختان (cp) (جمعیت کرم¬های خاکی بالغ 292 کرم در جعبه) بالاترین مقدار را نشان داد. همچنین در طی فرآیند ورمی¬کمپوست-شدن غلظت و قابلیت جذب بسیاری از عناصر غذایی افزایش یافت. بیشترین میزان افزایش نیتروژن در تیمارهای کود گاوی + ضایعات عرقیات بادرنجبویه (ce) (3%) و کود گاوی + ضایعات هرس درختان (cp)(3%)مشاهده شد. همچنین بیشترین تغییرات کاهش نسبت c/n در تیمارهای ضایعات عرقیات بادرنجبویه (ce) (8) و ضایعات هرس درختان (cp) (2/8) مشاهده گردید.بیشترین مقادیر شاخص¬های رشد اندازه¬گیری شده از جمله ارتفاع گیاه (cm 5/46)، قطر ساقه (cm 6/1)، وزن خشک اندام هوایی (12 گرم در گلدان) در تیمار ضایعات هرس درختان (v.cp) نسبت به تیمار شاهد cont. (پیت و پرلیت) مشاهده گردید و بیشترین غلظت عناصر غذایی نیتروژن، فسفر و پتاسیم در اندام¬هوایی گیاه در تیمار ضایعات عرقیات بادرنجبویه (v.ce) به ترتیب 198، 2/103 و 6/101% نسبت به شاهد (پیت و پرلیت) افزایش داشت. به طور کلی امکان رشد و فعالیت کرم¬های خاکی در بقایای آلی مختلف وجود دارد و ورمی¬کمپوست حاصل می تواند جایگزین مناسبی برای کودهای غیر ارگانیک باشد.
مهری گلشن حمید رضا اصغری
هدف اصلی کشاورزی پایدار کاهش نهاده¬های مصرفی، افزایش چرخه داخلی عناصر غذایی خاک از طریق کاهش خاک ورزی و استفاده از کودهای زیستی بجای کودهای شیمیایی در جهت افزایش عملکرد محصولات کشاورزی است. مواد شیمیایی نقش مهمی در افزایش محصولات کشاورزی دارد اما سبب به خطر افتادن سلامت ومحیط زیست می شود. به همین دلیل به کارگیری اصول اکولوژیک در تولید غذا جایگزین مواد شیمیایی در کشاورزی پایدار شده است، از اینرو به منظور بررسی تأثیر میکوریزا و اسید هیومیک بر روی برخی خصوصیات گیاه دارویی مرزه در سطوح مختلف کود اوره در سال زراعی 92 ـ 91 در محل گلخانه تحقیقاتی مرکز آموزش علمی و کاربردی جهاد کشاورزی شهرستان سمنان آزمایشی بصورت فاکتوریل و در قالب پایه طرح بلوک¬های کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. فاکتور کودی شامل : کود اوره در سه سطح: 0 ، 125 و 175 کیلوگرم در هکتار و میکوریزا در سه سطح: عدم کاربرد، گونه glomus mosseae و گونه glomus interaradices و اسید هیومیک در دو سطح عدم کاربرد وکاربرد2 کیلوگرم در هکتار بودند. نتایج نشان داد مصرف کود شیمیایی اوره باعث افزایش صفاتی مانند عملکرد تر و خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه، ارتفاع، سطح برگ، عملکرد اسانس، رنگدانه¬های فتوسنتزی شد. همچنین تلقیح میکوریزا نیز اثر معنی¬داری بروزن خشک ریشه، عملکرد اسانس، رنگریزهای فتوسنتزی و کلونیزاسیون ریشه داشت. کاربرد اسید هیومیک اثر معنی داری بر عملکرد و بازده اسانس نداشت ولی باعث افزایش وزن خشک ریشه رنگریزهای فتوسنتزی و غلظت npk گیاه شد و نتایج نشان داد در کاربرد تلفیقی کودها، کاربرد مقادیر مختلف کود اوره و گونه¬ی interaradices بیشترین اثر را بر صفات اندازه گیری داشت. به نظر می رسد تلفیق مقادیر مختلف کود اوره و میکوریزا گونه interaradices با تأثیر بر برخی از خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک باعث بهبود شرایط رشد گیاه مرزه شد.
هادی قاسمی مهدی رضائی
مصرف نهاده های شیمیایی در اراضی کشاورزی موجب معضلات زیست محیطی عدیده ای در آلودگی منابع آب، افت کیفیت محصولات کشاورزی و کاهش میزان حاصل خیزی خاک می گردد. این عوامل سبب شده است که برای تأمین نیاز غذایی گیاهان به سمت کودهای غیرشیمیایی گرایش بیشتری وجود داشته باشد. با توجه به آلودگی-های زیست محیطی و آثار مخرب کودهای شیمیایی، لزوم استفاده از کودهای آلی وکودهای زیستی اجتناب ناپذیر است. اسید هیومیک یک محصول تجاری شامل عناصر غذایی فراوانی است که موجب بهبود حاصلخیزی خاک و افزایش قابلیت دسترسی عناصر غذایی به گیاهان شده و در نتیجه بر رشد و عملکرد آن ها تاثیر می گذارد. کود بیولوژیک بیوآزوسپریلیوم یکی از بهترین کودهای بیولوژیک تأمین کننده نیازهای طبیعی گیاهان زراعی، سبزی و صیفی و درختان میوه است. جهت بررسی تاثیر اسید هیومیک، کود زیستی بیوآزوسپریلیوم و نیترات پتاسیم بر گل مریم آزمایشی در سال 1391 به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شاهرود انجام شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل کود شیمیایی نیترات پتاسیم در سه سطح (0، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار)، کود زیستی بیوآزوسپریلیوم (مصرف و عدم مصرف) وکود آلی اسید هیومیک (0، 5/2 و 5 کیلوگرم در هکتار) بود. نتایج این آزمایش نشان داد که اسید هیومیک موجب افزایش قطر گلچه و درصد کلروفیل می شود.کاربرد نیترات پتاسیم موجب افزایش تعداد روز از ساقه تا برداشت گل و کاهش درصد کلروفیل شد. مصرف آزوسپریلیوم موجب کاهش تعداد روز تا به ساقه رفتن، قطر پیاز اصلی و کاهش طول سنبله گردید. قطر ساقه و تعداد سوخک با مصرف آزوسپریلیوم افزایش معنی داری پیدا کرد. نتایج نشان داد کاربرد 5/2 کیلوگرم در هکتار اسید هیومیک، بیشترین قطر پیاز را به خود اختصاص می دهد. کاربرد 150 کیلوگرم در هکتار نیترات پتاسیم موجب افزایش طول سنبله گردید. بیشترین میزان وزن پیاز اصلی مربوط به ترکیب تیماری عدم مصرف آزوسپریلیوم همزمان با کاربرد 5/2 کیلوگرم در هکتار اسید هیومیک بود. در بین اثرات متقابل سه جانبه عامل-ها ترکیب تیماری 100 کیلوگرم نیترات پتاسیم به همراه کاربرد 5/2 کیلوگرم در هکتار اسید هیومیک و همزمان با مصرف آزوسپریلیوم بیشترین تعداد سوخک را به خود اختصاص داد. بیشترین میزان پتاسیم برگ در گیاهانی دیده شد که 5/2 کیلوگرم در هکتار از اسید هیومیک را همزمان با مصرف آزوسپریلیوم دریافت کرده بودند. در این آزمایش استفاده همزمان از 100 کیلوگرم در هکتار نیترات پتاسیم و 5/2 کیلوگرم در هکتار اسید هیومیک، میزان فسفر برگ را افزایش داد. کاربرد 100 کیلوگرم در هکتار نیترات پتاسیم در 5/2 کیلوگرم در هکتار اسید هیومیک در مصرف آزوسپریلیوم سبب افزایش معنی دار نیتروژن برگ شد. کاربرد 150 کیلوگرم در هکتار نیترات پتاسیم به همراه 5 کیلوگرم در هکتار اسید هیومیک و مصرف آزوسپریلیوم، بالاترین درصد گلدهی را به خود اختصاص داد.